Web Analytics Made Easy - Statcounter



سیاستمدار اصولگرایی که از دوره دولت شهید رجایی تا دولت سازندگی در دولت بوده و پس از آن نیز سه دوره نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی را بر عهده داشته، با بیان نقش محمدرضا باهنر در ورود احمدی نژاد به سیاست گفت: احمدی نژاد را خود آقای باهنر آورد. آقای باهنر نقش بسیار تعیین کننده ای داشت که ایشان را شهردار کردند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

همان موقع گفتند که ایشان مشکل اقتصادی و پرونده اقتصادی باز دارد.

آقای باهنر گفت که ما داریم او را برای رئیس جمهوری تربیت می کنیم؛ شما اجازه شهردار شدن او را نمی دهید. همان موقع من مخالف بودم. آقای علی احمدی خیلی به من التماس کرد که وزیر آموزش و پرورش شوم؛ من گفتم نمی آیم. اگر می رفتم حتما وزیر می شدم ولی نرفتم. در یک مصاحبه هم گفتم که او ظرفیت ریاست جمهوری ندارد. خود او هم هیچ وقت نگفت من اصولگرا هستم.

مشروح گفت و گوی جماران با حسن غفوری فرد را در ادامه می خوانید:

آقای دکتر! با توجه به اینکه چهل سالگی انقلاب را پشت سر گذاشته ایم و در دهه پنجم انقلاب به سر می بریم، از نظر شما آفات و مشکلاتی که در آستانه دهه پنجم گریبان انقلاب اسلامی را گرفته چیست؟

به نظر من یکی از بزرگترین مشکلات رفاه طلبی، اشرافی گری و تجمل گرایی است. اینها واقعا مشکل هر انقلابی است؛ حتی به دین هم کاری نداریم. من ساعت ها با فیدل کاسترو صحبت کرده ام. واقعا یک انقلابی حقیقی بود و تا آخر عمر هم انقلابی زندگی می کرد. بعنی زندگی بسیار ساده ای داشت. با هم دو سه ساعت در خیابان ها گشتیم. دیدم که به تک تک خانه های بی سرپرستان سر می زند و خیلی ها را به اسم می شناخت.

کسی که می خواهد انقلابی بماند حتما باید زندگی ساده و فعالی داشته باشد. با اشرافی گری، تجمل گرایی و زندگی رفاهی، فساد طوری می شود که همه از آن می نالند. به نظرم این یکی از آفات جدی است. تجمل گرایی حتی به قبرستان هم کشیده شده است.

خود من مواظب بودم که بچه هایم دچار تجمل گرایی نشوند. یک بار دوستی ما را به باغ دعوت کرده بود. دیدم اگر دختر بچه من این باغ را ببیند می گوید را ما این باغ را نداریم. در راه برگشت به دخترم گفتم دوست داشتی این باغ متعلق به تو باشد؟ بدون تأمل جواب داد آدم که بمیرد باغ را به دنبال خودش نمی برد.

به نظر شما مشکلات فعلی کشور در این زمینه مربوط به تک تک افراد است و یا مربوط به دستگاه ها می شود؟ یعنی این مشکلات را سیستماتیک می دانید و یا فردی است؟

مشکلات یک بُعدی نیست؛ تمام اینها مؤثر است. چرچیل بعد از جنگ دوم جهانی افرادش را جمع کرد و گفت که وضع صنعت چطور است؟ گفتند تمام صنایع ما نابود شده است. گفت وضع اقتصاد چطور است؟ گفتند همه بانک ها ورشکسته شده اند. گفت وضع قوه قضائیه چطور است؟ گفتند آنجا مشکلی نداریم و خوب است. گفت مملکت درست خواهد شد.

حضور آقای رئیسی امیدواری هایی را ایجاد کرده است. ولی می شنویم که سه هزار میلیارد تومان دزدیده اند، وقتی سوار تاکسی می شویم می گوید تو دنبال 50 تومان می گردی؟ یعنی لازم نیست فساد در همه جای کشور باشد؛ یکی دو دسته فاسد باشند، همه را آلوده می کند. مثلا نماینده مجلس را برای کار اقتصادی گرفتند. شاید در تاریخ دنیا بی سابقه باشد. آن هم در مجلسی که از 70 فیلتر رد می شوند.

انتقاد غفوری فرد از نمایندگانی که به امید درآمد وارد مجلس می شوند

آقای عسکراولادی می گفت دوره پنجم مجلس دو نفر آمدند گفتند ما کاندیدا بوده ایم، هر نفر حدود 800 میلیون تومان هزینه کرده ایم و رأی هم نیاورده ایم. حالا مقروض شده ایم. کمیته امداد به ما کمک کند. آقای عسکراولادی گفت، من از آنها پرسیدم اگر به مجلس می رفتید حقوق شما چقدر بود؟ ماهیانه 200 هزار تومان بود. هر سال دو میلیون و 400 هزار تومان و چهار سال حدود 10 میلیون تومان می شد. گفت از آنها پرسیدم چرا انقدر هزینه کرده اید؟ جواب دادند به ما گفته اند درآمد دارد.

وقتی نماینده ای به امید درآمد وارد مجلس شود، چه قانونی می تواند بگذارد؟ این همه استیضاح می کنند و پس می گیرند. جریان چیست؟

خیلی از افراد معتقدند که نوع نظارت ها باعث حضور چنین افرادی در مجلس شده است. نظر شما در این مورد چیست؟

اگر نظارت نبود بدتر می شد. از چهار منبع ناجا، ثبت، دادگستری و اطلاعات می پرسند و همه می گویند پرونده ندارد. بعد از آنها شورای نگهبان بررسی می کند و در آخر این افراد بیرون می آید. اگر اینها نباشد چه چیزی بیرون می آید؟

شیوه نظارت درست است؟

به محض اینکه بخواهند مقداری پیچ را سفت کنند هزار اعتراض بیرون می آید. چقدر علیه شورای نگهبان صحبت می کنند؟ سیستم این طوری است که مثلا در تهران 12 هزار نفر شرکت می کنند و شورای نگهبان دو هفته وقت بررسی دارد. مگر چقدر می شود بررسی کرد؟

قانون نظارت بر نمایندگان مجلس غلط است

منظور من از شیوه نظارت همین بود.

قانون غلط است. قانون گفته ثبت نام کنید و دو هفته به شورای نگهبان وقت بررسی داده است. خیلی از آدم هایی که می آیند گمنام هستند و وقتی می آیند هر کاری می خواهند می کنند. ولی بعضی آدم هایی که شناخته شده هستند ممکن است به خاطر یک عیب کنار گذاشته شوند.

به نظر من حتما باید نظارت باشد. امام خطاب به نمایندگان مجلس فرمود «شما عصاره فضائل ملت هستید.»(صحیفه امام، جلد 12، صفحه 345) اما دو نماینده را به اتهام اخلال اقتصادی بازداشت می کنند.

حمایت نمایندگان مجلس از متهمین به فساد اقتصادی عجیب است

بعد هم مجلس به جای برخورد، از آنها حمایت می کند.

این خیلی وحشتناک است. اگر مجلس بخواهد عصاره فضائل ملت باشد، اول از همه خود مجلس باید دخالت کند که چنین افرادی وارد مجلس نشوند. اگر وارد شدند، همان اول طوری خارج شوند که به اینجا نرسد. این هم یک کار عجیب و غریب است که بعضی نمایندگان دارند حمایت می کنند.

مردم سؤال می پرسند که چطور نظارت استصوابی و شورای نگهبان بعد از اینکه رأی ها اعلام می شود و صحت انتخابات هم اعلام می شود از ورود نماینده اصفهان ممانعت می کند اما دو نفری که متهم به اخلال در نظام اقتصادی کشور هستند می توانند به مجلس برگردند. این رفتار را دوگانه نمی بینید؟

آدم ها همیشه این طور نیستند. مگر ابن ملجم از اول نشان می داد که می خواهد علی(ع) را بکشد؟! امیرالمؤمنین(ع) از شاگردانش خواست که اسم 10 نفر از مؤمن ترین افراد را بنویسند. ابن ملجم یکی از آن 10 نفر بود. وقتی مریض شد امیرالمؤمنین یک ماه از او پرستاری می کرد. یک دختر را دید و منحرف شد. همه آدم ها که یک تیپ باقی نمی مانند.

امیرالمؤمنین می فرماید «املکوا أنفسکم بدوام جهادها». یعنی دائما مواظب خودتان باشید. ممکن است من ممکن است امروز واقعا آدم خوبی باشم. نه اینکه تظاهر کنم؛ واقعا آدم خوبی باشم. ولی فردا تغییر کنم. آدم در هر لحظه ممکن است پرواز و یا سقوط کند.

لازمه دموکراسی، داشتن احزاب قوی و آگاهی مردم است

اشاره داشتید که امام خطاب به نمایندگان مجلس فرمودند که «شما عصاره فضائل ملت هستید». به نظر شما باید چه کاری انجام دهیم که مجلس واقعا عصاره فضائل ملت باشد و افرادی که احتمال لغزش آنها وجود دارد وارد مجلس ما نشوند؟

این موضوع نیاز به آگاهی مردم دارد. مردم باید آگاه باشند که به کسی رأی دهند و با دو اعلامیه و امثال آن رأی ندهند.

لازمه دموکراسی، احزاب است. احزاب می توانند افراد را رسیدگی و کاندیدا کنند و بعد هم جوابگو باشند. یعنی مثلا اگر حزب جمهوری خواه آمریکا رئیس جمهوری معرفی کند و مردم از او ناراضی باشند دوره بعد نه تنها رئیس جمهور را از دست می دهد، مجالس را هم از دست می دهد و استانداران هم عوض می شوند.

بنابر این، لازمه این کار داشتن احزاب قوی و آگاهی مردم است. الآن رأی یک بچه دبیرستانی با رأی مقام معظم رهبری و یا بقیه سیاستمداران یک ارزش دارد. لذا افراد باید سعی کنند کسی که رأی می دهد آگاهی کامل داشته باشد. این امر هم زمانبر است. یکی از راه های اصلی این کار احزاب هستند. وقتی احزاب کاندیدایی را معرفی کنند، این کاندیدا شناسنامه دارد و باید پاسخگو باشد. الآن هرچیزی شود مردم از چشم دین و اسلام و نظام می بینند. ولی آن موقع یقه حزبی را می گیرند که آن کاندیدا را معرفی کرده است. آن حزب امکانات دارد و می تواند بررسی و یک نفر را معرفی کند. شورای نگهبان می خواهد 12 هزار نفر را معرفی کند و پنج نفر اسم بدهد.

به نظر شما اگر احزاب افراد را معرفی کنند پاسخ عملکرد آنها را می دهند؟

مسائل اجتماعی این طور نیست که یک پاسخ به همه مسائل بدهید. یعنی این طور نیست که اگر این کار درست شود همه کارهای دیگر درست می شود. مثلا الآن آمریکا دو حزب قوی دارد و سابقه 200 ساله هم در این زمینه دارد. اما از درون آن ترامپ بیرون می آید. مسائل اجتماعی یک بُعدی نیست و ابعاد مختلف دارند. افراد می توانند نقش خود را داشته باشند. قوه قضائیه می تواند نقش خود را داشته باشد. دانشجویان می توانند مؤثر باشند. در مملکت ما منابر و روحانیت می توانند مؤثر باشند. عوامل مختلف تأثیرگذار هستند.

برای ما قانون بی معنی است

موضوع بعد این است که باید ترس از قانون وجود داشته باشد. برای ما قانون بی معنی است. در ایران هرکس می خواهد بگوید آدم مهمی است قانون را می شکند. مثلا فکر می کنیم رد شدن از خط ویژه شخصیت می آورد. در حالی که در آمریکا هرکس خلاف کند می گویند او وحشی است. جالب است که یک نفر در آمریکا به من می گفت چرا نماز تو ترک نمی شود ولی قانون راهنمایی و رانندگی را رعایت نمی کنی؟ حداکثر این بود که حد سرعت را رعایت نمی کردم. یعنی همان قدر که برای ما نماز مهم هست، برای آنها قانون مهم است.

من فکر می کنم هم باید احزاب قوی باشند، هم نظارت قوی باشد و هم اینکه دستگاه ها شوخی نداشته باشند. امیرالمؤمنین(ع) می گوید یکی از علل سقوط کشور این است که اگر بزرگی خطا کرد با او برخورد نکنند.

اگر خود مسئولین الگوی سلامت نباشند، هیچ رفتار قضایی فایده ندارد

احترام قانونی که شما بر آن تأکید دارید بیشتر با نگاه به رفتار مسئولین شکل می گیرد و یا رفتارهای سلبی و قضایی؟

اگر خود مسئولین الگوی سلامت نباشند، هیچ رفتار قضایی فایده ندارد. امیرالمؤمنین(ع) با یک مسیحی به مشکل می خورد و بعد پیش قاضی منصوب شده توسط خودش می رود. کدام یک از مسئولین ما می توانند این طور باشند؟

اعتماد مردم را از دست داده ایم

برخی از مردم احکام صادر شده قضایی را با هم مقایسه می کنند و می گویند پرونده کسی که به خاطر یک فساد مالی رقم بالا انتظار می رفته یک حکم سنگین بگیرند با چند سال زندان بسته می شود. این در حالی است که مثلا یک خبرنگار برای نوشتن یک مطلب یازده سال زندان می شود.

مشکل اعتماد به دستگاه ها و مسئولین است. بقیه چیزها بهانه است. بالأخره ممکن است دکترها هم نظر متفاوت داشته باشند. ولی من هیچ وقت نمی گویم که آن دکتر نظر سوء داشته است. می گوییم تشخیص فرق است. ممکن است تشخیص دو قاضی هم فرق داشته باشد. مشکل اساسی این است که ما سرمایه اصلی اجتماعی خودمان، که اعتماد بوده، را از دست داده ایم.

اول انقلاب مردم به عنوان تبرک به ماشین های ما دست می زدند. الآن اعتماد آن طور نیست. ساخت اعتماد هم خیلی مشکل است. آقای رئیسی دارد اقداماتی انجام می دهد.

زمانی که من آمریکا بودم چند ماه رئیس جمهور را در سه جای مختلف مجلس، سنا و دادستانی محاکمه می کردند. یک نفر هم نگفت اینها دارند پارتی بازی می کنند. یعنی این اعتماد بود. رئیس جمهوری که محبوب ترین رئیس جمهور بود و بالاترین رأی را داشت و رقیب او کمترین رأی را در تاریخ داشت. همین رئیس جمهور را به دادگاه آوردند و دادگاه هم به صورت مستقیم از تلویزیون پخش می شد.

اما متأسفانه در دستگاه قضایی ما، که قرار است قاضی مجتهد باشد، این اعتماد نیست و مردم می گویند برخی از قاضیان پول می گیرند و متأسفانه راست هم می گویند. اگر یک درصد هم باشد خیلی است. متأسفانه خود من درگیرش بوده ام. من خیلی از نمونه های پارتی بازی و رشوه در دستگاه قضایی و دولتی سراغ دارم. الآن کسی باور نمی کند به دستگاه دولتی برود و بدون پول و پارتی کارش درست شود.

در اقتصاد یک تورم و یک توهم تورم داریم. رشوه همین طور است. ممکن است یک درصد رشوه بگیرند ولی مردم فکر می کنند همه رشوه می گیرند. یعنی این توهم اتفاق افتاده و آن سرمایه اجتماعی اولیه از بین رفته است.

چه کار کنیم که این سرمایه اجتماعی و اعتماد به دستگاه ها برگردد؟

کار مشکلی است. به این راحتی درست نمی شود. من فکر می کنم کارهایی که آقای رئیسی انجام می دهد قدمی در این راه هست. اما مطمئن نیستم که بلافاصله دوباره این اعتماد پیش بیاید.

تبعیض و فاصله طبقاتی باید برطرف شود

الآن زندگی مسئولین رفاهی شده است. دیروز شنیدم که مدیرکل بیمه یک شهر در شمال خانه دو سه هزار متری دارد. همین دیروز استاد دانشگاه پیش من آمده و می گوید کاری کنید که بتوانم یک اتاق اجاره کنم. این تبعیض و فاصله طبقاتی حتما باید برطرف شود. مهمترین مشکل هم ایجاد کار است. یعنی اگر فرد ببیند با گرفتن رشوه می تواند به اندازه 50 سال من درآمد داشته باشد که کار نمی کند. پسر رئیس دانشکده ما در آمریکا بعد از ظهر روزنامه می فروخت. اما اینجا به کسی بگوییم این کار را بکن، می گوید من با یک نفر رفیق می شوم و...

اگر احزاب قوی که شما به آن اشاره کردید شکل بگیرد، چقدر می تواند در حل این مشکلات مؤثر باشد؟

حتما مؤثر هست. پدیده های اجتماعی هم چند بعدی و هم زمان بر است.

نقش محمدرضا باهنر در ورود احمدی نژاد به سیاست

در چهل سال گذشته کشور ما این پاسخگویی احزاب و گروه ها را شاهد بوده ایم؟ مثلا اصولگرایان احمدی نژاد را بر سر کار آوردند. اما الآن نه تنها می گویند از ما نبوده، حتی می گویند که مشاوره آنها را هم گوش نمی داده است.

احمدی نژاد را خود آقای باهنر آورد. آقای باهنر نقش بسیار تعیین کننده ای داشت که ایشان را شهردار کردند. همان موقع گفتند که ایشان مشکل اقتصادی و پرونده اقتصادی باز دارد. آقای باهنر گفت که ما داریم او را برای رئیس جمهوری تربیت می کنیم؛ شما اجازه شهردار شدن او را نمی دهید. همان موقع من مخالف بودم. آقای علی احمدی خیلی به من التماس کرد که وزیر آموزش و پرورش شوم؛ من گفتم نمی آیم. اگر می رفتم حتما وزیر می شدم ولی نرفتم. در یک مصاحبه هم گفتم که او ظرفیت ریاست جمهوری ندارد. خود او هم هیچ وقت نگفت من اصولگرا هستم.

من به موسوی رأی داده ام

ولی همه اصولگرایان از او حمایت کردند.

من گفتم به او رأی نداده ام و چوبش را هم خوردم. گفتم من به موسوی رأی داده ام. من با موسوی اختلاف داشتم و به خاطر اختلاف استعفا دادم و گفتم نمی خواهم وزیر شما باشم. ولی به خاطر اینکه او را از احمدی نژاد بهتر می دانستم به او رأی دادم. اگر موسوی رئیس جمهور شده بود یقینا وضع خیلی بهتر بود. با همه اختلافی که من با او داشتم.

نمک نشناسی احمدی نژاد

اصولگرایان، به خصوص در دور اول، خیلی از احمدی نژاد حمایت کردند. گرچه او نمک نشناسی کرد، ولی آقای باهنر گفت دور دوم می خواهم وزیرش شوم. به او پیشنهاد وزارت داده بودند و قبول نکرده بود ولی به خود من گفت که می خواهم دور دوم وزیر او شوم.

ما در سال جاری انتخابات مجلس یازدهم را خواهیم داشت. به توجه به جمیع موارد ذکر شده، برای ما بفرمایید که به نظر شما لوازم برگزاری یک انتخابات پر شور و سالم چیست؟

رسانه ها در تشویق مردم به اهمیت انتخابات و نقش مجلس تأثیر زیادی دارند. فارغ از اصولگرا و اصلاح طلب، در اصل انتخابات باید کار آموزشی و اطلاع رسانی کرد. این نکته اول است. یعنی مردم مشارکت کنند. موقعی هم مشارکت می کنند که احساس کنند بودن و نبودشان فرق می کند. باید مردم را توجیه و تشویق کرد و احزاب را جدی تر گرفت. من با داشتن 300 حزب مخالف هستم. یاد چهار پنج حزب قوی باشد. ولی به هر حال باید به احزاب کمک کرد. چون در تشویق و ترغیب مردم برای مشارکت تأثیرگذار هستند.

در آمریکا رسم هست که نمایندگان به مردم گزارش کار می دهند و می گویند ما در طول چهار سال به این لوایح رأی دادیم و به این لوایح رأی ندادیم؛ تا مردم بدانند با چه کسی طرف هستند. باید از نمایندگان بخواهند پاسخگو باشند که در طول چهار سال چه کاری برای مردم انجام داده اند، چه طرحی داده اند، به چه لایحه ای رأی داده و به چه لایحه ای رأی نداده اند.

کشور در پیچ تاریخی حساس و خطرناکی است

از طرف دیگر، واقعا شرایط کشور در پیچ تاریخی حساس و خطرناکی است. بالأخره ما مقابل آمریکا ایستاده ایم. پهپاد آمریکا را زده ایم و آمریکا هم نتوانست هیچ کاری بکند. کشتی انگلیس را گرفتیم و نتوانست هیچ کاری بکند. این یعنی در قله هستیم. خطر قله خیلی بیشتر است. اگر بتوانیم ادامه دهیم، که ان شاء الله ادامه می دهیم، من اعتقاد دارم که تحول بزرگی در کل جهان ایجاد می شود.

متأسفانه مسئولین ما با مردم روراست نیستند

چه کاری باید انجام دهیم که بتوانیم این روند را ادامه دهیم؟ در داخل باید چه اتفاقی بیفتد؟

آگاهی مردم بحث اول است. مقدار زیادی هم به مسئولین بستگی دارد. متأسفانه مسئولین ما با مردم روراست نیستند. من جنایات آمریکایی ها را می دانم، اما بالأخره کارهای درستی هم کرده اند. یادم هست که نیکسون وقتی می خواست 10 درصد قیمت دلار را تغییر دهد، سخنرانی و از مردم عذرخواهی کرد. ولی شما شب می خوابید و صبح می بینید که قیمت دلار دو برابر شده است. هیچ کس هم توضیح نمی دهد. دولت بالغ بر یک سال سخنگو نداشت. این همه سؤال برای مردم مطرح است. دولت چه کار می تواند برای اینها انجام دهد؟ مردم چه کمکی به دولت می توانند داشته باشند؟

حضرت امام خیلی روی وحدت تأکید می کنند.

وحدت موقعی خوب است که در کار اصولی باشد. اگر وحدت کنیم که جیب یک نفر را بزنیم جالب نیست.

خیلی از رفتارهای ما باند بازی است

بالأخره وحدت در شرایط فعلی امکان پذیر هست؟ چون شما انتقاداتی به دولت دارید و می گویید باید اصولی باشد و ما حول آن وحدت کنیم. به هر حال به خاطر دشمنی های آمریکا شرایط امروز کشور ویژه است. دولت هم دارد تلاش هایی دارد. مجموعه احزاب و فعالان سیاسی راضی هستید که در مقابله با دشمن خارجی دولت تنها بماند؟

خیلی از رفتارهای ما باند بازی است. به نظر من، با همه انتقاداتی که دارم، همه وظیفه داریم دولت را کمک کنیم. باور کنید که من هر روز صبح رئیس جمهور را دعا می کنم. برای اینکه اگر رئیس جمهور موفق شود یک مملکت موفق شده است. اگر هم در هر موردی شکست بخورد، کل مملکت شکست می خورد. اگر برجام بد باشد برای کل کشور بد می شود. اگر یک قرارداد غیر منطقی ببندند برای کل مملکت بد می شود. اگر قرارداد خوبی هم ببندند، نفع آن به همه مملکت می رسد. بنابر این موفقیت دولت حتما موفقیت کل کشور است.

باید از تصمیم دولت حمایت کنیم

شاهد هستیم که صدا و سیما علیه وزیر امور خارجه فیلم می سازد و سفرهای آقای ظریف به شکل خیلی قلیل پوشش داده می شود. در صورتی که رسانه های جهان به صورت پررنگ به این موضوع می پردازند. سؤال اینجا است که آیا صدا و سیما وظیفه خود را به درستی انجام داده است؟

من هم نسبت به صدا و سیما انتقاد دارم. من نسبت به برجام به لحاظ فنی خیلی ایراد دارم. اما داد و بیداد نمی کنم؛ جاهایی لازم بوده بحث علمی کرده ام. باید از تصمیمی که دولت گرفته حمایت کنیم.

خیلی از رفتارهای صدا و سیما را نمی پسندم

یعنی شما رویه صدا و سیما را نمی پسندید؟

خیلی از آنها را نمی پسندم.

لازمه وحدت مماشات و تنازل است

ما از وحدت صحبت کردیم. به نظر می رسد که اصولگرایان در این چند ماه مانده به انتخابات در میان خودشان هم به وحدت نرسیده اند. به نظر شما چرا این طور شده و چه کاری باید انجام دهند که بتوانند به وحدت برسند؟

ما خیلی به کار اجتماعی اعتقاد و عادت نداریم. لازمه کار اجتماعی و وحدت این است که هر کسی یک قدم از خودش پایین تر بیاید. یعنی برای این کار باید مماشات و تنازل داشته باشیم. اگر من حرف خودم را بزنم و شما حرف خودتان را بزنید، هیچ وقت به وحدت نمی رسیم.

وحدت محور می خواهد. آیت الله بهشتی و آیت الله مهدوی کنی محورهای خوبی برای وحدت ما بودند. الآن هم خیلی با آقای ناطق نوری صحبت کرده ایم. ولی ایشان به هیچ وجه راضی نمی شوند. ایشان بعد از انتخابات 76 گفت که دیگر در هیچ انتخاباتی شرکت نمی کند و پای حرفش ایستاد.

خاطره غفوری فرد از انتخابات سال 92

شرکت در انتخابات محدودیت سنی ندارد؟

مجلس محدودیت دارد و رئیس جمهوری محدودیت سنی ندارد. نظر ما برای ریاست جمهوری بود. آقای روحانی زمانی که می خواست کاندیدا شود از من سؤال کرد که به نظر شما چه کسی باید رئیس جمهور شود؟ گفتم آقای هاشمی رفسنجانی. گفت اگر او بیاید من نمی آیم. گفت بعد از او چه کسی باید کاندیدا شود؟ گفتم آقای ناطق نوری. گفت اگر او هم بیاید من نمی آیم. گفت بعدش چه کسی باید کاندیدا شود؟ گفتم شما و آقای ولایتی. سال 92 این را گفتم.

ناطق نوری به عنوان محور وحدت اصولگرایان وارد انتخابات شود

البته آقای مهدوی کنی پستی نداشت؛ ولی محور وحدت بود. اگر آقای ناطق نوری به عنوان یک فعال سیاسی محور وحدت بیایند خوب است. آقای مهدوی کنی خیلی عالی بود. ولی الآن متأسفانه نه اصولگرایان چنین محوری دارند و نه اصلاح طلبان.

به این راحتی نمی توان دعوای آیت الله یزدی و آیت الله آملی لاریجانی را توجیه کرد

در مواردی مثل قضیه اخیری که بین آیت الله یزدی و آیت الله آملی لاریجانی پیش آمد چه کسی باید وحدت باشد؟

این دعواها اگر هم باشد نباید علنی شود. عملا ضربه بسیار بزرگی به کل روحانیت و سرمایه اجتماعی وارد می شود. زمانی که بین روحانیت و روحانیون اختلاف شد گفتم که اگر بین خودتان اختلاف داشته باشید مردم هر دو گروه را کنار می گذارند. این خیلی وحشتناک است و ضربه آن را به این زودی هم نمی شود جبران کرد. خیلی ها گفتند دعوای طلبگی است اما به این راحتی نمی توان آن را توجیه هم کرد.

منبع: بیتوته

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.beytoote.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «بیتوته» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۱۱۶۵۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پرویز داوودی؛ ‌۱۸ نکته درباره معاون اولی که از رییس خود برید

   عصر ایران؛ مهرداد خدیر- امروز دوشنبه سوم اردیبهشت 1403 است و از اعلام خبر درگذشت ناگهانی دکتر پرویز داوودی معاون اول رییس جمهوری در دورۀ نخست محمود احمدی‌نژاد (84 تا 88) چهار روز می‌گذرد.

با این حال غیبت رییس جمهوری سابق هم در مراسم تشییع جنازه و هم ترحیم و هم حتی پرهیز از پیام تسلیت ( تا لحظه نگارش این متن) برای مرد شمارۀ دو دولت اول خود و جایگاه معاون اول رییس جمهوری که بعد از حذف سمت نخست‌وزیر در قانون اساسی 1368 در نظر گرفته شده اقتضا می‌کند با درگذشت مرحوم پرویز داوودی با تأمل بیشتر مواجه و به این بهانه برخی نکات را یادآور شویم که البته نخستین آنها بی‌اعتنایی نصب‌کننده و مافوق اوست به خاطر اتفاقاتی که بعدتر رخ داد و کافی است یادآور شویم همان روز یک رییس جمهوری سابق دیگر (سید محمد خاتمی) به مراسم ترحیم همسر معاون -و تازه نه معاون اول خود- رفت تا بدانیم کاری که احمدی‌نژاد در حق پرویز داوودی انجام داده نشان می‌دهد «معجزۀ هزارۀ سوم» واجد چه صفات برجستۀ اخلاقی‌یی و کشف اصول‌گرایی ایرانی تا چه حد ناب بوده است!

    احمدی نژاد در سال ۹۳ در مراسم ترحیم پدر او شرکت کرد اما ۱۰ سال بعد به ختم خودش نرفت!

  عنوان «معاون اول رییس جمهوری» هر چند تازه است ولی بعد از حذف نخست‌وزیر -که در تاریخ ایران با عنوان رییس الوزرا و صدراعظم قدمت بسیار دارد - تدبیری بود تا اعضای شورای بازنگری قانون اساسی به کار بستند زیرا بدون نخست‌وزیر هم اداره جلسات دولت در غیاب رییس جمهوری دچار مشکل می‌شد هم استقبال رسمی از نخست‌وزیران خارجی چون رییس جمهوری ایران همتای آنان به لحاظ پروتکلی نیست و از این رو معاون اول رییس جمهوری در نظر گرفته شد که هر چند منزلت و احترام و جایگاه نخست‌وزیر را دارد اما قدرت او را ندارد و به تعبیر اسحاق جهانگیری معاون اول رییس جمهوری در دوران حسن روحانی در طول رییس جمهوری تعریف می‌شود و اختیار عزل و نصب بدون نظر رییس‌جمهوری را ندارد بر خلاف نخست‌وزیر خاصه در دهه ۶۰ که مرد اول اجرایی بود کما این‌که در دوران ریاست‌جمهوری بنی‌صدر و آیت‌الله خامنه‌ای دولت‌ها به نخست‌وزیران (‌محمد علی رجایی و میر حسین موسوی‌) منتسب می‌شوند. مراد از دولت شهید رجایی هم دولت او در زمان نخست‌وزیری است نه ریاست جمهوری چون اولا دوران ریاست جمهوری او بسیار کوتاه بود (‌کمتر از ۴۰ روز: مرداد تا ۸ شهریور ۱۳۶۰) و تازه نخست‌وزیر دوره او هم دکتر باهنر بود.


  به اشتباه اما تصور می‌شود مراد از دولت رجایی دولت دوران ریاست جمهوری اوست. در حالی که یک سال نخست‌وزیری زمان ریاست جمهوری بنی‌صدر مد‌نظر است و می‌دانیم سران حزب جمهوری اسلامی او را به اولین رییس جمهوری تحمیل کردند (‌به خاطر در اختیار داشتن اکثزیت کرسی های مجلس اول).


پرویز داوودی، سومین معاون اول رییس جمهوری به حساب می آمد: بعد از حسن ابراهیم حبیبی ( دو رییس جمهور: هاشمی رفسنجانی و خاتمی) و محمد‌رضا عارف ( دوره دوم خاتمی). بعد از او هم شاهد سه معاون اول دیگر بوده‌ایم: اسفندیار رحیم مشایی، محمد رضا رحیمی، اسحاق جهانگیری ( دو هر دو دوره حسن روحانی)‌و محمد رضا مخبر ( معاون اول فعلی در دولت ابراهیم رییسی).

   عمر معاون اولی رحیم مشایی البته بسیار کوتاه بود و با توصیه یا نهی رهبری احمدی‌نژاد ناچار شد او را از معاونت اولی کنار بگذارد و محمد رضا رحیمی را جانشین او کرد.

   با محاکمه و زندان رحیمی جایگاه معاون اول آسیب دید و اسحاق جهانگیری کوشید آن را ترمیم کند و دفاع جانانه از رییس جمهوری در مناظره ها و انصراف به سود حسن روحانی در خاطره ها مانده است.


پرویز داوودی البته از جنس مردان احمدی نژاد نبود و به سفارش سید محمود هاشمی شاهرودی معاون اول شد و احمدی نژاد می‌خواست با قبول پیشنهاد رییس قوه قضاییه از نفوذ او به نفع دولت خود استفاده کند. استاد اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی دانش آموخته دانشگاهی در آمریکا بود و در دوران هاشمی شاهرودی معاونت اقتصادی قوه قضاییه را بر عهده داشت و در واقع اولین و آخرین معاون اقتصادی قوه قضاییه چون بعد از او و هاشمی شاهرودی برچیده شد. مرحوم هاشمی شاهرودی علاقه خاصی به امور اقتصادی داشت و این انتصاب را می توان در آن راستا هم دانست.

احمدی نژاد بعد از انتصاب اسفندیار رحیم مشایی به معاون اولی هم آقای داوودی را کنار نگذاشت و به عنوان مشاور عالی و رییس مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری نصب کرد.



۱۸نکته درباره معاون اول و مشخصا پرویز داوودی این بحث را کامل می کند:

۱. این که از ۶۸ به این سو تنها ۷ نفر بر این کرسی نشسته اند و مرد شماره دو دولت به حساب می آید توجه بیشتر به کارنامه پرویز داوودی را توضیح می دهد: حسن حبیبی (۱۲ سال)، محمد رضا عارف (۴ سال)، پرویز داوودی ( ۴ سال)، اسنفدیار رحیم مشایی ( ۵ روز)، محمد رضا رحیمی ( ۴ سال) و محمد رضا مخبر ( از ۱۴۰۰ به این طرف).

۲. پرویز خان بیش از این که یار این محمود (احمدی نژاد) باشد یار آن محمود (هاشمی شاهرودی) بود. چندان که معاون اقتصادی او در دوران قوه قضاییه و بعد از خروج از دولت هم رییس دفتر هاشمی شاهرودی در مجمع تشخیص هر چند شان معاون اول سابق رییس دفتری نیست.

۳. مرحوم داوودی در دولت احمدی نژاد جانشین محمدرضا عارف شد و جالب این که در انتخابات اسفند ۱۳۹۴ که با شور و شوق فراوان انجام و عارف با رای بالا نفر اول تهران شد داوودی هم کاندیدا بود و ناکام ماند. همین نامزدی نشان داد که به رغم چهار سال معاون اولی عنصر عمیق سیاسی نیست و  همچنان روی حمایت خاص هاشمی شاهرودی حساب می‌کرد.

۴. انتصاب او به عنوان مشاور عالی نشان می دهد رابطه او با دولت احمدی نژاد محدود به ۸۴ تا ۸۸ نبوده و تا پایان با او بوده در حالی که وانمود کرد رابطه خود با او را بعد از سال ۹۰ گسسته است.

۵. امضای بیانیه سال ۹۷ مهم ترین دلیل خشم احمدی نژاد از اوست. همان بیانیه که شماری از مردان احمدی نژاد حساب خود را از او جدا کردند و اتفاقا همان باعث شد ابراهیم رییسی برخی از آنها را به کار گیرد. مرحوم داوودی اما ترجیح داد بی عضویت رسمی برای جبهه پایداری برنامه اقتصادی بنویسد.


۶. چندان اهل اظهار نظر سیاسی نبود و به خاطر نوع رفتار و سلوک دکتر حسن حبیبی در ۸ سال ریاست جمهوری هاشمی و ۴ سال خاتمی این سنت جا افتاد که معاون اول نباید زیاد دیده شود. عارف هم این سنت را ادامه داد و داوودی هم در همین مسیر بود. هر چند در سال ۸۸ و در اواخر دوران معاون اولی گفت: ما آقای احمدی نژاد را آسان گیر نیاورده‌ایم تا به راحتی از دست بدهیم!

۷. در سال ۹۶ و در رقابت روحانی با رییسی از رییسی حمایت کرد و پشت سر رییس سابق خود - احمدی نژاد- که رد صلاحیت شده بود نایستاد.

۸. مردم در سال ۹۲ به روحانی رای دادند. در ۹۴ هم به همفکران او در مجلس. در ۹۶ هم روحانی را ابقا کردند اما لایحه پیوستن ایران به گروه ویژه اقدام مالی یا اف ای تی اف را باید مخالفان روحانی در مجمع تشخیص تصویب می کردند و این مدل دموکراسی در دنیا همتایی ندارد که رییس جمهوری و مجلس تصویب کنند و رقبای شکست خورده در انتخابات وتو کنند. ربط قضیه به مرحوم این است که اف‌ای‌تی‌اف را مثل کاپیتولاسیون می دانست و موضع محسن رضایی را تقویت می کرد.

۹. همان طور که احمدی نژاد استاندار دولت هاشمی رفسنجانی بود و بر رییسِ رییس خود شورید داوودی هم معاون وزیر اقتصاد در دولت هاشمی رفسنجانی بود اما در مجمع تشخیص مصلحت در جبهه مخالفان رییس مجمع قرار داشت.

۱۰. از جملات ماندگار مرحوم این است که دولت مهرورزی نه تنها مبتلا به فساد نیست بلکه کمترین فساد را تحمل نمی کند. او صندلی خود را اما به محمد رضا رحیمی سپرد ( اگر ۵ روز معاون اولی رحیم مشایی از ۲۷ تیر تا ۲ مردا ۸۸  را نادیده بگیریم) که به اتهام فساد بازداشت و زندانی شد.

۱۱. در دورانی که رییس بنیاد ملی نخبگان بود به خاطر اشتغالات دیگر اداره بنیاد را به زلفی گل سپرد و همین سابقه موجب شد در دولت رییسی وزیر علوم شود و از این حیث وزیر فعلی علوم وام دار مرحوم است.

۱۲. با این که چهره ای تکنوکرات بود اما دوست داشت حرف های خاص مذهبی بر زبان آورد. از جمله در ۱۴ تیر ۱۳۸۶ گفت: الگوی ما سیاست های اهل بیت است و فاطمه زهرا. در حالی که در طول ۲۵۰ سال امامت ۱۲ امام شیعه تا قبل از غیبت تنها در سه دوره کوتاه قدرت را در اختیار داشتند. امام علی کمتر از ۵ سال، امام حسن کمتر از یک سال و امام رضا هم دو سال ولیعهدی تشریفاتی. با این نگاه مشخص نبود منظور او چیست. درامور اخلاقی و دینی طبیعی است و ربطی به این دولت و آن دولت ندارد ولی در مقام دولت بیشتر حرفی برای جلب خوشایندها به نظر می رسید زیرا دولت زیر مجموعه نظام است و کلیت نظام از باور به امامت و ولایت شیعه مشروعیت می گیرد و دولت خاص تافته جدا بافته نبود و حتی رییسان جمهوری روحانی چنین مدعای نداشتند.

۱۳. در اول خرداد ۱۳۸۶ به گونه‌ای  به استقبال تحریم‌ها رفت که از یک استاد اقتصاد بعید بود. 

۱۴. در اردیبهشت ۸۸ و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری  در سفر به تانزانیا ۶۰ نفر را با خود برد. یک هیات ۶۰ نفری برای سفر به کشوری چون تانزانیا این گونه توجیه شد که چون رییس جمهوری درگیر انتخابات شده و خود نمی تواند به سفر برود معاون اول به جای او رفته در حالی که معمولا رییس جمهور می‌رود و معاون اول می ماند. در دولت روحانی و دولت فعلی هم این گونه است.

۱۵. در ۱۴ تیر ۱۳۸۶ لوح تقدیری به مادر سید حسن نصرالله تقدیم کرد. از تاسف های مرحوم داوودی این بود که احمدی‌نژاد از تکریم و تجلیل مادر سید حسن نصر‌الله شیعه و روحانی به تسلیت به مادر هوگو چاوز در اسفند ۹۱ رسیده که به اعتقاد احمدی‌نژاد با عیسی مسیح بازمی گردد!

۱۶. احمدی نژاد از او در احکام انتصاب با این صفات یاد کرده بود: اندیشمند، متعهد، دل سوز، فداکار.... همه این توصیفات را به خاطر امضای بیانیه در سال ۹۷ نادیده انگاشت و به مرگ او هم توجه نکرد.

۱۷. برخی معتقدند بی‌توجهی احمدی‌نژاد به نظر معاون اول برای معرفی حسین صمصامی به عنوان وزیر اقتصاد هم به اختلافات او با پرویز داوودی دامن زد. احمدی‌نژاد تحت تاثیر ایده سید شمس‌الدین حسینی برای یارانه نقدی که تلفیقی از طرح ۵۰ هزار تومانی مهدی کروبی در سال ۸۴ و جمشید پژویان اقتصاددان برای حذف یارانه غیر مستقیم بود به جای «صمامی مزرعه آخوند» سید شمس الدین حسینی را برای وزارت اقتصاد در نظر گرفت و یارانه نقدی را به اجرا گذاشت.

۱۸. در حالی که از مرحوم به عنوان تئوریسین جبهه پایداری یاد می‌شود اما به احتمال زیاد رابطه تشکیلاتی نداشتند و بیشتر از تخصص خود استفاده کرده و برای آنها برنامه اقتصادی نوشته هر چند کاش در حیات از او می‌پرسیدند آنچه در دولت رییسی و مجلس انقلابی شاهدیم با آن برنامه انطباق دارد و اصلا وضعیت فعلی حاصل برنامه است یا بی‌برنامگی؟ به بیان روشن‌تر کو برنامه؟کدام برنامه؟

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: حضور کاظم صدیقی در مراسم ختم مرحوم پرویز داودی (عکس) مراسم ترحیم معاون اول احمدی نژاد بی حضور رییس جمهور پیشین پرویز داوودی؛ درگذشت یار محمودها و پایداری

دیگر خبرها

  • روایت ده نمکی از پیشنهاد وزیر شدنش در دولت احمدی نژاد
  • محمود احمدی نژاد و مادر هوگو چاوز سوژه شدند
  • عکس| سرنوشت ترسناک احمدی نژاد از زبان رائفی‌پور
  • چرا دوباره مادر چاوز؟
  • افشاگری درباره رفتار‌های جانی دپ سر صحنه فیلمبرداری
  • افشاگری درباره رفتارهای جانی دپ سر صحنه فیلمبرداری
  • افشاگری درباره رفتارهای جانی دپ سر صحنه فیلمبرداری | حرف های جنجالی یک کارگردان درباره جانی
  • پشت پرده خشم احمدی نژاد از معاون تازه فوت شده‌اش
  • پرویز داوودی؛ ‌۱۸ نکته درباره معاون اولی که از رییس خود برید
  • در غیاب احمدی‌نژاد