چتر ریشسفیدی بر سر اصولگرایان و اصلاحطلبان/نبض وحدت کُند میزند
تاریخ انتشار: ۲۴ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۱۰۹۵۴۳
رویداد۲۴ «جامعه روحانیت مبارز»، «مجمع روحانیون مبارز»، «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» و «مجمع محققین و مدرسین» همه اینها تشکلهایی هستند که اعضای آن را روحانیت منتسب به طیف راست و چپ سیاست تشکیل میدهند؛ تشکلهایی که برای دو جریان اصولگرایی و اصلاحطلبی فراتر از نقش سیاسی، یک نقش پدری را ایفا میکند.
بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بازگشت به شیخوخیت اصولگرا
تا پیش از انتخابات سال ۹۲ نقشی که «جامعه روحانیت مبارز» در کنار «جامعه مدرسین» برای جریان اصولگرا بازی میکرد فقط نقش یک پدر معنوی نبود، بلکه فرماندهی تمام عیار اصولگرایان در دست جامعتین بود و احزاب اصولگرا حول آن محور جمع میشدند. کاندیداتوری احمدی نژاد و رویارویی علنی او با تصمیم جامعتین در انتخابات سال ۸۴ کم کم زمینه را برای افول قدرت جامعتین در بین اصولگرایان فراهم ساخت. چه آنکه بعد از آن طیفی از اصولگرایان روی کار آمدند که مشی اصلی آنها تاختن به بزرگان و پدران اصولگرا و انقلابیتر و اصولگراتر نامیدن خود بود. جریانی که دیگر چندان پایبند به آن قول و قرارهای نانوشته برای تبعیت از روحانیت و بزرگان اصولگرا نبود و راهی که خود تشخیص میداد دنبال میکرد.
کم توجهی به تصمیمات و نظرات جامعتین در دهه ۹۰ حتی پررنگتر از قبل دنبال شد و در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ و مجلس ۹۴ آشکارتر شد. آنقدر که جامعه مدرسین تصمیم بگیرد خود را از تحرکات انتخاباتی اصولگرایان کنار بکشد تا مبادا جایگاهش در این بده بستانهای سیاسی جدید خدشه دار شود. اینگونه بود که جامعه روحانیت تنها در میدان باقی ماند.
انتخابات سال ۹۶ که رسید و تشکل جمنا خیمه اش را برای وحدت اصولگرایان برپا کرد عملا جایگاه جامعه روحانیت نادیده گرفته شد. آنها با اینکه از سران این تشکل روحانی برای حضور در جلسات دعوت میکردند، اما معتقد بودند جایگاه جامعه روحانیت در جمنا نه یک جایگاه محوری و داوری، بلکه مشورتی است و بس. نگاهی که به نظر میرسد این روزها در شورای وحدت که سنگ بنایش را همان جمناییها گذاشته اند تا منادی وحدت برای انتخابات مجلس ۹۸ باشند همچنان جاری و ساری است و آنها همچنان جامعه روحانیت را به عنوان پدرمعنوی اصولگرایان نپذیرفته اند.
با این وجود، اما هستند طیفهای دیگر اصولگرا، چون جبهه پیروان، جبهه پیشرفت و عدالت و دیگر تشکلهای اصولگرا که همچنان قائل به جایگاه محوری روحانیت اصولگرا هستند و جلسات خود را با محوریت این تشکل برگزار میکنند. خاصه آنکه جامعه روحانیت تلاش کرده است در یک سال اخیر با انجام تغییراتی درون تشکیلاتی نقاط ضعف خود را کاهش دهد. از سوی دیگر این تشکل گرچه در چند انتخابات اخیر قرارش را بر سکوت گذاشته بود تا مبادا انتقاد کردن از رویه نوآمدگان اصولگرا این جریان را دچار تفرقه کند، اما اینبار رسا و صریح میگوید نقش جامعه روحانیت در سازوکار تصمیم گیری اصولگرایان جایگاهی محوری است نه جایگاهی سمبلیک و مشورتی. البته آنها این تاکید را هم دارند که جامعه روحانیت قرار نیست لیستی ارائه کند بلکه محوریت تصمیمات دور این تشکل باشد.
زمزمههایی به گوش رسیده حکایت از آن دارد که شورای وحدت برخلاف جمنا نیز پذیرفته است که نمیتواند بدون روحانیت اصولگرا منادی وحدت حداکثری شود و در تدارک برای نزدیک شدن به این تشکل روحانی است.
پدر معنوی نه آقابالا سر
هرچند جریان نواصولگرایی در طول سالهای اخیر تلاش کرد تا از لیدر سنتی جناح راست فاصله بگیرد و حتی در مقاطعی خواست تا خودش در این منصب قرار بگیرد، اما بعد از تغییرات جامعه روحانیت مبارز و اصلاح ساختاری این تشکل و همینطور سلسله جلسات آنها با احزاب اصولگرا، ورق به سود این تشکل روحانی درحال برگشتن است. سخنگوی جامعه روحانیت مبارز میگوید جامعتین برای اصولگرایان نقش پدری دارد نه آقابالاسر. او با اشاره به جلساتی که جامعه روحانیت با احزاب داشته است به خبرآنلاین گفت: «در این جلسات گفتیم ما نمیخواهیم آقا بالا سر باشیم و مبادا چنین تصوری ایجاد شود. ما نمیخواهیم تحکم کنیم و قصدمان این نیست که رأی و نظر خود را به کسی تحمیل کنیم. قصد ما این نیست که سهم خواهی کنیم و بگوییم چه کسی باشد و چه کسی نباشد. انتظار ما این است که نیروهای انقلابی به وصیت امام توجه کنند که سفارش کردند که روحانیت مبارز هیچ گاه از سیاست کنار نگیرد و در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری ورود کند؛ بنابراین مگر میشود که روحانیت ورود کند؛ اما ورودش این گونه باشد که شما لیست را تهیه کنید و بعد بیایید به جامعه روحانیت بگویید که شما این لیست را تأیید کنید.» او ادامه داد: «این مسئله باید در یک پروسهای قرار بگیرد که به طور طبیعی نتیجهاش تأیید باشد. همان طور که این تجربه وجود دارد. آن پروسه به این صورت انجام میگرفت که در ابتدای بحث انتخابات حضرات به جامعه روحانیت اقبال و به شخصیتی بزرگ مثل مرحوم آیت الله مهدوی کنی مراجعه میکردند و از ایشان رهنمود و کمک میخواستند؛ بنابراین در این جا کار شروع میشد که ما چگونه میتوانیم شما را گرد هم بیاوریم و دعوت میکردند، دوستان هم احترام میگذاشتند و میآمدند و در نهایت به طور طبیعی این حرکت منتهی به تأیید لیست میشد، بدون آنکه این لیست از بالا توسط روحانیت دیکته شود.»
شیخوخیت حول روحانیت اصلاح طلب
ماجرای لیدری «مجمع روحانیون مبارز» در میان اصلاحطلبان با آنچه درباره «جامعه روحانیت مبارز» در جریان اصولگرایی رقم میخورد تاحدودی متفاوت است. حداقل در سالهای اخیر که اصلاحطلبان حضور نصفه و نیمهای در نهادهای قدرت دارند، در قبال یک تشکل روحانی حرف شنوی بیشتری از اصولگرایان از خود نشان داده اند تا در دورانی که رهبران فردی این جریان در محدودیت هستند با تکیه بر حضور معنوی این تشکل روحانی مسیر را انتخاب کند. مصادیق این گزاره را میتوان در جریان انتخاباتی که از سال ۹۲ تا ۹۶ برگزار شد دید.
در واقع در سالهای اخیر مجمع روحانیون مبارز و تا حدودی مجمع محققین و مدرسین نقش و نفوذ بیشتری در میان احزاب اصلاحطلب داشتند. همین قدرت نفوذ است که هربار آتش اختلافی در اردوگاه اصلاحطلبی به پا میشود پادرمیانی ریشسفیدان مجمع روحانیون مانند آبی برای این آتش عمل میکند.
مثال عینی این ماجرا را میتوان به جلسه اخیر فراکسیون امید با اعضای مجمع روحانیون مبارز دانست. چندی پیش شورای مرکزی فراکسیون امید به درخواست اعضای مجمع روحانیون مبارز در جلسه این مجمع شرکت کرد و از آنچه در طول این سالها انجام دادهاند گزارشی ارائه کردند آنهم در روزهایی که شدن انتقادات از عملکرد این فراکسیون و شورایعالی سیاستگذاری بالا گرفته بود. جلسهای که به نظر میرسد تدبیر مجمع برای خواباندن گردوغبار اختلافات در ماههای باقیمانده تا انتخابات اسفند باشد.
علیرضا رحیمی در این رابطه در یادداشتی مینویسد: «مجمع روحانیون مبارز به عنوان یکی از مجموعههایی که در جریان اصلاحات مرجعیت داشته و تلاشهایی ارزنده برای انسجام و فعالیت هرچه قدرتمندتر و اثربخشتر این جریان سیاسی در بزنگاههای انتخاباتی و غیرانتخاباتی داشته، به این دلیل، نقشی کلیدی و راهبردی دارد.»
انتظار سکوت از عقلای قم نمیرود
شاید اگر قرار باشد مقایسهای میان دو حلقه شیخوخیت در جریان اصولگرایی و اصلاحطلبی داشته باشیم، بتوان میزان پایبندی بیشتری برای اصلاحطلبان قائل شویم و بگوییم جریان چپ سرسپردگی بیشتری به ریشسفیدانشان خاصه در چند سال اخیر داشتهاند، مشابه آنچه تا قبل از سال ۸۴ در جریان اصولگرا نیز وجود داشت.
اما در این میان نمیتوان نقشآفرینی و ظهور و بروز مجمع روحانیون را به اندازه جامعه روحانیت مبارز دانست. در واقع «مجمع روحانیون مبارز» طی چند سال اخیر معمولا در سکوت بوده و در بزنگاهها ظهور و بروز داشته است، در واقع تلاش کرده تا فاصله خود را از حلقه اصلی تصمیم گیری بیشتر کند و برخی اعضای آن حتی انزوای خودخواستهای را در پیش گرفته اند. این درحالیست که جامعه روحانیت تلاش کرده در تحرکات اصولگرایانه خاصه انتخابات گوشه نشین نباشد.
قاسم میرزایی نیکو از اعضای شورای مرکزی فراکسیون امید درباره نقش رهبری این دو تشکل روحانی به خبرآنلاین میگوید: «به نظر من هم جامعه روحانیت هم مجمع روحانیون جایگاه که قبلا داشته اند چندان ندارند و کمرنگ شده است، دلیل آن هم سکوتی است که به دلیل مصلحت اندیشیها در پیش گرفته اند. آنها سکوت بیش از اندازه داشته اند درحالی که میتواند در اتفاقات میتوانستند موضع گیری داشته باشند.»
میرزایینیکو میگوید: «مسلم است وقتی عقلای قم، و سردمداران اصلاحات از شخصیتهای سیاسی تا روحانیون مانند مجمع روحانیون مبارز سکوت در پیش میگیرند جاعلان جای انها را پر میکنند و میدان تبدیل به جولانگاه آنها میشود.»
انتخابات زیر چتر ریشسفیدان
هرگاه صحبت از انتخابات به میان میآید این کلیدواژ "وحدت" است که لقلقه زبان جریانهای سیاسی میشود، اما این مسیر رسیدن به وحدت آنطورها هم دورنمای راحت و بیدغدغهای ندارد و وقتی به دایره عمل میرسد سنگلاخها هم نمایان میشود. حالا دوباره پای انتخابات به میان آمده است و دوباره رسیدن به «وحدت» به بزرگترین چالش دو جریان تبدیل شده است اینبار هم به نظر میرسد اگر حلقه ریشسفیدان هر دو جریان نبض تحرکات دو جریان را به دست بگیرند میتوان امید بیشتری برای رسیدن به نقطه وحدت داشت. منبع: خبرآنلاین خبر های مرتبط
منبع: رویداد24
کلیدواژه: رویداد24 اصولگرایان اصلاح طلبان انتخابات مجلس یازدهم انتخابات 98
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۱۰۹۵۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بیماری فردگرایی و افول جنبش دانشجویی
به گزارش خبرنگار مهر، مهدی متولیان، فعال فرهنگی در یادداشتی به موضوع وارفته گی جنبش دانشجویی و فردگرایی نسل جدید که در تضاد با فعالیت اجتماعی در جنبش دانشجویی و تشکّلی مثل بسیج است، پرداخته است. او این پیشنهاد را مطرح کرده که شاید بهتر است از خیر تشکلهای سنتی بگذریم و به اشکال نوین تشکل - مثلاً تشکل مجازی – رو بیاوریم.
متن این یادداشت به شرح زیر است؛
امروز در جلسهای حضور داشتم که بحث از وارفتهگی جنبش دانشجویی بود و از سخنان اخیر رهبر انقلاب در ملاقات رمضان گذشته با دانشجویان یاد شد:
"...توقّع بنده از تشکّلها خیلی زیاد است. این مقداری که شما راجع به توقّع از دولت و نظام و شخص حقیر و مانند اینها اینجا بیان کردید، بدانید چند برابرش من از شما توقّع دارم... اوّلین توقّع اینکه شما باید در محیط دانشجویی اثر بگذارید؛ این اثر دیده نمیشود، کم دیده میشود. شما تشکّلید. تشکّلها باید در درجهی اوّل، نگاهشان به داخل دانشگاه باشد؛ شماها در درجهی اوّل، نگاهتان بیشتر به بیرون دانشگاه است. به بیرون دانشگاه [هم] نظر داشته باشید؛ همینطور که گفتم، دغدغهمند باشید، انتقاد کنید، اشکال داشته باشید، راه حل ارائه بدهید، اینها خوب است، امّا از این خوبتر، از این لازمتر این است که شما به داخل دانشگاه نگاه داشته باشید؛ روی دانشگاه کار بکنید. تشکّلهای ما در دانشگاهها کم کار میکنند؛ انصافاً این کمکاری وجود دارد..." (بیانات ۱۹/۱/۱۴۰۳)
در مقایسه با زمان دانشجویی ما، حدود ۲۰ سال پیش، امروز برای جنبش دانشجویی نا و رمقی نمانده و از آن تأثیرات اجتماعی و مطالبهگریهای جریانساز دیگر خبری نیست... در آن جلسه ما این را حمل بر ضعف مدیریت دانشگاه و امثالهم میکردیم، اما یکی از دوستان گفت: دقت داشته باشید که نسل امروز نسبت به نسل گذشته بهشدت فردگراتر شده است و آمارها و تحلیلها هم شاهدند که جامعهی ایران بهسرعت به سمت فردگرایی میرود؛ و پیش خودم گفتم چه راست گفت!
همین ابزارهای تکنولوژیک که بهطور گسترده در اختیار فرزندان ماست و آنها را به طرز نگرانکنندهای خانهنشین کرده، یکی از لوازم این فردگرایی است و البته عوامل دیگر که گفتناش در این مقال نمیگنجد.
اما فعالیت اجتماعی در جنبش دانشجویی و تشکّلی مثل بسیج، دقیقاً پرورندهی روحیهی جمعگرایی و در تضاد با این میل عمومی نسل جدید قرار دارد. برای این باید چه فکری کرد؟ شاید بهتر است اساساً از خیر تشکلهای سنتی بگذریم و به اشکال نوین تشکل - مثلاً تشکل مجازی – رو بیاوریم؟!
اما واقعیت این است که فردگرایی، مسلخ زندگی و تفکر دینمدارانه است. فردگرایی ملازم فرو رفتن هرچه بیشتر در منیت و خودبنیادی است. و منش بندهی باایمان خدا، دقیقاً نفی منیت و خودبنیادی است. این مهمترین وجه تضاد دین الهی با دین مدرنیسم است. پس بروز این وضعیت در جامعهی ایرانی را فینفسه باید یک بیماری انگاشت که خود منشأ پیدایش انواع بیماریهای روحی و روانی در آحاد جامعه خواهد بود. این فردگرایی با آن خلوتگزینی هر از گاه که برای تفکر و بازنگری در خویشتن توصیه شده، هیچ مناسبتی ندارد.
این فردگرایی رفتهرفته منجر به کوتهبینی، تنگنظری و خودخواهی فرد، در عین ناتوانی و عجز از حل مسائل فردی و اجتماعی میشود. این فردگرایی تکنولوژیک تفکر و قوهی عاقلهی عمومی را پایین میکشد و هوش جمعی را مختل میکند. همچنین بلندنظری و آیندهنگری را ضایع میکند. با چنین وضع و حالی چهطور باید جامعهی آینده را به دست نسل جدید سپرد تا بسازند؟ یا چهطور میتوان به توسعهی معنوی و روحی جامعه امید بست؟
اما دقیقاً بهترین درمان برای این بیماری، تقویت، توسعه و تنوعبخشی به تشکّلهای اجتماعی، و از سوی دیگر جامعیت بخشیدن به تشکّل مردمی است و البته ما آن تشکّل جامع را هماکنون در اختیار داریم: بسیج. اما چهقدر برای آن تبلیغ میکنیم و نسلهای جدید را به فعالیت در آن تشویق و ترغیب کردهایم؟ بهویژه بسیج سازندگی هم در کانسپت تفکر دینی، یک حرکت جذاب و بسیار انسانپرور است که با وجود گسترش فوقالعادهی آن تا امروز، اما در حیث کلی سطح تماس ناچیزی با جمعیت جوان کشور دارد.
به تصور حقیر باید مسئولین دست از دیدن نوک بینیشان بردارند و برای راحتی و فراغت امروزشان، تشکّلهای عمومی و بهخصوص دانشجویی را تضعیف نکنند. امروز روزی است که باید صِرف فعال بودن و رونق گرفتن تشکلها - صَرف نظر از اثرگذاریشان – یک اولویت اجرایی در حوزهی فرهنگ عمومی شود. حتی اگر همسو با ایدهی نظام اسلامی نباشند...