Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-04-16@13:01:52 GMT

پادکست | سفرنامه صوتی شاید اربعین

تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۵۱۶۴۷۶

پادکست | سفرنامه صوتی شاید اربعین

امروز وضعیت پایانه عصبی‌ام کرده.از باب دیدن صفهای طولانی برای یک تکه نان یا چای یا آب یا دستشویی! پایانه فقط یک آب سرد کن دارد،برای ورود روزانه۱۰هزار!

موکب تیمِ رامین،کفاف این همه زائر را نمیدهد. اکرم‌خانم پای ایستادن ندارد.جواد آقا هم صدایش گرفته.باز دم دفتر آیت‌الله سیستانی گرم که موکبی زده با روزی ۲هزار غذا.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

کاش دفتر سایر هم سری به اینجا میزدند. لکن حتما درگیر استفتا فیلم شمس و مولوی هستند!

نگاه اقتصادی و گرشگری هم میگوید ما کم‌فروشی میکنیم در باب این توریستها.رامین میگوید
«اینها گردش مالی خوبی برای ما دارند؛سالی۲۰۰هزار با ویزای ۳۵۰هزار تومانی وارد ایران میشوند، اتوبوس‌هایشان هم باید پول بیمه بدهند، ایضا پول گازوییل آزاد.پارسال فقط۸۰۰میلیون اتوبوس از زاهدان کرایه کردند!دست آخرهم با یک برگ جریمه چندمیلیونی از ایران میروند.خیلی‌ از اینها به مشهد و قم هم سرمیزنند.سفری یک‌ماهه که ارز خوبی وارد کشور میکند.با نگاه توریستی هم حتی،تقویت این خط عبوری برای زاهدان آورده اقتصادی دارد».

ما به پاکستانیها نه نگاه توریستی داریم و نه نگاه خادمی زائر! اما هم در گزارشهای سالانه سازمان گردشگری هستند و هم در بیلان‌کاری سازمان عتبات عالیات!

از صبح رفت‌وآمد نیروهای امنیتی به مرز زیاد شده! یحتمل مسئولی میخواهد بیاید.حدس رامین، اشتری فرمانده ناجاست! درست بود.با کاروان حفاظتی شدیدی آمد و ایضا انبوهی از خبرنگار! که تا الان خبری نبود ازشان! لنزها طرف سردار بوداما، نه صفهای طولانی!

رفتم سمتش.گفتم «سردار!این صفهای طولانی در شان جمهوری اسلامی نیست» گفت من مسئول نظم و امنیت هستم.اگر اشکالی هست بگو.

گفتم«نظم و امنیت بدون رفاه امکان ندارد‌.مگر میشود ما از آدم گرسنه بخواهیم نظم را رعایت کند،یا از بی‌کار بخواهیم دست به قاچاق کالا یا سوخت نزند؟! اینها ارتباط مستقیم دارند باهم.ایضا حتی با فرهنگ.زائری گرسنه باشد یا استانی در فقر و محرومیت است و ما بدنبال امنیت باشیم برای آن!»
کناری سردار گفت ولی الان اینجا نظم هست. گفتم از نجابت و مظلومیتشان است که چندده متر بی‌سروصدا زیر آفتاب صف می‌ایستند،برای تکه‌ای نان!

من حرف میزدم و سردار فقط سکوت کرده و گوش میداد. گوش شنوا بودن حداقل مزیتش بار روانی مثبت است روی معترض.برعکس محافظان که هی سیخونک میزدن به پهلویم! لکن من بی‌توجه یه ریز گفتم تا که سردار گفت باید ظرفیت‌های اینجا چندبرابر شود. اما من مسئولش نیستم ولیکن چشم منتقل میکنم
ناگهان کسی نعره میزند:
نعره حیدری

جمع پاسخ میدهد:
یاعلی

صدای یاعلی پایانه را میلرزاند

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: شاید اربعین پادکست

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۵۱۶۴۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایت کودک فلسطینی از شکنجه‌های صهیونیست‌ها

   به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما؛ به نقل از شبکه الاقصی، یک کودک فلسطینی که نظامیان صهیونیست او را در نوار غزه اسیر کرده بودند و پس از مدتی او را آزاد کردند، درباره شکنجه‌هایی که در زمان اسارت شده است، سخن می‌گوید.

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

پسربچه فلسطینی: می‌خواهم برگردم و همانطور که او به من می‌زد، او را بزنم. منتظر می‌مانم تا بزرگ شوم و بتوانم یک مبارز باشم. زمانی که بزرگ شوم، می‌خواهم همانطور که او بر سر من می‌زد، به سر او ضربه بزنم. می‌خواهم همانطور که روی سر من می‌ایستاد، روی سر او بایستم و به کسی که به طرف من تیراندازی کرد، تیر بزنم.

اسم من نمر و سن من ۱۲ سال است. من یک کودک هستم، گناه من چیست؟ این زخم من است. دو گلوله به من اصابت کرد که گلوله‌های انفجاری بود. به اینجا نگاه کنید و ببینید زخم من چطور است. گناه من چیست؟ با این زخم چه کار می‌توانم بکنم؟ اینجا. گلوله‌های انفجاری. من فقط در حال برداشت سبزیجات بودم. من فقط سبزیجات و گیاهان را جمع می‌کردم تا غذایی تهیه کنم و برای برادرانم غذا ببرم. گناه من چیست؟ آنها به سوی من تیراندازی کردند. تاندون و رگ‌های خونی پایم قطع شده است. من زخمی هم در این پایم دارد. اینجا. در کمرم هم زخم‌هایی وجود دارد. زخمی هم روی شکم است.

خواهر کوچکم هر وقت از خواب بیدار می‌شد، به من می‌گفت، بابا بیرون برو و برای ما نان بیاور. یعنی می‌گفت بیرون برو و برای ما غذا بیاور. به همین علت من هر وقت بیرون می‌رفتم تا غذا بیاورم، به محض اینکه بر می‌گشتم، او به سراغ من می‌آمد و در را باز می‌کرد و به من آویزان می‌شد و می‌گفت، بابا نان آوردی؟ من هم جواب می‌دادم بله. یک گوجه فرنگی به او می‌دادم تا بخورد و او می‌نشست و آن را می‌خورد. این کاری بود که ما همیشه انجام می‌دادیم. من بیرون می‌رفتم تا غذا بیاورم. یک روز، من هدف گلوله قرار گرفتم و اسرائیلی‌ها من را بردند و نتوانستم خواهرم را ببینم. وقتی زندان بودم، همیشه به آنان فکر می‌کردم. آیا او چیزی برای خوردن دارد؟ کسی برای او غذا می‌برد؟ چه کسی بیرون می‌رود تا غذا بیاورد؟ اوضاع برای ما دشوار بود. اوضاع در غزه خیلی سخت است.

دیگر خبرها

  • روایت کودک فلسطینی از شکنجه‌های صهیونیست‌ها
  • پوستر/ بازم میگی فتوشاپه؟
  • اسرائیل جنایتکار باید بداند اینها فتح قریب و ریشه کن است
  • گیشه روزنامه بازار پادکست |تیتر خوانی روزنامه‌های اقتصادی دوشنبه ۲۷ فروردین
  • اسراییل جنایتکار باید بداند اینها فتح قریب و ریشه کن است
  • یرمی فریمپونگ خطاب به گرانیت ژاکا: از آرسنال به اینجا آمدی و قهرمان لیگ شدی! / فیلم
  • صهیونیست‌ها در همه اهداف نظامی شان شکست خوردند
  • صهیونیست‌ها در تمام اهداف نظامی شان شکست خوردند
  • پیغام دو ملی پوش به بازیکنان پرسپولیس؛ تیم تان را رها کنید و به اینجا بیایید!
  • بهترین سریال‌های عاشقانه کره‌ای با حال و هوای «فانتزی»