منتظر نسخه قانونی «رستاخیز» باشید/جهانیشدن سینمای ایران توهم است
تاریخ انتشار: ۱۴ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۳۶۰۴۵۵
به گزارش ایکنا به نقل از مهر، احمدرضا درویش کارگردان سینما در حاشیه حضور در برنامه «آیفیلم پلاس» از تولیدات شبکه تلویزیونی «آیفیلم» ضمن اشاره به حواشی انتشار نسخه غیرقانونی «رستاخیز» در فضای مجازی، بیان کرد: من با انگیزههایی فراتر از صرف فیلم ساختن، همراه با گروهم «رستاخیز» را ساختم. پس طبیعتاً اکران نشدن آن یا انتشار غیرقانونیاش دلسردمان نکرده است و فکر میکنیم همین که قدمی برداشتیم و «رستاخیز» ساخته شد، توفیق بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی در عین حال تأکید کرد: تنها ناراحتی ما مظلومیت فیلم است. مدیریت فرهنگی کشور ما باید برای مسئلهای که فیلم با آن رو به رو بود، تدبیری میاندیشید نه اینکه صورت مسئله را پاک کند. انتشار غیرقانونی فیلم لطمه شدیدی به ما زده شد درحالی که میشد اتفاقات بهتری را رقم زد.
کتابی درباره ساخت «رستاخیز» مینویسم
احمدرضا درویش ادامه داد: ما نه از بودجه بیتالمال برای ساختنش مصرف کردیم و نه کسی کمکی به ما رساند بلکه خودمان جذب بودجه کردیم و حتی از خارج کشور اقداماتی انجام شد. در آینده کتابی در مورد ساخت «رستاخیز» مینویسیم و به این آسیبها دقیق تر اشاره میکنیم. ما حتی برای اکران فیلم در خارج از کشور اقداماتی انجام دادیم که متاسفانه پخش غیرقانونی فیلم همه چیز را خراب کرد در حالی که میتوانست پیامدهای مثبت و ماندگاری به بار آورد. ما به عنوان افرادی که براساس باورهای مشخصی دست به ساخت فیلمی مثل «رستاخیز» زدهایم، حق نداریم ناامید شویم.
اگر علاقهمندان صبر کنند توسط صاحبان فیلم بهصورت کاملا قانونی و شرعی فیلم بارگذاری خواهد شد و میتوانند آن را با کیفیت خوب تماشا کنندوی در مورد ساخت فیلم جدید و نگرانی از تکرار تجربه «رستاخیز» گفت: شاید از منظر عقلانی کسی که مثل من فیلمش اکران نشده و بعد هم اثرش غیرقانونی نمایش داده شود، از ادامه کار بترسد و این احتمال را بدهد که ممکن است این اتفاق بار دیگر رخ بدهد. بعد از این ماجراها من به این نتیجه رسیدم که مدیران ما پای امضا و مجوزشان نمیایستند و من هم دیگر از آنها مجوز ساخت فیلم نمیگیرم. این در حالی بود که فیلم ما در مورد قله معارف شیعه بود.
درویش تأکید کرد: ما آبرو میگذاریم و فیلم میسازیم. مگر یک آدم چقدر عمر میکند؟ ۱۵ سال از پیش تولید «رستاخیز» تا امروز گذشته است و من فکر میکنم فیلم بعدی من حتما ۳۰ سال زمان نیاز دارد! مگر من تا کی زنده ام؟ فکر میکنم فرهنگ برای سیستم حکومتی ما خیلی مهم نیست و مدیریت توئیتری بر کشور ما حاکم شده است! هنرمند اهل مکاشفه و شهود است و با رویاپردازی کار میکند و مدیریت کردن برای این قشر کار سادهای نیست.
کارگردان «کیمیا» اظهار کرد: آنچه برای «رستاخیز» رخ داد سرقت فرهنگی است. من دوست دارم هم کسانی که این فیلم را منتشر کرده اند، هم مسلمانان معتقد و شیعیان عرب و غیرعرب بدانند ما به عنوان سازندگان و صاحبان اثر راضی نیستیم که فیلم به این صورت منتشر شده و امیدواریم مردم خودشان از دیدن فیلم پرهیز کنند و دیگران را هم از تماشای «رستاخیز» در فضای مجازی که عملی حرام است، پرهیز دهند. اگر علاقهمندان صبر کنند توسط صاحبان فیلم به صورت کاملا قانونی و شرعی فیلم بارگذاری خواهد شد و میتوانند آن را با کیفیت خوب تماشا کنند.
جهان امروز تشنه دیدن و شنیدن حرفهای ما است
درویش که در پشت صحنه «آیفیلم پلاس» از برنامههای تولیدی معاونت برون مرزی صداوسیما سخن میگفت، در مورد نقش شبکههای برون مرزی ایران و تاثیراتی که در انتقال سبک زندگی ایرانی اسلامی به فضای خارج از کشور داشتهاند، گفت: به نظر من جهان امروز که از طریق رسانه و عنصر صدا و تصویر پیام میگیرد و منتقل میکند، تشنه دیدن و شنیدن حرفها و باورهای ماست؛ اینکه ما چه کسانی هستیم و چه میگوییم؟ چه طرز تفکری داریم و میخواهیم چه پیامی را به دنیا برسانیم.
کارگردان «رستاخیز» تأکید کرد: جهان واقعا مشتاق شنیدن حرفهای برآمده از فرهنگ ماست. متاسفانه دنیا بیشتر از دریچه سیاست با نام کشور ایران آشناست. ما برای اینکه بتوانیم حرف هایمان را فراتر از سیاست و بحثهای سیاسی بیان کنیم، باید از طریق فرهنگ، تاریخ و هویت مان سبک زندگی مان را معرفی کنیم و حتما به امکاناتی نیاز داریم تا به مطالبات جواب بدهیم. یکی از راههای موثر و شاید تنها راه رسانه است. از طریق به کارگیری زبان تصویر و صدا به راحتی میتوان با مخاطبان در هرجای دنیا ارتباط برقرار کرد و وقتی پیامی از کانال رسانه صادر میشود، دیگر محدود به مکان و زمان نیست و در لحظه به کل دنیا میرسد و اثر خودش را به جا میگذارد.
متاسفانه ما در سینما دچار توهمی عجیب شدهایم و فکر میکنیم حضور جهانی داریم در حالی که به نظر من اینطور نیست. حتی در پایتخت شهرهای اسلامی هم کسی آنچنان دنبال سینمای ایران نیستوی ادامه داد: با توسعه فناوریهای جدید در عرصه انتقال پیام، اهمیت شبکههای برون مرزی بیشتر احساس میشود. در جهان اشباع از اطلاعات، ما حتما باید کرسی فرهنگی خودمان را داشته باشیم. صدای ما باید در همه شبکهها و لایههای رسانهای شنیده شود. متاسفانه ما در سینما دچار توهمی عجیب شدهایم و فکر میکنیم حضور جهانی داریم در حالی که به نظر من اینطور نیست. حتی در پایتخت شهرهای اسلامی هم کسی آنچنان دنبال سینمای ایران نیست. در همین مزارشریف که هم زبانیم و فرهنگمان مشترک است، در بازار فروش فیلمهایشان یک فیلم ایرانی هم دیده نمیشود و بیشتر دنبال آثار چینی و تایلندی هستند! در این شرایط نقش شبکهای چون آی فیلم و سایر شبکههای برون مرزی دوچندان احساس میشود. ابتکار تاسیس شبکه آیفیلم بسیار هوشمندانه بود و باید روز به روز با فرمهای تازه با همه محدودیتها به جلو پیش برود.
درویش در ادامه درمورد نگاه فیلمسازان ایرانی به تولید آثاری برای بیرون از مرزهای کشور گفت: اثر هنری در شرایطی به ماندگاری میرسد که محدودیتهای زمانی و مکانی نداشته باشد. امروز ارتباطات دیگر محدود نیست. آثار نمایشی ما با اینکه باید هویت ایرانی اسلامی داشته باشد، اما لازم است برای خارج از مرزهای کشور هم قابل درک باشد و این یک اصل برای اثر هنری جهانی است. هرچقدر اثر هنری بتواند فهم وسیعتری را دربربگیرد ماندگارتر میشود. در بحث ادبیات چه آثاری ماندگار شده است؟ باید رساله موسیقی ابن سینا را بخوانید تا ببینید که اثر ادبی ماندگار چه ویژگیهایی دارد و همینطور آثار شعرای ما مثل حافظ، سعدی، مولانا و... که آثار ادبی شان جهانی شده است. آنها آنقدر عمیق به جهان نگریسته اند که هرکسی در دنیا آثار آنها را درک میکند. البته راههای ارتباط گیری باید به روز شود. در بحث هنرهای نمایشی هم ما باید به این جایگاه برسیم و کرسیهایی در دنیا به دست بیاوریم. امروز هزاران هزار شبکه تلویزیونی در دنیا وجود دارد و رقابت بسیار سخت شده و در این شرایط رسیدن به جایگاه جهانی دشوارتر است.
این کارگردان سینما ماموریتهای بخش برون مرزی صداوسیما را بسیار حساس خواند و عنوان کرد: امیدوارم علاوه بر موقعیتهای نخبگی و جشنوارهها که در آنجا تا امروز خوش درخشیدهایم، در سایر وجوه هم موفق ظاهر شویم. لازم است که از قرابتهای زبانی، دینی یا فرهنگی مان با سایر کشورها استفاده کنیم. کمااینکه در همین نزدیکی خودمان در هندوستان میلیونها شیعه داریم، اما واقعا چه نزدیکی باهم داریم؟ هیچ! اصلا در زمینه کاری چه اتفاقات مثبتی بین ما رخ داده است؟ دقیقا اینجاست که نقش آیفیلم و سایر شبکههای برون مرزی در محکم تر و آشکارکردن این پیوندها مشخص میشود.
منبع: ایکنا
کلیدواژه: رستاخیز سینمای ایران احمدرضا درویش نسخه غیرقانونی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۳۶۰۴۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شوآف ممنوع، خودتان باشید
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری آنا؛ اصطلاح «جعبه جادو» که چند دهه پیش برای معرفی تلویزیون به کار برده میشد، از آن دست اصطلاحاتی است که به مرور زمان رنگ باخت و این جعبه کم کم جادوی اعجاب انگیز خود را از دست داد. برای نسل امروز تلویزیون یک شی ثابت است که در همه خانهها وجود دارد و در گوشهای از پذیرایی یا روی یکی از دیوارها جا خوش کرده است.
اما در گذشته اینطور نبود، از متولدین دهههای ۶۰ و پیش از آن که سوال کنید، تازه متوجه ارزش جایگاه تلویزیون در خانهها و خانوادهها میشوید و به معنای واقعی کلمه درک میکنید که چرا به این وسیله جعبه جادو میگفتند. تلویزیون در گذشته این قابلیت را داشت که تمام توجهات را به سمت خود جلب کند، به ویژه برای بروبچههای دهه شصتی که این وسیله یک نعمت بزرگ بود و به نوعی میتوان آن را سرگرمکنندهترین رسانهای دانست که در آن سالها در دسترس همه قرار داشت.
بزرگترین برگ برنده تلویزیون در آن سالها توجه ویژه به کودکان و نوجوانان بود. در آن سالها هم انیمهها و انیمیشنهای خارجی حضور پررنگی در جدول پخش شبکههای سیما داشتند و هم برنامههای تولیدی فراوانی با حضور بزرگان دنیای هنر همچون مرضیه برومند، ایرج طهماسب، حمید جبلی، اکبر عبدی، آتیلا پسیان، رضا ژیان، حسین محب احری و... برای بچهها ساخته میشد. این وضعیت در سینما هم تقریبا به همین منوال بود، دورانی بود که «کلاه قرمزی و پسرخاله»، «گربه آوازه خوان» و «گلنار» ستارههای سینما بودند و چهرههای تاثیرگذار هنر هفتم برای ساخت آثار کودک پیش قدم میشدند. همه این توجهات دست به دست هم داد تا کودکان و نوجوانان آن دوران، امروز حسرت بخورند که چرا برای بچههایشان چنین فضایی وجود ندارد و سینما و تلویزیون حوزه کودک و نوجوان را رها کرده است.
با وجود این عدم نگاه به دنیای کودکان، اما هر ازگاهی در سینما و تلویزیون نشانههایی از توجه به این ژانر به چشم میخورد، نشانههایی که ما را امیدوار میکند که هنوز هم فیلمسازان و برنامهسازانی هستند که حواسشان به نسل امروز هست، نسلی که در دنیای ترسناک شبکههای اجتماعی گرفتار شده و اگر به آنها توجه نشود، ممکن است از سنین پایین درگیر آن شوند. بدون شک یکی از این نشانههای دوست داشتنی در این روزها برنامه تلویزیونی «کودک شو» است، برندی که شبکه نسیم آن را به وجود آورد و حالا ششمین فصل آن این روزها به روی آنتن میرود.
«کودک شو» از آن دست برنامههای موفق تلویزیون است که هنوز هم حرفهایی برای گفتن دارد. این برنامه تقریبا همزمان و در ادامه روند تولید آثار پرطرفداری همچون «دورهمی» و «خندوانه» به شبکه نسیم رسید، اما باوجود حذف آن برنامهها از جدول پخش سیما، همچنان پرقدرت بر سر جای خود باقی مانده و رسالت خود را انجام میدهد.
ششمین فصل از برنامه «کودک شو» این روزها به تهیهکنندگی حسین ربانی غریبی، کارگردانی رضا مهرانفر و با اجرای ملیکا شریفینیا به روی آنتن میرود. ترکیبی که شاید در ابتدا اینطور به نظر میرسید که نمیتواند در این فضا عملکرد قابل دفاعی داشته باشد، اما آنها با ایدههای نو و ایجاد تغییراتی در فضای برنامه کارشان را پیش از عید آغاز کردند و حالا خروجی کارشان پربینندهترین برنامه شبکه نسیم و یکی از پرتماشاگرترین برنامههای تلویزیون است.
چرا کودک شو موفق است؟
در روزگاری که برنامههای پرطرفدار شبکه نمایش خانگی با دوجین سوپراستار سینما و تلویزیون و ستارههای دنیای موسیقی و فوتبال پر شده و تلویزیون هم برای جذب مخاطب در ویژه برنامههای نوروزی دست به دامن ستارههای ورزش و هنر میشود، اینکه یک برنامه تلویزیونی بدون استفاده از این بند در پی جذب مخاطب است و این کار با موفقیت انجام میدهد یک اتفاق ویژه و مبارک به حساب میآید.
شرایط برنامهسازی در سالهای اخیر به سمتی رفته که همواره سازندگان آثار مختلف دست به دامن سلبریتیها میشوند و برای جذب مخاطب بیشتر روی دنبال کنندگان مهمانانشان در شبکههای اجتماعی نیز حساب میکنند، اما در برنامهای مثل کودک شو خبری از چهرههای شناخته شده نیست و ستارههای اصلی این برنامه کودکان بامزه ۲ تا ۵ ساله هستند که به همراه خانوادههایشان به استودیوی کودک شو میهستندمیآیند، بازیهای ساده انجام میدهند، شیرین زبانی میکنند و با همین روشهای ساده مخاطب را با خود همراه میکنند. دقیقا چیزی که عنصر گم شده برنامهسازی در حوزه کودک و نوجوان بود، مسئلهای که باعث شد آثار کودک و نوجوان به نمایش درآمده در دهههای شصت و هفتاد به خاطره جمعی میلیونها ایرانی تبدیل شود و دیدن دوباره شان بعد از چند سال باز هم حس نوستالژیک زمان کودکی را در ما زنده کند.
مخاطبان کودک شو نه برای دیدن سلبریتیها که برای تماشای خانوادههایی شبیه به خودشان این برنامه را تماشا میکنند. اینجا بچههای کوچک مثل آن دسته از کودکانِ کار مجازی که در شبکههای اجتماعی به دنبال جذب فالوئر هستند نقش بازی نمیکنند، پدر و مادرهایشان هم برای برنده شدن فرزندانشان را مجبور به کارهای عجیب و غریب و خارج از عرف نمیکنند، اینجا ما خانوادههایی را میبینیم که شبیه به آنها را در اطرافمان به وفور دیدیم، اصلاً یکی از مهمترین دلایل موفقیت کودک شو همین است، اینکه ما آدمهایی را میبینیم شبیه به خودمان، با همان تیپ و استایل، همان تواناییها و همان ارتباطهایی که با یکدیگر دارند و این برگ برنده اصلی «کودک شو» است.
انتهای پیام/