Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ساعت24»
2024-04-23@06:22:56 GMT

حرف‌های دختر 15ساله ای که در خودکشی ناکام ماند

تاریخ انتشار: ۳۱ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۱۹۱۷۲۴

حرف‌های دختر 15ساله ای که در خودکشی ناکام ماند

ساعت24 - دختر ۱۵ ساله که به همراه مادرش وارد کلانتری شده بود تا رازهای عجیبی را فاش کند، در حالی که بیان می‌کرد با جان و دل راضی به طلاق پدر و مادرم از یکدیگر هستم، درباره ماجرای اقدام به خودکشی اش به کارشناس اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت از روزی که به خاطر دارم پدرم از طریق قاچاق مواد مخدر و بنزین هزینه‌های زندگی ما را تامین می‌کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

دختر ۱۵ ساله که به همراه مادرش وارد کلانتری شده بود تا رازهای عجیبی را فاش کند، در حالی که بیان می‌کرد با جان و دل راضی به طلاق پدر و مادرم از یکدیگر هستم، درباره ماجرای اقدام به خودکشی اش به کارشناس اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت از روزی که به خاطر دارم پدرم از طریق قاچاق مواد مخدر و بنزین هزینه‌های زندگی ما را تامین می‌کرد.

او راننده یکی از خودروهای سنگین است و برای انجام امور خلافش همواره به استان‌های شرقی و جنوب کشور مسافرت می‌کند، اما برای آن که ماموران انتظامی به او مشکوک نشوند و بتواند به راحتی به قاچاق بپردازد با زنان خیابانی ارتباط برقرار می‌کند و با آن‌ها به سفر می‌رود. مادرم نیز همیشه در برابر رفتارهای زشت پدرم سکوت می‌کند تا زندگی اش متلاشی نشود و فرزندانش را بزرگ کند.

روزگار ما به همین ترتیب سپری می‌شد تا این که من و دو خواهر دیگرم بزرگ‌تر شدیم، اما پدرم این زنان خیابانی را رها نکرد و هر بار برخی از آنان را به خانه می‌آورد و به عنوان همکارش در قاچاق مواد مخدر به ما معرفی می‌کرد.

پدرم آن قدر شرم و حیا را کنار گذاشته بود که در برابر چشمان من و خواهرانم با آن زنان غریبه روابط نامشروع داشت چرا که در خانه ما اتاق مجزایی وجود نداشت و همه اعضای خانواده در یک پذیرایی زندگی می‌کردیم.

مادرم با دیدن این صحنه‌های رقت بار اشک می‌ریخت و سعی می‌کرد حواس ما را به موضوعات دیگری بکشاند تا شاهد کارهای زشت پدرم نباشیم. اما من و خواهرانم به سن نوجوانی رسیده بودیم و کاملا معنی اشک‌های مادرم را می‌فهمیدیم در این میان پدرم وقتی با اعتراض ما روبه رو می‌شد همه ما را کتک می‌زد تا جایی که از شدت درد از اعتراض مان پشیمان‌ می‌شدیم.

حدود شش ماه قبل بود که وقتی پدرم یکی از همین زنان غریبه را به خانه آورد مادرم به او اعتراض کرد که حداقل در برابر چشمان دخترانت از این ارتباطات نامشروع دست بردار! ولی پدرم با شنیدن این جمله او را به شدت کتک زد و از خانه بیرون انداخت. مادرم نیز به مدت سه‌ماه قهر کرد و به خانه مادربزرگم رفت. در این میان پدرم از فرصت استفاده کرد و به رفتارهای زشت اش ادامه داد.

من که از خواهران دیگرم بزرگ‌تر بودم با دیدن زنان خیابانی با وضعیت زننده در کنار پدرم زجر می‌کشیدم و با رفتارهایم به پدرم اعتراض می‌کردم، ولی او هر بار به سمت من و خواهرانم هجوم می‌آورد و ما را زیر مشت و لگد می‌گرفت تا حدی که یکی از خواهرانم دچار اختلالات روان پریشی و توهم و هذیان شد.

او گاهی از ترس جیغ می‌کشد و حرف‌های بی‌ربط می‌زند. خواهر کوچک ترم نیز هر شب با دیدن کابوس‌های وحشتناک با جیغ و فریاد از خواب می‌پرد و من هم به خاطر لگدهای پدرم از ناحیه کمر آسیب دیده ام.

با وجود این، نبود مادرم در خانه، زندگی ما را سخت و دردآور کرده بود چرا که پدرم هیچ مسئولیتی را در قبال زندگی خانواده اش نداشت به همین دلیل بعد از گذشت سه ماه، با مادرم تماس گرفتم و با التماس و گریه از او خواستم به خانه بازگردد.

مادرم که نمی‌توانست شاهد اشک‌های من باشد چند روز بعد با پدرم آشتی کرد و به خاطر من و خواهرانم به خانه اش بازگشت، ولی متاسفانه نه تنها رفتارهای زشت پدرم خاتمه نیافت بلکه زنان بیشتری را به خانه می‌آورد تا این که هفته قبل وقتی با یک زن غریبه وارد خانه و با اعتراض مادرم مواجه شد، به اندازه‌ای خشم و عصبانیت در وجودش موج زد که با لگد مادرم را از پله‌های منزل به پایین انداخت و مقابل چشمان همسایه او را کتک زد و سپس به همراه آن زن خیابانی سوار خودرو شد و رفت.

من که از دیدن این صحنه به شدت ناراحت شده بودم کنترلم را از دست دادم و با یک تصمیم احمقانه تعدادی قرص خوردم تا خودکشی کنم، اما مادرم و همسایگان مرا به بیمارستان رساندند و از مرگ نجات یافتم.

روز بعد که از بیمارستان مرخص شدم به همراه مادر و خواهرانم به خانه مادربزرگم رفتیم و مادرم دادخواست طلاق به دادگاه داد. حالا هم من راضی به طلاق آن‌ها هستم .


 

منبع: ساعت24

کلیدواژه: خودکشی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۱۹۱۷۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حکم اعدام آقای کارگردان شکسته شد / در جلسات دادگاه چه گذشت؟

به گزارش صدای ایران به نقل از روزنامه ایران، تابستان سال ۱۴۰۱ دختر نوجوانی به نام سارا به همراه مادرش به پلیس آگاهی رفت و از یک کارگردان به اتهام آزار و اذیت شکایت کرد.

وی در توضیح ماجرا به مأموران گفت: از دوران کودکی به بازیگری علاقه‌مند بودم و وقتی ۱۵ ساله شدم با موافقت خانواده‌ام در یک آموزشگاه بازیگری ثبت‌نام کردم. بعد از چند هفته یکی از مربی‌های آنجا به نام فریبا، من را با آقای کارگردانی آشنا کرد.

فریبا مدعی بود آقای کارگردان علاوه بر ارتباطات خوبی که در سینما دارد دارای یک قدرت ماورایی است و به دلیل ارتباط با ماورا می‌تواند روح بازیگر را که لازمه موفقیت در کار است از بدی‌ها و گناه‌ها پاک کند. این اظهارات آنقدر در من تأثیر گذاشت که پذیرفتم برای موفقیت در کارم به اتفاق فریبا به خانه آن کارگردان برویم. آن روز دقایقی بعد از ورودمان به خانه وی خانم مربی ما را به بهانه‌ای تنها گذاشت. آن مرد شیاد به من گفت روح پاکی دارم، اما می‌تواند به من قدرت ماورایی دهد. بعد هم با این بهانه به من نزدیک شد و بدون توجه به التماس‌هایم من را مورد آزار و اذیت قرار داد، او گفت نباید درباره این کار با کسی صحبت کنم. آن شب وقتی به خانه برگشتم حالم خیلی بد بود و موضوع را به مادرم گفتم.

در حالی که مأموران در حال بررسی و تحقیق از کارگردان ۵۰ ساله بودند دختر ۱۶ ساله‌ای به نام مریم نیز با شکایتی مشابه به پلیس آگاهی آمد.

مریم هم در تشریح شکایتش همان اظهارات دختر قبلی را مطرح کرد.

در ادامه دو شکایت مشابه دیگر نیز به مأموران اعلام شد و با جمع‌بندی مأموران مشخص شد که آقای کارگردان با همدستی مربی آموزشگاه با دسیسه قبلی دختران نوجوان را فریب می‌دهند.

به این ترتیب متهم اصلی در خانه ویلایی‌اش در شمال تهران ردیابی و بازداشت و در پی آن فریبا ۴۰ ساله نیز دستگیر شد.

هر دو متهم در بازجویی‌ها منکر فریب و آزار و اذیت ۴ دختر دانش‌آموز شدند. با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۶ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه چه گذشت؟

در جلسه تحقیق از دو متهم که با حضور شاکی‌ها برگزار شد هر ۴ دختر دانش‌آموز یک به یک جزئیات ماجرا را برای قضات شرح دادند و مدعی شدند که این دو متهم دختران دیگری را هم مورد آزار قرار داده‌اند، اما آنها به خاطر ترس و نگرانی از بابت آبروریزی شکایت نکرده‌اند.

سپس فریبا به قضات گفت: من اتهام اغفال و معاونت در آزار و اذیت را قبول ندارم چرا که خودم هم قربانی آزار و اذیت این کارگردان شده‌ام.

پس از جلسه تحقیق، دو متهم پشت در‌های بسته و غیرعلنی محاکمه شدند و قضات پس از بررسی مدارک و شواهد کارگردان را به اعدام و فریبا را به حبس محکوم کردند.

اعتراض به حکم

با اعلام این حکم دو متهم اعتراض کردند و پرونده برای بررسی بیشتر به دیوان عالی کشور رفت. قضات دیوان نیز پس از بررسی پرونده حکم اعدام این کارگردان را شکستند و خواستار رسیدگی دوباره به پرونده شدند. به این ترتیب پرونده به شعبه هم‌عرض فرستاده شد تا کارگردان و مربی آموزشگاه بار دیگر محاکمه شوند.

دیگر خبرها

  • حکم اعدام آقای کارگردان شکسته شد / در جلسات دادگاه چه گذشت؟
  • سبک زندگی دکتر مرندی به روایت دخترش | ساده‌زیستی را از پدر و مادر یاد گرفتیم
  • عروس فراری، پدرشوهر را ویلچرنشین کرد
  • ماجرای عجیب کتک زدن پدر شوهر و فلج کردن او
  • نگاهی بر سیر تاریخی شغل و زنان در جامعه
  • دادگاه رسیدگی به اتهامات عروس فراری که پدرشوهرش را کتک زد
  • گره کور در پرونده عروس فراری که پدرشوهرش را کتک زد
  • عکس| این دختر زندگی اش را بخاطر گلزار به خطر انداخت!
  • هر کدام از ما قهرمان هستیم
  • قتل دختر ۲۵ ساله به خاطر ارث و میراث | کشتن خواهر با شلیک گلوله به سر