مروری بر مفهوم شرقشناسی و ایرانشناسی
تاریخ انتشار: ۳۱ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۱۹۳۸۸۸
برای ورود به این بخش، شاید بد نباشد ابتدا بدانیم، «شرقشناسی» و بهتبع آن، «ایرانشناسی» چیست و هرگاه از این مفاهیم سخن میگوییم، چه معنایی از آن مستفاد میکنیم.
برپایه فرهنگ انگلیسی آکسفورد (Oxford ۱۹۷۱) خاورشناسی در سدههای هجدهم و نوزدهم میلادی عبارت بود از کارِ خاورشناسی - که در وادی هنر عبارت بود از شناخت و بررسی ویژگی یا سبکی متعلق به ملتهای شرقی - و خاورشناس به شخصی اطلاق میشد که بر تعدادی از زبانهای شرقی و ادبیات آن - زبان سرزمینهای ترکیه، سوریه، فلسطین، بینالنهرین و عربستان و بعدها هند، چین و ژاپن تسلط داشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
واژه «خاورشناسی» یا «شرقشناسی»، برگردان واژه Orientalism، در زبان فارسی واژهای کموبیش جدید است اما جریان «خاورشناسی»، به خلافِ واژه، دارای پیشینهای دیرینه است.
در مفهومی دقیق و دانشگاهی، خاور از نظر جغرافیایی و جهات چهارگانه اصلی، سرزمینهایی را شامل میشود که در جهت برآمدن خورشید قرار دارند و خاورشناسی علمی است که به پژوهش و شناخت تمام دانشها و آداب و رسوم و مردم خاورزمین میپردازد. به عبارت دیگر، هرکه درباره خاورزمین پژوهش یا تدریس میکند خواه انسانشناس، جامعهشناس، زبانشناس یا نظایر آن، خاورشناس محسوب میشود.
واژه شرق، افزون بر مفهوم جغرافیایی، مفاهیم و تعابیر زیر را نیز دربرمیگیرد:
مفهوم ایدئولوژیکی؛ در این معنا شرقِ مسلمان در برابر غربِ مسیحی قرار میگیرد، مفهوم سیاسی؛ در این معنا به خطری اشاره شده است که دنیای مسیحیتِ غرب و جهانِ سرمایهداری را تهدید میکند و این خطر تنها در اسلام و سوسیالیسم نهفته است. میتوان گفت مشرقزمین در آغاز دارای قلمرو جغرافیاییِ محدودی بوده که با توسعه فعالیتهای تجاری، سیاسی و به بیانی دیگر استعماریِ کشورهای اروپایی گسترش یافته است و تقریبا تمامی سرزمینهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین را در بر میگیرد و در مقابل آن غرب، یعنی اروپا و آمریکای شمالی، یعنی متولیان خاورشناسی قرار دارند.
واژه خاورشناسی تا آغاز دوران استقلالطلبی کشورهای استعمارزده، که با پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ همراه بود، کموبیش به همان مفهومی که در فرهنگ انگلیسی آکسفورد آمده است، به کار میرفت. اما از آن پس، در مدتی نزدیک به بیست سال معانی جدیدی به این واژه افزوده شد: نهادی یکپارچه که با شرق سروکار دارد؛ دانشی که به بررسی مغرضانه جهان اسلام میپردازد؛ ابزاری که در خدمت امپریالیسم غرب است؛ مکتبی فکری که بر پایه تمایز هستیشناختی و معرفتشناختی میان شرق و غرب پدید آمده است؛ و حتی ایدئولوژی توجیه استیلا بر سیاهپوستان، اعرابِ فلسطین، زنان و بسیاری دیگر از گروههای محروم از حقوقِ خود است.
این دگرگونی معنایی که واژه خاورشناسی را به یکی از بحثبرانگیزترین واژهها در دانش امروز تبدیل کرد، بهدست گروهی از اندیشمندان و روشنفکرانی شکل گرفت که بیشترشان یا اهل خاورزمین بودند یا در آنجا زندگی میکردند. از جمله تاثیرگذارترینِ این متفکران انور عبدالملک، جامعهشناس مصری؛ ا.ل. طباوی، مورخ سوری؛ ادوارد سعید، مسیحیِ فلسطینیتبار؛ و برایان ترنر (B. Turner)، جامعهشناس و پژوهشگر مارکسیست، بودهاند.
واژه خاورشناسی در مفهومی عینی و تاریخی برای بیان نوعی تسلط غرب بر شرق به کار میرود. این تسلط به نهادی مربوط میشود که، بهویژه از اواخر شده هجدهم میلادی، شرق را بررسی و مطالعه میکند و با تحمیل عقاید خود، به غرب اجازه میدهد تا به شرقی که خود ساخته و پرداخته است حکومت کند. یعنی با توزیع جهانبینی جغرافیایی - اقتصادی که در متنهای علمی، تاریخی، زبانشناختی، زیباییشناختی، اقتصادی و نظایر آن، زمینه حاکمیت غرب را بر شرق فراهم میکند.
اما حالا بدانیم هرگاه از «ایرانشناسی» صحبت میکنیم، چه تعبیری مد نظرمان است. مجموعهای از مطالعات منظم و علمی مربوط به تمامی شاخههای حوزه علوم انسانی درباره ایران، فرهنگ، تمدن و زبانهای ایرانی، در دورههای مختلف تاریخ، «ایرانشناسی» نامیده میشود که در ابتدا یکی از زیرمجموعههای خاورشناسی بوده است و خاورشناسان آن را بنیاد نهادهاند.
به بیانی دیگر، آنچه در جهان علم و تحقیق کنونی بشری علم «ایرانشناسی» نام گرفته است، بر شناسایی هرچه بیشتر ارزشهای فرهنگی و مدنی ایران متکی است. هدف از مطالعه دقیق هزاران سند باستانی ایران که به زبانهای مختلف به دست آمده است و میآید، مطالعه در زبانهای متعدد ایرانی، مطالعات فراوان باستانشناختی در ایران، مطالعه در تاریخ کهن و دین های باستانی ایران و تجلیات مختلف فلسفی و ادبی و هنری آنها مطالعه در رشتههای متنوع هنر چندینهزارساله ایران، مطالعه در علم و ادب و فلسفه و عرفان و در معماری و هنر دوران اسلامی ایران، مطالعه در جنبههای اجتماعی تاریخ ایران مطالعات دقیق در هزاران نسخه خطی فارسی در سراسر جهان و چاپ متون بررسی شده و انتقادی آنها، همه برای این است که این تمدن و فرهنگ عظیم انسانی هر چه روشنتر و کاملتر در معرض شناسایی بشر امروز قرار گیرد.
«ایرانشناس» شخصی است که به ایرانشناسی میپردازد یا پیشه او ایرانشناسی است. بنابراین ایرانشناسی عبارت است از مطالعه و تحقیق در تمامی جنبهها و مظاهر تمدن ایرانی و شناساندن این تمدن به ملل دیگر و حفظ جایگاه واقعی آن در جهان. این تعریف اگر شرح حال و آثار ایرانشناسان در اعصار متفاوت نیز در آن منظور شود، بیگمان جامعتر خواهد بود.
ایرانشناسان (Iranianists / Iranologists) اروپایی و سپس امریکایی موضوعات گوناگونی چون باستانشناسی، تاریخ، زبان و ادبیات، فلسفه، دین، هنرهایی مانند قالیبافی، نقاشی و علومی چون پزشکی، نجوم و نظایر اینها را در دو دوره مهم تاریخ ایران یعنی دوره پیش از اسلام و دوره اسلامی مطالعه کردهاند.
ایرانشناسی با مطالعات ایرانی همچون دیگر شعبههای خاورشناسی، مانند مصرشناسی و چینشناسی، امروز از استقلال تحقیقاتی برخوردار است و همایشها و نهادها و نشریات ویژه ایرانشناسی مؤید این معنا است. با این حال، در مطالعات مربوط به ایران نهتنها از مطالعات و تحقیقات خاوشناسی نمیتوان صرفنظر کرد بلکه بهتر است ویژگیها و جهتگیریهای خاورشناسی به ایران و مسائل ایران تسری داده شود.
ناگفته پیداست که بخشی از مطالعات ایرانشناسی، بهویژه تحقیقات مربوط به ایران دوره اسلامی، همواره در پژوهشهای اسلامشناسی - که خود یکی از شعبههای خاورشناسی است - شریک خواهد بود. همانگونه که تحقیقات مربوط به آسیای مرکزی و افغانستان، به اقتضای جغرافیای سیاسی کنونی که یکی دیگر از شعبههای خاورشناسی است، با مطالعات مربوط به فرهنگ و تمدن ایران همراه خواهد بود.
مطالعاتی که از قدیمترین ایام تا روزگار حاضر درباره ایران در دست است، به دو دسته بخش میشود: دسته اول شامل آنهایی است که بدون دید و نقد علمی و غالبا مشاهدات یا مسموعات تألیف و تنظیم شدهاند. اینگونه آثار اغلب به دوران تاریخی یا «پیشعلمی» مربوطند، مانند آثاری که نویسندگان یونانی و رومی یاعربی پس از آن سفیران، سیاحان و بازرگانانی چون مارکوپولو، کلاویخو (R. G. de Clavijo)، شاردن (J. Chardin)، تاورنیه (J. B. Tavernier)، اولئاریوس(A. Olearius)، پیترو دلاواله (P . Della Valle) و... از خود بر جای گذاردهاند. از این نوع آثار، بهویژه از سفرنامهها میتوان نام برد که از مأخذ اساسی و مهمِ ایرانشناسیاند.
دسته دوم، شامل تتبعات، تحقیقات، مطالعات، اکتشافات و تجسسات مختلفی است که بهاصطلاح با دید انتقادی و بهقصد روشنشدن تمدن و فرهنگ ایران و معرفی آنها به انجام رسیدهاند. طبعا این آثار در آینده تکمیل میشوند و بسیاری از آنها بهتدریج کهنگی میپذیرند و با پژوهشها و بررسیهای تازهتر از میان میروند، بهنحوی که بخشی از مآخذ دسته اخیر امروز قابل اعتنا نیستند.
ناگفته نماند که اگر حتی امروز نتیجه پژوهش دانشمندانی که در این راه تحقیق کردهاند، کهنه و غیرقابلاعتنا باشد، بیتردید گامی در راه پیشرفت مطالعات ایرانشناسی برداشته افکندهاند.
«ایرانشناسی» (در زبان انگلیسی: Iranology، در زبان فرانسوی: Iranologie) لفظ نوساختهای است که آغاز کاربرد آن در جهان خاورشناسی بوده است. عنوان دیگری که برای این رشته پژوهشی بهکار میرود «مطالعات ایرانی» (در زبان انگلیسی: Iranian Studies ، در زبان فرانسوی: Etudes Iraniennes) است که از نیمه دوم سده هجدهم در لغتنامههای انگلیسی گنجانده شده بود. حتی آنتوان میّه (A . Meillet)، ایرانشناس صاحبنام، در سال ۱۹۲۲ اصطلاح «ایرانیسم» را برای این علم به کار برد، درحالیکه در همان زمان گایگر (W. Geiger)، مجله ایرانشناسی را در آلمان منتشر میکرد. ظاهرا در ایران اصطلاح «ایرانشناسی» را نخستینبار احمد کسروی در مقدمه کتاب «شهریاران گمنام» به کار برده است. او اصطلاح «ایرانشناس» را نیز سال بعد به کار برد و ابراهیم پورداود نیز در نوشتههای خود این اصطلاح را تکرار کرد و از آن پس، استفاده از آن بهتدریج میان پژوهشگران ایرانیِ این حوزه متداول شد. کُربن (H. Corbin ) در سال ۱۹۴۶ در گزارشی که با عنوان «وضعیت کنونی مطالعات ایرانی در ایران» برای فرهنگستان کتیبهها و علوم ادبی پاریس فرستاد، نخستینبار اصطلاح «ایرانولوژی» را به کاربرد که در واقع معادل فرانسوی واژه رایج «ایرانشناسی» در تهران بود.
بهرغم آنکه بررسی و مطالعه علمی و سازمانیافته دستاوردهای فرهنگ و تمدن و زبانهای ایرانی دارای پیشینهای حدود چهار سده است، هنوز تاریخی مدون و تعریفی روشن ندارد و بررسی آن نیز اغلب بهطور مقطعی و موضوعی صورت گرفته است.
منبع:
برای نگارش این متن، از کتاب «درآمدی بر ایرانشناسی» (صفحات ۱ تا ۲ و ۴۳ تا ۴۵)، اثر زهره زرشناس استفاده شده که چاپ نخست آن، در سال ۱۳۹۱، از سوی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به طبع رسیده است.
منبع: ایرنا
کلیدواژه: شرق شناسی ایران شناسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۱۹۳۸۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بازدید نوروزی بیش از ۲۸ هزار نفر از سدهای گردشگرپذیر آذربایجان غربی
به گزارش خبرگزاری صداوسیمای استان آذربایجان غربی،مدیر دفتر مطالعات پایه منابع آب شرکت آب منطقهای استان بااشاره به آمار بازدید از سه سد استان تا ۸ فروردین ماه امسال افزود: تاکنون ۲۸ هزار نفر از سدهای آذربایجان غربی بازدید کرده اند. دوستی رضایی در گفتگو با خبرنگار صداوسیما با اشاره به حجم آب مخازن سدهای استان در سال جاری اظهارکرد: در حال حاضر سدهای استان، ۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون مترمکعب آب دارند که امسال یک هزار و ۴۲۰ میلیون متر مکعب پر شدگی مخازن سدها را شاهد هستیم. وی، حجم پرشدگی مخازن سدهای استان را در سال جاری نسبت به حجم نرمال، بیش از ۵۵ درصد اعلام کرد. مدیر دفتر مطالعات پایه منابع آب شرکت آب منطقهای استان با اشاره به حجم آب سه سد پر آب استان گفت: در حال حاضر سد بوکان با ۵۶۴ میلیون مترمکعب، سد مهاباد با ۱۷۰ میلیون مترمکعب و آغ چای با ۸۲ میلیون مترمکعب پر آبترین سدهای استان هستند. وی یاد آور شد: آذربایجان غربی دارای ۱۶ سد است که با توجه به شرایط گردشگر پذیری، تنها برخی سدهای استان امکان بازدید مسافران را دارد.