گلایههای پدر و مادر دختربچه گمشده ورامینی از مزاحمتهای تلفنی
تاریخ انتشار: ۳۰ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۱۸۴۴۵۰
به گزارش جام جم، تلاش نیروهای امداد برای یافتن ردی از زهرا در کانال آب و کشتزارهای اطراف بینتیجه مانده و تحقیقات پلیسی از دو احتمال میگوید؛ کودک ربایی یا سقوط در کانال آب. اما هنوز هم ماموران پلیس اظهار نظر قطعی در مورد هیچ کدام از این دو مورد نمیکنند و بررسیها برای یافتن ردی از زهرای دو ساله ادامه دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پدر زهرا که این روزها از شدت ناراحتی بهسختی میتواند زبان به سخن گفتن باز کند و بریده بریده حرف میزند در مورد روز حادثه به خبرنگار جامجم گفت: خیلی وقتها پیش میآمد که بعدازظهر وقتی هوا خنک تر میشد و بچهها هم حوصله شان سر میرفت، برای بازی به کوچه میرفتند. هر چند من بهدلیل بیماری ام اس، شرایط مساعد جسمی ندارم و غالبا در خانه به سر میبرم؛ اما مغازه ما در مجاورت خانه است و پدرم همانطور که در مغازه نشسته بود حواسش به بچهها هم بود.»
اما انگار شب حادثه یعنی دوشنبه 25 شهریور ساعت 9 شب، همه چیز دست به دست هم داده بود که حادثهای تلخ برای خانواده حسینی شیرازی رقم بخورد. پدر زهرا در ادامه میگوید: آن شب پدرم به بچهها گفته بود که زودتر به خانه بیایند و خودش هم تازه به خانه آمده بود. اما دخترانم از او اجازه خواسته بودند کمی به بازی ادامه دهند. دختر بزرگترم یک بار به داخل خانه آمد و سریع دوباره به کوچه رفت. هنوز 15 ثانیه نگذشته بود که دوباره به خانه آمد و شنیدم سراسیمه و در حالی که خیلی ترسیده بود به پدرم میگوید زهرا نیست.
همان موقع پدرم و همسرم به داخل کوچه دویدند اما اثری از زهرا پیدا نکردند.در جستوجوی زهراخانواده حسینیشیرازی ابتدا با تصور اینکه زهرا به داخل کانال آبی افتاده که انتهای خیابان است، موضوع را به آتشنشانی اطلاع دادند و نیروهای امداد هلال احمر و آتشنشانی به همراه سگهای زندهیاب به محل اعزام شدند. جستوجو تا ساعت 5 صبح روز بعد ادامه داشت اما اثری از زهرا پیدا نشد.
بنابراین ماموران پلیس وارد عمل شدند و یافتن ردی از زهرا با دستور سردار کیوان ظهیری، رئیس پلیس پیشگیری تهران را در دستور کار خود قرار دادند. به این منظور اولین اقدام آنها بررسی دوربینهای مدار بسته محل حادثه بود.
بعد از آن، بقیه دوربینهای مدار بسته خیابانهای اطراف نیز مورد بررسی قرار گرفتند تا رفت و آمدهای مشکوک احتمالی در ساعت گم شدن زهرا مورد بررسی قرار بگیرند.نتیجه آخرین تحقیقات پلیس حاکی از آن است که تردد مشکوک هیچ خودرویی در ساعتهای گم شدن زهرا به ثبت دوربینهای مدار بسته منطقه نرسیده است.
یکی از تصاویر به ثبت رسیده که توسط دوربین آژانس محل کار پدربزرگ زهرا ضبط شده نشان میدهد دختربچه به سمت سر کوچه میرود و دیگر بر نمیگردد. در تصویر دیده میشود زهرا دارد قدم میزند و ناگهان دوباره دور میزند و به سمت دیگر میرود.
عدهای در فضای مجازی شایعه کرده اند که برگشت ناگهانی زهرا به سمت خلاف جهت، حاکی از آن است که کسی زهرا را صدا کرده باشد. اما ماموران پلیس هنوز هیچ نظری راجع به صحت این فرضیه ندادهاند.در یکی از دوربینها تصویر عبور یک خودروی پژو به ضبط رسیده که عبور این خودرو تقریبا مقارن با لحظه گم شدن زهراست. اما در مورد ظن به آن خودرو هم اظهار نظر قطعی صورت نگرفته است.
با توجه به بررسی شواهد و قرائن،یک مقام آگاه پلیس تهران عقیده دارد حالا از نظر پلیس احتمال سقوط دختربچه در کانال آب، نسبت به قبل قوت بیشتری گرفته اما این به آن معنا نیست که احتمال آدمربایی به کلی منتفی شده باشد و ماموران پلیس هر دو فرضیه را بررسی میکنند.تماس هایی که آزار می دهدصبح روز جمعه، پدر زهرا بار دیگر در گفتوگو با جامجم در حالی که از تماسهای مکرر بی دلیل شکایت داشت، گفت: در این چند روز حال روحی من و خانوادهام خیلی بد است. خواب به چشممان نیامده و اضطراب خیلی زیادی داریم. حال مادر زهرا اصلا تعریفی ندارد و پریشانی و بی قراری اووصف ناپذیر است.
حالا شما فکرش را بکنید که در این اوضاع عدهای زنگ میزنند و ما را سرزنش میکنند. با پرخاش و توهین با ما رفتار میکنند و میگویند چرا مراقب فرزندتان نبودید.حسینیشیرازی در ادامه میگوید: هر بار که تلفن زنگ میزند ناخودآگاه نورامیدی در دل ما روشن میشود اما این کنایهها جز نمک پاشیدن روی زخم ما چیزی در پی ندارد. خواهر زهرا تنها چند ثانیه از او غافل شد و ما فکرش را نمیکردیم در همان مدت کوتاه چنین بلایی سرمان بیاید. ما سالهاست در این محله زندگی میکنیم و از امنیت اینجا مطمئن بودیم. با کسی هم خصومتی نداریم.
سهلانگاریای نکردیم که حالا به خاطر گم شدن بچه خودمان بخواهیم توسط مردم بازخواست شویم.عدهای هم ظاهرا قبل از عدم اطمینان از مشاهدات خود با خانواده زهرا تماس میگیرند و آنها را امیدوار میکنند. تماسهای خیلی زیادی هم بوده که گفتند بچه ما را در نقطههایی از شهر دیدهاند.
مثلا زنگ میزدند و آدرس جایی در بلوار ابوذر، میدان جمهوری یا حتی شهرستانهایی مثل بروجرد یا بندرعباس را میدهند. من که توانایی پیگیری آدرسها را ندارم. اقوامم را به آدرسهای ذکر شده میفرستم و هر بار دست خالی برمیگردند.
با وجود این باز هم اگر آدرسی داده شود، آن را پیگیری میکنم. حتی اگر یک درصد هم احتمال دهم به فرزندم نزدیک میشوم این کار را میکنم. اما خواهش میکنم به مردم بگویید الان وقت خوبی برای تماسهای بیدلیل نیست. بعضیها انگار در روزهای پرالتهاب با ما شوخیشان گرفته است.عدهای هم شیوههای کمک رسانی عجیبی به خانواده زهرا پیشنهاد میکنند.
پدر زهرا درباره این پیشنهادات گفت: از حق نگذریم خیلیها هم برای همدردی با ما تماس گرفتند. زمانی که همسرم متوجه شد زهرا گمشده، صدای خودش را در فضای مجازی منتشر کرد و از مردم کمک خواست.
خیلیها با شنیدن صدای نگران و ملتمس همسرم تحتتاثیر قرار گرفتند و از این حجم اطلاع رسانی مردم ممنونم. اما در این میان عدهای از روی همدردی به ما پیشنهاد میدادند که سراغ فالگیر یا آینه بین برویم.
میگفتند خودشان افراد متبحری در این زمینه سراغ دارند. اما من میگفتم عقیدهای به این خرافات نداریم.تماسهای مکرر باعث شده پدر و پدربزرگ زهرا تلفن خود را از دسترس خارج کنند. در این صورت اگر کسی نشانی از زهرا پیدا کرد و موفق به تماس با خانواده حسینیشیرازی نشد خواهشمندیم موضوع را سریع به پلیس یا گروه حوادث روزنامه جام جم با شماره تماس 23004000 اطلاع دهد.
منبع: اکوفارس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ecofars.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اکوفارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۱۸۴۴۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
راز مرگ پسر ۲۲ ساله گمشده برملا شد
به گزارش خبرآنلاین؛ رسیدگی به شکایت مرد میانسال با موضوع مفقود شدن ناگهانی پسر ۲۲ سالهاش از دو هفته قبل در دستور کار کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. مرد میانسال اعلام کرده بود که پسرش غروب روز حادثه از خانهشان واقع در محله جوادیه تهرانپارس خارج شده و دیگر بازنگشته است. درحالیکه گوشی موبایل فقدانی نیز خاموش شده بود.
ایسکا نیوز در خبری نوشت:به این ترتیب تحقیقات برای یافتن ردی از پسر جوان در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت.در اولین قدم از تحقیقات از کلیه بهزیستیهای کشور و سازمان پزشکیقانونی استعلام گرفته شد اما فردی با مشخصات اعلامشده از سوی پدر فقدانی در این مراکز نبود.
بهاین ترتیب، رسیدگی به موضوع، وارد فاز تخصصیتر شد و تحقیقات میدانی برای یافتن ردی از جوان مفقودشده، کلید خورد.
اولین سرنخدر تحقیقات محلی انجامشده توسط ماموران پلیسآگاهی یکی از همسایهها گفت: «درست، روزیکه پدر این جوان، پریشان و مضطرب به همسایهها گفت که از پسرش بیخبر است، من پسر او را به همراه یکی از دوستانش به نام امید دیده بودم که با موتور امید در محله گشت میزدند.»
بهاین ترتیب، ماموران سراغ امید رفته و او را تحت بازجویی قرار دادند که در ابتدا نسبت به سرنوشت دوستش اظهار بیاطلاعی کرد و گفت: «آنروز، من و دوستم با هم در محلهمان گشتی زدیم و بعد، او را پیاده کردم و دیگر نمیدانم کجا رفت.»
اما در ادامه تحقیقات آنتن موبایل امید و جوان فقدانی تحتبررسی قرار گرفت و مشخص شد هردو نفرشان در روز حادثه در شهریار حضور داشتهاند اما بعد از آن، گوشی جوان فقدانی، خاموش شده است؛ درحالیکه آنتندهی موبایل امید، بازگشت او به تهران و خانه را نشان میداد.
بهاین ترتیب؛ با افشای تناقضگویی امید، بازجویی از این متهم، وارد فاز تخصصی شد تا بالاخره او لب به اعتراف گشود و پرده از راز جنایت هولناک خود برداشت.
جسد مقتول پیدا نشدمتهم که در برابر ادله غیرقابلانکاری که در اختیار کارآگاهان پلیس قرار داشت، راه فراری از حقیقت در مقابل خود ندید، به ناچار به قتل اعتراف کرد و گفت: «من و امید از مدتها قبل، با همدیگر دوست بودیم اما این اواخر، کدورتهایی بین ما اتفاق افتاد که سبب شد هرکدام از ما در دلمان نسبت به دیگری احساس کدورت و دلخوری داشته باشیم.»
متهم در ادامه راجعبه روز حادثه گفت: « روز حادثه اتفاقی همدیگر را در محله دیدیم و با اینکه با هم سرسنگین بودیم، سلام و علیک سردی با هم کردیم. من به او تعارف کردم که با هم دور بزنیم و او هم قبول کرد و سوار موتورم شد. کمی که جلو رفتیم با همفکری هم تصمیم گرفتیم برای تفریح به شهریار برویم. آنجا به یک منطقه کوهستانی رفتیم و همینطور که قدم میزدیم با همدیگر صحبت هم میکردیم. بالاخره، سر حرف باز شد و من به او گفتم به خاطر حرفهایی که پشت سرم زده از او دلخورم. این حرفها باعث شد بگومگویمان شود. یکدفعه دوستم خشمگین شد و برای من چاقو کشید. من خیلی جا خورده بودم و برای اینکه او را از خودم دور کنم، ناخودآگاه او را محکم هل دادم که باعث شد تعادلش را از دست داده و به ته دره سقوط کند.»
متهم در مورد سرنوشت جسد مقتول گفت: «وقتی دوستم پایین افتاد، به حدی ترسیده بودم که دیگر آنجا نماندم تا ببینم چه بلایی سر جسدش آمد. میخواستم سریع از آن منطقه فرار کنم تا پای من در مرگ او گیر نیفتد. برای همین بهسرعت سوار موتورم شده و به خانهمان بازگشتم.»
با اعتراف متهم به قتل، تلاش کارآگاهان پلیس برای یافتن ردی از جسد قربانی آغاز شد اما تاکنون، جسد مقتول پیدا نشده است. بهاینترتیب، تحقیقات برای روشن شدن ابعاد پنهان ماجرا در این پرونده ادامه دارد.
۴۷۲۱۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1898339