عامل فروپاشی شوروی برای ایران چه خوابی دیده است؟
تاریخ انتشار: ۱۵ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۳۷۲۷۸۰
جفری ساکس تئورسین مکتب شوک درمانی، همکار و مشاور ویژه جورج سوروس، پدر انقلابهای رنگی در جهان، در خردادماه 95 با عنوان مشاور ویژه دبیر کل سازمان ملل متحد در امور آرمانهای توسعه پایدار وارد ایران شد و با معصومه ابتکار و سید عباس عراقچی دیدار کرد و در دانشگاه امیرکبیر هم سخنرانی با موضوع «دستور 2030 و اهدف توسعه پایدار» انجام داد، که البته با واکنشهای انتقادی کارشناسان و دانشجویان انقلابی همراه بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جفری ساکس استاد دانشگاه هاروارد و مشاور ویژه روسای سازمان ملل از سال 2000 میلادی تا کنون در امور توسعه پایدار و البته بیشتر به عنوان نظریه پرداز اقتصادی در کنار میلتون فریدمن به عنوان مدافعان مکتب شوک درمانی در اقتصاد نئولیبرال شناخته میشود.
شوک درمانی در اقتصاد یا همان اصلاحات سرمایهداری به اقداماتی مانند دست کشیدن دولت از کنترل قیمتها، حذف یارانهها و آزادسازی تجارت با دیگر کشورها و خصوصیسازیهای گسترده داراییهای عمومی آن هم بدون فوت وقت و فشارهای سخت و سرکوب معترضان، گفته میشود به گونهای که امکان مقاومت طرف مقابل را بگیرد.
جفری ساکس با تحمیل این نسخه مشغول طراحی اقتصادهای کشورهای مختلف پس از کودتا شد و زمینه روی کارآمدن غرب گرایان را مهیا کرد، نسخه اقتصادی که در تمام آنها با فروپاشی گسترده اقتصادی، فساد مالی و به حراج گذاشته شدن داراییهای عمومی کشورها و سرکوب مردم همراه بوده است. جفری ساکس با طراحی اقتصادهای کشورهایی چون بولیوی، آرژانتین و کشورهای اروپای شرقی بعد از فروپاشی شوروی و همچنین روسیه بعد از فروپاشی نه تنها عامل مهمی در تثبیت سلطه غرب بر آنها شد، بلکه باعث بیکاریهای گسترده و فروپاشی اقتصادی آنها نیز شد.
جفری ساکس با پرچم مقابله با بیکاری و کاهش تورم، با نفوذ به ارکان تصمیم گیری در بولیوی نسخه شوک درمانی خود را به آنها اینگونه صراحتا القا میکرد و میگفت: «فقط شوک درمانی است که میتواند بحران تورم لگام گسیخته بولیوی را درمان کند. پیشنهاد او افزایش ده برابری بهای نفت، آزادسازی بهای طیفی از اقلام دیگر و کاهش بخشهای مختلف بودجه بود.»
ویکتور پاز رئیس جمهور وقت بولیوی بدون فوت وقت با 17 روز جلسه بی وقفه برنامه شوک درمانی مبتنی بر حذف یارانههای مواد غذایی، لغو کلیه کنترل قیمتها و 300درصد افزایش بهای نفت را ارائه کرد. برنامه مزبور حقوق و دستمزدهای پایین بخش دولتی را به مدت یک سال تثبیت کرد و نیز خواستار کاهش شدید مخارج دولتی در عرصه خدمات عمومی (بهداشت و درمان آموزش و پرورش)، گشودن مرزهای بولیوی به روی واردات نامحدود و کوچک کردن شرکتهای دولتی به عنوان سرآغازی برای خصوصیسازی گسترده شد.
اما خیلی زود نتیجه نسخه پیچیهای جفری ساکس نمایان شد، کاهش 61 درصدی افراد واجد شرایط تامین اجتماعی، بیکاری 30 درصدی، افزایش بیسابقه رجوع بیکاران بولیوی به کاشت و صادرات مواد مخدر، کاهش قیمت 55 درصدی قلع به عنوان مهمترین صادرات بولیوی است. از آن طرف نیز جهت اجرای شوک درمانی برای مقابله با اعتراضات در بولیوی حالت فوق العاده اعلام شد، پلیس به همه نهادهای مدنی حمله کرد، راهمپایی و گردهماییهای سیاسی ممنوع اعلام شد. 1500 نفر از جمله وزرای سابق و سناتور دستگیر و به زندانهایی دور افتاده در جنگل آمازون منتقل شدند، کارگران معادن قلع بخاطر اعتراض اخراج شدند.
پس از بولیوی این بار نوبت آرژانتین در دهه 90 میلادی بود که با اجرای سریع تئوری ساکس در زمان کوتاهی نزدیک به 90 درصد تمام بنگاههای دولتی خود را چوب حراج زد و به شرکتهای خصوصی خارجی از جمله سیتی بانک و بانک بوستون، ویندی فرانسه فروخته شد. طی این دوره بیش از 700 هزار نفر از کارگران کارخانهها اخراج شدند و نیمی از جمعیت کشور به زیر خط فقر کشانده شدند.
جفری ساکس با تامین مالی جورج سوروس و همراه با او به ورشو پایتخت لهستان سفر کرد و با پیروزی جناح غرب گرای لهستان یعنی حزب همبستگی همکاریهای نزدیک ساکس با دولت حاکم در لهستان آغاز شد. دولت هبستگی به امید وام خارجی طرح شوک درمانی ساکس را پذیرفت و اعلام شد، اقتصاد لهستان به شیوه «شوک درمانی» تحت درمان قرار میگیرد.
نسخههای جفری ساکس در لهستان شامل حذف آنی کنترل قیمتها و یارانهها، حراج معادن، کارگاههای کشتیسازی و کارخانههای دولتی و رفتن از کارخانههای صنعتی سنگین به تولید کالاهای مصرفی بود.
اما برخلاف پیش بینیها و وعدهها نسخههای جفری ساکس موجب یک رکود کامل شد. کاهش 30 % تولیدات صنعتی، افزایش نرخ بیکاری به بیش از 20 %، 50 % مردم زیر خط فقر و 7500 اعتصاب در یکسال که همگی با سرکوب روبرو شدند نتیجه شوک درمانی بود. تا جائیکه پس از دوران شوک درمانی تجارت کثیفی به نام «تجارت ناتاشا» در این کشور شکل گرفته بود که منظور از آن صادرات زنان و دختران شرق اروپا برای به مقاصدی نامعلومی بود که در نهایت مجبور به تنفروشی میشدند.
جفری ساکس با وعده کمک 15 میلیارد دلاری وارد شوروی شد و در نقش مشاور یلتسین و تسریع فروپاشی شوروی نقش موثری ایفا کرد. ساکس به یلتسین گفت مطمئن است که اگر مسکو مسیر اقدامات آنی و ضربتی برای پیاده کردن یک اقتصاد سرمایهداری را پیش بگیرد، او چیزی در حدود پانزده میلیارد دلار برای روسیه فراهم خواهد کرد.
یلتسین نیز با این پیشبینی که با آزاد کردن قیمتها در نتیجه شوک درمانی هر چیز در جای صحیح خودش قرار خواهد گرفت، لغو کنترل قیمتها را اعلام کرد و یک هفته پس از استعفای گورباچف برنامه شوک درمانی بدون فوت وقت آغاز شد.
اتفاقی که متعاقب آن موجب انحلال پارلمان و کودتای نرم یلتسین شد و در نتیجه این برنامهها قدرت خرید شهروندان روسی 40% کاهش یافت و یک سوم جمعیت روسیه به زیر خط فقر رفتند و افراد طبقه متوسط مجبور شدند با گذاشتن میزهایی مقوایی در خیابانها اموال شخصیشان را بفروشند و از آن طرف شرکتهای بزرگی چون یوکس و نیکل نوریلسک به ثمن بخس به حراج گذاشته شدند.
جفری ساکس بعد از فروپاشی شوروی با کمک و سرمایه جورج سوروس به کشورهای اروپایی شرقی میرفت و نسخه شوک درمانی، خصوصی سازی بیضابطه و گسترده و فروش به ثمن بخس داراییهای عمومی آن کشورها را میداد، در آن طرف ماجرا نیز خریدار اصلی مجموعههای بزرگ دولتی کسی نبود جز جورج سوروس سرمایه دار صهیونیست و پدر انقلاب های رنگین در جهان!
حال با این سابقه تاریک جفری ساکس در نابودی اقتصادهای کشورهای مختلف در قالب نام های زیبایی چون توسعه پایدار، اعطای وام و «شوک درمانی» و ارتباط ویژه و روشن او با جورج سوروس، وزارت علوم بر چه اساسی او را به عنوان سخنران ویژه برای یک همایش داخلی دعوت میکند؟ آن هم در شرایط جنگ اقتصادی و اوج فشارهای تحریمی آمریکا و غرب علیه ایران در همایشی بنام به «اقتصاد جهانی و تحریم ها»! به راستی جفری ساکس عامل فروپاشی شوروی، چه نسخههایی برای عبور ایران از تحریمها دارد یا اینکه قرار است با سرپلهای داخلی جریان غربگرا همان نسخههای پوسیده و شکست خورده شوک درمانی در ایران نیز تئوریزه و اجرایی شود؟ این امر زمانی خطرناک است که به یاد بیاوریم جفری ساکس در سال 95 نیز به دعوت بعضی مقامات ایرانی در تهران حاضر شد و سند توسعه پایدار 2030 را به ایران آورد و با بعضی مسئولان دیدار داشت. نهایتا اینکه باید روشن شود رابطه جفری ساکس و نسخههای وی، با اجرایی کردن مخفیانه سند 2030 یونسکو، پیمان پاریس و روندهای عجیب، بیضابطه و افسارگسیخته خصوصی سازیهای در کشور و سرکوب کارگران معترض چیست؟
عضو اسبق شورای مرکزی جنبش عدالتخواه دانشجویی*
انتهای پیام/
300 / 320نویسنده: علیرضافقیهیراد*
جفری ساکس سرمایه دار صهیونیست لهستان بولیویمنبع: ایسکانیوز
کلیدواژه: جفری ساکس لهستان بولیوی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۳۷۲۷۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
در مشهد هیچ کارتنخوابی وجود ندارد!
به گزارش قدس خراسان، هوا که رو به سردی میرود، معمولاً نگاهها به سمت بیخانمانها و کارتنخوابها معطوف شده و توجه همه به زیرپلخوابها و بیسرپناههایی جلب میشود که در کلانشهرها تعدادشان کم نیست.
شرایط دمایی که اندکی جان میگیرد و بهار میرسد، این افراد از یاد میروند و دیگر مورد توجه قرار نمیگیرند. آنها همان بیخانمانها، بیسرپناهها و البته بیکارهایی هستند که معضلی اجتماعی به حساب میآیند بدون اینکه چندان مرجعی برای رسیدگی به امور آنها مشخص باشد. نهادهایی مثل شهرداری، بهزیستی و دیگر سازمانهای حمایتی نامشان در میان حامیان ساماندهی چنین افرادی وجود دارد؛ اما هیچ کدام به تنهایی نمیپذیرند که برای رسیدگی به امور این افراد از ابتدا تا انتها باید پای کار باشند.
معاون اجتماعی و مشارکت های سازمان اجتماعی و فرهنگی شهرداری مشهد در خصوص شرایط فعلی کارتنخوابها در این شهر میگوید: ما در مشهد موضوعی به نام کارتنخواب نداریم یا به اصطلاح کارتنخوابی در مشهد نیست.
مهدی ابراهیمی ادامه میدهد: افرادی که گاهی در پاتوقهایی در سطح شهر، در مکانهایی مثل زیر پلها، زمینهای خالی یا جاهایی مانند آن هستند، معتادان متجاهریاند که برای استفاده از مواد بیشتر به این مکانها میآیند و گاهی نیز در سطح معابر با تکدیگری و جرایمی از این نوع به دنبال تأمین مواد مخدر هستند.
وی در پاسخ به این پرسش که تعریف شما از کارتنخوابها چیست، بیان میکند: افرادی که سرپناه ندارند، با اعتیاد دست و پنجه نرم نمیکنند، در راه ماندهاند و توانایی ایجاد سرپناه برای خود را ندارند. این افراد به مرکز خانه سبز در مشهد معرفی میشوند و مردم میتوانند در صورت مشاهده آنها با شماره ۱۳۷ تماس بگیرند تا مراحل ساماندهیشان در خانه سبز انجام شود. در این زمینه وظیفه شهرداری تنها جمعآوری آنهاست. سپس به مراکز خانه سبز تحویل داده میشوند و از آنجا با توجه به وظیفه بین دستگاهی که وجود دارد، مورد تعیین تکلیف قرار میگیرند.
معاون اجتماعی و مشارکتهای سازمان اجتماعی و فرهنگی شهرداری مشهد در واکنش به این موضوع که تکلیف افرادی که زیر پلها هستند، اعتیاد دارند و سرپناهی ندارند، چیست، میگوید: با هماهنگی پلیس، این افراد به مراکز ماده ۱۶ منتقل میشوند تا مراحل رسیدگی انجام شود. شهرداری در این زمینه وظیفهای ندارد.
خبرنگار: هاشم رسائیفر
هاشم رساییفر