به گزارش ایکنا، آیتالله جوادی آملی در ادامه تفسیر سوره مبارکه مرسلات در تفسیر آیات یک تا 15 این سوره به طرح مسایلی مانند برهانی بودن علم و نقش نداشتن سوگند در حل مسایل علمی، انطباق مرسلات بر بادها و فرشتگان، نقش ایمان و عمل صالح در افزایش رزق و روزی و ... پرداخت؛ متن تفسیر جلسه سوم سوره مرسلات به شرح زیر است: سوره مبارکه «مرسلات» که در مکه نازل شد با سوگند یاد شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این سوگندهای چندگانه گرچه به حسب ظاهر به بادهای گوناگون است؛ اما تکتک این بادها هدایتشدهاند و برای تأمین زندگی مردم ضروریاند و تحت رهبری فرشتگان مخصوصاند. همانطوری که انسان یک بدنی دارد و یک روحی، آن روح مدبّر این بدن است، برای بسیاری از موجودات عالم هم یک ارواحی است که مدبرات
اینها هستند، گرچه آنها تعلق تدبیری دارند نه تعلقهای طبیعی و مانند آن، ولی ذات أقدس الهی که از فرشتهها به مدبرات امر یاد میکند، معلوم میشود تمام اینها نظم خاص علمی دارند که فرشتگان الهی راهنمایی میکنند. آن قدر این بادهای یاد شده در قرآن تحت رهبری فرشتهها منظم کار میکنند که در عذابهایی که نظیر ﴿سَخَّرَها عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیالٍ وَ ثَمانِیَةَ أَیَّامٍ﴾[1] و مانند آن ذکر شد آنجا در همان شهر، در همان منطقه آن که مؤمن بود از عذاب نجات پیدا میکرد، آن که کافر بود گرفتار عذاب میشد، معلوم میشد بادی که به عنوان ﴿سَخَّرَها عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیالٍ وَ ثَمانِیَةَ أَیَّامٍ﴾ معصومانه تحت رهبری فرشتگان الهی کار میکند. در این بخش که آیا منظور از این مرسلات فرشتهها و اینها هستند یا بادهایی هستند که تحت حمایت و هدایت فرشتهها هستند؟ یک بیان نورانی از امام سجاد(سلام الله علیه) است در «صحیفه سجادیه» که روی این فرشتهها نامگذاری شده و به تکتک اینها سلام میفرستد و سمَت و رسالت و مأموریت این فرشتهها را مشخص میکند. این دعای اول «صحیفه سجادیه»، حدّ انسانیت را مشخص میکند که «الانسان ما هو»؟ در عرف ما میگوییم انسان حیوان ناطق است؛ ولی از دعای اول «صحیفه سجادیه» معلوم میشود که حدّ انسان این است که «الانسان حیوان ناطق حامد»؛ یعنی یک موجود زندهای است که سخن میگوید و درک دارد و حامد و شاکر الهی است. در دعای اول «صحیفه سجادیه» آمده است اگر چنانچه ذات أقدس الهی حمد را یاد انسان نمیداد و انسان از توفیق حمد محروم بود، «لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّةِ إِلَی حَدِّ الْبَهِیمِیَّةِ» انسان یک حیوان بود و به این صورت درنمیآمد. یک دعای خاصی هم دارد که خدایا حمد بکنیم طوری که توفیقی اعطا بکنی که ما در نظم شهدا قرار بگیریم! شهدایی هم که گاهی گفته میشود «مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِیدا»،[2]
حضرت آن را نمیخواهد، میگوید: «حَمْداً نَسْعَدُ بِهِ فِی السُّعَدَاءِ مِنْ أَوْلِیَائِهِ وَ نَصِیرُ بِهِ فِی نَظْمِ الشُّهَدَاءِ بِسُیُوفِ أَعْدَائِه»[3] درست است که خیلیها ثواب شهید را میبرند «مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِیدا»؛ ولی منظور حضرت در این دعا، آن کسی که در صحنه جهاد و با شمشیر دشمن شهید میشود من آن حمد را میخواهم. اما در این دعای سوم فرشتگانی که مسئولیت خاصی دارند در تنظیم بادها مخصوصاً بادهایی که برای عذاب میآید، آنجا ذکر میکند. دعای سوم این است که «اللَّهُمَّ وَ حَمَلَةُ عَرْشِكَ الَّذِینَ لا یَفْتُرُونَ مِنْ تَسْبِیحِكَ وَ لا یَسْأَمُونَ مِنْ تَقْدِیسِكَ وَ لا یَسْتَحْسِرُونَ مِنْ عِبَادَتِكَ وَ لَا یُؤْثِرُونَ التَّقْصِیرَ عَلَی الْجِدِّ فِی أَمْرِكَ وَ لَا یَغْفُلُونَ عَنِ الْوَلَهِ إِلَیْكَ» خدایا فرشتگانی که هیچ قصدی ندارند، اهل سهو نیستند، اهل نسیان نیستند، اهل غفلت نیستند، اهل اعراض نیستند، راحتی خود را بر عبادت در پیشگاه تو ترجیح نمیدهد، هیچ قصوری ندارند، هیچ تقصیری ندارند، من نسبت به اینها عرض ادب میکنم؛ این به صورت اصل جامع. بعد نام فرشتگان مخصوص را میبرد، میگوید: «وَ إِسْرَافِیلُ صَاحِبُ الصُّورِ الشَّاخِصُ الَّذِی یَنْتَظِرُ مِنْكَ الْإِذْنَ» اسرافیل(سلام الله علیه) که مظهر احیای توست و حیاتبخش است و منتظر دستور توست که چه وقت در صور بدمد و تمام مردهها زنده بشوند «وَ حُلُولَ الْأَمْرِ، فَیُنَبِّهُ» با نفخه و با آن دمیدن «صَرْعَی رَهَائِنِ الْقُبُورِ» مستحضرید که مردهها را میگویند «رَهَائِنُ القُبُورِ». این بیان نورانی حضرت امیر که در دفن فاطمه(سلام الله علیهما) گفت به اینکه این ودیعه شماست «فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِیعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهیِنَةُ»[4] این مرده را میگویند «رَهینُ القُبُور». در این تعبیرات نورانی امام سجاد دارد که «رَهَائِنُ القُبُورِ» مردهها رهن قبر هستند، این اختصاصی به حضرت صدیقه کبریٰ ندارد؛ منتها آن جمله اولش است «فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِیعَةُ» بله، مخصوص است؛ اما «أُخِذَتِ الرَّهیِنَةُ» یعنی هر کسی در رهن قبر خودش است. مردهها «رَهَائِنُ القُبُورِ»اند یعنی در گرو قبر هستند قبر این گرو را دارد. ما در رهن قبر هستیم قبر ما را طلب میکند به عنوان مرتهن. «صَرْعَی رَهَائِنِ الْقُبُورِ» این درباره اسرافیل(سلام الله علیه). «وَ مِیكَائِیلُ ذُو الْجَاهِ عِنْدَكَ وَ الْمَكَانِ الرَّفِیعِ مِنْ طَاعَتِكَ» این است. سوم: «وَ جِبْرِیلُ الْأَمِینُ عَلَی وَحْیِكَ الْمُطَاعُ فِی أَهْلِ سَمَاوَاتِكَ» جبرئیل(سلام الله علیه) که مورد اطاعت بسیاری از فرشتگان آسمان است که آنها تحت تدبیر جبرئیل(سلام الله علیه) هستند. «الْمَكِینُ لَدَیْكَ، الْمُقَرَّبُ عِنْدَك»؛ بعد از اسرافیل و بعد از میکائیل و بعد از جبرئیل نام مبارک روح را میبرد که ﴿تَنَزَّلُ الْمَلاَئِكَةُ وَ الرُّوحُ﴾؛[5] معلوم میشود روح یک فرشتهای است غیر از اینها. میفرماید: «وَ الرُّوحُ الَّذِی هُوَ عَلَی مَلَائِكَةِ الْحُجُبِ وَ الرُّوحُ الَّذِی هُوَ مِنْ أَمْرِكَ»؛ چند تا فرشته به نام روحاند که آنها به عنوان روح یاد میکنند، عرض میکند که خدایا بر همه اینها درود بفرست. «وَ عَلَی الْمَلَائِكَةِ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِمْ» فرشتههایی که زیر مجموعه این چهار، پنج فرشته معروفاند. «مِنْ سُكَّانِ سَمَاوَاتِكَ وَ أَهْلِ الْأَمَانَةِ عَلَی رِسَالاتِكَ وَ الَّذِینَ لَا تَدْخُلُهُمْ سَأْمَةٌ مِنْ دُءُوبٍ وَ لَا إِعْیَاءٌ مِنْ لُغُوبٍ وَ لَا فُتُورٌ» هیچ خسته نمیشوند نه در آمد و رفت رسالتهای شما خستگی دارند، نه در عبادت خستگی دارند، نه احتیاج به خواب دارند؛ این در خطبه نورانی حضرت امیر خطبه اول همین است که اینها که اهل خواب نیستند، اینها که اهل خوراک نیستند، اهل سهو و غفلت
نیستند این در خطبه اول نهجالبلاغه است.[6] «وَ لَا تَشْغَلُهُمْ عَنْ تَسْبِیحِكَ الشَّهَوَاتُ وَ لَا یَقْطَعُهُمْ عَنْ تَعْظِیمِكَ سَهْوُ الْغَفَلَاتِ»؛ یک وقت مثلاً اشتها داشته باشند به خواب، به غذا، از این راه اشتها مثلاً از یاد و نام و عبادت تو غفلت کنند که از این قبیل نیست. «الْخُشَّعُ الْأَبْصَارِ فَلَا یَرُومُونَ النَّظَرَ إِلَیْكَ النَّوَاكِسُ الْأَذْقَانِ الَّذِینَ قَدْ طَالَتْ رَغْبَتُهُمْ فِیمَا لَدَیْكَ»؛ اینها چشم دارند، بصیرند؛ اما روی ادب و احترامی که دارند به سمت تو نگاه نمیکنند از بس شرمندهاند؛ آن نگاه معلوم میشود نگاه مادی نیست. فرمود اینها سر بلند نمیکنند که تو را ببینند با اینکه سمیعاند، بصیرند بر اساس ادب و احترامی که دارند، در پیشگاه تو خاضعاند. تعبیر این است که «الْخُشَّعُ الْأَبْصَارِ فَلَا یَرُومُونَ النَّظَرَ إِلَیْكَ» به طرف تو نمیتوانند نظر بکنند نه اینکه هم ادب دارند که آن قسمت و نگاه تو مقدور آنها نیست و هم اینکه این کار را نمیکنند. «النَّوَاكِسُ الْأَذْقَانِ» در آیات قرآن هست که اینها هنگام تلاوت آیات به جای اینکه روی پیشانی به خاک بیفتند اذقانشان، ذقن و چانهشان به خاک میافتد؛ این معنای قرآنی را وجود مبارک امام سجاد درباره فرشتهها بکار میبرد. «الَّذِینَ قَدْ طَالَتْ رَغْبَتُهُمْ فِیمَا لَدَیْكَ الْمُسْتَهْتَرُونَ بِذِكْرِ آلَائِكَ وَ الْمُتَوَاضِعُونَ دُونَ عَظَمَتِكَ وَ جَلَالِ كِبْرِیَائِكَ وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ إِذَا نَظَرُوا إِلَی جَهَنَّمَ تَزْفِرُ عَلَی أَهْلِ مَعْصِیَتِكَ سُبْحَانَكَ مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ» اینها کسانی هستند که گاهی بهشت را نگاه میکنند، گاهی جهنم را نگاه میکنند به دستور تو، وقتی جهنم را که نگاه کردند این حرف را عرض میکنند میگویند: «سُبْحَانَكَ مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ»؛ خدایا آن حدّی که شایسته بندگی تو بود ما انجام ندادیم. «وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ إِذَا نَظَرُوا إِلَی جَهَنَّمَ تَزْفِرُ عَلَی أَهْلِ مَعْصِیَتِكَ» چه میگویند؟ میگویند: «سُبْحَانَكَ مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ» نام مبارک همه اینها را میبرد، میفرماید: «فَصَلِّ عَلَیْهِمْ» بر اینها صلوات بفرست! «وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِكَتِكَ وَ أَهْلِ الزُّلْفَةِ عِنْدَكَ وَ حُمَّالِ الْغَیْبِ إِلَی رُسُلِكَ وَ الْمُؤْتَمَنِینَ عَلَی وَحْیِكَ وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِكَةِ» آنها که در گرفتن وحی، رساندن وحی، ابلاغ وحی امین محضاند از طرف تو، وحی را به انبیا میرسانند بر تک تک اینها صلوات و سلام بفرست. «وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِكَةِ الَّذِینَ اخْتَصَصْتَهُمْ لِنَفْسِكَ وَ أَغْنَیْتَهُمْ عَنِ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ بِتَقْدِیسِكَ وَ أَسْكَنْتَهُمْ بُطُونَ أَطْبَاقِ سَمَاوَاتِكَ وَ الَّذِینَ عَلَی أَرْجَائِهَا إِذَا نَزَلَ الْأَمْرُ بِتَمَامِ» خدایا اینها هیچ اهل غذا نیستند، هیچ اهل طعام نیستند، هیچ اهل آب نیستند، هیچ اهل خواب نیستند، هیچ اهل سهو نیستند، دائماً سرگرم عبادتاند و از این کار دارند لذت میبرند، تو اینها را از هر کاری از این قبیل منزه کردی، بر تکتک اینها صلوات بفرست. این تمام شد. اما آنچه که محل بحث ما مربوط به اوایل سوره مبارکه «مرسلات» است. «وَ خُزَّانِ الْمَطَرِ»؛ تمام قطرات
باران حساب شده است چند قطره باران است؟ کجا باید ببارد؟ چه کسی مسئول است؟ کجا باید ببرند؟ این است. اینکه دعای استسقاء، نماز استسقاء اثر دارد این است. در بحثهای سالهای قبل هم داشتیم که مرحوم بوعلی میگوید آن کسی که مسئله نماز استسقاء برای او حل نشد، او شبیه فیلسوف است، او فیلسوف نیست «دع هؤلاء المتشبهة بالفلاسفه»؛[7] این فرمایش ایشان در الهیات شفاء است؛ کسانی که باور نکردهاند نماز استسقاء را و این جمله نورانی قرآن برای آنها حل نشد کسانی که ﴿وَ أَ لَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْنَاهُم مَاءً غَدَقاً﴾[8] یعنی اگر اینها درست راه بروند نه راه کسی را ببندند نه بیراهه بروند ما مرتّب باران مناسب میفرستیم دیگر از این صریحتر شما چه میخواهید؟ ﴿وَ أَ لَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْنَاهُم مَاءً غَدَقاً﴾. این بیان که خدایا تو چهار فصل خلق کردی زمستان ما را زمستان تابستان ما را تابستان پاییز ما را پاییز بهار ما را بهار قرار بده! «و اجعل شتائنا شتاء و ربیعنا ربیع»؛ اگر پاییز است باران بیاید، خدایا تو که این نظم را خلق کردی، ولی طوری باشد که به هر حال پاییز ما پاییز باشد، پاییز ما هم تابستان و امثال آن باشد، نباشد باران بیاید. در سوره مبارکه «مائده» است، در «اعراف» است که ﴿وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَ اتَّقَوا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَكَاتٍ﴾[9] مردم اگر اهل احتکار و اختلاس و نجومی و مانند آن نباشند، ما مرتّب باران به موقع میفرستیم؛ چه طور صریح بگوید با دلالت مطابقی گفت، فرمود: ﴿وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَ اتَّقَوا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّماء﴾؛ ﴿لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ﴾[10] از بالا باران میآید، از پایین کشاورزی شما سامان میپذیرد؛ اما این به آن میچاپد آن این را میچاپد، دیگر این دلالت مطابقی چیست؟ صریحتر از این چیست؟ اگر آن که فیلسوف است میگوید کسی که نماز استسقاء و دعای استسقاء و دعای باران و اینها را باور نکند، او که فیلسوف نیست، «دع هؤلاء المتشبة بالفلاسفة» و رسالهای در این زمینه نوشته که نماز استسقاء اثر دارد، دعای استسقاء اثر دارد، چون صریح قرآن است فرمود اگر اینها به راه باشند، راه کسی را نبندند، ما یقیناً باران مناسب میفرستیم: ﴿وَ أَ لَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْنَاهُم مَاءً غَدَقاً﴾؛ اینجا وجود مبارک حضرت سجاد دارد که تمام تک تک این قطرات حساب دارد، مسئولش هم معین است؛ خدایا صلوات ما را به اینها بفرست، این امام سجاد است! حضرت ادب میکند تشکر میکند، اگر کسی که نعمتی به ما داد ما نسبت به او قدردانی میکنیم؛ این قدردانی حضرت نسبت به ملائکه است. «وَ خُزَّانِ الْمَطَرِ وَ زَوَاجِرِ السَّحَابِ» ابرها را چه کسی رهبری میکند؟ چه کسی تلقیح میکند؟ چه کسی عقد نکاح اینها را میخواند؟ ﴿وَ أَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَواقِحَ﴾[11] یعنی تلقیح میکنند مگر هر ابری باران دارد؟ بچه دارد؟ مگر هر گیاهی فرزند دارد؟ تلقیح اینها به وسیله همین ابرها و بادهاست، «وَ الَّذِی بِصَوْتِ زَجْرِهِ یُسْمَعُ زَجَلُ الرُّعُودِ» آن که فریاد بکشد رعد و برق تولید میکند، صاعقه تولید میکند، به تک تک اینها صلوات بفرست، چون اینها مأموران تو هستند بیجا که نمیآیند، بیجا که کسی را صاعقه نمیگیرد، اینها که فریاد میزنند صاعقه پدید میآید، اینها که فریاد میزنند رعد و برق پدید میآید، خدایا بر تک تک اینها صلوات بفرست، چون اینها تمام قطرات تو را حساب دارند. «وَ خُزَّانِ الْمَطَرِ وَ زَوَاجِرِ السَّحَابِ وَ الَّذِی بِصَوْتِ زَجْرِهِ یُسْمَعُ زَجَلُ الرُّعُودِ وَ إِذَا سَبَحَتْ بِهِ حَفِیفَةُ السَّحَابِ الْتَمَعَتْ صَوَاعِقُ الْبُرُوقِ وَ مُشَیِّعِی الثَّلْجِ وَ الْبَرَدِ» ما میبینیم یک تگرگی میآید، باران میآید، چه کسی آورده اینها را؟ چه کسی آورده اینجا گذاشته؟ فرمود یک عدهای فرشتهها هستند، تک تک این باران تک تک این قطرات تگرگ و برف را میآورند سرجایش مینشانند، تشییع میکنند، یعنی مشایعت میکنند؛ یعنی از پشتسر اینها را هدایت میکنند، راهنمایی میکنند. کسی موحدانه عالم را نگاه بکند، میشود حرف «صحیفه سجادیه». چرا قرآن میفرماید: ﴿إِلَی السَّماءِ كَیْفَ رُفِعَتْ ٭ وَ إِلَی الْجِبالِ كَیْفَ نُصِبَتْ ٭ وَ إِلَی الْأَرْضِ كَیْفَ سُطِحَتْ﴾؛[12] بعد فرمود: ﴿صُمٌّ بُكْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ﴾[13] این آسمان را که همه ما میبینیم، زمین را که همه ما میبینیم کوه را که میبینیم، شتر را هم که میبینیم؛ بعد فرمود اینها کورند؛ یعنی چه؟ یعنی خیال میکنند یک چیزی سر جایش خودش خلق شده به نام کوه و به نام آسمان و به نام زمین. بعد از اینکه اسم این چهار تا درباره همین اعراب جاهلی بُرد، در بخشهای دیگر آیات دیگر فرمود ﴿صُمٌّ بُكْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ﴾ اینها چرا کوه را نگاه نمیکنند؟ این نظم ناظم دارد. یک بیان نورانی دیگر حضرت امیر در نهج دارد که «أ لهم زرع» مثل علف خودرو هستند؟ این نظم دقیق علمی. این کشاورزی چندین قسم آسیب دارد، چندین قسم آفت دارد، برای آفتزدایی چندین قسم سمّ لازم است، چندین دانشکده لازم است تا آدم اینها را بفهمد، اینها خودبخود خلق شده؟ فرمود: «أ لهم زرع بغیر زارع» این علف خودرو هستند اینها؟[14] فرمود تک تک اینها حساب دارد «وَ مُشَیِّعِی الثَّلْجِ وَ الْبَرَدِ»، بَرَد یعنی تگرگ نه بَرْد. «وَ الْهَابِطِینَ مَعَ قَطْرِ الْمَطَرِ» آنها که تا نازل نکنند تا این قطرات باران را بجا نشانند، مطمئن نیستند که به دستور شما عمل کردند، اینها میرسانند بعد برمیگردند، ما نه آن چشم را داریم نه آن گوش را داریم. «وَ الْقُوَّامِ عَلَی خَزَائِنِ الرِّیَاحِ وَ الْمُوَكَّلِینَ بِالْجِبَالِ فَلَا تَزُولُ»؛ این زلزلههایی که میآید به موقع میآید، این گسلها میآید، فعلاً باید سرجایشان باشند به موقع هم که شد این گسلها فعال میشوند، این کوهها ﴿وَ إِذَا الْجِبالُ نُسِفَتْ﴾ میشود، ﴿كَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ﴾[15] میشود؛ بله آن وقت که بخواهد بساطش جمع بشود این طور میشود. «وَ الَّذِینَ عَرَّفْتَهُمْ مَثَاقِیلَ الْمِیَاهِ» خدایا نه تنها عدد اینها را عدد این قطرات را به اینها یاد دادی وزن تک تک اینها را هم به اینها گفتی که فلان قطره وزنش چقدر است، مثقال یعنی وسیله ثقل، تو یادشان دادی. «وَ الَّذِینَ عَرَّفْتَهُمْ مَثَاقِیلَ الْمِیَاهِ وَ كَیْلَ مَا تَحْوِیهِ لَوَاعِجُ الْأَمْطَارِ وَ عَوَالِجُهَا» وزنشان، کیلشان، اندازهشان، مقدارشان را تو به اینها یاد دادی؛ صلوات ما را بر تک تک این ملائکه بفرست، این است! پس اگر مرسلات هست، عاصفات هست، ناشرات هست اینها هستند رهبری دارند، هدایت دارند، امام دارند، مسئول دارند، اینطور نیست که ذات أقدس الهی به صرف باد قسم بخورد؟ این درباره نظام طبیعی. در همین سوره مبارکه «مرسلات» که محل بحث است، دارد که چه وقت قیامت قیام میکند؟ ﴿فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ﴾ ﴿وَ إِذَا الْجِبالُ﴾ و کذا و کذا ﴿وَ إِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ ٭ لِأَیِّ یَوْمٍ أُجِّلَتْ﴾ یکی از آیات اول همین سوره مبارکه «مرسلات» است که قیامت چه وقت قیام میکند؟ آن وقتی که انبیا حاضر میشوند، برای چه حاضر میشوند؟ چون شما در قرآن کریم فرمودید: ﴿إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهیدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلی هؤُلاءِ شَهیداً﴾؛[16] به هر حال محکمه شاهد میخواهد یا نمیخواهد، انبیا شاهد اعمالاند، فرمود انبیا آماده میشوند چه وقت؟ ﴿لِیَوْمِ الْفَصْلِ﴾ چون ما میخواهیم محکمه فصل خصومت بشود، تو شاهدی؛ تو شاهدی یعنی چه؟ تو شهادت میدهی. مستحضرید که شهادت در محکمه مسبوق به تحمل حادثه در ظرف حادثه است. حرف کدام شاهد مسموع است در محکمه؟ حرف کسی در محکمه مسموع است که در متن حادثه حضور داشته باشد و ببیند، «عَلَی مِثْلِهَا فَاشْهَدْ أَوْ دَع»[17] در متن شرایع[18] محقق هم آمده که وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) میفرماید که اگر چیزی را میخواهید شهادت بدهی؛ مثل این آفتاب باید برایت روشن باشد. «فتحصّل أن هاهنا أمرین»: یکی در محکمه شهادت میدهند تا خدا برابر آن شهادت عمل بکند، یکی اینکه هر ادایی مسبوق به تحمل است. اگر شاهد در متن حادثه حضور نداشته باشد و صحنه را تحمل نکند، چگونه در محکمه شهادت میدهد؟ لذا این آیه سوره مبارکه «توبه» آن سند تحمل است، میفرماید: ﴿قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ﴾[19] هر کاری میخواهید و خدا پیغمبر میبینند، اگر امروز نبینند، فردا چه چیزی را شهادت میدهند؟ ﴿وَ إِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ ٭ لِأَیِّ یَوْمٍ أُجِّلَتْ﴾ ما توقیت و وقت مشخص میکنیم که اینها بیایند، برای چه بیایند؟ برای اینکه شهادت بدهند، برای اینکه ﴿لِیَوْمِ الْفَصْلِ﴾ است. ﴿لِیَوْمِ الْفَصْلِ﴾ یوم ادای شهادت است نه یوم تحمل، پس در دنیا میبینند. اگر شاهد در دنیا در متن حادثه حضور نداشته باشد و عالم نباشد که شهادتش در محکمه مسموع نیست، این است.
پرسش 1 پاسخ: دعوت به احترام اینهاست، یک؛ معرفت اینهاست، دو؛ دوختن و همآوایی و هماهنگی نظام تشریع با تکوین است، سه، و مانند آن؛ وگرنه میدانید در مسایل علمی قسم چه اثری دارد؟ در مسایل علمی محبت و اینها چه اثری دارد؟ برهانی که وجود مبارک ابراهیم خلیل دارد اقامه میکند بر توحید، میگوید من او را دوست ندارم شما در مسایل فلسفی و کلامی هیچ شنیدید که کسی برای توحید قسم یاد بکند یا بگوید من این را دوست ندارم؟.
پرسش 2 پاسخ: نه، منظور آن است که خود اینها در تحت تدبیر فرشتهها هستند، یک؛ فرشتهها هم در تحت تدبیر ذات أقدس الهی هستند که مدبرات امر او هستند، دو؛ بنابراین برای ما هم محترماند و هم حجتاند؛ لذا وجود مبارک امام سجاد بر تک تک اینها صلوات میفرستد، (صلوات الله علیهم اجمعین). اگر اینها حرفشان معتبر نباشد و نظم دقیق علمی نداشته باشند که وجود مبارک حضرت این را تصریح نمیکند، تک تک اینها را نام ببرد، تک تک اینها را صلوات بفرستد. پس در این بخش از آیات فرمود: ﴿وَ إِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ ٭ لِأَیِّ یَوْمٍ أُجِّلَتْ ٭ لِیَوْمِ الْفَصْلِ﴾ برای چه میآورند؟ همه انبیا را به عنوان شاهد اعمال اممشان میآورند: ﴿إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهیدٍ﴾، یک، ﴿وَ جِئْنا بِكَ عَلی هؤُلاءِ شَهیداً﴾، دو. وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم شهید امت است و هم شهید امم قبلی است و هم شهید شهداست: ﴿إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهیدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلی هؤُلاءِ شَهیداً﴾؛ یعنی تو میشوی شهید شهدا، چون خاتمیت معنایش همین است. تو نه تنها شاهد اعمال امت خودت هستی، نه تنها شاهد اعمال امم قبلی هستی، شاهد شهدا هم هستی، شاهد کارهای انبیای قبلی هم هستی، ﴿وَ جِئْنا بِكَ عَلی هؤُلاءِ شَهیداً﴾ این معنای خاتمیت است، مُهیمن است؛ یعنی چه؟ چون فقط در قرآن شما یک جا میبینید آن هم مخصوص پیامبر است، انبیای دیگر «مصدقاً مصدقاً» است، ﴿مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ﴾[20] اما تنها جایی که هیمنه و سیطره و سلطنت قائل است درباره وجود مبارک حضرت است، ﴿مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ﴾ بعد دارد که ﴿وَ مُهَیْمِناً عَلَیْهِ﴾ «هیمنه هیمنه» برای حضرت است؛ لذا خاتم است. این هیمنه داشتن بر همه انبیا علامت آن خاتمیت و عظمت و پایانپذیری وحی و نبوت و وجود مبارک حضرت است.
پرسش 3 پاسخ: اعمالشان را در دنیا میبیند اگر در دنیا نبیند در قیامت چگونه شهادت میدهد؟ الآن ما وقتی کنار حرم مطهر مشرف شدیم، همان آیه را میخوانیم که در زمان حیات میخواندیم، حالا میرویم کنار روضه منورهاش در مدینه در غیر مدینه هم میشود خواند، در زیارت حضرت چه میگوییم؟ همان آیه را در زیارت حضرت میخوانیم که در زمان حیات میگفتیم در زمان حیات چه میگفتیم؟ خدا در زمان حیات فرمود که ﴿وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرَوا اللّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوَّاباً رَحِیماً﴾[21] این را در زمان حیات میگفتند، الآن در کنار مزارش هم میگوییم، چه چیز حضرت مُرد؟ بدن حضرت مُرد؛ اما روح حضرت که نمیمیرد.
پرسش 4
پاسخ: آن وجود مبارک حضرت که در خواب حضرت فرمود: «تَنَامُ عَیْنَایَ وَ لَا یَنَامُ قَلْبِی»[22] و بعضی از بزرگان هم گفتند که وجود مبارک حضرت در حال نماز وقتی که میگفت: «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاة» یک نورانیت دیگری هم پیدا میکرد که تمام چیزهای پشتسر را میدید؛ اما اینکه در دو جای سوره مبارکه «توبه» دارد که ﴿قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَكُمْ﴾ «الله» چه طور میبیند؟ ـ معاذالله ـ با چشم ظاهر که نیست، ﴿فَسَیَرَی﴾ این «سین» تحقیق است نه «سین» تسویف در برابر «سوف» نیست. ما یک «سین» داریم در برابر «سوف» که برای استقبالاند، یک «سین» تحقیق داریم که اینجاست ﴿قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُه﴾ «الله» چگونه میبیند؟ با همان دید ملکوتی انبیا میبینند، اولیا میبینند، اهلبیت میبینند: ﴿فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ﴾. بعد در بخش پایانی دارد «وَ رُسُلِكَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ إِلَی أَهْلِ الْأَرْضِ بِمَكْرُوهِ مَا یَنْزِلُ مِنَ الْبَلَاءِ وَ مَحْبُوبِ الرَّخَاءِ وَ السَّفَرَةِ الْكِرَامِ الْبَرَرَةِ وَ الْحَفَظَةِ الْكِرَامِ الْكَاتِبِینَ»؛ خدایا به این ملائکه که بر ما فرستادی که اعمال ما را بنویسد بر تک تک اینها صلوات بفرست، حالا ما بد میکنیم اینها مینویسند، مطلبی دیگر است ﴿إِنَّ عَلَیْكُمْ لَحافِظینَ ٭ كِراماً كاتِبینَ﴾[23] حضرت دارد به این ملائکهای که کرام کاتبین هستند، اعمال را مینویسند به تک تک اینها درود میفرستد، «وَ مَلَكِ الْمَوْتِ وَ أَعْوَانِهِ وَ مُنْكَرٍ وَ نَكِیرٍ وَ رُومَانَ فَتَّانِ الْقُبُورِ وَ الطَّائِفِینَ بِالْبَیْتِ الْمَعْمُورِ وَ مَالِكٍ وَ الْخَزَنَةِ وَ رِضْوَانَ وَ سَدَنَةِ الْجِنَانِ» «سدنه»؛ یعنی خدمه «وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ وَ الزَّبَانِیَةِ الَّذِینَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ: خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ ابْتَدَرُوهُ سِرَاعاً وَ لَمْ یُنْظِرُوهُ وَ مَنْ أَوْهَمْنَا ذِكْرَهُ وَ لَمْ نَعْلَمْ مَكَانَهُ مِنْكَ و بِأَیِّ أَمْرٍ وَكَّلْتَهُ وَ سُكَّانِ الْهَوَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ الْمَاءِ وَ مَنْ مِنْهُمْ عَلَی الْخَلْقِ» خدایا چه آنهایی که میدانیم، چه آنهایی که نمیدانیم، چه آنهایی که اسمش را شنیدیم؛ ولی خصوصیتشان را نمیدانیم، بر تک تک آنها درود بفرست!. بنابراین اگر یک وقت مرسلات و مانند آن را بر باد حمل کردند زیر مجموعه اینهاست، حالا امیدواریم ذات أقدس الهی توفیقی عطا کند که این نظام و رهبر و مراجع و شما علما و فضلا و مؤمنین به برکت اربعین حسینی ـ إنشاءالله ـ مشمول دعای خیر ولیّ عصر باشید!. دانلود انتهای پیام
منبع: ایکنا
کلیدواژه: قرآن
ایکنا
قم
جوادی آملی
تفسیر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۴۶۷۶۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اهمیت حلالیت طلبی برای ادای حج و عمرهای مقبول
در آستانه اعزام اولین گروه از زائران عمره مفرده پس از 9 سال به سرزمین وحی و در حالی که در پایان ماه جاری، اولین گروه زائران حج تمتع نیز راهی مدینه منوره میشوند، حجتالاسلام والمسلمین حسین شهامت، استاد حوزه و از روحانیون کاروانهای عمره و حج تمتع به تشریح یکی از مهمترین اقداماتی که زائران حج و عمره قبل از سفر باید انجام دهند پرداخت و گفت: انسانها رو به رشد و تعالی حرکت میکنند؛ همانطور که گیاهان احتیاج دارند هر چند وقت یکبار هرس شده و اضافات آنها زده شود تا دوباره در بهار رشد مجدد کنند، در روحیات و اعتقادات ما انسانها نیز به مرور زمان حتماً اشکالاتی پیش میآید و نقایص، عادات و باورهای غلطی در روشهای زندگی ما ایجاد میشود.
وی ادامه داد: در طول زندگی برای ما انسانها فرصتهایی پیش میآید که میتوانیم از این فرصتها برای اصلاح، هرس کردن و بازسازی و بازیابی خودمان استفاده کنیم. یکی از بهترین فرصتها، زیارتها، حضور در مکه و مدینه و عتبات عالیات است که مرحله جدید و نقطه عطفی در زندگی ما پیش میآورد که میتوانیم از این فرصت استفاده و در کنار دستاوردهای معنوی این سفرها، نقایص خودمان را برطرف و خودمان را بازسازی کنیم.
حجتالاسلام شهامت تصریح کرد: یکی از مواردی که نیاز است به شدت به آن توجه کنیم این است که مراقب باشیم در این سفرهای معنوی دل و دعای خیر دیگران همراه ما باشد و در پرونده ما دل شکستن، ظلم، تحقیر، بیاعتنایی، استهزاء و ... به دیگران نباشد.
وی با اشاره به اینکه ممکن است گاهی ناخواسته دلی را شکسته باشیم یا موجب زائل شدن حقی از کسی شده باشیم، گفت: رفتن به زیارت بهانه خوبی است که به سراغ افرادی که غالباً با آنها در ارتباط هستیم برویم، آنها را ببینیم و از آنها حلالیت بطلبیم. غالب اطرافیان ما هنگام حلالیت طلبیدن بدون منت اظهار رضایت میکنند و حتی اگر از ما دل شکسته باشند، به حرمت سفری که قرار است برویم از ما اظهار رضایت میکنند و اگر در دلشان هم کدورت یا دلشکستگی بود، راضی و خوشحال میشوند.
حلالیت بگیرید
این روحانی کاروانهای حج و عمره افزود: اگر احیاناً موردی هم وجود دارد که فرد بر حلال نکردن ما پافشاری میکند، باید حساس شویم و به دیدن آن فرد برویم و هر طوری شده از وی حلالیت بگیریم. سفر عمره و حج فرصت معنوی مغتنمی است که دل مؤمنان را متوجه خودمان کرده و اگر آسیبی وجود دارد را برطرف کنیم و از همه مهمتر اینکه دعای مردم و اطرافیانمان را بدرقه راهمان و پیش زمینه قبولی طاعات و زیارتمان کنیم.
حجتالاسلام شهامت گفت: وقتی فردی فوت میکند، در مراسم تشییع او، توصیه شده است که 40 مؤمن بر خصلتهای خوب آن فرد شهادت دهند تا مورد لطف خداوند قرار گیرد. حال فردی میخواهد به سفر حج و عمره برود وقتی تعدادی از مؤمنان از اطرافیان او از فرد اظهار رضایت کرده و دعایشان را بدرقه راه آن زائر میکنند، موجب سلامتی زائر در مسیر سفر و قبولی زیارت وی میشود.
وی با تأکید بر اینکه وقتی از همه حلالیت گرفتیم با خیال آسودهتری به زیارت مشغول میشویم چراکه میدانیم همه از ما راضی و خوشحال و دعا گوی ما هستند، گفت: وقتی همه زائر را حلال کردند، او با دلی پاک و نورانی برای اطرافیان خود دعا میکند و خوشحال است که دیگران هم برای او دعا میکنند.
نشاط معنوی بیشتر با حلالیت گرفتن
وی به خاطرهای از یکی از زائران حج اشاره کرد و گفت: راهی منا و عرفات بودیم که یکی از زائران نزد من آمد و گفت مشکلی با یکی از بستگان نزدیک خود داشتم که موجب کدورت طولانی شده است؛ با صحبتهایی که شما در خصوص حلالیت گرفتن داشتهاید، تصمیم گرفتم با اینکه 10 سال است که قهر هستیم، به او زنگ بزنم. وی به فامیل خود زنگ زد و با او صحبت کرد و حلالیت گرفت. فردای آن روز آن زائر پیش من آمد و گفت، شب گذشته بهترین شب 10 سال عمر من بود که با آن فرد صحبت و آشتی کردم. این کار باعث شد سبک شوم. انسانهایی که روح عالی دارند از اینکه گرد و غبار روی روحشان باشد اذیت میشوند لذا وقتی حلالیت بطلبند نشاط معنوی و توفیق بیشتر به آنها دست میدهد و لیاقت پیدا میکنند محضر پیامبر اکرم(ص) و ائمه بقیع بروند.
حجتالاسلام شهامت اظهار کرد: پیامبر(ص) رحمه للعالمین است؛ مگر میشود برای منی که فرد سنگدلی هستم و غم و شادی و راضی بودن و نبودن دیگران برایم تفاوتی ندارد، وقتی به محضر پیامبر(ص) مشرف میشوم بتوانم از این فیض بهره کامل را ببرم؛ چگونه میتوان با دلی آکنده از سنگدلی با پیامبر رحمت سخن گفت؟
وی تصریح کرد: اگر میخواهیم نزد پیامبر رحمت للعالمین برویم باید دل رحیم و مهربان همچون پیامبر داشته باشیم. این همه به پیامبر(ص) جفا کردند و بر سر ایشان خاکستر ریختند اما حضرت رسول(ص) برای همه آنها دعا کردند و گفتند خدایا این افراد را کمک و هدایت کن. وقتی میخواهیم به محضر پیامبر(ص) برویم باید بدانیم به محضر فردی میرویم که باید از او الگو بگیریم، چراکه خداوند فرمود او الگوی حسنه است.
بدون ولیمه هم میتوان حلالیت گرفت
این روحانی کاروانهای حج با اشاره به اینکه در گذشته ولیمههای سنگین و با تشریفات زیاد قبل از سفر عمره و حج برگزار میشد و اطرافیان پیش زائر میرفتند و از آنها حلالیت گرفته میشد، گفت: البته اکنون که این ولیمهها کمتر شده بهتر است چون ممکن بود در این مراسم ریا، خودنمایی و فخرفروشی به سفره و ... وجود داشته باشد. اکنون که ولیمهها کمتر شده، زائران میتوانند با تلفن حلالیت بگیرند یا با مراسم خودمانی و ساده افراد را مهمان کنند یا با شیرینی نزد افرادی بروند که کدورتی بین آنها وجود دارد و حلالیت بگیرند.
این استاد حوزه افزود: به دست آوردن دلها حتماً وابسته به شرایط خاصی نیست و در هر شرایطی میتوان برای انجام این کار مهم برنامهریزی کرد. صله ارحام و حلالیت گرفتن زمینه قبولی عمره را فراهم میکند. رفتن و حلالیت گرفتن نشانه این است که آن فرد لیاقت تشرف به عمره و حج را پیدا کرده است اما کسی که حاضر نیست غرور خود را بشکند و حلالیت بگیرد، مثل کسی است که بعد از سالها انتظار وقتی که به مرحله تراشیدن موهایشان در حج میرسد، هزار بهانه میآورند که از سر تراشیدن مو شانه خالی کند در حالی که یک عمر انتظار کشیده تا در محضر خداوند حاضر شود و میخواهد موهای سرش را به نشانه بندگی بتراشد و باید به این افتخار کند؛ همچنان که بسیاری از افراد به آن افتخار میکنند.
وی به زائران عمره و حج توصیه کرد طوری عمل کنند که وقتی پای هواپیما رسیدند احساس کنند از هیچ کس ناراحت نیستند و هیچ کس از آنها ناراحت نیست غیر از دشمنان خدا که حساب آنها از بقیه جداست.
حجتالاسلام شهامت یادآوری کرد: «خدا در ظن و گمان مؤمنان است» وقتی ظن مؤمنان نسبت به ما خوب بود، خداوند نیز ما را خوب محاسبه و از ما خوب پذیرایی میکند و ما را مهمان خوب خود تلقی میکند. حضرت علی میفرماید: مردم که به حج و عمره میروند مثل برههای تشنه هستند که در تابستان آب قنات گوارا میبینند؛ آنها چطور به سمت آب میدوند؟ مردم در حج و عمره نیز همانطور به سوی کعبه میروند و مردم مثل کبوترانی هستند که به آشیانه میروند. اگر قرار است مثل کبوتر باشیم باید سبکبال شویم تا بتوانیم پرواز کنیم.
وی تصریح کرد: اگر میخواهیم در عمره و حج سبکبال باشیم و از عمق جان لبیک بگوییم باید از وبال دنیایی و منیت، حسادت، غضب، چشم و هم چشمی و ... خود را سبک کنیم والا اگر اینها به پای ما بسته شده باشد، نمیتوانیم اوج بگیریم.
این استاد حوزه افزود: عمره و حج سرفصل درخشانی در زندگی است که خداوند برای اوج گرفتن و رشد ما فراهم کرده است و غیر از مسائل مادی که پول این سفر باید از طریق حلال به دست آمده باشد و حساب و کتاب ما صحیح باشد، مسئله رضایتمندی خلق خدا و بستگان فرد در موفقیت این سفر میتواند مؤثر باشد.
منبع: ایکنا (خبرگزاری بینالمللی قرآن)