Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-04-25@02:28:59 GMT

«سندی از یک دوران سپری شده»

تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۴۵۷۳۱۲

«سندی از یک دوران سپری شده»

سالن سیف‌الله داد خانه سینما، شامگاه یک‌شنبه بیست و یکم مهرماه شاهد نمایش نسخه‌ی ترمیم شده‌ی «طوفان در شهر ما» (ساخته‌ی زنده‌یاد ساموئل خاچیکیان) و سپس نقد و بررسی این فیلم با حضور جواد طوسی و تهماسب صلح‌جو بود.

به گزارش ایسنا، طبق گزارش رسیده، در ابتدای این جلسه جواد طوسی در پاسخ به نکته‌ی مطرح شده از سوی امید نجوان (مجری برنامه) که به استقبال تاریخی مردم تهران از این فیلم و در اواخر دهه‌ی ۱۳۳۰ اشاره کرده بود گفت: «نمایش این فیلم،‌ محمل مناسبی برای اشاره به این نکته است که فیلم‌های شاخص هر دوره را باید بر اساس شرایط فرهنگی، اجتماعی و نوع مخاطب‌شناسی زمانه‌ی خود مورد ارزیابی قرار داد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

»

وی سپس سینمای دهه‌ی ۱۳۳۰ را سینمایی توام با آزمون و خطا توصیف کرد و افزود: «وجه غالب فیلم‌هایی که در این دوره ساخته شدند مبتنی بر مضمون‌ها و دستمایه‌هایی بود که عمدتاً ملودرام‌های خانوادگی را با فضاهای اغراق شده به نمایش می‌گذاشتند.»

طوسی هم‌چنین زنده‌یاد خاچیکیان را یک نمونه‌ی استثنایی از شمار فیلم‌سازانی دانست که به تعبیر او بر اساس نگاه غالب و عامه‌پسند، تغییراتی را در فضای عمومی سینمای ایران پایه‌ریزی کند. وی گفت: «خاچیکیان در حوزه‌ی سینمای عامه‌پسند، اهمیت ویژه‌ای برای فرم قائل بود؛ بی آن که بخواهد از این نکته به صورت تصنعی و تقلیدی بهره ببرد.»

وی در ادامه‌ی صحبت‌های خود گفت: «علی‌رغم تلقی منتقدان آن زمان که معتقد بودند این کارگردان از نگاه فرم‌گرایانه‌ی آلفرد هیچکاک تاثیر گرفته و از کارهای او تقلید می‌کند،‌ خود او به صراحت این نکته را رد و اعلام می‌کرد از کارهای هیچکاک دو سه فیلم بیش‌تر ندیده است.»

طوسی افزود: «اگر بخواهیم با نگاهی سلبی این فیلم را مورد قضاوت تاریخی قرار دهیم، در یک نگاه نقادانه‌ی بی‌رحم می‌توان پرسید چه‌گونه امکان دارد فیلمی که سکانس افتتاحیه‌اش را با مؤلفه‌های سینمای وحشت برگزار می‌کند، در ادامه، لحن دیگری پیدا کرده و در بعضی لحظه‌ها با شکل کاریکاتورگونه‌ای ادامه پیدا کند.»

وی اما «چنین انتقادهایی» را «جفا بر فیلم‌سازی» دانست که به گفته‌ی او «موفق شد به اندازه‌ی کافی در فضا و مناسبات سینمای ایران تغییر ایجاد کند.» طوسی افزود: «در یک مقایسه‌ی تطبیقی و تاریخی میان این فیلم و مثلاً فیلم‌هایی که در دهه‌ی ۱۳۹۰ ساخته شده‌اند درمی‌یابیم که متاسفانه اغلب تولیدات عامه‌پسند سال‌های اخیر به اخلاق‌گرایی پشت کرده‌اند. این در حالی است که خاچیکیان در «طوفان در شهر ما» بی آن که بخواهد خودنمایی کند، به تضاد طبقاتی در جامعه‌ی آن دوران اشاره می‌کند؛ و جالب این که چنین تجربه‌ای حتی جلوتر از ساخته‌ شدن فیلم معروف «گنج قارون» در اواسط دهه‌ی ۱۳۴۰ انجام شده است.» 

این منتقد سینما هم‌چنین گفت: «ممکن است پایان خوش این فیلم در حال حاضر کمی غلوآمیز جلوه کند اما این نکته در دورانی که این فیلم ساخته شده،‌ بر اساس نگاه کنایه‌آمیز و منطق حاکم بر فیلم منطقی جلوه می‌کرده است.»

وی در ادامه‌ی صحبت‌های خود «تصویری که از تهران دهه‌ی ۱۳۳۰ در این فیلم ثبت شده» را «سندی از یک دوران سپری شده» توصیف کرد و افزود: «در بخشی از «طوفان در شهر ما» گوشه‌هایی از مراسم چهارشنبه‌سوری و حال و هوای شب عید به ثبت رسیده که با وجود کوتاه و شتاب‌زده بودن، نمایش‌گر بخشی از مناسبات و آیین‌های فردی و اجتماعی ماست.»

در ادامه‌ی جلسه، دیگر منتقد مهمان برنامه، فلسفه‌ی نقد و بررسی فیلم مورد بحث را «اشاره به موجودیت تاریخ» دانست و افزود: «اگر قرار باشد ترازوی ارزیابی را متناسب با زمان حال به دست بگیریم و به عنوان مثال «طوفان در شهر ما» را با ارزش‌های سینمایی این روزگار بسنجیم، چندان نتیجه‌بخش نخواهد بود.»

 تهماسب صلح‌جو سپس «اهمیت ساموئل خاچیکیان در تاریخ سینمای ایران» را «در تلاش برای ثبیت کردن تکنیک به عنوان یک عنصر بسیار جذاب» دانست و افزود: «جالب این‌جاست که او در این عرصه، از کم‌ترین رقیب برخوردار بوده و به همین خاطر در آن دوران موفق شده موجی به وجود بیاورد که خیلی از فیلم‌سازان از او تبعیت کرده و مثلاً فیلم‌های ترسناک و جنایی بسازند.»

صلح‌جو گفت: «یکی از ابتکارات زنده‌یاد خاچیکیان، ساخت آنونس برای تبلیغ یکی از اولین فیلم‌های خود (دختری از شیراز) و هم‌چنین تبلیغ سایر ساخته‌های خود به شیوه‌ای بی‌سابقه است. چنان که در آنونس «طوفان در شهر ما» یکی از بازیگران اصلی این فیلم (آرمان) رو به دوربین، از نقش خود در این فیلم صحبت می‌کند؛ و این نکته نه تنها در سینمای دهه‌ی ۱۳۳۰ که حتی پس از آن نیز بی‌سابقه است.»

وی افزود: «فیلم «طوفان در شهر ما» داستان جذابی ندارد اما آن‌چه که باعث شده در آن سال‌ها تماشاگران از این فیلم استقبال کنند، تکنیک و قابلیت‌های سینمای ایران، فراتر از چیزی است که در آن دوران وجود داشته است. در حقیقت، خاچیکیان تمام نیروی خود را صرف این کرده تا در این فیلم، تکنیک سینما را به رخ تماشاگران زمان خود بکشد؛ و این در حالی است که امکانات و ابزار سینمای ایران در دورانی که این فیلم ساخته شده بسیار محقر و فقیرانه بوده است.»

صلح‌جو گفت: «به نظر می‌رسد تمام تلاش زنده‌یاد خاچیکیان، برتری دادن تکنیک نسبت به محتوا و مجذوب کردن تماشاگر از این طریق بوده است.»

این منتقد سپس گفت: «احتمالاً این فیلم در سال‌های پس از نمایش خود دوباره دوبله شده و به نمایش درآمده؛ چنان که برخی دوبلورهای این فیلم، در زمان ساخته شدن این فیلم (در ۱۳۳۶) دوران طفولیت را سپری می‌کرده‌اند.»

صلح‌جو هم‌چنین «فیلمِ فارسی» را «نماینده‌ی خلق و خوی مردم ایران» توصیف کرد و افزود: «عجیب است که تماشاگران ایرانی این نوع فیلم‌ها را می‌دیده و لذت می‌برده‌اند؛ و زنده ماندن تولیدات ایرانی در رقابت با بهترین و با ابهت‌ترین فیلم‌های روز سینمای جهان که در ایران اکران می‌شده نیز این نکته را ثابت می‌کند.»

در بخش بعدی جلسه، جواد طوسی گفت: «ساموئل خاچیکیان،‌ علی‌رغم تمام استعدادها و قابلیت‌هایی که داشت، از سوی استودیوهای مهم و قدرتمند آن دوران (نظیر استودیو میثاقیه) مورد استفاده‌ی‌ ابزاری قرار گرفت؛ و متاسفانه این یک واقعیت عینی و تاریخی است.»

وی افزود: «خاچیکیان قصد داشته جاه‌طلبی هنرمندانه‌ی خود را به رخ بکشد و به همین دلیل از طریق تکنیک اعلام کرده که نسبت به زمان و زمانه‌ی خود، آدم متفاوت‌تری بوده است.»

بخش پایانی این جلسه‌ی نقد و بررسی به جمع‌بندی صحبت‌های منتقدان مهمان برنامه اختصاص داشت. تهماسب صلح‌جو در این بخش با اشاره به ویژگی مدرن بودن طبقه‌ای که شخصیت‌های فیلم «طوفان در شهر ما» به آن تعلق داشته‌اند گفت: «آدم‌های دنیای ساموئل خاچیکیان نمونه‌های خوبی از طبقه‌ی متوسط و مدرن‌زده‌ای هستند که دچار کابوس، دلهره و آشفتگی شده‌اند.»

وی گفت: «در حقیقت، دنیای پریشان آدم‌های او از طبقه‌ی خود آن‌ها برخواسته است. طبقه‌ای که می‌خواسته سنت‌ها و اعتقادات سنتی را زیر پا بگذارد اما در وجه ظاهری مدرن باشد و مدرن جلوه کند.»

جواد طوسی نیز با اشاره به تصنع به گفته‌ی او کنایه‌آمیزِ خاچیکیان در فیلم «طوفان در شهر ما» گفت: «او از این طریق می‌خواسته نسبت به دوران، زمانه‌ و شرایط خود واکنش نشان داده و اعلام کند که این گذار چه‌قدر باسمه‌ای و جعلی بوده است. به تعبیری می‌توان گفت عملکرد او واکنشی نسبت به مدرنیسم بوده است. مدرنیسمی که در آن دوران به جامعه‌ی آن روزگار حُقنه شده بود.»

وی افزود: «خاچیکیان به لحاظ خواستگاه و پایگاه اجتماعی که از آن برخوردار بوده، چتر حمایت و نگاه خود را همواره متوجه اقشار فرودست جامعه می‌کرده؛ و این نکته در فیلم «طوفان در شهر ما» از نمودی عینی برخوردار است.»

انتهای پیام 

منبع: ایسنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۴۵۷۳۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

باغ بدشگون به سینمای ایران رسید

همشهری آنلاین- صفورا صادقی: محله باغ فردوس در منطقه شمیران، با عمارت و باغ فردوس دوره قاجار شناخته می‌شود. این محله که از شمال به تجریش ، از جنوب به الهیه، از شرق به شریعتی و از غرب به زعفرانیه محدود می‌شود جزء مناطق مورد علاقه شاهان و درباریان قاجار بود.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

نصرالله حدادی، تهران‌شناس، درباره تاریخچه و اتفاقات باغ فردوس چنین می‌گوید: «در تهران دو تا باغ فردوس داریم یکی باغ فردوس خیابان مولوی در حوالی زایشگاه شهید اکبرآبادی (زایشگاه فرح سابق) که زمانی قبرستان ۱۴ معصوم بود و امتداد پیدا می‌کرد تا سرقبرآقا که امام جمعه تهران و محل دفن او بود. بعدها در دهه ۳۰ و ۴۰ زمان خیابان کشی جدید تهران که خیابان مولوی به وجود آمد قبرستان خراب شد و محله جدیدی به نام باغ فردوس که چندان باغ هم نبود و بعدها محله جرم‌خیزی نیز شد پدید آمد. و اما باغ فردوس دیگر که هم اکنون وجود دارد در نزدیکی تجریش و همجوار موسسه دهخدا است که مرحوم دهخدا برای ترویج فرهنگ و زبان فارسی آن را بنیان گذاشت و بزرگانی همچون استاد جعفر شهیدی، استاد عبدالله انور، استاد معین و دیگر بزرگان در آنجا خدمت کردند.»

حدادی قصه بوجود آمدن باغ فردوس را این گونه شرح می‌دهد: «دوستعلی خان معیرالممالک نوه دختری ناصرالدین شاه، کتابی دارد در مدح پدربزرگش به نام «یادداشت‌هایی از زندگی خصوصی ناصرالدین شاه» شرح زندگی شاه و عادات و رفتار او را به صورت تعریف و تمجید نوشته و آخر کتاب هم یک شعر با مضمون این که «اگر نام بزرگان را خراب کنی خودت را خراب کردی» تمام می‌کند. از شواهد و قراین این‌طور برمی‌اید که باغ فردوس حوالی سال ۱۲۲۶ شمسی ساخته شد؛ زمانی که قصر محمدیه را برای محمدشاه قاجار می‌ساختند درباریان در اطراف باغ او باغ‌های ییلاقی بنا کردند. ولی قصرمحمدیه برای شاه بدشگون بود و بعد از سکونت در این باغ فوت کرد و در همان‌ جا پسرش ناصرالدین شاه تاجگذاری کرد. مالکین اولیه باغ فردوس دوستعلی خان معیرالممالک و ورثه او بودند.»

استمداد از معماران اصفهانی و یزدی

حدادی با بیان اینکه دوستعلی‌خان معیرالممالک مسجدی ساخته با همین نام (مسجد دوستعلی خان معیرالممالک) در خیابان ۱۵ خرداد غربی در کوچه ای که به شورای شهر کنونی منتهی می‌شود، می‌افزاید: «کلمه «معیر» به معنای «عیارگیر» یا عیارسنج برای کسانی به کار می‌رفت که حرفه آنها «عیاری» بود. در قدیم سکه‌هایی که در ضرابخانه ضرب می‌شد ۴ نوع بود: «طلا، نقره، مس و نیکل» که طلا و نقره را پول سفید می‌گفتند و مس و نیکل را پول سیاه یا بی‌ارزش. مثلی بود که می‌گفتند «به یه پول سیاه نمی‌ارزه» اشاره به کم ارزشی یا بی ارزشی جنس داشت.کل دوران پادشاهی قاجار این روش ضرب سکه وجود داشت بجز سال‌های پایانی دوران ناصرالدین شاه که اسکناس چاپ شد و مردم اهمیت چندانی برای آن قائل نبودند. شغل معیرالممالک این بود که در ضرابخانه مراقب عیار سکه ها باشد که معمولا در آن غل و غش زیاد بود. تا اواخر دوران ناصرالدین شاه و تاسیس بانک شاهی که سکه با عیار خاصی ضرب می‌شد و دیگر امکان تقلب نداشت.»

این تهران‌شناس در مورد معماری این عمارت می‌گوید: «دوستعلی‌خان عمارت باغ فردوس را به شیوه معماری قاجاری و با کمک معماران اصفهانی و یزدی در دو طبقه ساخت. از قسمت جنوبی باغ که به آن رشگ بهشت می‌گفتند با سنگ مرمر و بصورت مطبق و ۷ طبقه با فواره و آبنما بود. بعد از فوت او این باغ به دوست محمدخان فرزندش رسید که توجهی به این باغ عمارت نکرد و پس از چند سال درختانش خشک شد و از بین رفت تا اینکه زمان سلطنت مظفرالدین شاه قاجار این باغ را محمدولی تنکابنی که از فاتحان تهران بود از ورثه امین‌الملک خریداری کرد.»

خودکشی فاتح تهران

حدادی در باره فرجام تلخ محمدولی خان می‌گوید: «محمدولی خان تنکابنی مرد ثروتمندی بود که از رشت تا تنکابن زمین داشت و هرچه نام فامیل خلعتبری است از خاندان او هستند. گفته می‌شود اجداد او در زمان قدیم به مکه سفر کرده بودند و برای حضرت علی(ع) «خلعت» برده بودند. هنوز هم در شمال کشور وقتی برای کسی هدیه پارچه یا لباس می‌برند به آن «خلعتی» گفته می‌شود. محمد ولی خان در ماجرای مشروطه و فتح تهران نقش مهمی داشت ولی بعد از استبداد صغیر و روی کار آمدن رضا شاه بسیار تحت فشار پهلوی قرار گرفت. رضا شاه برای املاک و زمین های او مالیات زیاد درخواست کرد. فردی به نام «میلسپو» که یک مستشار آمریکایی بود رئیس کل مالیه ایران شد و تمام دخل و خرج کشور زیر نظر این فرد بود. محمد ولی خان نتوانست این اوضاع را تاب بیاورد و در باغ زرگنده خود اسلحه زیر چانه خودش نشانه گرفت و خودکشی کرد. او در روزهای آخر عمر همواره این شعر را زمزمه می‌کرد: مرا عار باشد از این زندگی / که سالار باشم کنم بندگی»

محمدولی خان زمانی که باغ فردوس را خرید اوضاع آن خوب نبود. او باغ را احیا کرد، فواره و استخرهای مطبق را بازسازی و قنات باغ فردوس را نیز زنده کرد و سردری با شکوه جلوی قنات (میدان گاه فعلی باغ فردوس) ساخت. اما به دلیل بدهی به تجارت‌خانه طومانیانس(نخستین صرافخانه ایران که در سال۱۲۵۷ خورشیدی فعالیت خود را آغاز کرد) باغ فردوس را به او داد و طومانیانس نیز باغ را در ازای بدهی به دولت پهلوی اول واگذار کرد.

اراضی امین‌الملک وقف سبزیکاری

یکی از مالکین باغ فردوس امین‌الملک بود که محمدولی خان تنکابنی ملقب به سپهسالار این باغ را از ورثه او خریداری کرد. حدادی می‌گوید: «امین‌الملک در محل یافت آباد کنونی اراضی زیادی داشت که بخشی از آن را در اختیار عموم مردم قرار داده بود که برای خود سبزی بکارند. هنوز هم در آن محل خیابانی به نام امین الملک موجود است.»

سرنوشت باغ دختر شاه

این باغ طی سال‌ها و دوره‌های طولانی از مالکی به مالک دیگر دست به دست شد تا بالاخره در سال ۱۳۵۰ ساختمان عمارت باغ به یک مرکز فرهنگی و هنری تبدیل شد و فعالیت آن تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت. پس از انقلاب این باغ و عمارت در اختیار وزارت ارشاد اسلامی قرار گرفت و اکنون موزه سینمای ایران است.

کد خبر 844293 برچسب‌ها منطقه ۱ شهردارى تهران

دیگر خبرها

  • ۷ فیلم‌ که مثل «بیبدن» بر اساس پرونده‌ای واقعی ساخته شده‌اند
  • افشای سندی مهم درباره افرادی که مسعود رجوی به ساواک لو داد | ویدئو
  • چگونه دوران "سربازی" را به سوابق بیمه تبدیل کنیم؟
  • پرسپولیس به مربی تراکتور تبریک گفت
  • عکس | تصویری عجیب از چهره شکسته آلن دلون
  • باغ بدشگون به سینمای ایران رسید
  • اکران فیلم سینمایی «مست عشق» در ۶ سینمای مشهد از فردا ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
  • خلاصه بازی میلان ۱ - ۲ اینتر؛ یک طرفه‌ترین دوران شهر میلان + ویدئو
  • پرسپولیس نیازمند درخشش یک ستاره قدیمی
  • تاخت و تاز سینمای ژاپن در چین