اهمیت باورهای دینی مشترک در استحکام زندگی
تاریخ انتشار: ۲۷ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۱۵۰۱۶۰
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ تجربه نشان داده است همسرانی که عقاید دینی مشترکی دارند، زندگی باثبات تر و کم تنش تری دارند. البته شاید در ابتدای دوران آشنایی که زوج های جوان هنوز در شور و هیجان شروع زندگی مشترک هستند، تاثیر اختلافات دینی چندان نمود پیدا نکند، اما قطعا با گذشت زمان رفته رفته این اختلاف ها پررنگ تر می شود؛ بهگونه ای که حتی ممکن است اختلاف عقاید دینی بین زن و شوهر به طلاق نیز منجرشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عقاید مذهبی میتواند بر رفتار زوجها مثل انتخاب شیوه تفریح و سفر، انتخاب دوست های خانوادگی، شیوه معاشرت با آدمها و نحوه تربیت فرزندان، تاثیر مستقیم بگذارد. بنابراین اختلاف عقاید دینی بین زوجها در مسائل خرد و کلان زندگی مشترک نیزاثرگذار است؛ طوری که اگر زوجها با همدیگر تفاهم مذهبی نداشته باشند، هر اتفاق و انتخابی در زندگی مشترک میتواند به زمینه بحث و درگیری تبدیل شود.
اختلاف عقیده مذهبی وتاثیر مخرب آن بر زندگی مشترک، فقط مخصوص زوج های ایرانی نیست، بلکه تاثیر این اختلاف فرهنگی بر زندگی مشترک در همه کشورها مصداق دارد. از آنجا که عقاید دینی، بخش مهمی از چارچوب فرهنگی افراد را تشکیل میدهد، هرگونه اختلاف عقیده جدی در مسائل دینی میتواند یک زندگی مشترک را به شکست بکشاند.
در گذشته رسم بر این بود که خانواده ها تلاش میکردند همسری را برای فرزند خود انتخاب کنند که خانوادههای عروس و داماد با یکدیگر عقاید مذهبی مشابهی داشته باشند و همین موضوع را یکی از موارد اثرگذار در استحکام زندگی زوج های جوان میدانستند، اما این روزها تاثیر تشابه مذهبی خانوادهها در امر ازدواج اندکی کمرنگ شده است.
حجت الاسلام و المسلمین تقوایی، کارشناس مذهبی در این باره میگوید: بر اساس دیدگاه الهی و تعاریف اسلامی اختلاف مدهبی یکی از دلایل مهم اختلاف بین زوج های جوان است .اگر دختر و پسری با وجود اختلافات اعتقادی یا به بیان جامع تر اختلافات مذهبی با هم ازدواج کنند و در طول زندگی مشترک با هم به مشکل برخورند، یکی از راه های سرپوش گذاشتن روی اختلافاتشان مراجعه به روانشناس و مشاور خانواده است.
او میافزاید: برخی زوجها سعی میکنند این مشکل را مقطعی درمان کنند و روش های روانشناسانه را به کار گیرند، در حالی که این روشها به مسکنی می ماند که دردی را دوا نمی کند. برای برطرف کردن اختلافات و از میان برداشتن تفاوت های باوری میان زوج، آنها باید مشکل را ریشه ای حل کنند و بکوشند به باور دینی مشترک برسند.
تقوایی می گوید: ازدواج یک امر چند بعدی و عقاید مذهبی یکی از این بعدهاست. عقاید مذهبی یکی از مهمترین عواملی است که میتواند بر آرامش زندگی تاثیر زیادی داشته باشد. بنابراین باید عقاید مذهبی را بدرستی، پیش از ازدواج بررسی کرد.
یلدا هدایتی، کارشناس ارشد روانشناسی نیز از زاویه دیگری به این بحث نگاه میکند و میگوید: عده ای با وجود اینکه میبینند همسر آینده شان دارای عقاید مذهبی مشترکی با آنها نیست، اما ادعا میکنند که میتوانند در فرآیند زندگی مشترک، عقاید مذهبی همسرشان را تغییر دهند تا در این حوزه نیز به تفاهم برسند، اما تجربه نشان داده که این باور همیشه درست از آب در نمی آید. خیلی از زوجهایی که کارشان به طلاق کشیده است و یا به طور مداوم با همدیگر دعوا و درگیری دارند، همان زوجهایی هستند که در ابتدا تفاهم مذهبی چندانی با هم نداشته اند، اما اعتقاد داشتهاند که این مساله کم اهمیت است و به خیال خودشان در بلندمدت، خود به خود اختلاف عقاید دینی بین زوج ها به تشابه و تفاهم میرسد.
به گفته هدایتی افزون بر اینکه تشابه عقاید مذهبی بین زوجها برای دوام یک ازدواج بسیار مهم است، ضرورت دارد که حتی خانواده عروس و داماد نیز تا حدودی دارای تشابه عقاید مذهبی باشند و عقاید مذهبیشان از همدیگر خیلی دور نباشد. مثلا وقتی یکی از خانواده زوج ها مذهبی باشد و خانواده دیگری به باورهای مذهبی معتقد نباشد، ارتباط بین این دو خانواده، روز به روز سستتر می شود و همین مساله روی کیفیت زندگی زوجهای جوان نیز اثرگذار خواهد بود.
او تاکید میکند: وقتی عروس و داماد در دو بستر مذهبی کاملا متفاوت رشد کرده باشند، اصلا دور از انتظار نیست که ارزشهای مشترکی نیز در زندگی نداشته باشند. دایره دوستان و اطرافیان این زوجها نیز تشابه فرهنگی با همدیگر ندارند. همین تعارض فرهنگی و چندپارگی عقیدتی میتواند به فرزندان این خانواده ها نیز آسیب بزند، زیرا کودک با دو باور دینی و فرهنگی متضاد با همدیگر بزرگ میشود.
تاثیر باورهای دینی در استحکام زندگی مشترگ
وقتی میگوییم اختلاف عقاید مذهبی بین زوج ها می تواند ساختار زندگی مشترک را تهدید کند، این اختلاف عقیده فقط در انجام دادن یا ندادن مناسک مذهبی نیست. یک همسر مذهبی که واقعا به اعتقادات دینیاش پایبند باشد، تلاش میکند که خانواده خودش و همسرش را راضی نگه دارد، چون بر این باور است که خداوند بر اعمال و رفتاراو ناظر است و کوچکترین تبعیض و بیاحترامی در این زمینه را نابخشودنی میداند.
یک فرد مذهبی که در عمل هم دستورات دینی را رعایت میکند، هرگز به همسرش دروغ نمیگوید. همین مولفه بزرگ را میتوان عامل مهم پایداری ازدواج ها دانست. ازدواجی که با صداقت شروع شود و در ادامه هم با صداقت همراه باشد، بسیار بعید است که ازهم بپاشد.
همچنین یک فرد باورمند به عقاید دینی که در مقام عمل نیز فرامین دینی را انجام می دهد، معتقد به حفظ پاکدامنی است و چنین فردی بسیار بعید است که به همسرش خیانت کند، زیرا خیانت کردن را گناهی بزرگ میداند. طبیعی است که وقتی در یک زندگی مشترک، خیانتی اتفاق نیفتد، ستونهای آن زندگی مستحکمترخواهد شد.
از سوی دیگر، وقتی فردی در ظاهر و در عمل به عقاید دینیاش پایبند باشد، احترام و محبت به همسر و فرزندان را یک فریضه دینی میداند. بدیهی است که وقتی کانون یک خانواده با مهر و عطوفت گرم باشد، بقا و دوام چنین خانوادهای افزایش مییابد.
افزون بر این، وقتی یک زوج جوان به باورهای دینی خود عمل کنند، چنین زوجی می دانند که اسراف کردن، تجمل گرایی و مصرف گرایی در دین اسلام جایگاهی ندارد و در این شرایط مشخص است که اوضاع اقتصادی این خانواده نیز ثبات بیشتری مییابد. یعنی در شرایطی که خیلی از ازدواج ها به دلیل ولخرجی یکی از زوج ها از هم می پاشد و مشکلات اقتصادی به عاملی برای جدایی زوج ها تبدیل می شود، یک زوج با باورهای عمیق مذهبی از اسراف و تجمل گرایی دوری میکنند و آن را گناه میشمارند. درواقع، مدیریت اقتصادی و اسراف نکردن را نیزباید یکی از عوامل مهم در استحکام خانواده ها دانست.
اینها فقط یک گوشه کوچک از تاثیر باورهای مذهبی در حفظ زندگی مشترک است که البته این تاثیرات فقط زمانی به موفقیت در زندگی مشترک می انجامد که عمل به باورهای دینی فقط در زبان و ظاهر خلاصه نشود، بلکه در مقام عمل و رفتار هم موارد اخلاقی اشاره شده در دین از سوی این زوجها رعایت شود. به قول شاعر زندگی بر اساس باورهای دینی یک زوج مصداق این شعر زیباست که میگوید: رشته ای بر گردنم افکنده دوست، می برد آنجا که خاطرخواه اوست .
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: ازدواج دین روانشناسی زن و شوهر طلاق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۱۵۰۱۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نقش روحیات زنانه بر میزان گرایش به معنویت
تحقیقات بسیاری نشان میدهد که روحیات زنان نسبت به مردان در بر پا داشتن عبادت، فعالیتهای مذهبی و اعتقادات دینی مؤثر است. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نقش دین در بهبود کیفیت زندگی و انس با قرآن و آموزههای اهل بیت علیهم السلام نکتهای است که بارها از سوی دانشمندان جهان مورد بررسی قرار گرفته است و در مجموع این نتیجه کلی به دست آمده که دین اثر بسیار مهمی در ارتقای سبک زندگی و نظمدهی به برنامهها دارد.
فاطمه مدیری، محقق دینی و استاد دانشگاه، طی یادداشتی به بررسی نقش دین در زندگی و ارتباط میان معنویت و جنسیت زنانه پرداخته است.
پایبندی به ارزشهای اخلاقی در افراد دیندار بیشتر است
نقش دین و آثار مهم آن در حوزههای مختلف زندگی مورد توجه بسیاری از صاحبنظران قرار گرفته است و این موضوع را در تحقیقات مختلف ایرانی و خارجی میتوان مشاهده کرد. افرادی مانند همیلتون، سراج زاده و ابراهیمی مشخص کردهاند که ارزشها و باورهای دینی همراه با افزایش نظم و کاهش بزهکاری همراه است.
همچنین هومر و راگرس عنوان کردهاند که در افراد با دینداری بیشتر با افسردگی و میزان مرگ و میر زودرس کمتری مشاهده میشوند. هانلر و گنچوز (2005)، ماهونی (2005) و سولیوان (2001) نشان دادهاند که کیفیت روابط زناشویی در افراد دیندار بالاتر از سایرین است. هانی (1978)، جلن (1984)، کلی و گراف (1997) و آزاد ارمکی (1390) به این نتیجه رسیدهاند که پایبندی به ارزشهای اخلاقی در افراد دیندار بیشتر است.
اذعان دانشمندان غربی به نقش کلیدی قرآن در هدایتهای علمیرابطه تفاوتهای جنسیتی در دینداری
هر یک از این پژوهشگران تلاش کردهاند به نوعی آثار گرایش به معنویت بر جوانب مختلف زندگی انسانها را به تصویر بکشند. اما در بین تحقیقات مشخص شده است که رابطه میان تفاوتهای جنسیتی در دینداری و تبیین علل آن و عوامل مؤثر بر آن معمولاً مغفول مانده و گاهی یافتههای متناقض هم در تحقیقات انجامشده به چشم میخورد.
هرچند در بیان تفاوتهای جنسیتی همگونی بیشتری دیده میشود، اما در بیان علل این تفاوتها و عقاید متفاوت و بعضاً متناقضی وجود دارد.
به طور کلی در تحقیقات علل تفاوتهای جنسیتی در امور معنوی در سه رویکرد فیزیولوژی متفاوت زنان و مردان ساختار اجتماعی و جامعه پذیری متفاوت افراد نشان داده شده است.
در این زمینه پرسشهای اساسی مطرح میشود. از جمله اینکه آیا در جامعه ما گرایشهای معنوی در میان زنان و مردان به طور یکسان است یا در این زمینه تفاوتهایی وجود دارد؟ آیا بررسی میان مذاهب و ادیان، تفاوتهای جنسیتی در امور معنوی را نشان میدهد؟ آیا ساختار قدرت در خانواده میتواند گرایشهای معنوی بیشتر زنان نسبت به مردان را تبیین کند؟
تأثیر روحیات زنانه بر میزان گرایش به معنویت
علیرغم تحقیقات بسیاری که نشاندهنده مؤثر بودن روحیات زنان نسبت به مردان در بر پا داشتن عبادات و فعالیتهای مذهبی و اعتقادات دینی است (آرگیل و بیت هالامی 1975؛ مک کارتنی 2002) لوونتال اعتقاد دارد که این تفاوتها بسته به فرهنگ و سنت هر دین است.
او معتقد است سنتهای مذهبی در هر دین یا مذهب در بین زنان و مردان در تعهدات و وظایف دینی مانند نماز خواندن تفاوتهایی ایجاد میکند. به طوری که به عنوان مثال اسلام و یهود در بعضی از جنبهها تعهدات دینی کمتری برای زنان نسبت به مردان قائل است؛ مثلاً یهود بر نماز خواندن زنان به صورت جماعت تأکید ندارد و زنان مسلمان در دوران عادت ماهانه خود نمیتوانند وارد مسجد شوند. بنابراین انتظار میرود زنان در این ادیان به مکان عبادت خود توجه کمتری داشته باشند و در بعضی فعالیتهای مذهبی زنان مسلمان و یهود ممکن است کمتر از مردان ظاهر شوند.
لوونتال نتیجه میگیرد هرچند به طور کلی زنان از مردان گرایش معنوی بیشتری دارند، اما فعالیتهای دینی کمتری نسبت به مردان دارند. درنهایت در میان مسیحیان، زنان از مردان دیندارتر هستند اما در جمع مسلمانان و یهودیان، امور معنوی در مردان قویتر از زنان است. (لوونتال 2001)
کارکردها، ضرورتها و سطح کیفی روضههای خانگی
بررسی جنسیتی گرایشهای معنوی در میان زنان ایرانی
در تحقیقات داخلی بررسی جنسیتی گرایشهای معنوی در حوزه جامعهشناسی دین مغفول مانده و عمدتاً در تحقیقات عنوان نشده است. توسلی در مقالهای به بررسی گرایشهای دینی پرداخته و نوشته است: جنسیت بر متغیر دینداری اثرگذار است، به طوری که باور دینی و پایبندی به اعمال فردی در میان دانشجویان دختر بیشتر از پسر است. در تکثرگرایی در دین تفاوتی بین جوانان دختر و پسر وجود ندارد، اما گرایش دختران به امور معنوی خصوصی و برخورد گزینشی با دین در بین آنها کمتر از پسران است. (توسلی 1385)
همچنین محمود نجفی در مقالهای با عنوان بررسی رابطه کارایی خانواده و دینداری با بحران هویت، تفاوت جنسیتی در امور معنوی را اینطور گزارش کرده که: دختران نسبت به پسران اعتقادات مذهبی قویتری دارند. (نجفی 1385) در عین حال سراج زاده در تحقیق خود با عنوان دین و نظم اجتماعی، به توصیف دینداری بیشتر زنان نسبت به مردان پرداخته است.
بر اساس دستهبندی آموزههای گرایشهای معنوی در میان مسلمانان ایرانی، میتوان به این نتیجه رسید که در دینداری ایرانیها تفاوت جنسیتی وجود دارد و این تفاوت، به نفع زنان است. درواقع گرایشهای دینی در زنان بیشتر از مردان است.
تنها استثنا در مورد شرکت کردن در آیینهای دینی است که با مختصر تفاوتی به نفع مردان است و آن هم در سطح معناداری قابل قبول نیست؛ چرا که بسیاری از زنان در خانهها و مجالس زنانه خصوصی شرکت میکنند در حالی که هیئتها و مجالس دینی مردانه بعد اجتماعی قویتری دارد.
خانوادههای پدرسالار و گرایش معنوی دختران
کالت معتقد است تفاوتهای جنسیتی با توجه به ساختار قدرت در خانواده باید تبیین شود و ابراز عقیده میکند: «دخترانی که در خانوادههای پدرسالار بزرگ شدهاند بیشتر به دین روی میآورند.» این در حالی است که تحقیقات در داخل کشور نشان میدهد چنین فرضیهای در مورد دینداری دختران ایرانی قابل قبول نیست. در واقع توجیه دینداری زنان بر اساس تیپ خانواده پدرسالارانه رد میشود.
از سوی دیگر کالت مدعی بود: «زنانی که در خانوادهها با نفوذ پدر هستند، دینداری بیشتری دارند.» اما این اساس در کشور ما قابل قبول نیست. این یافته در جامعه شناسی میتواند یافته مهمی تلقی شود، چرا که در دوران معاصر در قالب جوامع عمدتاً ساختار قدرت به سمت برابرطلبی جلو میرود و چنین وضعیتی در ایران هم گزارش شده است (آزاد ارمکی؛ 1389) انواع تیپهای خانوادگی میتواند پذیرش ساختارهای جدید در خانواده و امکان حفظ تمایلات اعتقادی را نشان دهد اما الزاماً پذیرش موقعیتهای برابرطلبانه در خانواده با کاهش سطح گرایشهای معنوی همراه نخواهد بود.
انتهای پیام/