نگاه روشنفکرانه شیخ محمد مجتهد شبستری به آموزه های دینی
تاریخ انتشار: ۶ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۲۶۲۸۰۴
به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا، هنگامی که بر تاریخ اندیشه بشری نگاه می اندازیم با افرادی مواجه میشویم که هنگام اثبات نظرات خود به جای استفاده از روشهای صحیحی مثل برهان از راههای نادرستی مانند مغالطه بهره جستهاند. در همین زمینه متفکران آزاد اندیش و معتقد به واقعیت در تاریخ اندیشه بشری با این گروه به مقابله برخاستهاند و با دقت در استدلالها، مغالطات موجود در آنها را کشف و بیان می کردند و برخی از آنان نیز رسالهای خاص در این زمینه نگاشتهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا در این نوشتار در صدد است تا ضمن شناسایی محمد مجتهد شبستری به معرفی مهم ترین آثار برگزیده او به عنوان نخستین شخصی که پای تحلیلهای هرمنوتیکی را به ادبیات دینی ایران باز کرد به طوری که دیدگاهها و آثار وی در این زمینه بحثهای زیادی را برانگیخت، بپردازد.
شیخ محمد شبستری، مجتهد دینی
ششم مهر زادروز مردی را نوید می دهد که تأکید دارد که فکر و اندیشهاش در قالبی خاص به نام روشنفکری دینی یا نواندیشی دینی یا هیچ عنوان دیگری قرار ندارد. معتقد است که این قالبها بیشتر از آن که معنا دهنده به فکر باشند، معنا را از فکر می گیرند. دغدغه امروزینش در مقام الهیدان مسلمان، فهم اسلام برای به دست آوردن معنایی در زندگی است.
شیخ محمد مجتهد شبستری در ۱۳۱۵ خورشیدی در شهرستان شبستر چشم به جهان گشود و به گفته خودش دوران کودکی و نوجوانی پرتلاطمی را پشت سر گذارند. او در این باره می گوید: «کودک که بودم در شهر شبستر زندگی میکردیم. در آن روزها روزهای پرتلاطمی را از سر گذراندم. به ناچار از شبستر به تبریز نقل مکان کردیم. آن زمان مصادف بود با اشغال منطقه آذربایجان توسط روسها. روسها را میدیدیم که در طول راهمان اردو زده بودند و میترسیدیم. یکی از دلایلی که پدرم شبستر را رها کردند و به تبریز رفتند اذیت و آزار عوامل دولتی و حکومتی در شبستر بود. پدرم گونهای کاریزمای دینی داشت و این کاریزما در مواجهه دیگران با ایشان مشهود بود. پنج سالم بود که مادرم فوت کرد.»
اکنون محمد مجتهد شبستری در آستانه ۸۲ سالگی قرار دارد و همچنان با وسواس و دقتی مثال زدنی، سخنان خود را گزیده و اصلاح می کند. مواجهه او با اندیشه دینی و جهان مدرن، واجد دورههای مختلفی بوده است: از تکمیل دروس حوزوی تا گام نهادن در عرصه روشنفکری دینی و در چند سال اخیر، اتخاذ رویکردی که الهیات تفهمی نامش میگذارد. افزون بر این، او از نخستین افرادی است که خواننده ایرانی را با رویکرد هرمنوتیکی جدید به دین آشنا کرد. تلقی فردی ـ وجودی از ایمان و توجه به معنای دینی در زندگی انسانی که به کوششهای اجتماعی هم سرایت میکند، از ویژگیهای متمایز کننده اندیشه او به شمار می رود.
کتاب ایمان و آزادی
نویسنده این اثر با استناد به مکاتب و نظریه های مختلف سعی در اثبات گزاره هایی داشته است. شبستری اعتقاد دارد که انسانها با نامگذاری و دستهبندی عوالم، خدای متعال را محدود و مقید به یکسری قیود کرده و از مطلق بودن خارج ساخته اند اما جای این انتقاد بر او باز است که بشر با علم به محدویت های ذهنی- زبانی خویش، همیشه در صدد کسب علم و آگاهی بیشتر و تنقیح دقیق تر معلومات خویش در مورد خدا بوده و با این حال هرگز دانش و معرفت خویش را نسبت به این امر الهی، نهایی و پایان یافته تلقی نکرده است. نگارنده این اثر از منظر دیگری، مجدد اشاره به نوعی محدود سازی خدا به وسیله بشر داشته و معتقد است که تعریف ایمان و خداپرستی افراد، تحت تاثیر وابستگیشان به نهادهای اجتماعی است. نویسنده در جایی دیگر، معتقد شده که تغییر در چارچوب دین و ارائه تعریفی خاص از خدا، موجب آن میشود که حجاب و غبار بر روی آیینه شفاف دین و دینداری بیفتد و لیکن با وجود داشتن چنین مقدمه صحیحی، نباید این نتیجه غلط را به دست آورد که تحدید خدا به حدود مادی، مکانمند و زمانمند لازم آمده است.
تعریف شبستری از ایمان در این کتاب شامل خود امامان و رهبران قدسی دین نمی شود زیرا خود آنان هم تا حدودی تحت تاثیر رسوم، امیال، غرائز و اقتدارهای درونی و بیرونی بوده اند و مردم را نیز وادار یا دعوت به تبعیت از این رسوم و قواعد میکرده اند. نگاهی به سیره اولیای دین در اموری از قبیل ازدواج، برده داری، جنگ و معاملات، نشان دهنده درگیری و آلودگی به لوازم عالم مادی و مقتضیات آن است. در یکی از فصل های این کتاب رسالت اصلی علم کلام اسلامی را به استناد به گوهر مراد لاهیجی، تصحیح اوضاع شریعت می داند و معتقد است که آفت ایمان، تقلید از شخصیت های گذشته است و در عوض باید با انتخابی آزاد اندیشانه و با اراده و ارتباطی شخصی ونه شیء گونه با خداوند، به ایمان دست یافت. به نوعی نویسنده ابراز داشته که نباید به پیشینهها اعتماد کرد و روش آنها را گمان و احتمال می داند و شاید به نوعی برخورد با علم فقاهت شده و شاید استصحاب در مسائل فقهی گواه بر نقد ما باشد. نویسنده در فصل دیگری از این کتاب به لزوم آزادی کامل بیان در مقام سخن گفتن ولو از خدا تاکید و تصریح دارد که باید به نظریههای علمی- فلسفی در باره خدا و مقدسات فرصت انتشار و مکث دهیم و اجازه دهیم تا درباره آنها بحث و تبادل نظر شود. خواننده در این کتاب به این مهم دست می یابد که نویسنده اعتقاد دارد که حد وحدود نقد در جامعه دینی نباید خط قرمز داشته باشد و محتوای معرفتی ایمان باید دائماً در حال نوشدن باشد و زور به هیچ وجه با ایمان جمع نمی شود. کتاب ایمان و آزادی به وسیله انتشارات حکمت در ۱۳۸۲ خورشیدی چاپ و روانه بازار نشر شد.
هرمنوتیک، کتاب و سنت
این اثر شامل ۲ بخش که بخش نخست آن در ۱۱ فصل با عناوین «فرآیند فهم متون؛ وحی خداوند و دانش انسان؛ پیش فهمهای فقیهان، جاودانگی احکام دین و تشخیص موضوعات؛ پیش فهمهای فقیهان و ثبات یا تغییر موضوعات احکام دین؛ با علم فقه نمیتوان نظام تأسیس کرد امّا می توان به برخی پرسشها پاسخ داد؛ آراء و فتواهای سیاسی فقیهان؛ پیش فهمها، علایق و انتظارات فقیهان و مسایل جامعه و حکومت؛ انتقاد پذیری نظریات و فتواهای دینی، مشارکت همگان در شکلگیری آن، ضرورت آزادی بحث و انتقاد درباره دین؛ پیش فهمهای عمده مفسران وحی اسلامی از اهل حدیث و اشاعره تا معتزله و عارفان و متأخران چون مرحوم طباطبایی؛ معناهای متفاوت سخن وحیانی نزد متألهان مسلمان و پیش فهمهای فقیهان و فتواهای اقتصادی آنان» تدوین شده است. بخش دوم کتاب، شامل هفت موضوع با این عناوین «بازسازی تفکر دینی چیست؟؛ تحول مفاهیم دینی در بستر زمان؛ متون دینی و جهان بینی نقد تاریخی؛ نقد تفکر کلامی سنتی در اسلام معاصر؛ چرا باید اندیشهی دینی را نقد کرد؟؛ وحی و آزادی عقلی انسان و اجتهاد به مثابه جمع میان اصول ابدی و تغییرات اجتماعی» است.
در پایان کتاب، ۲ پیوست با عناوین: کلام جدید، قلمرو شریعت، تئوری تفسیر متون دینی و نقد مقاله تفکر کلامی سنتی در اسلام معاصر و پاسخ آن نقد به چشم میخورد. این اثر به همت انتشارات طرح نو منتشر شده که موضوع کتاب این است که مفسران وحی اسلامی همیشه بر اساس پیش فهم ها، علائق و انتظارات خود از کتاب و سنت به تفسیر آن پرداخته اند. نویسنده تلاش می کند تا نشان دهد که تفسیر و اجتهاد عالمان دین اسلام نیز مشمول اصل کلی دانش هرمنوتیک یعنی استناد تفسیر و فهم متون بر پیش فهم ها، علائق و انتظارات مفسر بوده است و استثنایی در کار نیست. در عین حال در مقام تجویز، این کتاب عالمان دین را بدین نکته دعوت میکند که تقبیح تمام عیار پیش فهم ها در هر عصر شرط اساسی و اصلی هر گونه تفسیر و افتاء صحیح دینی است و تکامل دانش دین بدون این بازنگری میسر نیست؛ برون شدن جهان اسلام از مشکلات نظری و عملی که تمدن پیچیده امروز برای آن به وجود آورده تنها با این بصیرت و توجه ممکن می شود. شبستری در خصوص این کتاب می گوید: مسلمات دانش هرمنوتیک و دانش تاریخ، به ما میگوید فهم و تفسیر هیچ متن دینی و بازسازی هیچ حادثه تاریخی، بدون پیشفهمها، پیشفرضها، انتظارات و علایق ممکن نیست. در حقیقت فهم ما از سنت پیامبر و ائمه، خود یک قرائت است که از قرائت پیامبر و ائمه به عمل میآید و از آنجا که در عالم انسان، واقعیتی بهنام قرائت قطعی الانطباق نداریم و همه قرائتها «ظنی» و اجتهادی است، همواره پیدایش قرائتهای جدید محتمل است و منطقا هیچ مانعی برای آن وجود ندارد.
نقدی بر قرائت رسمی از دین
به گفته محمد مجتهد شبستری تمام موضوعات این کتاب به صورت سخنرانی در دانشگاهها، گفت وگو با مطبوعات یا مقاله به وسیله نگارنده این اثر مورد بحث قرار گرفته و به استثنای بحث حقوق بشر در نشریات مختلف کشور منتشر شده است اما محتوای این کتاب بسیار بیش از محتوای آن بحث ها است. او درباره این کتاب می گوید: تقریباً همه آنها را بازنگری، تنقیح و به صورت نسبی کامل گرداندهام. این کتاب را به این جهت نقدی بر قرائت رسمی از دین نامیدهام که تقریباً همه مباحث آن، با وجود گوناگونی آنها، از خاستگاه نقد مطرح شده است اما این نقدها، تنها بیان کردن ضعفها و عوارض بحران ساز قرائت رسمی و چالشهای به وجود آمده از آن نیست. به تناسب موضوعات، در اکثر موارد راهحلهایی عرضه شده است. اگر خوانندگان صاحبنظر، آراء و افکار این کتاب را به تیغ نقد بسپارند، بیشک به بارورسازی تفکر دینی و سیاسی در جامعه ما یاری خواهند رساند.
محمدمجتهد شبستری در گفت وگویی با یکی از مطبوعات درباره ایمان دینی گفته بود: تعریفی که بنده از ایمان عرضه میکنم تعریفی درون دینی است. به این معنا که سعی میکنم از ایمانی که در سنت ادیان وحیانی و به خصوص دین اسلام، با فهم مؤمنان از آن، شکل گرفته سخن بگویم. اساساً ایمان در قلمرو ادیانی پدید آمده است که خودشان را به نوعی به وحی مستند میدانستهاند. به همین دلیل در ادیان هند و خاور دور موضوعی به نام «ایمان» وجود ندارد و حتی پارهای از مفسران آن ادیان با ایمان مخالفت هم می کنند، زیرا معتقدند ایمان در طول تاریخ بشر به جنگ و خونریزی منجر شده است. با در نظر گرفتن این توضیحات بهنظر میرسد، برای آنکه بتوانیم تعریفی از ایمان به دست آوریم باید به ۲ منبع مراجعه کنیم: نخستین منبع عبارت است از متون دینی به معنای اعم؛ یعنی کتاب، سنت و نظریههای متکلمان، عارفان و بعضی فیلسوفان متکلم. منبع دوم، تجربههای دینی مسلمانان است که از آغاز، یک بستر تاریخی را پدید آورده و ایمان در این بستر تاریخی جریان و سیلان داشته است.
محمد مجتهد شبستری معنای احیای دین را مرتبط با تجربه دینی دانسته و میگوید: در این صورت معنای احیای دین چه میتواند باشد؟ در این صورت احیای دین را بیش از هر چیز در احیای آن تجربهها باید جستجو کرد. هرگاه در عصری آن تجربهها احیا شود، دین احیا شده است. البته متناسب با آن تجربه ها، سطح شناخت و عقیده ها با آنها همآهنگ می شود و همین طور است اعمال و شعائر.
این اثر که به وسیله انتشارات طرح نو در ۱۳۸۱ خورشیدی منتشر شده و دارای چهار بخش با عناوین بحران قرائت رسمی از دین، مفاهیم سیاسی جدید و سنت اسلامی، حقوق بشر، قرائت انسانی از دین است که مولف نیز در بخش هایی به بیان دیدگاه های خود پرداخته است.
پژوهش هایی درباره قرآن و وحی
کتاب مباحث فی علوم القرآن اثر صبحی صالح به شمار می رود که به وسیله محمدمجتهد شبستری ترجمه شده است. این اثر شامل یک سلسله سخنرانی های دانشگاهی درباره دقیقترین موضوعات مربوط به قرآن است که با روش ساده علمی و قابل فهم به رشته تحریر در آمده است. مجموع کتاب پس از پیشگفتاری از مؤلف و مترجم به چهار بخش و هر بخش به فصل هایی تقسیم شده که در یک ترتیب منطقی قرار می گیرد. مولف در فصل بررسی پدیده وحی، مطالبی که پارهای از آن مورد موافقت بسیاری از علمای شیعه نیست. بر همین اساس، مترجم پاورقیهایی را بر این مطالب اضافه کرده که در آخر فصل به چاپ رسیده است. شبستری ترجمه کتاب را بر ۲ بخش قرار داده که بخش نخست آن فصل های نام های قرآن، پدیده وحی، نزول تدریجی قران و اسرار آن و بخش دوم را به فصل هایی همچون کیفیت و مراحل جمع آوری و نگارش قرآن، اعراب گذاری، رسم الخط و رسیدگی به مساله مهم اختصاص داده است.
منابع:
۱. بیات، عبدالرسول (با همکاری جمعی از نویسندگان)، فرهنگ واژه ها، ۱۳۸۱ش، قم، مؤسسه اندیشه و فرهنگ دینی، چاپ اول،
۲. پترسون، مایکل و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه ابراهیم سلطانی و احمد نراقی؛ ۱۳۸۸ش، تهران، طرح نو، چاپ ششم،
۳. غزالی، ابو حامد؛ احیاء علوم الدین، بی تا؛ بیروت، دارالقلم، چاپ سوم.
۴. کاپلستون، فریدریک؛ تاریخ فلسفه غرب، ج۱، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی؛ ۱۳۶۸ش، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم،
۵. کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی ج۱؛ ۱۳۶۵ش؛ تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ ۴.
۶. مجتهد شبستری، محمد؛ ایمان و آزادی، ۱۳۷۶، تهران، طرح نو، چاپ اوّل.
۷. مجتهد شبستری، محمد؛ نقدی بر قرائت رسمی از دین، ۱۳۷۹؛ تهران، انتشارات طرح نو، چاپ اوّل.
۸. مجتهد شبستری، محمد؛ هرمنوتیک، کتاب و سنت، ۱۳۷۷، تهران، نشر طرح نو، چاپ اول،
۹. مهدوی، یحیی؛ شکاکان یونان، ۱۳۷۶ش، تهران، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، چ اول.
منبع: ایرنا
کلیدواژه: اجتماعی شیعه تهران إيران شبستر حقوق بشر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۲۶۲۸۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خدا، مردم، میهن
نگاه خاضع وخاشع برابرمرحمت بزرگ الهی، نگاه معرفتبخش توحیدگرا،ایمانی و فرهنگی به اقدام نظامی/امنیتی حمله به اسرائیل از خاک ایران و این پیروزی بزرگ ومضمون ارتقای بازدارندگی دراین اقدام و درک لطف خدا در نیرومندتر شدن انقلاب اسلامی بسیار مهمتر و حقیقیتر از نگاه ملی یامنطقهای،یا فخربه آن وشادمانی ازآن حتی مهمتر ازخود حیثیت جهانی حاصل ازاین موفقیت است.این را دریابیم که پهپادها و موشکها جز ابابیل و پرندههای مبین لطف خدا نبودهاند.نقشه دشمن برای تلخکردن طعم پیروزی
اگر ما دچار پرستش نفس خود و غرور بت نفس خود شویم، همهچیز در یک لحظه از دست خواهد رفت. فرار از حق و خود را دیدن و خدا را ندیدن، میتواند ما را بیپناه برابر طرح و تیر توطئه شیاطین و نقشهشان برای تلخکردن طعم پیروزی کند. ما نباید از خوشی ناخویشتندارانه سر از پا نشناسیم، چنانکه در شکستها و دشواریها نباید بیشکیب شویم و دستوپای خود را گم کنیم. قلبا باید شرط عبودیت را به جا آوریم تا همچنان قدرت و لطف خدای رحیم ما را از شرارت شیطان و غدر و ذلت و ضلالت بازدارد و یار و مددکار جهاد مومنان و سپاه اسلام باشد. پس تأمل کنیم:
۱- فهم رابطه حقیقی خدا و مردم و سپاه جمهوری اسلامی مهم و اساسی است.
ملت باید غافل نشود که انسان رهروی صراط مستقیم،همان مومنی است که حقیقتا به غیب ایمان قلبی دارد، تقوی میورزد و در درک و عمل، عبد خداست وازپروردگار یکتا یاری میجوید.این حال، امروزهم باید حال روحی ماوعملی ماباشد. ترک ایمان به حق مطلق، هر فرد و نیرو و ملتی را در جایی گرفتار ظلمات و شیطان میکند. پس اول رابطه خود و حق متعال را اصلاح کنیم.
۲- قدرت سپاه، منبعث از ملتی بوده، دارای صبر بر ایمان و اسلام و انقلاب اسلامی. ۴۵سال ملت ایران، بیشترشان، پیر و جوان، مرد و زن، مادر و پدر و فرزندان جان در راه حق فداکردند و راه ظالمان و مستکبران و افراد بیایمان و گناهپیشه و راه حرامکاری و چاکری قدرتهای شیطانی درنده و فساد و بیایمانی را در پیش نگرفتند و امکان دادند فرزندان شجاع سپاه حق، پیشاپیش در سنگر اول همه نهادها، رشد نظامی وعلمی کنند و در راه ترقی استطاعت درکار نظامی و سلاحهای بازدارنده پیش بروند. مردم دست خدا و سپاه دست مردم بوده است.سپاه نباید عبودیت و تقوای خدا و خدمت به خدا به شکل دفاع از ملت آزاده و استقلالطلب ضدفرعونیان راکه اساس قدرت و آبروی اوست، فراموش کند و از زندگی مزکی دور شود.
۳- ملت باید یقین کند که حیات طیبه و عزتش به توحید و ایمان به غیب و جهاد وصبر ومقاومتش برابرظلم وکفر مستکبران و تقوا و دوری از حرام و فساد بستگی تام دارد.
استواری بر حق
همه قدرتهای ظلمانی جهان امروز و شیاطین میکوشند، طعم شیرین تنبیه ظلم ددمنش صهیونی را به کام ملت تلخ کنند و ماجرایی بیافرینند و مردم را دلسرد کنند.پس شناخت آن که حقیقت چیست و معنای این پیروزی کدام است وآگاهی درست،اولین وسیله فریب نخوردن است. باید ضمن انجام تکلیف و همه تلاشها، تسلیم خدا بودوریسمان کاررا به دست قدرت، علم و رحمت اوسپرد و به او توکل کرد وهیچ از دشمن نهراسید. اینها بدیهیات اولیه حال بندگی واستواری برحق است. پس به این نکات دقیق بیندیشیم.
۱- شناخت تراریختگی شیطانی.
تلاش شیاطین قدرت جهانی و ابلیس، آن است که ایرانیان را از رهروان حق ناب باز دارد و از نیروهایی پاکیزه با ارواح قدرتمند مومن و حقطلب به خودبردگی اربابان ابلیسمسلک و ظالمان متفرعن فاسد و درنده و چاکر استکبار درنده بکشاند.شیطان بزرگ با رشد خودتحقیری در ایرانیان سست ایمان و جوانان جاهل و گسسته از دین و ناباور به قدرت الهی خویش و فاسد کردن جان و فکر و اخلاقشان و تحریک نیستانگاری و کفر و پوچی و شهوترانی و دنیاپرستی سعی دارد آنان را به سربازان خود بدل سازد و به براندازی قدرت آزاده ملی خود و بندگی ابلیس و جهل و خود زنی وادارد.
۲- روش خودبردگی آن است که اول هویت وخرد فرد را از اوبستاند.بامهندسی ذهن،برای فرد اسیر شیطان، حقیقت وعطش درک آن و شناخت درست و منصفانه را بیاهمیت کند وبرده شهوات ودنیایش کند تا حق را باطل و باطل را حق محسوب کند و بر اساس کینه و بغض بیندیشد. اصلا برایش ارزش نداشته باشد که حق چیست. منافع ایران، ملت، مظلومیت، آرمان پیشرفت و عدالت برای آنها بیارزش است. دربرابر اسرائیل هم عملا سربازصهیونیستهاهستند.ازضربه خوردن دشمن بشریت ناراحت میشوند. ۳۵هزار مرد و زن غزه و ۱۶هزار کودک تکه پاره شوند، حالیشان نیست اما ترسیدن اسرائیلیهای غاصب از حمله موشکی و تشویش غاصبان جنایتکار و دروغ کشته شدن یک دختر اسرائیلی تجاوزکار در بیابان از نظر این چاکران شیطان فاجعه است و آنان چهره بازیگران ناشی را به خود میگیرند، البته نمایش بغض هالیوودی هم نه، ادای بیمزه و باورنکردنی بالیوودی درمیآورند.آنان بردگی ملت و نابودی ایران و نوکری و وابستگی کشور را میپذیرند؛ چون برده شیطان و دچار فرهنگ تراریختگی و خودتحقیر و اسیر کوری و کری شده و سقوط کردهاند.آنان از قدرت سپاه که قدرت ملت است، منزجرند، زیرا اسیر شیطانکهایند و تاریخ اینان را بدترین خائنان به وطن خود و بهحق و ایمان و عقل و انسانیت و عدالت و ایران داوری میکند. بیخدایی و شیطانپرستی آنان، با بیوطنی و نیز ضدیتشان با سپاه که دستان قدرت و استقلال و آزادی و پیشرفت ایران است، با هم رابطه عمیق دارد. هر پیروزی و پیشرفت حق ملت ایران و مردم شریف مومن و سپاه و جمهوری اسلامی در استقلال و آزادی و قدرت بازدارندگی و عدالت و علم و فناوری و سالمسازی نظام و سروری ناراحتشان خواهد کرد. آنان به دستهای از مردم خدمتگزار بردهداران جهانی و ابلیس بدل شدهاندوسرنوشت شومی درانتظار آنان است که سقوط به آخرین درجه بیشرمی است.سرنوشت رجوی ومنافقان وداعش، سرنوشت فردای این شبهمدرنهاو شبهروشنفکران نوکر غرب و قدرتهای اسلامستیز و ایرانستیز است.در حقیقت دشمنی با سپاه، دشمنی با ملت ایران است. اسلامستیزی و ایرانستیزی درهمین دشمنی باسپاه تجلی مییابد. امروز با درک نقش الهی و معجزهآسای سپاه دلیل همه توطئه جهان کفر ودشمنان ایران علیه سپاه وملت ایران باهم فاش شده است وروسیاهتر ازهمه دراین میان،همان قشر غربزده، شیطانزده، مرفه، بیدین، بیوطن و شبهمدرن هویتباخته و شبهروشنفکری پوچ و خود تحقیرگر است که متاسفانه هنوز شناسنامه ایرانیشان را پاره نکردهاند تا ماموریت شیطانیشان را در درون ایران با ماسک گروه دینستیز یا رفرمیست یا سکولار و غربگرایان لائیک ونفوذیهای ابلیس ومروج کفر وفسادودروغهای گوبلری و بهانههای بنیاسرائیلی نتوانند ادامه دهند. آنان علیه انقلاب شمشیر از رو میبندند و از پیروزی جمهوری خشمگین میشوند. این نشان قلب بیمار گروهی است که به اوج بیعدالتی به سبب شستوشوی فکری و خود تحقیری گرفتار شدهاند.جمهوری اسلامی بر حق باشد یا نه، درهر حال باید ناحق جلوه داده شود. این اسلوبهای جهل و بلاهت ابزاری است که درهرحال فرد برده قدرت ظالم وجنایتکار و حتی مدافع جنایت او شود.شبکههای ابلیس این نگاه را ترویج میکنند.هرکاری نیروی حق بکند بد است.دشمن حمله میکند اگرکمی شکیبایی ورزد ترسوست؛ اگر حمله کند جنگطلب است.درهرحال این خودبردگان وخود تحقیرکنندگان،به نفع اربابان خودفکروعمل میکنند.