قاضیای که قاتل پدرش را بخشید!
تاریخ انتشار: ۲۴ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۴۸۲۷۰۴
قاضی بازنشسته ماجرای قتل پدرش را روایت کرد و گفت: اعتقادی به قصاص ندارم. ناطقان: عزیزمحمدی، گفت: تا زمانی که اعتماد بین قاضی و وکیل به وجود نیاید فکر نمیکنم مشکلی حل شود. همان سوگندی که قاضی اول تصدی شغل خود میخورد سوگند از آن مهمتر را وکیل میخورد تا حق را بگویند و باید اعتمادسازی وجود داشته باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: میگویند فلان وکیل فقط دنبال پول است اما این موضوع همهگیر نیست و نمیشود آن را به همه تعمیم داد.
وی که برای پرونده شهردار سابق تهران نیز پیشنهاد وکالت داشته، در این خصوص گفت: خانواده شهردار هم پیش من آمدند و من با همان تفکری که عرض کردم به آنها گفتم نمیتوانم پرونده را بپذیرم.
قاضی که قاتل پدرش را بخشید
این قاضی پیشکسوت پرونده قتل پدر خود را نیز این گونه روایت کرد: سال 89 به اردبیل رفتم و شب که برگشتم همسایهمان گفت پدرت فوت کرده. پدرم 86 ساله بود و تنها زندگی میکرد.
عزیزمحمدی گفت: آقای شهریاری که اکنون معاون دادستان است ساعت 2 نیمه شب سر جنازه آمد. بلافاصله من از صحنه خارج شدم تا آنها بتوانند بدون معذوریت کارشان را انجام بدهند. فقط به آنها گفتم کارت سوخت پدرم از ماشین خارج شده و این یک نکته است.
این قاضی بازنشسته افزود: پدر من آدم تنها و قوی بود. دور و اطراف خانه پدر من هم افرادی جوان و معتاد زندگی میکرد. ماجرای قتل پدرم نیز این گونه بود که یک پسر 16 ساله هم به او گفته بود 10 تومان به من بده و برویم حال کنیم پدرم هم نپذیرفته بود و او ابتدا پدرم را کتک زده و سپس با طناب خفهاش کرده بود. به پدرم قبلاً گفته بودم اگر این افراد از تو پول خواستند به آنها بده و با آنها درگیر نشو.
عزیز محمدی ادامه داد: بعد از سه سال خود پسر که بابت مواد مخدر دستگیر شده بود در زندان اعتراف کرده و گفته بود من پیرمردی را کشتهام و عذاب وجدان دارم و شبها خواب میبینم.
وی افزود: زمانی که این پسر را دیدم متوجه شدم این پسر که جانی بالفطره نیست، او قربانی جامعه است، پدر و مادر او طلاق گرفته بودند و مادربزرگش نیز فکر می کرد من پسرش را بالای دار میبرم اما من حتی شکایت هم نکردم برادر و خواهرهایم هم به تأسی از من گذشت کردند.
عزیزمحمدی گفت: دادگاه قاتل پدرم نیز دو اتاق آن طرفتر از اتاق من برگزار میشد ولی در آن شرکت نکردم. این کار در محاکمات بعدی من مؤثر واقع شد و بعضی مواقع اعلام میکردم من درباره پدرم این کار را کردهام شما هم گذشت کن، برخی میپذیرفتند و برخی هم نه.
این قاضی بازنشسته افزود: من خودم اعتقادی به قصاص ندارم اما وقتی پشت میز دادگاه نشستهام نمیتوانم حق مردم را ندهم.
وی درباره پرونده امید برک نیز توضیح داد: این راننده با پیکان قدیمی مسافرکشی میکرده است. زمانی که بنزین را از سهمیه آژانسها حذف میکنند او نمیتوانسته درآمد داشته باشد و خانمهایی که دستشان طلا و جواهر بوده سوار میکرده و یک خانم هم همیشه صندلی جلو داشت که میگفت همسرم است و به ما ثابت نشد واقعاً همسرش بوده یا خیر. او این زنان را مورد آزار جنسی قرار میداد، طلاهایشان را میدزدید و آنها را میکشت. او پسر جوان خوشگل و خوش تیپی بود که به همه چیز هم اعتراف کرد. وقتی میخواستیم او را محاکمه کنیم سالن پر بود و به محض اینکه محاکمه انجام شد او را از جهت دیگری فراری دادیم. او هم قصاص شد.
حکم شهلا جاهد با فشار رسانهها اجرا شد
عزیزمحمدی در مورد حکم شهلا جاهد نیز گفت: اگر قدری در حکم شهلا جاهد تأخیر میافتاد بهتر بود.
این قاضی بازنشسته درباره این پرونده اظهار کرد: این پرونده در دادگاه عمومی بود و چندین قاضی روی او کار کردند و در نهایت پرونده دست آقای جعفرزاده یکی از قضات تهران افتاد که فکر میکنم بر اساس فشار رسانهها این حکم اجرا شد.
وی گفت: به نظر میرسد اگر رسانهها این قدر فشار نمیآوردند و اگر قدری تأخیر میافتاد بهتر بود. به هر حال حکم اجرا شد.
منبع: مشرق برچسب ها: قاضی ، قاتل پدر ، بخشش
منبع: ناطقان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت nateghan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ناطقان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۴۸۲۷۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زندگی قاتل با جسد زن گمشده به مدت ۲ شبانهروز!
به گزارش «تابناک» به نقل از تسنیم، اواخر فروردین امسال، مرد جوانی به اداره چهارم پلیس آگاهی مراجعه کرد و هنگامی که مقابل کارآگاهان قرار گرفت، با اظهارات ضد و نقیضی گفت: همسرم به نام مهتاب چندی قبل از خانه خارج شده اما دیگر بازنگشته است. ساعتی پیش یک پیامک از تلفنهمراهش برای من آمده که در آن فردی نوشته بود، همسرم را بهخاطر اختلافات شخصی به قتل رسانده و جسدش را در یک باغ دفن کرده است؛ سه فرزند دارم که بهانه مادر خود را میگیرند، لطفاً کمک کنید.
پس از ثبت شکایت و تشکیل پرونده در دادسرای امورجنایی، تیمی از کارآگاهان با دستور بازپرس پرونده وارد عمل شدند و برای تحقیقات محلی پای در خانه زن فقدانی گذاشتند اما در آنجا مشخص شد این زوج جوان اختلافات خانوادگی گستردهای با یکدیگر دارند که همسایهها نیز این موضوع را تایید کردند.
تیم جنایی در گام بعدی به سراغ اقدامات اطلاعاتی رفتند که بررسیهای فنی در این شاخه از تحقیقات حاکی از آن بود، چند هفته قبل این زوج جوان با یک خانواده دیگر برای مسافرت به شمال رفتند اما پس بازگشت از این سفر اختلافات آنها بیشتر شده است.
در ادامه نیز مشخص شد، مردی که فقدانی همسر خود را با اظهارات ضد و نقیضی به پلیس آگاهی گزارش کرده است، به فرزندان خود گفته که مادرشان از خانه قهر کرده و دیگر با نخواهد گشت که این سرنخهای مهم باعث شد تا متهم با دستور بازپرس جنایی، بازداشت شود.
متهم که به موادمخدر اعتیاد شدیدی دارد در جریان بازجوییها منکر هرگونه اختلاف با همسر خود بود اما او پس مواجه با مدارک موجود داخل پرونده چارهای جز بیان حقیقت را نداشت و از یک جنایت هولناک پرده کرد.
مرد جوان ماجرا را اینطور توضیح داد: با همسر اختلاف داشتیم و به یکدیگر بدبین بودیم؛ چند هفته قبل با یک خانواده دیگر که از دوستان ما بودند به شمال رفتیم اما من در آنجا مخفیانه و به دور از چشم مهتاب پیشنهاد دوستی به یکی از همسفرها دادم که همسرم متوجه و باعث شد تا اختلافها بیشتر شود.
متهم گفت: هنگامی به تهران بازگشتیم، بچهها به مدرسه رفتند و مهتاب این ماجرا را با من درمیان گذاشت که منجر به درگیری شدید بین ما شد؛ در جریان این نزاع کنترل خود را از دست دادم و با یک روسری همسرم را به قتل رساندم؛ نمیدانستم چهکاری انجام دهم برای همین جسد را زیر تختخواب داخل اتاق گذاشتم و به هنگامی که بچهها به خانه آمدند مدعی شدم که مادرشان قهر کرده و از خانه رفته است.
وی ادامه داد: جسد نزدیک به دو روز زیر تخت قرار داشت و دچار جمود نعشی شده بود؛ برای همین وانت یکی از اقوام را قرض گرفتم و جسد بین یک پتو قرار دادم؛ اتفاقاً آن روز نیز در ساختمان ما یکی از همسایهها اسبابکشی داشت بهخاطر همین کسی به من شک نکرد!
مرد جنایتکار گفت: جسد را به یکی از روستاهای اطراف شرق تهران بردم و در آنجا دفن کردم و با تلفن همراه همسرم یک پیامک برای گمراه کردن مسیر پرونده برای خود ارسال و پس از آن با طراحی یک سناریوی خیالی فقدان مهتاب را به پلیس اعلام کردم.
پس از اعترافات متهم و رمزگشایی از سرنوشت مرگبار زن گمشده، کارآگاهان اداره چهارم و تیم تشخیص هویت پلیس آگاهی ماموریت یافتند تا به همراه متهم راهی روستای موردنظر واقع در شرق تهران شوند و جسد را پیدا کنند.
به گزارش تسنیم، با صدور قرار قانونی از سوی مرجع قضایی، متهم برای روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.