Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تقریب»
2024-04-20@04:23:45 GMT

تمجید رهبر انقلاب از ترکیب‌بند عاشورایی یک شاعر

تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۵۱۵۸۸۴

تمجید رهبر انقلاب از ترکیب‌بند عاشورایی یک شاعر

به گزارش حوزه فرهنگ و هنر خبرگزاری تقریب، توجه ویژه رهبر انقلاب به حوزه ادبیات و خصوصا شعر در روزهای گذشته، نمود دیگری یافت و به تازگی ترکیب‌بند یک بانوی شاعر مورد توجه، تمجید و تشویق ایشان قرار گرفته است.

بر اساس این گزارش، نغمه مستشار نظامی، بانوی شاعری است که ترکیب‌بند عاشورایی وی مورد تمجید مقام معظم رهبری قرار گرفته و ضمن تماس دفتر ایشان با این شاعر از سروده او تقدیر به عمل آمد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



نغمه مستشار نظامی، شاعر این ترکیب‌بند عاشورایی  ماجرا را اینگونه روایت می‌کند: همواره گفته‌ام و باز هم می‌گویم که هر برکتی در اشعار این کمترین بوده از «طیب الله» حضرت آقاست و به موجب شاگردی ایشان است که سرودن این ترکیب بندها از عاشورای ۶ سال پیش آغاز شد.

وی در توضیح بیشتر ضمن اشاره به سرودن مداوم ترکیب‌بندهای عاشورایی تصریح کرد: امسال که برای ششمین سال قصد ادای نذر فرهنگی‌ام را داشتم، در دهه اول محرم با دل شکسته نیت کردم که در جهت ادامه این راه نشانه‌ای در مسیرم قرار دهند. فردای آن روز اسکناس متبرکی از حرم سیدالشهدا به دستم رسید و روز بعد از آن از دفتر مقام معظم رهبری با بنده تماس گرفتند و پرسیدند: «شما ترکیب‌بندی سروده‌اید و سال ۹۵ خدمت حضرت آقا تقدیم کرده‌اید؟» عرض کردم: بله. از آن سوی تلفن گفتند: «ایشان ترکیب‌بند را خوانده‌اند و پیامی برایتان داشتند، فرموده‌اند: ”در روز تاسوعا این ترکیب‌بند زیبا و با صفا را خواندم و صفا کردم، از شاعر محترم متشکرم».
مستشار نظامی ابراز داشت: با شنیدن پیام حضرت آقا، اشک از چشمانم سرازیر شد؛ چون دقیقا در روز تاسوعا نیت کرده بودم، حس کردم آن بزرگواران از طریق این سید گرانقدر این پیام را به من و همه شاعران اهل بیت (ع) رسانده‌اند که «ما شما را از یاد نمی‌بریم». خدا را شکر که سایه امین انقلاب بر سر ما شاعران و عاشقان اهل بیت است.در ادامه، این ترکیب‌بند منتشر می‌شود؛

بند اول

می‌گوید از شکستن سرو تناورش
این شیرزن که مثل پدر، مثل مادرش...
زینب درست مثل پدر حرف می‌زند
میراث مادر است دلِ داغ پرورش!
می گوید از مصیبت سرخی که دیده است
از قتل عام چلچله‌ها در برابرش!
می‌گوید از زمانه، زمین آه می‌کشد!
خورشید ابر تیره کشیده ست بر سرش!
این خطبه نیست! تیغه ی شمشیر حیدریست
وقتی خرابه‌های دمشق است سنگرش
شمشیر از نیام سخن می‌کشد برون
این شیرزن که مثل پدر، مثل مادرش...
تفسیر هل اتی و گل باغ کوثر است
با پنج نور ناب بهشتی برابر است

بند دوم

این شعله از شهادت مادر شروع شد
از سوز و ساز ملتهب در شروع شد
داغی که از مدینه به محراب کوفه رفت
از دستهای بسته حیدر شروع شد
این شورش شگفت که در جان عالم است
از شوق بوسه گاه پیمبر شروع شد
لب تشنه‌ای که علقمه را شرمسار کرد
از واژه شهید برادر شروع شد
این روضه‌ها که رونق شبهای عاشقی ست
با خطبه‌های  حضرت خواهر شروع شد
دنیا سکوت کرد که زینب بخواندت
این نوحه با مشاهده سر شروع شد
تا واژه‌ها به مقتل و گودال می‌روند
گلهای سرخ چادرم از حال می‌روند

بند سوم

خواهر نگاه کرد و برادر نگاه کرد
گودال شرمسار به مادر نگاه کرد
در بین واژه‌های شناور میان خون
خواهربه زخمهای مکرر نگاه کرد
(یا اختی الوداع ...)(صدا در گلو شکست)
زینب به برق تیغه خنجر نگاه کرد
خواهر نشست و جان برادر بلند شد
او را برای لحظه آخر نگاه کرد
دنیا شهید شوق سری سربلند شد
مولا به دست ساقی کوثر نگاه کرد
این کشتی رها شده در خون حسین توست؟!
دریای غم به پیکر بی‌سر نگاه کرد
چیزی بگو برادر زینب،حسین من
خورشید روزگار شباشب حسین من

بند چهارم

زینب به روی نیزه سری دید نوحه خوان
در شام کوفیان قمری دید نوحه خوان
سر را به روی دامن دردانه پدر
سر را میان تشت زری دید نوحه خوان
یاس شکسته،کشتی پهلو گرفته را
در تند باد تازه تری دید نوحه خوان
از غربت مدینه به محراب کوفه رفت
با فرق غرق خون پدری دید نوحه خوان
وقت غروب هودجی از نور می‌رسید
در عرش چشمهای تری دید نوحه خوان
پلکی به هم زد و به مزار حسن رسید
آلاله‌های خون جگری دید نوحه خوان
از عرش عطر کندر و کافور می‌رسید
مهمان مادر از سفری دور می‌رسید

بند پنجم

ماه از دل شکسته خواهر خبر گرفت
مثل هلال خم شد و نام صفر گرفت
وقت سفر رسید و کسی آب هم نریخت
پشت کبوتری که غریبانه پر گرفت
تنها‌تر از بقیع به دورش طواف کرد
خاکی که آسمان تو او را به بر گرفت
خواهر چه قدر کرب و بلا پیش چشم داشت
وقتی سراغ داغ تو را از جگر گرفت
از شش جهت نشانه گرفتند عشق را
تابوت تیر خورده دلش را سپر گرفت
این داغ مدتی ست درین خاک مانده است
این شعله سالهاست که در خشک و ترگرفت
می سوخت شعر و راز نگهدار عشق بود
خواهر همیشه قافله سالار عشق بود
بند ششم
زینب تمام بار جهان را به دوش داشت
داغ کبوتران جوان را به دوش داشت
بغض هزار ابر سترون به شانه‌اش
اشک هزار رود روان را به دوش داشت
سنگین‌تر از همیشه سری سربلند را
غمگین‌تر از همیشه که جان را به دوش داشت
شرح فصیح واقعه‌ای تلخ و جانگداز
تفسیر آفتاب نهان را به دوش داشت
از صبر او ملائکه مبهوت می‌شدند
چندین فرشته نگران را به دوش داشت
هرگز نگفت از پسرانش اگر چه او
اندوه مادران جهان را به دوش داشت
هرخطبه‌اش به منزله یک سپاه بود
آن دختری که مثل پدر مرد راه بود

بند هفتم
ای زینت پدر،گل عالی تبار عشق
ای وامدار نام شما،اعتبار عشق
آیینه تمام نمای شکوه یاس
زیباترین کلام رسا در مدار عشق
خواهر شدی که زخم به مرهم بدل شود
مادر شدی که صبر بیاید به کار عشق
تا از تو روشن است مسیر سپید ماه
در شام و کوفه مانده افق شرمسار عشق
ای باشکوه،قافله سالار آشنا
ای از تو روشن آینه بی‌غبار عشق
عشق است اعتبار تمام جهان و جان
نام شماست تا به ابد اعتبار عشق
ماه محرمی تو و تکرار می‌شوی
با هر شهید تازه عزادار می‌شوی

بند هشتم

صحرای داغ بود و تن ماهپاره‌ها
خون می‌چکید از شب بهت ستاره‌ها
یاقوت سرخ؟جزع یمانی؟عقیق ناب؟
(خون خدا ) فراتر ازین استعاره‌ها
زینب نشست و گریه به داغ حسین کرد
از اشک اوست رونق این سوگواره‌ها
صحرای داغ بود و تن ماه زیر نعل
شرحش مفصل است ...بخوان از اشاره‌ها
با کوله بار خون دل و داغ جانگداز
پای پیاده آمده‌ایم‌ای سواره‌ها
این داغ ماندگارتر از نام آدمی است
پیداست شرح واقعه بر سنگواره‌ها
شرح غم و رسالت زینب چهل صباح
ای رهروان بادیه حی علی الفلاح

بند نهم

بعد از چهل غروب چهل سال پیرتر
زینب اسیر بود و نگاهش اسیرتر
خواهر رسیده است برادر بلند شو
بگذار تا ببیندت این بار سیرتر
بعد از چهل غروب همان داغ اول است
چشم من و نگاه تو کل مسیر تر
سیرم ازین جهان پر از فتنه و دروغ
از زندگی بدون نگاه تو سیرتر
بعد از چهل غروب...مرا هم ببر عزیز
مولای من مخواه ازین نیز دیرتر
زینب زیارت آمده بعد از هزار سال
ای اربعینت از همه مهمان پذیرتر
از خاک کربلا نفحات بهار را
سوغات برده مادر چشم انتظار را

بند دهم

آه‌ای مدینه،شهر رسول امین سلام
مادرسلام،عطر گل یاسمین سلام
برگشته‌ام بدون برادر، ازین سفر
برگشته‌ام شکسته و اندوهگین، سلام
از راه دور آمده‌ام با غمی بزرگ
سوغات کربلاست برایت همین سلام
من بودم و رقیه،برادر نگاه کرد
ناگه نشست بر لب آن نازنین سلام
پروانه سه سالهٔ دلتنگ آفتاب
پرواز کرد با پر آن آخرین سلام
بر گشته‌ام بدون علمدار و بی‌قمر
ام الشهید،حضرت ام‌البنین سلام
دنبال یک نشانه،نشان حسین بود
ام البنین  که دل نگران حسین بود

بند یازدهم

صد کربلاست زینب و صد کربلا حسین
ستر خداست زینب و خون خدا حسین
با پای دل صبور و وفا دار مانده است
تا پای جان سراسر این راه با حسین
از تل زینبیه به گودال قتلگاه
صدبار مرد و زنده شد انگار با حسین
صدها هزار بار صدا زد حسین من
ذکرش پس از تو بود فقط یا اخا حسین
ای شاه بی‌سپاه، سپاه تو زینب است
آن خطبه‌هاست معنی لبیک یا حسین
باشد به یمن گوشه چشمی نگاه او
این خاک را کند به نظر کیمیا حسین
زینب هنوز صحن تو را تیر می‌زنند
این قوم در رکاب که شمشیر می‌زنند؟!

بند دوازدهم

خمپاره پاره‌های دلم را نشان گرفت
آتش به خانه دل پیر و جوان گرفت
خمپاره سمت صحن حرم رفت و ناگهان
خورشید شعله ور شد و در آسمان گرفت
بانو به نام نامی تو شعر زنده شد
تا با دمشق قافیه عشق جان گرفت
باید زبان گشود، بخوان خطبه‌ای شگرف
روشنگر آن چنان که تمام جهان گرفت
خون نامه‌ای که شام سرافکنده می‌شنید
چون آتشی که دامن گردن کشان گرفت
ای آبروی هر چه کلام و سخنوری
پیشت قلم خجل شد و لکنت - زبان گرفت
عباس‌ها حریم تو را حفظ می‌کنند
دشمن اگرچه صحن حرم را نشان گرفت
با کاروان مکه بگو راه کج کند
از سمت کربلا و نجف قصد حج کند

بند سیزدهم

ای حاجیان زیارت ما در منا کنید
در خون شکفته قافیه را کربلا کنید
لب تشنه را روایت لب تشنگان نکوست
این جام را پر از می‌ قالوا بلی کنید
قربان کنید هرچه به جز نام دوست را
جان را رها کنید، جهان را رها کنید
سیمرغ را تشرف دیدار ممکن است
در قاف کربلا دلتان را فنا کنید
با مادران خسته دل کاروان بگو
این درد را به شیوه زینب دوا کنید
این ندبه‌ها به خانه موعود می‌رسند
باید برای آمدن او دعا کنید
ای باد راه خانه موعودمان کجاست
ای رودهای گمشده مقصودمان کجاست

بند چهاردهم

او می‌وزد به حافظه تلخ مرده‌ها
طوفان نوح می‌رسد ‌ای سر سپرده‌ها
طوفان نوح می‌رسد و سیل می‌خورد
چون تازیانه بر رخ سیلی نخورده‌ها
هرگز به روز آمدنش شک نکرده‌ام
نام مرا ببر به صف ناشمرده‌ها
جانها فدای عطر حضور همیشه اش
دستی بکش به آینه خاک خورده‌ها
پلکی بزن که نور بریزد به روی ماه
چیزی بگو به خاطر این زخم‌گرده‌ها
فرق است بین راه دل و راه بی‌دلی
عشق است فرق بین شهیدان و مرده‌ها!
زیباترین ستاره که روشنگر شب است
نام عزیز عمه سادات زینب است

انتهای پیام/

منبع: تقریب

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.taghribnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تقریب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۵۱۵۸۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ارتش مکتبی و قانون اساسی

در روز‌های نخست پیروزی انقلاب اسلامی، گروهک‌های چپ و راست که بعد‌ها وابستگی آن‌ها به سرویس‌های جاسوسی خارجی و همچنین سازمان ساواک مشخص شد، یک صدا از لزوم «انحلال ارتش» سخن می‌گفتند.

 به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، در روز‌های نخست پیروزی انقلاب اسلامی، گروهک‌های چپ و راست که بعد‌ها وابستگی آن‌ها به سرویس‌های جاسوسی خارجی و همچنین سازمان ساواک مشخص شد، یک صدا از لزوم «انحلال ارتش» سخن می‌گفتند. ظاهر سخن آنان نیز عوام‌فریب و موجه می‌نمود، گروهک‌ها و برخی افراد که هنوز چهره‌های آنان برای مردم شناخته شده نبود می‌گفتند ارتش طاغوتی و باقی‌مانده از رژیم سرنگون شده، پهلوی است و باید منحل و یک ارتش جدید تاسیس شود.

گروهک‌های چپ‌گرا از روز‌های نخست پیروزی انقلاب و حتی قبل از آن فریادشان بلند بود که ارتش طاغوتی است و نشان از رژیم پلید شاه دارد و بایستی منحل شود و طبیعی است که سران و کادر ارتش جدید را نیز گروهک‌هایی باید تشکیل می‌دادند که خواستار انحلال ارتش رسمی کشور بودند!

موضع رهبر و بزرگان انقلاب، اما متفاوت با احزاب مبارز و در فضایی مثبت‌تر و خوشبینانه‌تر نسبت به ارتش ابراز می‌شد. البته بودند معدود مسئولانی که قائل به انحلال ارتش بودند، اما موج تندروی‌های ناشی از فضای انقلاب نسبت به ارتش، حداقل در سطح بزرگان و رهبر انقلاب نتوانسته بود رسوخ و بر نگاه ایشان تاثیرگزارد.

فضای آن روز‌ها متاثر از از فرمایشات امام، سخنرانی‌های بزرگان انقلاب و مواضع و فعالیت‌های احزاب، خودبه‌خود دو کلید واژه مهم و ناشی از دو نگاه کاملا متفاوت را به خود می‌دید:

«ارتش خلق با تاکید بر انحلال ارتش» و «ارتش اسلام با تجلیل از نقش ارتش در پیروزی و ایدئولوژیک‌تر و مکتبی‌تر کردن آن در فضای پس از پیروزی».

در چنین شرایطی که گروه‌های چپ، ارتش را ضدخلقی و بر انحلال آن و برای تشکیل ارتش خلق اعلامیه می‌دادند، حضرت روح‌الله با انتشار اطلاعیه‌ای، ۲۹ فروردین را روز ارتش نامیده و تصریح کردند: روز چهارشنبه ۲۹ فروردین روز ارتش اعلام می‌شود. ارتش محترم در این روز‏‎ ‎‏در شهرستان‌های بزرگ با سازوبرگ به رژه بپردازند و پشتیبانی خود را از جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی و ملت بزرگ ایران و حضور خود را برای فداکاری در راه استقلال و حفظ‏‎ ‎‏مرز‌های کشور اعلام نمایند. ‏

در این اطلاعیه که ۲۶ فروردین ۱۳۵۸ صادر شد آمده بود: «ملت ایران موظفند از ارتش اسلامی استقبال کنند و احترام برادرانه از آنان نمایند. ‏‎ ‎‏اکنون ارتش در خدمت ملت و اسلام است و ارتش اسلامی است، و ملت شریف لازم‏‎ ‎‏است آن را به این سِمت رسماً بشناسند و پشتیبانی خود را از آن اعلام نمایند. اکنون‏‎ ‎‏مخالفت با ارتش اسلامی که حافظ استقلال و نگهبان مرز‌های آن است جایز نیست. ما و‏‎ ‎‏شما و ارتش، برادرانه باید برای حفظ و امنیت کشورمان کوشش کنیم و به شرارت اشرار‏‎ ‎‏و اختلال مفسدین خاتمه دهیم. ‏

امام ارتش را ارتش اسلام، احترامش را واجب و جسارت به آن را ممنوع اعلام کردند.

تبلور این رویکرد و نگاه راهبردی به هویت ارتش در قانون اساسی، در اصول ۱۴۳ و ۱۴۴ قانون اساسی نمود یافت.

زمانی که نگاه‌ها به موضع مجلس بررسی نهایی قانون اساسی و جایگاه ارتش در قانون اساسی بود نیز نمایندگان مردم در جریان تدوین قانون اساسی با ظرافت و هوشمندی خاص، در اصول ۱۴۳ و ۱۴۴ به آن پرداختند و نگاه‌ها شاهد غلبه موضع ارتش اسلام با تاکید و اهتمام به ارتش مکتبی نسبت به ارتش ضدخلقی در مجلس خبرگان قانون اساسی بودند.

نمایندگان با نگاهی ایدئولوژیک بر لزوم مکتبی بودن ارتش در اصل صد و چهل و سوم در کنار پاسداری از استقلال و تمامیت ارضی کشور، «پاسداری_از نظام جمهوری اسلامی» را نیز از وظایف ارتش برشمردند و در اصل بعد نیز با سه گزاره‌ی قابل تامل بر «ارتش اسلامی»، «ارتش مکتبی» و «مردمی بودن ارتش» تاکید کردند.

فضای حاکم بر مجلس آنقدر نسبت به ارتش مثبت و حمایتی بود که وقتی آقای فارسی، از نمایندگان مجلس بررسی نهائی قانون اساسی، خلاف مقصود اصلی خود عباراتی نسبت به ارتش بیان کرد، قاطبه مجلس و نمایندگان به مخالفت جدی با او برخاستند و حتی برخی با ادامه سخنرانی وی مخالفت کردند، گرچه در ادامه و با توضیحات بیشتر، همان نطق نیز نه در مقام مخالفت یا منفی‌اندیشی به ارتش، بلکه ناظر بر لزوم اصلاح سازمانی ارتش و آموزه‌های ایدئولوژیک به آن بیان شده بود.

نهایتا رای بینظیر نمایندگان مجلس بررسی نهایی قانون اساسی به اصول مربوط به ارتش (۵۹ رای موافق و فقط ۱ رای مخالف به اصل ۱۴۳ و نیز ۵۲ رای مثبت بدون حتی یک رای مخالف به اصل ۱۴۴) شاهد دیگری بر رویکرد مثبت و نگاه واضعان قانون اساسی نسبت به ارتش جمهوری اسلامی ایران بود.

 

*مجید شهماروند، حقوقدان

دیگر خبرها

  • ترکیب استقلال اعلام شد
  • هفته ۲۴ لیگ برتر| ترکیب استقلال و شمس آذر اعلام شد
  • ترکیب استقلال مقابل شمس آذر اعلام شد
  • ترکیب استقلال برای بازی با شمس آذر مشخص شد
  • اعلام ترکیب تراکتو برای دیدار با نساجی
  • ترکیب تراکتور بدون خمس زیر و رو شد!
  • موسوی گرمارودی: نزدیک ۴ سال اوین بودم
  • نبود یک بازیکن در دربی اصفهان به چشم آمد
  • ارتش مکتبی و قانون اساسی
  • ببینید | روایت رهبر انقلاب درباره رژه ارتش در سال ۵۸