ازدواج پوشالی با الگوی «اینستاگرام»
تاریخ انتشار: ۲۶ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۱۴۳۹۳۹
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ تاسفانگیز اینکه حالا پای همین داستان تلخ به مراسم ازدواج هم کشیده شده است. عروس و دامادی که با سختی توانستهاند وام ازدواج بگیرند، حاضرند همه مبلغ وام را هزینه کنند تا عکسهای عروسیشان شبیه فلان مراسم عروسی باشد که به اعتقادشان خیلی خاص و «لاکچری» برگزار و در اینستاگرام به اشتراک گذاشته شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نفوذ بالای شبکههای اجتماعی بخصوص «اینستاگرام» در جامعه موجب شده تجملگرایی افراطی در مراسم عروسی، ریشه بدواند. انتشار تصاویر مختلف از عروسیهای فانتزی در این شبکه اجتماعی، خیلی از عروس و دامادها را وسوسه میکند که همین شکل از مراسم پرخرج عروسی را الگوبرداری کنند؛ حتی اگر این کار برایشان به قیمت گرفتن قرض و وام های سنگین در سالهای اول ازدواج تمام شود.
در این بین، چشم و همچشمی هم باعث شده محیط «اینستاگرام» فضایی برای فخر فروشی در مراسم عروسی باشد. اینکه عروس و داماد چه لباسی میپوشند، سالن عروسیشان چقدر بزرگ و شیک است و چند نوع غذا برای مهمانان تدارک دیده اند، هر کدامشان به تصاویر اینستاگرامی برای چشم و همچشمی تبدیل شده است.
این محتواهای فریبنده در شبکههای اجتماعی و بویژه «اینستاگرام»، خیلی از زوجهای جوان را به سمت عروسیهای به قول خودشان «شاهانه و لاکچری» تحریک میکند تا نشان بدهند از بقیه عروس و دامادهای فامیل و آشنا، چیزی کم ندارند و حتی از آنها سرتر هستند!
اینستاگرام؛ ابزاری برای ترویج مصرف گرایی
اینکه بگوئیم هر مراسم عروسی پرخرجی به دلیل ضریب نفوذ بالای اینستاگرام در جامعه اتفاق میافتاد، تحلیل درستی نیست، اما قطعا شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام، نقش انکارناپذیری در رواج عروسیهای پر زرق و برق و البته پرهزینه دارد.
لیلا امیرانی، کارشناس ارشد مشاوره خانواده، نیز به بحث نقش شبکههای اجتماعی در رواج عروسیهای لاکچری میپردازد و میگوید: در گذشته اغلب مراسم عروسی به شکل کاملا ساده برگزار میشد و اتفاقا ساده بودن این مراسم برای عروس و داماد و خانواده آنها یک امتیاز مثبت به حساب میآمد. خانوادههای عروس و داماد هم کاملا حواسشان بود که هزینههای عروسی برای زوجهای جوان خیلی زیاد تمام نشود و حتی در برخی شهرهای ایران، هنوز هم این رسم وجود دارد که خانواده عروس و داماد، کل هزینه مراسم عروسی را تقبل می کنند تا فشار مالی به زوج های جوان نیاید، اما با رواج شبکههای اجتماعی مثل «اینستاگرام» از این فرهنگ موثر در حال فاصله گرفتن هستیم و مصرف گرایی و هزینهتراشیهای بیمورد به یک ارزش مهم در خیلی از مراسم عروسی تبدیل شده است.
او تاکید میکند: در واقع، اینستاگرام و سایر شبکههای اجتماعی مشابه به ابزاری برای ترویج مصرف گرایی در جامعه تبدیل شدهاند. این میل به مصرفگرایی برای نمایش در شبکههای اجتماعی، فقط یک نمونه بارزش در برگزاری مراسم پر خرج عروسی دیده می شود و این زوجها معمولا بعد از عروسی هم به شکلهای دیگری در دام تبلیغات مصرفگرایی میافتند.
زوجهایی که فقط به دنبال تحسین دیگران هستند
مدیریت هزینههای مراسم عروسی، یک هنر است که باید این هنر از سوی بزرگترها به زوجهای جوان آموزش داده شود، اما این روزها برخی والدین نه تنها با برگزاری مراسم عروسی گرانقیمت مخالفت نمیکنند، بلکه خودشان هم با عروس و داماد، همصدا می شوند و برگزاری مراسم های پرهزینه را نوعی دستاورد و موفقیت برای زوجهای جوانشان می دانند.
امیرانی، کارشناس ارشد مشاوره خانواده، نیز خاطرنشان میکند: اصرار برای داشتن عکسهای ویژه عروسی جهت نمایش دادن در اینستاگرام، میتواند از کمبود اعتماد به نفس زوجهای جوان هم نشات بگیرد. عروس و دامادی که برای حرف مردم، بهای زیادی قائل هستند و حاضرند هر کاری انجام بدهند تا تائید و تحسین دیگران را برانگیزند، قطعا از شخصیت مستقل و قوی برخوردار نیستند و در آینده هم زندگی زناشویی آنها تحت تاثیر همین کمبود اعتماد به نفس خواهد بود.
او یادآور میشود: وقتی عروس و داماد بهجای تلاش برای داشتن آیندهای بهتر، همه فکر و ذکرشان این میشود که عکسهای جذابتری از مراسم عروسی در اینستاگرام منتشر کنند و برای این کار حاضرند هر هزینهای را به جان بخرند، این زوجها به نوعی تلاش دارند تا نقاط ضعف شخصیتی و رفتاری خود را پشت عکسهای تجملی از مراسم عروسی پنهان کنند، بنابراین رفتار چنین زوجهایی نباید الگویی برای سایر عروس و دامادها باشد. واقعیت این است که برگزاری مراسم عروسی پرهزینه به دوام و بقای یک ازدواج کمکی نمیکند و چه بسا با افزایش فشار مالی ناشی از اینگونه مراسم، زمینه برای بروز اختلاف و درگیری بین عروس و داماد نیز ایجاد شود.
از جهیزیههای برند تا آرایشهای میلیونی
این روزها در شبکههای اجتماعی و بهخصوص در اینستاگرام، صفحات مجازی زیادی وجود دارد که از خرید لباس عروسی تا تهیه جهیزیههای مجلسی را تبلیغ میکند. حتی صفحات مجازی متعددی وجود دارد که آرایشگاهها و مزونهای لباس عروس چند میلیونی را پیشنهاد می کند.
از سوی دیگر مراسم عروسی و متعلقات آن به یکی از بازارهای داغ در اینستاگرام تبدیل شده که خیلیها تلاش میکنند از این بازار میلیونی، سهم بیشتری به دست بیاورند. اینکه زوجهای جوان تحت تاثیر این فضاهای بازاری قرار نگیرند، نیازمند آموزش و اطلاعرسانی از سوی رسانهها و سایر نهادهای فرهنگساز است تا تبلیغات در اینستاگرام به خالی شدن جیب زوجهای جوان ختم نشود.
همچنین شاهدیم که انواع و اقسام جهیزیههای میلیونی هم در اینستاگرام تبلیغ میشود و یا حتی گاهی برخی زوجهای جوان، تصاویر اینستاگرامی از جهیزیههای گرانقیمت خود را با دیگران به اشتراک میگذارند. اینکه زوجهای جوان احساس کنند که آنها هم باید حتما شبیه همین جهیزیههای برند را بخرند و برای این کار به آب و آتش بزنند، یک خطای شناختی بزرگ در ابتدای مسیر زندگی مشترک است که میتواند سالها تبعات مالی و روانی برای زوجهای جوان به همراه داشته باشد و گاه آنها مجبور شوند برای آن تاوان سنگینی بپردازند.
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: اعتماد به نفس تبلیغات خانواده ذهن شبکه های اجتماعی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۱۴۳۹۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طلاق میخواهم، چون شوهرم شبها دیر به خانه میآید
دختر جوان رنگ به چهره نداشت. مدام به همسرش که روبهرویش ایستاده بود نگاه میکرد و زیر لب کلمات نامفهومی بیان میکرد و رفتار پر اضطرابش توجه اطرافیان را جلب کرده بود. پسر جوان نزدیکش شد و گفت میترا جان بس کن بیا بریم خانه، باور کن اشتباه میکنی من با کسی رابطه ندارم، من عاشق تو و زندگیام هستم. چرا من و خودت را اینقدر عذاب میدهی؟
میترا نگاهی به پسر جوان کرد و گفت: برای این حرفها دیگر خیلی دیر شده باید خیلی وقت پیش به این موضوع فکر میکردی.
در همین موقع مدیر شعبه دادگاه خانواده بیرون آمد و زوج جوان را به داخل فراخواند.
قاضی پشت میز نشسته و سرگرم مطالعه پرونده آنها بود. دقایقی بعد سرش را بالا آورد و به میلاد گفت: چرا همسرت درخواست طلاق داده است؟
میلاد مِنمِنکُنان گفت: نمیدانم جناب قاضی؛ من همسرم را دوست دارم و برایش هیچ چیز در زندگی کم نگذاشتهام از خودش بپرسید که چه میخواهد؟
میترا گفت: آقای قاضی ما یک سال قبل ازدواج کردیم و در این مدت اتفاقات زیادی رخ داد که من با گذشت چشمم را روی همه اشتباهات این آقا بستم، اما دیگر خسته شدهام.
در این یک سال بارها از او خواهش کردم شبها زودتر به خانه بیاید وقتی ساعت کاریاش ۹ شب است چرا باید ۱۱ و ۱۲ شب بیاید؟ هر شب به بهانهای دیر میآید؛ یا زنگ میزند و میگوید دارم میروم باشگاه ورزش کنم یا میگوید میروم برای مغازه جنس بیاورم یا میگوید با دوستانم شام میروم بیرون و... وقتی هم که میآید یا بوی سیگار و مشروب میدهد یا بوی عطر زنانه! هربار اعتراض کردم با چرب زبانی مرا فریب داده و گفته عاشق من است و به هیچ زن و دختری نگاه نمیکند.
من هم باور کردم، اما دیدن عکسهایش در میهمانیهای مختلط در صفحه اینستاگرام دوستانش مرا بدجوری عصبانی کرده است. همان شبهایی که گفته رفتم برای مغازه جنس بخرم یا باشگاه هستم در میهمانی بوده و مشغول خوشگذرانی. از اینکه در این یکسال فریب حرفهای دروغش را خوردم از خودم بدم میآید.
میلاد با شنیدن این حرفها گفت: من دروغ نگفتهام آن شب با دوستم باشگاه بودم وقتی او را به خانهای که گفته بود رساندم متوجه شدم نامزدش برایش میهمانی گرفته و غافلگیرش کرده است بعد از من هم خواست در میهمانیاش شرکت کنم همین واقعیت ماجرا بود، اما همسرم مرا متهم به دروغگویی کرده است. البته جناب قاضی بگذارید یک واقعیت را بگویم؛ خواهر همسرم به دلیلی که نمیدانم چیست شاید به خاطر حسادت به زندگی ما، ایشان را مدام علیه من تحریک میکند او هم، چون از خواهرش کوچکتر است و تحتتأثیر حرفهای او قرار میگیرد مدام با من سر ناسازگاری دارد.
میترا با عصبانیت گفت: به خواهر من چه کار داری؟! تو زندگیمان را خراب کردی. تو به من خیانت میکنی و برای توجیه رفتارت من و خواهرم را متهم میکنی!
میلاد هم گفت: تو و خواهرت هر دو بیمار روانی هستید و به همه شک دارید من اگر از روز اول میدانستم این بیماری سوءظن در خانواده شما وجود دارد هرگز با تو ازدواج نمیکردم.
زن جوان با شنیدن توهینهای همسرش عصبانی شد و گفت: آقای قاضی لطفاً طلاق مرا صادر کنید، چون دیگر نمیتوانم با این مرد خیانتکار و بیادب زندگی کنم.
نکته کارشناس
امیرحسین صفدری - کارشناس حقوقی
علت اصلی ایجاد تنشها بین این زوج جوان این است که آنها در مدت آشنایی راجع به اولویتهای زندگی مشترک و اهدافشان از ازدواج، هیچ صحبتی نکردند و بدون شناخت کافی و از روی ظواهر باهم ازدواج کردند که تأثیرات منفی این سادهانگاری را الان مشاهده میکنید.
میلاد و میترا اگر میخواهند این زندگی را حفظ کنند باید از ابتدا به این رابطه نگاه کنند و با صداقت و تعهد و مسئولیتپذیری رابطه خودشان را بسازند وگرنه این رابطه با این طرز تفکر که هیچ تعهدی در آن دیده نمیشود و دروغ وارد آن شده است راهی جز طلاق و جدایی را برایشان به ارمغان نخواهد آورد.
زوجهای جوان باید بدانند زندگی متاهلی با زندگی مجردی تفاوت زیادی دارد زندگی مشترک یعنی مسئولیتپذیری یعنی تعهدداشتن و وفاداری و از خودگذشتگی و اگر این موارد را رعایت نکنند با شکست مواجه میشوند.
روزنامه ایران
باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی