Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری میزان- فریبرز گرامی، مدافع تیم فوتبال پارس جنوبی گفت: اگر در حملات دقت بیشتری داشتیم می‌توانستیم بیش از سه گل به تیم سایپا بزنیم. تاریخ انتشار: 08:45 - 01 مهر 1398 - کد خبر: ۵۵۱۶۴۳

فریبرز گرامی در گفت‌وگو با خبرنگار گروه ورزشی خبرگزاری میزان، درمورد دو گلی که در بازی مقابل تیم سایپا برای پارس جنوبی‎جم به ثمر رساند، اظهار داشت: گلزنی برای تیم پارس‎جنوبی کاری بود که از دستم بر می‌آمد و برای آقای گلی استارت زدم! گذشته از شوخی من مدافع هستم و نمی‌توانم برای آقای گلی رقابت کنم، ولی آنقدر پاس هم‌تیمی‌هایم خوب بود که نمی‌توانستم آن توپ‎ها را گل نکنم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی ادامه داد: بازی خوبی بود و موفق شدیم خیلی زود به گل برسیم. همین موضوع کمک کرد در ادامه کار عملکرد بهتری داشته باشیم. البته می‌توانستیم بیشتر از سه گل هم به حریف بزنیم، ولی آنها در اواخر بازی فشار زیادی آوردند و موفق شدند دو بار دروازه‎مان را باز کنند. شانس هم آوردیم وگرنه بازی به تساوی کشیده نشد چون یک توپ هم به تیر دروازه تیم ما برخورد کرد.

مدافع تیم فوتبال پارس‎جنوبی با اشاره به کسب سه امتیاز بازی با تیم سایپا تصریح کرد: تیم ما در هفته‌های قبل بازیکنان مصدومی داشت و همه بازیکنان در اختیار تیم نبودند. در دو بازی اخیر همه اعضای تیم در اختیار کادرفنی هستند و دست فراز کمالوند برای انتخاب باز است. از طرفی، بچه‎ها هماهنگ‌تر شده‎اند و فکر می‌کنم بازی به بازی بهتر شویم. با این حال سه امتیاز بازی مهم است که ما موفق شدیم این سه امتیاز را کسب کنیم.

گرامی در پایان خاطرنشان کرد: ما از ابتدای فصل و از همان دیدار با تیم پرسپولیس، بازی‌های خوبی انجام دادیم و شاید تنها مشکل این بود که امتیازات کامل را نمی‌گرفتیم، ولی در بازی با سایپا به همه اهداف‎مان رسیدیم و از این پس بازی به بازی بهتر خواهیم شد.

انتهای پیام/

منبع: خبرگزاری میزان

کلیدواژه: لیگ برتر میزان پارس جنوبی سایپا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۲۰۵۱۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اینجا از هر ۱۰ سرمایه، ۹ تا بر باد می‌رود

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله _ علیرضا رأفتی: بگذارید اول قصه را با یک جوک بی مزه، حتی چند دهه قدیمی‌تر از گروه‌های خانوادگی، شروع کنیم. همان حکایتی که احتمالاً شنیده‌اید: مردی که در ساحل نشسته بود و داشت یک سطل ماست را می‌ریخت توی آب دریا! گفتند: «چی‌کار می‌کنی؟»؛ گفت: «دوغ درست می‌کنم.»؛ گفتند: «نمی‌شه!»؛ گفت: «ولی اگه بشه چی می‌شه!»

دو دهه‌ای می‌شود که دنیا روی کسب و کارهای نوآور کوچک، اسم «استارت‌آپ» را گذاشته است. مفهومی که از دل ایالات متحده آمریکا شکل گرفت و حتی می‌شود آن را برد در پوشه «رؤیای آمریکایی»: «بنیان‌گذارانی که یک ایده خلاقانه، قدری پول، پشتکار فراوان و مهارت کافی دارند و با هم جمع می‌شوند در گاراژ یک خانه و یک محصول بر پایه اینترنت را می‌سازند که دنیا را تکان می‌دهد و ظرف چند سال تبدیل‌شان می‌کند به ثروتمندترین انسان‌های روی زمین!» این تعریفی اغراق‌آمیز است که مخاطب از مفهوم خلق استارت‌آپ گرفته بود.

کم کم رویدادهایی مثل Startup weekend در سراسر دنیا، و از اوایل دهه نود در ایران خودمان، شکل گرفتند که صاحبان ایده می‌آمدند و برای سرمایه‌گذاران خطرپذیر ایده‌ها یا محصولات اولیه‌شان (MVP) را ارائه می‌دادند.

چرا سرمایه‌گذار خطرپذیر؟ چون پذیرفته که در سرمایه‌گذاری استارت‌آپی قرار است ۹۰ درصد مواقع زیان بدهد و ۱۰ درصد سود کند. سرمایه‌گذاری خطرپذیر به یک معنی نوعی از سرمایه‌گذاری است که شرکت یا شخص، سرمایه‌گذاری‌اش را روی یک ایده یا محصولی که تا به حال به آن شکل در بازار جهان یا آن منطقه نبوده انجام می‌دهد.

هم نبود ذهنیت واقعی از بازار و هم نداشتن برآورد درست از کارکرد محصول ریسک را بالا می‌برد. برای همین هم احتمال ۹ شکست از ۱۰ سرمایه‌گذاری اصطلاح رایجی بین این سرمایه‌گذاران است. اما در صورت نتیجه‌دهی محصول و بازار، سودی که از برد یکی از ۱۰ سرمایه‌گذاری به جیب سرمایه‌گذار می‌رود، تمام ۹ شکست قبلی را پوشش می‌دهد. این شکل از سرمایه‌گذاری دانش کافی مدیریتی، شناخت بازار، فناوری و محصولات بر پایه فناوری را می‌طلبد که غالباً سرمایه‌گذاران و مشاوران‌شان این دانش را دارند و بی‌گدار به آب نمی‌زنند.

اما نمای بیرونی این سرمایه‌گذاری‌ها و بنیان‌گذاری‌ها برای تماشاگری که دانشی در این زمینه ندارد، همان دوغ کردن دریا با یک سطل ماست است! شیوه‌ای که بسیاری از کسانی که فکر می‌کنند صاحب ایده‌هایی هستند که می‌تواند دنیا را تکان دهد هم با آن درگیرند. رویدادهای ارائه طرح و محصول به سرمایه‌گذار پر است از نوجوانان و جوانانی که فکر می‌کنند خلاقانه‌ترین ایده دنیا را دارند و استراتژی‌شان برای به ثمر رسیدن محصول این است: «اگه بشه چی می‌شه!»

شاید بشود گفت بخشی از این نگاه به استارت‌آپ برمی‌گردد به همین نوع نگاه به مسئله «موفقیت»؛ موفقیت قبلاً در فرهنگ ما کنار مفهوم «رستگاری» قرار می‌گرفت و برای رسیدن به آن مجموعه‌ای از تلاش‌های مادی و معنوی نیاز بود و منابع مورد رجوع هم مجموعه‌ای از کتاب‌ها و سخنانی از دل مذهب و ادبیات بودند. حالا اما موفقیتی که نوجوان و جوان امروزی می‌شناسد، ورقی است که از دل همان پوشه رؤیای آمریکایی بیرون آمده و مخاطب آن، در کتاب‌ها و سخنرانی‌های انگیزشی به دنبالش می‌گردد. کتاب‌ها و سخنرانی‌هایی که بسیاری‌شان نه پایه روان‌شناسی دارند، نه ادبیات و نه هیچ حوزه تخصصی دیگر! تنها حرف‌های قشنگی‌اند که می‌توانند چند روزی یک نوجوان را ساعت ۵ صبح از خواب بیدار کنند که دنیا را عوض کند!

اما با این وجود، نمی‌توان آثار بعضی اساتید مدیریت یا روان‌شناسی که به این شیوه نوشته شده و در این دسته قرار گرفته اما واقعاً مبنای علمی دارد را نادیده گرفت. در یکی از همین آثار استیون کاوی، نویسنده و تاجر آمریکایی جمله‌ای دارد که به نظر برآمده از تجربه بی‌نظیر در کسب و کار است: «با یک پایان‌بندی در ذهن‌ت، شروع کن!»

مسئله بیشتر جوانانی که در رویدادهای استارت‌آپی می‌خواهند با ایده‌هاشان دنیا را عوض کنند این است که حتی برای همان ایده‌ای که فکر می‌کنند فوق‌العاده است یک «پایان» خوب یا بد در نظر ندارند. به همین خاطر است که حتی بسیاری از مدیران استارت‌آپی در کشورمان خودشان و کسب و کارشان را یک هویت واحد می‌دانند که بی هم هیچ‌اند و قرار نیست هیچ وقت از هم جدا شوند. تا کی؟ لابد الی الابد!

چندی پیش خبر خروج برادران محمدی (بنیان‌گذاران دیجی‌کالا) از این شرکت و فروش سهم‌شان رسانه‌ای شد اما به سرعت مهر تکذیب روی‌ش خورد. مدتی قبل‌تر البته شاهد خروج میلاد منشی‌پور (مدیرعامل و هم‌بنیان‌گذار تپسی) از ترکیب سهام‌دار و بعد از مدیرعاملی این شرکت بودیم. اتفاقی که تلنگری برای زیست‌بوم استارت‌آپی کشور بود و نمونه خوبی برای اینکه بتوان گفت: «کسب و کار هم می‌تواند مثل یک فیلم سینمایی خوب، پایان‌بندی مناسب داشته باشد.»

شرکت سرمایه‌گذاری گلرنگ با مبلغی بیش از ۲ هزار میلیارد تومان ۷۰ درصد سهام تپسی را از سهام‌داران خرید. البته درصد بسیار کمی از این سهام متعلق به بنیان‌گذاران حقیقی بود اما همان درصد کم هم در ۲ هزار میلیارد تومان عددی می‌شود که می‌تواند تحقق همان رؤیای استارت‌آپی اوایل دهه ۹۰ در ایران باشد.

در نمونه بزرگ خارجی این اتفاق که زمان زیادی هم از آن نگذشته، مالک تسلا و اسپیسX سهام عمده توئیتر را از سهام‌داران‌ش با ارزش چند ده میلیارد دلاری خرید. پولی که از این فروش سهام نصیب جک دورسی (هم‌بنیان‌گذار توئیتر) شد، ۹۷۸ میلیون دلار بود.

پشت برادران محمدی و میلاد منشی پور ایرانی و جک دورسی خارجی، هزاران هزار جوان هستند که در مرحله ایده یا اجرا شکست خورده‌اند و رویای‌شان محقق نشده است. اما حالا که نمونه‌هایی از خروج موفق از کسب و کار را در کشورمان می‌بینیم، بد نیست به این هم توجه کنیم که چه‌قدر از آن هزاران هزار شکست‌، واقعاً مبنای علمی و حساب‌شده‌ای برای موفقیت داشته‌اند؟ اصلاً چه‌قدر از موفقیت‌های فعلی که می‌بینیم «پایان‌بندی» مناسب خواهند داشت؟

کد خبر 6087769

دیگر خبرها

  • اینجا از هر ۱۰ سرمایه، ۹ تا بر باد می‌رود
  • امضای قرارداد فشار افزایی با ابهامات باقی مانده
  • آرتتا بعد از برد ۵-۰ مقابل چلسی: کاش بیشتر می‌زدیم!
  • صفرزاده: جلوی سپاهان اشتباه کنید، تنبیه می‌شوید
  • تو فلسطینی و تنها نگران تو منم
  • یک استقلالی آب پاکی را روی دست خطیر ریخت | افسوس برای جدایی هایی که نزدیک است
  • استارت پرسپولیس برای ایرالکو
  • روانخواه: پارس جنوبی دیگر متعلق به تهران نیست!
  • روانخواه پیشنهاد استقلال را تایید کرد
  • لیگ دسته اول| برد دراماتیک خیبر و تداوم روند نزولی چادرملو