ضرورت گسترش چتر مالیاتی برای جایگزینی درآمدهای نفتی
تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۴۱۹۳۲۷
رویداد۲۴ مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی که اواخر بهمن ماه ۹۷ منتشر شده بود، در رابطه با میزان درآمدی که دولت میتواند از این محل به دست آورد، اعلام کرد: «با فرض اینکه میانگین حجم کل سپردهها در سال آینده برابر ۲۰۰۰ هزار میلیارد تومان باشد (که فرض حداقلی است) و حفظ سهم ۴۰ درصدی اشخاص حقوقی و نیز نرخ سود سپرده با میانگین ۱۵% و نرخ مالیاتی ۲۵%، درآمد مالیاتی این حکم برابر ۳۰ هزار میلیارد تومان خواهد بود.
بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سی هزار میلیارد تومان معادل ۲۰ درصد از درآمدی است که بنا بود دولت از محل فروش نفت به دست آورد و عملا بار مهمی را از دوش دولت برمیدارد. پیش از این وحید شقاقی کارشناس امور اقتصادی نیز توان بالقوه مالیاتی در کشور را ۱۴۰ هزار میلیارد تومان اعلام کرده بود که برابر با رقمی است که دولت میخواست از محل فروش نفت به دست آورد.
در همین رابطه کامران ندری، کارشناس بانکی به خبرآنلاین گفت: به هر حال باید پایه مالیاتی را با گسترش آن به همه بخشها تسری داد. در اغلب کشورهای جهان نیز اخذ مالیات از سپردههای بانکی امری پذیرفته شده است. این میان باید به مساله نگاهی جامعتر داشت تا اقداماتی موجب افزایش التهابات دوباره در اقتصاد کشور نشود.
این کارشناس بانکی ادامه داد: هم اکنون نرخ سود سپردههای بانکی از تورم ۴۲ درصدی کشور به مراتب کمتر است و در واقع بازدهی سپردههای بانکی منفی است. این را با فرض اینکه سپردههای بانکی سودی بیش از سود مصوب شورای پول اعتبار به دست آورند هم میتوان مورد تایید قرار داد. درنتیجه اگر هم اکنون مالیات از سود حاصل از سپردههای بانکی در دستور قرار گیرد، احتمالا بازدهی سپردهها را از این نیز منفیتر خواهد کرد.
او در ادامه تصریح کرد: به بیان دیگر اجرای این سیاست در شرایط فعلی دو اثر کوتاه و بلند مدت خواهد داشت. در کوتاه مدت مردم به سمت بازارهای دیگر متمایل میشوند چرا که فکر میکنند بازدهی سرمایه در بازارهای دیگر بیشتر است. به این معنا پس انداز کمتری به شکل سپرده نگهداری خواهد شد و بخش مهمی از آن تبدیل به داراییهای دیگر میشود. غالبا بازار سرمایه، ارز و طلا از چنین اقداماتی متلاطم میشوند.
این کارشناس بانکی با اشاره به مشکلات نظام بانکی کشور و نقدینگی گفت:در بلند مدت هم به تدریج ماندگاری سپردهها در بانکها کاهش خواهد یافت. این امر هم تبعاتی در پی دارد، از جمله اینکه در سیاستگذاریهای بانکها تغییراتی ایجاد شود. چنانچه این امر به افزایش نیاز به پول بانک مرکزی هم منجر شود که این نیز به افزایش نقدینگی و احتمالا تورم خواهد انجامید. به این معنا باور من این است که در هر حال اخذ مالیات از سپردههای بانکی تبعات تورمی در پی خواهد داشت.
این کارشناس حوزه بانکی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه اگر اخذ مالیات از سپردهها همراه با گسترش پایههای مالیاتی در عرصههای دیگر باشد، اثر آن چگونه خواهد بود، تاکید کرد: در این رابطه یک اصل وجود دارد و آن این است که پایههای مالیاتی هرچه گستردهتر شود و از سمت دیگر نرخ مالیات کمتر شود به سود اقتصاد خواهد بود. در این مورد هم همین است و اگر چتر مالیاتی گسترده شود و در مقابل نرخ مالیات از بخشها به تدریج و براساس رابطه با تولید کاهش یابد، اقتصاد کشور سود خواهد برد.
وی تصریح کرد: بهترین روش اجرای یک سیاست موفق مالیاتی، اجرای یک بسته کامل است که به شکلی جامع و براساس نیازهای اقتصاد ایران عمل کند. این امر عملی خواهد بود و در شرایط فعلی که دولت ایران ضرورت اخذ مالیات را دریافته بهترین اتفاق ممکن این است که سیاست فوق اجرا شود. خبر های مرتبط
منبع: رویداد24
کلیدواژه: رویداد24 درآمد نفتی مالیات از سپرده های بانکی افزایش نقدینگی مالیات
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۴۱۹۳۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درآمدهای نفتی باعث ایجاد تورم میشود؟
یک مطالعه جدید نشان میدهد که وجود درآمدهای نفتی برخلاف تلقیهای رایج نه تنها اثر تورمی ندارد، بلکه باعث کاهش قدرت تورمزایی نقدینگی نیز میشود. مطالعهای که در پژوهشکده پولی و بانکی انجام شده است، نشان میدهد که افزایش درآمدهای نفتی و افزایش نسبت واردات به GDP میتواند اثرگذاری رشد نقدینگی بر تورم را کاهش دهد.
به گزارش دنیای اقتصاد، این نتایج برخلاف دیدگاههای متداول است که ذات داشتن درآمدهای نفتی را باعث افزایش تورم عنوان میکنند. طبق بررسیهای این پژوهش مهمترین عامل ایجادکننده تورم در کشور رشد نقدینگی است، اما مساله مهمی که در این پژوهش به آن پاسخ داده شده، این است که چه عاملی باعث اختلاف ایجادشده مابین نرخ رشد نقدینگی و نرخ تورم در ایران است؟ اختلاف مابین نرخ رشد نقدینگی و تورم در میان ۱۴کشور نفتی مورد بررسی طبق دادههای مربوط به ۱۹۷۰ تا ۲۰۲۰ حدود ۷درصد ارزیابی میشود.
طبق بررسیها این اختلاف در کشورهای نفتی در سالهایی که درآمد نفتی بیشتر است، بیشتر میشود و برای مثال در ایران دهه۱۳۵۰ یا ۱۳۸۰ به بیش از ۱۰درصد میرسد. نکته جالب در این پژوهش این است که مکانیزم اثرگذاری افزایش نسبت واردات بر GDP به سمت تقاضای پول در کنار عرضه پول توجه دارد. بنابراین نتایج این پژوهش نشان میدهد که وجود درآمدهای نفتی، فینفسه عاملی برای وجود تورم نیست، بلکه به نظر میرسد که عدم توازن میان منابع و هزینههای دولت در قالب کسری بودجه که دلیل رشد طولانیمدت نقدینگی است، عاملی برای ایجاد تورم مزمن در کشورها است.
یک مطالعه پژوهشی با استفاده از دادههای ۱۴ کشور نفتی در بازه ۱۹۷۰ تا ۲۰۲۰ اثر رشد نقدینگی بر تورم در کشورهای نفتی و مکانیسمهای این اثرگذاری را مورد بررسی قرار داده است. بر اساس نتایج این مطالعه، اثر رشد نقدینگی بر تورم در کشورهای نفتی هم در کوتاهمدت و هم در بلندمدت مثبت و معنیدار بوده است. افزایش نسبت واردات چه در کوتاهمدت و چه در بلندمدت میتواند اثر رشد نقدینگی بر تورم را کاهش دهد. همچنین رشد درآمدهای نفتی نیز در بلندمدت اثر تورمی رشد نقدینگی را کاهش میدهد. در حقیقت مکانیسم اثرگذاری درآمدهای نفتی در تضعیف قدرت تورمزایی رشد نقدینگی با مکانیسم اثرگذاری رشد واردات بر کاهش قدرت تورمزایی رشد نقدینگی مرتبط است.
افزایش عرضه کالاهای وارداتی (ناشی از رشد درآمدهای نفتی) با افزایش تقاضا برای پول داخلی بخشی از قدرت تورمزایی نقدینگی را خنثی میکند. این موضوع برخلاف یافتههای دیدگاهی است که افزایش درآمدهای نفتی را یکی از عوامل ایجاد تورم و بروز بیماری هلندی میداند. این مطالعه با عنوان «اثر واردات بر رابطه رشد نقدینگی و تورم آن در کشورهای نفتی» توسط سجاد ابراهیمی، استادیار پژوهشکده پولی و بانکی بانک مرکزی، انجام شده است.
مساله بیماری هلندیدر علم اقتصاد، بیماری هلندی رابطه عِلّی ظاهری بین افزایش توسعه یک بخش خاص اقتصادی همچون نفت و کاهش در سایر بخشها همچون بخش تولید است. این اصطلاح در سال ۱۹۷۷ توسط نشریه اکونومیست برای توصیف تضعیف بخش تولید در هلند پس از کشف میدان بزرگ گاز طبیعی گرونینگن در سال ۱۹۵۹ ابداع شد. مکانیسم فرضی این است که هنگامی که صادرات در یک بخش بهشدت افزایش مییابد، درآمدهای ارزی افزایش مییابد و واحد پولی این اقتصاد در مقایسه با ارزهای خارجی (که در نرخ مبادله آشکار میشود) تقویت میشود. این امر باعث میشود سایر صادرات کشور برای خرید سایر کشورها گرانتر شود، درحالیکه واردات ارزانتر میشود و شدت مییابد. این موضوع باعث آسیب دیدن بنیه تولید کشور میشود.
تضعیف بنیه تولیدی کشور و کاهش حاشیه سود تولیدکنندگان، منجر به هجوم نقدینگی به سوی بازارهای سوداگرانه مربوط به بخشهای غیرقابلمبادله در اقتصاد میشود. با بروز این وضعیت، اگرچه تقویت واحد پولی کشور منجر به ورود ارزان کالاهای وارداتی شده است، اما رشد شدید قیمتی بخشهای غیرقابلمبادله اقتصاد منجر به تقویت تورم میشود.
بیماری هلندی همچنین یکی از فرضیههایی است که میتواند علت ناکام ماندن کمکهای خارجی به کشورهای توسعهنیافته در بهبود وضعیت این کشورها را توضیح دهد. بااینحال بهرغم پژوهشهای انجامشده در رابطه با بیماری هلندی، این پژوهش به نتیجهای متفاوت رسیده است. طبق این پژوهش، «رشد در بخش حقیقی و تغییرات در نرخ بهره مهمترین عواملی هستند که در ادبیات به عنوان مولفههای تاثیرگذار بر تقاضای پول در نظر گرفته میشوند و میتوانند بخشی از متغیر بودن رابطه رشد نقدینگی و تورم را توضیح دهند. اما شواهد تجربی نشان میدهد تغییرات این عوامل نمیتواند تمام تغییرات در رابطه نقدینگی و تورم را توضیح دهد.»
درحقیقت نگارنده این پژوهش در اینجا قصد دارد ادعایی مشهور را در مورد رابطه نقدینگی و تورم در کشورهای نفتی را زیر سوال ببرد. او مینویسد: «در اقتصاد ایران در ابتدای دهه ۱۳۵۰ و ابتدای دهه ۱۳۸۰بهرغم رشد قابلتوجه نقدینگی در کشور، تورم متناسب با این رشد نقدینگی افزایش پیدا نکرده است و تغییرات نرخ رشد و نرخ بهره نیز به حدی نبوده که این تفاوت نرخ رشد نقدینگی و تورم را توضیح دهد. نگاهی به آمار در ایران و سایر کشورهای نفتی نشان میدهد دورانی که رشد نقدینگی تورمزایی پایینی داشته است دورانی بوده که کشور از درآمدهای نفتی سرشار برخوردار بوده که این درآمدها به رشد واردات کالا و خدمات به کشور منجر شده است.»
چگونه رشد درآمدهای نفتی مانع از تورم میشود؟طبق این پژوهش، افزایش درآمدهای نفتی منجر به افزایش واردات به کشور شده و افزایش واردات نیز منجر به افزایش تقاضای پول در داخل میشود. این پول صرف خرید کالاهای وارداتی میشود و بهنوعی از تورمزایی نقدینگی در کشور کاسته میشود. این مطالعه به بررسی دادههای ۱۲ کشور عضو اوپک پرداخته است که شامل الجزایر، ایران، عراق، عربستان سعودی، امارات، کویت، قطر، نیجریه، گابن، جمهوری کنگو، آنگولا و گینه استوایی میشود. علاوه بر این ۱۲ کشور، دو کشور بحرین و عمان در حوزه خلیج فارس نیز در این مطالعه بررسی شدهاند.
دادههای بررسیشده در این پژوهش مربوط به دوره زمانی مورد استفاده از سال ۱۹۷۰ تا ۲۰۲۰ بوده است. بررسیهای آماری این پژهش نشانگر این موضوع است که «به طور متوسط در پنج دهه ۱۹۷۰ تا ۲۰۲۰ رشد نقدینگی در این کشورها حدود ۷واحد درصد بیشتر از تورم بوده است. این تفاوت در اقتصاد ایران محسوستر است. به عبارت دیگر بخشی از رشد نقدینگی در این کشورها تبدیل به تورم نشده است. بدیهی است که این بخش از رشد نقدینگی که به تورم منتج نشده است با مولفههای اثرگذار بر تقاضای پول قابلتفسیر است.»
بررسی تاریخی و توصیه سیاستیبررسیهای پژوهش انجامشده در مورد ایران نشان میدهد «در دو دوره زمانی ابتدای دهه ۱۳۵۰ و ابتدای دهه ۱۳۸۰اختلاف بین رشد نقدینگی و تورم بیش از ۱۰درصد نیز بوده است. این دورهها مصادف با وفور درآمدهای نفتی و افزایش واردات در کشور بوده است.» بررسی نسبت واردات به GDP یافتههای جدیدی را در مقابل ما قرار میدهد. طبق این پژوهش «روند هماهنگ و همراستای اختلاف نقدینگی و تورم با نسبت واردات نشاندهنده این است که همبستگی قوی بین نسبت واردات و قدرت تورمزایی نقدینگی وجود دارد و در دورههایی که به دلیل وفور نفتی، واردات سهم بزرگتری از اقتصاد ایران را فراگرفته قدرت تورمزایی نقدینگی نیز کمتر شده است.»
نکته مهم در رابطه با این مقاله این است که پژوهشگر بهرغم نتایج مهم این پژوهش در رابطه با نقش واردات در تضعیف تورمزایی نقدینگی، توصیهای به افزایش واردات نمیکند، زیرا «گسترش واردات برای کنترل اثر تورمی رشد نقدینگی میتواند به بخش تولیدی آسیب جدی وارد کند و از این جهت نمیتواند سیاست مفیدی برای بخش مولد اقتصاد باشد.»