زیارت اربعین؛ محور امتسازی
تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۴۴۵۷۹۶
حضرت آیتالله خامنهای درباره نقش تمدنی پیادهروی اربعین فرمودند: «اگر ظرفیّتهای کشورهای اسلامی بر روی هم مجتمع بشود، آن وقت امّت اسلامی نشان خواهد داد که عزّت الهی یعنی چه؛ تمدّن عظیم اسلامی را به جوامع عالَم نشان خواهند داد؛ باید هدف ما این باشد و این راهپیمایی اربعین میتواند یک وسیلهی گویایی برای تحقّق این هدف باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
متقابلاً یک تمدن دیگری هم داریم؛ تمدن الهی که بر مبنای اقدامات انبیاء است و البته باید بگوییم که اقداماتی فراتمدنی است. ممکن است ایشان در مسیر ایجاد تمدن هم نقش ایفا کنند، ولی فراتمدنی هستند. انبیاء امت میسازند و این امت در طول تاریخ و تا ظهور و تا رجعت و تا قیامت و بهشت ادامه مییابد. اسم این را نمیتوان تمدن گذاشت، بلکه این یک امرِ فراتمدنی است که ممکن است در ساخت یک تمدن و ایجاد یک تجسد عینی در عالم ارض هم نقش ایفا کند. این تمدن بر محور ولایت حضرت حق و بر محور ائمهی حق شکل میگیرد. سرسلسلهی ائمهی حق و محور امامت امت اسلامی وجود مقدس رسولالله صلواتاللهعلیهوآله است و انبیاء دیگر سرداران این جبهه به حساب میآیند. شکلگیری این تمدن یک اقتضائاتی دارد و یک امکاناتی را میطلبد که این بحث در معارف دینی و بهویژه در قرآن گستردهتر است و در حد امکان به این امتسازی و اقتضائات تاریخی و اجتماعی و تکوینی آن اشاره میکنم.
اما چگونه این امت بر محور نبی اکرم صلواتاللهعلیهوآله درست میشود؟ قرآن این را در سورهی حجرات توضیح داده است. بر خلاف این که گفتهاند این سوره مواعظ اخلاقی را شرح میدهد، اما این سوره مسیر امتسازی بر محور وجود مقدس نبی اکرم صلواتاللهعلیهوآله و موانع آن را توضیح داده است. شروع این سوره با این بحث است که «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»(۲). اگر بناست که امتی حول این پیامبر درست شود، کسی نباید جلوتر از او راه برود. «بَیْنَ یَدَیِ» چهبسا ترجمهاش این باشد. حضرت یک طرحی را دارند در عالم جلو میبرند و این آیه اشاره به طرح حضرت دارد که از طرح حضرت جلو نیفتید. با حضرت راه بروید. این طور نباشد که شما جلوتر از طرح حضرت، طرح خودتان را پیاده کنید. جبههی نفاق همین کار را میکرد. یک طرح جدیدی را برای مقابله با طرح حضرت برپا میکرد. در ادامه میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ»(۳) صدایتان را از صدای پیامبر صلواتاللهعلیهوآله بالاتر نبرید. یک معنی این آیه توصیهی اخلاقی است. یعنی وقتی در محضر حضرت نشستهاید، آرام حرف بزنید، ولی معنی دیگرش میتواند این باشد که در عالم صدایی جز صدای حضرت نباید شنیده شود. اگر یک فیلسوف یا عارف و دانشمند دیگری برای خودش یک مکتبی درست کند، دیگر امتی درست نمیشود، بلکه باید یک صدا باشد و همهی صداها باید فروخفته باشند. بعد در آیهی بعد میفرماید «إِنَّ الَّذِینَ یَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَی لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِیمٌ»(۴) آنهایی که صدایشان را نزد رسول خدا فرومیخوابانند، محضر ایشان را درک میکنند. کسی که محضر رسولالله صلواتاللهعلیهوآله را درک میکند، صدایش آرام است. فرمودهاند که مصداق این آیه امیرالمؤمنین علیهالسّلام است. اینچنین و اینگونه امت درست میشود.
حال موانع شکلگیری این امت چیست؟ یکی این است که قرآن میفرماید «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا»(۵). فاسق آن کسی است که «یَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ». طبیعتاً «یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ»(۶). رشتههایی را که خدا برقرار کرده، قطع میکند. همه چیز باید بر مدار رسولالله صلواتاللهعلیهوآله باشد، اما فاسق آن را قطع میکند و میخواهد چیز دیگری به جای آن بگذارد. میخواهد امتی که بناست حول رسولالله صلواتاللهعلیهوآله شکل بگیرد، این مناسبات را قطع کند. مثل دنیای مادی که همهی روابط حول انبیاء را قطع میکند و روابط خودش را جای آن میگذارد. میگوید خانوادهتان را این طور درست کنید، اقتصادتان این طور باشد و سیاستتان اینچنین باشد. فاسق از مدار خداوند و رسول او خارج است و میخواهد امت را هم خارج کند.
ما با آزادی مخالف نیستیم. با دموکراسی به مفهوم غربی آن صددرصد و نه حتی نودونه درصد مخالفیم، اما با آزادی انسانی مخالف نیستیم، چون مفهوم غربی بردهداری مدرن، تئوریزه و نرمافزاری شده است و تبدیل به یک چیزی شده به نام دموکراسی که قرنهاست بشر را با آن بازی میدهند. این در مقابل کار انبیاء است. میفرماید حواستان به «فَتَبَیَّنُوا» باشد که آنها شما را با هم درگیر میکنند. اینها امت را به هم میزنند و کار را به جایی میرسانند که «طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا»(۷). اقتتال بین خودتان درست میکنند؛ همان کاری که در تاریخ بود و الان هم است. هر وقت جبههی مؤمنین میخواهد شکل بگیرد، آنها اقتتال راهمیاندازند. چاره چیست؟ «فَتَبَیَّنُوا». تبین به چه معنی است؟ «وَاعْلَمُوا أَنَّ فِیکُمْ رَسُولَ اللَّهِ» هر کسی که صدایش را بلند کرد، شما گوش نکنید، زیرا پیامبر در بین شما هست و به او رجوع کنید «لَوْ یُطِیعُکُمْ فِی کَثِیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ». اگر این پیغمبر خدا در امور دنبال سر شما راه برود، شما ضرر میکنید و به رنج میافتید. این یکی از موانع امتسازی است.
بعد میفرماید یک سرمایهای ما به شما امت دادهایم و آن پیامبر است، با این سرمایه راه بروید و جلوی پیامبر نیفتید. این سرمایهی امتسازی است. «وَلَکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ». یکی «حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ» است و یکی «وَکَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیَانَ»(۸) و دیگری کراهت نسبت به کفر و فسوق و عصیان است. کلمهی ایمان در این آیه امیرالمؤمنین علیهالسّلام است و کلمات کفر و فسوق و عصیان ائمهی جور هستند. لذا فاسقی که خبری میآورد، بر محور این کلمهی فسق است. این میخواهد امت را به هم بریزد. اگر این تولّی و تبرّی و این مرزبندیها نباشد، اگر این تمایل قلوب و نفرت قلوب نباشد، یک امت شکل نمیگیرد. این تمایل باید تمایل به ولیّ جامعهی ایمانی یعنی امیرالمؤمنین علیهالسّلام باشد. مکتب حق در ولیّ حق متجسّد و متجسّم میشود. همان گونه که مکتب باطل در اولیاء طاغوت تجسد مییابد. تبرّی نسبت به مکتب باطل و اولیاء طاغوت و ائمهی باطل و مناسباتشان و تولّی نسبت به امام حق و مکتب حق؛ این محور شکلگیری امت است.
بعد دستور میدهد که اگر خبر فاسق اقتتال ایجاد کرد و «إِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا»، اصلاح کنید. اصلاح یعنی برگرداندن به مدار صلاح که امام است. لذا بر محور امام حلاش کنید؛ «بمُوالاتِکُمْ ... ائْتَلَفَتِ الْفُرْقَةُ»(۹) همین طوری که نمیشود با هر شعاری تجمع ایجاد کرد؛ باید یک ظرفیتی باشد. باید یک حباللّهی باشد. اولوهیت حضرت حق از طریق این رشته ما را جمع میکند. «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا»(۱۰). همین طور که آقا بیاید و جمع شویم حول او. مگر میشود تجمع ایجاد کند؟ نه، ولی باطل همین طور شکل میگیرد. باطل ظرفیت جمع کردن اهواء و شهوات را دارد. امام حق هم ظرفیت ساماندادن ارادههای حق را دارد.
دیگر این که اخوتِ بر محور ایمان از ارکان شکلگیری امت است؛ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ»(۱۱). الان وقتی یک اخوتی شکل میگیرد، خبر درست میکنند که ایران در عراق چنان کرده و ناسیونالیسم عربی و فارسی را زنده میکنند و به جان هم میاندازند. میخواهند آن اخوت بر محور امام را از بین ببرند. سرمایهی شکلگیری امت را با خبر فاسق هدف قرار میدهند برای این که این اخوت را بر هم بزنند و نزاع درست کنند. بعد از آن چه میکنند؟ بعدش تحقیر همدیگر است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ»(۱۲) اینها همان چیزهایی است که وحدت و امت با آن به هم میخورد. اینها ابزار شیطان برای بر هم زدن امت است.
حال در شکلگیری این امت جای عاشورا کجاست؟ این حرکت امام حسین علیهالسّلام که «بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ»(۱۳) برای این است که امت را بسازد و این امت را از فضای لهو و لعب و زینت و تفاخر و تکاثر که در مقیاس یک تمدن بزرگ تاریخی برپا کرده بودند، بهسلامت از این فضا عبور دهد تا گرد و غبار این بساط شیطنت و لهو و لعب بر دامن امت ننشیند. اینها بساط اِلهاء و تکاثری را راهانداخته بودند تا نگذارند امت حول محور امام شکل بگیرد. در سورهی تکاثر آمده است که نقشهی دشمن «أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ»(۱۴) است. تکاثری که مربوط به دنیا و ولایت ائمهی جور است. از طریق ایجاد تکاثر، الهاء ایجاد میکنند. «الهاء» یعنی غافل کردن. دشمنان مردم را از چه چیزی غافل میکنند؟ «ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ»(۱۵) از نعیم غافل میکنند. در اینجا فرمودهاند که نعیم یعنی ائمه علیهمالسّلام. برای این که نگذارند مردم حول امام جمع شوند و قدر امام را بدانند.
سیدالشهدا علیهالسّلام چگونه امّت را از وسط تکاثر و الهاء و جهالت و ضلالت عبور میدهد؟ با واقعهی عاشورا. در زیارت اربعین آمده است که «وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ، وَحَیْرَةِ الضَّلالَةِ». ببینید، تمدن مادی فضای جهل و تاریکی را ایجاد میکند و آدمی اگر از امام جدا شود، در عالم گم میشود و بعد به حیرت مبتلا و اسیر جبههی دشمن میشود. پس حضرت یک بساطی را برپا کردهاند که کل عالم را به تعبیر من وارد دالانی از حزن کردهاند که روی بساط لهو و لعب خط میکشد. آن حزن عاشورایی و آن «لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وَ عَلی جَمیعِ اَهْل ِالاْسْلامِ و َجَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُکَ فِی السَّمواتِ عَلی جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ»(۱۶) است که سیدالشهداء علیهالسّلام برای نجات امت ایجاد کردهاند.
اما دو خط اتصال با امام حسین علیهالسّلام وجود دارد که در روایات خیلی بر آن تأکید شده و اثرات فوقالعادهای دارد؛ یکی بُکاء است و دیگری زیارت. نقش این دو در امتسازی چیست؟ زیارت سیدالشهدا علیهالسّلام کثرتهایی را که شیطان برپا میکند، به هم میزند و به جای آن یک تمدن درست میکند. زیارت هم محور تجمع تاریخی حول امام است. اساتید اهل فن میگویند که جامعهی ایران، جامعهای حول محور زیارت امامزادهها و امام رضا علیهالسّلام است و همین ملت و امت درست میکند. زیارت یک امر فوقالعادهای است. البته هر زیارتی هم این ارزش را ندارد. کما این که برج ایفل نماد تمدن مادی است و دور آن طوافی صورت میگیرد، اما کربلا نماد تمدن ماست و حول آن طواف صورت میگیرد و این تمایل قلوب به کربلاست که امتساز است.
امتسازیِ حق لوازم خودش را دارد؛ بیت میخواهد، بلد امن میخواهد، امام میخواهد، رسول میخواهد، امت مسلمه میخواهد، مناسک میخواهد، تمایل قلوب به امام میخواهد. اگر «لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ»(۱۷)، پس هیچ کسی نباید برای خودش طرحی پیاده کند و همه باید دنبال یک طراح بروند که آن هم امام و رسول است. تلقی من این است که عاشورا محور همهی اینها است.
عاشورا هزینهای است که نبیّ اکرم صلواتاللهعلیهوآله برای امتسازی و شفاعت و عبوردادن امتش از فتنهی جبههی کفر و نفاق دادهاند. زیارت و بُکاء و عزاداری بر اباعبدالله علیهالسّلام محور اتصال امت به عاشورا است. در این اتصال یک اتفاقاتی هم میافتد که در زیارت عاشورا آمده است. از درک عظمت این مصیبت است که میفهمیم حادثهی عاشورا درگیری با ابنزیاد و شمر و یزید و ... نیست، بلکه درگیری با کل جبههی شیطان و باطل در تاریخ است. عاشورا جنگ بر سر طبقات اقتصادی را خاموش میکند، اما یک صف قتال دیگری را شکل میدهد: «سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ» و یک خونخواهی حول آن اتفاق میافتد: «اَنْ یَرْزُقَنی طَلَبَ ثاری». عاشورا محور امتسازی اسلامی است.
بنابراین جای عاشورا و اربعین در امتسازی کجاست؟ چگونه این عزاداری امت را میسازد؟ چگونه تفرقی را که قرنها شیطان بین عربیت و عجمیت و نژاد و رنگ در آن دمیده است، به هم میریزد؟ چگونه تجمع قلوب حول امام درست میکند؟ همین طور که شیطان جبههی صهیونیسم و مسیحیت صهیونی و معاندین در داخل دنیای اسلام و سلفیها را راهانداختهاند، ما هم باید یک ترکیبی بر محور اهل بیت علیهمالسّلام جمع کنیم. عاشورا و اربعین این ظرفیت را دارد و میتواند محبان دنیای اسلام و مسیحیت متدین را دور خودش جمع کند و «أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ قالُوا إِنَّا نَصاری ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسینَ وَ رُهْباناً»(۱۸). این شدنی است.
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: اربعین حسینی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۴۴۵۷۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرایی برابری فضیلت زیارت عبدالعظیم(ع) و امام حسین(ع)
به همت معاونت فرهنگی مدرسه علمیه الزهرا(س) اراک مراسم سالروز وفات حضرت عبدالعظیم حسنی با حضور خانم طباطبایی استاد این مدرسه علمیه برگزار شد.
خانم طباطبایی در این مراسم اظهار داشت: حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) با چهار نسب به امام حسن مجتبی(ع) میرسند، از امام هفتم تا امام یازدهم را درک کردند ولی بیشتر به حضور امام جواد و امام هادی (علیهم السلام) رسیدند.
وی تصریح کرد: برای اثبات عظمت علمی حضرت عبدالعظیم (ع) کافی است بدانیم امام معصوم مردم را برای حل مشکلات دینی و یافتن پرسشهای اعتقادی و عملیشان، بهایشان ارجاع دادهاند، بنابراین ایشان تنها یک محدّث و راوی احادیث اهلبیت(ع) نبوده بلکه از علمای بزرگ خاندان رسالت بوده که پس از معصومان، توان پاسخگویی به مسائل علمی را داشته و توانمندی علمیایشان نیز مورد تأیید و تصدیق امام هادی (ع) قرار گرفته است.
طباطبایی یادآور شد: در بذل، بخشش، جود و سخاوت ایشان وارد شده که تنها کسی که اقتدا و تبعیت از جد بزرگوار خود امام حسن مجتبی(ع) نمود، ایشان بوده یعنی همانند امام حسن مجتبی(ع)، سخیترین مردم در زمان خود بود.
این استاد حوزه علمیه خاطرنشان کرد: در خصوص مقام معنوی حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) باید یادآور شد که ایشان فردی عابد، زاهد و پرهیزگار بودند که روزها را روزه و شبها را به عبادت میپرداختند.
وی اظهار کرد: مهمترین نشانه عظمت معنوی و مقامات باطنی آستانه حضرت عبدالعظیم(ع) برابری فضیلت زیارت مزار آن بزرگوار، با فضیلت زیارت سیّدالشهداء است، شیخ المحدّثین، صدوق، از محمد بن یحیی عطّار (که یکی از اهالی ری است) اینگونه نقل کرده که "خدمت امام هادی(ع) رسیدم، ایشان فرمود: «کجا بودی؟» گفتم: حسین بن علی (ع) را زیارت کردم. امام هادی(ع) فرمود: أما إنّک لَوزُرتَ قَبرَ عَبدِالعَظیمِ عِندَکُم کُنتَ کَمَن زارَ الحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ(ع)، بدان که اگر قبر عبدالعظیم را در شهر خودتان زیارت کنی، مانند کسی هستی که حسین بن علی (ع) را زیارت کرده باشد.
طباطبایی ابراز کرد: برابری فضیلت زیارت عبدالعظیم(ع) و امام حسین (ع) مقیّد است به فضای سیاسی ویژهای که پیروان اهلبیت(ع) در آن مقطع تاریخی در آن زندگی میکردند، در زمانی که اختناق شدیدی جهان اسلام را فراگرفته بود و جامعه تشیع در دوران زمامداری افرادی مانند متوکّل، مُعتّز و معتمد عباسی، سختترین دورانهای تاریخیِ خود را سپری میکرد، در چنین شرایطی، امام هادی(ع) بهمنظور پیشگیری از خطرهایی که از طرف حکومتهای وقت شیعیان را تهدید میکرد، فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) را با زیارت امام حسین(ع) برابر دانسته است.