«توافق بد» به پروژه فشار حداکثری ترامپ مشروعیت میدهد/ پیشنهاد فرانسه با هماهنگی آمریکا تهیه شده است
تاریخ انتشار: ۲ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۲۲۰۵۷۶
کارشناس مسائل سیاسی با بیان اینکه پیشنهاد فرانسویها از ابتدا با نظر امریکا تدوین شده است، گفت: غربی ها به شدت نیازمند توقف قدرت نمایی مقاومت در مقابل خود هستند و اساسا راهی برای متوقف کردن آن به جز یک توافق سیاسی ندارند.
به گزارش مشرق، همزمان با سفر حجت الاسلام حسن روحانی رئیس جمهور به نیویورک برای شرکت در هفتاد و چهارمین دوره مجمع عمومی سازمان ملل، برخی تحلیل گران در داخل نسبت به احتمال انعقاد یک توافق بد با طرفهای غربی هشدار داده اند و خبرهای متفاوت، مبهم و بعضاً متناقضی که از نیویورک به گوش میرسد، در کنار سوابق مباحث فیمابین ایران و اروپا و آمریکا نیز نگرانیها را در این باره بیشتر کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در گفتگو با محمدی محمدی کارشناس مسائل سیاسی که خود از افرادیست که نسبت به احتمال این توافق هشدار داده، به بررسی بیشتر این موضوع و ابعاد مختلف توافقی که از آن به عنوان توافق بد نام میبرند، پرداختیم که در ادامه خواهید خواند:
* برخی ازجمله جنابعالی در تحلیل هایتان درخصوص یک توافق بد در نیویورک هشدار داده اید، چه اتفاقاتی در حال افتادن است که شما احتمال چنین توافقی را می دهید؟
این حرف صرفا یک هشدار است. صورت مسله ساده است: فرانسه پیشنهادی روی میز گذاشته که در بهترین حالت یک خط اعتباری 15 میلیارد دلاری به ایران اختصاص می دهد و در ازای آن 3 چیز می خواهد که درواقع خواسته های امریکا هم هست: 1-بازگشت هر 3 گام کاهش تعهدات هسته ای به وضعیت مندرج در توافق و اعلام پای بندی کامل ایران به برجام که در واقع به معنای لغو مصوبه 18 اردیبهشت شورای عالی امنیت ملی است. 2-توقف آن چیزی که امریکایی ها آن را تنش آفرینی های منطقه ای می خوانند و مشخصا درخواست امنیت خلیج فارس از ایران و 3-آغاز مذاکره برای رسیدن به یک توافق جدید هسته ای یا آن چیزی که عاموس یادلین رییس سابق سرویس اطلاعات نظامی اسراییل به آن می گوید برجام 2 که در آن هم تعهدات برجامی ایران در حوزه هسته ای ابدی شده باشد و هم تعهدات جدیدی در حوزه منطقه ای و دفاعی به آن اضافه شده باشد.
این پیشنهادی است که روی میز است و من فکر می کنم متاسفانه اراده ای در دولت برای نوعی توافق بر سر آن وجود دارد.
* چرا فکر میکنید این توافق، توافق بدی است؟
به دلایل بسیار متعدد. اول اینکه این توافق دقیقا همان چیزی است که امریکا می خواهد و اساسا هدف امریکا از کلید زدن پروژه فشار حداکثری روی ایران در یک سال و نیم گذشته دقیقا رسیدن به همین توافق بوده است. این توافق یعنی ما رسما به امریکا بگوییم پروژه فشار حداکثری کارآمد بوده و جواب داده است.
دوم اینکه این توافق به معنای پای بندی کامل ایران به برجام و فرسنگ ها فراتر رفتن از برجام است در حالی که امریکا حتی یک تعهد نصفه و نیمه و لفظی به برجام هم حاضر نیست بدهد که تازه اگر اعلام تعهد کامل به برجام هم بکند تازه اول مسئله است چون خود برجام در حوزه برداشتن تحریم ها ده ها مسئله دارد.
طبق این توافق، ایران کاملا به برجام بر می گردد در ازای یک مقدار پول کاملا نسیه و موهوم.
سوم اینکه برنامه ایران برای پاسخ دادن به فشار حداکثری امریکا از اردیبهشت تا الان به خوبی جواب داده و موازنه را به شدت به نفع ایران تغییر داده است. چنین توافقی این توهم را در امریکا ایجاد خواهد کرد که همه اقدامات ماه های گذشته صرفا برای دریافت مبلغی پول بوده و کل سقف توقعات ایران همین است و ایرانی که در اوج قدرت قرار دارد چنان ضعیف جلوه داده خواهد شد که دشمن تازه جرئت می کند پروژه های خطرناک خودش را علیه آن اجرا کند.
چنین توافقی به امریکا برای ریسک و خشونت علیه ایران جرئت خواهد داد.
چهارم اینکه این توافق مطلقا به معنای بازگشت امریکا به برجام نیست بلکه به معنای باز کردن راه امریکا برای ابدی کردن تعهدات هسته ای برجام، به اضافه گنجاندن تعهدات دفاعی و منطقه ای در برجام است که این بار اروپا هم تمام قد با آن همراه خواهد بود.
پنجم اینکه این توافق تقریبا هیچ نفع اقتصادی برای ایران ندارد. آنچه به ایران داده می شود اعتبار است نه پول، اعتبار هم بناست از مسیر اینستکس هزینه شود، اینستکس هم کاملا مقید به تحریم های ثانویه امریاک و استانداردهای FATF است و با مکانیسم های آن فقط می شود غذا و دارو خرید که تازه مسیر آن را هم با تحریم های جدید علیه بانک مرکزی که به آن تک SDGT زده اند می خواهند ببندند. این در حالی است که کشور نقطه اوج فشار را رد کرده، راه های مناسب برای دور زدن فشارهای امریکا و فروش نفت را پیدا کرده و اساسا نیاز به چنین توافقی با غرب ندارد.
ششم اینکه این توافق می خواهد به نوعی تعهدات برجام را ابدی کند در حالی که اساسا همه حسن ادعایی برجام این بوده که زمانی این تعهدات تمام خواهد شد و ایران می تواند برنامه غنی سازی صنعتی داشته باشد.
این یعنی ایران 15-25 سال به تعهدات عمل می کند و بعد هم هیچ چیز گیرش نمی آید و می گویند همینطوری تا ابد ادامه بده!
هفتم اینکه این این توافق ایران را در مذاکرات فراهسته ای موشکی و منطقه ای درگیر میکند که عملا به معنای مهار همه ابعاد قدرت ایران با مدل برجام بدون واگذار کردن هیچ امتیاز مشخصی به ایران است و نوعی اجماع در زمینه توسعه برجام به حوزه های فراهسته ای ایجاد می کند. من فکر می کنم این یک فاجعه تمام عیار خواهد بود.
* با این تفاسیر، آیا صورت های تعدیل شده ای از این توافق وجود ندارد که بتوان آن را قبول کرد؟
ممکن است وجود داشته باشد اما چارچوب همین است که قابل قبول نیست. ما دقیقا نمی دانیم در مذاکرات چه می گذرد ولی من بعید می دانم امریکایی ها بخواهند از هیچ کدام از اصول سه گانه ای که در ذهن دارند کوتاه بیایند.
تنها توافق قابل قبول این خواهد بود که امریکا به کل تعهدات برجامی برگردد، خسارت های ایران را جبران کند و ایران هم در ازای دریافت تضمین های کاملا مشخص 3 گام برداشته شده را به نحوی به عقب برگرداند.
مذاکره درباره ابدی کردن برجام یا موضوعات دفاعی و منطقه ای به معنای دادن یک امتیاز بسیار گرانبها به دشمن در حالی خواهد بود که در اوج ضعف و استیصال قرار دارد و اصلا نمی داند چه کار باید بکند و اگر ما محکم باشیم اساسا راهی جز کوتاه آمدن کامل ندارد و از آن طرف به باد دادن عزت خلق شده در ماه های گذشته در ازای هیچ.
* شما چه تحرکاتی را در داخل دولت می بینید که معتقید دولت آقای روحانی در آستانه این توافق است؟
نشانه های فراوانی وجود دارد. دولت مکررا قبل از سفر گفته حاضر است با هر کسی ملاقات کند. دولت دارد تمایل نشان می دهد که تمدید بخشی از معافیت های مربوط به خرید نفت در چارچوب پیشنهاد فرانسه از سوی ترامپ را عملا به معنای بازگشت امریکا به برجام در نظر بگیرد.
درباره پیشنهاد فرانسه در سطوح کارشناسی تقریبا توافق شده. اطلاعاتی هست که ترامپ هم کم و بیش پیشنهاد فرانسه را قبول دارد. من که البته فکر می کنم این پیشنهاد از ابتدا با نظر امریکا تدوین شده. ترامپ و آقایان در دولت آقای روحانی در سیاست داخلی نیاز شدید به یک توافق دارند، تجربه برجام پیش چشم ماست، مهم تر از همه غربی ها به شدت نیازمند متوقف شدن قدرت نمایی مقاومت در مقابل خود هستند چرا که اساسا راهی برای متوقف کردن آن به جز یک توافق سیاسی ندارند و... بسیار شواهد دیگر.
* شما موضوع ملاقات آقای روحانی و ترامپ را هم در همین چارچوب ارزیابی میکنید؟
بله کاملا در همین چارچوب است. این بسیار خطرناک است که می بینیم کسانی به انواع و اقسام فرمول ها فکر می کنند برای اینکه به یک شکلی نوعی از دیدار انجام بشود. اما آنچه از دیدار مهم تر است این است که صرف نظر از اینکه اساسا دیداری انجام می شود یا نه، یک توافق بد انجام نشود.
تمرکز بیش از حد روی دیدار نباید داشت. شاید دیدار اصلا انجام نشود چون به طور طبیعی ریسک بسیار بزرگی مخصوصا برای طرف ایرانی است اما بدون دیدار توافق بکنند. این هم اتفاقی است که نباید بیفتد.
منبع: تسنیممنبع: مشرق
کلیدواژه: بازار سکه و ارز اخبار خودرو دربی90 تحولات یمن ترامپ فرانسه روحانی اینستکس خلیج فارس برجام بانک مرکزی آمریکا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۲۲۰۵۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا ایران بزرگ و قدرتمند نمیخواهد وارد جنگ با اسرائیل شود؟
فرارو- غسان شربل، مدیر مسئول روزنامه الشرق الاوسط
به گزارش فرارو به نقل از الشرق االاوسط، خطرناکترین نکته در مورد شعلههایی که امروز خاورمیانه را فرا گرفته، آن است که بازیگران قدرتمند توانایی راه اندازی و به راه انداختن یک جنگ را دارند، اما توانایی پایان دادن به آن با یک ضربه ناک اوت یا یک توافق قابل دوام را ندارند. گستردگی بحران نشان میدهد که آرامبخشها بی فایده هستند. آنها پیشتر آزمایش شده اند و صرفا جنگهای شدیدتری را به همراه داشته اند.
راه حلهای واقعی مستلزم تصمیمات دردناک و غیرمحبوب هستند که به نظر میرسد طرفین قادر به اتخاذ آن نیستند. بنابراین، به نظر میرسد که منطقه در یک تله خطرناک و درگیری آشکار صرفنظر از شدت آن گرفتار شده است. مردم خاورمیانه شاهد وقوع تحولات دردناک هستند. ایالات متحده نیازی به نشان دادن قدرت خود ندارد. در میانه فروپاشی در خاورمیانه نقش روسیه محدود به نظر میرسد و چین بسیار دور است. هیچ کس برای جایگاه آمریکا در صندلی راننده رقابت نمیکند. آمریکا نیروی بزرگی است که نباید با آن دشمنی کرد. این یک منبع نگرانی به درجات مختلف برای متحدان و دشمنان آن کشور است.
در پی عملیات طوفان الاقصی آمریکا ناوگان خود را به منطقه اعزام کرد تا از سرایت جنگ و تبعات آن جلوگیری کند. امریکا در این زمینه موفق بود، اما نتوانست جلوی منازعات پس از آن در دریای سرخ و جنوب لبنان را بگیرد. هم چنین، امریکا نتوانست پهپادهای پرتاب شده توسط یگانهای حشد الشعبی در عراق یا پیامهای ارسال شده در سراسر جولان را متوقف کند.
همانند سایر نقاط جهان در خاورمیانه نیز نمیتوان ماشین نظامی آمریکا را نادیده گرفت و آن ماشین توانایی فوق العادهای در پیشگیری و بازدارندگی دارد. شاید آمریکا نتوانست تهران را از اقدام تلافی جویانه در پاسخ به حمله اسرائیل به کنسولگری آن کشور در دمشق بازدارد، اما موفق شد از وارد آمدن ضربهای شدید بر اسرائیل توسط موشکها و پهپادهای ایرانی جلوگیری کند.
ایران زمان حمله خود را اعلام کرد و موافقت کرد که حمله سبک باشد. ایالات متحده مانع از وارد شدن ضربات بزرگ به دو طرف شد، اما موفق نشد از تبادل پیامهای داغ توسط دو طرف علیه یکدیگر جلوگیری کند.
روسیه درگیر جنگ خود در اوکراین است. چین محاسبات پیچیده و بلند مدتی دارد. این کشور یک چشم اش به اقتصاد و چشم دیگرش به تایوان است و برای دوئل با امریکا عجلهای ندارد.
بنابراین، ساکنان خاورمیانه خود را با یک سایه بزرگ مواجه میبینند: امریکا. با این وجود، ایالات متحده نیز در مورد ماهیت درگیری در خاورمیانه ضعیف است. با توجه به اینکه لابی اسرائیل عمیقا در نهادهای امریکا نفوذ کرده هر زمان که موضوع به تاسیس کشور فلسطین نزیک میشود نزاع در کنگره بالا میگیرد.
بنیامین نتانیاهو هرگز در سرپیچی از روسای جمهور قبلی آمریکا تردیدی به خود راه نداده است. او در سرپیچی از خواست بایدن رئیس جمهور فعلی امریکا نیز همان خط مشی پیشین را در پیش گرفته است. او میبالد که اسرائیل توسط کاخ سفید اداره نشود و ارتش اسرائیل که همیشه به زرادخانه مملو از تسلیحات آمریکایی خود متکی است، یک گروه شبه نظامی وابسته به امریکا نباشد که قوانین تعامل و خطوط قرمز آن توسط واشنگتن تحمیل شود.
ایران کشوری بزرگ و قدرتمند در منطقه است و تجربه نظامی بالایی دارد. ایران در بسیاری از کشورهای منطقه دارای نفوذ است و ویژگیهای برخی از مناطق خاورمیانه را تغییر داده است. ایران میتواند در چهار کشور عربی که سالها در حال اداره و تصمیم گیری در مورد انتخابهای آنها بوده است به بسیج نیرو بپردازد. ایران میتواند از چند جبهه به اسرائیل نزدیک شود. نیروهای نیابتی ایران میتوانند در جنگهای طولانی و کم شدت شرکت کنند. اما این ایران قدرتمند نمیخواهد وارد یک جنگ مستقیم تمام عیار با اسرائیل شود چرا که میداند در صورت وقوع چنین درگیریای ایالات متحده در حاشیه باقی نخواهد ماند. آزار و اذیت امریکا رویه چندین دههای اتخاذ شده از سوی ایران بوده، اما ایران میداند که نباید وارد جنگ مستقیم با امریکا شود و این موضوع اصولا قابل بحث نیست.
اسرائیل دارای زرادخانه نظامی است. ارتش آن کشور مرتکب قتل عام شده است قتل عامی که در جهان از جنگ جهانی دوم به این سو بی سابقه بوده است. جنگندههای اسرائیلی در سراسر آسمان خاورمیانه بیداد میکنند. ایران با شلیک موشک به تاسیسات هستهای اسرائیل نزدیک شد و اسرائیل در پاسخ اقدامی انجام داد. غرب از جنایات اسرائیل انتقاد میکند، اما نمیتواند آن رژیم را رها کند.
اسرائیل همزمان ضعیف است. انبوهی از اجساد در غزه اعتقاد جهانیان را در مورد نیاز به ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی عمیقتر کرده است. آمریکا تسلیحات، مهمات و میلیاردها دلار را به رگهای اسرائیل پمپاژ کرده، اما نمیتواند در مورد مناقشه فلسطین و اسرائیل به نفع خود تصمیم بگیرد. فلسطینیان کشته میشوند و اسرائیل در حال فرار از لحظه حقیقت است، اما نمیتواند برای همیشه فرار کند.
حماس قوی است. آن گروه در جریان وقایع ۷ اکتبر به اسرائیل ضربه بی سابقهای وارد ساخت و مسئله فلسطین را دوباره در دستورکار جهان قرار داد. حماس قوی است، اما هزینه اقدامات آن گروه بالا بوده و چشم انداز پیش روی آن نیز شفاف به نظر نمیرسد. کارت بازی گروگانها در دست حماس کافی نیست و نجات رفح نیز دور به نظر میرسد. علاوه بر این، ایجاد یک کشور فلسطینی در گرو برسمیت شناختن یک کشور اسرائیلی و ارائه تضمینهای بین المللی بیشتر به آن رژیم است.
حزب الله قوی است. آن گروه پس از طوفان الاقصی حماس کارزاری را برای آزار و اذیت اسرائیل راه اندازی کرد، اما از شرکت در یک درگیری تمام عیار با اسرائیل نیز خودداری ورزیده است. حزب الله دارای زرادخانه پیشرفتهای است که میتواند به ارتش، موسسات و اقتصاد اسرائیل آسیب برساند. با این وجود، حزب الله نیز ضعفهایی دارد. اکثریت لبنانیها خواهان جنگ تمام عیار با اسرائیل نیستند. لبنان محاصره شده نمیتواند در برابر ویرانیهای گسترده در بیروت مشابه ویرانیهایی که در غزه دیده میشود مقاومت کند.
انتظار "آنتونیو گوترش" دبیر کل سازمان ملل بی فایده است. کلیدها در دستان آمریکای قوی و همزمان ضعیف نهفته است که در ماههای پیش رو انتخاباتی را برگزار خواهد کرد. آیا آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه امریکا میتواند فرمولی برای خاموش کردن شعلهها و هموار کردن راه برای راه حل ارائه دهد؟ آیا او میتواند تار و پودی ببافد که در آن سود، ضرر و ضمانت تقسیم شده و حد و مرز نقشها و زرادخانهها در منطقه ترسیم شود؟