Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش ایلنا، حدود 10سال قبل، پیش از آنکه به آکادمی تیم مشهور شهرش، یعنی ویلم بپیوندد، فن‌دایک در آشپزخانه رستوران گمنامی در تیلبورگ به شستن ظرف‌ها می‌پرداخت تا در ازای آن بتواند چند یورویی در جیب خود و خانواده‌اش بگذارد. کارفرمای وی وقتی از تصمیمش برای ترک آن رستوران و ورود به دنیای فوتبال حرفه‌ای باخبر شد، نصیحت‌وار به وی گفت بهتر است به‌دنبال ورزشی که همین شغل فعلی را از وی می‌گیرد نرود اما وی پارسال با کارکنان سابقش تماس‌گرفت تا انتقالش به لیورپول را که درآمد سالیانه 10میلیون پوندی برایش به‌همراه داشت، تبریک بگوید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

فن‌دایک صفر تا صد را با پشتکاری مثال‌زدنی طی کرد تا عنوان گرانقیمت‌ترین مدافع جهان را -هرچند برای یک سال- از آن خود کند، به بازوبند کاپیتانی تیم ملی کشورش برسد و آخرین و شاید مهم‌ترین قطعه پازلی باشد که یورگن کلوپ با ساختن آن قرمزهای آنفیلد را به فتح رویاهای 10ساله و 30ساله‌شان امیدوار سازند. او چندی پیش در تصاحب عنوان بازیکن فصل یوفا نیز مسی و رونالدو را پشت سر گذاشت تا فوتبال‌دوستان را در انتظار دریافت توپ طلا بگذارد. هرچند مسی در رقابت انفرادی دوشنبه‌شب با ویرجیل پیروز شد و با کسب ششمین برچسب «برترین بازیکن سال» در تاریخ جاودانه‌تر شد، مدافع هلندی پس از این مراسم از راز بزرگی در زندگی خود پرده برداشت.

هشت سال قبل و در زمان حضور فن‌دایک در خرونینگن هلند، پس از دیدار با اکسلسور وی مبتلا به سخت‌ترین چالش زندگی‌اش شد؛ بیماری که در ابتدا پزشکان محلی گمان می‌بردند یک تب ساده است. فن‌دایک پس از جشن The Best برای نخستین مرتبه از این روزهای تلخ در برابر میکروفن فورفورتو صحبت می‌کرد. او می‌گفت: «من دروغ نمی‌گویم. من می‌توانستم در آن روزها بمیرم.» دیک لوکین، سرمربی آن زمان خرونینگن نیز مادر فن‌دایک را فرشته نجاتش خواند؛ تنها کسی که وضعیت ویرجیل را عادی نمی‌دانست و بدون اعتماد به نظر پزشک بیمارستان محلی پسرش را به بیمارستان مجهزتری برد تا عفونت روده، کلیه و آپاندیس وی را تشخیص دهد.

دست‌وپنجه نرم کردن با دشوارترین چالش‌ها تقدیر فن‎دایک بود اما مدافع تنومند هلندی صخره‌وار برابر تمام چالش‌ها ایستاد. او از نبرد با مرگ سربلند بیرون آمد و سال‌ها بعد در پیروزی لیورپول برابر یاران هری کین نقش مهمی ایفا کرد تا یکی از وفادارترین هواداران جهان به رویای 14ساله قهرمانی اروپا برسد. او در آن زمان به فرشته مرگ نباخت و از زمان حضورش در آنفیلد به مدت بیش از یک سال در هیچ نبرد تن‌به‌تنی غائله را واگذار نکرد. اکنون مهم نیست که فن‌دایک هلند را پس از 27سال به سرزمین لاله‌های نارنجی بیاورد و پا در کفش مارکو فان‌باستن بگذارد. تمام مبارزات جانانه‌ای که چه درون زمین و چه بیرون زمین از فن‌دایک دیدیم، او را شایسته بدل شدن به یک نماد تسلیم‌ناپذیر می‌کند.

یادداشت: سام ستارزاده

منبع: ایلنا

کلیدواژه: لیورپول ویرجیل فن دایک

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۲۵۳۴۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ساره خسروی؛ مترجم: روانشناسان خواندن «سلام زیبا» را به مراجعین خود پیشنهاد می‌کنند

«سلام زیبا» نوشته خانم آن ناپولیتانو داستان زندگی خانواده «پاداوانو» است. یک خانواده 6 نفره؛ پدر، مادر و چهار دختر که در شیکاگو زندگی می‌کنند. داستان از دوران نوجوانی این دخترها آغاز می‌شود و تا میانسالی آن‌ها ادامه دارد. مخاطب با غم ها و شادی‌ها، اشک و لبخندها و عشق‌ها و ناکامی‌های شخصیت‌های داستان همراه می شود و با دنبال کردن چند دهه از زندگی آن‌ها به کشف و شناخت خود، احساسات و مهارتهایش دست می‌یابد.

از این جهت «سلام زیبا» رمانی است که به خواندن آن توصیه شده و با اقبال مخاطب در جهان مواجه شده است. این اثر کتاب سال به انتخاب واشنگتن پست، تایم و نامزد بهترین کتاب سال گودرید را یدک می‌کشد و به عنوان یکی از پرفروش های نیویورک تایمز معرفی شده است.

درباره «سلام زیبا» که توسط نشر آموت منتشر شده  با ساره خسروی؛ مترجم اثر به گفتگو نشستیم  که حاصل آن را می‌خوانید.

  چه شد که تصمیم گرفتید کتاب «سلام زیبا» را ترجمه کنید؟ 

معمولاً نویسنده‌­هایی که آثار قبلی­شان پرفروش شده­‌اند مورد توجه مترجم‌­ها قرار می­‌گیرند. اثر قبلی ناپولیتانو، «ادوارد عزیز» هم کتاب پرفروشی بود چه در آمریکا و چه در ایران. وقتی متوجه شدم که این نویسنده قرار است کتاب جدیدی چاپ کند، آن را زیر نظر گرفتم. زمانی که تصمیم به ترجمه­ «سلام زیبا» گرفتم، این کتاب هنوز به زبان انگلیسی چاپ نشده بود. من فقط خلاصه‌­ای از این رمان خواندم و بسیار جذب خط داستانی‌­اش شدم. ناگفته نماند که عنوان کتاب هم نوید یک داستان گرم و صمیمی را می­‌داد. بعد از چاپ کتاب کل داستان را خواندم و با ناشر مشورت کردم و نظر هر دو ترجمه اثر بود. 

این کتاب برای شما چه ویژگی بارزی دارد که مخاطب در خوانش آن باید به آن توجه ویژه ای کند؟

این کتاب ویژگی­‌های بسیاری دارد اما آنچه دوست دارم خوانندگان توجه بیش­تری به آن کنند، بُعد روانشناختی رمان است. این رمان سرشار از آموزه­‌های روانشناختی است. این کتاب یک قصه نیست بلکه می­‌تواند داستان زندگی خیلی از ماها باشد. من خودم به عنوان یک خواننده بعد از خواندن این کتاب صرفاً به داستانش فکر نمی­‌کردم بلکه به واکنش‌­های خودم در چنین شرایطی هم می‌­اندیشیدم، به توانایی درک دیگران، به گذشت کردن، به انتخاب­‌های اطرافیانم و نحوه­ برخوردم با آن­ها هم می­‌اندیشیدم. امیدوارم کتاب بتواند این واکنش­‌ها را در خوانندگان هم ایجاد کند. اغلب خواننده­‌ها کتاب می­‌خوانند تا در قالب آن داستان چیز جدیدی یاد بگیرند. به­‌نظرم «سلام زیبا» نمونه­ بارز کتابی است که می‌­تواند به زیبایی و ظرافت هرچه تمام­تر مفاهیم زیادی را به خواننده القا کند. 

داستان یک خانواده آمریکایی و وقایعی که طی چند دهه بر آن می‌گذرد را روایت می‌کند، با توجه به این نکته، اثر چقدر بازتاب زندگی روزمره مردم آمریکا است و تصویر عینی از جامعه امروز خانواده‌های آمریکایی را نشان دهد؟ 

اجازه بدهید بگویم نه فقط جامعه­ امروز آمریکا. علی­رغم اینکه رمان در بستر آمریکا و در دهه‌­های هفتاد و هشتاد میلادی اتفاق می­‌افتد، نویسنده یک رمان جهانی نوشته است.  او دست روی موضوعاتی گذاشته که همه برای همه مردم دنیا آشناست. موضوعاتی از قبیل افسردگی، طردشدگی، خودخواهی، کنارآمدن با سوگ، دوراهی‌­های زندگی، استقلال، گذشت و... . هر خواننده‌­ای از هر کجای دنیا می‌­تواند این موضوعات ملموس را درک کند چرا که چنین موضوعاتی تاریخ انقضا ندارند. وقتی می­‌بینم خوانندگان ایرانی با شخصیت­‌های این رمان همزادپنداری می­‌کنند و می­‌گویند فلان شخصیت خیلی به من شبیه بود، یا اگر من جای او بودم این کار را می­کردم یعنی که این رمان توانسته یک تصویر عینی از جامعه­ امروزی ارائه دهد.

درباره نویسنده اثر بگویید. خانم آن ناپولیتانو از آن دسته نویسندگانی است که از خلق شخصیت های پیچیده و توصیف چالش درونی انسان ها لذت می‌برد و در آثارش همیشه در این مسیر قدم برداشته است. چه عاملی باعث شده اکثر نویسنده‌های امروز آمریکایی به خلق داستان های شخصیت‌محور و توصیف چالش های درونی انسان امروز رو بیاورند و خانم آن ناپولیتانو نسبت سایر نویسنده‌ها چه ویژگی بارزی دارد؟  

می­‌شود گفت که نگاه به بُعد درونی انسان از دوره­ مدرنیسم به شکوفایی رسید. ویرجینیا وولف یک جمله­ معروف دارد که می­‌گوید «به درون نگاه کن و زندگی انگار خیلی متفاوت با این است.» این دیدگاه به‌­دنبال برجسته‌­کردن پیچیدگی‌­ها و تعارض‌­های درونی شخصیت­هاست تا به یک تصویر زنده و واقعی از انسان­ها دست یابد. این روش نوآورانه به نویسندگان امکان می­‌داد تا به پرسش­های پیچیده‌­تر و عمیق­تر از زندگی و انسان­ها بپردازند. باتوجه به اینکه انسان­ها دارای تعارض­ها، تردیدها، احساسات و تجربیات گوناگون هستند، نگاه به درون شخصیت از سمت نویسنده به خواننده کمک می‌­کند تا با تجربه­‌ها و احساسات شخصیت­های داستان همدل شود و درک عمیق­تری از جامعه و جهان پیرامون خود پیدا کنند. دلیل پرطرفدار بودن این نوع داستان­ها هم بیش­تر به­‌خاطر عمق بخشیدن و رسوخ به درونی‌­ترین بخش انسان است که می­‌تواند بیش­ترین تاثیر را روی خواننده بگذارد. ناپولیتانو هم از این قاعده مستثنی نیست. داستان همواره با کشمکش­های درونی شخصیت‌های داستان خواننده­ را تا پایان با خود می­‌کِشد. اما چیزی که ناپولیتانو را در این نوع سبک برای من متمایز می­‌کند، خلق شخصیت­هایی است که علی­رغم اشتباهاتی که دارند، دوست­داشتنی هستند. این دید واقعی به شخصیت­ها، آن­ها را ملموس‌­­تر می­‌کند. در اغلب رمان­ها خوانندگان فقط با یک شخصیت همزادپنداری می­‌کنند. اما در این رمان دیده­‌ام که بسیاری از خوانندگان با شخصیت «سیلوی» همراه می‌­شوند و بسیاری«جولیا» را به خاطر استقلالش ستایش می­‌کنند و شماری هم خود را بسیار شبیه به «ویلیام» می­‌دانند. این همراه کردن خوانندگان با شخصیت‌ها از نظر من نقطه قوت ناپولیتانو بوده است.

«سلام زیبا» موفقیت هایی کسب کرده است؛ نظیر بهترین کتاب سال به انتخاب واشنگتن پست و تایم، پرفروش نیویورک تایمز بوده و نامزد بهترین کتاب سال گودریدز، شما به عنوان مترجم اثر موفقیت‌های کتاب را مرهون چه می‌دانید؟

موفقیت این رمان بستگی به مجموعه‌­ای از ویژگی­ها دارد؛ اول، نثر ادبی و در عین حال شیوای ناپولیتانو است که خواندن کتاب را چندین برابر لذتبخش­‌تر می­‌کند. ویژگی دیگر موضوعاتی است که او دست روی آن‌ها گذاشته است که همگی از معضلات روز هر جامعه‌­ای هستند. این را هم اضافه کنم که ناپولیتانو چاشنی شعر و ادبیات(والت ویتمن و زنان کوچک) و ورزش (بسکتبال) را هم به اثرش اضافه کرده که به محبوبیت این اثر افزوده، چرا که این مفاهیم هم طرفداران خود را در بین خوانندگان دارند. سومین ویژگی خلق شخصیت­‌های گیرا و قابل درک است که خوانندگان را به خوبی همراه می­‌کند. از دیگر ویژگی­‌های این کتاب می‌­شود به اضافه کردن چاشنی احساس اشاره کرد. اغلب خواننده‌­ها وقتی از لحاظ احساسی درگیر یک داستان می­‌شوند، آن خوانش برایشان لذتبخش می­‌شود. پایان این کتاب هم سرشار از احساس است و می­‌تواند در موفقیت کتاب نقش مثبتی ایفا کرده باشد.   

نویسنده اثری روان‌شناسانه نوشته است. اقبال مخاطب امروز دنیا و همچنین مخاطب ایرانی به داستانهای شخصیت‌محور که از رگه‌های روان‌شناسی بهره برده‌اند، چقدر است؟

 به نظر من داستان­هایی که بُعد روانشناسی دارند، می‌­توانند خیلی بهتر از کتاب­هایی که مستقیماً آموزه­‌های روانشناختی را آموزش می­‌دهند روی مخاطب تاثیر بگذارند. چرا که مخاطب امروز به دنبال این نیست که نصیحت شود، بلکه ترجیح می‌­دهد به­ طور ضمنی یک حقیقت ملموس را درک کند جوری که انگار خودش در جایگاه آن شخصیت قرار دارد. من بسیار شنیدم که روانشناسان حتی در همین ایران خواندن «سلام زیبا» را به مراجعین خود پیشنهاد کرده­‌اند و این نشان می­‌دهد اهمیت داستان خواندن و در عین حال تاثیر گرفتن از آن تا چه حد بالاست. امیدوارم این شیوه داستان‌­نویسی بیش­تر رواج پیدا کند.

سلام «زیبا» ماجرای زندگی چهار خواهر است که گفته شده نویسنده خواسته با این اثر ادای دینی کند به رمان کلاسیک و خواندنی «زنان کوچک». درباره این مساله و  نقاط اشتراک و تفاوت های این دو اثر بگویید.

نویسنده در یکی از مصاحبه­‌هایش گفته که در ابتدا قصد نداشت ایده  «زنان کوچک» را وارد داستان کند اما بعد از اینکه به وسط داستان رسید، متوجه شد که بد نیست برای بُعد دادن به کارش ارتباط بین خواهرها را به ارتباط بین خواهران مارچ تشبیه کند. اما به جز این من به شخصه هیچ شباهتی بین دو داستان ندیدم و همان­طور که خود نویسنده گفت این داستان صرفاً ادای دینی به «زنان کوچک» است و نه نسخه به روز شده این کتاب. «سلام زیبا» یک داستان مستقل با دیدگاهی کاملاً متفاوت است که می­تواند خواننده­های زیادی را به خودش جذب کند. ناگفته نماند که علاقه‌­مندان به درام­های خانوادگی همچون «زنان کوچک» نه تنها از خواندن «سلام زیبا» لذت می‌برند، بلکه به بینشی فراتر از آن هم دست می‌­یابند.

خدیجه زمانیان یزدی

دیگر خبرها

  • آدینه با داستان/ مرد خیلی پیر با بال‌های خیلی بزرگ
  • عملیات وعده صادق نشان‌دهنده اراده پولادین مردم تحت هدایت رهبر انقلاب بود
  • رئیسی: عملیات وعده صادق نشان‌دهنده اراده پولادین مردم تحت هدایت رهبر انقلاب بود
  • تاب‌‌آوری زنانه، قدرت مادرانه
  • منظور از تاب‌آوری زنانه چیست؟
  • چهار سال پس از خطای پیکفورد روی فن دایک؛ داور جنجالی بار دیگر قاضی دربی مرسی‌ساید
  • چالش بزرگ سپاهان در شهرآورد اصفهان
  • ساره خسروی؛ مترجم: روانشناسان خواندن «سلام زیبا» را به مراجعین خود پیشنهاد می‌کنند
  • یک مدافع استقلال قربانی آرمین سهرابیان!
  • چالش بزرگ سپاهان در دربی اصفهان