روشنفکری در بوته نقد
تاریخ انتشار: ۸ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۲۹۳۵۷۰
بررسی جریان روشنفکری در ایران معاصر همواره جزو موضوعاتی بوده که توجه محققان و پژوهشگران بسیاری را به خود جلب کرده است. در راستای بررسی کارنامه و خدمت و خیانت روشنفکران در ۱۵۰ سال اخیر و از بدو برآمدن نخستین منورالفکران در عهد قاجار تا سالهای جاری، نویسندگان له و علیه روشنفکران صفحات زیادی را سیاه کردهاند، اما در این بین کم است شمار آثاری که با نگاه واقعبینانه و غلبه بر حس خودکمبینی توانسته باشد کارنامه جریان روشنفکری در ایران را نقادی جدی و عمیق کرده باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
۱. نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران (دوجلدی)؛ شهریار زرشناس
کتاب «نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران» شرح سرگذشت روشنفکری در دوره تاریخی ۱۵۰ سال گذشته است که نویسندهاش بابت نگارش آن از سوی رهبر معظم انقلاب تشویق شده است و در سایت دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری (Khamenei.ir) نیز معرفی شده است. جلد اول کتاب به پیدایش روشنفکری در غرب و ایران و نسل اول آن در دوره مشروطه و جلد دوم به نسل دوم این جماعت در دوره مشروطه و دوران پهلوی میپردازد.
این کتاب (نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران) شرح سرگذشت روشنفکری از بدو پیدایش آن در غرب تا شکلگیری زمینههای آن در ایران و حضور و تأثیرگذاریاش در دوران کنونی است. نویسنده کتاب، روشنفکری ایران را صورتی نازل و بیریشه از روشنفکری غربی معرفی میکند و میگوید مقدمۀ اقدام عملی جهت درهمشکستن ساختار کنونی غربزدگیِ شبهمدرن و عبور تاریخی از آن، شناخت مبنایی و تئوریک غرب بر پایه خودآگاهی دینی است. ایده اصلی او تبیین وضعیت روشنفکری در ایران و شرح بیگانگی و تقابل آن با پیشینه تاریخی کشور است.
به نظر نویسنده، استراتژی روشنفکری در ایران، استحالۀ هویت دینی نظام و تبدیل آن به یک رژیم سکولار است و خطر روشنفکری نئولیبرالی پس از انقلاب، تهاجم در برابر اسلام فقاهتی است؛ رویاروییای که به نبرد سرنوشت تاریخ و مردم خواهد انجامید. از همین روست که زرشناس پس از توضیح بنیانهای نظری پیدایش روشنفکری در غرب و بیان ریشههای خودبنیاد تفکر غربی، مدعی تضاد ذاتی و مبنایی حقیقت روشنفکری با دین و دیانت و گوهر قدسی و وحیانی آن میشود.
۲. در خدمت و خیانت روشنفکران؛ جلال آلاحمد
این کتاب دربرگیرنده نگاه جالب نویسنده آن با ادبیات و لحن خاصش خطاب به روشنفکران است. جلال آلاحمد در این کتاب، روشنفکری در ایران را یک شغل میداند که عدهای همچون صاحبان حِرَف و صنایع خود را به آن مشغول میکنند. بهطورمثال، در بخش درآمد این کتاب، آلاحمد به طرح سؤالاتی تأملبرانگیز میپردازد:
به هر صورت میبینید که تعبیر روشنفکر با گنگی فعلیاش در معنی و مفهوم، راهنما به هیچجا نیست. باز هم مَثَل بزنم: «باسوادتر» و «بیسوادتر» میگوییم، یا داناتر و نادانتر، یا باهوشتر و خنگتر؛ اما «روشنفکرتر» و «تاریک فکرتر» چطور؟ پس آیا میشود استنتاج کرد که «روشنفکر» هم مثل «دانا» یا «نادان» یک صفت است؟ چون مفهوم متضادش را هم داریم، یعنی صفت مقابلش را؟ یا چون اصلاً نمیتوان درجاتی برای روشنفکر و روشنفکری قائل شد، پس نمیتوان آن را یک «صفت» دانست؟ پس روشنفکر چیست؟ آیا روشنفکری یک درجه اجتماعی است و روشنفکر عضوی از یک «طبقه» است و میشود گفت طبقه روشنفکران؟ چنانکه در احزاب کمونیست عالم مرسوم است که از «کارگران» و «کشاورزان» و «روشنفکران» بهعنوان سه رکن اصلی سازنده بنای اجتماع سخن میگویند؟ یا بهعنوان سه طبقه مختلف که ابزار کار مختلف دارند؟ و اگر کارگران و دهقانان عضو یک حزب کمونیست، برگزیدگان طبقۀ خویشند، آیا میتوان روشنفکران عضو همان حزب را هم برگزیدگان طبقۀ خویش خواند؟ و مگر نه اینکه روشنفکران «برگزیدگی» را در هر جا برای خویش انحصار کردهاند؟ و آنوقت آیا لزومی دارد که از معارضۀ دائمی کارگران و روشنفکران در احزاب کمونیست مثالی بیاورم؟ میبینید که هنوز سؤالها بسیار است.
به هر جهت، تنها وقتی میتوان تکلیف روشنفکر و روشنفکری را معین کرد که به تمام سؤالهایی که گذشت پاسخی داده بشود و به بسیاری سؤالهای دیگر؛ مثلاً به اینکه روشنفکران تا چه حد در طرحریزی آینده یک مملکت مؤثرند؟ یا چرا در روزگار ما روشنفکران نیز به همان اندازه بیاعتبار شدهاند که مالکان و الدولهها و السلطنهها؟ یا چرا روشنفکران ایدئالها را به خاطر نان و آب فراموش کردهاند؟ یا اینکه آیا درست است که شرکت در قدرت حکومتهای نفتی از روشنفکران سلب حیثیت میکند؟ پس شرایط شرکت روشنفکران در قدرت حکومتها چه باید باشد؟ و بعد وضع روشنفکران در قبال حکومتها در مملکتی مثل ایران چه باید باشد؟ و بعد -چه فرقهایی هست یا باید باشد میان روشنفکر ایرانی و اروپایی- در مقابل حکومت یا در مقابل مذهب یا در مقابل کمپانی خارجی؟ یا در مقابل استعمار؟
۳. ماجرای غمانگیز روشنفکری در ایران؛ یحیی یثربی
جریان روشنفکری در ایران همیشه دچار سردرگمی، یأس، بیبرنامگی و بیهدفی بوده و اکنون نیز این جریان بر همان طریق است که بوده؛ و تا چنین بوده و باشد، نتیجهای جز حیرت، سردرگمی، بیسرانجامی و بیحاصلی نداشته، جز درگیری بیحاصل و در نهایت شکست و عقبگرد و فراموشی سرنوشتی نخواهد داشت. این کتاب (به امید آنکه بتوانیم از این حالت به در آمده و برای رهایی از بنبستهای گوناگون ناشی از موقعیت جهانسومیمان تلاش حسابشده و ثمربخشی داشته باشیم) در این باره به بحث و توضیح مختصری میپردازد.
نویسنده در بخش اول این نوشته نگاهی گذرا داشته است به جریان روشنفکری در غرب که خواهناخواه در وضع کنونی فکر و فرهنگ ما نباید ناشناخته بماند؛ متأسفانه عدم شناخت دقیق آن در صد سال اخیر مشکلات زیادی برای جامعه روشنفکری ما داشته و دارد. در بخش دوم، پیدایش و استمرار جریان روشنفکری در ایران مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش سوم، نویسنده ضمن چارهجویی واقعنگرانه برای حل این مشکلات، عملکرد ناصواب و نادقیق عدهای از مدعیان فکر و اندیشه را بررسی و راهحل و خروج از این بنبست را نشان داده است.
انتهای خبر/
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: جریان روشنفکری بوته نقد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۲۹۳۵۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عدهای با پُز روشنفکری مانع تحقق جوانی جمعیت هستند/این قشر به آیندگان ظلم میکنند
به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، انوش معظمی بازیگر سینما تئاتر و تلویزیون درباره بحث جوانی جمعیت عنوان کرد: اگر مشکلات اقتصادی و فشارهای معیشتی مردم را کنار بگذاریم همگان اذعان داریم که بحران جمعیت کشورمان را در چند سال آینده در بر خواهد گرفت. بازیگر نقش حرمله در سریال مختارنامه در ادامه عنوان کرد:کمی باید دست از خودخواهی و خودپسندی برداریم و این ایثار را برای نسل آتی در ارتباط با حفظ جمعیت و جوانی جمعیت انجام دهیم.
وی افزود: در حال حاضر بحث جمعیت برای همه دنیا با اهمیت شده است طبیعتاً ارباب هنر هم در هر شاخه اعم از دراماتیک، تجسمی و موسیقی به هر نحوی میتوانند آثاری را در این زمینه بیافرینند تا امید را در دل مردم زنده کنند. وی با کنایه به برخی افرادی که نسبت به بحث جوانی جمعیت موضع منفی دارند، گفت: من اسم این رفتارها را پُز روشنفکری میگذارم یک زمان هنرمندی در کسوت دلسوزی بزرگترین ظلم را به آیندگان انجام من میدهد کسی که نسبت به بحث جوانی جمعیت گارد منفی میگیرد تنها جلوی پای خود را میبیند در حالی که ما باید ۵۰ سال ایندهمان را در نظر بگیریم و از الان برای نیروی انسانی برنامهریزی کنیم.
معظمی با اشاره به تاریخ ۱۰ هزار ساله ایران گفت: ما ایرانیان با چنگ و دندان باید از تاریخ و تمدن خود نگهداری کنیم و آن را به نسلهای بعد هدیه دهیم اگر به آینده بی توجه باشیم نسبت به اب و خاک وطنمان ظلم کردهایم.
این بازیگر شناخته شده ایرانی گفت: برای ازدیاد نسل طبیعتاً بسترسازی لازم است و احتیاجات هر زوجی باید از سوی مسئولین برآورده شود و از خدمات پزشکی تا معیشتی همه مهم هستند. از سوی دیگر ازجانب مردم هم باید این از خود گذشتگی صورت بگیرد تنها برپایی یک سری سمینارها و سخنرانیها نمیتواند اثرگذار باشد باید گامهای عملی برداریم تا نسل جوان نیز مسیر را تکمیل کند به قولی از تو حرکت از خدا برکت.
معظمی با ارائه پیشنهاداتی به هنرمندان افزود: در عرصه فیلمسازی، تئاترو سریال سازی کارهای شایسته و سفارشهای مناسب میتواند مخاطبان را در این عرصه بدون هرگونه شعار زدگی جذب کند، این فعالیت میتواند هوشیارانه و هوشمندانه لابلای آثار هنری گنجانده شود.
دومین جایزه ملی جوانی جمعیت به همت ستاد ملی جمعیت در بخشهای خانواده، رسانه، سازمانهای مردم نهاد، دستگاهای اجرایی، شرکتها و موسسات خصوصی، مدیران و نخبگان اردیبهشت سال جاری برگزار خواهد شد.
علاقهمندان جهت کسب اطلاعات بیشتر میتوانند به سایت jameyat.ir مراجعه فرمایند
انتهای پیام/