افشین پرتو و معلمی که در تاریخ زندگی کرد
تاریخ انتشار: ۲۶ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۱۳۵۹۴۲
۲۶شهریور ماه چهارمین سالروز درگذشت افشین پرتو، معلمی پرکار است که در تاریخ زندگی میکرد.
خبرگزاری شبستان، گیلان؛ «افشین پرتو» ۶۶سال بیشتر نداشت و هنوز تعداد زیادی از پژوهشهای خود را منتشر نکرده بود که به دیار باقی رفت. این مورخ و گیلان شناس برجسته که عمری را در شناخت و نگارش تاریخ گیلان سپری کرده بود در ۲۶شهریور سال ۱۳۹۴ بر اثر سکته قلبی زندگی را بدرود گفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
افشین اگرچه در اسفندماه ۱۳۲۸ در مشهد متولد شده است، اما از خانواده ای که اصالتاً اهل دیلمان گیلان بودند و از همین رو به دیلمان بازگشت و تا پایان عمر در همان خانه پدری در سیاهکل زیست.
وی تحصیلات خود را در رشته تاریخ را تا مقطع دکترا به پایان برد و سالهای متمادی در دبیرستانهای رشت بهویژه دبیرستان بهشتی، تاریخ تدریس میکرد. شیوه تدریس او با نوآوریهایی همراه بود كه حتی افراد بیعلاقه و بیتوجه به تاریخ را نیز مجذوب میكرد.
اگرچه مهمترین اثر او كتاب « تاریخ گیلان از آغاز تا پیش انقلاب مشروطه» است ولی کتابها و مقالات وی در تاریخ معاصر بهویژه جنبش جنگل از بدیعترین آثار است؛« فرمانروایان دیلمان»، «ویرایش و تصحیح تاریخ رویان (تالیف مولانا اولیا الله آملی)»، « ستیزگاه باورهای دیروز و امروز (تاریخ خاورمیانه پیش از پدید آیی اسلام ) به همراه دکتر کشور دوست»، « گیلان و خیزش جنگل»، «تاریخ گیلان در دوران احمد شاه قاجار»، « مشروطه و گیلان تاریخ رویدادهای گیلان در دوره مظفر الدین شاه و محمدعلی شاه قاجار» ، « جنگ جهانی اول و فارس( ترجمه خاطرات نی»، « همدان دروازه تمدن»، « خراسان شمالی(پیشینه تاریخی خراسان شمالی)» و خاطرات احسان الله خان دوستدار از جمله آثار تألیفی افشین پرتو است.
نخستین شورای شهر رشت، کنگره ملی میرزا کوچک جنگلی را برگزار کرد و در این کنگره افشین پرتو، دبیر علمی بود. طی این همایش، پنج جلد کتاب از جمله برخی از اسناد تازه یاب در حوزه جنبش جنگل منتشر گردید. حرکت ماندگاری که از سوی دیگر شوراهای ادوار بعد تکرار نشد.
افشین پرتو تنها مورخی بود که برای نخستین بار توانست به نسخه دستنویس خاطرات احسانالله خان دوستدار، دومین چهره برجسته جنبش جنگل، دست پیدا کرده و آن را بازنویسی و منتشر کند. چگونگی دست یافتن به این خاطرات، با توجه به شخصیت مهمی چون احسانالله خان در نهضت و اختلافاتی که وی با میرزا داشت، حرفهای زیادی دارد.
افشین پرتو سال ۱۳۹۱ در مصاحبهای با سایت تاریخ ایرانی، چگونگی یافتن این دست نوشتهها را اینگونه روایت میکند؛«من دستنوشتهٔ خاطرات احسانالله خان را در باکو یافتم. در سفری به باکو با هنرمندی آشنا شدم و در کنار گفتگو با او سری هم به گورستان باکو زدیم و در آنجا گور احسانالله خان را یافتم. گوری گُم با سنگی کوچک بر سر آن که به خط روسی نام وی بر آن نوشته شده بود. به ایران که بازگشتم سنگ قبر قابل توجهی برای او ساختم و با زحمت بسیار به باکو بردم و با رنجی فراوان و عبور از بسیاری مراحل توانستم آن را بر گور او نصب کنم. در آن راه با خانمی آشنا شدم که عروس احسانالله خان بود، زن کاوه یکی از دو پسر احسانالله خان که سالها پیش مرده بود. آن خانم در کمال محبت دفتری شامل نوشتههای احسانالله خان را به من داد و هیچگاه آخرین حرفش یادم نمیرود که وقتی به او گفتم چرا این را به من میدهید؟، گفت: عمری برای من نمانده و بعد از مُردن من یکی میآید و همه داشتههای مرا میریزد توی سطل آشغال. این را با خودت ببر به ایران، بالاخره هر چه باشد مال آنجاست. آن شب در هتل همه را خواندم و آن را به ایران آوردم و چند بار خواندم و تصحیح کردم. خاطرات شگفتی است با اطلاعاتی گسترده. شاید نتوان همهٔ نوشتهٔ او را باور کرد ولی در بردارندهٔ اطلاعاتی ارزشمند است.»
بعد از انتشار این خاطرات عمر زیادی برای افشین پرتو باقی نماند. به گفته دکتر هومن یوسفدهی، یکی از شاگردانش؛ «رنج دانایی و رسایی خرد، پیکرش را رنجور ساخته بود و جسم کوچکش گنجایش روح بزرگش را نداشت؛ پس سرشار از معرفت و آگاهی به فراسوی زمان و مکان پرکشید و نامش با آثارش جاوادانه شد.»
پایان پیام/595منبع: شبستان
کلیدواژه: مسجد ماه محرم عاشورا اربعین حسینی عاشورای حسینی عزاداری محرم مسجد طراز اسلامی اصفهان محرم استان بوشهر افشین پرتو جنبش جنگل مورخ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۱۳۵۹۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کتاب «اُمّ علاء» نمایشگاه کتاب عرضه میشود
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «اُمّ علاء» نوشته سمیه خردمند توسط انتشارات شهید کاظمی به زودی منتشر و در سی و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران عرضه میشود. این کتاب روایت زندگی اُمُّ¬الشهداء فخرالسادات طباطبایی تبریزی، بانویی که هفت نفر از اعضای خانواده اش را تقدیم اسلام کرد، است.
پدر و مادر فخرالسادات در جوانی به بهانه تعلیم در حوزه علمیه نجف، از تبریز به نجف اشرف هجرت میکنند و همان جا ماندگار میشوند. فخرالسادات در سن سیزده سالگی با آیت الله سید حسن قبانچی که یکی از شاگردان ممتاز پدرش سید محمد جواد طباطبایی تبریزی بود ازدواج میکند. آنها در خانه وقفی کوچکی در جوار حرم امیرالمؤمنین (ع) زندگی شأن را با عشق آغاز میکنند.
خانهای که هر وقت پنجره اش را باز میکرد؛ چشمانش به گنبد مطهر حرم حضرت علی (ع) گره میخورد و نسیم رأفت جناب ابوتراب وارد خانه و زندگی شأن میشد. حاصل ازدواج آنها میشود هجده فرزند، نه پسر و نه دختر. فرندانی که برخیهایشان شاگرد کلاس استادی چون آیت الله سید محمدباقر صدر میشوند و علوم اسلامی را فرا میگیرند.
همسرش، چهار پسر، برادر و دامادش در راه اسلام به شهادت می رسند و چند سال آخر عمرش را، در حالیکه دست و پای چپش به خاطر یک سال و نیم اسارت در زندانهای رژیم بعث از کار افتاده بود، راهی ایران و شهر قم میشود و سرانجام در جوار بانوی کریمه حضرت معصومه (س) برای همیشه آرام میگیرد.
همیشه در طول عمرش فرزندانش را به پشتیبانی از حضرت امام خمینی (ره) و پیروی از ایشان توصیه میکرد. به آنها میگفت: اگر همه شما هم فدای اسلام شوید ناراحت نمیشوم؛ بلکه افتخار میکنم و بدانید خون فرزندان من رنگینتر از خون فرزندان اباعبدالله نیست.
کد خبر 6087386 فاطمه میرزا جعفری