مژده لواسانی در حافظیه دل سبک می کند +عکس
تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۴۴۶۸۲۷
مژده لواسانی با انتشار این عکس نوشت:
حافظیه همیشه جاییه براى من که میتونم اونجا دل سبک کنم...
مزار حضرت حافظ و درخت هاى رویایى نارنج و آوازِ پرندگان...خوش شانس که باشى صداى شجریان هم پخش میشود که غزلى از حافظ را میخواند و به این فکر میکنى،بهشت لابد همچین آرامش و خیال و خاطره اى را کنار هم دارد!
بیستمین روز از پاییز،همیشه به نام حضرت حافظ گره خورده،حافظ که کنار ما ایرانى ها بوده و هست و خواهد بود
تکمله:مثل هر سال،در روز بزرگداشت حافظ کامنت بذارید اینجا و بیتى از حافظ که دوست دارید و زمزمه میکنید رو بنویسید
"زنهار تا توانی اهل نظر میازار
دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده
تا کی کشم عتیبت از چشم دلفریبت
روزی کرشمهای کن ای یار برگزیده.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
#حضرت_حافظ
منبع: آخرین نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت akharinnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آخرین نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۴۴۶۸۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
امروز با حافظ: کس نیست که افتادهٔ آن زلفِ دوتا نیست
کس نیست که افتادهٔ آن زلفِ دوتا نیست در رهگذرِ کیست که دامی ز بلا نیست چون چشمِ تو دل میبرد از گوشه نشینان همراهِ تو بودن گُنَه از جانب ما نیست روی تو مگر آینهٔ لطفِ الهیست حقا که چنین است و در این روی و ریا نیست نرگس طلبد شیوهٔ چشمِ تو، زهی چشم مسکین خبرش از سر و، در دیده حیا نیست از بهرِ خدا زلف مَپیرای که ما را شب نیست که صد عربده با بادِ صبا نیست بازآی که بی روی تو ای شمعِ دل افروز در بزمِ حریفان، اثرِ نور و صفا نیست تیمارِ غریبان اثرِ ذکرِ جمیل است جانا مگر این قاعده در شهرِ شما نیست؟ دی میشد و گفتم صنما عهد به جای آر گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست گر پیر مغان مرشدِ من شد چه تفاوت در هیچ سری نیست که سِرّی ز خدا نیست عاشق چه کُنَد گر نَکِشَد بارِ ملامت با هیچ دلاور سپرِ تیرِ قضا نیست در صومعهٔ زاهد و در خلوتِ صوفی جز گوشهٔ ابروی تو محرابِ دعا نیست ای چنگ فروبرده به خونِ دلِ حافظ فکرت مگر از غیرتِ قرآن و خدا نیست کانال عصر ایران در تلگرام