Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از خبرورزشی، عادت کرده بودیم در سال‌های اخیر «علی دایی» را روی نیمکت تیم‌های باشگاهی کشورمان ببینیم، اما این روزها آقای گل جهان فعالیتی در عرصه فوتبال ندارد. به همین بهانه با دایی تماس گرفتیم که بحث به تیم امید، فرهاد مجیدی، سردار آزمون و... کشیده شد.
* علی‌آقا چه خبرها؟ کم‌پیدا هستید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 
مشغول استراحت هستم.
* علی دایی و استراحت؟
اتفاقاً خیلی هم خوب و به صلاح خانواده‌ام بوده است.
* ما اهالی رسانه و فوتبال عادت کرده بودیم علی دایی را داخل مستطیل سبز یا روی نیمکت تیم‌های مختلف ببینیم حالا...
من یکی که ناراضی نیستم. گاهی هم باید استراحت کرد.
* پس به همین خاطر پیشنهاد گل‌گهر سیرجان را رد کردید؟
تشکر می‌کنم از دوستان عزیزم ایمان عتیقی (رئیس هیئت مدیره) و محمد جواهری (مدیرعامل) در منطقه سیرجان و سایر دوستانی که به من لطف داشتند و از من خواستند به این تیم بروم. متأسفانه الان این آمادگی را ندارم که به آن‌ها کمک کنم و در خدمت این عزیزان باشم. دوست داشتم در خدمت این دوستان باشم، اما فعلاً نمی‌توانم. برای گل‌گهر سیرجان هم آرزوی موفقیت می‌کنم.
* می‌گویند، چون این تیم شهرستانی است علی دایی قید همکاری را زد؟
نه، به این دلیل نبوده است. گل‌گهر سیرجان در تهران تمرین می‌کند و مشکلی از این بابت نداشتیم. احساس کردم در این مقطع نمی‌توانم به این تیم کمکی کنم وگرنه بابت شهرستانی بودن گل‌گهر مشکلی نداشتم.
* از لحن صحبت شما متوجه شدیم نوعی گله و گلایه در صحبت‌های علی دایی وجود دارد. این حرف را می‌پذیرید؟
نه گله دارم و نه گلایه! قسمت این بوده که فعلاً از فوتبال دور باشم. گفتم که خیلی به صلاح خودم و خانواده‌ام بود که دور باشم و استراحت کنم.
* به هر حال شما علی دایی هستید. چرا باید در این فوتبال چهره‌های محبوبی همچون شما، علی کریمی یا فرهاد مجیدی دور از فوتبال باشند؟
چیز غریبی نیست. طبیعت کار کردن در مملکت ما همین است. هیچ چیزی سر جای خودش نیست و اینجا خیلی هم غیرعادی نیست علی کریمی و فرهاد مجیدی در فوتبال نباشند، چون کسان دیگری باید باشند!
* منظورتان دقیقاً چیست؟
آن‌هایی که باید متوجه شوند، می‌شوند!
* دوشنبه شب برنامه فوتبال برتر را دیدید؟
ندیدم! چطور مگه؟
* صحبت‌های فرهاد مجیدی در این برنامه را شنیدید؟
من برنامه فوتبال برتر را ندیدم، اما فیلم صحبت‌های فرهاد (مجیدی) را امروز یکی از بچه‌ها برایم ارسال کرد و دیدم.
* نظرتان چیست؟
فرهاد بهترین تصمیم را گرفت که از این تیم امید پایش را کنار کشید. فرهاد دوست خوب من است و از همان اول مخالف حضورش در تیم امید بودم و نباید چنین مسئولیتی را در چنین شرایطی قبول می‌کرد.
* چرا؟
وقتی سرمربی تیم امید اقتدار نداشته باشد یا اقتدارش را بخواهند از او بگیرند، بهتر است عطای کار کردن را به لقایش ببخشد و برود.
* البته برخی‌ها هم معتقدند مجیدی می‌توانست به جای استعفای اینستاگرامی و در فضای مجازی به صورت کتبی این کار را انجام دهد؟
استعفای کتبی برای وقتی است که همه چیز سر جای خودش باشد. وقتی چنین رفتارهایی می‌شود دیگر چه می‌توان کرد؟ به نظر من مجیدی بهترین کار را کرد وگرنه درآینده همه کاسه کوزه‌ها را سر او می‌شکستند.
* برخی دیگر هم معتقدند فرهاد مجیدی سوزانده شد؟
سوزانده شد و سوخته شد یعنی چی؟ مگر می‌توان یک چهره مطرح فوتبالی را سوزاند؟ فرهاد و فرهادها به طور حتم در آینده به فوتبال برمی‌گردند و با قدرت کار می‌کنند.
* در مورد شما هم عین همین عبارت به کار برده شد.
به هر حال در این مملکت خیلی اتفاقات می‌افتد. خیلی عبارات به کار برده می‌شود، چون فوتبال ما جای غیرفوتبالی‌ها باید باشد!
* چرا؟
جواب این سؤال را من نباید بدهم. خود آقایان باید بگویند.
* کدام آقایان؟
بگذریم!
* یک سال استراحت، تصمیمی است که بسیاری از بزرگان فوتبال می‌گیرند و حتی پپ گواردیولا نیز پس از موفقیت عجیب و غریب در بارسلونا چنین تصمیمی گرفت، اما پس از یک فصل استراحت برگشت. شما هم سال بعد برمی‌گردید دیگر؟
مسلماً به فوتبال برمی‌گردم، اما فعلاً می‌خواهم استراحت کنم.
* شنیدیم پیشنهاداتی از تیم‌های ملی آذربایجان و عراق داشته‌اید؟
پیشنهاداتی داشتم، اما نمی‌توانم اسم ببرم.
* از خارج از کشور دیگر؟
بله، اشکالی دارد؟!
* نه، خیلی هم خوب است که ما مربی لژیونر هم داشته باشیم؟
به هر حال پیشنهاداتی داشتم که فعلاً جوابی ندادم.
* در مراسم ختم مرحوم جعفر کاشانی هم حضور داشتید. آن خدابیامرز جمله معروفی داشت و همیشه می‌گفت «اسطوره‌ساز باشیم و نه اسطوره‌کش.» نظری ندارید؟
زنده‌یاد جعفر کاشانی یکی از چهره‌های باسواد، تحصیلکرده و جنتلمن فوتبال ما بود. وظیفه خودم دانستم در مراسم ختم ایشان شرکت کنم، اما در جامعه ما خیلی حرف‌ها زده می‌شود که به عمل نمی‌رسد. منظور من به مرحوم کاشانی نیست، چون خیلی به ایشان ارادت داشتم بلکه جامعه فعلی ایران است. اینکه همه یاد گرفتیم فقط حرف بزنیم در حالی که خبری از عمل نیست. شعار می‌دهیم بدون آنکه به آن عمل کنیم.
* جالب شد علی‌آقا! مشکل جامعه ما خیلی زیاد است. به نظر می‌رسد شما هم دغدغه این جامعه فعلی را داشته باشید؟
مگر می‌شود دغدغه نداشت؟ من و خانواده‌ام هم جزو این جامعه هستیم. دل آدم می‌گیرد وقتی چهره درهم، عصبی و پرخاشگر مردم را در کوچه و خیابان می‌بینیم آن وقت دوستان می‌گویند بانوان به استادیوم نروند، چون آنجا فحش می‌دهند و فلان و بهمان! مگر در کوچه و خیابان خانواده‌ها هر روز فحش نمی‌شنوند؟ هر روز مردم عصبانی در خیابان بر سر رانندگی، قیمت فلان جنس یا مسائل دیگر بی‌دلیل و با دلیل درگیر نمی‌شوند و از الفاظ زننده استفاده نمی‌کنند؟ فحاشی فقط در استادیوم‌ها اتفاق می‌افتد؟
* پس شما موافق حضور بانوان در ورزشگاه‌ها هستید؟
بله، چراکه نه؟ بانوان نیمی از جامعه ما را تشکیل می‌دهند و حضور در استادیوم‌ها حق مسلم آنهاست. حقی که سال‌ها از آن‌ها دریغ شده و امیدوارم به زودی در اختیارشان گذاشته شود.
* قرار است از بازی با کامبوج این اتفاق بیفتد و بانوان علاقه‌مند به فوتبال هم بتوانند به استادیوم آزادی بروند.
امیدوارم نه فقط بازی کامبوج بلکه در همه استادیوم‌ها و بازی‌ها این اتفاق بیفتد. حضور بانوان در ورزشگاه‌ها به نظر من می‌تواند به سالم‌سازی فضای فوتبال و ورزشگاه‌ها کمک کند. اتفاقاً من برعکس دوستان فکر می‌کنم. وقتی آقایان ببینند بانوان در استادیوم حضور دارند اتوماتیک‌وار شاید رعایت کنند. ما سال هاست از بانوان این حق را گرفتیم و باید به آن‌ها پس بدهیم.
* بازی‌های تیم ملی ایران از زمان حضور مارک ویلموتس را دیده‌اید؟
راستش را بخواهید خیلی نتوانستم ببینم!
* چرا؟!
مشغله کاری و گرفتاری‌هایی داشتم که فرصت نشد بازی‌های تیم ملی را کامل ببینم.
* پس نمی‌توانید نظری هم درخصوص تفاوت تیم ویلموتس با کارلوس کی‌روش بدهید؟
طبیعی است وقتی ندیدم، نمی‌توانم نظری هم بدهم.
* حداقل در مورد مهاجمان کنونی تیم ملی صحبتی ندارید؟ مهدی طارمی، سردار آزمون، کریم انصاری‌فرد و...
به هر حال این نفرات بهترین‌های ایران هستند و برای همگی آرزوی موفقیت می‌کنم.
* سردار آزمون مهاجمی است که بیشتر از همه با شما مقایسه می‌شود. آیا او می‌تواند یک علی دایی دیگر برای تیم ملی ایران شود؟
آزمون مهاجم کاملی است و همین الان هم شده و حتی از من هم جلو زده است. مطمئن هستم با همین تلاش، انگیزه و روند روبه‌رشدی که داشته، می‌تواند به لیگ‌های معتبرتری رفته و در بهترین تیم‌های اروپایی بازی کند.
* نظرتان درخصوص پرسپولیس چیست؟
به هر حال پرسپولیس چند فصل رؤیایی داشته و هر تیمی ممکن است پس از سه سال قهرمانی دچار کمی افت شود. باید به کالدرون زمان داد که موفق شود.

منبع: اقتصاد آنلاین

کلیدواژه: علی دایی علی کریمی فرهاد مجیدی فوتبال

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۴۰۷۰۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

انکار عجیب یک قتل | قاتل می‌گوید مقتول زنده است

همشهری آنلاین - حوادث : بیست و هشتم اسفند پارسال مردی به اداره چهارم پلیس آگاهی تهران رفت و از ناپدید شدن پسر ۲۴ ساله اش خبر داد. او گفت:پسرم فرهاد در آپارتمانش در غرب تهران به تنهایی زندگی می‌کرد اما حالا ۴ روزی می شود که به طرز عجیبی ناپدید شده و هیچ کس از او خبر ندارد.

شروع تحقیقات

تحقیقات ماموران اداره چهارم پلیس آگاهی تهران زیر نظر قاضی غلامحسین صادق زاده، بازپرس شعبه هفتم دادسرا، آغاز شد و کارآگاهان در بررسی‌های اولیه دریافتند که یک روز پس از ناپدید شدن فرهاد، مبلغ ۴ میلیون تومان از حساب وی برداشت شده است.

بررسی تراکنش انجام شده نشان می داد که پول از یک مغازه تجهیزات پزشکی و لوازم آزمایشگاهی برداشت شده است. در ادامه مشخص شد که با این پول یک بشکه، ۲۲۰ لیتر اسید و دستکش خریداری شده است. بازبینی تصاویر دوربین مداربسته مغازه نیز حاکی از آن بود که این وسایل را دختری جوان خریداری کرده و بعد سوار بر خودروی ام وی ام شاسی بلند خود شده و آنجا را ترک کرده است. به جز دختر جوان، پسری هم سرنشین خودروی شاسی بلند بود که تصاویر هر دو در دوربین مداربسته ضبط شده بود.

سرنخ مهم

اطلاعات به دست آمده نشان می‌داد که فرهاد(جوان گمشده) احتمالا گرفتار سرنوشتی هولناک شده است. ماموران در ادامه دختر جوانی که با کارت فرهاد بانکی فرهاد اقدام به خرید کرده بود را شناسایی و بازداشت کردند. او که از دستگیری‌اش شوکه شده بود، گفت: فرهاد از دوستان نامزدم به نام شاهین بود. شاهین می گفت یک سال قبل از طریق معامله یک موتورسیکلت با فرهاد آشنا شده و دوستی آنها ادامه داشت تا اینکه می‌خواستند باهم یک کافه راه اندازی کنند.

او ادامه داد: چند روز قبل، حدود ساعت ۴ صبح بود که شاهین با من تماس گرفت. پریشان و مضطرب بود. گفت بدبخت شده‌ام. وقتی پرسیدم چه شده؟ گفت که یک نفر را کشته است. هر چه از او پرسیدم چی شده و چه کسی را کشته؟ گفت که حضوری همه چیز را توضیح می‌دهد. او کمی بعد به دنبال من آمد اما این بار مدعی شد که دروغ گفته است. او می‌گفت که دروغش یک چالش اینستاگرامی بوده و فقط می خواسته مرا امتحان کند.

لکه های خون مقتول

دختر جوان در رابطه با خرید بشکه و اسید نیز گفت: آن روز شاهین گفت برای یکی از مشتری‌هایش وسایل می خواهد و وقتی به مغازه مورد نظر رفتیم، یک کارت بانکی به من داد و خواست که خرید را من انجام بدهم. بعد هم وسایل را به خانه‌ای درغرب تهران بردیم که مدعی بود خانه مشتری‌اش است. اما زمانی که به آنجا رسیدیم، ‌ من مقابل خانه منتظر ماندم و شاهین وسایل را به تنهایی به آپارتمان مورد نظرش برد. یک ربع که گذشت، شاهین ناراحت و نگران آمد. عرق کرده بود و حال خوبی نداشت. از او پرسیدم چرا آنقدر پریشانی، که گفت ساختمان آسانسور نداشته و خسته است.

دختر جوان مدعی بود که از سرنوشت فرهاد(پسر گمشده) هیچ خبری ندارد اما نشانی‌ای که او از آپارتمان مورد نظر در غرب تهران داد، نشانی خانه فرهاد بود. ماموران در ادامه راهی آنجا شدند و بازرسی داخل خانه، آثار خون کشف شد و آزمایشات تخصصی نشان ‌داد که آثار خون، متعلق به فرهاد(پسر گمشده) است.

سرنخ های به دست آمده، نشان می‌داد که فرهاد به قتل رسیده و شاهین در این ماجرا نقش دارد. این فرضیه وقتی جدی‌تر شد که کارآگاهان پلیس متوجه شدند شاهین چند روز قبل برای یکی از دوستانش به نام بهنام پیامک فرستاده و در آن نوشته: «بیل را خریدی؟»

از آنجا که احتمال می‌رفت شاهین و بهنام قصد دفن جسد را داشته‌اند، هر دوی آنها بازداشت شدند اما شاهین منکر قتل شد و گفت که فرهاد(پسر گمشده) زنده است. او مدعی شد که فرهاد فردی را به قتل رسانده و از کشور گریخته و به ترکیه رفته است.

ادعای شاهین در حالی مطرح می‌شد که همدستش بهنام در بازجویی‌ها گفت: اواخر اسفند پارسال شاهین با من تماس گرفت و گفت یک نفر را کشته است. او از من خواست کمک کنم تا جسد را از خانه خارج کنم. همراه او به آپارتمانی در غرب تهران رفتم. جسد داخل بشکه بود و با اسید سوزانده شده بود. قرار بر این بود که من جسد را به خارج تهران ببرم و دفن کنم. طبق خواسته شاهین عمل کردم و به سمت لواسانات رفتم اما زمانی که خواستم جسد سوخته را دفن کنم، ترسیدم. با خودم گفتم اگر کسی مرا ببیند، لو می روم و به همین دلیل بشکه را در همانجا رها کردم.

کشف جسد

هر چه تحقیقات پلیس جلو می‌رفت، ابعاد تازه‌ای از این پرونده جنایی فاش می‌شد. کارآگاهان در جریان بررسی‌ها متوجه شدند در نخستین روز فروردین امسال بشکه‌ای در زمین های کشاورزی لواسان کشف شده بود که جسد سوخته فردی داخل آن بود. بررسی های اولیه نشان می‌داد که جسد متعلق به پسری با سنی حدودا ۲۰ تا ۳۰ ساله است اما با توجه به اینکه قابل شناسایی نبود، به پزشکی قانونی منتقل شده بود تا با آزمایش دی‌ان‌ای هویتش فاش شود.

با این اطلاعات دیگر شکی باقی نماند که جسد کشف شده در روز اول فروردین متعلق به فرهاد(پسر گمشده) است و قاتل نیز کسی جز شاهین نیست. در این شرایط او به همراه دوستش بهنام دستگیر شده و تحقیقات از آنها ادامه دارد.

انکار عجیب

تکه‌های پازل که کنار هم قرار می‌گیرد، انگشت اتهام به سمت شاهین نشانه می‌رود اما او عجیب‌ترین شکل ممکن است قتل را انکار می‌کند. اظهارات عجیب او را در ادامه می‌خوانید.

انگیزه ات از قتل چه بود؟

من کسی را نکشته‌ام!

اما همه شواهد نشان می دهد که قاتل هستی؟

بدشانسی آورده‌ام که همه شواهد علیه من است.

آن روز تو همراه نامزدت رفتی بشکه، اسید و ... خریدی. آن هم با کارت عابربانک فرهاد. این را که قبول داری؟

فرهاد(جوان گمشده) رفیقم بود و من هر کاری به خاطر رفیقم انجام می دهم. به من گفت برو این وسایل را با کارت من بخر و من هم رفتم خریدم. بعد هم بردم به دستش رساندم.

چرا از تو خواست این وسایل را بخری؟

چون یک نفر را کشته بود و می خواست از شر جسدش رها شود.

اما همه شواهد نشان می‌دهد که خودش مقتول است. خونی که در خانه‌اش پیدا شده متعلق به خودش است نه فرد دیگری؟

واقعا!؟ چطور ممکنه؟ من فکر می کردم فرهاد تا الان به ترکیه رسیده است. آخرین بار که دیدمش گفت یک نفر را کشته و می خواهد به ترکیه فرارکند. حالا شما می گویید خودش کشته شده است؟ چه دنیای عجیبی داریم ما. طرف قاتل بوده بعد شده مقتول. شاید از طرف همان فردی که فرهاد جانش را گرفته، به سراغش رفته‌اند و او را به قتل رسانده‌اند.

به تو گفته بود یک نفر را کشته است؟

بله. اواخر پارسال به من زنگ زد و خیلی پریشان بود. او گفت یک نفر را کشته است و از من کمک خواست. بعد گفت به برادرم بگو که من از ایران فرار می کنم و به ترکیه می روم. من هم برای برادرش پیامک فرستادم و گفتم که فرهاد به ترکیه رفته.

چرا از تو خواست بشکه بخری؟

نمی دانم. شاید می خواست جسد فردی را که کشته بود داخلش مخفی کند.

اما تو نزد دختر موردعلاقه ات هم اعتراف کردی که یک نفر را کشته ای؟

نه. آن روز قصد شوخی با نیوشا را داشتم. یک جور چالش اینستاگرامی بود. می گفت به دخترموردعلاقه تان زنگ بزنید و بگویید یک نفر را کشته اید. آن هم در زمانی که او در خواب است. بعد ببینید آیا دوستتان دارد که پای شما بایستد؟ اگر ارتباطش را قطع کند پس نباید به خواستگاری اش بروید اما اگر خواست ادامه بدهد پس حتما او را به عنوان شریک زندگیتان انتخاب کنید!

اما دوستت بهنام هم اعتراف کرده که تو فرهاد را به قتل رسانده‌ای و بعد از او خواستی در جابه جایی جسد کمکت کند. حتی روز حادثه خودت او را به خانه مقتول بردی و جسد را نشانش دادی؟

اشتباه شده است! من بیگناهم!

کد خبر 846307 برچسب‌ها خبر مهم سارق - سرقت قتل - قاتل حوادث ایران

دیگر خبرها

  • (تصویر) عرض اندام معنادار فرهاد مجیدی در اینستاگرام!
  • عرض اندام معنادار فرهاد مجیدی در اینستاگرام!
  • عملیات وعده صادق تداعی کننده والفجر هشت بود
  • بازدارندگی موجود نتیجه هدایت‌های داهیانه رهبری است
  • مسئولان پاسخگوی قطعی سامانه معاینه فنی خودرو‌های سنگین نیستند
  • ماجرای کشف جسد در بشکه چه بود؟
  • اعترافات قاتلی که جنایت را انکار می‌کرد | پشت پرده کشف جسد در بشکه چه بود؟
  • انکار عجیب یک قتل / قاتل می‌گوید مقتول زنده است
  • انکار عجیب یک قتل | قاتل می‌گوید مقتول زنده است
  • راز جسد اسیدی در بشکه آبی فاش شد