نمیتوان دعوای آیتالله یزدی و آملی لاریجانی را راحت توجیه کرد/ اعتماد مردم را از دست داده ایم
تاریخ انتشار: ۲۴ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۱۱۵۱۸۰
اگر رئیس جمهور موفق شود یک مملکت موفق شده/ اگر برجام بد باشد برای کل کشور بد می شود. اگر یک قرارداد غیر منطقی ببندند برای کل مملکت بد می شود. اگر قرارداد خوبی هم ببندند، نفع آن به همه مملکت می رسد حسن غفوری فرد گفت: به نظر من، با همه انتقاداتی که دارم، همه وظیفه داریم دولت را کمک کنیم. باور کنید که من هر روز صبح رئیس جمهور را دعا می کنم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مشروح گفت و گوی جماران با حسن غفوری فرد را در ادامه می خوانید:
آقای دکتر! با توجه به اینکه چهل سالگی انقلاب را پشت سر گذاشته ایم و در دهه پنجم انقلاب به سر می بریم، از نظر شما آفات و مشکلاتی که در آستانه دهه پنجم گریبان انقلاب اسلامی را گرفته چیست؟
به نظر من یکی از بزرگترین مشکلات رفاه طلبی، اشرافی گری و تجمل گرایی است. اینها واقعا مشکل هر انقلابی است؛ حتی به دین هم کاری نداریم. من ساعت ها با فیدل کاسترو صحبت کرده ام. واقعا یک انقلابی حقیقی بود و تا آخر عمر هم انقلابی زندگی می کرد. بعنی زندگی بسیار ساده ای داشت. با هم دو سه ساعت در خیابان ها گشتیم. دیدم که به تک تک خانه های بی سرپرستان سر می زند و خیلی ها را به اسم می شناخت.
کسی که می خواهد انقلابی بماند حتما باید زندگی ساده و فعالی داشته باشد. با اشرافی گری، تجمل گرایی و زندگی رفاهی، فساد طوری می شود که همه از آن می نالند. به نظرم این یکی از آفات جدی است. تجمل گرایی حتی به قبرستان هم کشیده شده است.
خود من مواظب بودم که بچه هایم دچار تجمل گرایی نشوند. یک بار دوستی ما را به باغ دعوت کرده بود. دیدم اگر دختر بچه من این باغ را ببیند می گوید را ما این باغ را نداریم. در راه برگشت به دخترم گفتم دوست داشتی این باغ متعلق به تو باشد؟ بدون تأمل جواب داد آدم که بمیرد باغ را به دنبال خودش نمی برد.
به نظر شما مشکلات فعلی کشور در این زمینه مربوط به تک تک افراد است و یا مربوط به دستگاه ها می شود؟ یعنی این مشکلات را سیستماتیک می دانید و یا فردی است؟
مشکلات یک بُعدی نیست؛ تمام اینها مؤثر است. چرچیل بعد از جنگ دوم جهانی افرادش را جمع کرد و گفت که وضع صنعت چطور است؟ گفتند تمام صنایع ما نابود شده است. گفت وضع اقتصاد چطور است؟ گفتند همه بانک ها ورشکسته شده اند. گفت وضع قوه قضائیه چطور است؟ گفتند آنجا مشکلی نداریم و خوب است. گفت مملکت درست خواهد شد.
حضور آقای رئیسی امیدواری هایی را ایجاد کرده است. ولی می شنویم که سه هزار میلیارد تومان دزدیده اند، وقتی سوار تاکسی می شویم می گوید تو دنبال 50 تومان می گردی؟ یعنی لازم نیست فساد در همه جای کشور باشد؛ یکی دو دسته فاسد باشند، همه را آلوده می کند. مثلا نماینده مجلس را برای کار اقتصادی گرفتند. شاید در تاریخ دنیا بی سابقه باشد. آن هم در مجلسی که از 70 فیلتر رد می شوند.
انتقاد غفوری فرد از نمایندگانی که به امید درآمد وارد مجلس می شوندآقای عسکراولادی می گفت دوره پنجم مجلس دو نفر آمدند گفتند ما کاندیدا بوده ایم، هر نفر حدود 800 میلیون تومان هزینه کرده ایم و رأی هم نیاورده ایم. حالا مقروض شده ایم. کمیته امداد به ما کمک کند. آقای عسکراولادی گفت، من از آنها پرسیدم اگر به مجلس می رفتید حقوق شما چقدر بود؟ ماهیانه 200 هزار تومان بود. هر سال دو میلیون و 400 هزار تومان و چهار سال حدود 10 میلیون تومان می شد. گفت از آنها پرسیدم چرا انقدر هزینه کرده اید؟ جواب دادند به ما گفته اند درآمد دارد.
وقتی نماینده ای به امید درآمد وارد مجلس شود، چه قانونی می تواند بگذارد؟ این همه استیضاح می کنند و پس می گیرند. جریان چیست؟
خیلی از افراد معتقدند که نوع نظارت ها باعث حضور چنین افرادی در مجلس شده است. نظر شما در این مورد چیست؟
اگر نظارت نبود بدتر می شد. از چهار منبع ناجا، ثبت، دادگستری و اطلاعات می پرسند و همه می گویند پرونده ندارد. بعد از آنها شورای نگهبان بررسی می کند و در آخر این افراد بیرون می آید. اگر اینها نباشد چه چیزی بیرون می آید؟
شیوه نظارت درست است؟
به محض اینکه بخواهند مقداری پیچ را سفت کنند هزار اعتراض بیرون می آید. چقدر علیه شورای نگهبان صحبت می کنند؟ سیستم این طوری است که مثلا در تهران 12 هزار نفر شرکت می کنند و شورای نگهبان دو هفته وقت بررسی دارد. مگر چقدر می شود بررسی کرد؟
قانون نظارت بر نمایندگان مجلس غلط است
منظور من از شیوه نظارت همین بود.
قانون غلط است. قانون گفته ثبت نام کنید و دو هفته به شورای نگهبان وقت بررسی داده است. خیلی از آدم هایی که می آیند گمنام هستند و وقتی می آیند هر کاری می خواهند می کنند. ولی بعضی آدم هایی که شناخته شده هستند ممکن است به خاطر یک عیب کنار گذاشته شوند.
به نظر من حتما باید نظارت باشد. امام خطاب به نمایندگان مجلس فرمود «شما عصاره فضائل ملت هستید.»(صحیفه امام، جلد 12، صفحه 345) اما دو نماینده را به اتهام اخلال اقتصادی بازداشت می کنند.
حمایت نمایندگان مجلس از متهمین به فساد اقتصادی عجیب است
بعد هم مجلس به جای برخورد، از آنها حمایت می کند.
این خیلی وحشتناک است. اگر مجلس بخواهد عصاره فضائل ملت باشد، اول از همه خود مجلس باید دخالت کند که چنین افرادی وارد مجلس نشوند. اگر وارد شدند، همان اول طوری خارج شوند که به اینجا نرسد. این هم یک کار عجیب و غریب است که بعضی نمایندگان دارند حمایت می کنند.
مردم سؤال می پرسند که چطور نظارت استصوابی و شورای نگهبان بعد از اینکه رأی ها اعلام می شود و صحت انتخابات هم اعلام می شود از ورود نماینده اصفهان ممانعت می کند اما دو نفری که متهم به اخلال در نظام اقتصادی کشور هستند می توانند به مجلس برگردند. این رفتار را دوگانه نمی بینید؟
آدم ها همیشه این طور نیستند. مگر ابن ملجم از اول نشان می داد که می خواهد علی(ع) را بکشد؟! امیرالمؤمنین(ع) از شاگردانش خواست که اسم 10 نفر از مؤمن ترین افراد را بنویسند. ابن ملجم یکی از آن 10 نفر بود. وقتی مریض شد امیرالمؤمنین یک ماه از او پرستاری می کرد. یک دختر را دید و منحرف شد. همه آدم ها که یک تیپ باقی نمی مانند.
امیرالمؤمنین می فرماید «املکوا أنفسکم بدوام جهادها». یعنی دائما مواظب خودتان باشید. ممکن است من ممکن است امروز واقعا آدم خوبی باشم. نه اینکه تظاهر کنم؛ واقعا آدم خوبی باشم. ولی فردا تغییر کنم. آدم در هر لحظه ممکن است پرواز و یا سقوط کند.
لازمه دموکراسی، داشتن احزاب قوی و آگاهی مردم است
اشاره داشتید که امام خطاب به نمایندگان مجلس فرمودند که «شما عصاره فضائل ملت هستید». به نظر شما باید چه کاری انجام دهیم که مجلس واقعا عصاره فضائل ملت باشد و افرادی که احتمال لغزش آنها وجود دارد وارد مجلس ما نشوند؟
این موضوع نیاز به آگاهی مردم دارد. مردم باید آگاه باشند که به کسی رأی دهند و با دو اعلامیه و امثال آن رأی ندهند.
لازمه دموکراسی، احزاب است. احزاب می توانند افراد را رسیدگی و کاندیدا کنند و بعد هم جوابگو باشند. یعنی مثلا اگر حزب جمهوری خواه آمریکا رئیس جمهوری معرفی کند و مردم از او ناراضی باشند دوره بعد نه تنها رئیس جمهور را از دست می دهد، مجالس را هم از دست می دهد و استانداران هم عوض می شوند.
بنابر این، لازمه این کار داشتن احزاب قوی و آگاهی مردم است. الآن رأی یک بچه دبیرستانی با رأی مقام معظم رهبری و یا بقیه سیاستمداران یک ارزش دارد. لذا افراد باید سعی کنند کسی که رأی می دهد آگاهی کامل داشته باشد. این امر هم زمانبر است. یکی از راه های اصلی این کار احزاب هستند. وقتی احزاب کاندیدایی را معرفی کنند، این کاندیدا شناسنامه دارد و باید پاسخگو باشد. الآن هرچیزی شود مردم از چشم دین و اسلام و نظام می بینند. ولی آن موقع یقه حزبی را می گیرند که آن کاندیدا را معرفی کرده است. آن حزب امکانات دارد و می تواند بررسی و یک نفر را معرفی کند. شورای نگهبان می خواهد 12 هزار نفر را معرفی کند و پنج نفر اسم بدهد.
به نظر شما اگر احزاب افراد را معرفی کنند پاسخ عملکرد آنها را می دهند؟
مسائل اجتماعی این طور نیست که یک پاسخ به همه مسائل بدهید. یعنی این طور نیست که اگر این کار درست شود همه کارهای دیگر درست می شود. مثلا الآن آمریکا دو حزب قوی دارد و سابقه 200 ساله هم در این زمینه دارد. اما از درون آن ترامپ بیرون می آید. مسائل اجتماعی یک بُعدی نیست و ابعاد مختلف دارند. افراد می توانند نقش خود را داشته باشند. قوه قضائیه می تواند نقش خود را داشته باشد. دانشجویان می توانند مؤثر باشند. در مملکت ما منابر و روحانیت می توانند مؤثر باشند. عوامل مختلف تأثیرگذار هستند.
برای ما قانون بی معنی استموضوع بعد این است که باید ترس از قانون وجود داشته باشد. برای ما قانون بی معنی است. در ایران هرکس می خواهد بگوید آدم مهمی است قانون را می شکند. مثلا فکر می کنیم رد شدن از خط ویژه شخصیت می آورد. در حالی که در آمریکا هرکس خلاف کند می گویند او وحشی است. جالب است که یک نفر در آمریکا به من می گفت چرا نماز تو ترک نمی شود ولی قانون راهنمایی و رانندگی را رعایت نمی کنی؟ حداکثر این بود که حد سرعت را رعایت نمی کردم. یعنی همان قدر که برای ما نماز مهم هست، برای آنها قانون مهم است.
من فکر می کنم هم باید احزاب قوی باشند، هم نظارت قوی باشد و هم اینکه دستگاه ها شوخی نداشته باشند. امیرالمؤمنین(ع) می گوید یکی از علل سقوط کشور این است که اگر بزرگی خطا کرد با او برخورد نکنند.
اگر خود مسئولین الگوی سلامت نباشند، هیچ رفتار قضایی فایده ندارد
احترام قانونی که شما بر آن تأکید دارید بیشتر با نگاه به رفتار مسئولین شکل می گیرد و یا رفتارهای سلبی و قضایی؟
اگر خود مسئولین الگوی سلامت نباشند، هیچ رفتار قضایی فایده ندارد. امیرالمؤمنین(ع) با یک مسیحی به مشکل می خورد و بعد پیش قاضی منصوب شده توسط خودش می رود. کدام یک از مسئولین ما می توانند این طور باشند؟
اعتماد مردم را از دست داده ایم
برخی از مردم احکام صادر شده قضایی را با هم مقایسه می کنند و می گویند پرونده کسی که به خاطر یک فساد مالی رقم بالا انتظار می رفته یک حکم سنگین بگیرند با چند سال زندان بسته می شود. این در حالی است که مثلا یک خبرنگار برای نوشتن یک مطلب یازده سال زندان می شود.
مشکل اعتماد به دستگاه ها و مسئولین است. بقیه چیزها بهانه است. بالأخره ممکن است دکترها هم نظر متفاوت داشته باشند. ولی من هیچ وقت نمی گویم که آن دکتر نظر سوء داشته است. می گوییم تشخیص فرق است. ممکن است تشخیص دو قاضی هم فرق داشته باشد. مشکل اساسی این است که ما سرمایه اصلی اجتماعی خودمان، که اعتماد بوده، را از دست داده ایم.
اول انقلاب مردم به عنوان تبرک به ماشین های ما دست می زدند. الآن اعتماد آن طور نیست. ساخت اعتماد هم خیلی مشکل است. آقای رئیسی دارد اقداماتی انجام می دهد.
زمانی که من آمریکا بودم چند ماه رئیس جمهور را در سه جای مختلف مجلس، سنا و دادستانی محاکمه می کردند. یک نفر هم نگفت اینها دارند پارتی بازی می کنند. یعنی این اعتماد بود. رئیس جمهوری که محبوب ترین رئیس جمهور بود و بالاترین رأی را داشت و رقیب او کمترین رأی را در تاریخ داشت. همین رئیس جمهور را به دادگاه آوردند و دادگاه هم به صورت مستقیم از تلویزیون پخش می شد.
اما متأسفانه در دستگاه قضایی ما، که قرار است قاضی مجتهد باشد، این اعتماد نیست و مردم می گویند برخی از قاضیان پول می گیرند و متأسفانه راست هم می گویند. اگر یک درصد هم باشد خیلی است. متأسفانه خود من درگیرش بوده ام. من خیلی از نمونه های پارتی بازی و رشوه در دستگاه قضایی و دولتی سراغ دارم. الآن کسی باور نمی کند به دستگاه دولتی برود و بدون پول و پارتی کارش درست شود.
در اقتصاد یک تورم و یک توهم تورم داریم. رشوه همین طور است. ممکن است یک درصد رشوه بگیرند ولی مردم فکر می کنند همه رشوه می گیرند. یعنی این توهم اتفاق افتاده و آن سرمایه اجتماعی اولیه از بین رفته است.
چه کار کنیم که این سرمایه اجتماعی و اعتماد به دستگاه ها برگردد؟
کار مشکلی است. به این راحتی درست نمی شود. من فکر می کنم کارهایی که آقای رئیسی انجام می دهد قدمی در این راه هست. اما مطمئن نیستم که بلافاصله دوباره این اعتماد پیش بیاید.
تبعیض و فاصله طبقاتی باید برطرف شود
الآن زندگی مسئولین رفاهی شده است. دیروز شنیدم که مدیرکل بیمه یک شهر در شمال خانه دو سه هزار متری دارد. همین دیروز استاد دانشگاه پیش من آمده و می گوید کاری کنید که بتوانم یک اتاق اجاره کنم. این تبعیض و فاصله طبقاتی حتما باید برطرف شود. مهمترین مشکل هم ایجاد کار است. یعنی اگر فرد ببیند با گرفتن رشوه می تواند به اندازه 50 سال من درآمد داشته باشد که کار نمی کند. پسر رئیس دانشکده ما در آمریکا بعد از ظهر روزنامه می فروخت. اما اینجا به کسی بگوییم این کار را بکن، می گوید من با یک نفر رفیق می شوم و...
اگر احزاب قوی که شما به آن اشاره کردید شکل بگیرد، چقدر می تواند در حل این مشکلات مؤثر باشد؟
حتما مؤثر هست. پدیده های اجتماعی هم چند بعدی و هم زمان بر است.
نقش محمدرضا باهنر در ورود احمدی نژاد به سیاست
در چهل سال گذشته کشور ما این پاسخگویی احزاب و گروه ها را شاهد بوده ایم؟ مثلا اصولگرایان احمدی نژاد را بر سر کار آوردند. اما الآن نه تنها می گویند از ما نبوده، حتی می گویند که مشاوره آنها را هم گوش نمی داده است.
احمدی نژاد را خود آقای باهنر آورد. آقای باهنر نقش بسیار تعیین کننده ای داشت که ایشان را شهردار کردند. همان موقع گفتند که ایشان مشکل اقتصادی و پرونده اقتصادی باز دارد. آقای باهنر گفت که ما داریم او را برای رئیس جمهوری تربیت می کنیم؛ شما اجازه شهردار شدن او را نمی دهید. همان موقع من مخالف بودم. آقای علی احمدی خیلی به من التماس کرد که وزیر آموزش و پرورش شوم؛ من گفتم نمی آیم. اگر می رفتم حتما وزیر می شدم ولی نرفتم. در یک مصاحبه هم گفتم که او ظرفیت ریاست جمهوری ندارد. خود او هم هیچ وقت نگفت من اصولگرا هستم.
من به موسوی رأی داده ام
ولی همه اصولگرایان از او حمایت کردند.
من گفتم به او رأی نداده ام و چوبش را هم خوردم. گفتم من به موسوی رأی داده ام. من با موسوی اختلاف داشتم و به خاطر اختلاف استعفا دادم و گفتم نمی خواهم وزیر شما باشم. ولی به خاطر اینکه او را از احمدی نژاد بهتر می دانستم به او رأی دادم. اگر موسوی رئیس جمهور شده بود یقینا وضع خیلی بهتر بود. با همه اختلافی که من با او داشتم.
نمک نشناسی احمدی نژاد
اصولگرایان، به خصوص در دور اول، خیلی از احمدی نژاد حمایت کردند. گرچه او نمک نشناسی کرد، ولی آقای باهنر گفت دور دوم می خواهم وزیرش شوم. به او پیشنهاد وزارت داده بودند و قبول نکرده بود ولی به خود من گفت که می خواهم دور دوم وزیر او شوم.
ما در سال جاری انتخابات مجلس یازدهم را خواهیم داشت. به توجه به جمیع موارد ذکر شده، برای ما بفرمایید که به نظر شما لوازم برگزاری یک انتخابات پر شور و سالم چیست؟
رسانه ها در تشویق مردم به اهمیت انتخابات و نقش مجلس تأثیر زیادی دارند. فارغ از اصولگرا و اصلاح طلب، در اصل انتخابات باید کار آموزشی و اطلاع رسانی کرد. این نکته اول است. یعنی مردم مشارکت کنند. موقعی هم مشارکت می کنند که احساس کنند بودن و نبودشان فرق می کند. باید مردم را توجیه و تشویق کرد و احزاب را جدی تر گرفت. من با داشتن 300 حزب مخالف هستم. یاد چهار پنج حزب قوی باشد. ولی به هر حال باید به احزاب کمک کرد. چون در تشویق و ترغیب مردم برای مشارکت تأثیرگذار هستند.
در آمریکا رسم هست که نمایندگان به مردم گزارش کار می دهند و می گویند ما در طول چهار سال به این لوایح رأی دادیم و به این لوایح رأی ندادیم؛ تا مردم بدانند با چه کسی طرف هستند. باید از نمایندگان بخواهند پاسخگو باشند که در طول چهار سال چه کاری برای مردم انجام داده اند، چه طرحی داده اند، به چه لایحه ای رأی داده و به چه لایحه ای رأی نداده اند.
کشور در پیچ تاریخی حساس و خطرناکی است
از طرف دیگر، واقعا شرایط کشور در پیچ تاریخی حساس و خطرناکی است. بالأخره ما مقابل آمریکا ایستاده ایم. پهپاد آمریکا را زده ایم و آمریکا هم نتوانست هیچ کاری بکند. کشتی انگلیس را گرفتیم و نتوانست هیچ کاری بکند. این یعنی در قله هستیم. خطر قله خیلی بیشتر است. اگر بتوانیم ادامه دهیم، که ان شاء الله ادامه می دهیم، من اعتقاد دارم که تحول بزرگی در کل جهان ایجاد می شود.
متأسفانه مسئولین ما با مردم روراست نیستند
چه کاری باید انجام دهیم که بتوانیم این روند را ادامه دهیم؟ در داخل باید چه اتفاقی بیفتد؟
آگاهی مردم بحث اول است. مقدار زیادی هم به مسئولین بستگی دارد. متأسفانه مسئولین ما با مردم روراست نیستند. من جنایات آمریکایی ها را می دانم، اما بالأخره کارهای درستی هم کرده اند. یادم هست که نیکسون وقتی می خواست 10 درصد قیمت دلار را تغییر دهد، سخنرانی و از مردم عذرخواهی کرد. ولی شما شب می خوابید و صبح می بینید که قیمت دلار دو برابر شده است. هیچ کس هم توضیح نمی دهد. دولت بالغ بر یک سال سخنگو نداشت. این همه سؤال برای مردم مطرح است. دولت چه کار می تواند برای اینها انجام دهد؟ مردم چه کمکی به دولت می توانند داشته باشند؟
حضرت امام خیلی روی وحدت تأکید می کنند.
وحدت موقعی خوب است که در کار اصولی باشد. اگر وحدت کنیم که جیب یک نفر را بزنیم جالب نیست.
خیلی از رفتارهای ما باند بازی است
بالأخره وحدت در شرایط فعلی امکان پذیر هست؟ چون شما انتقاداتی به دولت دارید و می گویید باید اصولی باشد و ما حول آن وحدت کنیم. به هر حال به خاطر دشمنی های آمریکا شرایط امروز کشور ویژه است. دولت هم دارد تلاش هایی دارد. مجموعه احزاب و فعالان سیاسی راضی هستید که در مقابله با دشمن خارجی دولت تنها بماند؟
خیلی از رفتارهای ما باند بازی است. به نظر من، با همه انتقاداتی که دارم، همه وظیفه داریم دولت را کمک کنیم. باور کنید که من هر روز صبح رئیس جمهور را دعا می کنم. برای اینکه اگر رئیس جمهور موفق شود یک مملکت موفق شده است. اگر هم در هر موردی شکست بخورد، کل مملکت شکست می خورد. اگر برجام بد باشد برای کل کشور بد می شود. اگر یک قرارداد غیر منطقی ببندند برای کل مملکت بد می شود. اگر قرارداد خوبی هم ببندند، نفع آن به همه مملکت می رسد. بنابر این موفقیت دولت حتما موفقیت کل کشور است.
باید از تصمیم دولت حمایت کنیم
شاهد هستیم که صدا و سیما علیه وزیر امور خارجه فیلم می سازد و سفرهای آقای ظریف به شکل خیلی قلیل پوشش داده می شود. در صورتی که رسانه های جهان به صورت پررنگ به این موضوع می پردازند. سؤال اینجا است که آیا صدا و سیما وظیفه خود را به درستی انجام داده است؟
من هم نسبت به صدا و سیما انتقاد دارم. من نسبت به برجام به لحاظ فنی خیلی ایراد دارم. اما داد و بیداد نمی کنم؛ جاهایی لازم بوده بحث علمی کرده ام. باید از تصمیمی که دولت گرفته حمایت کنیم.
خیلی از رفتارهای صدا و سیما را نمی پسندم
یعنی شما رویه صدا و سیما را نمی پسندید؟
خیلی از آنها را نمی پسندم.
لازمه وحدت مماشات و تنازل است
ما از وحدت صحبت کردیم. به نظر می رسد که اصولگرایان در این چند ماه مانده به انتخابات در میان خودشان هم به وحدت نرسیده اند. به نظر شما چرا این طور شده و چه کاری باید انجام دهند که بتوانند به وحدت برسند؟
ما خیلی به کار اجتماعی اعتقاد و عادت نداریم. لازمه کار اجتماعی و وحدت این است که هر کسی یک قدم از خودش پایین تر بیاید. یعنی برای این کار باید مماشات و تنازل داشته باشیم. اگر من حرف خودم را بزنم و شما حرف خودتان را بزنید، هیچ وقت به وحدت نمی رسیم.
وحدت محور می خواهد. آیت الله بهشتی و آیت الله مهدوی کنی محورهای خوبی برای وحدت ما بودند. الآن هم خیلی با آقای ناطق نوری صحبت کرده ایم. ولی ایشان به هیچ وجه راضی نمی شوند. ایشان بعد از انتخابات 76 گفت که دیگر در هیچ انتخاباتی شرکت نمی کند و پای حرفش ایستاد.
خاطره غفوری فرد از انتخابات سال 92
شرکت در انتخابات محدودیت سنی ندارد؟
مجلس محدودیت دارد و رئیس جمهوری محدودیت سنی ندارد. نظر ما برای ریاست جمهوری بود. آقای روحانی زمانی که می خواست کاندیدا شود از من سؤال کرد که به نظر شما چه کسی باید رئیس جمهور شود؟ گفتم آقای هاشمی رفسنجانی. گفت اگر او بیاید من نمی آیم. گفت بعد از او چه کسی باید کاندیدا شود؟ گفتم آقای ناطق نوری. گفت اگر او هم بیاید من نمی آیم. گفت بعدش چه کسی باید کاندیدا شود؟ گفتم شما و آقای ولایتی. سال 92 این را گفتم.
ناطق نوری به عنوان محور وحدت اصولگرایان وارد انتخابات شود
البته آقای مهدوی کنی پستی نداشت؛ ولی محور وحدت بود. اگر آقای ناطق نوری به عنوان یک فعال سیاسی محور وحدت بیایند خوب است. آقای مهدوی کنی خیلی عالی بود. ولی الآن متأسفانه نه اصولگرایان چنین محوری دارند و نه اصلاح طلبان.
به این راحتی نمی توان دعوای آیت الله یزدی و آیت الله آملی لاریجانی را توجیه کرد
در مواردی مثل قضیه اخیری که بین آیت الله یزدی و آیت الله آملی لاریجانی پیش آمد چه کسی باید وحدت باشد؟
این دعواها اگر هم باشد نباید علنی شود. عملا ضربه بسیار بزرگی به کل روحانیت و سرمایه اجتماعی وارد می شود. زمانی که بین روحانیت و روحانیون اختلاف شد گفتم که اگر بین خودتان اختلاف داشته باشید مردم هر دو گروه را کنار می گذارند. این خیلی وحشتناک است و ضربه آن را به این زودی هم نمی شود جبران کرد. خیلی ها گفتند دعوای طلبگی است اما به این راحتی نمی توان آن را توجیه هم کرد.
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۱۱۵۱۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا الگوی سوم قابلیت توجیه علمی دارد؟
کدخدایی: جریانی طرح بحث حقوقی الگوی سوم را به معنای واقعی کلمه به سخره میگیرد. نقد و نظر هست ولی واقعاً بیانصافی میدانم رویکردی که به خاطر مباحث زنان و خانواده بنا شده و پشتوانه نظری دارد را بگوییم یک سخنرانی معمولی بوده که تمام شده و رفته است. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگاری فرهنگی خبرگزاری تسنیم-طیبه مجردیان: دکتر محمدرضا کدخدایی مدیر گروه مطالعات جنسیت موسسه شناخت چندی پیش در «رویداد هفته الگوی سوم» به ارائه قرائت خود از الگوی سوم پرداخت. وی در بخش اول سخنان خود به انتقاداتی که به اصل طرح این الگو از سوی رهبر انقلاب مطرح میشود، پاسخ داد و سپس خوانش خود از این الگو را با اتکا به پژوهش انجام گرفته در موسسه شناخت ارائه داد. حجت الاسلام کدخدایی همچنین در حاشیه سخنان خود در رابطه با انتقاداتی که به لایحه ارتقاء امنیت زنان و مسئله خشونت علیه زنان در این لایحه به عنوان مفاهیم وارداتی غربی و فمنیستی میشود، نکاتی مطرح کرد. آنچه در ادامه میآید مقدمه سخنان ایشان در این نشست است.
بعضی جریانها طرح بحث حقوقی الگوی سوم را به معنای واقعی کلمه به سخره میگیرند
کارهایی در رابطه با الگوی سوم دارد صورت میگیرد که خروجی بعضی از آنها هم درآمده ولی نمیتوان به آنها اطلاق الگو کرد. ظاهراً یک چهارچوب ذهنی هست که از سمت مقام معظم رهبری طرح سازه هم شده اما قاعدتاً تا تبدیل شدن به الگویی که زمینه سیاست گذاری فرهنگی و تغییر فرهنگ شود، باید مسیری را طی کند. اما یکی از دلایل اصلیای که رغبت کردم بیایم و نکاتی در این باب عرض کنم همین بود که خواستم بگویم اینطور نیست.
متأسفانه یک جریانی در حوزه طرح بحث حقوقی الگوی سوم را به معنای واقعی کلمه به سخره میگیرد. خب نقد و نظر هست ولی اینکه یک عده میگویند یک جایی مقام معظم رهبری سخنرانی کردند، یک مطلبی هم فرمودند دیگر چرا انقدر برای آن گنبد و بارگاه درست میکنید؟ چرا مدام جلسه و نشست و کارگروه برای آن میگذارید؟ این ادبیات متأسفانه زیاد است و درباره خیلی از علمای ما هم این حرف را میزنند.
چه بسا حتی من به عنوان یک پژوهشگر که دو سه سال روی موضوع الگوی سوم در اندیشه مقام معظم رهبری کار کردم، ادعا کنم بعضی مواردش هم تناقض دارد که باید برای تبدیل شدن به الگو حل شود. بعضی جاها هم ممکن است، گسست و خلأ نظری داشته باشد و هنوز به الگو نرسیده باشد. همه این موارد را میتوانم به عنوان یک پژوهشگر بگویم ولی واقعاً و به تمام معنا بیانصافی میدانم چنین رویکردی را که به خاطر مباحث زنان و خانواده بنا شده را بگوییم چیزی نیست و یک سخنرانی معمولی بوده که تمام شده و رفته است.
این را به عنوان کسی که دو سه سال به صورت مستقیم روی بیانات مقام معظم رهبری تمرکز دارم و درگیر چهارچوب اندیشهای مقام معظم رهبری هستم، میگویم. ما باید این بیانصافی علمی را نسبت به اندیشه ایشان و بعضی از علمای دیگر یکمقدار رفع کنیم و برویم سراغ شاخص گذاری.
ابتدا چند بحث مقدماتی را مطرح کنم؛ یکی اینکه درباره این الگو یک مغالطهای صورت میگیرد و یا مفاهیم الگو بعضی جاها با هم خلط میشود. بعضی جاها مقام معظم رهبری مسئله الگو را مطرح میکنند و ناظر به آن میفرمایند حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) الگو هستند. منظورشان این است که اسوه هستند و چه بسا این مسئله در امور تربیتی کارکرد داشته باشد. یک وقتی هم الگو را در سطح تمدنی و اجتماعی مطرح میکنند. اگر اینها را از هم تفکیک نکنیم به مغالطه میافتیم.
در بعضی از دیدگاههایی که درباره الگوی سوم منتشر شده، این خلطها صورت گرفته و الگو به معانی مختلفی به عنوان اسوه، چهارچوب عمل، پارادایم، قالب، الگوهای رفتاری جامعه و موارد دیگری که الآن به ذهنم نمیآید، به کار رفته است. اینها به هم ارتباط دارند، نمیخواهم بگویم بیارتباط هستند ولی اگر دقیق شناسایی نشود، باعث میشود درست نتوانیم آن را فهم کنیم.
الگوی سوم در اندیشه مقام معظم رهبری چیزی شبیه چهارچوب عمل
این را به عنوان پیش فرض بحث خودم مطرح میکنم که تلقی من از بیانات مقام معظم رهبری در مورد الگوی سوم، چیزی شبیه چهارچوب عمل و (Framework) است. فریم ورک هم نه به معنای چهارچوب نظری بلکه به معنای چهارچوب عمل.
یعنی چه؟ وقتی مقام معظم رهبری، سه گانهای را مطرح میکنند و میگویند الگوی شرقی و زن مستور راتئورایز میکند و الگوی غربی که زن در جامعه را تئورایز میکند و الگوی سومی که یک بیان جدید است و باید چهارچوبش را بگوییم؛ این یعنی چه؟ یعنی چهارچوب عمل.
وقتی چهارچوب عمل در سطح کلان اجتماعی و تمدنی است، نمیتواند منطبق بر یک فرد باشد. چون چهارچوب کلان اجتماعی و تمدنی باید تمام تنوعها و تکثرهای زیستهای اجتماعی را در خودش فرآوری کند. یعنی چهارچوب تمدنها و نظامات اجتماعی، همه قشر فردی دارد. مسلمان و غیرمسلمان در این چهارچوب هستند. متدین و غیر متدین دارد. از بین متدینها، متعبد و غیرمتعبد دارد. چهارچوب عملی باید بتواند برای کل این جامعه انسانی با تمام تنوع و تکثرش به سمت اهدافی که برای الگو در نظر گرفته، ریل گذاری کند. نمیتوانید الگوهایی که واحد مقیاس و تحلیلش فرد هست برای کل این تکثرها ارائه بدهید. خود مقام معظم رهبری بارها میگویند ما واقعگرای آرمانی هستیم و واقعیت اجتماعی همین تکثرها است.
لذا من اجمالاً به عنوان پیش فرض بحثم، الگو را به معنای چهارچوب عمل در نظر میگیرم. چهارچوب عملی که برای نهادینه شدن باید برود در چارچوبهای سیاست گذاری فرهنگی تا اقتضائات هدایت اجتماعی و تمدنی را پیدا کند.
هدایتنیا: تا اختیارات قوامیتی مرد تغییر نکند الگوی سوم محقق نمیشودالگوی سوم به عنوان یک الگوی میان رشتهای از نوع علم عامیانه
نکته دوم درباره الگوی سوم هم این است که این الگو غیرتخصصی است. غیرتخصصی به دو معنا. یکی از اشکالات آقایانی که میگویند اصلاً این فرمایش مقام معظم رهبری را جدی نگیرید و کنایه هم میزنند، این است که میگویند مگر ایشان متخصص امور زن و خانواده و امور فرهنگی است؟ اگر تخصصزدگی مدنظرشان باشد، بله این الگو، الگوی تخصصی نیست و حتی در کار ویژه هیچ تخصصی هم نیست یعنی شما نمیتوانید بگویید فلانی رشتهاش حقوق است او باید الگو بدهد، فلانی رشتهاش مدیریت است پس او الگو بدهد یا علوم سیاسی است و...
این الگوها، الگوهای فرا تخصصی و به قول خودشان چند رشتهای و میان رشتهای هستند. الگوهای چند رشتهای و میان رشتهای الزاماً هیچ تخصص واحدی را بر نمیتابد. رهبری یک نگاه میان رشتهای دارند. میان رشتهای به معنای یک گرایش زیر مجموعه جامعهشناسی هم نه. بزرگوارانی که یک عقبه فکری علمی منسجم دارند و بعد هم یک امتداد راهبری اجتماعی دارند، اجمالاً الگوهایی که این بزگواران ارائه میدهند شبیه به قول معروف علم عامیانه(Commen Sense) است. علم عامیانه به معنای عقل سلیم.
علم عامیانهای که مطرح میکنند، دو نوع است. یک وقت مثلاً میگوییم مردم در جامعه چگونه امور اقتصادی خود را فراوری میکنند؟ چگونه امور ارتباطی خود را فراوری میکنند؟ بهترین شکلش را فراوری علمی کنیم، این میشود چهارچوب علم عامیانه. مثل کارهایی که کتل(Cattell) در روانشناسی میکند. یا استرنبرگ(Sternberg) در روابط زوجین میکند. میگوید من میخواهم در مورد روابط مودت آمیز زوجین کار کنم. به جای اینکه تحلیل تخصصی کند، میگوید من داستانهای افرادی که سی چهل پنجاه سال با هم عاشقانه زندگی کردند، تحلیل عاملی میکنم و عواملش را استخراج میکنم و علم تخصصی درمیآورم. این چهارچوبهای غیرتخصصی یک وقت اینطوری فراوری و تخصصی میشود.
یک وقت هم این چهارچوبها از چشمانداز فردی است که یک پایه تخصصی مثل فقه و اصول، کلام و فلسفه و حوزههای علوم دینی دارد و یک امتداد اجتماعی هم دارد و بعداً میآید مفاهیمی که به صورت عامیانه یا تخصصی هست را فرآوری میکند. نمیتوانیم بگوییم تخصص دارد و نمیتوانیم بگوییم یک چیزی حالا ایشان فرمودند و خیلی هم قالب ندارد؛ حتماً قالب دارد چون ایشان چهارچوب اندیشهای دارند و من نکاتش را هم خدمت شما عرض میکنم. اتهامهایی که میزنند که در مورد یک نفر هم نیست، منطقشان چیست؟ مثلاً در مورد آیت الله جوادی آملی هم تصریح میکنند که به ایشان گفتند در مورد این موضوع صحبت کنید، ایشان هم صحبت کردند و بعد کتابش کردند. مسئله اینطور نیست. یک شخصی مثل آیت الله جوادی آملی گفتند شما هر موضوعی که خواستید یک ساعت قبلش به من بگویید، من یک تأملی میکنم و بعد چهارچوب میدهم و بحث میکنم. خب یک عقبه وجود دارد مثلاً اگر از یک مرجع تقلید یک سوال کنید، تأملی در مبانی و التزاماتش میکند بعد هم برای شما یک ساعت صحبت میکند. بحث از این سنخ است. این طور که این آقایان میگویند نیست.
الگوی سوم به مثابه نظریه کاربردی و دارای پشتوانه نظری
ایشان جایی به صورت مدون و تدوین شده درباره الگوی سوم بحث نکردند، سازههای آن را چیدند. ولی چون اینها جزو نظریههای کاربردی تلقی میشود، نیاز به مبانی نظری دارد که مبانی آن هم وجود دارد. ایشان درباره مبانی نظری در جای دیگری صحبت کردند؛ در طرح کلی اندیشه اسلامی این مبانی را توضیح میدهد یا در جاهای دیگر مثلاً بعضی از کتب فقهی و اصولی و درس خارجهایشان، اینها را منقح کردند. بنابراین اگر بگوییم نظریه الگوی سوم که یک نظریه کاربردی تلقی میشود و یک عقبهای دارد که به آن مبانی برمیگردد، آن مبانی را هم ایشان مطمئناً ترسیم کردند.
لایه بعد مباحث نظری است که قاعدتاً مباحث نظری از حیث در مقام بیان بودن در یکسری از کتب، فتاوا و درسهای خارج ایشان وجود دارد. یک بخشی هم انضمامات کاربردی هست که معمولاً در بیاناتشان است. در بیانات رهبری عموماً این اتفاق میافتد.
نکته جالب اینجا است؛ موضوعاتی که ایشان در سخنرانیهایشان در حوزه زنان مطرح میکنند، از خیلی از جهات به آن یک فرمت علمی میدهند یعنی میگویند مسئله چیست؟ در چه چهارچوبی باید آن را فهم کنیم؟ با چه هدفی؟ بعد سازههای آن را میچینند. مخاطب یک مخاطب عمومی است ولی ایشان صورتبندی این چنینی دارند. این گزارهها پخش است و نمیتوانیم بگوییم یک منبع مدون قابل استناد دارند ولی پژوهشگر میتواند به اینها صورتبندی بدهد و به قول داده بنیادها بحث «سازنده گرایی» یعنی این چیزی است که ما داریم میسازیم.
یعنی از مباحثشان در میآوریم و میگوییم نسبت به مباحثی که مقام معظم رهبری در جاهای مختلف ارائه دادند، من میخواهم انسجام نظری را در بیاورم و به این مبانی و نظریه و شاخصها رسیدم. در ادامه برای اعتباریابی یا میتوانیم به خودشان عرضه کنیم که تأیید کنند یا رد کنند یا اشکال بگیرند و یا جلساتی میگیرند و کسانی که روی آن کار کردند، موضوع را به بحث میگذارند.
الگوی سوم؛ الگوی در مسیر پردازش که قابلیت توجیه علمی دارد
نکته دوم ما در مورد پیش فرض این الگو این هست که ما الگوی سوم را به عنوان یک الگوی در مسیر پردازش داریم مطرح میکنیم که قابلیت توجیه علمی دارد. مثل این آقایان نیستیم که بگوییم آقا صرفاً یک فرمایشی کردند. حتماً توجیه دارد. اگرچه من به عنوان پژوهشگر ممکن است نسبت به جایی از آن نقد داشته باشم اما حتماً قابلیت پردازش در چهاچوب علمی دارد. این نکته مهمی است.
نکته سوم هم اینکه در نهایت الگوی سوم یک الگوی عملیاتی خواهد شد که میخواهد مبنای سیاستگذاری شود. قاعدتاً باید برویم سراغ نظریههای سیاست پژوهی که بتوانیم آن را فهم کنیم. این سیاستها ناظر بر تدبیر امور است یعنی میخواهیم یک تدبیر تمدنی کنیم و یک تدبیر اجتماعی و یک تدبیر فرهنگی. این تمدن، نظم اجتماعی است که میخواهیم روی قسمت فرهنگش دست بگذاریم. در قسمت فرهنگ هم روی مسئله زن متمرکز شدیم. قاعدتاً جنس بحثها، تئوریک و نظریه صرف نیست، مبادی نیست، از سنخ حکمت عملی است یعنی امتداد تدبیری دارد. سیاست یعنی تدبیر و میخواهد در حوزه فرهنگ، تدبیر تمدنی و نظم اجتماعی کند.
برای فهم سیاستگذاری فرهنگی هم باید ملتزم باشیم به سه چرخه: مسئله شناسی، اهداف کلی و سیاستهای کلی و در آخر راهبردها و راهکارها. نظریههای سیاست پژوهی این سه چرخه را دارند.
این نکاتی درباره پیش زمینه بحث از الگوی سوم بود که خدمتتان عرض کردم.
نکته بعد هم جامعه اطلاعات است. جامعه اطلاعاتی که من از آن استفاده کردم و میخواهم شاخصهای آن را بگویم، سه مرحله است. یک بحثاش مبانی است که عمدهاش با محوریت طرح کلی اندیشه اسلامی است که آن را تبیین کردم. بخشی دیگر از مبانی نظری ایشان در مورد تاریخ و انسان و...در کتب مختلف از جمله کتب فقهی و اصولیشان قابل فهم است که درباره آنها توضیح میدهند که شبیه چهارچوبهای نظری و ایدههای بنیادی است. همچنین کلیه بیانات رهبری با همان مبنایی که عرض کردم؛ مبانی فکری افراد باید انسجام داشته باشد، جزو دادههای ما بوده است. حالا وارد سه چرخهای که عرض کردم، میشویم.
دوران کلیگویی درباره الگوی سوم تمام شده است / برچسب فمنیستی زدن به لایحه تأمین امنیت زنان از سوی نوتحجرگرایان
دال مرکزی و مسئله اصلی الگوی سوم بحث ظلم علیه زنان است
اما مسئله اصلی در مورد الگوی سوم چیست؟ دال مرکزی و مسئله اصلی الگوی سوم، بحث ظلم علیه زنان است. بیشترین بسامدی که رهبری در مباحثشان مطرح میکنند، بحث ظلم است. اصلاً چرا ایشان الگوی سوم را مطرح میکنند؟ یک مسئله وجود دارد و آن هم اینکه تاریخیترین، عمیقترین و فراگیرترین ظلم در همه عرصه تاریخ و جوامع به زنان به لحاظ جنسشان شده است.اینجا تقریباً شبیه ابداعات فمینیستهای رادیکال میشود؛ این ظلم به لحاظ جنس صورت میگیرد، آن را به ویژگیهای جسمانی زنان برمیگرداند. فقط یک تمایز قابل توضیح دارد. مقام معظم رهبری میگویند سنخهای مختلف ظلم علیه زنان وجود دارد که به ویژگیهای جسمانی به علاوه جهل بشر، برمیگردد. یعنی یک مردی هست که قدرت جسمی بالاتری و عقلانیت ابزاری بالاتری دارد و یک خانمی هست که ظرافت و لطافت بیشتر و عواطف غنیتری دارد. این باعث میشود انسان جهول ظلوم که پیش فرض تقریباً همه انسانها است، زن را مورد ظلم قرار میدهد. حتی در جوامع اسلامی و حتی در جامعه ایران چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب. این صریح بحثهای ایشان است، تحلیل نیست.
اما چهارچوب نظری فهم این ظلم چیست؟من این ظلم را چگونه فهم میکنم؟ ایشان مثل فمینیستها نیست. فرق ما با فمنیستها در این است که فمینیستها در یک چهارچوب تخاصمی و رقابتی این ظلم را فهم میکنند مثلاً میگویند مرد چرا اینطور است و ما نیستیم ولی ما این مسئله را نسبت به غایت میبینیم. میگوییم زن هم انسان است و هدفی دارد ولی این چهارچوب نظم اجتماعی او را از هدفی که دارد باز میدارد، کاری به تخاصم ندایم. از نوع بحث تخاصمی رفع ظلم درنمیآید، باز هم یک تخاصم و دعوا در میآید. پس ما یک غایت و وجه مطلوب داریم که میبینیم فاصله زن به لحاظ جنسش از فاصله مرد به لحاظ جنسش از آن غایت دورتر است. آن غایت را یک جا تصویر میکنند؛ شکوفایی و استعدادهای فردی، اجتماعی معنوی و... یکی یکی اینها را میگویند. این بحثها همه صراحت دارد.
خب این هم چهارچوب فهم مسئله ایشان و وجه تمایزش با فمینیسم رادیکال.
یک وجه تمایز دیگر هم با فمنیسم رادیکال دارد. فمنیسم رادیکال مناشی ظلم را مختلف میداند ولی همه به یک منشأ بنیادین برمیگردد. منشأ بنیادین ظلم را جسم میداند و به این نتیجه میرسد، جسم زن منفور است و باید در جسم مداخله شود و مثلاً آندروژنی را پیشنهاد میدهد. اما مقام معظم رهبری میگوید منشأ ظلم جسم است اما این ظلم ناشی از جهل جامعه و بشر بریده از اخلاق و قانون نسبت به اقتضائات متعالی این جسم است که به خاطر قوه استخدامگرش هر طور بتواند از او سوء استفاده میکند.
این بحث چهارچوب فهم مسئله ایشان اما در بحث چهارچوب نظری، مسائل مختلف است. مقام رهبری شاید حدود 300 مسئله را به عنوان شبکه مسائل زنان ذکر میکنند اما بعضی جاها تصریح میکنند که دو مسئله بنیادین و اصلی وجود دارد و همه مسائل زنان به دو مسئله اصلی برمیگردد که یکی ظلم در خانواده با بازنمایی خشونت در خانواده است.
آیا لایحه ارتقاء امنیت زنان سویههای فمنیستی دارد؟
بعضی از بزرگواران که میگویند بحث خشونت یک بحث وارداتی است و ادبیات رهبری نیست، اصلاً اینگونه نیست و صریح صحبتهای ایشان است. اتفاقاً در مباحث زنان ایشان بیشترین بازنمایی را در مورد خشونت علیه زنان دارند و بیشترین بازنمایی خشونت در جامعه و خانواده را در خانواده مطرح میکنند یعنی میگویند منشأ این ظلم خانواده است.
بعضی از پژوهشها ادعایی دارند که میگویند خشونت خانگی را میگوییم مشکل غرب است، ادبیات فمنیستها هم هست، بنابراین ادبیات اسلامی نیست و ادبیات مقام معظم رهبری نیست. این مسئله چند مغالطه دارد. یکی اینکه فرض کنیم ادبیات فمنیستها باشد، مگر حقوق، ادبیات غرب نیست؟ مگر سیاست، ادبیات غرب نیست؟ اصلاً نظم اجتماعی ما بر اساس مفاهیمی که غربیها ساختند و فراوری کردند، دارد شکل میگیرد. اگر اینطور باشد خیلی چیزهای دیگر هم ادبیات غربی است. درثانی ظلم یک مفهوم عملیاتی نیست، یک مفهوم تئوریک است. خشونت یک مفهوم عملیاتی است.معمولاً موضعگیریهایشان در مورد لایحه خشونت است که میگویند: نگویید خشونت علیه زنان، بگویید ظلم علیه زنان. خب لایحه حقوقی باید شاخصمند باشد. مثل این قضیه که ظلم ادبیات فقه نیست، ادبیات کلام است. ظلم و عدالت، ادبیات کلام است. فقه گزارهها را مینویسد که این کار را نکن، آن کار را نکن. همانطور که خشونت یک سازه فقهی و ظلم یک سازه کلامی میشود، اینجا هم همینطور است. ظلم یک ادبیات انتزاعی دارد بعد شاخص و بیشترین بازنمایی آن را ایشان اتفاقاً در مورد خشونت مطرح میکنند. اکثر مواردی که ایشان درباره ظلم صحبت میکنند وقتی مصداق میگویند، مصداقهای خشونت را میگویند و صراحت بیانشان در مورد خشونت است و بعد از انواع و اقسام خشونت، بیشترین خشونت را در عرصه خانواده مطرح میکنند.
پس الگوی سوم دو مسئله اصلی دارد یکی مسئله ظلم و خشونت در خانواده که سلبی است. یک مسئله ایجابی هم دارد که مسئله احیای خانه است. اینها را باید با هم فهم کنیم وگرنه یک انحراف عمیق در فهم معنای الگوی سوم پیدا میکنیم.
ایشان در ادامه به طرح دیدگاه و نظریه خود درباره الگوی سوم با اتکا به پژوهش انجام گرفته در موسسه شناخت پرداخت.
پایان پیام/