جغرافیای کتاب جدیدم محله تسلیحات است
تاریخ انتشار: ۲۷ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۱۵۶۴۹۲
خانه زادگاهش هنوز به همان شکل باقی مانده. او میگوید: «وقتی در این اتاقی که به دنیا آمدهام با خودم خلوت میکنم، حس خوبی به من دست میدهد. حتی گاهی جانمازم را در همان اتاق پهن میکنم و نماز میخوانم.» مجید قیصری نویسنده صاحب نامی است که اهل ادبیات او را میشناسند. قلم شسته رفته و پاکیزهای دارد و داستانهایش از ساختار متناسبی برخوردار است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در خیابان پدرثانی. البته پدر و مادرم بیش از ۶۰سال است که در این محله سکونت دارند. پدرم در این محله زمینی خریده بود. این اتفاق مربوط به دهه۴۰ میشود. وامی میگیرد و خانهای میسازد. هنوز هم خانه به همان شکل باقی مانده است. من هم در همان خانه و نه در بیمارستان به دنیا آمدم، دمدمای صبح یکی از روزهای سرد زمستانی دی ماه. هنوز در همان مکانی که به دنیا آمدهام نماز میخوانم. بعدازظهرها که سری به پدرم میزنم نماز مغرب و عشا را آنجا میخوانم. این کار حس خوبی به من میدهد و آن بخش از خانه را خیلی دوست دارم. همواره با تعجب به آن اتاق نگاه میکنم. فکر کن که از عالم دیگری به جهان دیگری پرت میشوی و اینجا چشم باز کردی و هنوز همانطور باقی مانده و حتی رنگ دیوارها هنوز همانگونه است. قاب درها و پنجرهها، خلاصه هیچ چیز تغییر نکرده است. اگر این خانه را از نو بسازند و به شکل دیگری درآید آنجایی که من به دنیا آمدهام تبدیل به پارکینگ خواهد شد و قدر مسلم دیگر آن حس روحانی را به من نخواهد داد. نیممتر جرز دیوار به همان شکل خودنمایی میکند. گچکاریها همانگونه قدیمی و خاطرهانگیز است. هنوز طاقچه بر جای خود پابرجاست.
در یک کلام باید بگویم که خانه پدریام در نارمک خاطره و ویژگی متفاوتی برایم دارد و فقط محل سکونت پدر و مادرم محسوب نمیشود و چیزی فراتر از آن است که در مخیله بگنجد. اگر در بیمارستان به دنیا آمده بودم شاید به چنین معنایی که در حال حاضر به آن فکر میکنم، نمیرسیدم و زندگی و آن خانه برایم خیلی عادیتر بود.
سال ۱۳۷۲ صحبتهای زیادی در اینباره شد. پدرم مخالفت کرد و من هم مخالفم و بعید میدانم که راضی شوم که آن خانه را تخریب و نوسازی کنند.
نشانی دقیقش کجاست؟خیابان پدرثانی، کوچه ۱۲ فرعی. نبش این کوچه هم یک نان بربری است که بیش از ۶۰ سال نان پخت میکند.
چه خاطراتی در دوران کودکی و نوجوانیتان در محله دارید؟جغرافیای آخرین کتابم یعنی «گورسفید» محله تسلیحات است. زمانی که خیابان پدرثانی را میخواستند آسفالت کنند به خوبی در خاطر دارم. خاکش را جمع میکردند و مسطح میشد تا برای آسفالت آمادهسازی شود. آن زمان ۴ یا ۵ سالم بود. وقتی برف میآمد راه کوچهها به دلیل پارو کردن برف پشتبامها بند میآمد. کلی راه میآمدیم و با همان برفها سرسره بازی میکردیم. مردان محل با بیل برفها را خالی میکردند تا راه باز شود. بخش قابل توجهی از برف را در خیابان پدرثانی و جوی این خیابان میریختند. کوچه ما جوی آب نداشت. زنها آش و چای درست میکردند.
امروز این تصاویر چه تغییری کرده است؟بسیاری از آن آدمها از دنیا رفتهاند. اگر برخی از آنها در قید حیات باشند با آنها گفتوگو و مرور خاطرات میکنیم.
ارتباطتان با بچهمحلها و دوستان قدیمی به چه شکل است؟هرگاه که فرصتی پیش بیاید آنها را میبینم. سال ۱۳۵۵ پیراهن مشکیام را در هیئت کرمانشاهی پوشیدم. آن موقع پیراهن مشکی نداشتم. به آنجا میرفتیم و ظرف بزرگی داشتند که پر از پیراهن بود. آن خانه هنوز سر نبش است اما تخریب و نوسازی شده است. آنجا با حاج حسن کرمانشاهی و پسرانش حاج احمد و حاج رضا کرمانشاهی رفاقت کردیم. قدمت هیئت هم بالای ۸۰ سال است. من آنجا برای نخستین بار پیراهن مشکی به تن کردم.
چه خاطراتی از محرم و صفر دارید؟باور کنید که هر سالش خاطره است. اما گاهی میبینیم که هیئتها چون در خانهها برپا نمیشود میدانها را میبندند و در تردد اختلال ایجاد میکند. البته ۱۰، ۱۲ روز بیشتر نیست. تعداد مساجد، حسینیهها و هیئتهای این محل بیش از ۵۰ یا ۶۰ هیئت است و تعداد آدمها بسیار زیاد. حتی یکماه پیش از محرم داربست میبندند. سر خیابان فخرایی تعزیه میخوانند. در برخی میدانها هم تعزیه سیار میخوانند. کلاً فضای روحانی و متفاوتی است. شبی نیست که مردم را نبینید که دستشان ظرفهای یکبارمصرف و قیمه نذری نباشد. در بیشتر خانهها و محلهها نذری داده میشود. به همین دلایل نمیتوانم تصور کنم که خارج از محله نارمک زندگی کنم. بیش از ۵۰ سال خاطره داشتن از یک منطقه و محله باعث میشود که شما علقهای به این محله پیدا کنید.
چه خاطرهای از جنگ دارید که با محرم پیوند خورده است؟سال ۶۴ در منطقه عملیاتی مهران زخمی شدم. زخم مختصری داشتم. ۲ روز به تاسوعا مانده بود و درخواست استعلاجی کردم. اولش با استعلاجی من مخالفت شد اما به هر مصیبتی بود خودم را به محلهمان رساندم تا ایام محرم در محله باشم.
چه کسانی برای شما دستمایه نگارش داستان شدهاند؟ آیا از دوستانتان هم شهید شدهاند؟خیابان پدرثانی که اکنون نامش به خیابان شهید اسماعیل افشاری تغییر یافته است. با اسماعیل از سال ۱۳۶۰ با هم بودیم و بعد هم شهید شد. او زودتر از من به منطقه رفت. کوچه ۱۲ فرعی به نام شهید محمود تاجالدین تغییر نام یافت. او هم جوان ۱۷ سالهای بود که در عملیات مرصاد در گردان حمزه شهید شد. کوچه به کوچه و خیابان به خیابان نامها برایم تداعیکننده خاطراتاند. یا خیابان «رشید آقمیونی» که دهه ۶۰ توسط منافقان ترور شد. خیابان «میرفخرایی» شده شهید «حسنطاهری» که از دوستان خودمان و ۱۳۶۰ تخریبچی بود. محله ما کوچه به کوچه برایم خاطره است. به نظر شما من اینجا را رها کنم که کجا بروم؟ هرچه بعدها هم بنویسم و دستمایه داستان قرار دهم باز هم از همین جغرافیاست. من اینجا رشد کرده و بزرگ شدهام و به همین دلیل ذخیره عاطفیام اینجاست. البته از سوی دیگر بگویم که قرار نیست ما کار گزارشنویسی و تاریخنگاری کنیم. مهم این است که کار و پس زمینه ذهنی نویسنده از چه آبشخوری نشئت میگیرد.
کسانی که تصویر و صدای شما را در رادیو و تلویزیون و مطبوعات میبینند چه واکنشی دارند؟دو نفر همیشه به من زنگ میزدند. یکی شادروان پدر همسرم بود که روزنامهخوان حرفهای بود و دیگری یکی از دوستانم به نام مجید رشیدی که سیمکش برق است و در خیابان سیمتری سکونت دارد. او روزنامهها را میخواند و هر وقت که روزنامه را میبیند و میخواند فوراً به من زنگ میزند.
میدان ۸۵ را دوست دارید؟این میدان خیلی سگ دارد. از ساعت ۱۱ شب به بعد تعدادشان بیشتر هم میشود. آنچه آزاردهنده است فضولات سگهاست که در خیابان و کوچه میریزد. تک و توک آدمهایی را دیدهام که فضولات سگهایشان را جمع میکنند. اما از سوی دیگر گاندی میگوید: «اگر میخواهی بدانی مردم چقدر مهربانند ببین که رفتارشان با حیوانات به چه شکل است.» اینجا میتوانید ببینید که مردم چقدر مهربانند.
در زمان جنگ، کدام بخش از محله بمباران شد؟بیمارستان کودکان بهرامی و پادگان چکش. بیشتر مدارس نیز پناهگاه بود.
در پهنه شرق با چه هنرمندانی حشر و نشر داشتهاید؟با علیاصغر شیرزادی که به خانهاش رفتوآمد داشتم. یکی دو بار هم در میدان ۲۲ به خانه زندهیاد احمد محمود رفتم. علی مؤذنی هم در همین حوالی زندگی میکند و بیشتر در خیابان یکدیگر را میبینیم. همچنین مرتضی کربلاییلو.
اطلاعات فوری: نام: مجید
نام خانوادگی: قیصری
متولد: ۱۳۴۵
ویژگی: داستاننویس
کتابها:
گور سفید
باغ تلو
نفر سوم از سمت چپ
گوساله سرگردان
ضیافت به صرف گلوله
و...
منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: همشهری محله منطقه ۸
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۱۵۶۴۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نمایشگاه کتاب و ظرفیت «گردشگری ادبی»
نورآقایی گفت: فضا و اقتصاد پیرامون نمایشگاه کتاب، گردشگری ادبی را شکل میدهند و میشود ایدههایی داشت که نمایشگاه کتاب به یک رویداد در این حوزه تبدیل شود. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرگزاری تسنیم، به نقل از ستاد خبری سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران؛ آرش نورآقایی، کارشناس «گردشگری ادبی»، با بیان اینکه گردشگری ادبی یک ژانر جدید در حوزه گردشگری است، ادامه داد: گردشگری ادبی به صورت اختصاصی سابقه دیرینهای در دنیا ندارد؛ هرچند که وقتی افراد در موقعیتهای گردشگری ادبی قرار میگیرند به نوعی این شاخه از گردشگری اتفاق میافتد؛ مانند آنکه اشخاص در سفری بر مزار نویسنده یا شاعری نامدار حاضر شوند. همینطور بازدید از خانه یک نویسنده نیز «گردشگری ادبی» محسوب میشود.
نمایشگاه کتاب میتواند بخشی از «گردشگری ادبی» باشد
وی ادامه داد: طبق تعریفی که در دنیا از «گردشگری ادبی» صورت میگیرد، بازدید صرف از نمایشگاههای کتاب جز این ژانر محسوب نمیشود؛ اما این بدان معنا نیست که نمیتوان به موضوع نمایشگاه کتاب و «گردشگری ادبی» پرداخت. از آنجایی که شاخههای گردشگری در حال توسعه است و انواع گردشگری شکل میگیرد، میتوان «گردشگری ادبی» را نیز با گذر زمان توسعه داد و برای آن تعاریف جدیدی مشخص کرد. در واقع «گردشگری ادبی» رفتن به مکانهای واقعی و حتی خیالی اطلاق میشود که در داستانها خلق شدهاند.
این کارشناس حوزه گردشگری که در سال 1392 نخستین همایش «گردشگری ادبی» را به منظور جلب توجه فعالان حوزه گردشگری و ادبیات به این مقوله برگزار کرد، افزود: ایده ایجاد «گردشگری ادبی» را با برگزاری همایشی در همین رابطه در حدود یک دهه قبل پیگیری کردم، آن زمان حتی کلید واژه «گردشگری ادبی» در ایران مطرح نبود. حتی یکی از صاحب نظران حوزه گردشگری عنوان کرد که «گردشگری ادبی» یعنی چه؟ فردا میخواهید گردشگری ریاضی را هم راهاندازی کنید! آن زمان یک خبرنگار از میسیسیپی به ما پیام داد که چقدر خوب است که شما در ایران میخواهید «گردشگری ادبی» برگزار کنید.
وی افزود: من همیشه به پیشینه ادبی کشورم توجه داشته و بر اساس آن به این فکر میکردم که چقدر این موضوع میتواند در حوزه گردشگری کاربرد داشته باشد. با تحقیق متوجه شدم در دنیا چنین ژانری وجود دارد، آن زمان به یک تور «گردشگری ادبی» در دانشگاه آکسفورد برخورد کردم که تور گردشگری «شرلوک هلمز» بود؛ در حالی که شرلوک شخصیت خیالی بود، اما وقتی در گوگل 10 آدرس مشهور دنیا را سرچ میکنیم آدرس خانه «شرلوک هلمز» به آدرس خیابان «بیکر پلاک 221 ب» را به مخاطبان ارائه میکند.
نورآقایی ادامه داد: بعدها در سفرهایی که داشتم متوجه شدم خانه «رومئو و ژولیت» در شهر ورونا ایتالیا یکی از مقاصد پُر بازدید دنیاست؛ در حالیکه این دو شخصیت هرگز وجود خارجی نداشتند و ساخته و پرداخته ذهن ویلیام شکسپیر هستند؛ به همین دلیل من به تحقیق در مورد آثار ایرانی پرداختم. به عنوان نمونه به بررسی رُمان «کلیدر» محمود دولتآبادی پرداختم و توانستم برخی از شخصیتهای داستان از جمله دُختر آقای گلمَمَد را پیدا کنم و خانه او و دختر، نوه و نتیجه او را هم بیابم. وسایلی که از گل مَمَد باقی بود را به من دادند. حتی از شناسنامه دخترش عکس دارم و بر این اساس یک گردشگری یک هفتهای در آن منطقه حول محور اتفاقی که در رُمان وجود داشت، شکل گرفت.
نرخ ارز تهدیدی برای بخش خارجی نمایشگاه کتاب تهرانوی گردشگری ادبی رویداد محور را دارای دو جنبه معرفی کرد و افزود: وقتی بر اساس رویداد سفر میکنیم، این به نوعی گردشگری رویداد هم محسوب میشود و همزمان طبق محتوای رویداد میتواند گردشگری ادبی نیز محسوب شود، مانند آئین بزرگداشت مولانا و نمایشگاه کتاب فارغ از اینکه میتواند یکی از اتفاقات مرتبط با گردشگری ادبی باشد. این میان البته باید برخی از ظرافتها را در نظر گرفت. در واقع باید توجه کرد چگونه میتوان به نمایشگاه کتاب به مثابه گردشگری ادبی نگاه کرد، صرف اینکه افراد به نمایشگاه بروند و کتاب بخرند، این گردشگری ادبی محسوب نمیشود. فضاها و اقتصادهای پیرامون نمایشگاه کتاب، گردشگری ادبی را شکل میدهند و میشود ایدههایی داشت که نمایشگاه کتاب به یک رویداد در حوزه گردشگری ادبی تبدیل شود.
نورآقایی توضیح داد: حضور فروشگاههای کتاب یا نمایشگاه کتاب میتواند در انتخاب یک شهر به عنوان «شهر ادبیات» مؤثر باشد. «یونسکو» با تعریف هفت زیرشاخه برای شبکه شهرهای خلاق مواردی چون موسیقی، ادبیات، رسانه، خوراک، صنایع دستی و ... به موضوع ادبیات شهرها توجه کرده است. تهران با وجود شهرکتابها، نمایشگاه بینالمللی کتاب و رویدادهای ادبی در کافهها و... همچنین استفاده از گردشگری ادبی میتواند بدل به «شهر خلاق ادبی» شود. اینطور میتوان پرونده ثبت تهران به عنوان شهر ادبی را مطرح کرد. در جریان «گردشگری ادبی» مجموعه موقعیتهای «گردشگری ادبی» در تهران نظیر خانه موزهها، مقبرهها، تور کتابخانه ملی، تور کتابخانههای خلاق و... نشستهای ادبی در کنار نمایشگاه کتاب باید مورد توجه باشد، همچنین توجه به مکانهای معرفی شده در داستانها مانند ظهیر الدوله و یا کافه نادری بخشی از گردشگری ادبی است.
سهراب سپهری شاعری جهانگرد بود
این متخصص حوزه گردشگری ادبی در بخش دیگری از این گفتوگو اشاره کرد: میتوان در نمایشگاه کتاب نشستهای تخصصی «گردشگری ادبی» را برگزار کرد. توجه و تحقیق نسبت به مکانهای مرتبط با ادبیات و شخصیتهای ادبی در «گردشگری ادبی» مهم است. خانه حافظ در کجای شیراز میتوانسته باشد؟ مسیر سفر ناصرخسرو قبادیانی از کجا تا کجا بود؟ به عبارتی نویسندگان زیادی در تاریخ ایران داریم که در رابطه با موقعیتها و مکانها صحبت میکنند. وقتی شاعر میگوید خوشا شیراز و وضع بیمثالاش یعنی چه؟ یا اشعار سهراب که در اشعار خود موقعیتهای زیادی را بیان کرده است. در گلستانه چه بوی علفی میآید و گلستانه مکانی بوده نزدیک خانه سهراب سپهری که مقبره او نیز در همان نزدیکی است.
نورآقایی گفت: سهراب سپهری یک شاعر جهانگرد بود که از قضا نقاشی هم میکرد؛ با قلم و قدم همکار بوده است. او سفرهای زیادی داشت، به ژاپن و نیویورک رفت و رکورددار فروش نقاشی در ایران است، اما هیچ کس به او از منظر سفرهایش نپرداخته است. مضامین سفر در شعرهای شاعران دیده وجود دارد. آنها در ذهنشان سفر میکنند. رستم در شاهنامه یک پهلوان است؛ اما او یک مسافر هم هست و مدام در حال سفر است. این مسائل را میتوان در نمایشگاه کتاب بررسی کرد. ایران میتواند به دلیل پیشینه ادبی بالا در «گردشگری ادبی» بسیار موفق باشد.
سیوپنجمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با شعار «بخوانیم و بسازیم» از 19 تا 29 اردیبهشت (1403) در محل مصلی امام خمینی(ره) به شکل حضوری و در سامانه ketab.ir به صورت مجازی برگزار میشود.
انتهای پیام/