Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، قضات دادگاه کیفری استان تهران دیروز با شنیدن سرنوشت تلخ زن تنها دستور بازداشت شیاطین را صادر کردند.

سرنوشت سیاه
یک هفته پیش زنی ۳۷ ساله به نام آرزو درحالی که آشفته و گریان بود خود را به پلیس رساند و با ادعا‌های تلخی از دو مرد شیطان صفت شکایت کرد. این زن که برای تحقیق بیشتر در اداره ۱۶ پلیس آگاهی تهران حاضر شده بود به افسر تحقیق گفت: دو پسر جوان من را به بیرون از تهران کشاندند وقتی نیت شیطانی شان را دیدم التماس کردم، اما آن‌ها بی رحمانه من را کتک زدند و آزارم دادند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

نظریه پزشکی قانونی
با این ادعا‌ها خیلی زود زن تنها با پرونده‌ای در اختیار متخصصان پزشکی قانونی قرار گرفت و کارشناسان پس از اقدامات تخصصی در گزارشی اعلام کردند به صورت دقیق مشخص نیست که این زن تحت آزار قرار گرفته است یا نه؟ اما آثار ضرب و جرح روی گردن و بدن این زن نمایان است و روشن است به شدت کتک خورده است.

دستور بازداشت
پس از این نظریه پزشکی قانونی، پرونده شیطانی به شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده و این زن جوان در جلسه‌ای به ریاست قاضی تولیت و با حضور یک قاضی مستشار در دادگاه حاضر شد و به تشریح جزئیات ماجرا پرداخت. آرزو در حالی که بغض داشت، گفت: من یک سال قبل به دلیل اختلاف‌های خانوادگی از همسرم جدا شدم و سرپرستی پسران ۱۳ ساله و یک و نیم ساله ام را به عهده گرفتم. من خودم کار می‌کردم و مخارج زندگی مان را تامین می‌کردم. وی ادامه داد: چند هفته قبل از طریق اینستاگرام با پسر جوانی به نام سینا آشنا شدم.

او به من ابراز علاقه کرد و از من خواست تا به دیدنش بروم. او پسر مودبی بود و با حرف هایش اعتمادم را جلب کرد. به همین خاطر با او قرار ملاقات گذاشتم. آرزو گفت: وقتی سر قرار رفتم سینا به همراه یکی از دوستانش به نام شاهین دنبالم آمدند. من که فکر می‌کردم آن‌ها برای تفریح دنبالم آمده اند و قرار است در خیابان‌ها دور بزنیم سوار خودرو شدم. ما در میانه راه با هم صحبت کردیم، اما آن‌ها یک باره به سمت بیابان‌های اطراف جاده قدیم قم رفتند و قصد داشتند مرا آزار دهند که مقاومت کردم. به همین دلیل مرا به شدت کتک زدند. آن‌ها بدون توجه به التماس هایم مرا آزار دادند و سپس از خودرو بیرون انداختند من همان موقع به کلانتری رفتم و شکایت کردم.

پزشکی قانونی نیز آثار کبودی روی بدنم را تایید کرده است. این زن در حالی که اشک می‌ریخت، گفت: من در دام شیطانی این دو پسر گرفتار شدم و هرگز فکر نمی‌کردم آن‌ها چنین نیت شومی در سر داشته باشند شب و روز کابوس می‌بینم از خودم بدم آمده که چرا به این مرد اعتماد کردم من مادر دو بچه ام و یک هفته است از زمین و زمان خجالت می‌کشم. با شکایت این زن و در حالی که پلیس رد دو پسر شیطان صفت را زده بود دیروز قضات دادگاه دستور بازداشت آن‌ها را صادر کردند. قرار است آن‌ها پس از بازداشت در دادگاه حاضر شوند و از خود دفاع کنند.

منبع:خراسان

انتهای پیام/

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: اخبار حوادث آزار و اذیت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۳۹۶۵۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

واکنش تند پدر پیوند کبد به بازنشستگی اجباری دکتر ملک زاده؛ قدر زر زرگر شناسد

اخیرا دانشگاه علوم پزشکی تهران و ۴۰ استاد دیگر رشته‌های مختلف پزشکی را بازنشسته و اخراج کرده است و دکتر ملک زاده که در زمره این استادان است در نامه‌ای گلایه آمیز به این شیوه انتقاد کرد.

به گزارش خبرآنلاین، اینک پروفسور علی ملک حسینی در نامه‌ای خطاب به ملک زاده به این موضوع پرداخته است.

در این نامه که بیت مشهور "قدر زر زرگربداند، قدرگوهر گوهری" آغاز شده آمده است:شنیدم که مسئولین محترم دانشگاه علوم پزشکی تهران شمارا به شکلی عجولانه و بی خبرانه بازنشسته کرده اند، حقیقتش این خبر برایم بسیار نگران کننده و شوک آوربود به خودم گفتم مگرفردی دلسوز‌تر وطن پرست‌تر، باسواد‌تر وازهمه مهمتر خدمت گذارتر از ملک زاده درمیان استادان دانشگاه‌ها وجود دارد که چنین تصمیم نسنجیده‌ای درموردش گرفته اند؟ آیا این افراد از تلاش‌های صادقانه وخستگی ناپذیر شما درطول ۴۵ سال گذشته خبرندارند ونمی دانند که شما جزء استثنائی‌ترین افرادی بودید که باوجود کسب مقام اول ودومی پزشکی چه دردورهٔ دانشجوئی وچه در دورهٔ دستیاری دانشگاه پهلوی سابق ماندن درایران را به رفتن به غربِ وسوسه انگیز که خیلی‌ها آرزویش را داشتند ترجیح دادید؟

آیا این دوستان نمی‌دانندکه شما درروز‌های سخت اول انقلاب داوطلبانه به عنوان سرپرست یک تیم جهادگر پزشکی درکرد ستان شلوغ ونا آرام خدمت کرده اید ونمی دانند که درسخت‌ترین شرایط جوان‌ترین رئیس دانشکدهٔ پزشکی وجوانترین رئیس دانشگاه شیراز بوده اید؟ آیا نمی‌دانند که شما بزرگ‌ترین کارتحقیقاتی تاریخ ایران را درناحیهٔ گلستان وترکمن صحرا انجام داده اید که از افتخارات کشور محسوب می‌شود وآیا اینان نمی‌دانند که شما درکارآموزش وپژوهش و تربیت متخصص وفوق تخصص و محقق چه کار‌های منحصر به فردی کرده اید وباپشتکار وتلاشی ستودنی زیر زمین بیمارستان دکتر شریعتی را به بهترین بخش تحقیقاتی گوارش وکبد کشور تبدیل کرده اید؟ وچندین آیانمی دانند دیگر که نیازی به گفتنشان نمی‌بینم.

در ادامه نامه دکتر ملک حسینی آمده است:

جناب دکترملک زاده شما به این صندلی استادممتازی دانشگاه هیچ نیازی نداشتید، ولی این صندلی به شما بسیار نیازمند است، چون کسی لایق‌تر وسزاوارتر از شما برای تکیه زدن براین کرسی درکشور وجود ندارد.

شما یک الگوی تمام عیار برای نسل جوان هستید که مهمترین بعد و وجههٔ این الگو ترجیح دادن کار وخدمت دروطن با وجود امکان کار در بهترین مراکز پزشکی دنیا می‌باشد بنده به عنوان فردی که در۴۳ سال گذشته شاهد خدمت بسیار دلسوزانه، صادقانه و عالمانهٔ شما بوده ام از آن بیم دارم که چنین برخوردی سبب نا امیدی کسانی گردد که شما الگویشان بودید ومی خواستند دروطن بمانند.

اما برادر عزیزم جناب دکتر ملک زاده باور کنید که من این تصمیم ناخوشایند را به فال نیک می‌گیرم، زیرا خودت می‌دانی که بیش از ده سال است من و همکارانم دنبالت بودیم که مابقی عمر را بیائید شیراز وشما هم بار‌ها قول داده بودید و نیامدید.

لطفاً هرچه زودتر برگرد شیراز، خودت می‌دانی که ما از همان اول هم مخالف رفتنت به تهران بودیم، لطفاً برگرد تا جوان‌های زیادی که مشتاق آمدنت هستند خوش حال شوند و ما هم به امید خداوند بتوانیم از تجربیات ذیقیمت شما برای گسترش بخش‌های تحقیقاتی پیوند کبد وگوارش استفاده کنیم.

مهمتر این که دیگر لازم نیست راه طولانی تهران به بالاده را طی کنید و هروقت دلت گرفت می‌توانی خیلی راحت راهی کازرون و بالا ده شوی و باحضور بر تربت پاک پدر و مادرت که عشق به خاک وطن را در دلت کاشته اند. فاتحه‌ای بخوانی و روحشان را شادکنی و پس از آن هم مثل همیشه خیل بیماران روستائی را که منتظرت هستند معاینه ودرمان کنی. ما بی صبرانه منتظرت هستیم

دیگر خبرها

  • شفاف‌سازی رودیگر درخصوص پست اینستاگرامی‌اش درباره ماه رمضان
  • برخورد قانونی با گردانندگان ۹ صفحه اینستاگرامی هنجار شکن در سرخس
  • کشف ۳ میلیارد تومان تجهیزات پزشکی قاچاق در شهرقدس
  • واکنش رییس دانشگاه علوم پزشکی تهران به اخراج ۴۰ استاد
  • رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران: استاد اخراجی نداشتیم
  • رییس دانشگاه علوم پزشکی تهران: استاد «اخراجی» نداشتیم
  • «پینگ پنگ» اینستاگرامی با روان مردم توسط دو سلبریتی!
  • «پینگ پنگ» اینستاگرامی احساسات و روان مردم توسط دو سلبریتی!
  • واکنش تند پدر پیوند کبد به بازنشستگی اجباری دکتر ملک زاده؛ قدر زر زرگر شناسد
  • نامه پدر پیوند کبد ایران بعد از بازنشستگی اجباری دکتر ملک زاده