Web Analytics Made Easy - Statcounter

ساعت 24-مسیح مهاجری، عضو حزب جمهوری اسلامی می گوید:منظور از رجل سیاسی و مذهبی این نیست که فرد فقط نماز خواندن بلد باشد یا در هیات‌های مذهبی حضور داشته باشد بلکه منظور از رجل مذهبی این است که اطلاعات و درک عمیقی از مذهب داشته باشد.

کافی است چندبار مخاطب صحبت ها و نوشته هایش باشی تا متوجه شوی چه دل پُر دردی از تندروها دارد و انقلابی نماها، همان‌ها که می‌گوید با متر و معیارهای خودشان یکی را انقلابی می‌خوانند و دیگری را غیرانقلابی و با همین روش بسیاری از بزرگان انقلاب را طرد یا منزوی کردند، همان‌ها که می گوید خوداسلام پندار هستند و متخصص در دوقطبی سازی و دوگانه سازی.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حجت الاسلام مسیح مهاجری به مثابه همیشه در اتاقی میزبان ما بود که بر یک دیوار آن قاب عکسی از رفیق دیرینه اش آیت الله هاشمی درحال خواندن روزنامه جمهوری اسلامی خودنمایی می کرد و بر دیواری دیگر تصویری از آیت الله بهشتی و دیگر رفقای آن روزهای پرتب و تاپ مبارزات انقلابی. او همچنان مرید آیت الله بهشتی است و با حالتی خاص از مردی حرف می زند که از نگاه او اگر رئیس جمهور می‌شد زینت ریاست جمهوری بود.

مهاجری در این گفت‌وگو که بخش اول آن پیش روی شماست، هم انتقاد داشت که چرا دافعه ها بیشتر از جاذبه ها شده هم هشدار داد خودزنی نیروهای انقلابی و دوقطبی سازی ها برای نظام خطرناک است. او که معتقد است نه اصولگراها را می‌تواند مقصر صِرف دانست نه اصلاح طلبان و یا حتی نهادهایی چون شورای نگهبان را اما این را هم تاکید داشت که شورای نگهبان در مقاطعی افرادی را تایید صلاحیت کرد که نه رجل سیاسی بودند و نه رجل مذهبی و نتیجه آن بلاهایی بود که برخی بر سر کشور آوردند. 

مدیرمسئول روزنامه جمهوری در خلال این مصاحبه گریزی به خاطراتش نیز می زد، آنجا که هم از ایثار شهید رجایی در پذیرش پُست نخست وزیری روایت کرد هم از حمایت برخی روحانیت از ریاست جمهوری بنی صدر. 

*****

آقای مهاجری! تصمیم داشتم مصاحبه را با موضوعی دیگر شروع کنم ولی اخیرا آقای ظریف مصاحبه‌ای با روزنامه ایران داشتند و گفته بودند، انقلابی‌های زیر کولرنشین باید بروند و انقلابی بودن را از انقلابیون واقعی یاد بگیرند. سؤالم از آقای مسیح مهاجری مبارز انقلابی این است که ما باید کدام تفسیر را از انقلابی بودن بپذیریم، انقلابی دهه ۶۰ یا انقلابی که این روزها عده‌ای براساس آن بسیاری از نسل اولی‌ها را کنار می‌گذارند.

به طور کلی با این تقسیم‌بندی‌ها که موجب کنار زدن انقلابیون واقعی می‌شود مخالف هستم. این باعث می‌شود کسانی که باید برای نظام خدمت می‌کنند و انگیزه لازم را برای خدمت دارند کنار گذاشته شوند. البته نه آنکه دیگر انگیزه‌ای برای خدمت نداشته باشند بلکه امکان خدمت کردن از آنها گرفته می‌شود، به همین دلیل به جد موافق جذب هستم نه مدافع دفع. منظورم از این حرف این است که ما باید تلاش کنیم حتی کسانی هم که انقلابی نبودند را جذب کنیم و این روش دفع روش غلطی است.

با تقسیم بندی انقلابی-غیرانقلابی، بسیاری از بزرگان انقلاب طرد شدند

شهید بهشتی در این رابطه جمله‌ای دارند که لازم است بار دیگر آن را به خاطر بیاوریم؛ ایشان همواره می‌گفتند «جاذبه در حد اعلا و دافعه در حد ضرورت از ویژگی‌های خط امام است.» خط امام باید برای ما الگو باشد و حول این خط باید رفتار کنیم. اگر خط امام را محور قرار دهیم که قطعاً باید این کار را بکنیم، صحبت‌های آیت‌الله بهشتی را باید در این زمینه رعایت کنیم. معنی جمله‌ای که مرحوم بهشتی بر آن تأکید داشتند این بود که ما به اندک بهانه‌ای کسی را طرد نکنیم و تا آنجا که ممکن است نه تنها از طرد کردن خودداری کنیم بلکه تلاش کنیم افراد را جذب کنیم. منظور آیت‌الله بهشتی در آن بخش که می‌گویند «دافعه در حد ضرورت باشد» این است که سعی کنیم حتی‌المقدور از دافعه استفاده نکنیم مگر آنجایی که دفع نکردن باعث شود زیانی متوجه انقلاب، اسلام و ملت شود. این تعریفی است که خط امامی‌ها از انقلابی و غیرانقلابی دارند؛ که اگر این تعریف را معیار قرار دهیم می‌بینیم این تقسیم‌بندی‌ها (انقلابی - غیرانقلابی) غلط است و بسیاری از بزرگان و پیشکسوتان انقلاب طرد می‌شوند و افرادی جایگزین‌ آنها می‌شوند که سابقه‌ای در انقلاب ندارند و امروز هم که می‌خواهند بگویند ما انقلابی هستیم انقلاب را به صورتی تعریف می‌کنند که معنای آن دفع هرکسی است که می‌خواهد با انقلاب همراهی کند.

برخی خوداسلام پندار، خودانقلاب پندار و خود حق پندار هستند

چرا برخی تلاش دارند چنین تقسیم‌بندی‌هایی را وارد ادبیات سیاسی کشور بکنند؟

افرادی که این تقسیمات را انجام می‌دهند خود اسلام‌پندار، خود انقلاب‌پندار و خود حق‌پندار هستند و ما امروز از این رهگذر ضررهای زیادی می‌بینیم یعنی کسانی که خود را اسلام می‌دانند، دیگرانی که مانند آنها فکر نمی‌کنند را دور از اسلام معرفی می‌کنند. همچنین کسانی که خود را انقلاب می‌دانند، افرادی را که مانند آنها فکر نمی‌کنند را دور از انقلاب می‌شناسند. و همینطور افرادی هستند که خود را حق می‌دانند و هر کسی را که مانند آنها فکر و عمل نمی‌کنند را ناحق می‌دانند؛ متأسفانه امروز ما با چنین افرادی سروکار داریم و همین افراد هستند که دست به چنین تقسیم‌بندی‌هایی می‌زنند.

در دهه ۶۰ هم همین دوگانه سازی ها و طرد یکدیگر وجود داشت

در دهه ۶۰ هم با چنین تقسیم‌بندی‌ها و دوگانه‌سازی‌ها مواجه بودید؟

بله؛ ما همان زمان هم این اختلافات را مشاهده می‌کردیم اما چون جنگ بود و دفاع از کشور در اولویت قرار داشت این مسئله که اسم زیبایی هم پیدا کرد و شد «دفاع مقدس» بر همه مسائل سایه افکند و همه چیز را تحت شعاع قرار داد. اما همان زمان‌ هم به صورت کمرنگ و در پشت صحنه همین دعواها و دوگانه‌سازی‌ها وجود داشت و سعی می‌کردند یکدیگر را طرد کنند. متأسفانه آن تفکر همچنان باقی ماند و به مرور زمان شکل و قالب عوض کرد تا اینکه امروز به این وضعیت رسید.

امروز دافعه مان خیلی بیشتر از جاذبه است

فکر می‌کنید در طول این ۴۰ سال جاذبه بیشتر بوده یا دافعه؟

نمی‌توان درباره همه چهل سال یک قضاوت کلی داشت. ما در هر مقطعی به یک گونه‌ای عمل کردیم. مثلا در دهه ۶۰ جاذبه بیشتر بود و از دهه ۷۰ این روند کاهش پیدا کرد. اگر کسی بخواهد درباره هر کدام از این چهار دهه صحبت کند باید به این موضوع بپردازد که ما در هر دوره چند درصد جاذبه و چند درصد دافعه داشتیم. امروز در دهه ۹۰ باید بگویم ما دافعه‌مان خیلی بیشتر از جاذبه است. اما این به معنای این نیست که ما در همه دوره‌ها با چنین شرایطی روبه رو بودیم.

نمی توان گفت فقط اصولگراها مقصر بودند یا فقط اصلاح طلبان

می‌گویید امروز قدرت دافعه‌مان بیشتر شده است، چه کسی یا چه کسانی مسبب این وضعیت هستند؟ یا در هر دوره‌ای که این اتفاق افتاه است چه کسی مقصر بوده است؟ آیا می‌توان برای مثال گفت در دوره ۹۰ حضور اصولگرایان در قدرت این وضعیت را ایجاد کرده است یا در دهه ۷۰ این تقصیر متوجه دولت هاشمی رفسنجانی بود یا نه اساسا تقصیر متوجه نهادهایی مانند شورای نگهبان، قوه قضائیه و... است؟

همین سؤال و هر جوابی که به آن داده شود خود یک مسیر انحرافی محسوب می‌شود. چراکه اصلا نمی‌توان گفت فقط اصولگراها یا اصلاح‌طلب‌ها یا شورای نگهبان و... مقصر بوده‌اند. در خیلی موارد هر کدام از این جناح‌ها و نهادها بسیار خوب عمل کردند. بنابراین چنین سؤالی می‌تواند مصداق همان دوگانه‌سازی‌ها باشد. اگر کسی از من بپرسد شما اصولگرا هستید یا اصلاح‌طلب من قطعا پاسخ خواهم داد من وابستگی به هیچ‌کدام از این جریانات ندارم. معتقدم هم در میان اصلاح‌طلبان افراد خوب و بد وجود دارند و هم در میان اصولگرایان. لذا یکجا نمی‌توان اصلاح‌طلبان یا اصولگرایان را بد دانست و کنار گذاشت. در دیگر مسائل و نهادها هم همین وضعیت حاکم است. شما اگر درباره بالاترین نقطه نظام هم بپرسید همین وضعیت است. به عبارت دیگر شما نمی‌توانید بگویید همه‌چیز درست است و هیچ اشکالی وجود ندارد یا همه چیز غلط است و هیچ نقطه مثبتی وجود نداشته است.

خودزنی نیروهای انقلاب، برای نظام خطرناک است

یعنی شما معتقدید این خط انحرافی از دهه ۶۰ شروع شده است و همچنان به رویه خود ادامه می‌دهد؟

بله همین‌طور است و اگر این وضعیت ادامه پیدا کند درگیری نیروهای انقلاب با خودشان بیشتر می‌شود و این تبدیل به یک خودزنی می‌شود که برای نظام و انقلاب خطرناک است. یادمان نرود که دشمن به دنبال تحقق و ایجاد چنین شرایطی است. در حقیقت دشمن باید میلیاردها دلار خرج کند تا به چنین جایی برسیم حال ما با دست خودمان داریم چنین شرایطی را پدید می‌آوریم.

دوگانه سازی ها با هوشیاری مردم خنثی می شود

آقای مهاجری! از انتخابات ۸۴ به بعد ما شاهد رویه‌ای هستیم که هرگاه یک جریان سیاسی خود را در انزوا می‌بیند و می‌خواهد به قدرت بازگردد دست به این دوگانه‌سازی‌ها می‌زند و یکی را در نظر مردم بد جلوه می‌دهد و دیگری را خوب مثلا یکی را نماد ساده‌زیستی و دیگری را نماد زندگی اشرافی معرفی می‌کند و یا در مقطعی دوگانه مقاومت و مذاکره را کلید می‌زند و امروز هم می‌بینیم نگاه اسلام‌گرا و غیراسلام‌گرا را کلید می‌زند در چنین شرایطی از آنجا که مردم چندان نگاه سیاسی و حزبی ندارند گاهی می‌بینیم که سوار بر این موج شده‌اند و آسیب‌هایی هم از این بابت دیده شده است. چقدر شما این احساس خطر را دارد که در جریان انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری این دوگانه‌سازی‌ها بتواند نتایج خطرناک‌تری از دوره‌های قبل را به دنبال داشته باشد. یعنی اینکه افرادی روی کار بیایند که آسیب‌های آنها به نظام و انقلاب خیلی بیشتر باشد.

اول باید بگویم این تحلیلی که شما داشتید تحلیل بسیار خوب و دقیقی بود. یعنی این سؤال خودش یک تحلیل در خور توجه بود. من تقریبا لازم نیست چیزی به آن اضافه کنم اما اگر بخواهم چیزی به صحبت شما اضافه کرده باشم باید بگویم خیلی از مواقع مردم هوشیاری به خرج ندادند و این هوشیاری مردم است که این دوگانه‌سازی‌ها را خنثی می‌کند و این ترفندها را بهم می‌زند و مسیر اصلی را دنبال می‌کند. مردم نباید فریب تبلیغات را بخورند. تعداد زیاد پوستر و تبلیغات نباید باعث گرایش من به یک رای شود. امام خمینی هم همواره تأکید می‌کردند باید برای رای دادن تحقیق کرد. حتی در برخی از شرایط که جریان‌های انقلابی ان زمان که فهرست می‌دادند و اسامی و لیستی را ارائه می‌کردند در همان زمان هم امام می‌فرمودند به این لیست‌ها اعتماد نکنید و با افراد مورد اعتماد خود مشورت کنید و با اطلاعات درست رای و نظر دهید. امروز در خیلی شهرها قومیت‌گرایی باعث رای آوردن افرادی می‌شود. من در اوایل تابستان به شهری مسافرت کرده بودم و در منزل فردی مهمان بودم. آنجا صحبتی درباره نماینده آن شهر شد؛ آنها می‌گفتند در این شهر چون فلان قوم نفوذ بیشتری دارند معمولا هرکسی را که این قوم معرفی کند همان رای می‌اورد. این یعنی قومیت گرایی. قومیت‌گرایی هیچ‌وقت به شایسته‌سالاری ختم نمی‌شود؛ البته این امر مطلق نیست و می‌تواند مثال نقضی هم داشته باشد ولی این نباید محور باشد بلکه باید شایستگی محور باشد.

اگر حزب گفت شمر ذی الجوشن خوب است، اعضای حزب باید بپذیرند؟

در حزب هم همین بحث مطرح است. یعنی در حزب هم نباید افراد بگویند چون حزب من این را گفته است من به این رای بدهم. برای مثال اگر حزب آمد گفت شمربن‌ذی‌الجوشن خوب است نباید اعضای حزب ببینند این شمر کیست؟ بنابراین اعضای احزاب هم باید این بررسی‌ها را انجام دهند. همین‌جا لازم است من یک موضوعی را درباره حزب جمهوری اسلامی‌ مطرح کنم که تاریخی و جالب است. وقتی قرار بود نخست‌وزیر معرفی شود یعنی کسی به عنوان نخست‌وزیر به بنی‌صدر پیشنهاد شود در شورای مرکزی جمهوری اسلامی صحبت شد که حزب اکثریت مجلس را در اختیار دارد بنابراین اگر فردی را حزب معرفی کند می‌تواند رای بیاورد.

شهید بهشتی گفت کاندیدای ریاست جمهوری نباید فقط از حزب باشد

آقای بهشتی در آن زمان دبیرکل حزب بودند. آقای خامنه‌ای، آقای هاشمی و چند نفر دیگر در این جلسه حضور داشتند؛ من هم در این جلسه بودم و آنچه نقل می‌کنم، آن چیزی است که دیدم و شنیدم. در آن جلسه آقای بهشتی یک صحبت مقدماتی کردند و گفتند ما نباید فقط در چارچوب حزب افراد را بررسی کنیم و فردی را به رئیس‌جمهور پیشنهاد کنیم بلکه باید امتیازات را در نظر بگیریم و همه افرادی را که در داخل و درخارج از حزب هستند را در نظر بگیریم و ببینیم چه کسانی بیشترین امتیاز را می‌آوردند همان فردی که بیشترین امتیاز را می‌آورد را به رئیس جمهوری پیشنهاد کنیم. سه نفر معرفی شدند که از این تعداد دو نفر از داخل حزب بودند و یک نفر خارج از حزب بود. فردی که خارج از حزب بود و مورد اجماع اعضای حزب قرار گرفت آقای رجایی بود.

سهم خواهی جای شایسته سالاری را گرفته است

چه کسانی از داخل حزب کاندیدا بودند؟

چون برخی از این افراد هنوز در قید حیات هستند نمی‌خواهم اسم ببرم. غرضم از این صحبت این است که نباید تعصب بی‌جای گروهی، جناحی، حزبی، قومیتی و نژادی داشت. این موضوع همان مسئله‌ای است که اسلام، آزاداندیشی و اخلاق بر آن تأکید دارد. اگر به این صورت رفتار شود همیشه همه‌چیز بر سر جای خود قرار می‌گیرد. ما وقتی از این معیارها منحرف شدیم به این وضعیت گرفتار شدیم. امروز جناح‌ها به این صورت فکر نمی‌کنند بلکه دائما می‌گویند این پست را به فلان فرد که از حزب ماست بدهید، یعنی شایسته‌سالاری در آن نمی‌بینید بلکه چیزی شبیه به سهم‌خواهی وجود دارد.

شورای نگهبان در برخی مواقع خیلی بد عمل کرده است

درحالی که باید افراد را براساس شایستگی‌هایشان بررسی معرفی کنند؛ سپس آن آقایی که می‌خواهد انتخاب کند بدون رودربایستی و بدون فشار بتواند فرد موردنظر را انتخاب کند. اگر این کار انجام شود همیشه مسئولین ما مسئولینی می‌شوند که توانایی لازم را برای مقابله با مشکلات خواهند داشت. اگر می‌بینید امروز با مشکلات متعددی دست به گریبان هستیم از این بابت است که مسئولین ما براساس شایسته‌سالاری انتخاب نمی‌شوند. از رئیس‌جمهوری در برخی مقاطع گرفته که اصلا صلاحیت نداشتند اما ازسوی شورای نگهبان تأیید شدند و رئیس‌جمهور هم شدند و کل مملکت را هم بهم ریختند؛ وقتی می‌گویم در برخی مواقع شورای نگهبان هم خیلی بد عمل کرد این یکی از همان موارد است.

رجل مذهبی به معنای نماز خواندن و هیات رفتن نیست

شما می‌گویید رجل سیاسی و مذهبی درحالی که منظور از رجل سیاسی و مذهبی این نیست که فقط نماز خواندن بلد باشد یا در هیات‌های مذهبی حضور داشته باشد بلکه منظور از رجل مذهبی این است که اطلاعات و درک عمیقی از مذهب داشته باشد؛ نمی‌گویم مرجع تقلید باشد چون می‌خواهد در برخی موارد که نیاز است تصمیم‌هایی گرفته شود که مسلماً باید این تصمیم منطبق با اقتضائات یک کشور اسلامی باشد.

برخی افراد که شورای نگهبان تایید صلاحیت کرد نه رجل سیاسی بودند نه مذهبی

سیاسی هم به همین منوال است؛ متأسفانه ما رجل سیاسی را با سیاسی‌کار اشتباه گرفته‌ایم. رجل سیاسی یعنی فردی که دارای اندیشه‌های عمیق و قوی سیاسی باشد و همچنین دارای سابقه و عملکرد خوب سیاسی باشد و در جامعه به عنوان یک سیاست‌مدار شاخص شناخته شده باشد. حالا براساس این تعریف مشخص می‌شود برخی از افرادی که شورای نگهبان آنها را برای پذیرش مسئولیت تأیید صلاحیت کرد نه رجل سیاسی و نه رجل مذهبی بودند. ما می‌دانیم نباید این اتفاق رخ بدهد اما چرا اینگونه می‌شود؟ پاسخ روشن است برای آنکه ما آن معیارهای لازم را کنار گذاشته‌ایم.

جالب است که شورای نگهبان برخی چهره‌ها حتی در کسوت روحانیت را به علت «عدم التزام به اسلام» رد صلاحیت می‌کند و مشخص نیست این رد صلاحیت چگونه و براساس چه متر و معیاری صورت می‌گیرد؟ مسلما این مسئله می‌تواند ذهن مردم را مغشوش کند که باید لباس روحانی و پیش‌نماز بودن را باور کنند یا عدم التزام به اسلامی که شورای نگهبان می‌گوید؟

این موضوع به تعریفی که شورای نگهبان از اسلام دارد باز می‌گردد. تعریف شورای نگهبان از اسلام همان معیاری است که برخی اعضای این شورا از اسلام می‌فهمند. قانون اساسی هم در اصول مختلف اسلام را تعریف کرده است و جامعه هم از اسلام برداشتی دارد، بزرگان دین هم از اسلام برداشتی دارند که همه این افراد نمی‌پذیرند یک روحانی پیش‌نماز التزام به اسلام نداشته باشد بنابراین در جواب سؤال شما که می‌پرسید مردم باید کدام یک را باور کنند باید بگویم مسلم است که باید این صحبت که گفته می‌شود این فرد التزام به اسلام ندارد را قبول نکنیم چراکه این یک کار خلافی است که صورت گرفته است.

آیت الله بهشتی اگر رئیس جمهور می شد، زینت پست ریاست جمهوری بود

آقای مهاجری! وقتی شما ماجرای کاندیدا شدن آقای رجایی را تعریف کردید یاد صحبت آقای بهزاد نبوی افتادم؛ با ایشان که صحبت می‌کردیم تعریف کردند بعد از کاندیدا شدن آقای رجایی برای نخست وزیری، او (رجایی) پیش من آمد و با خنده گفت «بهزاد ببین انقدر ما رجل کم داریم که من را کاندیدای نخست‌وزیری کرده‌اند» واقعاً همچین فضایی بود و ما با کمبود چهره و رجل مواجه بودیم؟

بعضی آدم‌ها در آن زمان شرایط‌شان طوری بود که نمی‌خواستند کار اجرایی بکنند. برای کار اجرایی کردن آدم زیادی نداشتیم و این حرف درست است اما ما در همان زمان افراد بزرگی داشتیم که برای کارهای دیگر خیلی مناسب بودند. من یادم هست که برای اولین انتخابات ریاست جمهوری (امثال من که عضو حزب جمهوری اسلامی بودیم) آقای بهشتی را در نظر داشتیم. بنابراین ما فردی در قد و قامت آقای بهشتی داشتیم که اگر ایشان رئیس‌جمهور می‌شد او برای پست ریاست جمهوری زینت محسوب می‌شد و این سمت چیزی به ایشان اضافه نمی‌کرد. کما اینکه وقتی ایشان رئیس قوه قضائیه شد زینت قوه قضائیه بود. ما امثال این افراد را زیاد داشتیم و فقط آقای بهشتی نبود؛ اما آن زمان دو مسئله مطرح بود یکی بحث کار اجرایی بود و دیگری همکاری با بنی‌صدر؛ به عبارت دیگر هرکسی حاضر نبود با بنی‌صدر کار کند و نخست‌وزیر او بشود. شما آن زمان را به خاطر ندارید ولی بنی‌صدر یک شخصیت خاص همراه با یک کیش شخصیت داشت و خیلی از افراد حاضر نبودند در کنار او نخست‌وزیر باشند.

نخست وزیر بنی صدر شدن، هم شجاعت شهید رجائی بود هم ایثارش

یعنی شهید رجایی شجاعت به خرج داد؟

هم شجاعت بود هم ایثار و گذشت بود که او را در این پست قرار داد. در حقیقت آقای رجایی با آن خصلت ایثاری که داشت گفته بود من هیچ چیز جز آبرو ندارم و همین آبرو را برای خدمت وسط می‌گذارم.

شما اشاره کردید یک زمان مردم در شناخت جریان‌های سیاسی دارای مشکل هستند، گاهی هم بر موج دوگانه‌سازی‌ها سوار می‌شوند. به نظر می‌رسد اتفاقا برخی گروه‌های سیاسی نفعشان در این است که مردم ناآگاه پای صندوق‌های رای بروند و حتی اگر شده شناسنامه‌هایشان را بگیرند و با پرداخت پول به جای آنها رای بدهند؟ من می‌خواهم باز هم یک مقایسه بکنیم، آیا در دهه ۶۰ این تفکر وجود داشت که مردم بهتر است ناآگاه بمانند و خیلی درگیر سیاست نشوند تا سیاستمداران راحت‌تر کارهایشان را پیش ببرند؟

من می‌خواهم بگویم علاوه برآنکه برخی مسئولان علاقه دارند مردم ناآگاه بمانند حتی تلاش هم می‌شود که ناآگاه‌تر بشوند. در اولین دور مجلس شورای اسلامی اینگونه نبود؛ یعنی هم احزاب و گروه‌هایی در دوره اول و حتی دوم مجلس حضو داشتند که هیچگاه چنین روش و منشی نداشتند (البته گروه‌هایی مانند منافقین بودند که همواره رفتارشان براساس فریب بود اما صحبت ما درباره گروه‌های اسلامی است). یعنی در سال‌های اول انقلاب صداقت به خرج می‌دادند؛ ممکن است افرادی در ذهن و فکر خود مسائل دیگری را مد نظر قرار می‌دادند اما آنچه به میدان ظهور و بروز می‌رسید براساس معیارهای مشخص بود.

برخی اعضای جامعه مدرسین و جامعه روحانیت  از بنی صدر حمایت کردند

اگر فهرست مجالس آن زمان را نگاه کنید می‌بینید که چه لیستی ارائه کردند و چه کسانی در آن لیست حضور داشتند. در جریان انتخابات ریاست جمهوری مجموعه روحانیت و جامعه مدرسین نسبت به بنی‌صدر گرایشی نداشتند هرچند تعدادی از او حمایت کردند اما آنها ابتدا از جلال‌الدین فارسی می‌خواستند حمایت کنند و بعد چون اشکالی پیش آمد رفتند سراغ آقای دکتر حبیبی؛ آنها براساس معیار به سراغ این افراد رفتند؛ من نمی‌خواهم بگویم هیچ اشتباهی نمی‌کردند چرا اشتباهاتی داشتند اما چیزی که مهم است اینست که آنها نمی‌خواستند خلاف معیار عمل کنند. شایسته‌سالاری را می‌خواستند درنظر بگیرند. البته برخی از آنها در انتخابات ریاست جمهوری از بنی‌صدر حمایت کردند و این موضوع تا حدی هم به دلیل شیطنت بنی‌صدر رخ داد. یعنی تعدادی از اعضا را فریب دادند و آنها از مجموعه احزاب اسلامی جدا شدند که ضربه آن را هم خوردند. می‌خواهم بگویم آن زمان غلبه با صداقت بود اما امروز غلبه با صداقت نیست بلکه با عدم صداقت است. یعنی نگاه نمی‌کنند که چه کسانی می‌توانند و قدرت خدمت به مردم را دارند بلکه با زد و بندهای سیاسی و همانطور که شما اشاره کردید با خرید و فروش رای و... افراد را انتخاب می‌کنند.

درست است که من ایراداتی به مردم گرفتم و گفتم مردم در برخی مقاطع هوشیاری به خرج ندادند اما واقعیت این است که وظیفه مردم که این نیست. آنها گرفتاری‌های خود را دارند و وقت و حوضله آنکه بررسی کنند و درباره افراد کنکاش کنند را ندارند. منظور من این بود که شاید لازم باشد در بزنگاه‌های انتخاباتی مردم کمی از مشغله کاری را کم کنند و با تحقیق دست به انتخاب بزنند که متأسفانه این امر در فرهنگ ما نیست. اگر ما چنین رفتاری را در پیش می‌گرفتیم انتخابات‌های بهتری داشتیم. نمی‌خواهم بگویم انتخابات‌ها صد در صد خوب می‌شد اما خیلی بهتر از آن چیزی می‌شد که امروز وجود دارد.

منبع: خبرآنلاین

منبع: ساعت24

کلیدواژه: احمدی نژاد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۲۱۹۷۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

استانداردهای دوگانه آمریکا؛ از حمایت اوکراین تا سکوت در غزه

خبرگزاری مهر، گروه بین‌الملل: اگرچه همه ملت‌ها و اغلب کشورهای عضو سازمان ملل بارها، تهاجم به کشور دیگر را طبق قوانین بین‌المللی محکوم کرده‌اند، اما تفاوت فاحش رویکرد و اقدامات آمریکا و متحدانش در قبال بحران اوکراین و غزه، پرده از استانداردهای دوگانه آن‌ها را در قبال ملت‌ها برداشته است.

پیش از ورود به بحث، بخش‌هایی از سخنان رهبر معظم انقلاب را در این زمینه باهم مرور می‌کنیم:

ایشان در سخنرانی خود در نخستین روز ۱۴۰۳ پرده از ریاکاری آمریکا و رهبران غربی برداشته و فرمودند: اوّلاً قضایای غزّه نشان داد که چه ظلمی و چه ظلمتی بر دنیا حاکم است. این دنیای غرب، این دنیای به‌اصطلاح متمدّن که ادّعای حقوق بشر و امثال اینها میکنند، نشان دادند که چه ظلمتی بر زندگی اینها، بر افکار اینها، بر عمل اینها حاکم است. بیش از سی‌هزار نفر قتل‌عام میشوند، از کودک نوزاد تا نوجوان‌ها، تا جوانها، تا پیرها، زن، مرد، تا بیمارها؛ در ظرف مدّت کوتاهی سی و چند هزار نفر از اینها نابود میشوند، خانه‌هایشان خراب میشود، زیرساخت‌های کشورشان از بین میرود، دنیای متمدّن نگاه میکند؛ نه فقط جلوگیری نمیکند، کمک هم میکند! در همان روزهای اوّل تهاجم وحشیانه‌ی رژیم صهیونیستی به مردم غزّه، آمریکایی‌ها مرتّب رفت‌وآمد کردند، اروپایی‌ها یکی پس از دیگری دائماً رفت‌وآمد کردند، همراهی خودشان و پشتیبانی خودشان را از جنایت‌کاران صهیونیست نشان دادند، صریحاً اعلام کردند؛ فقط هم اعلام نبود، سلاح فرستادند، امکانات فرستادند، انواع و اقسام کمکها را کردند. ظلمت دنیای امروز این است؛ ما امروز با این دنیا مواجهیم. این یک نگاه؛ این نگاه از یک زاویه که نشان‌دهنده‌ی وضعیّت دنیای امروز بود.

فهرست بلند واکنش‌های دوگانه آمریکا واروپا به جنگ در اوکراین و غزه

حال باید به این سوال پاسخ داد که رفتارهای دوگانه آمریکا و غرب در قبال دو بحران یاد شده چگونه رقم خورده است که در ادامه بخش‌هایی از این گونه اقدامات متفاوت که رسانه‌ای شده‌اند در فهرستی ارائه می‌شود. واشنگتن و بروکسل با اعمال تحریم‌های شدید علیه مسکو (تحریم نفت، محدودیت‌های تجاری و بانکی، مسدود شدن دارایی‌ها، ممنوعیت پخش برخی برنامه‌های ماهواره‌ای روسیه در اروپا و غیره) به عملیات نظامی روسیه در اوکراین پاسخ دادند.

فراخوان‌های آن‌ها برای تحریم ورزشکاران، موسیقی‌دانان، فیلم‌سازان و نویسندگان را هدف گرفت. نمایشگاه‌ها و کنسرت‌های روس‌ها لغو شد.

اما چنین پاسخی به اسرائیل داده نشده است. «جنبش جهانی بایکوت» یا سلب سرمایه و تحریم اسرائیل (BDS) که به عنوان مهمترین حرکت حمایت از فلسطین مظلوم در سال ۲۰۰۵ تأسیس شد، از اقدامات تلافی جویانه علیه تل آویو حمایت کرده است.

اما در غرب به این جنبش به طور منظم برچسب ضد یهودی زده شده، در آلمان به حاشیه رانده شد. این جنبش در حدود ۳۰ ایالت ایالات متحده فعالیتش ممنوع است. در فرانسه نیز، برای فعالیت با چالش قانونی مواجه شده است، و در کانادا، تبلیغ آن خلاف قانون وممنوع اعلام شده است.

فهرست رفتارهای دوگانه ادامه دارد… غرب به اوکراین تحت حمله تسلیحات می‌دهد اما به اسرائیل اشغالگر سلاح می‌فروشد و هر کسی را که از فلسطینی‌ها حمایت نظامی کند، تهدید به تلافی می‌کند.

«جو بایدن» رئیس جمهور ایالات متحده، بمباران بیمارستان ماریوپل را «خشم دنیا» خواند، اما زمانی که بمباران‌ها و محاصره‌های اسرائیل بسیاری از بیمارستان های غزه را را از پای درآورد، سکوت کرد. وی، کشتار «بوچا» را به عنوان «نسل‌کشی» محکوم کرد، اما از درخواست آتش‌بس در غزه که افزون بر ۲۰ هزار نفر در کمتر از سه ماه در آن کشته شده بودند، خودداری کرد.

حتی Benoît Brévilleتحلیلگر نشریه فرانسوی لوموند دیپلماتیک mondediplo مقایسه و تناسبی را در این زمینه به کار بسته است: برخی مفسران غربی ۱۲۰۰ قربانی حماس را با جمعیت اسرائیل مقایسه می‌کنند و می‌گویند که برای ایالات متحده، کشوری با ۳۳۱ میلیون جمعیت، این عدد معادل کشته شدن ۴۵ هزار غیرنظامی است؛ رقمی «۲۰ برابر ۱۱ سپتامبر» و این رقم یا برای فرانسه ۹ هزار نفریعنی ۱۰۰ برابر قربانیان حادثه تروریستی باتاکلانز خواهد بود. اما اگر قرار باشد این گونه مقایسه شود باید گفت، مقایسه ونسبت ۲۰ هزار فلسطینی کشته شده در سه ماه اول حمله اسرائیل به غزه با جمعیت ۲.۳ میلیونی آن چگونه خواهد بود؟ برای فرانسه، این معادل ۵۸۰ هزار مرگ است و برای ایالات متحده، حدود ۲.۸ میلیون نفر یعنی رقمی بیشتر از مجموع جنگ‌های آمریکا، از جمله جنگ داخلی.

علاوه براین تاکنون بیش از ۷۰ درصد از جمعیت غزه مجبور به تبعید شده‌اند. پس چرا آن را هم مقایسه نکنیم؟ این رقم معادل حدود ۵۰ میلیون فرانسوی و نزدیک به ۲۰۰ میلیون نفر آمریکایی است. اکنون این سوال مطرح است، چرا آمریکا و غرب که از عمق فاجعه حمله اسرائیل به غزه آگاه هستند، سکوت و بی‌عملی را اختیار کرده‌اند؟

تاثیر رویکرد متضاد آمریکا و غرب به بحران‌های اوکراین و غزه در آینده

غرب تاکنون شاهد شکست در مجازات اسرائیل به دلیل رعایت نکردن قوانین جنگ بود، اما درعین حال به همان دلایل در اوکراین به روسیه ضربات متعددی وارد کرده است. ناظران بین‌المللی بارها هشدار داده‌اند که این رفتار نابرابر می‌تواند مسئولیت‌پذیری و جلوگیری از جنایات جنگی را دشوارتر کند.

در واقع دو سال پس از آغاز تهاجم گسترده روسیه به اوکراین و شش ماه پس از حملات اسرائیل به غزه منتقدان می‌گویند که پاسخ به این بحران‌های موازی نشان‌دهنده استاندارد دوگانه در فضای بین‌المللی است.

پس از تهاجم روسیه به همسایه خود در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲، ایالات متحده و کشورهای اروپایی در واکنش متحد شدند و اقدامات مسکو را به عنوان نقض قوانین بین‌المللی محکوم کردند، تحریم‌ها را اعمال کردند، سلاح و کمک مالی به کی‌یف فرستادند و به پناهندگان پناه دادند.

درمقابل در غزه، با افزایش شمار اجساد در غزه در نتیجه بمباران‌های مکرر اسرائیل، این انتظار وجود داشت که جامعه بین‌الملل با رفتاری مشابه اوکراین در غزه واکنش نشان دهد، درست، آن گونه که در مورد وضعیت اوکراین واکنش نشان داد و ابراز همبستگی با مجروحان کرد.

علاوه براین این انتظار وجود داشت که درخواست‌های مشابهی در شورای امنیت سازمان ملل برای آتش‌بس فوری، اعمال تحریم‌ها و انزوای دیپلماتیک اسرائیل، همراه با بسته کمک‌های سخاوتمندانه برای فلسطینی‌ها وجود داشته باشد.

اما بررسی این رفتارها به ویژه، اختصاص کمک های خارجی اخیر تصویب شده توسط سنای آمریکا، خلاف انتظارات و تنظیم کننده استانداردهای دوگانه آمریکا در قبال دو بحران و دو جنگ بود؛ طبق گزارش‌های رسانه‌ای قرار است حدود ۶۰ میلیارد دلار به اوکراین، ۱۴ میلیارد دلار به اسرائیل و فقط ۱۰ میلیارد دلار به تلاش‌های بشردوستانه جهانی، از جمله بخشی از آن به اقدامات در غزه، اختصاص یابد.

«سارا یاگر»Sarah Yager مدیر دیده بان حقوق بشردر واشنگتن، ضمن هشدار در مورد اعمال این گونه واکنش‌های کاملاً متفاوت آمریکا گفته است : تأثیرات این استاندارد دوگانه غربی ممکن است بسیار فراتر از مدت زمان این دو بحران احساس شود و هر آنچه که ایمان به حقوق بشردوستانه بین المللی باقی مانده است، از بین ببرد.

یاگر در مقاله‌ای در «فارین افرز» نوشت: اسرائیل بدون برانگیختن اعتراض زیادی از سوی کاخ سفید به بیمارستان‌ها و مدارس در غزه حمله کرده است. برخی ممکن است استدلال کنند که ایالات متحده می تواند برای حمایت از متحد دیرینه خود، اسرائیل، کمی ریاکاری را تحمل کند. اما ایفای نقش در فرسایش قوانین بین‌المللی عواقب زیانباری برای آمریکا بسیار فراتر از غزه خواهد داشت.

به گفته وی این استانداردهای دوگانه دستکم «اعلامیه‌های آینده وزارت امور خارجه آمریکا را در مورد بحران‌ها فاقد اثر و توخالی می‌کند و حل بحران‌های بین‌المللی را دشوارتر.»

«اگنس کالامار» Agnes Callamard دبیرکل عفو بین‌الملل، غرب به رهبری آمریکا را به دلیل تضاد آشکار رویکرد وعملکرد در «حمایت» از اوکراین و «سکوت نسبی» آن در قبال حمله ارتش اسرائیل به غزه محکوم کرده است.

او بتازگی در اعتراض به این استانداردهای متفاوت گفته است: این استانداردها در این خواسته مشهود است که همه ما آنطور که باید به دفاع از اوکراین بشتابیم، زیرا اوکراین مورد حمله روسیه قرار گرفته است اما در عین حال (غرب) به ما می‌گوید که به بمباران و رنج مردم غزه توجه نکنید. استاندارد دوگانه این دولت‌ها تهدید بزرگ‌تری برای حقوق بشر در شرایط کنونی است.

«یوگنی دوس،»Eugenie Duss محقق آکادمی ژنو در این زمینه می‌گوید: یکی از جنبه‌های رفتارهای دوگانه غرب این است که ۱۲ میلیون پناهنده اوکراینی که از حمله روسیه گریخته اند، مورد استقبال کشورهای میزبان قرار گرفته و حقوق آنها به درستی رعایت شده است. خیل این افراد درآمریکا، انگلیس و سایر کشورهای اروپایی اسکان داده شده‌اند.

بسیاری از منتقدان متذکر شده‌اند: در استاندارد دوگانه غربی، برای جان و زندگی اوکراینی‌ها نسبت به همتایان آن‌ها در فلسطین ارزش بیشتری داده شده است. در واقع از آغاز جنگ در اوکراین، آمریکا و اروپا آن چنان درهای خود را به روی میلیون‌ها تبعیدی اوکراینی باز کردند و سطحی از مهمان نوازی را نشان دادند که پناهندگان عراقی، سوریه و افغانستان را شوکه کرده است.

این درحالی است که چنین استقبالی برای پناهندگان غزه، وجود ندارد. پس از ۴۴ روز بمباران‌های مستمر اسرائیل، امانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه، با اکراه موافقت کرد که فقط ۵۰ کودک فلسطینی زخمی را «در صورت مفید و ضروری بودن این اقدام» از منطقه به مقصد فرانسه آورده شوند.

چرا جهان استانداردهای دوگانه آمریکا را برنمی‌تابد؟

بسیاری از کشورهای جهان مدت‌هاست که شاهد استانداردهای دوگانه آمریکا و غرب را در محکوم کردن اشغال غیرقانونی اوکراین و در عین‌حال، کامل پشت سر اسرائیل ایستادن، هستند. اسرائیلی که از سال ۱۹۶۷ کرانه باختری و نوار غزه را اشغال کرده و شهرک‌سازی‌ها را در منطقه حفظ و افزایش داده است، اقداماتی که توسط ملت‌ها و بیشتر جامعه بین‌المللی غیرقانونی تلقی می‌شوند. اسرائیل همچنین غزه را از سال ۲۰۰۷ تحت محاصره زمینی، هوایی و دریایی قرار داده است.

در حالی که دولت‌های غربی در فوریه ۲۰۲۲ روسیه را به دلیل نقض قوانین بین‌الملل محکوم کردند، ناظران در کشورهای دیگر از جمله در حال توسعه این رویکرد را محکوم می دانند که غرب تمایلی به محکوم کردن قهرآمیز اسرائیل هم به دلیل اشغال پایدار و هم به خاطر عدم جلوگیری از مرگ هزاران غیرنظامی در حمله مداوم نظامیان صهیونیست به غزه، ندارد.

پایتخت‌های غربی، به رهبری ایالات متحده، حمله حماس را به شدت محکوم کرده و بر حق اسرائیل برای دفاع از خود تأکید کرده‌اند. اما تاکنون، آنها تصمیم گرفته‌اند که فشار زیادی بر اسرائیل برای اتخاذ آتش‌بس وارد نکنند، حتی با وجود افزایش تلفات غیرنظامیان در اثر بمباران‌های اسرائیل و بدتر شدن شرایط بشردوستانه در غزه.

طبق گزارش وزارت بهداشت غزه از هفتم اکتبر (۱۵ مهرماه) تاکنون، افزون بر ۳۳ هزار و ۷۹۷ نفر بوده است. این درحالی است که سازمان ملل متحد کشتار در غزه را «نقض آشکار قوانین بین‌المللی بشردوستانه» نامیده است.

جمع بندی

در میان موارد متعدد از جمله ریاکاری و زیست سیاسی دو و حتی چندگانه ایالات متحده و متحدانش در قبال اوکراین وغزه، اما آن‌ها تلاش کرده‌اند تا جهان را متقاعد کنند که در هر دو درگیری با یک رویکرد برخورد می‌کنند.

این درحالی است که همانطور که بسیاری از ملت‌ها و رسانه‌های مختلف در جهان مطرح کرده‌اند، سیاست‌ها و اقدامات متضاد آمریکا وکشورهای اروپایی در قبال غزه و اوکراین نشان داده است که در جهان «یک قانون برای متحدان اتحادیه اروپا و یک قانون دیگر برای بقیه وجود دارد.»

«ناتالی توچی» Nathalie Tocci در مقاله‌ای با اشاره به موضوع فوق، در گاردین نوشت: جهان در حال تقسیم شدن به «غرب در مقابل بقیه» است که این واقعیت، دنیا را با مخاطرات بیشتری مواجه می‌کند. وی در گزارشی از نتایج کنفرانس امنیتی اخیر مونیخ تاکید کرد: بحث کاملاً مأیوس کننده‌ای در مورد خاورمیانه در این اجلاس وجود داشت، در حالی که اسرائیل هیچ نشانه‌ای از خویشتنداری نشان نمی‌داد، قطر، مصر و عربستان چیزی برای ارائه نداشتند و دولت بایدن، در حالی که مخالفت خود را با یورش اسرائیل به رفح با کلمات ابراز می‌کرد، اما نخواست از اهرم‌هایی که برای متوقف کردن اسرائیل دارد، استفاده کند.

همین دلیل آمریکا و رهبران غربی همواره به ریاکاری در واکنش به فلسطین و اوکراین متهم شده‌اند. در این زمینه، نه تنها در رسانه‌های رسمی بلکه خیل عظیم کاربران رسانه‌های اجتماعی در سراسر جهان از جمله روزنامه‌نگاران و ناظران بین‌المللی، آنچه را «استاندارد دوگانه آمریکا وغرب در قبال اوکراین و غزه» می‌خوانند، مورد انتقاد شدید قرار داده‌اند.

«آرون باستانی Aaron Bastani روزنامه‌نگار چپ‌گرای بریتانیایی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: استاندارد دوگانه واضحی در تأیید تروریسم علیه اهداف غیرنظامی در اوکراین و محکوم کردن آن توسط فلسطینی‌ها وجود دارد.

بسیاری از کاربران در شبکه‌های مختلف اجتماعی نوشتند: دیپلمات‌ها و رسانه‌های غربی از اوکراینی‌هایی حمایت می‌کنند که از سرزمینشان دفاع می‌کنند، اما فلسطینی‌هایی را که دقیقاً همین کار را انجام می‌دهند و علیه اسرائیل می‌جنگند، «تروریست» می‌خوانند.

ناظران بین‌المللی در این رسانه‌ها می‌گویند: در واقع ایالات متحده یک نظم بین‌المللی ایجاد کرده است که به نفع کشورها، مردم و فرهنگ‌های خاص و معدود است. این تداوم میراث قدرت‌های امپریالیستی اروپایی است که به قرن‌ها پیش بازمی‌گردد.

اکنون آمریکا نه تنها اقدامات وحشیانه اسرائیل را توجیه کرده و تمام تسلیحات مورد استفاده برای ویران کردن غزه را در اختیار او قرار داده است، بلکه در عرصه دیپلماتیک نیزاز آن محافظت کرده است و از حق وتوی خود در شورای امنیت سازمان ملل برای نابودی قطعنامه‌ها علیه تل‌آویو به طور مکرر استفاده می‌کند.

کد خبر 6079446

دیگر خبرها

  • حوزه علمیه بعنوان یک الگوی اخلاق و اخلاص باشد
  • مسئولان با عزمی آهنین گره‌گشای مشکلات مردم باشند
  • بیانیه جامعه مدرسین در حمایت از اقدامات قانونی و حقوقی فراجا
  • استانداردهای دوگانه آمریکا؛ از حمایت اوکراین تا سکوت در غزه
  • تقدیر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از پاسخ مقتدرانه به جنایت رژیم صهیونیستی
  • تقدیر جامعه مدرسین حوزه از پاسخ مقتدرانه به جنایت رژیم صهیونیستی
  • وعده صادق نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران محقق شد
  • بیانیه جامعه مدرسین درباره حمله ایران علیه اسرائیل
  • مطالبه‌گری باید در دست جریان انقلابی باشد
  • تقدیر جامعه مدرسین از پاسخ مقتدرانه و کوبنده به جنایت رژیم غاصب صهیونیستی