لومپنها به بهشت نمیروند
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۴۵۶۴۳۶
«پوپولیسم» یعنی عامهگرایی و تلاش برای ساده جلوه دادن مشکلات بزرگ و ارائه راهحلهای سطحی و «لومپنیسم» یعنی محور قرار دادن زور برای حل مشکلات یک جامعه که تاکنون در تاریخ برای هیچ جامعهای، هیچ نتیجه مثبتی حتی در کوتاه مدت نیز نداشته است. دکتر ناصر فکوهی استاد انسانشناسی دانشگاه تهران و مدیر مؤسسه انسانشناسی و فرهنگ
1.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
روشن است که مهمترین تجربهها و بدون شک دردناکترین آنها دو نظام سیاسی توتالیتر؛ یکی در کشوری توسعهنایافته یعنی روسیه بود که با انقلاب 1917 و رژیم توتالیتر چپ آغاز شد و دیگری چند سال بعد در یک کشور توسعهیافته یعنی آلمان با سقوط دولت وایمار و قدرت گرفتن فاشیستها بین دو جنگ و عمدتا در دهه 1930 ظهور کرد.
در هر دو مورد ما شاهد آن بودیم که «روشهای لومپنی» بکار گرفته میشد؛ یعنی استفاده گسترده از افراد خشونتطلب و بکار بردن کلام ضدنخبه، ستایش دروغین مردم و طبقات فرودست و متهم کردن روشنفکران و هنرمندان به خیانت و ایستادن در برابر مردم، استفاده از حرفهای پیشپاافتاده و تحقیر سخنان سنجیده و متعادل، از روشهای بسیار رایج لومپنیسم و پوپولیسم بوده و هنوز هم هست.
آنچه این دو تجربه را از هم جدا میکرد، در محورهای ایدئولوژیک آنان بود: از یک سو، ادعای نجات فرودستان و کارگران و شعارهای کمونیستی و از سوی دیگر، ادعای نجات «نژاد اصیل» ژرمن و شعارهای ناسیونال سوسیالیستی و فاشیستی. در هر دو مورد، دشمنانشان کسانی بودند که مردم را به عقلانیت فرا میخواندند و به سطحینگری و پناه گرفتن پشت باورهای عامیانه برای پیش بردن اهداف ضدمردمی باور نداشتند. قربانی همه این روشها هم در نهایت نه فقط روشنفکران، هنرمندان، دانشگاهیان و نخبگان سیاسی و فکری، بلکه همان مردمی بودند که ادعا میشد رهبران پوپولیست برای دفاع از آنان به میدان آمدهاند، و لشکر اراذل لومپن آنان خشونت خود را با تکیه بر «آرمانها» و «منافع» آنان، توجیه میکردند. این روشها البته با سقوط و تخریب فاشیسم و کمونیسم روسی موقتا پایان یافت. اما قابلیت بازسازی و سر بیرون آوردن در تاریخ بعدی جهان را هم داشت.
2. بسیاری از ناظران سیاسی بر این گمان بودند که کشتار بیش از بیست میلیون نفر بطور مستقیم و غیرمستقیم (در اثر بیماریها و قحطی و غیره) و نزدیک به صد میلیون انسان در جنگ جهانی اول و کشتار صد میلیون انسان به صورتهای مختلف در جنگ جهانی دوم که ناشی از ایدئولوژیهای ملیگرایی افراطی و پیاده شدن این ایدئولوژیها با روشهای لمپنی و حکومتهای پوپولیستی و عامهگرا بود، برای همیشه یا حداقل تا قرنها تمام جهان را در برابر خطرات اینگونه نظریات محافظت خواهند کرد؛ اما متأسفانه چنین نبود.
نوعی مارکسیسم پوپولیستی و مبتذل که آن هم با روشهای لومپنی به اجرا درآمد دهها میلیون قربانی در چین و شرق آسیا و در تداوم حکومتهای توتالیتاری از جمله در شوروی بر جای گذاشت. این در حالی بود که در غرب، هم در حکومتهای پوپولیستی و فاشیستی برجای مانده از جنگ (از جمله اسپانیا و پرتغال) و هم در گرایشهای سیاسی در دفاع از کودتاها و حکومتهای وابسته نظامی به اروپا و آمریکا، میلیونها کشته و قربانی در فاصله پایان جنگ تا امروز، لکه ننگی بر پیشانی انسانیت بودند. اما این تمام قضیه نبود. و موج جدیدی از لومپنیسم و پوپولیسم، با پایان توتالیتاریسمهای شرقی در شوروی و بلوک شرق، در راه بود.
این موج که زمینههای آن، با فروپاشی آرام شوروی از دهه 1980 در شرق و فروپاشی دموکراسیهای سوسیال در غرب با روی کار آمدن تاچر در بریتانیا و ریگان در آمریکا آغاز شد، از دهه 1990، جهان را وارد سیری قهقرایی کرد که با قدرت گرفتن سیستمهای مافیایی (بویژه در روسیه در دهه 1990)، نظامهای دزدسالار در کشورهای در حال توسعه بویژه آفریقای سیاه و آمریکای لاتین و شرق آسیا و حکومتهای نولیبرال ضد اجتماعی در ایالات متحده و اروپای غربی همراه بود و سرانجام به فاجعهای به نام «ترامپیسم» رسید.
ترامپیسم نه تنها انفراد آمریکا و کنار کشیدنش از صحنه بینالمللی و تخریب گسترده نهادهای دموکراتیک این کشور را ایجاد کرد، بلکه در کشورهای دیگر جهان چون برزیل و اسکاندیناوی و بریتانیا و لهستان و ایتالیا و هند و فیلیپین و بسیاری دیگر از کشورهای جهان سوم، امواج لومپنیسم و پوپولیسم و تندرویهای جاهلانه و البته ضد روشنفکران، ضد کارگران، ضد دانشگاهیان و ضد هنرمندان را همراه داشت.
3. ما امروز در این بحران عمومی هستیم؛ بحرانی که نتیجه آن سپردن سرنوشت جهان به دست فاسدترین و مافیاییترین قدرتهای موجود در آن و روشن شدن چراغ سبز برای همه لومپنها و پوپولیستهای جهان است و اگر امیدی برای بازگشت از این راه باشد، شاید با دستاوردهای دموکراتیکی ممکن باشد که در نظام آمریکایی وجود داشته و در طول سه سال گذشته در این کشور مقاومت گستردهای را علیه ایدئولوژیهای راست افراطی و نژادپرستی و ملیگراییهای افراطی بوجود آورده و سرانجام توانسته است در همین روزهای اخیر، فرایند استیضاح دونالد ترامپ را کلید بزند که امید نسبت به موفقیت آن هنوز اندک است. اما این امید با امید به شکست انتخاباتی او روشنایی کوچکی در انتهای یک تونل تاریک برای جهان نگه داشته است که با بازگشت گروههای عقلانیتر به حاکمیت این کشور، اندکی از فشار گسترده لومپنیسم و پوپولیسم وحشیانهای که در چند سال اخیر در کل جهان شاهدش بودیم، کاسته شود.
4. در این میان برای کشوری چون ایران، باید تمام خطرات پیشرو و پشتسر را در نظر داشت. پیشینه انقلاب دموکراتیک در کشور ما هرچند به یکصد سال پیش میرسد اما واقعیت در آن است که نمیتوانیم از درونی شدن یک پیشینه ذهنیتها، رفتار و نهادهای دموکراتیک و فرهنگ دموکراتیک نام ببریم و با تحقق این امر، فاصله زیادی داریم. این فاصله به خودی خود مشکل اساسی کشورهایی چون ایران نیست. آنچه مشکل ما بحساب میآید وجود راهحلهای نادرست در برابر شرایط بحرانی است که بخشی از آن حاصل اشتباهات درونی و بخشی حاصل فشارهای بیرونی بودهاند.
مشکلات و بحرانهای اقتصادی و اجتماعی را همه میشناسیم. اما راهحلهای نادرست خروج از اعتدال سیاسی و انزواطلبی یا از آن بدتر حرکت به سوی اتحادهای سیاسی با رژیمهای غیردموکراتیک و مافیایی در عرصه بینالمللی با فاصله گرفتن از سیستمهای دموکراتیک از جمله اروپا و همچنین فاصله گرفتن از نظامهای دموکراسی اقتصادی، یعنی دامن زدن و تقویت رفتارها و نهادهای نولیبرالی، تشدید فساد و خصوصیسازیهای مجهول و ضد مردمی و کنار کشیدن دولت از وظایف اساسیاش یعنی تأمین نیازهای اصلی مردم در حوزه بهداشت و آموزش و مسکن و امنیت روانی و مادی شهروندان است.
همچنین انحراف میتواند خود را در افزایش فشارها بر معترضانی نشان دهد که هم قربانی شرایط سخت اقتصادی هستند و هم قربانی نوعی شک و تردید که همیشه در این سرزمین نسبت به هر نوع اعتراض ولو خیرخواهانه وجود داشته است.
بنابراین شک نداشته باشیم که اولا با «گفتمان پوپولیستی» و با «روشهای لومپنی» ولو آنکه به صورت گستردهای در یک جامعه و در اقشار مختلف آن گسترش یافته باشد، به هیچ نتیجهای جز ایجاد تنش بیشتر در درون و افزایش خطرات بیشتر از بیرون نخواهیم رسید.
ثانیا تنشزدایی، رفتارهای عقلانی و معتدل و حرکت به سوی کاهش فشار، رفتارهای عادلانهتر و دوری کردن از هرگونه رفتار و گفتمانی که بوی فشار از آن بیاید و تمایل به تداوم و اصرار بر دخالت در زندگی خصوصی مردم بدون آنکه دولت به وظایف اصلی خود بطور کامل عمل کند، ما را دائما در موقعیت خطرناکتری قرار میدهد.
لازم است که مسئولان نسبت به این وضعیت آگاهی داشته باشند و مسائل را از دریچه دید ساز و کارهای اجتماعی و تجربه تاریخی مورد توجه قرار دهند و نه از دریچه دید صرفا ایدئولوژیک و آنچه خود گمان میکنند بهترین راهحل برای همه مشکلات است.
«پوپولیسم» یعنی عامهگرایی و تلاش برای ساده جلوه دادن مشکلات بزرگ و ارائه راهحلهای سطحی و «لومپنیسم» یعنی محور قرار دادن زور برای حل مشکلات یک جامعه که تاکنون در تاریخ برای هیچ جامعهای، هیچ نتیجه مثبتی حتی در کوتاه مدت نیز نداشته است.
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۴۵۶۴۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیت الله جوادی آملی: بهشت و جهنم محصول کار ما در همین دنیاست
مرجع تقلید شیعیان گفت: در آخرت بهشتی است که محصول کار آدم است. جهنمی است که محصول کار آدم است. در دنیا هم سعادتی است که محصول کار آدم است و شقاوتی است که محصول کار آدم است. بنابراین دنیا را مذمت کردن برهان علمی ندارد. - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، جلسه درس اخلاق هفتگی آیت الله جوادی آملی روز چهارشنبه در محل مسجد اعظم قم به صورت حضوری و با حضور اقشار مختلف مردم برگزار شد.
آیت الله جوادی آملی در ادامه به شرح حکمت 131 نهج البلاغه پرداخت.
مرجع تقلید شیعیان اظهار داشت: در کلمه 131 وجود مبارک حضرت امیر(سلام الله علیه) آمده است که در آن کلمه وجود مبارک حضرت فرمودند که یک عده ای دنیا را مذمت می کنند و من درباره دنیا و احکام و حِکَم دنیا باید با شما سخن بگویم. «وَ قَالَ ع وَ قَدْ سَمِعَ رَجُلًا يَذُمُّ الدُّنْيَا أَيُّهَا الذَّامُّ لِلدُّنْيَا الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِهَا [الْمُنْخَدِعُ] الْمَخْدُوعُ بِأَبَاطِیلِهَا»؛ آیا دنیا را مذمت می کنی در حالی که تو به دنیا مغرور شدی و از مواعظ دنیا بهره ای نبردی.
وی بیان کرد: رسم عده ای است که روزگار و دنیا را بد می گویند، در کلمات عده ای از بزرگان هم هست اما اینها متوجه اند که چه می گویند. نمی گویند دنیا بد کرده است، می گویند دنیا داری است که حوادث تلخی واقع می شود. اصل جریان این است که دنیا ظرف است مثل آخرت. آخرت ظرف است مثل دنیا. در آخرت بهشت است و جهنم است و سعادت، تلخکامی و خوش کامی. هم در آخرت انسان محصول کار خود را می بیند، چه زیبا چه زشت و هم در دنیا محصول کار خود را می بیند. ظرف از آن جهت که ظرف است هیچ تقصیری ندارد.
آیتالله جوادی آملی گفت: یک سلسله حوادثی مربوط به نظام هستی است که اگر فلان ستاره با فلان ستاره در فلان مقطع نزدیک بشوند این می شود سعد، یا می شود نحس. آن یک حساب عالمانه دارد، این یک امر علمی است، برای اینکه به زمان برنمی گردد، برای آن آثار هم دستور دادند که حتی در فلان روزی که قمر در عقرب است، گفتند صدقه بدهید یا دعا هست و امثال ذلک، این مشکل را حل می کند، اما اینکه برخی می گویند امروز روز نحسی بود چنانکه یکی از اصحاب خدمت وجود مبارک امام دهم رسید و فرمود امروز خیلی روز سختی بود، روز نحسی بود، فلان جا لباسم پاره شد، فلان جا پایم آسیب دید! فرمود چرا به روز می گویی روز بدی است؟ این روز زمان است، در این زمان خیلی ها کار خوب کردند، خیلی ها هم کار بد کردند. خیلی ها هم کامیاب شدند، خیلی ها هم متضرر شدند. ظرف چه کاری به مظروف دارد؟ حرف محققانه آن است که زمان و مکان ظرف هستند، یک؛ ظرف فقط منتظر است که شما در چه مظروفی کار می کنید؟ آن نحس و سعد حساب عالمانه و محققانه خاص خودش را دارد که آن هم در روایات آمده است.
وی عنوان کرد: پس روزگار از آن جهت که ظرف است مشکلی ندارد و از آن جهت هم که ظرف است خیلی نباید از آن با جلال و شکوه یاد کرد. لذا نمی توان گفت آخرت جای بدی است، نخیر، آخرت جای بدی نیست. محصول کار خود آدم است. در آخرت بهشتی است که محصول کار آدم است. جهنمی است که محصول کار آدم است. در دنیا هم سعادتی است که محصول کار آدم است و شقاوتی است که محصول کار آدم است. بنابراین دنیا را مذمت کردن برهان علمی ندارد.
آیت الله جوادی آملی گفت: هر کس از این دنیا می تواند رهتوشه برای آخرت بگیرد اینجا مرکز درآمد و اقتصاد است، چون هر کس به جایی رسیده است از درست رفتاری و درست گفتاری و درست کرداری خود در دنیا به آنجا رسیده است. «وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا» امیرالمونین فرمود: این زاد و توشه را از همین جا باید گرفت. هر کسی کار خیر کرد به شهادت رسید یا جانباز شد به نظام خدمت کرد به انقلاب خدمت کرد به جنگ خدمت کرد نتیجه خودش را می بیند. به مراکز علمی خدمت کرد، فرهنگی خدمت کرد، خدماتی ارائه کرد، به خودش خدمت می کند. خدمت، علم، معارف در دنیا ظرف است برای همان ها و ظرف خوبی هم هست برای آنها.
مرجع تقلید شیعیان در پایان اظهار داشت: دنیا از آن جهت که مخلوق ذات اقدس الهی است، مورد احترام است. آخرت از آن جهت که مخلوق است، مورد احترام است. انسان باید تمام تلاش و کوشش را بکند، یک؛ بیراهه نرود، دو: راه کسی را نبندد.
انتهای پیام/