زندگی بلوندِ معصوم هالیوود
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۴۳۲۶۳۲
خرداد: در دوران زندگیاش، کریستن دانست هم کودک خونآشام بوده، هم دختر پیشاهنگ، هم ملکه، هم یک آرایشگر اهل مینه سوتا و بسیاری دیگر و همچنان به تغییر چه از لحاظ شخصی و چه از جنبه حرفهای ادامه میدهد. او توانست به خوبی از یک کودک-بازیگر به یک ستاره جدی و قابل توجه در دنیای هالیوود تبدیل شده و حتی در سال ۲۰۱۶ نیز نامزدی جایزه امی در تلویزیون را نیز به فهرست افتخارات خود اضافه کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اولین آشنایی مخاطبان با کریستن دانست در فیلم «مصاحبه با خونآشام» (Interview with the Vampire) در سن ۱۱ سالگی و آن رابطه جنجالی با برد پیت رخ داد، سپس با رهبری یک تیم پیشاهنگ در «انجامش بده» (Bring It On) ادامه یافته و به «اسپایدرمن» (Spider-Man) ختم شد. بدین ترتیب دانست در مقابل چشمان مخاطبان بزرگ شده و زندگی او همواره در کانون توجه قرار داشت. وی در مصاحبهای در آگوست ۲۰۱۹ چنین گفت: «وقتی کاری انجام میدهم احساس میکنم که هیچگاه کسی آن را نخواهد دید. حس میکنم که این کار را برای خودم میکنم».
اگر به خاطر مادرش نبود، کریستن دانست بازیگر نمیشد
کریستن دانست اولین حضور جدی خود روی پرده را در فیلم آنتالوژی «داستانهای نیویورک» (New York Stories) ساخته وودی آلن در سال ۱۹۸۹ تجربه کرد و تنها چند سال بعد در کنار برد پیت و تام کروز در نقش دوست داشتنی کلودیا در «مصاحبه با خونآشام» حاضر شد. این بازیگر دوران حرفهای پرباری بعد از این نقشآفرینیها داشت و اگر به خاطر مادرش نبود چنین افتخاراتی بدست نمیآمد.
در مصاحبهای با روزنامه گاردین، دانست گفته است که مادرش، اینِز، بر این باور بوده که سرنوشت دخترش این است که بازیگر شود، زیرا دانست همیشه دختر شادی بود. در نهایت والدین کریستن او را برای تست بازیگری در آگهیهای تبلیغاتی تلویزیون معرفی کرده و این تلاش آنها بسیار موثر بود، زیرا دانست در سن تنها ۳ سالگی اولین نقشش در آگهیهای تبلیغاتی را بدست آورد. وی در مصاحبهای دیگر در سال ۲۰۱۵، در این باره گفته است: «کودک-بازیگر بودن میتواند برای روان شما بسیار خطرناک باشد. اما مادرم همیشه مرا به مدارس معمولی میفرستاد از این رو من هیچوقت سفرهای علمی-تفریحی، نمایشهای مدرسهای و این چیزها را از دست ندادم».
او از برد پیت و تام کروز به عنوان برادران بزرگ خود در هالیوود یاد میکند
برد پیت و تام کروز بدون شک جذابترین ستارگان سینما در دهه ۹۰ بودند و تا به امروز نیز این جایگاه را حفظ کردهاند. وقتی که دانست توانست در کنار این سنگینوزنهای هالیوود در نقش یک کودک در سال ۱۹۹۴ و در فیلم «مصاحبه با خونآشام» ظاهر شود تمام دختران به او حسادت میکردند. وی در مصاحبهای در سال ۲۰۱۹ با استفن کولبرت در مورد احساسی که بازی در کنار این دو ستاره هالیوودی برایش داشت صحبت کرد: «آنها مانند خواهر کوچکشان با من رفتار کردند. من خیلی دوست داشتنی بودم. خیلی معصوم بودم، حدود ۱۲ ساله بودم. فقط داشتم کارم را میکردم و آنها خیلی با من مهربان بودند».
دانست میگوید که از دیرباز طرفدار برد پیت بوده و بعد از دیدن فیلم «رودخانهای از میان آن میگذرد» در سال ۱۹۹۲ که برد پیت نقش اصلی آن را داشت تصمیم گرفت در آینده از اسم شخصیت او برای فرزندش استفاده کند: «نام او [در فیلم]تریستان بود و با خودم گفتم که اولین پسرم را تریستان نام خواهم گذاشت، میفهمید که، همون چیزهای همیشگی دخترانه».
در سن ۱۶ سالگی کریستن دانست شروع به ایفای نقشهای بزرگتر از خود کرد
بعد از نامزد شدن برای جایزه گلدن گلوب به خاطر بازی تحسین شدهاش در «مصاحبه با خونآشام»، زندگی حرفهایاش در هالیوود شتاب گرفت. او به بازی در نقشهایی که بسیار برای یک کودک مناسب بود ادامه داد، از جمله نقشهایش در «زنان کوچک» (Little Women) و «جومانجی» (Jumanji)، اما در حالی که دانست بزرگتر میشد نقشهایش نیز با او رشد میکردند. وقتی که وی ۱۶ ساله شد در نقش لوکس لیسبون در «خودکشی باکرهها» (The Virgin Suicides) ساخته سوفیا کوپولا بازی کرد.
این فیلم که بر اساس رمانی به همین نام ساخته شده بود، به زندگی کوتاه و رازآلود خواهران لیسبون تمرکز داشته و جاش هارتنت که از جذابترین چهرههای هالیوود در دهه ۹۰ بود نیز در آن حضور داشت. دانست در مصاحبهای که در آگوست ۲۰۱۹ انجام داد در مورد این فیلم و تجربه خود در آن چنین گفت: «حس میکنم که خودکشی باکرهها برای من بسیار بزرگ بود، زیرا اولین باری بود که باید خوشکل میبودم، اما در واقع در یک فیلم. از من مراقبت میشد زیر این فیلمی از سوفیا بود، یک فیلمساز زن. این تغییر بود که به نظرم برای من و حرفهام بسیار مهم بود».
سوفیا کوپولا به کریستن دانست کمک کرد اعتماد به نفس داشته باشد
«خودکشی باکرهها» اولین همکاری کریستن دانست با سوفیا کوپولا، اما آخرین آنها نبود. این دو در چندین فیلم با هم کار کردهاند، از جمله «ماری آنتوانت» (Marie Antoinette) و «فریب خورده» (The Beguiled) و بدین ترتیب در کنار همکاری حرفهای، یک رابطه دوستانه و عمیق بین این دو نیز شکل گرفت. این دو تنها طرز تفکر مشابهی دارند بلکه به گفته دانست، سوفیا کوپولا در نوجوانی نقش زیادی در ایجاد اعتماد به نفس در او داشته است.
دانست در سال ۲۰۱۷ در مصاحبهای در مورد تاثیر قابل توجه اولین دیدار خود با کوپولا چنین گفته است: «او به من گفت، دندانهایت را دوست دارم، هیچوقت دندانهایت را درست نکن. به یاد دارم که بعدها هنگام بازی در فیلم «اسپایدرمن» یکی از تهیه کنندگان به من گفت باید تو را نزد دندانپزشک ببرم! حتی دندانهای من در پوستر را نیز درست کردند، اما میدانستم که خودم هیچوقت قرار نیست این کار را بکنم. او به من اعتماد به نفس در مورد چیزهای کوچکی داد که بدون او آنها را نداشتم».
کریستن دانست هنگام احساس فشار هالیوود درخواست کمک کرد
دانست بازی در هالیوود را در سن ۳ سالگی آغاز کرده و از آن زمان تاکنون توقفی در کار او نبوده است. در سال ۲۰۰۸ بود که همه چیز برای این بازیگر به نقطه جوش رسید به نحوی که او خودش وارد یک مرکز درمانی در یوتا شد. به گفته رسانهها دانست که در آن زمان ۲۵ سال داشت بعد از یک پارتی شبانه بزرگ و پر از زیادهروی وارد یک دوره بازپروری خودخواسته شده بود، اما دانست خود این ادعاها را رد کرده و گفته که این کار وی برای درمان افسردگیاش بوده است.
وی همان سال در مصاحبهای در این باره تصریح کرد: «در حال دست و پا زدن بودم و این فرصت را داشتم که به جایی رفته و مراقب خودم باشم. خوش شانس بودم که منابع لازم برای انجام این کار را داشتم. خانواده و دوستانم نیز فکر میکردند که این ایده خوبی است».
وی در سال ۲۰۱۵ نیز در مورد تجربیات سخت خود در هالیوود چنین گفت: «چیزی که مردم از یک بازیگر انتظار دارند بسیار مضحک است. عادلانه نیست از یک بازیگر انتظار داشته باشید که در انظار عمومی خیلی خوب صحبت کند و همیشه در مقابل انتقادهایی که بسیار دردناک هستند پوست کلفت باشد و همزمان برای انجام کارش حساس باشد و احساساتش را کنترل نماید. از این رو تمام کاری که میتوانید بکنید این است که خودتا باشید، فقط همان لعنتی که خودتان هستید باشید».
کریستن دانست نگاه مثبتی به دیگر فیلمهای «اسپایدرمن» ندارد
قبل از راهاندازی مجدد سری فیلمهای «اسپایدرمن» با بازی تام هالند توسط استودیو مارول، توبی مگوایر نقش این ابرقهرمان مشهور را از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۷ بر عهده داشت و کریستن دانست نیز نقش دختر محبوب او، مری جین واتسون، را بر عهده داشت. این سری بسیار موفق و پرفروش بوده و به باور دانست آن فیلمها از راهاندازی مجدد امروزی این فرانچایز بسیار بهتر بودند. وی در این باره چنین گفته است: «ما بهترینها را ساختیم، پس چه اهمیتی دارد؟ با خودم میگویم، شما آن را آنطور که میخواهید میسازید، آنها صرفاً در حال دوشیدن گاو برای پول بیشتر هستند. خیلی واضح است. منظورم را میفهمید؟».
دانست خواستار ساخت قسمت چهارم فیلم «اسپایدرمن» بود به همین دلیل دیدگاه منفی او نسبت به راهاندازی مجدد این فرانچایز با بازی تام هالند واضح است: «من آن فیلم را دوست داشتم و میگویم کهای کاش چهارمی را هم میساختیم». وی همچنین گفته که سری جدید این فرانچایز را تماشا نکرده و به نظر او همه اسپایدرمن قبلی او و مگوایر را ترجیح میدهند: «همه اسپایدرمن ما را دوست دارند، یالا، درست میگویم یا نه؟ ببینید، ترجیح میدهم در اولینها باشم تا جدیدترها».
ورود کریستن دانست به دنیای تلویزیون برایش دردناک بود
بازی دانست در دو فیلم باعث شد که نوآه هاولی، خالق سریال «فارگو» (Fargo) او را در فصل دوم این سریال موفق به کار گیرد: یکی «تمام چیزهای خوب» (All Good Things) و دیگری «مالیخولیا» (Melancholia). در فصل دوم سریال «فارگو» دانست نقش یک آرایشگر اهل مینه سوتا را بازی میکند که در یک قتل گرفتار شده است. دانست در مورد سختی و چالشبرانگیز بودن نقش خود در این سریال چنین گفته است: «یادم میآید که در بغل مادرم گریه میکردم و میگفتم نمیخواهم به آنجا [محل فیلمبرداری سریال در کانادا]برگردم، منو مجبور به این کار نکن!».
دانست در مورد تصمیمش برای پیوستن به این سریال در مصاحبهای با مجله ورایتی در سال ۲۰۱۵ چنین گفت: «از آمادگی خود برای کار در تلویزیون اطمینان نداشتم، اما از آنجایی که یک مینی سری بود برای کار در آن اعلام آمادگی کامل کردم. فکر نمیکنم که برای تعهد به سریالها آماده باشم، بخصوص اگر موفق بوده و برای چهار سال ادامه داشته و نتوانم هر کاری که دوست دارم را انجام دهم». بازی او در فصل دوم «فارگو» نامزدی جایزه امی را در نقش اول زن برای دانست در سال ۲۰۱۶ در پی داشت.
کریستن دانست به مدت ۴ سال با گرت هدلاند نامزد بود
دانست در طول مدت فعالیت خود در هالیوود با چندین نفر از چهرههای شناخته شده هالیوود نامزد بوده است. وی هنگام بازی در فیلم «در جاده» (On the Road) در سال ۲۰۱۰ با گرت هدلاند آشنا شده و بین این دو رابطهای عاطفی شکل گرفت. این دو نامزدی خود را در سال ۲۰۱۲ اعلام کردند، اما رابطه آنها چندان پرشور نبود. دانست در مصاحبه خود با ونیتی فر در نوامبر ۲۰۱۵ در مورد انتظارات خود از یک رابطه عاطفی چنین گفت: «من روشهای سنتی را میپسندم. من مردی را میخواهم که پول شام را بدهد و در را برایم باز کند. من مردانگی را دوست دارم، من با مردانی نامزدی کردهام که طرف زنانه بیشتری داشتهاند و خوب از آب درنیامده است».
با توجه به طول رابطه دانست و هدلاند میتوان گفت که این بازیگر مرد ظاهراً با انتظارات و خواستههای دانست همخوانی داشته است. دانست در سال ۲۰۱۵ در مصاحبه خود درباره رابطهاش با این بازیگر چنین گفت: «اکنون سه سال و نیم است که با هم هستیم، پس، بله، خیلی خوب پیش رفته است. ما هم سن هستیم. پیشینه مشابهی داریم [هدلاند نیز اهل مینه سوتاست]او برایم احساس خانوادهام را دارد». اما این دو در آوریل ۲۰۱۶ و پس از ۴ سال رابطه از هم جدا شدند.
کریستن دانست هنگام بازی در سریال «فارگو» عشق را یافت
بعد از اتمام رابطه ۴ ساله دانست و هدلاند در سال ۲۰۱۶، این بازیگر زن برای مدت زیادی مجرد نماند. بعد از بازی در کنار جسی پلمونز در فصل دوم سریال «فارگو»، شایعاتی در مورد رابطه عاشقانه این دو مطرح شد. بعدها وقتی که یک حلقه نامزدی در ژانویه ۲۰۱۷ در انگشت دانست دیده شد این شایعات قوت بیشتری گرفت و در ژوئن ۲۰۱۷ بود که دانست آشکارا از رابطه خود با پلمونز گفت و اعلام کرد که بسیار خوشحال بوده و عجلهای برای برنامهریزی عروسی ندارد.
کریستن دانست مادر میشود
در سال ۲۰۱۸، در یک برنامه تلویزیونی افشاگری خیره کننده و متفاوتی داشت. او اعلام کرد که از رابطهاش با پلمونز باردار است. او بعدها در می ۲۰۱۸ یک فرزند پسر به دنیا آورد که نام او را انیس گذاشت و خبری از تریستان نبود. وی میگوید که تا زمان بدنیا آمدن دخترخواندهاش خود علاقهای به بچهدار شدن نداشته است، اما بعد از این ماجرا تصمیم گرفت که خود بچهدار شده و مزه مادر بودن واقعی را بچشد: «خیلی او را دوست دارم. این علاقه شبیه این است که... نمیتوانید آن را تجربه کنید مگر این که خودتان بچه داشته باشید. دیشب او را به رختخواب بردم و او امروز صبح بیدار شد و به مادرش گفت، کیکی کجاست؟ این عشق را دوست دارم. این چیزی است که من میخواهم».
منبع: برترینها برچسب ها: کریستن دانست ، هالیوود ، سینما ، هنرمنبع: خرداد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۴۳۲۶۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمید سهیلی خود را سرباز سینما میدانست
به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزای علم و فناوری آنا، پژمان مظاهریپور مستندساز گفت: جای حمید سهیلی در میان ما خالی است و نامش همیشه جاودان خواهد بود. او آثار ماندگاری را از خود باقی گذاشت. سهیلی فعالیت حرفهای خود را با سمت مدیر تدارکات و مدیر تولید در سریال «آتش بدون دود» به کارگردانی زندهیاد نادر ابراهیمی آغاز کرد. او سپس پژوهشهای مرتبط با ایران شناسی را در موسسه ایران پژوه که توسط آقای ابراهیمی اداره میشد آغاز کرد.
وی ادامه داد: در این گروه سهیلی با محمدرضا مقدسیان و عزیزالله حاجی مشهدی کار میکرد. آنها کار پژوهشی مجموعه «سیاحت ایران» که قرار بود داریوش مهرجویی آن را تهیه و کارگردانی کند را انجام میدادند.
مظاهریپور خاطرنشان کرد: یک قسمت از این مجموعه که درباره «قلعه الموت» است به تولید رسد، اما از نگاتیوهای آن اطلاعی در دست نیست. حمید سهیلی تصایری به صورت هشت میلیمتری از روزهای تولید آن بخش را در اختیار داشت و تعلق خاطر او به مستند سازی در اینجا مشخص میشود. او اولین فیلم مستند خود را در مجموعه «سفرهای دور و دراز هامی و کامی» تجربه میکند که در ارتباط با مراحل استخراج ذغال سنگ است.
آثار سهیلی اسناد تاریخی معتبری به شمار میروند
مظاهریپورهمچنین گفت: او پس از انقلاب اولین مجموعه مستند خود با نام «دست آفریدهها» را ساخت که در اتباط با کارگاههای صنایع دستی است. سهیلی فردی بسیار دقیق و منظبتی بود و در ساخت آثار خود با پژوهشگران طراز اول هر رشته مشورت میکرد. سال ۵۸ شش فیلم درباره تاریخ خط ساخت و به سراغ دکتر مهرداد بهار از اسطوره شناسان مطرح رفت. این مجموعه دارای یکی از مصاحبههای مهم بهار است. او در «مرگ یزدگرد» به عنوان مدیر تدارکات و تولید با بهرام بیضایی نیز همکاری کرد و سپس مجموعه «به سوی سیمرغ» را در قالب ۱۲ فیلم کار کرد که مربوط به تاریخ نقاشی ایران است و آیدین آغداشلو در اثر همراه او بوده است.
این فیلمساز سینمای مستند اقرود: سهیلی از سال ۶۲ تا ۷۰ مجموعه «معماری ایرانی» را کارگردانی کرده است که پژوهشگر اصلی آن نیز خودش بوده است. حمید سهیلی فردی بسیار متواضع بود به همین دلیل فیلمهای او تیتراژ ندارند.
وی با بیان اینکه مجموعه «معماری ایرانی» در استودیو گلستان ساخته شده که متعلق به شبکه یک تلویزیون است، بیان داشت: سهیلی در این اثر نیز از کارشناسان مطرحی استفاده میکند که در معماری ایران افرادی معتبری هستند. محمد کریم پیرنیا و دکتر اسکندر مختاری که در این برنامه حضور دارد از جمله این افراد بودند.
وی ادامه داد: سهیلی در این مجموعه به بافتهای شهرهای ایران میپردازد و کار بسیار سنگین و پیچیدهای را صورت میدهد. او سی و سه فیلم در این مجموعه تولید میکند که هر یک در حکم یک سند معتبر است. گفتار ماندگار متن فیلم را آقای میرفخرایی خواندهاند که این موضوع نیز از ویژگیهای این مجموعه به حساب میآید. مستند «مرمت آثار باستانی» دارای پشتوانه معتبر پژوهشی است. حمید سهیلی فردی بسیار متعهد، امانتدار و اخلاق محور بود و جوایزی را که برای فیلمهای خود دریافت میکرد، به نهاد حامی فیلمهایش تقدیم میکرد. او ۱۰۴ فیلم ساخته است که در تاریخ سینمای مستند ایران ماندگار است.
مظاهری پور همچنین گفت: سهیلی دارای نشان درجه دو هنری بود، اما لیاقت او بسیار بالاتر از دریافت نشان درجه یک بود.
حمید سهیلی؛ شخصیتی استثنایی در سینمای مستند
در ادامه این نشست دکتر اسکندر مختاری از اساتید حوزه معماری و مرمت نیز گفت: حمید سهیلی یک انسان استثنایی بود، چراکه همواره به دانش اندوزی میپرداخت و همچنین خودش و جامعه را جدی میگرفت و از فرصتهای پیش آمده برای خود استفاده میکرد. من در جریان فیلمهای «معماری ایرانی» با او آشنا شدم. او پیش از ساخت هر فیلم مطالعات زیادی انجام میداد. به همین دلیل یک کتابخانه شخصی مختص به خود داشت.
وی ادامه داد: سهیلی اعتقاد داشت که تفاوت میان کارشناسان و فیلمساز این بود که یک کارشناس به صورت تصویری به موضوع نگاه نمیکند و به همین دلیل نحوه نگاه او با ما تفاوت داشت. او خود نسبت به هر موضوع اشراف داشت و مصاحبه شونده زمانی که مقابل او قرار میگرفت متوجه این موضوع میشد.
مختاری با بیان اینکه سهیلی عالم را از عالم نما تشخیص میداد، ادامه داد: پس از ساخت فیلم، زمانی که صحبتهای ما را میشنید، اگر از موضوعی در اثر خود نمیتوانست دفاع کند، آن را تغییر میداد و اصلاح میکرد. او نریشن بیشتر مجموعه «معماری ایرانی» را خودش نوشت و من نیز در چند قسمت او را همراهی کردم. نکته مهم این است که سهیلی در نریشن و موسیقی به دنبال تاثیر عاطفی بر مخاطب نبود. من معتقدم اگر سهیلی فردی دانشگاهی در اروپا بود، به عنوان یکی از مهمترین افرادی که در راستای پیشرفتهای علمی کشور خود گام برداشته بود شناخته میشد.
وی ادامه داد: دورههای تاریخی هنر ایرانی که سهیلی در آثار خود به تصویر کشیده است، در حکم یک دایرهالمعارف جامع است. این فرد استثنایی معایبی هم داشت و آن اینکه خود و همکارانش را در تیتراژ فیلم معرفی نمیکرد. او تمام راشهای استفاده نشده خود را به مرکز اسناد میراث فرهنگی تحویل داد که امروزه از اسناد تاریخی مهم به شمار میروند. مجموعه «مرمت آثار باستانی» امروزه بخشی از تاریخ معماری است.
در ادامه مظاهریپور درباره اهمیت گفتار متن در سینمای مستند نیز گفت: او در نوشتن متن بسیار دقیق بود و این کار را با حضور کارشناسان پیش میبرد. او معتقد بود برخی از گفتارهای متن مجموعه «معماری ایرانی» برای مخاطب حوصله سربر است و از من میخواست در آثارم رویه دیگری را پیش بگیرم. او عقیده داشت باید نریشن دارای وجهی قصه گو باشد تا بتواند توجه مخاطب را به خود جلب کند. میرفخرایی نیز تنها یک گوینده نبود بلکه فردی دانشمند، مولف و آشنا با علم بود.
مظاهری پور با اشاره به اینکه مستند «مرمت آثار باستانی» به صورت شانزده میلیمتری ساخته شده است، افزود: در زمانی که سهیلی با تلویزیون کار میکرد، نظام تهیه کنندگی وجود داشت و او نمیتوانست راشها را با خود داشته باشد و آنها بعد از قطع نگاتیو در آرشیو سازمان صدا و سیما نگهداری شدند او با هوشمندی بخشی از موارد فیزیکی باقی مانده از آثار خود را به سازمان میراث فرهنگی تقدیم کرد.
سهیلی خود را سرباز سینما میدانست
در ادامه این برنامه ارد عطارپور مستندساز شاخص سینمای ایران که از افراد نزدیک به حمید سهیلی به شمار میرفت درباره او گفت: سهیلی فردی بسیار متواضع بود و من کسی را مانند او در سینمای ایران ندیدم. او خود را سرباز سینما میدانست و اگر از او کمکی میخواستید امکان نداشت از انجام آن دریغ کند. حتی اگر در حوزهای اطلاعات کافی نداشت به مطالعه میپرداخت و آن را در اختیار سوال شونده قرار میداد.
وی ادامه داد: خط تولید فیلم مستند درباره تاریخ معماری ایران، تحت تاثیر فعالیتهای حمید سهیلی است و افراد دیگری نیز از او الگوبرداری کردهاند. سهیلی زمانی به ساخت آثار مرتبط با تاریخ ایران مبادرت ورزید که آن زمان این اتفاق در کانون توجه نبود.
عطارپور خاطرنشان کرد: او با پافشاری کار خود را پیش میبرد چراکه علاقه زیادی به وطن خود داشت. فیلم «مرمت آثار باستانی» دارای دقت، جزئیات و دکوپاژی دقیق و برجسته است و توضیحات کاملی دارد. همچنین دارای پلانهایی بسته و تعلیقی جذاب است. این مجموعه به یونسکو عرضه شد و در آنجا به عنوان یک سند دیداری و شنیداری به ثبت رسید و افرادی در خارج از کشور نیز متوجه این گنجینه ارزشمند باقی مانده از او شدند.
وی بیان داشت: من در ماههای آخر عمر حمید سهیلی از او خواستم تا طرحی را برای ساخت ارائه دهد و جالب است تمام موضوعاتی را که در دست داشت درباره ایران بود.
برنامه «شبهای مستند» با مشارکت انجمن صنفی تهیهکنندگان سینمای مستند در موزه سینما برگزار میشود.
انتهای پیام/