Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تسنیم»
2024-04-16@14:22:51 GMT

سـا یـه اسکورسیزی روی بام جوکر

تاریخ انتشار: ۴ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۲۴۶۲۰۵

سـا یـه اسکورسیزی روی بام جوکر

تادفیلیپس، یکی از فیلمسازان مکتب نیویورک فیلمی درباره جوکر ساخته که با استقبال غافلگیرکننده‌ای مواجه‌ شده است. ۰۴ مهر ۱۳۹۸ - ۱۰:۲۰ رسانه ها خواندنی نظرات - اخبار رسانه ها -

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، تاد فیلیپس را می‌شود جزء فیلمسازان مکتب نیویورک دانست که رویکردشان مقداری با سینمای لس‌آنجلسی و هالیوودی تفاوت دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

فیلمسازان مکتب نیویورک، به ژانر نوآر و پلیس‌ها یا کارآگاهان خصوصی معروف به هاردبویلد (Hard-boiled) توجه زیادی دارند؛ یعنی مامورانی از جنس همان تبهکاران کف خیابان‌های کثیف یا حتی خشن‌تر و رندتر از آنها. به‌طور کل در مکتب نیویورک به لمپن‌ها و تبهکاران توجه بیشتری می‌شود، اما دید انتقادی هم وجود دارد. فیلم‌های مارتین اسکورسیزی، مهم‌ترین و مشهورترین آثار مکتب نیویورک هستند. از طرف دیگر اکثر کارگردان‌های سینمای آمریکا ممکن است به یکی از این دو گروه اجتماعی تعلق داشته باشند؛ یا اصالت انگلیسی دارند یا یهودی هستند؛ تاد فیلیپس، یهودی است. البته به‌نظر می‌رسد او یک یهودی سکولار باشد و مثل بسیاری از هم‌کیشان دیگرش در غرب، نگاهش به یهودیت را بشود نگاهی قومی و نه مذهبی دانست. فیلمسازان یهودی، به‌خصوص یهودی‌های سکولار، کمتر از فیلمسازان انگلیسی به فرهنگ و هویت آنگلوساکسون وفادار هستند و ممکن است برای نقد آن دست و بال‌شان بازتر باشد. البته استیون اسپیلبرگ را نباید از یاد برد که فیلمی مثل «نجات سرباز رایان» را به سفارش پنتاگون و در دفاع از حضور نظامی آمریکا در کشور‌های دیگر ساخت. او بود که در فیلم «لینکلن» نشان داد نه یک سکولار، بلکه یک یهودی وفادار به مذهب است. اما به‌نظر می‌رسد تاد فیلیپس تفاوت داشته باشد.

این یهودی نیویورکی، در 20 دسامبر سال 1970 به دنیا آمد. در مدرسه فیلم دانشگاه نیویورک تحصیل کرد و اولین فیلمش مستندی به نام «تنفر: جی‌جی آلین و جانکیس قاتل» بود درباره زندگی جی‌جی آلین، موزیسین راک پانک که به‌خاطر رفتارهای ناهنجار و مفرط (استعمال مواد مخدر، مصرف الکل و خشونت‌های فیزیکی) مشهور بود. این فیلم بازخوردهای منفی زیادی مخصوصا از جانب طرفداران پانک داشت. آلین را به‌نوعی می‌شود با شخصیتی مثل امیرحسین مقصودلو، معروف به «تتلو» مقایسه کرد. آلین صدای آدم‌های ناهنجار جامعه بود؛ کسانی که شاید بشود در انحراف‌شان به سمت این سبک از زندگی، جامعه و بسیاری از اطرافیان را مقصر دانست اما اصرار آنها بر باقی‌ماندن در این سطح از هنجارگریزی و رفتارهای ضداجتماعی، ممکن است خودخواهی و میل به‌سمت لذت‌های فردی به قیمت آزار باقی افراد جامعه باشد. به‌عبارتی این تیپ از افراد، نمونه‌های برجسته شده‌ای از فردگرایی مبتذل، از نوع لمپنی آن هستند.

تاد فیلیپس پس از ساخته شدن فیلم «جوکر» و نمایش آن در جشنواره ونیز گفت: «راستی من مستند «تنفر» را هم ساخته‌ام و آنجا هم جی‌جی آلن در نوع خود، جوکر است. من به آن انرژی خاصی که یک فرد مزاحم می‌تواند فیلم بیاورد، علاقه‌مند هستم. پس با خودم فکر کردم روایت داستانی برای شرح ریشه‌ شکل‌گیری شخصیت جوکر جالب خواهد بود. چون هیچ‌کس تا به امروز این کار را انجام نداده است. » فیلیپس پس از مستند «تنفر» در سال 1993 میلادی و البته پس از مستند دیگری به‌نام «خانه برادری» در 1998، اولین فیلم داستانی‌اش را در ژانر کمدی ساخت. همزمان با کمدی «سفر جاده‌ای»، فیلیپس در همان سال مستند دیگری به نام «تلخ و شیرین» و مجددا درباره یک گروه راک را جلوی دوربین برد. او در 2003 باز هم داستانی کمدی را جلوی دوربین برد که نام آن «مدرسه قدیمی» بود.

 «استارسکی و هاتچ» در سال 2004 میلادی و «مدرسه اراذل» در سال 2006، کمدی‌های بعدی تاد فیلیپس بودند. فیلیپس سال 2006 در «همه مردان پادشاه» به کارگردانی استیون زایلیان هم به‌عنوان تهیه‌کننده حضور داشت. اما سه سال بعد اتفاق مهمی در کارنامه فیلیپس افتاد. او پس از تاسیس دفتر Green Hat Films، با بودجه 35 میلیون دلار، فیلمی به‌نام «خماری» را کارگردانی کرد که در گیشه‌ها 476 میلیون دلار فروخت و فیلیپس را صاحب سهمی 50 میلیون دلاری از این سود غافلگیرکننده کرد. بخش‌های دوم و سوم «خماری» هم در سال‌های 2011 و 2013 ساخته شدند و همه سودآور بودند.

«موعد مقرر» در سال 2010 با بازی رابرت دنی جونیور، کمدی دیگری بود که فیلیپس بین خماری‌هایش ساخت و در آن هم سود تجاری چشمگیری به‌دست آورد. غیر از مستندی مثل تنفر و شخصیتی مثل آلین، این کمدی‌ها هم در نضج شخصیتی که تاد فیلیپس از جوکر نمایش داد، موثر بودند.

خود او در همان مصاحبه راجع‌به «جوکر» در فستیوال ونیز که اشاره به شخصیت آلین در آنجا مطرح می‌شود، این را هم می‌گوید: «این ریسمانی است که در طول کارنامه‌ من کشیده می‌شود. حتی در «خماری» هم آقای چاو به‌‌نوعی جوکر است.» فیلیپس در سال 2016 فیلمی به‌نام «جنگ سگ‌ها» را جلوی دوربین برد که جزء ضدجنگ‌ترین فیلم‌های سینمای آمریکا و علیه لشکرکشی این کشور در افغانستان و همین‌طور فساد اقتصادی ایالات متحده و ادعاهای پوچ درخصوص قدرت دولت الکترونیک بود. این فیلم براساس واقعیت ساخته شده بود و آخرین فیلم تاد فیلیپس قبل از «جوکر» به‌حساب می‌آید. به‌طور کل تمام فیلم‌های تاد فیلیپس به‌جز بخش سوم «خماری»، توسط منتقدان به درجات مختلف جدی گرفته شده‌اند و در ضمن او از اولین فیلم‌هایش همیشه در گیشه‌ها موفق بوده ‌است.

جوکر از شکل‌گیری تا شهرت

خواه ناخواه در فضای اخبار سینمایی همیشه خبری است که گوش مخاطبان سینما را تیز کند. جوکر، یکی از آنهایی ‌است که همیشه می‌تواند حتی در بدترین شرایط هم مخاطبان خودش را پیدا کند. نقطه اوج علاقه‌مندان سینما دوست به شخصیت جوکر سال 2008 و با فیلم شوالیه تاریکی بود. کریستوفر نولان در دومین قسمت از سه‌گانه بتمن، سراغ شخصیت جوکر رفت و البته بازی هیث لجر در این نقش تبدیل به نمادی از این شخصیت سینمایی شد. هیث لجر، 6 ماه قبل از اکران فیلم، درگذشت و همین شهرت جوکری که خلق کرده بود را بیشتر کرد و فروش بالای یک‌میلیارد دلاری را برای این فیلم رقم زد. بعد از آن بود که با قوت یافتن شبکه‌های اجتماعی، شخصیت جوکر و دیالوگ‌هایش، به‌عنوان یکی از نمادهای ماندگار کاربران فضای مجازی تبدیل شد. امسال فیلم سینمایی «جوکر» با کارگردانی تاد فیلیپس در جشنواره فیلم ونیز رونمایی شد و اکثر جوایز این جشنواره را درو کرد. این فیلم در چهارم اکتبر امسال (12 مهرماه) در سینماهای جهان اکران می‌شود و براساس پیش‌بینی برخی کارشناسان از جمله آثاری است که شانس زیادی برای دریافت جایزه اسکار دارد. در ادامه درمورد تاریخ شکل‌گیری این شخصیت می‌خوانیم.

ابر قهرمانان زمانی معنا پیدا می‌کنند که مقابل آنها یک حریف هم‌اندازه وجود داشته باشد. شخصیت بتمن، اولین‌بار در سال 1939 توسط شرکت «دی‌سی» طراحی شد. باب کین، جری رابینسون و بیل فینگر از طراحان این شخصیت کمیک بودند. اما شخصیت مقابل «بتمن» چگونه طراحی شد؟ جری رابینسون، کارت جوکر و تصویر بازیگر فیلم «مردی که می‌خندد» را به باب کین نشان می‌دهد. همین موضوع تبدیل می‌شود به منبع الهامی برای ساخت شخصیت «جوکر». شخصیت جوکر نه نامی جز این دارد و نه گذشته‌ای. درواقع باب کین، هیچ‌گاه از این موارد سخنی به‌میان نیاورده است و تنها حدس‌ها و داستان‌هایی توسط خود مخاطبان برای این شخصیت شکل گرفته و دست‌به‌دست چرخیده است. باب کین به‌دنبال خلق شخصیتی عجیب و ماندگار بود که آن را تبدیل کند به منبعی مداوم برای درگیری‌های بتمن که هیچ‌گاه به پایان و شکستی در مقابل او نرسد. درست به مانند رابطه شرلوک هلمز و پروفسور موریارتی. در‌عین‌حال تمایل داشت این شخصیت دلقک باشد و با شوخی‌های مداوم به تکرار در خود نرسد. اما طراحی یک جوکر شوخ‌طبع، ایده رابینسون بود. او می‌دانست شخصیت‌های منفی در دنیای ابرقهرمانی هرچه شرورتر باشند، قهرمان‌هایش هم دیدنی‌تر خواهند شد، ولی از سوی دیگر نمی‌خواست این تضاد به شکل عمیقی مقابل چشمان مخاطب قرار گیرد؛ برای همین برای جذاب‌شدن این شخصیت شرور، دستاویز ایده‌های شوخ‌طبعانه شد. جوکری با کت بنفش که رفتارهای ناهنجاری دارد و در‌عین سادگی و نداشتن ویژگی‌های ابرقهرمانی، یک ابرشرور در دنیای کمیک بتمن است.

سریال بتمن 1969: سریال «بتمن» سال 1966 از شبکه فاکس پخش شد. این سریال شامل سه‌فصل 40 قسمتی بود. اما شخصیت جوکر در فصل پایانی و در سال 1969 به سریال اضافه شد. سزار رومرو ایفاگر این نقش بود. رومرو با واکنش‌های مثبت بسیاری در این نقش روبه‌رو شد که طی ایفای نقش جوکر برای 10 قسمت از این سریال، توانست نام خودش را در تلویزیون به ثبت برساند. هنگامی که این شخصیت برای اولین‌بار روی صفحات نمایش تلویزیونی رفت، مخاطبان این سریال رشد چشمگیری یافت. سزار رومرو با تمام این تعاریف، درنهایت حاضر نبود ریش و سبیل خودش را برای بازی در این نقش بزند که درنهایت منجر به پیاده‌کردن گریم سفید روی صورت نتراشیده‌اش شد و این موردی بود که در نماهای نزدیک او دیده می‌شود.

فیلم سینمایی بتمن 1989: این فیلم اولین اثر نسبتا جدی در دنیای سینماست که سراغ جوکر رفته است. تیم برتون، کارگردان این فیلم بود و جک نیکلسون، نقش جوکر را ایفا می‌کرد. اگرچه جک نیکلسون نه بلند قد بود و نه لاغر که نقش جوکر برایش مناسب باشد، ولی دندان‌های ریز و خنده‌های بلند او توانست این ضعف‌ها را جبران کند و بازی در نقش«جوکر» را برای او ساده‌تر به پیش ببرد. بازی پر از جزئیات نیکلسون توانست این نقش را در گذر زمان ماندگار کند و سال‌ها بعد شخصیت ساخته شده توسط نیکلسون مورد بررسی قرار گرفت. فیلم سینمایی «بتمن» توانست به فروش 400 میلیون دلاری برسد و برای شخصیت اصلی شرکت دی‌سی بزرگ‌ترین تبلیغ را رقم زد. تا 20 سال این نسخه جوکر بهترین جوکر از دیدگاه مردم بود که همیشه ویژگی‌های بازی نیکلسون نقل می‌شد. شرکت برادران وارنر برای اینکه نیکلسون را برای بازی در این نقش مجاب کنند، گفته بودند رابین ویلیامز نیز از جمله گزینه‌های بازی در نقش جوکر است. البته این یک ادعا بود. بعدها که ویلیامز متوجه این مدل فریب کمپانی وارنر شد، تا مدت‌ها با این شرکت همکاری نکرد. یکی دیگر از دلایل ماندگاری این اثر نیز دنباله‌های آن بود. دنباله‌هایی که ضعیف‌تر و منجر به پررنگ‌تر شدن قسمت اول این مجموعه در ذهن مخاطبان شدند. برخی معتقدند قسمت اول برای این موفق و پرفروش شد چون شخصیت جوکر در متن اصلی فیلم بود و در قسمت‌های بعد این کاراکتر حذف شده بود. بعد از شکست قسمت‌های دیگر این مجموعه، دستور متوقف‌شدن ساخت بتمن توسط شرکت برادران وارنر اعلام شد.

شوالیه تاریکی 2008: پس از یک دهه دوری برادران وارنر از شخصیت بتمن، کریستوفر نولان تصمیم گرفت سه‌گانه‌ای برای این شخصیت بسازد. او در سال 2005 اولین موفقیت خود را در این موقعیت کسب کرد. پس از آن، ساخت دومین قسمت را کلید زد. قسمت دوم بنا شده بر شخصیت جوکری بود که تمام بار فیلم را بر دوش می‌کشید. در تمام فیلم‌ها بازیگران پس از نگارش فیلمنامه انتخاب می‌شوند، ولی نولان بازیگر نقش جوکر را پیش از نگارش فیلمنامه‌ انتخاب کرده بود. البته نولان برای قسمت اول «بتمن» هم پیشنهاد بازی در نقش ابرقهرمان بتمن را به او داده بود، اما او این نقش را رد کرده بود.

اجرای «جوکر» توسط هیث لجر:

نولان در این باره می‌گوید هر حرکتی که هیث انجام می‌دهد، تمام حرکات ریز و فراز و نشیب تن صدایش، از صمیم قلب او است. حرکات فیزیکی او مرا به یاد کمدین‌های بی‌صدای نابغه کلاسیک همچون «چارلی چاپلین» و «باستر کیتون» می‌اندازد. نولان او را از ابتدا برای بازی در این نقش برگزیده بود، پس لجر ماه‌ها فرصت داشت برای این نقش تمرین کند. شخصیت اصلی پرتقال کوکی، منبع اصلی الهام او برای این نقش بود، ولی گفته می‌شود او با راهنمایی‌های فیلمبردار «بتمن» بخش‌هایی از بازی کاپیتان جک اسپارو در «دزدان دریایی کارائیب» را به‌کار گرفته است. منتقدان رولینگ استون، امپایر، تایمز، ورایتی و هالیوود ریپورتر بازی لجر را در این نقش یکی از بهترین‌های تاریخ سینما می‌دانند و در همان سال‌ها واکنش‌های مثبتی به فیلم نشان دادند.

جوخه انتحار 2016: این فیلم با استفاده از نام جوکر توانست به فروش بالایی دست یابد. در‌صورتی‌که این شخصیت حتی 10 دقیقه هم در فیلم حضور نداشت، اما با همین مدت زمان توانست تیزر‌های قبل از اکران را کامل کند. جوکر در این فیلم هیچ جایگاهی ندارد و ساخت و پرداختی پشتش نیست. اتفاقا نان ساخت و پرداخت جوکر‌های قبل‌تر از خودش را می‌خورد. با پیش‌فرض آنکه مخاطب او را می‌شناسد و زمانی برای معرفی او صرف نمی‌کند. این تبلیغ به مرور تبدیل به ساخت جوکری جدید برای سری فیلم‌های دی‌سی در برنامه بلند‌مدت شد. جوخه انتحار نه‌تنها به واکنش مثبتی ازسوی منتقدان دست نیافت، بلکه از سوی مخاطبانش نیز پس‌زده و به فراموشی سپرده شد.

جوکر 2019: تاد فیلیپس در سال 2016 تصمیم به ساخت فیلمی اختصاصی درمورد جوکر می‌گیرد. او که همیشه تحت تاثیر فیلم‌های اسکورسیزی بوده، قصد داشت فیلمی ترکیبی از راننده تاکسی، گاو خشمگین و سلطان کمدی بسازد. به‌حدی که حتی پیشنهاد تهیه‌کنندگی فیلم را ابتدا به اسکورسیزی می‌دهد. اسکورسیزی این پیشنهاد را رد می‌کند و درنهایت بردلی کوپر، به‌عنوان تهیه‌کننده این فیلم به‌همراه تاد فیلیپس انتخاب می‌شوند. داستان «جوکر» در سال 1981 در شهر گاتهام می‌گذرد. «خواکین فینیکس» بازیگر نقش جوکر است. او هم ابتدا با پذیرفتن این نقش مشکل داشت، اما با توضیحات تاد فیلیپس پس از یک سال مجاب می‌شود این نقش را بازی کند. نام دیگری که در لیست بازیگران به چشم می‌خورد «رابرت دنیرو» است. او در این فیلم نقش یک مجری برنامه تلویزیونی را برعهده دارد. اولین اکران «جوکر» در جشنواره ونیز بود که توانست شیر طلایی بهترین فیلم را کسب کند. تا به حال این فیلم توانسته واکنش‌های مثبتی را دریافت کند و جایگاه بالایی را حتی قبل از اکران خود به‌دست بیاورد. این فیلم در چهارم اکتبر به اکران عمومی می‌رسد و انتظار می‌رود با استقبال زیادی روبه‌رو شود و بتواند براساس بودجه 50میلیون دلاری خود، به فروش بالای یک میلیارد دلار دست یابد. این فیلم پس از سه‌گانه‌ نولان، اولین تک‌فیلم از شرکت فیلمسازی دی‌سی است که توانسته توجه منتقدان را به خود جلب کند و با واکنش‌های منفی روبه‌رو نشود.

منتقدان چه می‌گویند

ورایتی: خیلی‌ها این پرسش را مطرح می‌کنند که آیا درمورد جوکر به فیلمی دیگر نیازمندیم؟ در پاسخ می‌توان گفت آنچه ما نیاز داریم، فیلم‌های کمیک در دنیای واقعی است. باید این داستان‌ها یک جاذبه واقعی داشته باشند. سوال اینجاست که این فیلم به‌دنبال ویژگی‌های دراماتیک است یا به‌دنبال فتح‌کردن گیشه با فروش یک‌و‌نیم میلیاردی؟ در جهان فیلم جوکر شاهد یک روایت عجیب و غریب از ابتدای زندگی او هستیم که در سینما بی‌سابقه است. زمانی که بروس وین وارد قاب تصویر می‌شود به این حالت است که فیلم با سوزن به مخاطبش ضربه‌ای وارد کند. او نقش دسته پایینی را اجرا می‌کند. اما زمانی که آرتور (جوکر) وارد قاب می‌شود یک هیجان خاص را با خود به‌همراه دارد.

امپایراین: فیلم یک مطالعه غم‌انگیز از سوختگی آهسته و هرج و مرج کسی است که قابل رویت نیست. نه‌تنها در دنیای بیننده، بلکه در دنیای فیلم نیز اینچنین حالتی وجــــود ندارد. اما همدردی و همدلی شما در طول فیلم هم تضمین‌شده نیست، چنان‌ که آرتور (جوکر) می‌تواند هر حسی را در شما پدید آورد. نباید فراموش کنیم این داستان روایت‌گر زندگی فردی شرور است. اما آنچه نویسنده در پی آن بوده است، بذله‌گویی در قالب یک شخصیت است. آنچه برای سازندگان قابل توجه است، آرایش ذهنی، اخلاقی، عاطفی و جسمی مردی است که تبدیل به جوکر شد.

ایندی‌وایر: «جوکر» تاد فیلیپس بدون تردید جسورانه‌ترین بازگردانی سینمای ابرقهرمانی از زمان فیلم شوالیه تاریکی است. فریاد پنهان جوکر، وامدار دو اثر «سلطان کمدی» و «راننده تاکسی» از اسکورسیزی است. به‌ندرت یک اثر می‌تواند این‌گونه برانگیزاننده کنجکاوی باشد و این تحریک‌شدن برای تماشای ادامه داستان، فقط از پس یک کارگردانی بدون نظم برمی‌آید. فیلمساز توانسته ترس را از دل حساس‌ترین لحظات بیرون بکشد.

ویتال تریل: فینیکس کاملا خود را در نقش آرتور فلک جا می‌اندازد. لحظات فیزیکی شخصیت می‌تواند به‌تنهایی هر آنچه او در نظر دارد را بیان کند، حتی در‌حالی‌که خبری از دیالوگ نباشد، رقص‌هایی که انجام می‌دهد، به‌نوعی بدون حالت‌های جذاب و خیره‌کننده است و این قضیه باعث می‌شود برای او شرمنده شوید. جوکر با بازیگری بی‌نقص فینیکس، تبدیل به یک شرور واقعی در سینمای ابرقهرمانی شده است.

منبع:فرهیختگان

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها

R41383/P/S9,1299/CT12

منبع: تسنیم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۲۴۶۲۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

گام‌های لرزان اساطیر ایرانی

  اگر در زمان‌های دور این گوسان‌ها (نقالان که به بیان اساطیر و افسانه‌ها) می‌پرداختند؛ اما امروز این وظیفه بر گُرده سینما سوار است، مدیومی تصویری که سرشار از جذابیت‌های بصری است و می‌تواند به درون هر خانه‌ای نفوذ کند. نکته تاسف برانگیز اما اینجاست که ما با وجود داشتن اساطیری مهم و تاثیرگذار اما سال‌هاست که در سینما توجه خاصی به آنها نداشته‌ایم به‌ویژه در زمانه‌ای که ژانر فانتزی دوره خوبی را پشت سر می‌گذارد.

ردپای قهرمان
شاید برای نخستین بار باشد که در مناسبت نوروز، فیلمی برای آن تولید و در همین ایام اکران شده است؛ اتفاقی که در سینمای جهان امری بدیهی ولی در سینمای ایران قابل‌توجه است. نوروز به کارگردانی سهیل موفق فیلمی است که قرار است قشر کودک و نوجوان را با ریشه‌های اساطیری آن آشنا کند تا مفهوم نوروز در نظر مخاطبان چیزی بیشتر از تعطیلات سراسری، عیدی و هفت‌سین پهن کردن باشد. همان‌طور که واضح است این هدف مشکلی است که یک فیلم به تنهایی نمی‌تواند از پس آن برآید اما باید دید آیا فیلم نوروز توانسته است در راهی که قدم گذاشته موفق باشد یا خیر.اولین موضوع که در داستان یک اثر همواره باید رعایت شود و از ارکان مهم یک روایت استاندارد به شمار می‌آید بحث رعایت و به کارگیری مناسب و کامل کهن‌الگوهاست. در واقع این کهن‌الگوها هستند که به یک داستان تشخص می‌دهند و باعث می‌شوند مخاطب با یک اثر ارتباط بگیرد. فیلم نوروز نیز از این قاعده مستثنا نیست و می‌توان گفت که نوروز از معدود فیلم‌های ایرانی است که می‌توان در آن ردپایی از کهن‌الگوها دید. کاراکترهای فیلم اما به خوبی در قالب این کهن‌الگوها پرداخت نشده‌اند و شاهد ضعف‌هایی در شخصیت‌پردازی هستیم. به بیانی دیگر فیلم نوروز در حقیقت در داستان‌نویسی سعی کرده الگوی کلاسیک سه پرده‌ای سفر قهرمان را در پیش بگیرد،سفری قهرمانانه که درآن سه عنصراصلی قهرمان،راهنما،ناجی قهرمان به همراه کهن‌الگو‌های فرعی مانند دلقک، نگهبان و...وجود دارند اما با این حال به دلیل ضعف درشخصیت‌ها و داستان‌سرایی این سفر قهرمانانه نیز کاملا شکل نمی‌گیرد. 

یک فانتزی رئال! 
نوروز با این‌که فیلمی فانتزی است اما در عمل سعی شده بر جنبه‌های واقع‌گرای آن بیشتر تاکید شود و حتی مواقعی که لازم بوده شاهد اتفاقی جادویی باشیم نظاره‌گر اتفاقی رئال هستیم، مانند سکانسی که عمو نوروز تصادف می‌کند و ناتوان از رفتن به کوه قاف می‌شود. نکته دیگر استفاده از اساطیر برای بیان ریشه‌های نوروز است؛ بدیهی است که برای ساختن فیلمی درباره یک آیین باستانی ناگزیر از بهره جستن از اساطیر هستیم.اما این‌که چقدر وارد دنیای اساطیر شویم، از چه اساطیری استفاده کنیم و چگونه آن را برای چشم مخاطب مجسم کنیم خود موضوع مهمی است، مخصوصا مقوله‌ای مانند نوروز که آیینی مشترک میان چند کشور است. نوروز با این‌که می‌توانست برای تک‌تک اتفاقات و المان‌های فیلم معادلی اسطوره‌ای بیابد از این کار دریغ کرده است و فقط به ریشه‌های بدیهی نوروز پرداخته آن هم در حد یک مونولوگ ابتدایی در فیلم در صورتی که انتظار از فیلمی با چنین موضوعی می‌رود یک اثر آمیخته با اساطیر و فانتزی است.

از کهن‌الگوی ناقص تا زیرمتن‌های بجا
فیلم نوروز شاید ضعف‌هایی در داستان داشته باشد اما همچنان دارای نقاط مثبتی است که کمتر در دیگر فیلم‌های ایرانی شاهد آن هستیم. یکی از این نقاط مثبت استفاده از کهن‌الگوها (هرچند ناقص) و دیگری زیرمتن درست و بجای فیلم است. سال‌هاست که سینما صرفا یک قالب برای سرگرمی نیست و به ابزار یا سلاحی برای جنگ نرم بدل شده اما در ایران همچنان به‌عنوان یک ابزار سرگرمی به آن نگاه می‌کنند.مشخص است که سازندگان این فیلم برای رسیدن به درآمد چشم به آن‌سوی مرزها دارند و می‌خواهند از پتانسیل این آیین باستانی استفاده کنند. به همین دلیل است که در جمع بازیگران از بازیگر ترکیه‌ای استفاده شده و در روایت داستان از کودکانی با ملیت‌های مختلف استفاده کرده‌اند و زیرمتن بجای فیلم در همین چینش نژادی بچه‌هاست که اتفاق می‌افتد. اول به خاطر این‌که نوروز را منحصر به یک کشور نمی‌کند و دیگر این‌که با توجه به نزدیکی و اهمیت نوروز نزد ملیت‌های مختلف نقش‌های پررنگ و کمرنگی در داستان دارند.به‌عنوان مثال دردانه دختر تاجیکستان که با لهجه شیرینش یکی از ویژگی‌های مثبت فیلم به‌شمار می‌آید بیشترین سهم را در کمک کردن به نامی پسر ایرانی دارای جادوی نوروز را دارد و در مقابل جاسم پسرک عرب‌زبانی که از کشورهای حوزه خلیج‌فارس است، اعتقاد کمتری به جادوی نوروز دارد. 

یک فیلم چشم‌نواز
از داستان نوروز با تمام کم‌و‌کاستی‌ها و نقاط قوتی که دارد بگذریم به بخش فنی فیلم خواهیم رسید. همیشه در یک فیلم فانتزی هرقدر که داستان قوی باشد اما نمی‌توان نقش جلوه‌های ویژه بصری را نادیده گرفت و تا فیلم جلوه‌های بصری خوبی نداشته باشد داستان فرصت بروز پیدا نمی‌کند. باید گفت که نوروز در این بخش واقعا خوب کار کرده است و شاید کمتر اشکالی را بتوان به تیم جلوه‌های ویژه فیلم با توجه به محدودیت‌ها گرفت. نکته دیگر دکوپاژ و طراحی صحنه فیلم است؛ نوروز در این بخش از قسمت فنی کار نیز حرفی برای گفتن دارد. تا جایی که فیلم در بعضی قسمت‌ها می‌تواند لایه‌های پنهان داستان را با کمک دکوپاژ بیان کند، مانند کلبه عمو نوروز در روستای نوا که با نقاشی‌ها و آثار تاریخی مشهور ادوار مختلف تاریخ به مخاطب آگاه خود می‌گوید عمو نوروز شخصیتی نامیراست که هر سال وظیفه خطیر آوردن عید را برای مردمان ایران‌زمین انجام می‌دهد.

سردرگم در مخاطب‌شناسی
خلاصه این‌که؛ فیلم نوروز شاید کم‌و‌کاستی‌هایی داشته باشد اما باید این فیلم را جدی گرفت، آن را دید و تماشایش را به دیگران نیز توصیه کرد. توصیه از این جهت که سازندگان نوروز دست روی نقطه‌ای مشترک میان نسل‌ها و ملیت‌های مختلف گذاشته‌اند، نقطه‌ای که اگر بتوان به‌صورتی جدی روی آن کار کرد می‌تواند راه‌حلی برای شکاف نسلی‌ای باشد که گریبانگیر تمام ابنای بشر به‌خصوص مردمان ایران‌زمین شده است. نکته مهم دیگری که باید درباره فیلم نوروز به آن توجه جدی داشت رده‌بندی سنی آن است. سازندگان نوروز آن‌قدر روی دیگر ارکان فیلم تاکید داشته‌اند که گویی از این قسمت مهم چشم‌پوشی کرده‌اند. نوروز نه آن‌قدر پختگی در داستان دارد که مخاطب نوجوان را درگیر کند نه در به‌تصویرکشیدن شخصیتی مانند اهریمن و اتفاقات هول‌انگیز فیلم آن ظرافت را رعایت کرده‌اند که مخاطب کودک را به وحشت نیندازد. به بیانی دیگر، تکلیف نوروز در مخاطب‌شناسی با خودش روشن نیست.گاهی همه چیز رنگ‌وبوی یک اثرکودک را به خود می‌گیرد که مخاطب نوجوان را دلزده می‌کند، گاهی چنان در گریم و طراحی سکانس پیش می‌رود که لبخند به لب نوجوانان می‌آورد، درصورتی‌که مخاطب کودک را در پناه والدین جای می‌دهد. 

نمادپردازی به‌جای شخصیت‌پردازی
گرچه فیلم نوروز در طراحی ایده و داستان اولیه وهمچنین در فضاسازی واجرای سینمایی، اثرموفقی است امانمی‌توان آن را تجربه‌ای ایده‌آل در عرصه سینما قلمداد کرد. طبیعت ترکیب بازیگران فیلم مثل حضورعلی نصیریان درآستانه‌ ۹۰سالگی در این فیلم و ایفای پرانرژی نقش عمونوروز، در کنار حضور مهدی هاشمی درنقش حاجی‌فیروز و شبنم مقدمی در نقش ننه‌سرما، به‌خوبی حکایت از آن دارد که فیلم پشتوانه‌ قابل‌قبولی از چهره‌های معتبر سینمایی را برای همراه‌کردن مخاطب در اختیار داشته اما همه‌ این ظرفیت‌ها به خروجی‌ای ایده‌آل منتهی نشده است تا بتواند بدون لکنت یک روایت سینمایی باشد. نوروز تکیه‌گاه اصلی خود در روایت را بر جلوه‌های ویژه‌ رایانه‌ای قرار داده که در این فیلم بسیار تعیین‌کننده هستند و تلفیق فضای انیمیشن و رئال هم در آن به‌خوبی رقم خورده اما سایه‌ سنگین «تکنیک» و «اجرا»، اصالت و سلامت «قصه» را تحت‌الشعاع قرار داده است و داستان و روایت از نبود شخصیت‌پردازی درست آسیب‌ دیده است و به‌همین‌دلیل مخاطب در مواجهه با آن نمی‌تواند با هیچ‌‌یک از کاراکترها ارتباط برقرار کند. به‌طور مشخص، نوجوان اصلی فیلم، گویی فقط یک نماد است و قرار است مفهوم «نوجوان» را در داستان فیلم نمایندگی کند اما هیچ شاخصه و مشخصه‌ای به‌عنوان یک «شخصیت» ندارد. کاراکترهای پیرامونی او به‌ویژه پدر و مادری که قرار است در طول داستان در جریان چالش‌های زندگی مشترک‌شان قرار بگیریم هم هیچ کمکی به تکمیل فرآیند پرداخت شخصیت اصلی داستان نکرده‌اند. این بی‌توجهی به شخصیت‌پردازی زمانی تلخ‌تر و حسرت‌برانگیزتر می‌شود که شخصیت‌هایی همچون عمونوروز، حاجی‌فیروز و ننه‌سرما را هم شامل می‌گردد. آنها هم در داستان تنها «نماد» هستند و هیچ ویژگی‌ای ندارند که مخاطب بتواند با آنها همذات‌پنداری کند. فیلم نوروز‌ قطعا برای سینمای کودک و نوجوان یک دستاورد و تجربه‌ ارزشمند است که باید قدر آن را دانست اما برای «مخاطب»‌ آورده‌ای ندارد.

دیگر خبرها

  • نقش و اهمیت بانوان در سینمای ایران
  • چرخ‌وفلک جادویی
  • رکوردداران MVP در NBA/ جوکر در تعقیب بزرگان و تاریخسازی!
  • بازیگران کارتونی «بازی تاج و تخت»
  • بازیگران کارتونی «بازی تاج و تخت»/ هنرنمایی جدید هوش مصنوعی
  • بازگشت مقامات حکومت پیشین افغانستان
  • گام‌های لرزان اساطیر ایرانی
  • تن‌هاخ پس از یک ناکامی دیگر: شخصیت برنده داریم!
  • ۱۶۷ میلیون بازدید تیزر فیلم «جوکر ۲» در ۲۴ ساعت
  • 167 میلیون بازدید تیزر فیلم «جوکر ۲» در ۲۴ ساعت ؛ از باربی جلو زد