رئیس جمهوی بعدی ایالات متحده باید با ایران توافق کند
تاریخ انتشار: ۲۳ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۱۰۵۶۰۲
اگر دموکرات ها در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ ایالات متحده پیروز شوند، باید با متحدان منطقه ای آمریکا برای حصول یک توافق هسته ای جدید با ایران همکاری کنند و در عین حال، راهی برای نشان دادن مخالفت خود با فعالیت های منطقه ای این کشور بیابند.
به گزارش ایمنا، به نقل از دیپلماسی ایرانی؛ سیاست دولت ترامپ در قبال ایران روشن است: اعمال فشار حداکثری.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در حال حاضر دولت ترامپ نه به تحقق خواسته های پومپئو نزدیک است و نه به موضع ترامپ. با این حال، کمپین اعمال فشار حداکثری در ایران یک فاجعه اقتصادی به بار آورده است. برای درک این مساله می توان یادآور شد که پیش از خروج ترامپ از توافق هسته ای و اعمال مجدد تحریم ها در سال ۲۰۱۸، صندوق بین المللی پول پیش بینی کرده بود که اقتصاد ایران ۴ درصد رشد خواهد کرد، اما اکنون پیش بینی کرده که اقتصاد ایران ۶ درصد کوچک می شود. ایرانی ها اکنون شاهد کاهش ارزش ریال و از بین رفتن پس اندازهایشان، نرخ بالای تورم، ورشکستگی مشاغل و صنایع و افزایش هزینه های مواد اولیه، غذا و دارو هستند. اما به رغم همه این فشارهای شدید اقتصادی، سران ایران همچنان احتمال مذاکره از جمله دعوت به کاخ سفید را رد می کنند.
در حقیقت، ایران در پاسخ به این اقدامات ایالات متحده اکنون نسخه اعمال فشار حداکثری مختص خود را علیه آمریکا، دوستانش در خاورمیانه و متحدانش در اروپا به اجرا گذاشته است که برای نمونه می توان به منهدم کردن هواپیمای بدون سرنشین ایالات متحده و توقیف کشتی نفتی بریتانیا در واکنش به توقیف نفتکش ایرانی در جبل الطارق اشاره کرد. همه این اقدامات هم با هدف نشان دادن این مساله صورت گرفته اند که تهران توانایی تحت فشار گذاشتن بازار نفت و آسیب رساندن به آنهایی که تحت چتر حمایت امنیتی واشنگتن هستند را دارد. اما مهم تر اینکه ایران تصمیم گرفته برای تحت فشار گذاشتن اروپایی ها برای جبران آسیب تحریم های ایالات متحده، به طور تدریجی از تعهدات خود در برجام عقب نشینی کند. ابتکارعمل امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه، برای ارائه یک خط اعتباری ۱۵ میلیارد دلاری به ایران در ازای بازگشت آن به تعهدات هسته ای، گواهی اثربخشی سیاست اعمال فشار ایران است.
مخاطره اتخاذ سیاست اعمال فشار حداکثری از هر دو طرف این است که می تواند به محاسبات اشتباه و یک درگیری بینجامد که هم ترامپ و هم آیت الله علی خامنه ای، رهبر معظم ایران، گفته اند می خواهند مانع از آن شوند. در حالی که ترامپ در جریان نشست گروه ۷ به گفت و گو ابراز تمایل کرد، واکنش ها از سوی ایران متناقض بوده است. حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، ابتدا از چشم انداز مذاکره استقبال کرد، اما بعد گفت که پیش شرط مشارکت ایران در گفت و گو لغو تحریم های ایالات متحده است. آنچه بعدتر اتفاق خواهد افتاد به ارزیابی رهبر ایران از توانایی نظام در حفظ ثبات داخلی در میانه مشکلات اقتصادی بستگی خواهد داشت. این احتمال وجود دارد که ایران ترجیح دهد منتظر انتخابات ۲۰۲۰ ایالات متحده بماند و به شکست ترامپ در انتخابات امید بندد.
اگر ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ شکست بخورد، جانشین او که احتمالا به بازگشت به توافق و برگرداندن شرایط قبل متمایل خواهد بود، با این مساله مواجه خواهد شد که ایرانی ها فکر می کنند ایالات متحده به آنها بدهکار است. ایران بر این مساله تاکید خواهد کرد که اگر ایالات متحده از توافق عقب نشینی نمی کرد، آنها متحمل فشار اقتصادی و مجبور به عقب نشینی از تعهدات هسته ای نمی شدند. آنها احتمالا بازگشت آمریکا به توافق هسته ای و لغو تحریم های ترامپ و همچنین لغو تحریم های پیشین را خواستار خواهند شد که ارتباطی با توافق هسته ای ۲۰۱۵ نداشته اند.
اگر یک رئیس جمهوری دموکرات جانشین ترامپ شود، با متحدانی سر و کار خواهد داشت که اعتماد زیادی به ایالات متحده ندارند و آن را عامل افزایش تنش ها در خلیج فارس و سراسر منطقه می دانند. چنین رئیس جمهوری به یک گروه جدید امنیت ملی نیاز خواهد داشت که به انزوای ایالات متحده و اختلافات آن با متحدانش پایان دهد و اعتبار آمریکا را باز یابد. این یک چالش خواهد بود چرا که این دولت جدید باید نشان دهد آمریکا منبع بحران در خلیج فارس نیست. آنچه ایالات متحده فعالیت های «بدخواهانه» ایران می نامد، اتفاق جدیدی نیست. ایران در لبنان با حزب الله در ارتباط است و اسرائیل این مساله را تهدیدی برای خود می داند. ایران در سوریه به بشار اسد، رئیس جمهوری این کشور، کمک کرده و در عراق هم متحد نیروهای شیعه است. در پاکستان و در افغانستان هم متحدانی دارد. در یمن، ایران متحد حوثی هاست که علیه ائتلاف تحت رهبری عربستان سعودی می جنگند.
دولت ترامپ نشان داد که می تواند ایران را متحمل ضرر و زیان کند، اما نشان نداد که توانایی ترغیب ایران به تغییر رفتارش را چه در زمینه برنامه هسته ای و چه در رابطه با رفتارهای منطقه ای، دارد. شاید با گذر زمان این کمپین اعمال فشار ایران را به حضور پای میز مذاکره وا دارد، اما اگر ایالات متحده همچنان در انزوا باشد و نتواند متحدانش را به همراهی ترغیب کند، ادامه این رویکرد برایش دشوار خواهد شد. اگر ترامپ در انتخابات شکست بخورد، جانشین او باید بداند که نمی تواند با صرف بازگشت به توافق هسته ای نمی تواند سیاست جدید ایالات متحده در قبال ایران باشد.
دولت بعدی ایالات متحده باید نشان دهد که آماده است تا با متحدان و شرکایش همکاری کند. اگر آمریکا حقیقتا به دنبال اهرم فشاری در برابر ایران است، باید بداند که فشار اقتصادی بدون انزوای سیاسی جواب نخواهد داد و ایالات متحده تنها با همکاری متحدانش می تواند چنین رویکردی را علیه ایران به اجرا بگذارد.
کد خبر 389442منبع: ایمنا
کلیدواژه: ایران برجام توافق شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۱۰۵۶۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ندای مواضع ضدونقیض از درون کاخسفید؛ اسرائیل میتواند آمریکا را وسط تنش با ایران بیاندازد؟
درحالیکه کابینه اسرائیل حمله نظامی به ایران را تصویب کرده، همراهی یا عدم همراهی امریکا با اسرائیل به مسئله سیاست خارجی این کشور و ائتلاف غربیها متشکل از کشورهای اروپایی تبدیل شده است. اما آیا امریکا مقابل عمل انجام شده قرار خواهد گرفت یا بایدن تنش را کنترل خواهد کرد؟
برای بررسی پاسخها گزارش خبرآنلاین را بخوانید.
وزیر خارجه آمریکا گفته واشنگتن به دنبال افزایش تنش با تهران نیست؛ اما از اسرائیل دفاع خواهد کرد. بریتانیا نیز هدف قراردادن پهپادهای ایرانی را توسط نیروهای این کشور تایید کرده؛ اما خواستار خویشتنداری طرفین شده است. در همین حال، کابینه جنگ اسرائیل برای دومین روز متوالی تشکیل جلسه داد. بر اساس گزارش شبکه ۱۲ اسرائیل، این کشور به دنبال آسیبزدن به ایران بدون به راهانداختن یک جنگ تمامعیار است. این شبکه خبری در گزارش خود بعد از جلسه کابینه جنگ، گفت اسرائیل به دنبال هماهنگی واکنش خود با آمریکا است که پیشازاین گفته بود در حمله مستقیم به ایران مشارکت نخواهد کرد.
پیشتر امانوئل مکرون، رئیسجمهوری فرانسه گفته بود که هر چه در توان دارد انجام خواهد داد تا اسرائیل را «متقاعد کند با پاسخ به حمله ایران، تنش را تشدید نکند.» کامرون در گفتگو با شبکه اسکای نیوز گفت: «اگر صبح امروز در اسرائیل نشسته باشید، بهدرستی فکر میکنید که ما محقیم پاسخ دهیم و این کار را هم میکنند. اما ما اصرار داریم که نباید تنش تشدید شود.» بریتانیا و فرانسه از جمله کشورهایی بودند که در کنار فرانسه تلاش کردند تا حمله ایران به اسرائیل را که شب شنبه آغاز شده بود خنثی کنند.
اما افزایش خشونت اسرائیل در جنگ غزه، دولت بایدن را با یکی از بزرگترین چالشهای خود در دورنگه داشتن ایالات متحده از جنگ جدید خاورمیانه مواجه میکند.
بمباران ساختمان دیپلماتیک ایران در دمشق توسط اسرائیل و شهادت یک فرمانده ارشد سپاه پاسداران و چندین مقام دیگر ایرانی تشدید تنشی بود که اسرائیل آن را آغاز کرد. از نظر برخی دیگر از کارشناسان، علاوه بر تجاوز اسرائیل به سوریه در این عملیات، هدف قراردادن سفارت، حمله مستقیم به ایران بود. در شرایط مشابه اگر ایران سفارت اسرائیل یا امریکا را بمباران کرده بود، پاسخ خشونتآمیز و مرگبار نهتنها انتظار میرفت، بلکه سیاستمداران و مردم دو کشور نیز به طور یکسان خواستار آن بودند.
در ایران نیز احساسات عمومی نقش مشابهی در چنین رویداد ایفا کرد و افکار عمومی خواهان پاسخ مناسب به اسرائیل بودند. شرایطی مشابه فوران احساسات عمومی هنگام حمله هواپیماهای بدون سرنشین امریکا به سردار سلیمانی که چهار سال قبل انجام شد و حمله ایران بهعین الاسد را به دنبال داشت. این به آن معنا بود که ایران نیاز دارد تا خطوط بازدارندگی خود را برای تقویت اعتبار بینالمللی و همچنین اعتبارافزایی قدرت نظامی در داخل کشور تغییر دهد. در چنین شرایطی اگرچه مقامات عالی کشورمان در استراتژی کلان به دنبال گسترش جنگ نبودند؛ اما ضرورتهای گفته شده، اجرای عملیات موشکی و پهپادی علیه اسرائیل را اجتنابناپذیر کرد.
از این زاویه، تشدید تنش بهعنوان یک راه در نظر گرفته شده برای اسرائیل برای خروج از بنبست جنگ غزه دارای دو نکته مهم است. نکته اصلی تحریک ایران برای ضربهزدن است که میتواند اسرائیل را قادر سازد تا خود را در مقام دفاع نشان دهد و افکار عمومی جهانی را از غزه دور نگه دارد. چنانچه نشانههای این تاکتیک را میتوان در توقف عملیات اسرائیل در شهر رفح مشاهده کرد. عنصر دیگر افزایش احتمال دخالت مستقیم امریکا در درگیری با ایران است. اگر این اتفاق بیفتد، جنگ در خاورمیانه نهتنها بهعنوان موضوعی برای حمله اسرائیل به فلسطینیها دیده میشود، بلکه شامل سایر کشورهای حامی فلسطین نیز خواهد شد.
ناظران سیاسی معتقدند ایالات متحده میتواند به هر دو روش به درگیری اسرائیل و ایران کشیده شود. یکی از آنها از طریق خواستههای سیاسی در داخل ایالات متحده برای واشنگتن است تا اقدامی مستقیمتر برای دفاع از " اسرائیل" بعد از حمله ایران ترتیب دهد. این گزینه فعلاً با مقاومت بایدن مواجه شده و دولت امریکا اگرچه به حمایت از اسرائیل اذعان کرده؛ اما بهشدت از گسترش درگیریها یا هرگونه پاسخ اسرائیل به عملیات نظامی ایران که شدت آن، ایران را تحریک به پاسخ کند اجتناب میکند.
این در حالی است که به طور همزمان بخشی از افکار عمومی در ایالات متحده که غالباً نزدیک به جمهوریخواهان هستند، ایران را بهخاطر عملیات نظامی در اسرائیل سرزنش میکنند و در صورت گسترش درگیریها بین دو کشور، این احتمال وجود دارد که همچون وضعیت بعد از حمله حماس به اسرائیل، شاهد افزایش انتظارات و توقعات ولو ساختگی و مهندسی شده در افکار عمومی امریکاییها برای حمایت نظامی بایدن از اسرائیل با وجود بیمیلی او در سال انتخابات امریکا باشیم. آنچنان که این واقعیت، اساس بیانیه نماینده ایران در شورای امنیت است که "ایالات متحده مسئول تمام جنایات اسرائیل است. " و این واقعیت که حمله اسرائیل به سفارت ایران در دمشق، مانند مسطح کردن محلههای غزه توسط اسرائیل، با هواپیماهای نظامی پیشرفته امریکا انجام شد، تجدید خطوط بازدارندگی از سوی ایران را اجتنابناپذیر کرده است.
کارشناسان روابط بینالملل معتقدند جنگ با ایران به دلایل بسیاری به منافع ایالات متحده آسیب میرساند، از جمله هزینههای مستقیم انسانی و مادی، اختلال در فعالیتهای اقتصادی که بر امریکاییها تأثیر میگذارد، خشم خارجی که منجر به انتقام خشونتآمیز بیشتر میشود. همه اینها تأثیر دیپلماسی را برای جلوگیری از هر گونه تنش معنادار میکند.
اجتناب از چنین جنگی نهتنها مستلزم سیاستگذاری ماهرانه در برخورد تاکتیکی با بحرانها است، بلکه روابط عجیبوغریب با اسرائیل است که ایالات متحده را به وضعیت دشوار و خطرناک فعلی خود کشانده است. ناظران سیاسی معتقدند ایالات متحده باید از تصورات قدیمی در مورد اینکه چه کسی متحد است و چه کسی دشمن است، دور شود و توجه کند که چه کسی متجاوز است و چه کسی نیست. موضوعی که بخش غالب توجهی از کارشناسان امریکایی به دولت بایدن گوشزد میکنند تا از هرگونه قرارگرفتن در تله اسرائیل برای مشارکت این کشور در جنگ تمام با ایران اجتناب کند.