چهکسی به عسگراولادی لقب «سلطان زیره» داد؟
تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۵۲۹۵۵۵
لقب سلطان زیره را امریکاییها به ما دادند. ما در بازار امریکا رقیب زیاد داشتیم اما هیچ کدام از رقبا نتوانستند با ما رقابت کنند.
به گزارش شریان نیوز،میگوید در طول بیش از 60 سال شراکت و تجارت، حتی اتاقهای کارشان را هم جدا نکردند، از دفتر 10 متری در سرای امید تا ساختمانهایی چند طبقه و جدید، همیشه میزهای کارشان در کنار هم بوده و شراکتی که دو جوان 20 ساله آغاز کردند تا آخرین روز پابرجا مانده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اگر اسدالله عسگراولادی، برای بسیاری نامی آشناست، محمدحسن شمسفرد را کمتر میشناسند. هر چند او برای سالهای طولانی، ریاست اتحادیه صادرکنندگان خشکبار را دراختیار داشته اما هیچگاه مانند شریکش، یک چهره رسانهای و شناخته شده نبوده است. شمسفرد اما در طول تمام این سالها، شریک و همکار عسگراولادی بوده است. آنها با هم تجارت را آغاز کردهاند، راههای طولانی را پیمودهاند و تا روز آخر با هم ماندهاند. «اعتماد»، در آستانه چهلم درگذشت این شریک 60 ساله، سراغ شمسفرد رفت تا آنچه عسگراولادی را از شاگردی در حجره داییاش به مشهورترین صادرکننده ایرانی، تبدیل کرد، مرور کند. شمسفرد هنوز صبحها به دفتر قدیمیشان در طبقه دوم یک ساختمان قدیمی در خیابان مطهری میرود و تنها چیزی که در این دفتر تغییر کرده، میز کار خالی حاج اسدالله است که شمسفرد میگوید تا مراسم چهلم، هیچکس حق ندارد پشت آن بنشیند یا دست به وسایل باقی مانده آن بزند.
تجارتخانه شما، در طول بیش از 60 سال گذشته، همواره نام خود را در میان صادرکنندگان مطرح ایرانی قرار داده، نقطه آغاز این شراکت و تجارت کجا بود؟
آشنایی ما از نوجوانی شکل گرفت. هنوز 20 سالمان نشده بود که با هم آشنا شدیم. ما صبحها در بازار شاگردی میکردیم و شبانه درس میخواندیم و محل آشنایی ما همین کلاسهای درس شبانه بود. ایشان آن زمان در مغازه داییشان مشغول به کار بودند که به کار صادرات پوست، سالامبور و پشم اشتغال داشت. من هم با دایی خودم کار میکردم که به تجارت و بهطور خاص واردات مشغول بود. در اواسط دهه 20 و چند سال پس از آغاز آشنایی با هم صحبتی داشتیم که بعد از چند سال شاگردی وقت آن رسیده که کار خود را راهاندازی کنیم. هر دو از داییهایمان کسب اجازه کردیم و کار تجارت ما از همان زمان آغاز شد. نخستین دفتر ما در سرای امید قرار داشت و چند سال پس از آغاز کار، شرکت صادراتی حساس را تاسیس کردیم که در طول بیش از 6 دهه که از این فعالیت اقتصادی میگذشت پا برجا ماند و هنوز کار میکند.
با امکانات محدودی که در سالهای دهه 20 و 30 وجود داشت، چه شد که به سمت صادرات حرکت کردید؟
ما هر دو چند سال در واردات و صادرات شاگردی کرده بودیم و با اصول کار آشنایی ابتدایی داشتیم اما کار در آن زمان قابل مقایسه با امروز نیست. امروز با اینترنت و فناوریهای جدید، ظرف چند دقیقه مذاکره با تمام شرکتهای خارجی نهایی و فرآیند ثبت سفارش و انتقال کالاهای صادراتی در کوتاهترین زمان ممکن انجام میشود. در آن سالها، راه ارتباطی ما تلگراف بود، آنهم به این شکل که پس از ارسال تلگراف، پیامهای ما 24 ساعت بعد به دست مشتری خارجی میرسید و پاسخ او نیز 24 ساعت پس از آن دراختیار ما قرار میگرفت. در تجارت و صادرات که بسیاری از مراحل کار نیاز به چانهزنی و مذاکره دارد، گاهی تعداد زیادی تلگراف رد و بدل میشد و روزهای طولانی این فرآیند ادامه داشت تا به یک نتیجه قطعی میرسیدیم. اوضاع در شهرستانها هم سخت بود. برای تماس با شهرستان هم باید به تلگرافخانه میرفتیم، درخواست خود را ثبت میکردیم و در صف میایستادیم تا نوبتمان شود و با مشتری در شهرستان مذاکره کنیم. ما هیچوقت از کار خسته نمیشدیم. شبها تا 12 شب در دفتر میماندیم و صبحها هفت صبح برمیگشتیم. من در یک روز 50 نامه را ماشین میکردم و حاج اسدالله هم همینطور. وقتی نامهها تمام میشد، میرفتیم تلگرافخانه، من در صف تلگراف داخلی میایستادم و ایشان در صف تلگراف خارجی و تا کارمان تمام میشد، از نیمه شب هم گذشته بود. نسل امروز میخواهند امروز که آمدند، همان فردا پولدار شوند. رمز کار ما این بود که هم زحمت میکشیدیم و هم به کار علاقه داشتیم.
صادرات خود را با چه کالاهایی آغاز کردید؟
ما پیش از پیروزی انقلاب به بسیاری از کشورها، صادرات داشتیم که یکی از این کشورها، امریکا بود. ما در ابتدا به امریکا زیره صادر میکردیم و پس از آن صادرات برگه میوه و کشمش و خشکبار هم آغاز شد. ما در سال، چندبار به امریکا سفر میکردیم تا شرایط را ارزیابی کرده و روند صادراتی خود را حفظ کنیم. بحث برگه زردآلو و محصولات نزدیک به آن باتوجه به کاهش محصولات در ایران کم و پس از مدتی متوقف شد اما پسته را که از همان سالها آغاز کرده بودیم ادامه پیدا کرد و تا امروز نیز این تجارت با کشورهای خارجی ادامه دارد. ما زمانی در سال چند هزار تن، برگه صادر میکردیم اما امروز آنقدر محصول کم شده که عملا دیگر امکان صادرات آن نیست. زمانی بادام ما صادرات فراوان داشت اما امروز در بازار ما هم بادام امریکایی فراوان است، زیرا قیمت آن ارزانتر از محصول ایرانی است. در حوزه صادرات کشمش نیز ما برای مدت طولانی فعالیت کردیم، زمانی چند کارخانه تولید کشمش داشتیم که تعداد زیادی نیرو در آنها مشغول به کار بود اما وقتی پا به سن گذاشتیم، بازخرید کردیم و کار را به جوانان دیگر سپردیم.
با وجود تنوع محصولات صادراتی، در صحبتهای شما صادرات زیره، نقش محوری دارد و سالهای طولانی از تجارت این محصول میگذرد. چه شد که اسدالله عسگراولادی به «سلطان زیره» مشهور شد؟
لقب سلطان زیره را امریکاییها به ما دادند. ما در بازار امریکا رقیب زیاد داشتیم اما هیچ کدام از رقبا نتوانستند با ما رقابت کنند. ما قیمت محصول را پایین نگه میداشتیم و حجم کار را بالا میبردیم و از این طریق کار ادامه پیدا میکرد. در امریکا مصرف زیره بسیار بالا بود و جزو مهمترین ادویههای آنها به حساب میآمد و از این رو بازار زیره در امریکا بسیار مهم بود. در آفریقا هم برای جلوگیری از ضررهای آفتاب شدید، در آب کارگران زیره میریختند و بازار آنجا نیز بسیار گسترده بود. دوشنبهها (اولین روز کاری هفته)، بورس ادویهجات کار خود را آغاز میکرد و برای قیمتگذاری زیره، باید صبر میکردند تا قیمت شرکت ما برسد، یعنی این ما بودیم که در آن بازار قیمت روز زیره را مشخص میکردیم و سایر شرکتهای امریکایی و فعالان آن بازار براساس قیمت اعلامی ما نرخگذاری میکردند. البته ما هم همیشه حواسمان به شرایط بازار بود که رقبا جایمان را نگیرند و تداوم حضور ما در این بازار باعث شد امریکاییها به ما لقب سلطان زیره بدهند، یعنی این لقب نه از داخل ایران که از امریکا مطرح شد.
هر چند در آن دوران تجارت با امریکا، محدودیت سیاسی نداشت، اما کمبود امکانات و دشواری دسترسی به آن بازار همچنان مطرح بود. چگونه توانستید نفوذ خود را در چنین بازاری افزایش دهید؟
سالها پیش کتابهایی وجود داشت که اطلاعات تاجران خارجی در آنها قرار داشت. ما اسم و اطلاعات آنها را پیدا میکردیم و نامهنگاری شروع میشد. احتمال داشت خیلی از آن نامهها بیجواب بماند و آنها که جواب میدادند، نیاز به یک فرآیند طولانی مذاکره داشتند. یکی از شگردهای ما این بود که از تاجران خارجی، نام و آدرس بانکهایی که با آنها کار میکرد را میپرسیدیم. آن زمان اعتبارهای اسنادی را در بانکها باز میکردند و اسناد به دست بانک ایرانی میرسید، ما کالا را بارگذاری میکردیم و وقتی معامله انجام میشد، پولمان را دریافت میکردیم. بعد از چندبار معامله، خودمان به مقصد صادراتی سفر میکردیم تا از موقعیت دقیق مشتری اطلاع پیدا کنیم. در کنار آن، ما در تمام نمایشگاههای بینالمللی شرکت میکردیم، یا غرفه میگرفتیم یا از غرفه دیگران استفاده میکردیم و از همین طریق محصولاتمان به خارجیها معرفی میشد و کار ادامه پیدا میکرد. این روند تا جایی ادامه پیدا میکرد که دیگر نمیتوانستیم به همه درخواستها جواب بدهیم و بین مشتریها انتخاب میکردیم، یعنی تقاضای موجود برای کالاهای ما تا جایی بالا رفت که این ما بودیم که تایید میکردیم با چه کسی و چه کشوری کار کنیم.
با پیروزی انقلاب، موقعیت عسگراولادی نیز متفاوت شد و نخستین تغییر در ماموریت برای مدیریت اتاق بازرگانی خود را نشان داد. این دوران چطور سپری شدند؟
انقلاب که پیروز شد، حضرت امام چند نفر را انتخاب کردند که اتاق بازرگانی را اداره کنند. آقای خاموشی، آقای میرمحمد صادقی و آقای عسگراولادی در بین این افراد قرار داشتند که با فوت حاج آقا، همان دو نفر از نسل اول اتاق بازرگانی باقی ماندهاند. در آن سالها باتوجه به تغییراتی که اتفاق افتاده بود، اداره اتاق بسیار سخت بود اما ایشان برای سالهای طولانی در اتاق ماندند و تمام تلاششان کمک به بخش خصوصی و حل مشکلات آنها بود. ایشان صبحها میآمد شرکت و بعد میرفت اتاق برای مدت طولانی کار میکرد. میگفت کار مردم نباید روی زمین بماند و باید از فعالان اقتصادی حمایت کرد. ایشان در طول تمام سالهای حضور در اتاق، نه حقوقی دریافت کرد و نه مزایایی گرفت، در این سالها پیش آمده بود که از جیب برای امور فعالان اقتصادی خرج کنند اما هیچ حقوقی و مزایایی از اتاق نگرفت و این روند تا پایان ادامه داشت.
طرح تاسیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین نیز در همین سالها، شکل گرفت؟
ما از سالها پیش با چین معاملات اقتصادی داشتیم و در این بازار حاضر بودیم. چین امروز با چین آن سالها قابل مقایسه نیست، نه چین که بسیاری از کشورهای حاشیه خلیجفارس نیز موقعیت امروز را نداشتند. در چین فقر بسیار زیاد بود، در خیابانها، بیش از آنکه خودرو باشد، دوچرخه سوار میدیدیم و شرایط بعدا تغییر کرد. بعدها که چین متحول شد و تجارت با چین آغاز شد، حاج آقا پیشنهاد کردند که اتاق بازرگانی مشترک تشکیل شود و کار تا امروز ادامه پیدا کرد. تجارت ما با چین با بسیاری از اتفاقاتی که در سالهای بعد افتاد، متفاوت بود. چین محصولات مختلفی با کیفیتهای متفاوت تولید میکند اما ایرانیها سراغ جنسهای ارزان رفتند و باعث شد این فکر شکل بگیرد که کالاهای چینی بیکیفیت هستند، در حالی که اگر پول بیشتر بدهیم، آنها نیز تولیدات باکیفیتتر به ایرانیها میدهند. ما نیز در طول تمام این سالها، مانند دیگر تاجران کار خود را با چین ادامه دادیم. این تصور و شایعه که اگر شرکت ما تصمیم بگیرد، تجارت با چین متوقف شده یا کاهش خواهد یافت، اصلا درست نیست، ما در این بازار کار خود را کردیم و مانند دیگر بازارهای صادراتیمان، در چین نیز کار کردیم. الان تعداد زیادی از ایرانیها با چین کار میکنند. اتاق ایران و چین، چند هزار نفر عضو دارد و کار در بسیاری از بخشها ادامه دارد. این حرفها هم مانند همان شایعاتی است که میگویند، عسگراولادی 8 میلیارد دلار ثروت دارد و املاک و داراییهای عجیب را به او نسبت میدهند که نمیدانیم این دروغها از کجا شکل گرفته و با چه هدفی منتشر میشود.
توصیه بسیاری از فعالان اقتصادی این است که برای پیشرفت باید از شراکت دوری کرد اما شما مسیری کاملا متفاوت را طی کردهاید. رمز بقای این تجارت در طول تمام این سالها، چه بود؟
شراکت ما امروز هم مانند همان 6 دهه گذشته است. امروز فرزندان ایشان در شرکت هستند و کار طبق روال سابق ادامه دارد، هر چند کار نسبت به قبل کم شده اما اصول ابتدایی پا برجاست. ما هیچوقت نخواستیم که جدا شویم و شراکت را تمام کنیم. وقتی رفاقت و شراکت شکل میگیرد، نباید عصبانی شد، باید نحوه تعامل را یاد گرفت. اعتماد، اصلیترین رکن این شراکت بود. ما در طول تمام این سالها هیچگاه از هم نپرسیدیم که فلان معامله چه شد یا سود به کجا رفت. هر کس به اندازه نیاز خود بر میداشت و هر کس نتیجه معاملات خود را واریز میکرد. البته در پایان هر سال، حسابها و وضعیت را بررسی میکردیم اما اینطور نبود که اعتماد کنار برود یا سوالهای بیجواب به وجود آید و دلیل اینکه شراکت چند دهه ادامه پیدا کرد، همین بود. در شراکت ما چیزی که مطرح نبود، پول بود، هیچوقت درباره اینکه کداممان چقدر پول برداشتیم، اعتراضی مطرح نبود. حاج آقا در این سالها خیلی عصبانی میشد و من تلاش میکردم این عصبانیت را کم کنم. شرایط اقتصادی کشور و تصمیمات غلط ایشان را عصبانی میکرد. این ویژگی متفاوت ما بود که البته به تداوم این شراکت کمک میکرد، من تلاش میکردم ایشان را آرام کنم تا لااقل به خودشان آسیب نزنند. ما در طول تمام این سالها دو میز داشتیم که در یک اتاق قرار داشت. همیشه میزهایمان در کنار هم بود و تا آخر هم باقی ماند. دفتر کار اول ما، 10 متر بود و در آنجا میزمان روبهروی هم بود. در دفتر فعلی هم که تعداد اتاقهایش بیشتر شده، همچنان در یک اتاق ماندیم.
عسگراولادی رسانه را میشناخت و در این سالها، همواره در خبرها حضور داشت. آیا تقسیم کاری شکل گرفته بود که ایشان در خبرها باشد اما شما حضور گسترده نداشته باشید؟
ایشان از سالها پیش باتوجه به حضور در اتاق در رسانهها بودند اما من با وجود حضور در اتاق و اتحادیه خشکبار، چندان وارد رسانهها نشدم. چند وقت قبل از یک برنامه تلویزیونی آمدند برای مصاحبه، آنقدر صحبتها را کم کردند که عملا بخش مهمی از صحبتها باقی نمانده بود. وقتی بنا نیست حرفهای ما را پخش کنند و انتقادات ما را منعکس کنند، این مصاحبهها هم فایدهای ندارد. مثلا دستورالعملهای ارزی سال قبل که به تعهدات ارزی منجر شد، مشکلساز شد اما حرفهای ما را نشنیدند و انعکاس هم ندادند، از این رو کمتر رسانهای بودهایم اما حاج آقا همواره در رسانه حضور داشت و تلاش میکرد حرفهای خود را بزند. از زمان حضور در اتاق بازرگانی، این حرفها جنس حمایت از فعالان اقتصادی را نیز پیدا کرد و تا روزهای پایانی زندگیشان نیز ادامه داشت.
منبع: شریان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shariyan.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شریان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۵۲۹۵۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قیمت هتل وان فوریه 2024
شاید برایتان جالب باشد که بدانید قیمت هتل وان در مقایسه با هتلهای داخلی نه تنها گرانتر نبوده بلکه در برخی موارد ارزانتر نیز خواهد بود. بنابراین با کمی مدیریت هزینهها میتوانید یک سفر عالی با بودجهای مناسب کشور زیبای ترکیه داشته باشید.
آشنایی با هتلهای وان و قیمت رزرو آنهادر چند سال گذشته وان نسبت به قبل تغییرات بسیاری داشته و هتلها، مراکز خرید و مجتمعهای تفریحی بسیاری در آن ساخته شده است. از این رو شما برای سفر به این شهر مشکل چندانی برای رزرو هتل نخواهید داشت. در ادامه با تعدادی از شناختهشدهترین هتلهای وان آشنا خواهیم شد.
هتل الیت ورد وانهتل الیت ورد وان یکی از هتلهای پنح ستاره در این شهر است که هزینه رزرو آن از شبی حدود پنج میلیون تومان آغاز میشود. هتل 230 اتاق و واحد اقامتی دارد که میتوانید متناسب با تعداد نفرات خود انها را انتخاب کنید. تمامی اتاقهای هتل عایق صدا دارد تا شما نهایت سکوت و آرامش را در زمان اقامت خود تجربه کنید. استخر سرپوشیده، حمام ترکی، مرکز سونا، ماساژ و اسپا، مرکز تناسب اندام، فروشگاههای متعدد و همکاری با پرسنلی حرفهای و دوره دیده از امکانات این هتل به شمار میرود.
هتل دابل تری بای هیلتونیکی دیگر از هتلهای عالی و درجه یک در وان با پنج ستاره هتل دابل تری بای هیلتون است. این هتل تنها چند قدم با دریاچه وان فاصله داشته و اتاقهای آن چشم انداز بسیار زیبایی دارند. همچنین رستوران بین المللی و کافه 24 ساعته هتل به شما این امکان را میدهد غذاهای ترکی، ایتالیایی، فست فود یا میان وعدههایی لذیذ نوش جان کنید. میتوانید خودرو بدون راننده اجاره کنید و خودتان در شهر رفت و آمد کنید. فضای سبز زیبا، آرایشگاه، پارکینگ رایگان، استخر، سونا، صرافی و وسایل بدنسازی از امکاناتی است که این هتل در اختیار شما قرار میدهد. قیمت هتل وان تری بای هیلتون از شبی حدود چهار میلیون و 500 هزار تومان آغاز میشود.
هتل گرند وانهتل گرند وان یک هتل سه ستاره است که درکنار قیمت بسیار مناسب و مقرون به صرفه، اقامتی آرام و لذت بخش را برای شما رقم خواهد زد. هتل یک رستوران آلاکارته و یک بار 24 ساعته دارد تا شما برای سرو غذا یا نوشیدنی نیازی به خروج از هتل نداشته باشید. اگر سفر شما به وان یک سفر کاری است، این هتل با امکاناتی مانند سالن کنفرانس مجهز به تمامی تجهیزات میتواند یک گزینه عالی برای شما باشد. اتاقهای سینگل، دبل و تریپل از جمله اتاقهای هتل است که میتوانید آنها را رزرو کنید.
از جمله امکانات هتل میتوان به پارکینگ، اینترنت رایگان پر سرعت، کرایه خودرو بدون راننده، خدمات مخصوص معلولین و صندوق امانات اشاره کرد. هزینه اقامت در اتاقهای این هتل از شبی حدود دو میلیون تومان آغاز میشود.
رزرو هتل وان اینترنتیهیچ چیز مانند یک محل اقامت بد نمیتواند شیرینی سفر را به کام شما تلخ کند. از این رو سعی کنید قبل از آغاز سفر محل اقامت خود را رزرو کرده و از کیفیت آن مطمئن شوید. اگر فکر میکنید رزرو هتل در وان و پرداخت قیمت هتل وان کار سخت و پیچیدهای است، سخت در اشتباه هستید.
با کمک سایت علی بابا شما میتوانید به راحتی و به صورت آنلاین هر هتلی در شهر وان را انتخاب کرده، هزینه یک شب اقامت آن را به عنوان پیش پرداخت واریز کرده و آن را رزرو کنید. رزرو هتل در وان نیز مانند هتلهای داخلی انجام میشود. شما در علی بابا میتوانید هتلهای موجود در وان به همراه امکانات و ویژگیهای هرکدام را بخوانید. هتل مورد نظرتان را برای اولین روز سفر انتخاب کرده و رزرو کنید. هزینه رزرو با کارت بانکی و با تومان پرداخت میشود و شما نیازی به جابهجایی و انتقال پول از تومان به لیر نخواهید داشت.
کد خبر 846937 برچسبها بازار خودرو