حال خوش ستایش دردکشیده این شب ها +عکس
تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۴۹۸۵۴۱
حالتون خوش
.
بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
منبع: پارس نیوز
کلیدواژه: نرگس محمدی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۴۹۸۵۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نویسندهای که سوژه غافلگیرش کرد | در ستایش و نکوهش غافلگیری نویسنده
همشهری آنلاین: هیچ. مطلقا هیچ. هرچه گشتم که سوژهای برای این یادداشت پیدا کنم، مطلقا چیزی نیافتم. میخواستم موضوعی باشد که خودم را سر شوق بیاورد و ترغیبم کند به نوشتن. اما نشد. نه اینکه دل و دماغ نوشتن نداشته باشم یا سختم باشد که بخواهم ذهنم را وسط روز برای نوشتن چیزی سروتهدار مرتب کنم. البته اینها هم بود که خودش کمچیزی نیست.
آدم ممکن است به هزار و یک دلیل دل و دماغ نداشته باشد، خسته باشد، دلزده باشد، دلمرده باشد، ملول باشد یا کلی مسئله و مشکل دیگر داشته باشد که جلوی نوشتنش را بگیرد. یا اصلا شاید ذهن آدم نخواهد چنددقیقهای آرام بگیرد و چیزهایی را که نباید فراموش کند، قدر نوشتن یک یادداشت فراموش کند و بگذارد آدم کارش را کند. ذهن است دیگر. زورش از آدم بیشتر است. میرود پی چیزی که خودش میخواهد. یکوقت نشستهای سرِ کار، اما به خودت میآیی و میبینی که رفتی دنبال ذهن و سرِ کارِ دیگری. اینطوری است دیگر. ولی از اینها مهمتر اینکه نشد. این «شدن» حتی از فرمانبری ذهن هم برای نوشتن مهمتر است. باید بشود که نوشت. اگر نشود، هرچه هم جان بِکنی و آسمانوریسمان ببافی، نمیشود. این شدن هم شرایط و الزامات خودش را دارد. باید نور مناسب باشد. باید هوا جریان داشته باشد. باید دما تنظیم باشد. سروصدا نباشد. چیزی مزاحمت نشود. کسی پیات نیاید. فکری پس ذهنات رژه نرود و با صدای پایش کلافهات نکند. خلاصه عامل مخلی در میان نباشد، تازه آنوقت سوژه همه حواست را بدزد و آنقدر درگیرت کند که اگر نور نبود، هوا نبود، گرم بود، سرد بود، صدا بود، دردسر بود، موی دماغ بود، خیال کنی مهمترین کارت این است که بشینی و چیزی را که میخواهی بنویسی، بنویسی و تمامش کنی و خیالت راحت شود.
اینجور وقتها راحت میشوی. حتی ممکن است چیزی که نوشتی خیلی هم چیزی نباشد، اما بالاخره آن «شدن» اتفاق افتاده و باعث و بانیاش هم تو بودهای. ولی نباید زیاد در این حس و حالِ راحتی بمانی. باید زود خودت را برای ناراحتی آماده کنی. بالاخره چیزی که ناراحتت کند پیدا میشود. خیلی هم معطلات نمیکند. حتی لازم نیست انتظار بکشی. ناغافل از راه میرسد. باید حاضر باشی که غافلگیر نشوی. هرچند این هم کفایت نمیکند و جوری میآید که غافلگیر میشوی بالاخره.
غافلگیری خیلی هم بد نیست. شاید اگر غافلگیر شوی، راحتتر سوژهای برای نوشتن پیدا کنی. اگر از غافلگیری هم غافلگیر نشدی، حواست باشد که اوضاع خیلی خیط است. مشکل جای دیگری است. کاری از دست تو ساخته نیست. از دست هیچکس هیچکاری ساخته نیست. آنهایی هم که کاری از دستشان میآید، کاری نمیکنند و تو میمانی بیسوژه، بینوشته، بییادداشت.
کد خبر 846932 منبع: همشهری آنلاین برچسبها روانشناسی مجله روانشناسی