جنگ با افراط گرایی و خشونت تنها در عراق و سوریه نیست
تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۴۴۴۸۱۹
به گزارش ایکنا از قم، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه به مناسبت آغاز سال تحصیلی دانشگاه ادیان و مذاهب پیامی را منتشر کرد، این پیام را حجتالاسلام ربانی مشاوره وزیر امور خارجه در آیین آغاز سال تحصیلی این دانشگاه، که امروز در دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شد، قرائت کرد.
متن پیام به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
با تجدید میثاق با خورشید پر فروغ عاشورا و در آستانه اربعین سالار شهیدان حضرت اباعبدالله حسین(ع)، قبل از هر چیز از اینکه به دلیل سفر پیشبینی نشده نخست وزیر پاکستان به تهران نتوانستم در جمع شما عزیزان، دانشمندان و طلاب محترم حضور پیدا کنم عذرخواهی نموده و امیدوارم در زمان مناسب دیگری افتخار حضور در آن دانشگاه نصیب بنده شود، از دعوت جناب حجتالاسلام و المسلمین نواب رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب و فرصتی که برای ارائه مطالب بنده اختصاص دادند، بسیار سپاسگزارم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حضار گرامی در نظام جهانی در حال گذار دولتها به دنبال تغییر جایگاه با هدف تبدیل خواست، اراده و نگرانی خود به خواست، اراده و نگرانی جمعی هستند، در این فرایند آن دسته از کشورهایی که ارزیابی درستی از توانمدیها و آسیبپذیریهای خود ندارند به تدریج موقعیت و نفوذ فعلی خود را از دست میدهند و به حاشیه رانده میشوند.
هدف تمام دولتها تغییر و ارتقای جایگاهشان در نظام جهانی است، به باور بسیاری از صاحب نظران روابط بینالملل و سیاست خارجی برای کسب توفیقات اثربخش، پایدار و بلندمدت در حوزه سیاست خارجی استفاده درست از ظرفیتها و ساز و کارهای فرهنگی و علمی در چارچوب دیپلماسی علمی و فرهنگی یک الزام اجتناب ناپذیر است؛ در کنار به کارگیری دیپلماسی متعارف و رسمی از سوی دستگاههای مرتبط با روابط خارجی، دیپلماسی فرهنگی و علمی بستر مناسبی برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی ایجاد میکند، به همین دلیل همیشه تاکید کردم که این بخش توجه ویژهای از سوی دست اندرکاران را میطلبد و ضروری است که با برنامهریزی حساب شده در حوزههای آموزشی، علمی و فرهنگی و هنری، ترویج ارزشهای مطلوب و تامین منافع کشور بیش از گذشته مدنظر قرار گیرد.
دیپلماسی فرهنگی عرصه ظهور ظرفیتهای اعتقادی، دینی و تمدنی کشور در زیرشاخههای مختلف قدرت معنایی است، با ابزارهایی از جنس فرهنگ میتوان در عمق باورها و اعتقادات سایر ملتها نفوذ کرد و بسترهای لازم را برای همزیستی صلح آمیز، امنیت پایدار و بهره مندی از منابع توسعهای فراهم نمود.
با وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی و گسترش پیام فرهنگی این انقلاب خوشبختانه توان و ظرفیت لازم برای به منصه ظهور رسیدن بار قدرت معنایی جمهوری اسلامی ایران به بهترین نحو ممکن فراهم شدهاست، این ما هستیم که میتوانیم با اندیشه، قلم، بیان و خلق آثار هنری و فرهنگی از این توان و ظرفیت به صورت بهینه در جهت تامین منافع ملی بهره ببریم پس قدر این ظرفیتها را بدانیم.
شاید اگر انقلاب اسلامی ایران شالودهاش فرهنگی نبود تا این حد دستخوش توطئهها و هجمههای دشمن واقع نمیشد، دشمنان از همان ابتدای شکل گیری جمهوری اسلامی ایران احساس خطر کردند که این انقلاب به یک الگوی فرهنگی، اخلاقی و معنایی به ویژه برای کشورهای منطقه تبدیل شود به همین دلیل بیشترین تلاش خود را به کار گرفتند تا این بخش از ظرفیتها را محدود و به هر روشی برای مخدوش کردن چهره جمهوری اسلامی ایران متوسل شوند.
بنابراین انتظار از نهادهای علمی و فرهنگی ما برای تحقق اهداف دیپلماسی بالا بوده و این سطح انتظار تکالیف بسیاری برای ما و شما ایجاد کرده است همانگونه که علما، دانشمندان و نخبگان سرزمین در طول تاریخ نقش موثری در معرفی فرهنگ و تمدن درخشان ایرانی و اسلامی داشتند و چنین انتظاری از نسل معاصر نیز وجود دارد که با اتکا به پیشینه غنی و ظرفیتهای کشورمان نقش موثری در عرصه معرفی اندیشههای نوین و پاسخ به نیازهای معنوی، فرهنگی و علمی نسل امروز داشته باشد به ویژه در اوضاع و احوال کنونی که عدهای جاهل متعصب آگاهانه یا ناآگاهانه با خشونت و افراط گرایی تندروی به نام اسلام چهره راستین اسلام را مشوش نمودند.
این تعهد و مسئولیت مضاعف شدهاست، جنگ با افراط گرایی و خشونت تنها در میدان نبرد در عراق و سوریه نیست بلکه باید با ریشههای این انحراف در عرصههای فرهنگی، اعتقادی و دینی مقابله بنیادین نمود در کنار آن شرایطی فراهم کنیم که چهرهای از ایران اسلامی ارائه شود که بیشترین امکان نفوذ در دلهای مخاطبان خارجی را فراهم نماید.
اندیشمندان محترم همانگونه که خود شاهد هستید حوزه منطقه ما و در گستره وسیعتر جهان اسلام پر التهاب و پر تنش است و چشمانداز بهبود روند امور در کوتاه مدت وجود ندارد، بخشی از مشکلات کنونی منطقه به خاطر تفرقه و دشمنی غیر ضروری میان کشورهای اسلامی است در این شرایط خفیف باید بیش از پیش همت خود را بر تحکیم و تقویت وحدت در میان امت اسلامی معطوف کنیم.
به باور من مرکزی مانند دانشگاه ادیان و مذاهب که هم نگاه حوزوی و هم نگاه علمی و دانشگاهی دارد، هم از شناخت همه دین مبین اسلام و مذهب شیعه برخوردار است و هم امکان مطالعه در مورد سایر مذاهب و ادیان دارد میتواند در تحقق این مسیر نقش مهمی ایفا کند؛ به ویژه شرایط امروز جهان نقش مراکزی مانند این دانشکاه را برجستهتر نموده است.
ما نیاز داریم که ضمن احترام به عقاید و تفکرات دیگر مذاهب و ادیان بر اساس مشترکات با هم به تفاهم برسیم، یکی از عوامل عزت و اقتدار اسلام میتواند تقریب مذاهب مختلف اسلامی با وجود تمایزات و اختلافات باشد به تعبیر مقام معظم رهبری (حفظهالله) مراد ما از وحدت اسلامی یکی شدن عقاید و مذاهب اسلامی نیست به هر میزان این تفرقه در میان فرقههای اسلامی اعم از شیعه و سنی پر رنگتر شود، به همان اندازه فرصتهای بی شماری برای قدرت نمایی امت اسلامی در برابر زیاده خواهی دنیا محیا خواهد شد.
با وجود عناصر واگرا مانند تفاوت در مذهب و نیز منافع و دیدگاهها سیاسی و اقتصادی میتوان همواره امیدوار بود که با توسل به اشتراکات دینی با کمک اندیشمندان و متفکران جهان اسلام جریانی از گفتوگو و هماندیشی را آغاز نمود تا این راهبرد زمینه را برای گفتوگوهای میان نخبگان کشورهای اسلامی بر اساس اشتراکات دینی و منطقهای فراهم گرداند این دقیقا همان چیزی است که از دیپلماسی فرهنگی و علمی انتظار میرود و میتواند بهترین پشتیبان سیاست خارجه جمهوری اسلامی در دوره کنونی باشد.
اگر دولت جمهوری اسلامی ایران امروز پویش صلح هرمز را مطرح میکند و انتظار دارد که این پویش همراه با روشهای اعتمادساز و تعقد همه طرفها به حسن همجواری و عدم تجاوز و تعرض راه خودر در میان کشورهای منطقه باز کند دولت باید این اطمینان را داشتهباشد که دیپلماسی فرهنگی و علمی در کنار دیپلماسی رسمی وزارت امور خارجه ضمن تبیین ابعاد مختلف این ابتکار زمینه به بار نشستن آن را فراهم کند.
جلب حمایت نخبگان دینی و دانشگاهی و مردم سایر کشورهای منطقه و مسلمان وظیفه حساسی است که شما میتوانید با روشهای خلاقانه و مدبرانه آن را هدایت و راهبری نمایید، ظرفیتهای این دانشگاه و سایر مراکز مطالعاتی دینی و فرهنگی کشور از جمله در شهر مقدس قم بسیار گسترده است، مهم آن است که این ظرفیتها در کنار یکدیگر هم افزایی داشته و بتوانند اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران را در یک چارچوب هماهنگ و منسجم محقق سازد.
اساتید و پژوهشگران عالیقدر همگی به طور ملموس میوه تلخ تکفیر و اقدامات داعش و امثالهم را دیدید که چیزی جز ویرانی، نابودی و تحلیل رفتن بنیه دین و دینداری نداشت، خوشبختانه شیعیان در کنار برادران و خواهران اهل سنت همواره نیروی عمده مقابله با افراط و داعشی گری بودند البته اندیشههای افراطی شیعه و سنی نمیشناسد و برای حفظ شیعه و سنی باید همین مسیر اعتدال را بپیماییم.
یکی از اولویتها و راهبردهای انقلاب ما برای مقابله با اسلام و شیعه هراسی و شیعه گریزی معرفی اسلام اعتدالی بودهاست، اعتدال یعنی میانه روی و حد فاصل میان افراط و تفریط که چنین کاری زا نظر اسلام در همه چیز مطلوب است.
خداوند در قرآن کریم سوره بقره آیه143 مسلمانان را به سبب پیروی از اسلام به عنوان امت وسط معرفی میکند و میفرماید:« وَكَذٰلِكَ جَعَلناكُم أُمَّةً وَسَطً.»؛ مراکز فرهنگی و پژوهشی اسلامی و حوزههای علمیه شیعی مروج همین گفتمان اعتدالی اسلام بوده و با انتشار روایتهای بیش از پیش این روایتهای صحیح از اسلام میتوانند اثرگذاری قابل توجهی در جای جای دنیای امروز داشته باشند.
دنیایی که تشنه شنیدن حقایق دینی است، دنیایی که از جنگ و خشونت به ستوه آمده، پیامهای صلح و دوستی را با جان و دل پذیرا میشود.
در پایان امیدارم که با شناخت ظرفیتهای غنی علمی، فرهنگی و معنوی خودمان و همچنین آشنایی مناسب با محیط بین الملل و الزامات کار در آن بتوانیم دست در دست یکدیگر در راستای اعتلای جمهوری سالامی ایران، منطقه و جهان اسلام گام برداریم.
آشنایی با محیط بینالملل و ارتباط با این محیط نیاز به ابزار و لوازمی دارد، کاری که در این دانشگاه دنبال میشود همین فراهم کردن ابزار کار در محیطهای فرا ملی است، مجهز شدن به توانمندیهای علمی در کنار تسلط به روشهای ارتباطی و ترویج افکار و ابتکارات سازنده فرهنگی بخشی از این ابزارها هستند.
از خداوند متعال توفیق روزافزون شما را خواستارم و از بذل توجه همگان متشکرم.
والسلام علیکم و رحمه و برکاته
انتهای پیاممنبع: ایکنا
کلیدواژه: ایکنا قم ظریف وزیر امور خارجه دانشگاه ادیان و مذاهب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۴۴۴۸۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
راهبرد آمریکا در غرب آسیا چرا و چگونه شکست خورد؟
خبرگزاری مهر، گروه بینالملل: در نخستین روز سال ۱۴۰۳، رهبر معظم انقلاب اسلامی با حضور در حسینیه امام خمینی (ره) در جمع اقشار مختلف مردم تهران سخنرانی و درباره تحولات اخیر منطقه، نکتههایی را یادآوری کردند.
رهبر معظم انقلاب به راهبرد شکست خورده آمریکا در منطقه اشاره و خاطرنشان کردند: «آمریکاییها در این منطقه درصددِ آن بودند که با حضور خودشان بر همهی اوضاع و احوال این منطقه حاکمیّت پیدا کنند؛ چه در عراق، چه در سوریه، چه در لبنان، چه در همه منطقه؛ با یک محاسبه غلط، یک چنین فکری میکردند؛ قدرت مقاومت این محاسبه را به هم ریخت؛ نشان داد که چنین چیزی ممکن نیست و آمریکاییها نمیتوانند در این منطقه بمانند؛ ناچارند منطقه را تخلیه کنند.»
مصداقهای ناکامی آمریکا در تأمین امنیت رژیم صهیونیستی در مواجهه با مقاومت
دلیل اهمیت و حضور آمریکاییها در غرب آسیا به این جهت است که این منطقه به دلیل وجود منابع نفتی و گازی و همچنین آبراههای مهم، یکی از استراتژیکترین منطقههای جهان دنیا است. به همین دلیل آمریکا نیز که به دنبال گسترش قدرت خود در جهان به ویژه بعد از جنگ جهانی دوم بود به تدریج مداخلههای خود را در غرب آسیا شروع کرد.
در واقع آمریکا در کنار چپاول ثروت و انرژی این منطقه، چند هدف مهم دیگر مانند تأمین امنیت رژیم صهیونیستی، مقابله با محور مقاومت، تثبیت نظم آمریکایی و غیره را دنبال میکرد اما نگاهی به شرایط کنونی منطقهای نشان دهنده این است که استراتژی آمریکا در غرب آسیا شکست خوردهاست.
آمریکا به رغم حمایت همهجانبه سیاسی، مالی و تسلیحاتی از رژیم صهیونیستی اما امروزه از تأمین امنیت این رژیم ناکام ماندهاست. اینک در بحبوحه جنگ غزه، این تأمین امنیت رژیم به عنوان مهمترین هدف خاورمیانهای آمریکا بیش از هر زمان دیگری با چالش مواجه است.
رژیم صهیونیستی طی این جنگ حدود ۶ ماهه از همه طرف مورد حمله قرار گرفتهاست و نیروهای مقاومت از لبنان، سوریه، عراق و یمن اراضی اشغالی را ناامن ساختهاند. ضمن اینکه حماس و جهاد اسلامی نیز از داخل فلسطین در حال مبارزه با جنایتهای رژیم صهیونیستی هستند.
۱. شکست مقابل «یمن» به عنوان مقتدرترین عضو مقاومت
ارتش ملی یمن در این مدت پروژه ناامنسازی دریای سرخ را در راستای تقابل با محور غربی- عبری به موازات تداوم و تشدید نسلکشی صهیونیستها در غزه دنبال میکند. البته آمریکا در صدد ائتلافسازی نظامی در این پهنه دریایی برآمد و «نگهبانان سعادت» نام انتخابی آمریکا و متحدان اروپایی برای ائتلاف دریایی در دریای سرخ به منظور حفاظت از رژیم صهیونیستی در برابر حملههای یمن بود اما این ائتلاف در همان روزهای نخست فروپاشید.
حملههای موشکی و پهپادی هر روزه ارتش یمن به کشتیها و مواضع محور عبری- غربی باعث شدهاست که شکست راهبرد آمریکا در این پهنه دریایی بیش از پیش نمایان و مسجل شود و آنها نسبت به موقعیت راهبردی و توان نظامی عضو مقتدر جبهه مقاومت ناتوان بمانند.
روزنامه «نیویورک تایمز» در این باره نوشت: بهرغم اینکه سازمانهای اطلاعاتی غرب در سالهای اخیر زمان و منابع زیادی را برای جمعآوری دادهها و اطلاعات درباره موقعیت مکانی پدافند هوایی، مراکز فرماندهی، زرادخانه تسلیحاتی، انبارهای پهپادی و موشکی و تأسیسات تولیدی یمن کرده بودهاند، یافتن اهداف و مواضع موردنظر برای آمریکا و انگلیس از آنچه انتظارش میرفت، چالشبرانگیزتر است.
۲. راهبرد شکست خورده آمریکا در لبنان
در ارتباط با لبنان نیز وبسایت آمریکایی «Providence» به تازگی نوشت که واشنگتن باید به این حقیقت اعتراف کند سیاست آن در برابر لبنان شکست خورده است.
به نوشته این وبسایت، هنوز گروهی از آمریکاییها روی ارتش لبنان به عنوان ابزاری برای سیاست خارجه کشورشان در لبنان جهت مقابله با حزبالله حساب باز میکنند اما این امر تا این لحظه محقق نشده است، به همین دلیل این گروه بر این باور است که دولت آمریکا در لبنان تنها شکستهای انباشتهای را رقم زد چراکه با کمکهای «امنیتی سخاوتمندانهاش» به ارتش لبنان هم نتوانست مانع از چیزی شود که نویسنده آن را «تسهیل اقدامات تروریستی» توصیف میکند.
این رسانه آمریکایی اضافه کرد که «حملههای حزبالله به شمال فلسطین اشغالی در واکنش به حملات به غزه نه تنها باعث کشتهشدن تعداد زیادی از اسرائیلیها شده بلکه به کوچاندن تعداد زیادی از شمال اراضی اشغالی نیز منجر شد.»
به گفته «ریچارد آرمیتاج» معاون وزیر خارجه آمریکا، حزبالله از توانمندیهایی بالاتر از کشورها برخوردار بوده و بیش از ۱۵۰ هزار موشک دارد که بسیاری از آنها هدایت شونده هستند و در این زمینه بسیار بهتر از حماس و جهاد اسلامی فلسطین است؛ بر این اساس، نبرد با حزبالله در سطح و دامنهای متفاوت برای ارتش رژیم صهیونیستی خواهد بود.
به گزارش لابی اسرائیلی «دفاع از دموکراسیها» حدود ۱۰۰ هزار نفر از ساکنان شهرکهای شمالی اراضی اشغالی مجبور به تخلیه مناطق نزدیک به مرزهای لبنان شدند. آنها آواره شده و بسیاری از آنها در خانههای موقت ساکناند و خیلی کم در رسانههای رژیم صهیونیستی به آنها پرداخته میشود.
وبسایت آمریکایی «Providence» در بخشی از گزارش خود آورد: آمریکا به ارتش لبنان کمکهای امنیتی سخاومتمندانهای داد. در سپتامبر ۲۰۲۲ وزارت خارجه این کشور کمکها را عامل مهمی در سیاست خارجه این کشور در برابر لبنان خواند که حاکمیت لبنان را تقویت کرده، به مرزهای آن امنیت بخشیده و به آن در مقابل با تهدیدهای داخلی و اقداماتی که آنها را «تروریستی» خواند کمک کرد البته که اینها اظهارنظرهایی پوچ است و واقعیت کاملاً برعکس است. آمریکا در ایجاد امنیت برای اسرائیل ناکام مانده است. این مساله باعث شکست راهبردی آمریکا در غرب آسیا شدهاست.
۳. ناکامی آمریکا در عراق و بسترسازی برای خروج
حدود ۲ سال پس از خروج غیرمسوولانه آمریکا از افغانستان، واشنگتن در سال گذشته تصمیم به خروج از عراق گرفت؛ تصمیمی که برایند استقلالطلبی و بیگانهستیزی مردم عراق و نیز فضای رعب و ناامنی بود که طی ماههای گذشته به خاطر جنگ غزه بر نظامیان و پایگاههای آمریکایی سایه انداختهاست.
جنگ رژیم صهیونیستی علیه غزه تحت حمایت آمریکا باعث شد که مقاومت عراق طی ۶ ماه گذشته بیش از ۱۰۰ نقطه و بالغ بر ۱۵۰ مرتبه علیه مواضع آمریکایی عملیات انجام دهد.
در چنین شرایطی، روابط عمومی دفتر نخستوزیری عراق، روز شنبه (۷ بهمن ۱۴۰۲) از آغاز گفتوگوهای دوجانبه بغداد و واشنگتن برای پایان دادن به مأموریت ائتلاف در عراق خبر داد.
۴. شکست آمریکا در سوریه و برنامهریزی برای خروج نظامیان
با شروع بحران سوریه در سال ۲۰۱۱ آمریکا به دنبال تضعیف این کشور، تجزیه و در نهایت ساقط کردن نظام بشار اسد در این کشور برآمد اما پس از گذشت حدود یک دهه، این هدفها تحقق نیافت. در نتیجه «بشار اسد» رئیس جمهوری این کشور ماندگار و آغوش کشورهای عربی بار دیگر روی دمشق باز شد.
اوایل بهمن ماه، نشریه «فارن پالیسی» به نقل از منابع آگاه فاش کرد که آمریکا در حال برنامهریزی برای خروج از سوریه است و این نشریه به نقل از مقامات آمریکایی خبر داد: کاخ سفید دیگر اهمیتی برای مأموریت آمریکا در سوریه قائل نیست و مأموریت نیروهای آمریکایی در سوریه را غیرضروری میداند.
این گزارش اضافه کرد: بحثهایی در واشنگتن درباره تاریخ خروج نیروهای آمریکایی از سوریه در جریان است؛ اما زمان آن تا کنون مشخص نشدهاست.
همزمان با فران پالیسی، رسانه آمریکایی «پولیتیکو» نیز به نقل از سه مقام ارشد دولت آمریکا گزارش داد که مذاکراتی درباره خروج نظامیان آمریکایی از سوریه جریان دارد.
نارضایتی و بیاعتمادی عمومی؛ مهمترین دلیل شکست راهبردی آمریکا
چندی پیش خبرگزاری رسمی دولت چینی «شینهوا» در یک گزارش تحلیلی، به تشریح چرایی شکست سیاستهای آمریکا در منطقه خاورمیانه پرداخته و نوشت: مردم منطقه دیگر به آمریکا اعتماد ندارند و به صحبتهای مقامهای این کشور بیاعتنا هستند.
پایگاه خبری «الجزیره» نیز به تازگی در تحلیلی نوشتهاست که ایالات متحده بازی در منطقه خاورمیانه را باخته و فقط واشنگتن در این مساله مقصر است.
نگاهی به تحولات اخیر نشان میدهد این دیدگاه حاکم در خاورمیانه است. برای چندین دهه ایالات متحده که بیش از ۱۰ هزار کیلومتر از این منطقه فاصله دارد با دخالت در امور داخلی کشورهای خاورمیانه باعث درگیری، جنگ و فقر در این منطقه شدهاست. بنابراین کشورهای منطقه چارهای جز جدایی از سیاستهای استکباری «عمو سام» ندارند.
به نوشته الجزیره، آمریکا با دامن زدن به شعلههای جنگ در خاورمیانه فجایع بیسابقهای در این منطقه ایجاد کردهاست. این کشور در سال ۲۰۰۳ با استناد به شواهد ساختگی، جنگی را در عراق بدون مجوز شورای امنیت سازمان ملل و علی رغم مخالفت شدید جامعه بینالمللی آغاز کرد.
به استناد آمارهای منتشر شده از سوی مؤسسه بینالمللی اطلاعات و آمار Statista، حدود ۲۰۹ هزار غیرنظامی عراقی در جریان جنگ و درگیریهای خشونتآمیز بین سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۲۱ کشته شدند و حدود ۹.۲ میلیون عراقی هم آواره شده و یا مجبور به ترک کشورشان شدند.
در همین حال، ایالات متحده از مدتها پیش از نفوذ سازمانها و عوامل غیردولتی در جامعه خاورمیانه حمایت کرده و بارها مسیرهای توسعه کشورهای خاورمیانه را با استفاده از «انقلابهای رنگی» تغییر دادهاست. آمریکا همچنین با تداوم حمایت مالی از بنیاد ملی دموکراسی ایالات متحده، انقلابهای رنگی را در مصر، یمن، اردن، الجزایر، سوریه و دیگر کشورها زمینهچینی و با ارائه بودجه به افراد و گروههای طرفدار خود به نوعی مغز متفکر «بهار عربی» به شمار میآید.
الجزیره اضافه کرد که ایالات متحده همچنین از تحریمها به عنوان ابزاری برای آزار و اذیت در منطقه خاورمیانه سو استفاده کردهاست. واشنگتن با هدف براندازی جمهوری اسلامی ایران بیش از چهار دهه است که از اهرم تحریم استفاده میکند. تهران، تحریمهای اعمال شده از سوی آمریکا را اقدامهای غیرانسانی، جنایتکارانه و تروریستی توصیف میکند.
فرجام سخن
بررسی رفتار آمریکا در غرب آسیا نشان میدهد که این کشور علی رغم هزینه سنگین در خاورمیانه تاکنون سیاست موفقی را در این منطقه نداشته و شکست راهبردی نتیجه رویکرد آمریکا در غرب آسیا از جنگ جهانی دوم تا کنون بودهاست.
حمایت بیچونوچرای آمریکا از رژیم صهیونیستی، فعالسازی کانونهای اختلافزا در منطقه، ایجاد گروهگهای تروریستی از جمله داعش و حمله به عراق، افغانستان و غیره باز هم باعث نشده که کاخ سفید به هدفهای خود نزدیک شود و در نهایت ناگزیر به خروج دومینووار از منطقه شدهاست.
در مقابل، جمهوری اسلامی ایران به بالاترین قدرت دست پیدا کردهاست؛ محور مقاومت در مقابل سیاستهای آمریکا و رژیم صهیونیستی ایستادگی و موفقیتهای چشمگیری کسب میکند؛ ضمن اینکه میزان نفرت افکار عمومی منطقه از آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز به بالاترین حد ممکن رسیدهاست.
اندیشکدهها و محافل سیاسی آمریکایی طی سالهای گذشته با دوراندیشی بارها به این شکست اذعان کردهاند همانند «بن رودز» مشاور امنیت ملی «باراک اوباما» در امور خارجه که تاکید کردهبود «لیبی، عراق، افغانستان و سومالی بدون دخالت آمریکا وضعیت بهتری داشتند» یا «استفان والت» استاد دانشگاه هاروارد که گفته بود: «کمترین چیزی که در طول ۱۵ سال گذشته آموختهایم، این است که آمریکا هرگز نخواهد توانست کنترل هیچ کشوری در خاورمیانه را به دست بگیرد.»
کد خبر 6074312