«مست عشق»؛ فرصتی برای دیپلماسی فرهنگی در منطقه
تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۴۶۹۵۵۹
فرارو- قاسم توکلی؛ ارتش ترکیه این روزها با سوءاستفاده از نامها و دلالتهای موجه، عامهپسند و سخت مورد نیاز مردم خاورمیانه عملیاتی نظام با نام «سرچشمه صلح» را در شمال سوریه آغاز نموده که نه تنها دردی از انبوه دردهای این منطقه دوا نمیکند، که ممکن است حکم ریختن بنزین بر آتش فرقهگرایی و نژادپرستی باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در آن سو در شهر قونیه ترکیه شاید امیدی باشد! به نظر میرسد سرچشمه واقعی صلح را میتوان در تلاشهای حسن فتحی برای ساخت فیلم «مست عشق» (روایت زندگی مولانا) مشاهده نمود. مردی که میرود تا یکتنه کمکاری خجالتآور تمام دستگاه دیپلماسی کشورمان را در منطقه بحرانزده خاورمیانه جبران کند. هنر هفتم وقتی معرف هویت تاریخی و فرهنگی مشترک در میان دو یا چند ملت گردد قطعا موثرتر از مذاکرات بی نتیجه دیپلماتهای رئالیست و خونسرد در پشت درهای بسته و دور از چشم ملتهایشان خواهد بود! و البته که چنین کالاهای فرهنگی گرانبهایی قطعا مرهمی بر پیکر زخمی گفتمان عرفانی مولانا در میانه دعواهای ترکی-فارسی برای اثبات مالکیت بر این میراث جهانی خواهد بود. فیلم مست عشق (در صورت تولید) میتواند نمادی از توانمندی دیپلماسی فرهنگی هنرمندان ایرانی و ترک برای بهبود و ترمیم روابط آسیب دیده دو ملت و دو کشور در جریان منازعات پیچیده و بعضا منافقانه یک دهه اخیر باشد.
حلقه مفقوده!
همه این مقدمه مطرح شد تا درد دلی دیگر پیش کشیده شود: جایگاه بلخ (زادگاه مولانا و پدر بزرگوارشان خواجه بهاء الدین ولد) در این سریال کجاست و چگونه به تصویر کشیده خواهد شد؟! آیا فتحی تمایل خواهد داشت مثلا با گنجاندن نام حداقل یک بازیگر افغانستانی در این سریال، سهمی نیز به باشندگان بلخ، این خواستگاه زرتشت و امالبلاد ویرانشده خراسان کهن ببخشد تا با لهجه شیرین فارسی دری، سهمی هرچند ناچیز در روایت تاریخ نیاکان خود داشته باشند؟! آیا او یادی از فرقهها، حلقهها و خانقاههای متعدد صوفیان ولایت بلخ و آستان منسوب به حضرت علی (ع) در شهر مزارشریف نیز خواهد داشت؟! آیا حسن فتحی صوفیان شوریده و یاهوگویی را که هر پنجشنبه شب با شمایل غریب ذکرگویان باستانی با نوای دف، مجری آدابی نیاکانی هستند، خواهد دید؟! دراویشی نسل اندر نسل درویشزاده که انسجام روحانیشان تا هنوز زیر فشار مدرنیسم وارداتی غرب منقرض و منسوخ نگشته است! صوفیانی که تا هنوز هم بخش عمده بافت فرهنگی و فکری اسلام رحمانی و میانهرو را در یکی از بنیادگراترین کشورهای جهان اسلام که هدف نخست حملات اسلام وهابی و طالبانی است، با شجاعت نمایندگی میکنند تا به گردشگران و همچنین نسل جوان افغانستان یادآور شوند که تروریسم وهابی و هراسافکنی داعشی بلیههای شوم وارداتی هستند که از سرزمین شعر و عرفان و روحانیت ناب تمدن زرین اسلامی نمایندگی نمیکنند؛ صوفیانی که (برخلاف ترکیه و ایران) صدها سال است فریاد دسته جمعی ادعیه و اورادشان در جوار ضریح مقدس حضرت علی(ع) هنوز خاموش نگشته است.
تاریخچه مختصر صوفیان افغانستان
در گذشتههای نه چندان دور دهها فرقه عرفانی که برخی منتسب به عیاری و پهلوانی هم بودند در خراسان قدیم و افغانستان فعلی فعالیت داشتند که به مرور زمان بسیاری از آنها بدلیل شرایط وخیم امنیتی محبور به مهاجرت بخصوص به داخل شبه قاره هند و کشور پاکستان شدند، اما در حال حاضر حداقل ٥ فرقه بزرگ صوفیان در افغانستان فعالیت دارند؛ شامل: فرقههای قادریه، نقشبندی، سهروردیه، چشتی و اسماعیلیه که پیروان ٤ فرقه اول متشکل از اهل سنت و آخرین فرقه مربوط به اهل تشیع میباشد.
سقوط سلطنت ظاهرشاه در سال ١٣٥٢ پایانی بر دوران طلایی همزیستی مسالمتآمیز فرق اسلامی و غیراسلامی در کنار یکدیگر بود و با روی کار آمدن حکومتهای رادیکال کمونیستی و بعدها هم قدرت یابی احزاب اخوانی و وهابی در دوره طالبان، تفاوتهای فرهنگی و طریقتهای عرفانی در افغانستان به شدت آسیبپذیر شدند و حتی برخی مثل طریقت چشتی (بدلیل کاربرد ابزار موسیقی در مناسک عرفانی) بالکل ممنوع اعلام شدند.
خاستگاه طبقاتی و فکری صوفیان
تصوف سنتی افغانستان فرهنگ اصیل و نابی است که بیشترین پیروان آن از طبقات متوسط و حاشیهنشین شهری تشکیل شده است و خوشبختانه هنوز به ابزار کسب سرمایه و دکان تجارتی بورژوازی نوکیسه بدل نگشته است؛ به نحوی که حتی دو دهه پس از ورود تجدد ماتریالیستی و مصرف گرا توسط غرب به این کشور، اما باز هم این «عشق» است که رهنما و علت اجتماع سالکان بر گرد قطبشان است. تصوف و عرفان اسلامی به عنوان یکی از صلحطلبانهترین و انسانگرایانهترین قرائتها از دین اسلام هنوز شهر به شهر و ولایت به ولایت در اماکن مذهبی متعددی از شمال تا جنوب افغانستان پهنه گسترانده (بیش از ٥٠ خانقاه فعال و دارای مجوز) و حتی در پاکستان و بویژه هندوستان منزل گزین شده اند. نکته مهم آنکه گفتمان عرفان اسلامی تا هنوز هم یگانه آلترناتیو عملی، بومی و واقع بینانه برای درد بی درمان تروریسم و انتحاریهای سلفی سعودی، چچنی و اویغور در این کشور است.
پتانسیل بسیار بالای این قرائت رحمانی و اخلاقمدارانه از دین اسلام برای جذب جوانان و شیفتگان حقیقت و معنویت در عصر سقوط باورها و اعتماد دینی، نیهیلیسم و سست ایمانی جوانان، هجمه فرهنگی غرب و بیداد فناتیسم بنیادگرایان واقعا چشمگیر است و حیرت انگیزتر اینکه جامعه جهانی، امریکا و حکومت وابسته مرکز نشین هرگز نکوشیده است از این اسلام غنی و ریشه دار به عنوان بدیل ایدئولوژیهای خطرناک تروریستی مذهبی سود بجوید!
پیشینه تاریخی سریالهای ایرانی در جامعه افغانستان
مهمترین، مشهورترین و پرمخاطبترین سریال ایرانی نزد جامعه افغانستان که تا هنوز هم هر ساله در ماه مبارک رمضان توسط برخی شبکههای تلویزیونی پخش میشود، یادگار مرحوم سلحشور؛ سریال حضرت یوسف (ع) است! در رتبههای بعدی سریالهای «شبهای برره» و «قهوه تلخ» قرار میگیرند. در مجموع ذائقه مخاطب افغانستانی هنوز دینی و سنتی است و به همین دلیل عامه مردم (علیرغم اینکه از سر کنجکاوی سریالهای ترکی را هم میبینند)، اما همیشه نسبت به قباحتزدایی از مسایل اخلاقی در این کالاهای فرهنگی ترکی شکایت دارند و انتشار آنها را برای جامعه و فرهنگ فعلی افغانستان بسیار زیانبار میدانند. در این شرایط و بویژه طی سالهای اخیر که سینمای طنز ایران خصوصی و خانگی شده است، متاسفانه ارتباط مخاطب عام این کشور با سینمای طنز ایران کمرنگ شده و فیلمهای هندی و ترکی جای هنر متعهد و اخلاق مدار سینماگران ما را اشغال کرده است که امید میرود اثر حسن فتحی بتواند تا حدی این خلاء را پر کند.
سخن آخر
امروزه کشورهای قدرتمند سالانه میلیاردها دلار سرمایهگذاری میکنند تا جوامع هدف را در سطح بین المللی جذب هنر، فرهنگ و سینمای خود نمایند که به این ارتباط مستقل بخش خصوصی و ملتهای دو کشور، دیپلماسی فرهنگی گفته میشود؛ سازوکاری که وظیفه آن بسترسازی جهت نزدیکی دو ملت، افزایش مبادلات مختلف فیمابین و کاهش اختلافات و تفرقهافکنیها است. در شرایط پرتخاصم فعلی خاورمیانه، آقای حسن فتحی روی یک موضوع خیلی مهم و جذاب منطقهی و حتی بین المللی دست گذاشته اند که اگر عادلانه هدایت و تولید شود میتواند عامل وحدت سه ملت ایران، ترکیه و افغانستان گردد؛ سه ملتی که قدرتهای استعماری فرامنطقهای روی تخریب روابط آنها بسیار نفرتافکنی و سمپاشی کردهاند و از همین اکنون که اخبار اولیه درباره ساخت سریال در فضای مجازی منتشر شده است، افکار عمومی جامعه در فضای مجازی واکنشی منفی و توأم با حسرت نشان داده است که چرا افغانستان و سینمای نوپای آن سهمی در این پروژه مهم برعهده ندارند!
در این شرایط خاص به نظر میرسد جغرافیای افغانستان نیازمند توجه ویژه است؛ چرا که منطقه خراسان قدیم، به عنوان مهد زبان فارسی دری طی ٨٠٠ سال گذشته شاهد تغییر محسوسی در مناسبات امنیتی مبتلابه نبوده است! آن زمان خانواده مولانا از ترس حملات لشکر خونریز مغول لاجرم تن به مهاجرت دادند و امروز خانوادههای افغانستانی از وحشت خونریزی تروریسم طالبانی از خانه و کاشانه خود میگریزند. اما جهان باور دارد که قدرت دوربین از تفنگ بیشتر است، به همین دلیل در شرایط خطیر فعلی دوربین و هنر فتحی (به قول مولانا) قابلیت این را دارد که یا فرصتی برای «وصل» باشد یا تهدیدی برای «فصل»!
«سرچشمه صلح» حقیقی منطقه ما از فن دیپلماسی به طور اعم و از هنر دیپلماسی فرهنگی به طور اخص آغاز میشود، یعنی دقیقا همان نقطه تعیین کنندهای که اکنون فتحی بر آن ایستاده است.
منبع: فرارو
کلیدواژه: مست عشق فیلم مولوی حسن فتحی عرفان مولوی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۴۶۹۵۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بورل: درباره ایران باید جایی را برای دیپلماسی در نظر گرفت
مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در جلسه پارلمان اروپا با نادیده گرفتن نقش رژیم صهیونیستی در بحران فعلی منطقه که ناشی از اقدامات متجاوزانه رژیم صهیونیستی و سیاستهای اشغالگرانه آن است، ایران را به گسترش تنشها در منطقه متهم کرد، اما اشاره کرد که تحریمها به تنهایی، پاسخ کارآمدی به اقدامات ایران نیست.
به گزارش ایسنا، «جوزپ بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، امروز در جلسه عمومی پارلمان اروپا در استراسبورگ درباره پاسخ ایران به اقدامات متجاوزانه رژیم صهیونیستی طی حملات پهپادی و موشکی گسترده به اهدافی در اراضی اشغالی، گفت: حمله ایران علیه اسراییل در ۱۳ آوریل بیسابقه بود. هیچ گاه، پیشتر اتفاق نیفتاده بود. اولین باری است که ایران به طور مستقیم از خاک خود اسراییل را با صدها پهپاد و موشک هدف قرار میدهد.
بورل در ادامه اشاره کرد که حمله ایران به اهدافی در اراضی اشغالی، پس از حمله رژیم صهیونیستی علیه ساختمان کنسولگری ایران در دمشق رخ داد که اتحادیه اروپا آن را محکوم کرده بود.
بورل اقدام متقابل ایران را که تهران آن را پاسخی «مشروع» به اقدامات متجاوزانه رژیم صهیونیستی و در چارچوب بند ۵۱ منشور سازمان ملل تلقی کرده بود، «نشاندهنده وخیمتر شدن شرایطی بسیار متشنج در منطقه دانست.»
او در ادامه گفت: ما، همگی حمله ایران را محکوم کرده و تعهدمان نسبت به امنیت اسراییل را اعلام کردیم. درباره گسترش تحریمهای موجود علیه ایران اتفاق نظر وجود دارد.
بورل با دفاع از سیاستهای تحریمی اتحادیه اروپا علیه ایران گفت: تحریمها ابزار مهمی هستند و ما از آنها برای فرستادن پیام مهمی به ایران درباره فعالیتهای آن در زمینه اشاعه تسلیحات کشتار جمعی با هدف ثباتزدایی در منطقه، استفاده کردهایم.
او افزود: اگرچه، باید بدانیم که تحریمها به تنهایی یک سیاست نیستند. تحریمها ابزاری برای اتخاذ یک سیاست هستند. تحریم به خودی خود، ایران را باز نمیدارد. این باید پس از سالها تحریم بینالمللی مشخص باشد. ایران به همراه کره شمالی، کشورهایی هستند که بیشترین تحریمها علیه آنها اعمال شده است. تحریمها به تنهایی نمیتوانند خطر گسترش تنشها را برطرف کنند و باید جایی برای دیپلماسی در نظر گرفت. اقدام دیپلماتیک باید از اهمیت برابری برخوردار باشد.
«حسین امیرعبداللهیان» وزیر امور خارجه ایران، روز گذشته، در واکنش به اظهارات بورل درباره تصمیم کشورهای اتحادیه اروپا برای اعمال تحریمهای بیشتر علیه برنامه موشکی و پهپادی ایران گفت: مایه تاسف است که اتحادیه اروپا در ایجاد محدودیت غیرقانونی بیشتر علیه ایران سریع تصمیم میگیرد، فقط به این دلیل که ایران از حقش برای دفاع از خود در برابر تجاوزات گستاخانه رژیم اسرائیل استفاده کرده است.
امیرعبداللهیان همچنین گفت: اتحادیه اروپا نباید از توصیه واشنگتن برای رضایت رژیم جنایتکار اسرائیل پیروی کند. در حالی که رژیم اسرائیل به نسلکشی فلسطینیان با ارتکاب جنایات جنگی ترکیبی و حملات موشکی و ایجاد قحطی ادامه میدهد، واکنش اتحادیه اروپا به آن، تقریبا، چیزی بیش از کلمات توخالی نیست. اتحادیه اروپا باید مسئولانه عمل کرده و رژیم اسرائیل را تحریم کند.
مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بیان کرد: زمان دیپلماسی و حداکثر تلاشهای دیپلماتیک برای اقدام به آرام کردن وضعیت است. زمان درخواست از همه برای ایفای نقش فرارسیده است. اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن با بازیگران مهم در تماس هستند، چراکه اتحادیه اروپا کانالهای ارتباطی با تمامی طرفین را باز نگه میدارد.
او در بخش دیگری از اظهاراتش درباره جنگ غزه، بدون محکومیت جنایات جنگی رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان طی حملات کورکورانه آن به غزه، با کلیگویی مطرح کرد: غزه کانون تنشهای منطقه است. تمامی بهت و حیرتی که منطقه و سراسر جهان را فراگرفته، از آن نشات میگیرد.
بورل افزود: ما باید با در نظر داشتن تمامی درگیریهایی که آنجا رخ میدهد، تعهد مطلقمان به دفاع و موجودیت اسراییل، همچنین هزینه انسانی درگیریهایی که آنجا رخ میدهد، بتوانیم در منطقه صلح و ثبات ایجاد کنیم.
او با تاکید بر اهمیت راهکار «دو دولتی» برای حلوفصل مسلئه فلسطین گفت: صدای اروپا باید صدای منطق باشد که تلاش میکند رنج انسانی را کاهش دهد و به دنبال صلحی پایدار باشد که از نظر ما، تنها از طریق روندی سیاسی حاصل میشود که به راهکار دو دولت منجر میشود.
حملات کورکورانه رژیم صهیونیستی به غزه در پی عملیات «طوفان الاقصی» توسط حماس در ۷ اکتبر که با هدف ادعایی «نابودی حماس» انجام شده، تاکنون موجب کشته شدن بیش از ۳۴ هزار نفر از فلسطینیان، از بین رفتن ۶۰ درصد از زیرساختهای حیاتی این منطقه و آواره شدن ۸۵ درصد از مردم آن شده است.
محاصره انسانی غزه موجب شده است کمبود شدید مواد غذایی، آب آشامیدنی، دارو و تجهیزات پزشکی احتمال بروز فجایع انسانی، از جمله قحطی، گرسنگی و شیوع بیماریهای واگیردار افزایش پیدا کند. رژیم صهیونیستی در حملات خود اهداف غیرنظامی مانند مدارس، مساجد، کلیساها، پناهگاهها و بیمارستانها را نیز هدف قرار داده است.