چرا دست کارآفرینان به کار نمیرود؟
تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۵۰۳۷۰۹
به گزارش اتاق خبر، به نقل از ایسنا، هادی ابوی با اشاره به تاکیدات مقام معظم رهبری در اصلاح فضای کسب و کار کشور گفت: اینکه رهبری نسبت به این مساله دغدغه دارند و گزارشهایی که ایشان رویت می کنند نشان میدهد فضای کسب و کار برای کارآفرینان مساعد نیست و این فضا به قدری سخت و گران شده که دیگر هیچ کسی حتی تولیدکننده و کارآفرین دستش به کار نمی رود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: متاسفانه ما راهاندازی کسب و کار و اشتغال را گران کردهایم و شرایط کار را به گونهای رقم زدهایم که اگر کسی بخواهد برای ایجاد یک کار مجوزی بگیرد باید فراز و نشیبهای فراوانی را طی کند.
این مقام مسئول کارگری خاطرنشان کرد: تعدادی از نیروهای جوان تحصیلکرده بعد از فارغ التحصیلی مینشینند طرح و ایدهای را در ذهن میپرورانند تا به تولید برسانند ولی وقتی میخواهند ایده خود را عملیاتی کنند با مقررات و قوانین دست و پاگیر بسیاری روبه رو میشوند و برای تبدیل ایده به محصول باید از سازمانها و دستگاههای مختلف اعم از شهرداری، دارایی، اداره بهداشت و ... مجوز داشته باشند در حالی که هر کدام از این کارها مدتها زمان میبرد و اینگونه می شود که افراد از پیگیری طرح و ایده خود صرفنظر میکنند.
دلیل تسخیر بازارهای جهانی توسط چین
ابوی گفت: اگر امروز چین به یک غول اقتصادی تبدیل شده و تولیداتش تمام دنیا و بازارهای آمریکا، اروپا، آسیا و خاورمیانه را گرفته به این دلیل بوده که فضای کسب و کار را برای مردم خود سهل و آسان کرده و قوانین زائد را برداشتهاند.
وی ادامه داد: در آنجا بخشی از محل سکونت افراد شاغل به کارگاه تبدیل شده و بخشی دیگر دفتر قبول و پذیرش سفارشات است و فرد در کنار خانه خود مشغول تولید و فروش محصول است ولی اگر ما بخواهیم چنین کاری را انجام بدهیم مجازات سنگین تعیین میکنند و از شهرداری تا مالیات و دارایی هرکدام مانعی بر سر راه کارآفرین ایجاد میکنند.
فروش کالای ایرانی باید یک افتخار باشد
دبیرکل کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران با اشاره به رواج پدیده فرار مالیاتی، تصریح کرد: کسی که میخواهد کسب و کاری راه اندازی کند قبل از اینکه به فکر خط تولید و تامین مواد اولیه و عرضه کالایش باشد به این فکر میکند که چطور دارایی و شهرداری را دور بزند و فروشش را کم اعلام کند در حالی که فروش کالای ایرانی باید یک افتخار باشد و همه دستگاهها و سازمانها کمک کنند تا تولید بدون دغدغه در کشور شکل بگیرد و افراد خلاق ایدههای کارآفرینی خود را به ظهور و بروز برسانند.
این مقام مسئول کارگری گفت: امروز دلیل اینکه طرحهای اشتغال و کسب و کار به راحتی در پارکهای علم و فناوری به اجرا در میآید این است که قوانین و مقررات سخت حوزههای بهداشت، وزارت اقتصاد و شهرداری را ندارند و فضا را با کمترین مانع و دغدغهای برای تولید و کارآفرینی مهیا میکنند.
مقام معظم رهبری در دیدار اخیر خود با نخبگان و استعدادهای برتر علمی بر لزوم اصلاح فضای کسب و کار، حذف موازیکاریهای غلط و برداشته شدن انحصار و موانع کار تاکید فرمودند. به گفته ایشان امروز با توجه به پیشرفتهای علمی دنیا و کسب و کارهای جدیدی که تحقق پیدا کرده لازم است برخی قوانین نوسازی و بروزرسانی شود.
انتهای پیام/
منبع: اتاق خبر
کلیدواژه: توليد بازار کار پارک علم و فناوری کارآفرینی شهرداري دستمزد وزارت امور اقتصادی و دارایی ماليات كسب و كار اشتغال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.otaghnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اتاق خبر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۵۰۳۷۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اینجا از هر ۱۰ سرمایه، ۹ تا بر باد میرود
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله _ علیرضا رأفتی: بگذارید اول قصه را با یک جوک بی مزه، حتی چند دهه قدیمیتر از گروههای خانوادگی، شروع کنیم. همان حکایتی که احتمالاً شنیدهاید: مردی که در ساحل نشسته بود و داشت یک سطل ماست را میریخت توی آب دریا! گفتند: «چیکار میکنی؟»؛ گفت: «دوغ درست میکنم.»؛ گفتند: «نمیشه!»؛ گفت: «ولی اگه بشه چی میشه!»
دو دههای میشود که دنیا روی کسب و کارهای نوآور کوچک، اسم «استارتآپ» را گذاشته است. مفهومی که از دل ایالات متحده آمریکا شکل گرفت و حتی میشود آن را برد در پوشه «رؤیای آمریکایی»: «بنیانگذارانی که یک ایده خلاقانه، قدری پول، پشتکار فراوان و مهارت کافی دارند و با هم جمع میشوند در گاراژ یک خانه و یک محصول بر پایه اینترنت را میسازند که دنیا را تکان میدهد و ظرف چند سال تبدیلشان میکند به ثروتمندترین انسانهای روی زمین!» این تعریفی اغراقآمیز است که مخاطب از مفهوم خلق استارتآپ گرفته بود.
کم کم رویدادهایی مثل Startup weekend در سراسر دنیا، و از اوایل دهه نود در ایران خودمان، شکل گرفتند که صاحبان ایده میآمدند و برای سرمایهگذاران خطرپذیر ایدهها یا محصولات اولیهشان (MVP) را ارائه میدادند.
چرا سرمایهگذار خطرپذیر؟ چون پذیرفته که در سرمایهگذاری استارتآپی قرار است ۹۰ درصد مواقع زیان بدهد و ۱۰ درصد سود کند. سرمایهگذاری خطرپذیر به یک معنی نوعی از سرمایهگذاری است که شرکت یا شخص، سرمایهگذاریاش را روی یک ایده یا محصولی که تا به حال به آن شکل در بازار جهان یا آن منطقه نبوده انجام میدهد.
هم نبود ذهنیت واقعی از بازار و هم نداشتن برآورد درست از کارکرد محصول ریسک را بالا میبرد. برای همین هم احتمال ۹ شکست از ۱۰ سرمایهگذاری اصطلاح رایجی بین این سرمایهگذاران است. اما در صورت نتیجهدهی محصول و بازار، سودی که از برد یکی از ۱۰ سرمایهگذاری به جیب سرمایهگذار میرود، تمام ۹ شکست قبلی را پوشش میدهد. این شکل از سرمایهگذاری دانش کافی مدیریتی، شناخت بازار، فناوری و محصولات بر پایه فناوری را میطلبد که غالباً سرمایهگذاران و مشاورانشان این دانش را دارند و بیگدار به آب نمیزنند.
اما نمای بیرونی این سرمایهگذاریها و بنیانگذاریها برای تماشاگری که دانشی در این زمینه ندارد، همان دوغ کردن دریا با یک سطل ماست است! شیوهای که بسیاری از کسانی که فکر میکنند صاحب ایدههایی هستند که میتواند دنیا را تکان دهد هم با آن درگیرند. رویدادهای ارائه طرح و محصول به سرمایهگذار پر است از نوجوانان و جوانانی که فکر میکنند خلاقانهترین ایده دنیا را دارند و استراتژیشان برای به ثمر رسیدن محصول این است: «اگه بشه چی میشه!»
شاید بشود گفت بخشی از این نگاه به استارتآپ برمیگردد به همین نوع نگاه به مسئله «موفقیت»؛ موفقیت قبلاً در فرهنگ ما کنار مفهوم «رستگاری» قرار میگرفت و برای رسیدن به آن مجموعهای از تلاشهای مادی و معنوی نیاز بود و منابع مورد رجوع هم مجموعهای از کتابها و سخنانی از دل مذهب و ادبیات بودند. حالا اما موفقیتی که نوجوان و جوان امروزی میشناسد، ورقی است که از دل همان پوشه رؤیای آمریکایی بیرون آمده و مخاطب آن، در کتابها و سخنرانیهای انگیزشی به دنبالش میگردد. کتابها و سخنرانیهایی که بسیاریشان نه پایه روانشناسی دارند، نه ادبیات و نه هیچ حوزه تخصصی دیگر! تنها حرفهای قشنگیاند که میتوانند چند روزی یک نوجوان را ساعت ۵ صبح از خواب بیدار کنند که دنیا را عوض کند!
اما با این وجود، نمیتوان آثار بعضی اساتید مدیریت یا روانشناسی که به این شیوه نوشته شده و در این دسته قرار گرفته اما واقعاً مبنای علمی دارد را نادیده گرفت. در یکی از همین آثار استیون کاوی، نویسنده و تاجر آمریکایی جملهای دارد که به نظر برآمده از تجربه بینظیر در کسب و کار است: «با یک پایانبندی در ذهنت، شروع کن!»
مسئله بیشتر جوانانی که در رویدادهای استارتآپی میخواهند با ایدههاشان دنیا را عوض کنند این است که حتی برای همان ایدهای که فکر میکنند فوقالعاده است یک «پایان» خوب یا بد در نظر ندارند. به همین خاطر است که حتی بسیاری از مدیران استارتآپی در کشورمان خودشان و کسب و کارشان را یک هویت واحد میدانند که بی هم هیچاند و قرار نیست هیچ وقت از هم جدا شوند. تا کی؟ لابد الی الابد!
چندی پیش خبر خروج برادران محمدی (بنیانگذاران دیجیکالا) از این شرکت و فروش سهمشان رسانهای شد اما به سرعت مهر تکذیب رویش خورد. مدتی قبلتر البته شاهد خروج میلاد منشیپور (مدیرعامل و همبنیانگذار تپسی) از ترکیب سهامدار و بعد از مدیرعاملی این شرکت بودیم. اتفاقی که تلنگری برای زیستبوم استارتآپی کشور بود و نمونه خوبی برای اینکه بتوان گفت: «کسب و کار هم میتواند مثل یک فیلم سینمایی خوب، پایانبندی مناسب داشته باشد.»
شرکت سرمایهگذاری گلرنگ با مبلغی بیش از ۲ هزار میلیارد تومان ۷۰ درصد سهام تپسی را از سهامداران خرید. البته درصد بسیار کمی از این سهام متعلق به بنیانگذاران حقیقی بود اما همان درصد کم هم در ۲ هزار میلیارد تومان عددی میشود که میتواند تحقق همان رؤیای استارتآپی اوایل دهه ۹۰ در ایران باشد.
در نمونه بزرگ خارجی این اتفاق که زمان زیادی هم از آن نگذشته، مالک تسلا و اسپیسX سهام عمده توئیتر را از سهامدارانش با ارزش چند ده میلیارد دلاری خرید. پولی که از این فروش سهام نصیب جک دورسی (همبنیانگذار توئیتر) شد، ۹۷۸ میلیون دلار بود.
پشت برادران محمدی و میلاد منشی پور ایرانی و جک دورسی خارجی، هزاران هزار جوان هستند که در مرحله ایده یا اجرا شکست خوردهاند و رویایشان محقق نشده است. اما حالا که نمونههایی از خروج موفق از کسب و کار را در کشورمان میبینیم، بد نیست به این هم توجه کنیم که چهقدر از آن هزاران هزار شکست، واقعاً مبنای علمی و حسابشدهای برای موفقیت داشتهاند؟ اصلاً چهقدر از موفقیتهای فعلی که میبینیم «پایانبندی» مناسب خواهند داشت؟
کد خبر 6087769