باهنر: اصلاحات اقتصادی جرات میخواهد که نه مجلس دارد نه دولت
تاریخ انتشار: ۲۸ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۱۶۱۵۱۱
اگر قرار باشد اصلاحاتی در کشور طراحی و اجرا شود حتما باید تفاهم صددرصدی بین سه قوه باشد، یعنی اگر قرار باشد قوه مجریه اصلاحات را انجام دهد بعد قوهقضائیه متولیاش را دستگیر کند و مجلس هم بخواهد وزیر مربوطه را استیضاح کند، شدنی نیست.
بخشهایی از گفتگوی دنیای اقتصاد با محمدرضا باهنر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و نایب رئیس پیشین مجلس را بخوانید: به اعتقاد من حرکتی که در عرصه سیاستگذاری اقتصادی آغاز شده یک مسیر ثابت و روشن نبوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
همه ما از اول انقلاب شعار خصوصیسازی دادیم، ولی هنوز قسمت اعظم اقتصاد و عمده عرضه و تقاضا در دست دولت است و نواقصی، چون وابستگی اقتصادمان به نفت همچنان پابرجاست. اقتصادی که دولتی باشد ویژگیهای خاص خودش را دارد. بر این مبنا دولتهایی که بر سر کار میآیند خودشان برای خودشان ریلگذاری میکنند، نه اینکه یک ریل باشد و بگویند این قطار دارد میرود، حالا فقط راننده لکوموتیو عوض شده است، متاسفانه این نیست.
آن بخشی که رهبری با توجه به قانون اساسی راسا اداره میکند مثل بخش دفاعی یا بخش امنیتی یا بخش اطلاعاتی یا حتی بعضا سیاست خارجی بخشهای خیلی افتخارآمیزی هستند با اینکه سختترین تحریمها را در همین بخشها داشتهایم، اما دستاوردها قابل تقدیر و افتخار است. اما بحث ما الان درخصوص بخشهایی است که رهبر معظم انقلاب ابلاغ میکنند و به کارگزاران کشور برای اجرا میسپارند. این زیگزاگها با تغییر دولتها و مجالس متاسفانه کشور را گاهی از مسیر کلی و ریل اصلی منحرف میکند.
من یک طنز تلخ میگویم، الان دولتهایی که روی کار میآیند دو وظیفه بیشتر ندارند، دوره اول به دنبال خنثی کردن کارهای دولت قبلی میروند و دوره دوم کارهایی میکنند که دولت بعدی بیاید و خنثی کند که نتیجهاش میشود این گرفتاریهای ما.
ما در کشورمان باید مثلا ۱۰ نظام داشته باشیم؛ شامل نظام بانکی، نظام بیمهای، نظام پولی، نظام رفاهی، نظام قضایی، نظام آموزشی و... که این ۱۰ نظام هم باید با یکدیگر بهعنوان یک منظومه کار کنند. در بعضی از بخشها یک نظام مستقر نداریم در بعضی جاها هم که نظام مستقر داریم این نظامها نمیتوانند هماهنگ با یکدیگر کارکنند، مثلا نظام آموزشی با نظام تولیدی ما هماهنگ است؟ خیر؛ بنابراین مملکت را به شدت گران اداره میکنیم و از این گران اداره کردن سهم خیلی کمی را صرف رفاه مردم میکنیم.
بهعنوان مثال ما اگر پولی را خرج یک دانش آموز بکنیم از کلاس اول دبستان تا کلاس دوازدهم با توجه به خرجی که برایش میکنیم، وقتی که دیپلمش را بگیرید بهرهوری این کار چقدر است؟ آیا این منابع به بهترین شکل هزینه شده و بهترین خروجی را داشته است؟ کجا بررسی کردهایم؟ و اگر کل این پول را نقد به او بدهیم آیا بهتر نمیتواند زندگی اش را آباد بکند؟ هزینههایمان هزینههای زیادی است و بهرهوریمان کم است.
تا قبل از تشکیل شورایعالی هماهنگی اقتصادی خود روسای قوا گاه در برخی موارد اختلافات عجیبی با هم داشتند. یعنی خود قوا به مزاحم همدیگر تبدیل شده بودند. یکی از مزیتهای تشکیل این شورا ایجاد همزبانی بین قوای سهگانه است. این شورا توانست قوا را به یکدیگر نزدیک و برخی ناهماهنگیها را رفع کند. اما توقع مقام معظم رهبری باز هم بیشتر است و از نظر من این شورا به آن اندازه توقع ایشان نتوانسته ظاهر شود.
توجه داشته باشیداین جمله که مقام معظم رهبری فرمودهاند مهم است. ایشان تاکید کردهاند در این شورا اعضا روی هر مسالهای که به اجماع برسند من حمایت میکنم، به اعتقاد من این جمله بسیار جمله بزرگی است. من حتی تصور میکنم که اگر سه قوه در موضوعی به جمع بندی برسند رهبر انقلاب از قدرت فرا قوهشان هم استفاده خواهند کرد و حمایت میکنند که آن تصمیم اجرا شود و به نتیجه برسد. مثلا در حوزه حاملهای انرژی اگر شورای هماهنگی به جمعبندی برسد به نظر من رهبری نیز حمایت خواهند کرد. خب اکثریت اعتقاد دارند اصلاحات باید دراین حوزه انجام شود تا مصرف انرژی بهینه شود این امکان وجود داشت و حتی داشت انجام میشد، اما نمیدانم چه اتفاقی افتاد که به ثمر نرسید از این نظر من فکر میکنم با عرض تاسف شورای هماهنگی اقتصادی متاسفانه آنطور که باید، ظاهر نشد.
{در پاسخ به این سوال که چرا جرات اجرای سیاستهای اصلاحی را نداریم. یعنی در مرحله تصویب و اجرا با ترسی روبهرو میشوند که ریشههای پوپولیستی دارد و مانع از انجام اصلاحات اقتصادی میشود. }: اگر الان قرار باشد اصلاحاتی در کشور طراحی و اجرا شود حتما باید تفاهم صد درصدی بین سه قوه باشد. یعنی اگر قرار باشد قوه مجریه اصلاحات را انجام دهد بعد قوهقضائیه متولیاش را دستگیر کند و مجلس هم بخواهد وزیر مربوطه را استیضاح کند شدنی نیست.
{در پاسخ به این سوال که چرا نهادهای نظارتی با کارگزاران برخورد میکنند مثلا معاونت وقت بانک مرکزی در امور ارزی گفته است با دستور دولت و براساس تصمیم دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی، برای تنظیم بازار با سیاستها و افراد مورد تایید نهادهای ذیربط به بازار ارز ورود کرده است. دولت میگوید ما برای تنظیم بازار این کار را کردهایم، ولی ظاهرا قوهقضائیه نمیپذیرد. }: مجریانی که سیاستهای بالادستی خود را اجرا میکردند مجرم نیستند؛ اما قوهقضائیه ادعای دیگری هم دارد که این افراد در اجرای همان سیاستها استفاده شخصی کردهاند. اگر سوءاستفاده بوده حتما باید برخورد شود و ربطی به اجرای سیاست ندارد، اما در موردی که شما اشاره کردید من هم فکر نمیکنم سوءاستفاده شخصی صورت گرفته باشد. در واقع تا جایی که تحقیق کردهام و اطلاعات دارم این افراد فقط سیاستها را اجرا کردهاند و سوءاستفادهای نبوده است. اما فارغ از مصداق مورد اشاره همه اشخاص در برابر قانون مساوی هستند و اگر خدای نکرده سوءاستفاده شخصی در این مسیر صورت بگیرد قانون با آنها برخورد میکند. ولی اگر فقط سیاستها را اجرا کنند و سوءاستفاده شخصی نداشته باشند دلیلی ندارد قانون آنها را محاکمه کند. این نکته را باید در برخورد و مبارزه با فساد لحاظ کنیم.
اصلاحات همهجانبه و پایهای نیاز به یکسری تصمیمات خطیر دارد، باید برای اصلاحات ازخودگذشتگی و ایثارگری کرد، اما در اتخاذ این تصمیمات خطیر نهادهای متولی ریسک نمیکنند. این تصمیمات را نه مجلس جرات دارد بگیرد، نه دولت و نه قوهقضائیه. اصلاحات نیازمند درک مشترک و اجماع است اگر سه قوه با یکدیگر همدل و همراه شدند مقام معظم رهبری از آنها برای انجام و اجرای اصلاحات حمایت میکند. طبیعتا هر اصلاحاتی در کوتاهمدت عوارضی دارد وقتی قرار باشد از سوخت مالیات گرفته شود عدهای راضی نیستند، اما تجربه همه کشورها نشان داده این کار به نفع کشور و نسل کنونی و آتی است پس باید برای یک دوره نارضایتی بخشی از مردم را تحمل کرد و با اقناع اکثریت، آنها را با این اصلاحات ناگزیر همراه کرد تا نتیجه حاصل شود. کشورهای دیگری نیز که مثل ما بودهاند همین مسیر را رفتهاند.
منبع: فرارو
کلیدواژه: محمدرضا باهنر اصلاحات اقتصادی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۱۶۱۵۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دست برتر ایران و روایت وارونه غربگرایان
چرا افراطیون مدعی اصلاحات، اصرار دارند که نقش «بلندگوهای دشمن در ایران» را ایفا کنند و برای بهرهمندی آمریکا از امتیازات بیشتر، از یکدیگر سبقت میگیرند؟!
به گزارش مشرق، مسعود اکبری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: وقتی هر روز صبح نگاهی به صفحات اول روزنامههای مدعی اصلاحات میاندازیم و یا اظهارات برخی مدعیان اصلاحات را مرور میکنیم، به وضوح ردپای عملیات روانی دشمن را در برخی از این روزنامهها و اظهارنظرها میبینیم. به این نمونهها توجه کنید:
۱- روز گذشته روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان «مدیریت تنشهای اخیر و چند پرسش» نوشت:«به نظر میرسد پس از تنش اخیر با اسرائیل و مخالفت آمریکا با افزایش تنش، بیش از چند سال اخیر زمان برای آغاز گفتوگوهای مستقیم میان ایران و آمریکا مساعد شده است.
هر دو کشور از تشدید تنشها در خاورمیانه راضی نیستند.همین کافی است تا پایهای برای آغاز دور تازهای از تعامل باشد. آیا میتوان امیدوار بود که در پس تنشهای اخیر شاهد نوعی تجدیدنظر در روشها بود و در نتیجه گفتوگوی غیرمستقیم و سپس مستقیم ایران و آمریکا وارد سرفصل تازهای شود؟»
این روزنامه زنجیرهای در ادامه نوشت:«بنا بر برداشتی که از رویدادهای اخیر میتوان داشت، تنش بیشتر مضر است.کاهش تنش هم نیاز منطقه است، بنابراین در این شرایط برای پیشبرد اهداف بزرگتر به چیزی نیاز است؟ پاسخ مشخص است تقویت دیپلماسی برای آغاز گفتوگوی ایران با آمریکا.»
۲- در روزهای گذشته روزنامه هم میهن در مطلبی با عنوان «زمان چیدن میوه پاسخ نظامی ایران» نوشت:«جنگ هیچگاه هدف و غایت نیست. وقت آن رسیده است که ایران میوه اقدام نظامی و دفاع مشروع خود را بچیند. تنها راه رسیدن به این منافع، از طریق مذاکره است. ایران باید نشان بدهد که بعد از اقدام به دفاع مشروع، آماده مذاکره با کشورهای حامی اسرائیل و به ویژه آمریکا است. اگر ما از حجم ادبیات گزنده و بیاثر خود نسبت به آمریکا و غرب کاهش دهیم و به سمت مذاکره برویم، آمریکاییها هم مشتاق مذاکره هستند.»
این روزنامه زنجیرهای در ادامه نوشت:«ما باید بتوانیم از یک اقدام نظامی مشروع، یک دستاورد سیاسی ایجاد کنیم. اگر ما مدعی هستیم که غربیها فهمیدهاند قدرت ما چه اندازه است، آمادگی ما در چه حدی است، تا چه حد توان آتش و پاسخگویی و بازدارندگی داریم، بهجای اینکه به سمتی برویم که باعث جنگ شود تا توانمندیهای ما مصروف شود، باید از شمشیر در نیام برای گرفتن امتیاز از غربیها استفاده کنیم.»
۳- سخنگوی دولت اصلاحات چندی پیش در توئیتی نوشت:«حالا که مجامع حقوقی و سازمانهای بینالمللی اسرائیل را به خاطر حمله به کنسولگری ایران تحت فشار قرار دادهاند و آمریکا ایران را به خویشتنداری دعوت کرده، مذاکره مستقیم با آمریکا را شروع کرده و ما به ازای خویشتنداری را طلب کنید. فرصتها چون ابر بهاری در گذر هستند.»
۴- روزنامه شرق اخیرا در مطلبی با عنوان« احیای برجام در میانه بحران؟» نوشت:«در حالی که با توجه به تحولات منطقهای و جهانی، احتمال احیای برجام کمرنگتر از هر زمان دیگری است، اخیرا نشریه انگلیسی آی خبر داد که کاخ سفید در حال بررسی توافق هستهای جدید با ایران در ازای لغو برخی تحریمهای اقتصادی علیه تهران است تا از یک جنگ تمام عیار در منطقه جلوگیری کند. این منبع بدون ذکر نامش، فاش کرد که یک دیدگاه در داخل دولت این است که رئیسجمهور فرصتی را برای آغاز مذاکرات دیپلماتیک برای احیای مجدد توافق هستهای ایران میبیند.»
این روزنامه زنجیرهای در ادامه مدعی شد:«گفت وگوهایی هم درباره احیای برجام با جانشین رابرت مالی صورت گرفته است که نشان میدهد اکنون مذاکرات برجامی... در حال پیگیری است.»
اکنون تحولات به گونهای رقم خورده است که ایران و محور مقاومت، در مقابل آمریکا و متحدانش، دست برتر را دارند. در این شرایط آمریکا به شدت نیازمند روکردن یک برگ برنده برای خود است و «مذاکره با ایران» دقیقا همان چیزی است که برای واشنگتن حکم «امتیاز ویژه و طلایی» را دارد.
یک سؤال؛ آیا مذاکره با آمریکا، برای ایران نیز حکم «امتیاز» و «برگ برنده» را دارد؟ پاسخ قطعا منفی است. تجربه ثابت کرده است که آمریکا در مذاکره، به دنبال نتیجهای است که از طریق «جنگ» یا «تحریم» به دنبال آن بوده و چون نتوانسته از آن طرق، به نتیجه مطلوب خود دست یابد، راه سوم که همان مذاکره است را انتخاب کرده است.
نشان به آن نشان که در دولت قبل، به واسطه مذاکرات هستهای و امضای برجام، همزمان هم در قلب رآکتور هستهای بتن ریخته شد و هم تحریمها دو برابر شد.
«وندی شرمن» دیپلمات ارشد آمریکایی و از اعضای تیم مذاکرهکننده آمریکا- مرداد ۱۳۹۷- در مقالهای در نشریه فارن افرز نوشت:«کاری که برجام با برنامه هستهای ایران کرد، جنگ هم نمیتوانست انجام دهد.»
شرمن در بخش دیگری از این مقاله نوشته بود:«زمانی که گفتوگوهای چندجانبه سال ۲۰۱۳ از سر گرفته شد، چندین سال از وضع تحریمهای شدید علیه تهران میگذشت؛ اما با وجود همه این تحریمها، ایران تعداد سانتریفیوژهای خود را به ۱۹ هزار رسانده بود. تحریمها ممکن است به اقتصاد ایران آسیب رسانده باشد، اما آنچنان تاثیری در برنامه هستهای این کشور نداشت.»
پیش از آن نیز مقامات آمریکایی از جمله «باراک اوباما» رئیسجمهور اسبق این کشور صراحتاً گفته بود که با غلاف اسلحه و بدون شلیک حتی یک گلوله، صنعت هستهای ایران را از کار انداختیم.
افراطیون مدعی اصلاحات در حالی پالس مذاکره مستقیم با آمریکا را ارسال میکنند که حتی متحدان آمریکا نیز به خسارت بار بودن نزدیکی با آمریکا اعتراف کردهاند. به عنوان نمونه چندی پیش «امانوئل ماکرون» رئیسجمهور فرانسه در مصاحبه با خبرنگاران گفته بود: « اروپا باید در برابر فشار برای تبدیل شدن به «دنبالهروهای آمریکا» مقاومت کند... اروپا باید وابستگی خود به آمریکا را کاهش دهد...اروپا باید وابستگی خود به «فراسرزمینی بودن دلار آمریکا» را نیز کاهش دهد.»
«جانت یلن» وزیر خزانهداری آمریکا چندی پیش در نشستی در کمیته امور مالی مجلس نمایندگان آمریکا اعتراف کرد که استفاده از دلار در دنیا رو به کاهش است و تحریمها علیه ایران، حتی متحدان آمریکا را به فکر استفاده از ارزهای جایگزین در مبادلات جهانی انداخته است.
روزنامه «فایننشال تایمز» نیز چندی پیش در مطلبی نوشت:«سیاستهای آمریکا برای مقابله با تهران شکست خورده است... تداوم پیشرفتهای هستهای ایران در کنار افزایش نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی، از نشانههای شکست سیاستهای غرب در قبال ایران است.» هفتهنامه اکونومیست نیز پیش از این در تحلیلی با اشاره به رویارویی ایران و آمریکا نوشته بود: «در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران دست بالا را دارد.»
حال سؤال اینجاست که چرا افراطیون مدعی اصلاحات، اصرار دارند که نقش «بلندگوهای دشمن در ایران» را ایفا کنند و برای بهرهمندی آمریکا از امتیازات بیشتر، از یکدیگر سبقت میگیرند؟!
هر وقت از پادوها و دنبالههای دشمن در داخل کشور صحبت میشود، رسانهها و فعالین مدعی اصلاحات به خط شده و به گویندگان این واقعیت، برچسب «متوهم» و «خیالپرداز» میزنند. این فرافکنی و فرار به جلو در حالی است که در کارنامه طیف تندرو مدعی اصلاحات، مستندات متعددی در این خصوص وجود دارد.
از «علیاصغر رمضانپور» معاون فرهنگی وزیر ارشاد در دولت اصلاحات- و سردبیر فعلی شبکه تروریستی و ضدایرانی «اینترنشنال» تا «حسین باستانی» از نزدیکان خاتمی و خبرنگار فراری منتسب به طیف مدعی اصلاحات. وی هر روز صبح تا قبل از ساعت هفتونیم، بولتنی برای مطالعه رئیس دولت اصلاحات آماده میکرد. بولتنی که به مرور برای هیئت دولت، رئیسمجلس و سایر چهرههای کلیدی اصلاحات هم فرستاده میشد.
و از «مرجان شیخالاسلامی آل آقا» از فعالین رسانهای جریان مدعی اصلاحات و از متهمین اصلی پرونده ۶/۶ میلیارد یورویی پتروشیمی و متهم به مشارکت اخلال در نظام اقتصادی کشور و تحصیل مال نامشروع به مبلغ هفت میلیون دلار که سال ۹۶ از کشور متواری شد، تا کاملیا انتخابیفرد و مجتبی واحدی و فریبا داوودی مهاجر و رکسانا صابری و نفیسه کوهنورد و فرناز قاضیزاده و اکبر گنجی و ابراهیم نبوی و فرشته قاضی و رضا حقیقتنژاد و نیکآهنگ کوثر و مانا نیستانی و امید معماریان و هوشنگ اسدی و نوشابه امیری و محمد مساعد و جمشید برزگر و اردشیر امیرارجمند و نیما راشدان و...
اینها کسانی هستند که با قلمفروشی و وطنفروشی در خدمت سرویسهای جاسوسی غربی بودند و پس از آن نقاب از چهره برداشته و از کشور متواری شده و در دامان اربابان خود مشغول پادویی و مزدوری شدند.
ما در قریب به سه سال اخیر شاهد هستیم که «دیپلماسی پویا و فعال منطقهای و جهانی» جای «دیپلماسی انفعالی» را گرفته و این تغییر ریل گذاری، دستاوردهای بزرگی را در پی داشته است.
بهتر است افراطیون مدعی اصلاحات، این اظهارنظر وزیر امور خارجه دولت قبل را که در پایان کار دولت مدعی تدبیر و امید گفته بود، آویزه گوش خود کنند. وی گفته بود:«با خوشخیالی، دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکتهای غربی از خود رنجاندیم. اتفاقی که اگر نمیافتاد نه دوستان دوران سختی رهایمان میکردند و نه با فشار حداکثری ترامپ مواجه میشدیم.»