نفس انسان تفسیر حقیقت هستی است
تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۴۷۲۶۴۹
به گزارش ایکنا؛ به نقل از مهر، نشست رابطه انسان شناسی ملاصدرا با جاودانگی؛ با مروری به الهیات اسلامی با سخنرانی ابراهیم علیپور، مدیر پژوهشکده فلسفه و کلام پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در دانشگاه پالرموی ایتالیا برگزار شد.
علی پور در ابتدای جلسه اظهار کرد: برای فهم بهتر اندیشه ملاصدرا، توجه به مبانی فلسفه حکمت متعالیه ضروری است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با مروری بر مبانی حکمت متعالیه تصریح کرد: میان انسان شناسی و فرجام شناسی ملاصدرا ارتباط تنگاتنگی وجود دارد (میان مبدا و معاد ارتباط وجود دارد). انسان شناسی ملاصدرا متفاوت از انسان شناسی ابن سینا و سایر فلاسفه است (وی نفس را جسمانی الحدوث و روحانیة البقا میداند و بر اساس آن ساختار و لوازم انسان شناسی وی متفاوت است.)
این پژوهشگر با مروری بر نظریات رقیب، تفاوت ها را تحلیل و نتایج آن را در فرجام شناسی تبیین کرد.
وی افزود: ملاصدرا معتقد است حقیقت وجودی نفس انسان به مثابه عالم هستی است. به عبارت دیگر نفس انسان تفسیر حقیقت هستی یا آیینه هستی است. از این رو تمام مراتب عالم هستی را در خود دارد. همان طور که در لسان شرع، فلسفه و عرفان حقیقت انسان جرم صغیری دانسته شده که «فیها انطوی عالم الاکبر» به همین دلیل فلاسفه اسلامی همان طور که مراتب عالم را به مادی، مثالی و عقلانی تقیسم میکنند، مراتب انسان را نیز به مادی، مثالی و عقلانی تقسیم مینمایند.
علی پور تصریح کرد: ملاصدرا در انسان شناسی خود بر اساس مبانی و مقدمات فوق قائل است که حقیقت وجودی انسان از بدو تولد و شکل گیری تا جاودانگی و معاد یک حقیقت واحد ذو مراتب است، که به حرکت جوهری اشتدادی همواره رو به استکمال و طی مراتب کمالی است، که غایت آن انسان متعالی میباشد. میتوان انسان متعالی را ثمره حکمت متعالیه ملاصدرا دانست. چنین انسانی در بدو تولد جسمانیه الحدوث میباشد، که به واسطه فضایل عقلانی و اخلاقی (حکمت نظری و عملی) راه استکمال را پیموده و از ماده به تجرد مثالی میرسد. طی طریق کمالات در سایه عقل و وحی؛ نظر و عمل وی را در مرحله عالی و متعالی مراحل کمال به تجرد عقلانی میرساند.
به گفته علیپور عوامل پیش گفته موجب تسهیل و تکمیل فرایند استکمال از طریق اتصال به عقل فعال است. وی با به شعر حافظ که فیض روح القدس ار باز مدد فرماید/ دیگران هم بکنند انچه مسیحا میکرد، استناد کرد.
وی در پایان با اشاره به دلایل جاودانگی انسان ارتباط میان ادوار عمر انسان و جاودانگی را در فلسفه ملاصدرا تبیین کرد.
این محقق در پاسخ به پرسش حضار به تفصیل به رابطه شریعت و فلسفه در حکمت متعالیه، نسبت میان حکمت نظری و عملی در اندیشه صدرا، منابع اندشه صدرالمتألهین، تفاوت انسان شناسی ملاصدرا با ابن سینا و نوصدرائیان، رابطه عرفان و فلسفه، ابن عربی و ملاصدرا و نگاه وی به متکلمان پرداخت.
انتهای پیاممنبع: ایکنا
کلیدواژه: علیپور ملاصدرا نفس انسان حقیقت وجود
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۴۷۲۶۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
علامه جعفری از شایستگی تفکر به صورت بالفعل برخوردار بود
خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه-سمانه نوری زاده قصری: علامه محمدتقی جعفری فیلسوف بزرگ و شهیری بود که در دوره حیاتش همیشه از شهرت فرار میکرد با این همه خداوند به او شهرت عطاء کرد. اما پس از درگذشت وی آنچنان که باید و شاید به آثار ایشان توجه کافی و وافی نشد. کارنامه فکری علامه جعفری، کارنامه پرمحصول مردی است که وجودش وقف دین و دانش بود. تلاش کرد حیات برای انسان تصویری منطقیتر بیابد و در وادی حیات معقول گام بگذارد. علامه با بیش از ۱۴۰ دانشمند بزرگ دنیا مباحثه داشت که مکاتباتش با «برتراند راسل»، یکی از فلاسفه غرب، شهرت بیشتری یافت که او علامه را «فیلسوف شرق» نامیده بود.
در میان ۱۰۰ اثر علمی به جا مانده از علامه جعفری، مجلدات زیادی از آن درباره «تفسیری تفصیلی بر نهجالبلاغه» است که نشان از اهتمام و علاقه جدی ایشان به امام علی (ع) و نهجالبلاغه دارد. بسیاری این تفسیر را یکی از گنجینههای بزرگ جهان علم و دانش و معنویت به شمار میآورند و بسیاری جلسات سخنرانی و شرح نهجالبلاغه او را به یاد دارند.
در این زمینه با منوچهر صدوقی سها داماد و از شاگردان علامه جعفری و عضو مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه در رابطه با آرا و اندیشههای علامه جعفری به گفت وگو پرداخته ایم:
*در مورد کارنامه علمی استاد علامه جعفری مقداری برای مخاطبان جوان ما که شاید شناختی از استاد نداشته باشند توضیح دهید.
تحصیلات استاد علامه جعفری در رشتههای فقه و اصول است. اما آثار ایشان در این رشتهها کم و اغلب عرفانی و فلسفی بوده است. حوزهها در گذشته و حال بر فقه و اصول تکیه داشتهاند. ایشان در فقه به طور قطع مجتهد بودند. مرحوم بروجردی علامه جعفری را به عنوان حاکم شهر قرار داده بودند که حاکم شهر حتماً باید مجتهد مطلق باشد. مابقی آثارشان به غیر از عرفان، فلسفی است.
*چطور میتوان در تالیفات استاد علامه جعفری چندوجهی بودن ایشان را متوجه شویم؟
مقالهای برای بزرگداشت استاد علامهجعفری در روزهای پایانی عمرشان نوشته بودم که به گمانم ایشان را میتوان گفت که دنبال انسان شناسی بود و به عنوان انسانشناس معرفی کرد.
*تالیفات استاد علامه جعفری را چطور دسته بندی میکنید؟
در کتاب «حصال المجموع» بیشترین مسألهای که برای ایشان مطرح بود انسان و انسانیت است. ایشان تحصیلاتش را از تبریز شروع و ادبیات را به صورت موضوعی مطالعه کردند. در ادبیات عرب حجتی بودند زیرا از محضر مرحوم میرزا علی اکبر اهری در تبریز بهره برده بودند. ایشان میفرمودند از ابتدا که ادبیات و فقه و اصول میخواندم نظرم متوجه جهانشناسی بود. در حوزه سید عبدالحجت ایروانی در شهر تبریز شرح تجرید را خواندند و در ١٧سالگی به تهران میآمدند و در محضر آقا میرزا احمد آشتیانی منظومه و اسفار مطالعه میکنند.
در محضر شیخ محمدرضا تنکابنی فقه و اصول را فرا میگیرند و سپس به قم مشرف میشوند و در کنار فقه و اصول در محضر میرزا مهدی مازندرانی نیز حاضر میشوند. در سال ١٣٢١شمسی مشرف به نجف میشوند و در آنجا استاد فلسفه و مربی عرفانی ایشان شیخ مرتضی طالقانی است و در محضر شیخ صدرا بادکوبهای حاضر شدند و فیزیک جدید و ریاضی را نیز تحصیل کردند اما علامه هیچ گاه به این تحصیل اکتفا نکردند.
*در این کتب برای برون رفت مشکلات امروزی زاویه دیدشان چطور بوده است؟
در مملکت ما به برخی افراد، فیلسوف اطلاق میشود و نوعاً به اساتید فلسفه «فیلسوف» گفته میشود؛ در حالی که فیلسوف الزاماً خود فلسفه نیست و استاد فلسفه را نمیتوان فیلسوف نامید.«فیلسوف» فردی است که بالفعل تفکرمیکند و میاندیشد. در ایران معاصر استادانی که اهل فلسفه هستند، فیلسوف اطلاق میشوند اما خودم که در حوزه فلسفه فعالیت دارم حق دارم این حرف را بزنم فیلسوف با استاد فلسفه متفاوت است. اکثریت افراد اهل فلسفه در ایران متاخر اساتید فلسفه هستند. بنظرم استاد فلسفه با استاد تاریخ تفاوتی ندارد چون که استاد تاریخ این درس را نقد میکند و استاد فلسفه هم این رشته را نقد میکند. علامه جعفری از نوادر اهل فلسفه ایران معاصر ما بودند که خودشان میاندیشیدند، از این حیث میتوان فیلسوف اطلاق کرد که یقیناً علامهجعفری فیلسوف است.
*چطور به شناخت واقعی استاد علامه جعفری برسیم؟
علامهجعفری را در دو ساحت میتوان شناخت که شامل ساحت و مسائل تخصصی و جامعه و دانشگاه است. شخصیت فلسفی علامه جعفری آن نیست که در کنار دانشجویان و تلویزیون باشد. ایشان چند کتاب دارد که هیچ شهرتی ندارد و حتی یکی از کتابها اصلاً چاپ نشده و نسخه آن در اختیار من است. کتاب «نهایت الادراک» کتاب عربی است که اگر ایشان همین یک کتاب را بیشتر نداشت، اطلاق فیلسوف برای نام او لازم بود. کتاب معروف دیگر علامه جعفری کتاب «ارتباط انسان و جهان» است که حاوی مسائل فلسفه است که در حدود ۳۰ سالگی چاپ شده است. اما هیچکس از این کتاب تخصصی آگاه نیست. استاد و فیلسوف علامه جعفری از طریق کتابها و تفکر ایشان شناخته میشود.
*استاد و فیلسوف علامهجعفری در زمانی زندگی میکردند که علمای دیگری هم وجود داشتند. چه ویژگی ایشان را از سایرین اندیشمندان و علمای معاصر متمایز میکند؟
عمدهترین خصوصیت ایشان این بود که خودشان متفکر بودند. ایشان اگر یک متن فلسفی از منظومه و … بیان میکرد، در ابتدا در مورد موضوع نیز فکر میکرد.
*خاطرهای در این خصوص از استاد دارید؟
روزی علامه جعفری به مساله وجود آدم پرداخت که در این بین مشکلی پیش آمد و به بنده نگاهی کرد که حرفی نداری. من حرفی نزدم و فرمود که من استاد خوبی نیستم. اینکه من استاد خوبی نیستم به این معنی نیست که به خوبی درس نخواندهام بلکه آن متون ایشان را اقناع نمیکرد. فلسفه اگر صرفاً روایت و نقد پیدا کند از فلسفیت خارج و همچون تاریخ میشود. فلسفه باید زنده باشد و فیلسوف تفحص کند و بیندیشد. بنابراین این قبیل اشخاص در محدوده متون نمی گنجد.
من به این فلسفه انتقاد میکنم. ملاصدرا بزرگترین فیلسوف اسلام است و در الهیات بالاتر از ابنسینا است. این فلسفه نیست که ما بگوییم ملاصدرا فرموده که ما هیچ حق اظهارنظری نداریم و به گمانم این مساله مرگ فلسفه است. اما اگر گفتیم تفکر با اساتیدی همچون ارسطو، فارابی، ملاصدرا و… تمام شد، صحیح نیست. انسان باید خودش فکر فلسفی کند چرا که این محاسبات فراوانی دارد و هرکسی نمیتواند فکر کند. علامه جعفری مرحوم قطعاً یکی از متفکران ایرانی بود و از شایستگی تفکر به صورت بالفعل برخوردار بود.
*چه پیشنهادی برای توجه نسل جوان به آثار استاد علامهجعفری میدهید؟
ایشان در بخشی به بدیهیات و علوم پیشین و در بخشی دیگر به وحدت و کثرت توجه داشتند. مسائل تخصصی استاد فراتر از دانشگاه بود. اما در مسائل فرهنگی همچون فلسفه هنر و علم تفکرات جالبی داشتند. من ایشان را بهعنوان یک فیلسوف متفکر قبول دارم. اگر از لحاظ تخصصی نگاه کنیم حقی ایشان ادا نشده است.
کد خبر 5948972 سمانه نوری زاده قصری