Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-24@02:22:03 GMT

عوامل منطقه‌ای و بین‌المللی وقوع جنگ ایران و عراق

تاریخ انتشار: ۳۰ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۱۸۶۱۴۹

عوامل منطقه‌ای و بین‌المللی وقوع جنگ ایران و عراق

یحیی فوزی در «اعتماد» نوشت: با گذشت سه دهه از جنگ ایران وعراق هنوز علل وروند‌ها وپیامد‌های این جنگ هشت‌ساله موضوعی مهم با ابعادی ناکاویده است که نیاز است پژوهشگران مختلف به آن‌ها پرداخته وضمن بیان مظلومیت‌ها و رشادت‌های نیرو‌ها و مردم انقلابی ایران در این دوران، درس‌های لازم و راهبرد‌هایی را از تجربیات این دوران برای آینده انقلاب استنتاج کنند که دراین بحث به بررسی علل شروع جنگ می‌پردازیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

علل و عوامل آغاز جنگ‌

اصولا در تصمیم‌گیری‌های مهم سیاست خارجی در هر کشور عوامل متعدد و متغیرهای گوناگونی دخالت دارد که آن‌ها را می‌توان در سه سطح شامل سطح فردی (همچون ویژگی‌های رهبران و تصمیم‌گیران سیاسی)، سطح اجتماعی (همچون ویژگی‌های اجتماعی و اقتصادی دو کشور) و سطح بین‌المللی (همچون عوامل تاثیرگذار نظام بین‌المللی بر تصمیم‌گیری) طبقه‌بندی کرد.

در بررسی عوامل موثر بر تصمییم دولت عراق برای آغاز جنگ می‌توان این سه سطح از متغیر‌ها را مشاهده کرد:

۱ ـ در سطح فردی‌: شخصیت صدام حسین تاثیر عمده‌ای بر زمینه‌سازی جنگ داشت. انگیزه اصلی صدام حسین، رییس‌جمهور وقت عراق که بسیاری از محققان از وی به عنوان چهره‌ای جاه‌طلب، قدرت‌طلب و ماجراجو یاد می‌کنند، جبران تحقیری بود که شخصا در امضای قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر متحمل شده بود. در سال ۱۹۷۵/۱۳۵۴ به‌دنبال مشکلاتی که جنگ با کرد‌ها برای دولت عراق فراهم کرده بود و کردهای عراق مورد حمایت ایران قرار گرفتند صدام حسین معاون رییس‌جمهوری عراق، تحت فشارهای داخلی و بین‌المللی به امضای قرارداد مزبور تن داد و همواره احساس می‌کرد که در این جریان تحقیر شده و اجبارا تن به امضای این قرارداد داده است. بنابراین مترصد فرصتی بود که بتواند این احساس حقارت را جبران کند. بدین علت درصدد بهانه‌ای بود که قرارداد ۱۹۷۵ را باطل اعلام کند و این کاری بود که در سپتامبر ۱۹۸۰ (سه روز قبل از آغاز جنگ) در یک اجلاس فوق‌العاده مجمع ملی صورت داد.

سودای مقام رهبری در منطقه

انگیزه دیگر صدام را می‌توان تمایل وی برای کسب مقام رهبری در منطقه دانست که برای او و دولت حاکم بر عراق، قدرت و اقتداری در پی داشت و باعث افزایش نفوذ فراملی آن‌ها می‌شد. صدام هیچ‌گونه نیت کسب نفوذ منطقه‌ای را پنهان نمی‌کرد. وی خود را مسوول اجرای پان‌عربیسم می‌دانست و اندکی پس از شروع جنگ، خود را سخنگوی ملت عرب خواند و اعلام کرد که «از جمله اهداف او برگرداندن مالکیت جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک به اعراب است.»

مرگ جمال عبدالناصر و خلأ رهبری اعراب

اصولا به‌دنبال مرگ جمال عبدالناصر، امضای پیمان کمپ دیوید و انزوای مصر، جهان عرب دچار خلأ رهبری شده بود. صدام حسین امیدوار بود با پیروزی در جنگ با ایران چنین موقعیتی را کسب کند و به همین دلیل نام این جنگ را جنگ قادسیه نامید تا یادآور شکست ایرانی‌ها از اعراب مسلمان در اوایل ظهور اسلام باشد.

صدام حسین برای رسیدن به این اهداف قصد داشت با استفاده از سقوط شاه که بر اساس دکترین نیکسون به عنوان ژاندارم منطقه انتخاب شده بود، بتواند با پیروزی بر ایران خلأ سقوط شاه را پر کرده و نقش ژاندارم منطقه را بازی کند و با وجود مواضع ضدامریکایی که قبلا اتخاذ می‌کرد تلاش کرد تا به امریکایی‌ها نشان دهد که تضاد منافع با آن‌ها ندارد.

بهره‌برداری صدام از اختلافات ایران و امریکا

با توجه به اینکه در این مرحله سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی در تضاد با سیاست‌های امریکا بود، صدام حسین تلاش کرد که خود را به عنوان یک عامل موثر بازدارنده و خنثی کننده اقدامات ایران در سطح منطقه نشان دهد. یعنی درواقع صدام قصد داشت با شکست سریع ایران، از یکسو به امریکا نشان دهد که تنها او می‌تواند منطقه ایران را مهار کرده و امنیت مورد نظر غرب را در خلیج‌فارس برقرار کند و از سوی دیگر، با طرح شعارهایی نظیر نبرد قادسیه و معرفی خود به عنوان سردار قادسیه می‌خواست به کشورهای منطقه بفهماند که آن‌ها برای بقای خود در برابر تهدیدهای جمهوری اسلامی ایران مدیون قدرت او هستند و او است که حرف اول را در مسائل منطقه‌ای به‌ویژه امور اعراب می‌زند.

شرایط سیاسی- اجتماعی ایران و عراق در زمان شروع جنگ

۲ ـ. در سطح اجتماعی‌: ازجمله عوامل زمینه‌ساز جنگ، می‌توان به شرایط سیاسی- اجتماعی دو کشور ایران و عراق اشاره کرد که این شرایط زمینه مناسبی را برای بروز انگیزه‌های شخصی صدام حسین فراهم آورد.

اصولا اوضاع داخلی ایران بعد از پیروزی انقلاب و قبل از آغاز تجاوز، برای صدام حسین در چند زمینه ترغیب‌کننده بود.

اولا، دولت انقلابی هنوز دوران ناآرامی بعد از انقلاب را پشت سر می‌گذاشت و درگیری‌ها و تضاد‌ها و اختلافات شدید درون حاکمیت سیاسی بعد از انقلاب، امکان هماهنگی و تمرکز در تصمیم‌گیری را که لازمه شرایط بحرانی و جنگ بود، از بین برده بود.

ثانیا، نیروهای مسلح نیز به دلایل متعدد، انسجام و آمادگی لازم برای مقابله با یک جنگ خارجی همه‌جانبه را نداشتند. از طرفی، سازمان و تشکیلات ارتش بعد از انقلاب و به دنبال تصفیه‌های ضروری در آن، دوران بازسازی و بازنگری خود را می‌گذراند که از نظر تجهیزاتی نیز با اشغال سفارت امریکا، با تحریم تسلیحاتی امریکا و خروج کارشناسان نظامی مواجه بود. از طرفی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که بیشتر برای مواجهه با ضدانقلاب داخلی ایجاد شده بود و دوران آغازین و عنفوان جوانی خود را طی می‌کرد به‌هیچ‌وجه برای یک جنگ کلاسیک مدرن ساخته نشده بود.

ثالثا، بحران‌زایی گروه‌های سیاسی مخالف و درگیری‌های قومی و محلی در مناطق مختلف کشور علاوه بر اینکه نیروهای مسلح را به خود مشغول داشته بود شرایط بحرانی را در کشور به وجود آورده بود که مجموعه این عوامل، چشم‌انداز جذابی را برای حمله به ایران برای صدام حسین ترسیم می‌کرد.

به‌علاوه، شرایط اجتماعی و سیاسی عراق به‌گونه‌ای بود که تحولات درونی ایران می‌توانست بر آن تاثیراتی را به‌جای گذارد که رژیم حاکم بر عراق را دچار مشکل سازد و به زعم صدام حمله به ایران می‌توانست مانع این تاثیرات شود.

اصولا بافت اجتماعی و جمعیتی عراق به‌گونه‌ای بود که عوامل بیرونی بر ثبات آن تاثیر بسیار داشت. شیعیان این کشور به عنوان اکثریت مردم (بیش از ۵۵%) به دلایل ایدئولوژیک و سیاسی همواره با حاکمیت بعث در نزاع و ستیز بوده‌اند. همچنین اکراد شمال عراق طی ۳۰ سال گذشته همواره در پی به دست آوردن خودمختاری قیام می‌کردند و از این‌رو با حکومت‌های این کشور درگیر جنگ‌های طولانی بوده‌اند.

پیروزی انقلاب اسلامی و موج جدیدی از ناآرامی‌ها در عراق

پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، در سال ۱۳۵۷ موج جدیدی از ناآرامی‌های شیعیان را در عراق به وجود آورد. تظاهرات‌کنندگان در مراسم محرم آن سال خواستار اصلاحات اجتماعی و استقرار یک حکومت اسلامی شدند. اعلام حمایت مطلق از انقلاب اسلامی ایران توسط آیت‌الله سیدمحمدباقر صدر موجب شد که او به همراه خواهرش بنت‌الهدی صدر در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ (آوریل ۱۹۸۱) به شهادت برسند.

همچنین در ماه‌های قبل از جنگ حوادثی در عراق به‌وقوع پیوست که مقامات دولت عراق آن را به عوامل جمهوری اسلامی ایران نسبت دادند. این حوادث نشان‌دهنده این بود که اوضاع داخلی عراق تا چه میزان بر اثر انقلاب اسلامی آسیب‌پذیر شده است. ادعاهای رژیم بعث صرف‌نظر از اینکه تا چه حد با واقعیت منطبق است بیان کننده نوعی بیم و ترس از تحولات انقلاب اسلامی است که درنهایت این نگرانی‌هایی که دولت صدام از بازتاب انقلاب اسلامی بر عراق داشت، عامل مهم دیگری در آغاز جنگ محسوب می‌شود که با هدف شکست و نابودی انقلاب اسلامی در ایران و جلوگیری از تاثیر آن بر جامعه عراق شکل گرفت.

متغیر‌های بین‌المللی تعیین‌کننده در وقوع جنگ

۳ ـ. سومین سطح از متغیرهایی که در بروز جنگ موثر بود، متغیرهایی بین‌المللی همچون شرایط حاکم بر نظام بین‌المللی، منافع ابرقدرت‌ها، منافع قدرت‌های بزرگ و منافع کشورهای منطقه‌ای بود. با ظهور انقلاب اسلامی در ایران سیاست ابرقدرت‌ها و قدرت‌های بزرگ در ایران دچار تحول اساسی شد و شعار «نه‌شرقی‌- نه غربی» سیاست خارجی ایران و تاکید این کشور بر لزوم پایه‌ریزی سیاست‌های منطقه‌ای جدید باعث اصطکاک و تضاد منافع بین این کشور و برخی قدرت‌های بزرگ منطقه‌ای شد و مناسبات منطقه‌ای موجود را دچار تحول کرد که همین امر زمینه را برای حمایت قدرت‌های موثر بر نظام بین‌المللی و برخی کشورهای منطقه از تهاجم علیه ایران فراهم آورد.

موضع امریکا در جنگ ایران و عراق

ایالات‌متحده امریکا هرچند بر اساس سیاست کلی از حفظ توازن قدرت بین ایران و عراق و حفظ ثبات و امنیت در خلیج‌فارس حمایت می‌کرد، اما به دلیل اینکه بر اثر پیروزی انقلاب اسلامی و به دنبال آن جریان گروگان‌گیری و شکست در عملیات طبس (که برای نجات گروگان‌ها انجام شد) به‌شدت از سوی ایران تحقیر و منافع او دچار خطر شده بود، نه تن‌ها از هر حرکتی که متضمن ضربه زدن به ایران و کنترل آن کشور بود، استقبال می‌کرد بلکه خود درصدد انتقام‌جویی از ایران به دلیل شکست‌های قبلی خود در این کشور بود. شواهد و دلایلی وجود دارد که امریکا مشوق و ترغیب کننده رژیم عراق در آغاز جنگ بوده است.

ملاقات برژینسکی با صدام در بغداد

در این ارتباط برژینسکی، مشاور امنیت ملی سابق امریکا، برای اطلاع از وضعیت عراق در شروع جنگ در اوایل ماه مه و ۱۷ ژوئن ۱۹۸۰ سفرهای مکرری به بغداد و با صدام دیدار و اعلام کرد: «ما تضاد قابل ملاحظه‌ای بین منافع عراق و امریکا نمی‌بینیم.» او «صدام را نیروی متعادل‌کننده آیت‌الله خمینی تلقی می‌کرد» و کارتر معتقد بود که «جنگ می‌تواند انقلاب ایران را بر سر عقل آورد به‌گونه‌ای که به آزادی گروگان‌های امریکایی منجر شود»؛ و نیازمندی‌های تسلیحاتی ایران در جنگ، راه را برای برقراری روابط مجدد بین دو کشور هموار خواهد کرد.

از یکسو، بعد از آغاز جنگ، روابط عراق و امریکا به صورت علنی بهبود یافت، روابط دیپلماتیک بین دو کشور برقرار شد و بعد از پایان جنگ کمک‌های مختلف امریکا به عراق افشا شد و روزی که ایران قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت رابرت مک فارلین در مقاله‌ای در روزنامه لس‌آنجلس تایمز به حمایت بی‌دریغ امریکا از عراق در طول جنگ علیه ایران اعتراف کرد و اسناد بعدی نیز نقش امریکا در ترغیب عراق برای آغاز جنگ را روشن‌تر ساخت.

موضع اتحاد جماهیر شوروی در جنگ ایران و عراق

از سوی دیگر، اتحاد جماهیر شوروی نیز به عنوان یک ابرقدرت موجود، با عراق پیمان اتحاد و دوستی داشت و نفوذ قابل توجهی در عراق به ویژه از نظر تامین تسلیحات ارتش و حضور کارشناسان نظامی ایفا می‌کرد. ارتش عراق مجهز به تسلیحات روسی بود که شکست یا پیروزی ارتش این کشور به معنای شکست یا پیروزی تجهیزات روسی به‌حساب می‌آمد.

همچنین انقلاب اسلامی ایران برای روس‌ها از این نظر که موجب قطع نفوذ امریکا در مرزهای جنوبی این کشور شده، مفید بود، اما ماهیت ایدئولوژیکی انقلاب اسلامی چندان خوشایند آنان نبود زیرا ایران به موازات برخورد با نفوذ امریکا در ایران از نفوذ روسیه نیز جلوگیری می‌کرد. بعد از انقلاب، گاز ایران به روسیه قطع، بندهای ۵ و ۶ قرارداد ۱۹۲۱ از طرف ایران ملغی اعلام و تجاوز روسیه به افغانستان به‌شدت محکوم شد. انقلاب اسلامی می‌توانست تاثیر خود را بر بیداری مسلمانان سایر کشور‌ها ازجمله مسلمانان جمهوری‌های آسیایی شوروی برجای گذارد که مجموعه این عوامل باعث می‌شد شوروی با وجود اطلاع از حمله عراق، نقش بی‌تفاوت و خنثی را ایفا کند که این امر مطلوب رژیم عراق بود.

موضع سایر قدرت‌های بزرگ در جنگ ایران و عراق

در سطح قدرت‌های بزرگ نیز می‌توان گفت: بسیاری از کشورهای اروپایی به دلیل همسویی با امریکا یا شوروی سیاست‌های خود را تعریف می‌کردند، کشورهای اروپای غربی به طور عمده با این تحلیل که انقلاب اسلامی را تهدیدی علیه منافع غرب و مانعی برای ادامه جریان نفت ارزان به غرب می‌دانستند و آن را واقعه‌ای ناخوشایند برای منافع غرب در منطقه تلقی می‌کردند از هرگونه ضربه زدن به انقلاب اسلامی استقبال می‌کردند که در این راستا هماهنگی‌های قبلی عراق با فرانسه و انگلیس و موضع‌گیری‌های حمایت‌آمیز آنان بعد از آغاز جنگ از عراق را می‌توان ذکر کرد. کشورهای بلوک شرق نیز عمدتا در پیروی از سیاست شوروی حالت بی‌طرفی را اتخاذ می‌کردند و با توجه به مناسبات دیرینه خود با رژیم عراق، مخالفتی با برتری‌جویی‌های وی در منطقه نداشتند. بر این اساس بسیاری از قدرت‌های بزرگ از وقوع جنگ ناخشنود نبودند زیرا علاوه بر ضربه زدن به ایران می‌توانست منافع اقتصادی مطلوبی را نیز برای آن‌ها در پی داشته باشد.

موضع کشور‌های منطقه در جنگ ایران و عراق

از سوی دیگر کشورهای منطقه نیز به دلایل متعددی از ضربه زدن به انقلاب ایران خشنود بودند که از مهم‌ترین آن علاوه بر وابستگی آنان به امریکا، احساس خطر مشترک این کشور‌ها از آثار و تبعات انقلاب اسلامی بود. زمینه‌های اصلی این احساس خطر که توسط عراق و امریکا در بین کشورهای منطقه تشدید می‌شد توسط برخی جریانات سیاسی در ایران شکل گرفت که آنان در موضع‌گیری‌های آشکار و نهان، تمایل خود را به سرنگونی دولت‌های منطقه و همچنین خیزش انقلابی مردم منطقه و برقراری حکومت اسلامی در این کشور‌ها اعلام می‌کردند و خواستار صدور انقلاب با ابزارهای قهرآمیز و اقدام انقلابی در این کشور‌ها که آن‌ها را مرتجع و وابسته می‌دانستند، بودند. در چنین وضعیتی صدام با دامن زدن به این نگرانی‌ها بسیار تلاش می‌کرد تا خود را ناجی این دولت‌ها معرفی کند. به همین دلیل، اندکی پس از موضع‌گیری کارتر در سال ۱۹۸۰ میلادی مبنی بر دفع هرگونه تجاوزی نسبت به کشورهای منطقه، صدام نیز در اقدامی مشابه پشتیبانی خود را از کشورهای منطقه اعلام کرد و همین عوامل زمینه‌ساز حمایت آنان از حمله عراق به ایران و کمک‌های مالی و تسلیحاتی آنان در طول جنگ و حمایت‌های آشکار از صدام حسین بود.

موضع دولت‌های عرب در جنگ ایران و عراق

اصولا در بین دولت‌های منطقه، همه دولت‌های عربی به استثنای سوریه، لیبی و الجزایر نه‌تن‌ها به‌نفع عراق موضع‌گیری کرده بلکه از هر نوع مساعدت ممکن به عراق خودداری نکردند. کشورهای نفت‌خیز عرب به‌ویژه عربستان سعودی و کویت به عنوان تامین‌کننده نیازمندی‌های مالی، هزینه جنگ را تقبل و در طول جنگ متجاوز از ۸۰ میلیارد دلار پرداخت کردند.

دولت مصر تامین‌کننده نیازمندی‌های تسلیحاتی ساخت روسیه برای عراق بود و خلأ قطع ارسال قطعات و لوازم‌یدکی از طرف دولت روسیه برای عراق را پر می‌کرد. دولت اردن با در اختیار گذاشتن بندر (عقبه) راه‌های مواصلاتی عراق را برای تدارکات لازمه تامین می‌کرد و اغلب کشورهای عربی من‌جمله سودان نیروی داوطلب نظامی در اختیار عراق قرار می‌دادند. کشورهای عربی از قبل در جریان چنین حمله‌ای بوده و در کنفرانس سران عرب که در جده چندماه قبل از آغاز جنگ تشکیل شده بود تفاهمات لازمه را با صدام به‌عمل آورده بودند. تنها لیبی و سوریه بودند که با این اقدام عراق مخالفت ورزیده و حمایت خودشان را از ایران اعلام می‌کردند. دولت‌های غیرعرب منطقه مانند پاکستان و ترکیه نیز از ایجاد جنگ بین دو کشور ناخشنود نبودند زیرا آن‌ها نیز با اعلام بی‌طرفی و حفظ رابطه با هر دو کشور بیشترین بهره اقتصادی از این جنگ را کسب کردند.

درمجموع می‌توان گفت که سیستم بین‌المللی در هر سه سطح، (ابرقدرت‌ها، قدرت‌های بزرگ و کشورهای منطقه) نه تن‌ها زمینه مساعدی برای آغاز این جنگ داشت بلکه خود مشوق و ترغیب کننده عراق در شروع جنگ بود و نقش اساسی و مهمی در بروز چنین تجاوزی را بر عهده داشت.

به‌دنبال مرگ جمال عبدالناصر، امضای پیمان کمپ دیوید و انزوای مصر، جهان عرب دچار خلأ رهبری شده بود. صدام حسین امیدوار بود با پیروزی در جنگ با ایران چنین موقعیتی را کسب کند و به همین دلیل نام این جنگ را جنگ قادسیه نامید تا یادآور شکست ایرانی‌ها از اعراب مسلمان در اوایل ظهور اسلام باشد.

صدام قصد داشت با شکست سریع ایران، از یکسو به امریکا نشان دهد که تنها او می‌تواند منطقه ایران را مهار کرده و امنیت مورد نظر غرب را در خلیج‌فارس برقرار کند و از سوی دیگر، با طرح شعارهایی نظیر نبرد قادسیه و معرفی خود به عنوان سردار قادسیه می‌خواست به کشورهای منطقه بفهماند که آن‌ها برای بقای خود در برابر تهدیدهای جمهوری اسلامی ایران مدیون قدرت او هستند.

شرایط اجتماعی و سیاسی عراق به‌گونه‌ای بود که تحولات درونی ایران می‌توانست بر آن تاثیراتی را به‌جای گذارد که رژیم حاکم بر عراق را دچار مشکل سازد و به زعم صدام حمله به ایران می‌توانست مانع این تاثیرات شود.

پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، در سال ۱۳۵۷ موج جدیدی از ناآرامی‌های شیعیان را در عراق به وجود آورد. تظاهرات‌کنندگان در مراسم محرم آن سال خواستار اصلاحات اجتماعی و استقرار یک حکومت اسلامی شدند.

ایالات‌متحده امریکا هرچند بر اساس سیاست کلی از حفظ توازن قدرت بین ایران و عراق و حفظ ثبات و امنیت در خلیج‌فارس حمایت می‌کرد، اما به دلیل اینکه بر اثر پیروزی انقلاب اسلامی و به دنبال آن جریان گروگان‌گیری و شکست در عملیات طبس (که برای نجات گروگان‌ها انجام شد) به‌شدت از سوی ایران تحقیر و منافع او دچار خطر شده بود، نه تن‌ها از هر حرکتی که متضمن ضربه زدن به ایران و کنترل آن کشور بود، استقبال می‌کرد بلکه خود درصدد انتقام‌جویی از ایران به دلیل شکست‌های قبلی خود در این کشور بود. شواهد و دلایلی وجود دارد که امریکا مشوق و ترغیب کننده رژیم عراق در آغاز جنگ بوده است.

بعد از انقلاب، گاز ایران به روسیه قطع، بندهای ۵ و ۶ قرارداد ۱۹۲۱ از طرف ایران ملغی اعلام و تجاوز روسیه به افغانستان به‌شدت محکوم شد.

کشورهای اروپای غربی به طور عمده با این تحلیل که انقلاب اسلامی را تهدیدی علیه منافع غرب و مانعی برای ادامه جریان نفت ارزان به غرب می‌دانستند و آن را واقعه‌ای ناخوشایند برای منافع غرب در منطقه تلقی می‌کردند از هرگونه ضربه زدن به انقلاب اسلامی استقبال می‌کردند.

اتحاد جماهیر شوروی نیز به عنوان یک ابرقدرت موجود، با عراق پیمان اتحاد و دوستی داشت و نفوذ قابل توجهی در عراق به ویژه از نظر تامین تسلیحات ارتش و حضور کارشناسان نظامی ایفا می‌کرد.

انقلاب اسلامی ایران برای روس‌ها از این نظر که موجب قطع نفوذ امریکا در مرزهای جنوبی این کشور شده، مفید بود، اما ماهیت ایدئولوژیکی انقلاب اسلامی چندان خوشایند آنان نبود زیرا ایران به موازات برخورد با نفوذ امریکا در ایران از نفوذ روسیه نیز جلوگیری می‌کرد.

منبع: فرارو

کلیدواژه: جنگ ایران و عراق جنگ هشت ساله

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۱۸۶۱۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

قمار جنگ اسرائیل و ایران

فرارو- مراد یشیلتاش؛ استاد دانشگاه و کارشناس مسائل امنیتی و امور بین‌المللی ترکیه و مدیر بخش امنیت بنیاد مطالعات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی «سِتا».

به گزارش فرارو به نقل از روزنامه صباح ترکیه، حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق تنش‌های منطقه‌ای را به اوج بی سابقه‌ای رساند و بار دیگر ژئوپولیتیک پیچیده خاورمیانه را در کانون توجه قرار داد. واکنش تلافی جویانه ایران به این تجاوز نه تنها در منطقه بلکه در مقیاس جهانی نیز طنین انداز شده است. پاسخ ایران با دو هدف انجام شد: نشان دادن قدرت نظامی خود و رساندن پیامی سیاسی به جامعه بین‌المللی. این اولین مورد از سال ۱۹۷۳ بود که یک دولت در سطح متعارف به اسرائیل پاسخ نظامی داد و بدین وسیله وضعیت طولانی مدت مصونیت اسرائیل را مختل کرد. ایران از طریق چنین اقداماتی به دنبال تقویت قدرت بازدارندگی خود در برابر بازیگران منطقه‌ای و جهانی و همزمان تحکیم موقعیت سیاسی داخلی خود می‌باشد.

حمله ایران از طریق یک عملیات نظامی پیچیده شامل موشک‌های کروز و بالستیک و هم چنین پهپاد‌ها که در مجموع به نام شاهد ۱۳۶ شناخته می‌شوند انجام شد. استفاده ایران از ۱۸۵ فروند پهپاد شاهد ۱۳۶ و ۳۶ فروند موشک کروز زمین به زمین پاوه با برد ۱۶۵۰ کیلومتر و ۱۱۰ فروند موشک غدیر توسعه یافته در نسخه‌های مختلف در اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی به همراه موشک بالستیک با سوخت مایع و میان برد عماد و موشک بالستیک میان برد دزفول را تایید شده است. موشک دزفول در سال ۲۰۱۹ میلادی معرفی شد. علاوه بر آن، استفاده از موشک خیبرشکن با برد ۱۴۵۰ کیلومتر که ظاهرا قابلیت مانور بالایی در برابر سامانه‌های پدافند هوایی را نیز دارد تایید شده است.

اگرچه سامانه‌های پدافند هوایی اسرائیل اکثر این حملات ایران را رهگیری کردند، اما محدودیت‌های دفاعی اسرائیل را نیز آشکار ساختند و نشان دادند که سامانه‌های پدافند هوایی اسرائیل دچار آسیب پذیری‌ هستند. منابع اسرائیلی از خنثی کردن پهپاد‌ها و موشک‌های کروز قبل از نقض حریم هوایی اسرائیل خبر دادند در حالی که پنج موشک بالستیک به پایگاه هوایی نواتیم و چهار موشک پایگاه هوایی نِگِو را هدف قرار دادند.

ضعف اسرائیل

رویارویی اخیر بین اسرائیل و ایران سوالاتی را در مورد استراتژی امنیتی اسرائیل ایجاد می‌کند در حالی که هدف آن تقویت بازدارندگی ایران به عنوان یک قدرت منطقه‌ای است. نقش ایالات متحده در مناقشه با حمایت مداوم آن کشور از اسرائیل در کنار افزایش تلاش‌های دیپلماتیک برای جلوگیری از تنش بیش‌تر مشخص شده است.

این واقعیت که ایالات متحده و متحدان اش از ایران خواسته اند برای جلوگیری از تنش بیش‌تر، خویشتن داری کند نشان دهنده اهمیت مدیریت بحران به شیوه‌ای کنترل شده است. متقابلا اقدامات تلافی جویانه ایران بینشی در مورد چگونگی واکنش ائتلاف نظامی منطقه‌ای علیه ایران فراهم می‌کند.

عملیات تلافی جویانه ایران با عنوان "وعده صادق" چالشی مهم برای سامانه‌های پدافند هوایی اسرائیل بود. در حالی که سامانه‌هایی مانند گنبد آهنین عموما در برابر حملات موشکی و پهپادی ایران موثر بوده اند مهم است که توجه داشته باشیم اسرائیل دست بالا را حفظ نمی‌کند. هزینه نسبتا پایین حمله در مقایسه با هزینه اقتصادی بالای دفاع پایداری دراز مدت جنگ را به یک نگرانی حیاتی برای اسرائیل تبدیل می‌کند. بنابراین، توانمندی‌های تهاجمی ایران هم چنان یک تهدید دائمی برای اسرائیل قلمداد می‌شوند.

علاوه بر این، اظهارات "حسین سلامی" فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران حاکی از تغییر در الگوی سنتی رویارویی نظامی اسرائیل و ایران است. سلامی تاکید کرد که ایران با عملیات تلافی جویانه خود علیه اسرائیل معادله جدیدی را ایجاد کرده است. براساس این معادله حملات بعدی اسرائیل به شهروندان، پرسنل و دفاتر و مراکز مرتبط با ایران با پاسخ مستقیم آن کشور از خاک ایران مواجه خواهد شد.

از سوی دیگر، پاسخ اسرائیل بر ناتوانی این رژیم در عملیات مستقل در عرصه بین المللی تاکید دارد. حضور و حمایت آمریکا در منطقه نقشی اساسی در شکل دهی به فرآیند‌های تصمیم گیری اسرائیل دارد. این وابستگی به دیپلماسی بین المللی و کمک‌های نظامی اتکای اسرائیل به عوامل خارجی برای تدوین سیاستگذاری‌های امنیتی منطقه‌ای خود را آشکار می‌سازد.

علاوه بر این، درگیری باعث شعله ور شدن پویایی‌های مختلف سیاسی در درون خود اسرائیل شده است. سیاست‌های امنیتی دولت نتانیاهو با انتقادات داخلی و بین المللی مواجه شده و اثبات شده که ناپایدار است. افکار عمومی اسرائیل در رابطه با مدیریت بحران توسط دولت دچار اختلاف نظر شده است. برخی از اسرائیلی‌ها از رویکرد تهاجمی‌تر نسبت به ایران حمایت می‌کنند در حالی که برخی دیگر از اسرائیلی‌ها خطرات مرتبط با تبدیل شدن به یک جنگ در مقیاس بزرگ را برجسته می‌سازند.

 

دیگر خبرها

  • قمار جنگ اسرائیل و ایران
  • تمرکز ایران برای تبدیل شدن به بازیگر اصلی گازی منطقه/ از تمدید قرارداد گاز عراق تا تکمیل ساخت خط لوله صلح
  • توافق الاعرجی با احمدیان درباره توافقنامه امنیتی ایران و عراق
  • توافق مهم امنیتی ایران و عراق + جزئیات
  • دیدار دبیر شورای عالی امنیت ملی و همتای عراقی وی در سن‌پترزبورگ
  • توافق 4 کشور منطقه برای "راه توسعه" / اتصال اروپا به خلیج فارس از طریق ترکیه و عراق / مسیر ترانزیت جدید بدون ایران
  • عوامل بحران‌آفرین معرفی شوند
  • وعده صادق تحول جدی در معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی ایجاد کرد
  • «وعده صادق» تحول جدی در معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی ایجاد کرد
  • مُهر پایان طوفان الاقصی و وعده صادق بر دوره آمریکایی خاورمیانه