ناگفتههای همسر شهیدی که در راه امنیت کشور دعوت حق را لبیک گفت
تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۵۳۸۳۲۸
شهدا چاردیواری منزل را تا چاردیوار کشور گسترش دادند و برای حفظ امنیت این چار دیواری جان خود را دادند. آنها خانواده خود را امانت در میان ما جا گذاشتند و تنها خواسته آنان امانتداری است.
به گزارش شریان نیوز،دیدار با خانواده شهدا حال و هوای عجیبی دارد با خضوع و خشوع از مهمانان پذیرایی میکنند. آنچنان صمیمتی از خود نشان میدهند که به راستی احساس میکنی آنان مهمان و شما میزبان هستید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آنان همسران و فرزندان خود را در راه اسلام و ایران دادند و با میزبانی گرم خودگویی هرچه مانده را برای شما میدهند. هرچند که همسران و فرزندان خود را هم در راه آرامش و آسایش ایران و ایرانی دادند.
راضی از دادن همسر در راه خدا و دین و نگران از باقیماندهها و یادگاران شهدا هستند. آنان یکی را در راه دین دادند و یکی را برای دینداری آماده میکنند. انتخابی سخت در ابتدا و نگرانی در آینده سهم مادران و همسران شجاع شهدا است.
زمانی که به منزلشان وارد میشویم کوهی از محبت نثارتان میکنند و میدانند که چه کسی در راه چه دادهاند، پس اجر خود را با خویشتنداری بیشتر میکنند.
شهدا خانواده خود را در میان ما گذاشتند و برای خانواده ما به دفاع از حریم وطن رفتند. آنان بهترینهای خانه را در میان ما به امانت گذاشتند و برای بهترینهای خانواده ما به میدانهای جنگ رفتند.
امنیت وطن را به امنیت چهار دیواری خود ترجیح و آن را تا چهار دیوار کشور گسترش دادند و حال نوبت به ما رسیده که آرامش و احساس امنیت را به خانه و خانواده آنها اهدا کنیم. شهدا برای حفظ امنیت کشور از دنیا و دنیاییهای خود گذشتند و آن را به ما دادند و حال نشستند تا ببینند ما برای دنیاییهای آنان چه میکنیم.
به راستی وقتی پای صحبت آنان مینشینیم میفهمیم که هیچ برای آنان نکردیم. برای دنیای آسمانیها هیچ نکردیم. خانواده شهید علیرضا پناهپوری این بار دعوت بسیج رسانه را لبیک گفتند و آداب میزبانی را برای خبرنگاران به جا آوردند.
سلیمه عباسزاده همسر شهید علیرضا پناهپوری از شهدای لشکر ۱۴ امام حسین (ع) که در حادثه تروریستی در محور خاش- زاهدان به شهادت رسید، درباره شخصیت و اخلاق شهید اینگونه میگوید: شهید بسیار خانواده دوست و در زندگی خوشاخلاق بودند، ایشان حساسیت خاصی بر روی تربیت و نماز و عبادت تک فرزند خود داشتند.
همسر شهید وقتی زمان صحبت از لحظه شنیدن خبر شهادت همسر میرسد با صدایی لرزان میگوید: در تماس آخر احساس کردم استرس خاصی در صدای ایشان هست. به من گفتند که درحال حاضر نمیتوانم صحبت کنم و خودم تماس میگیرم. من اصلا فکر نمیکردم که اتفاقی بیفتد. زمانی که همسرم سوریه بودند همیشه نگران بودم هر زمان که در میزدند من منتظر خبر شهادت ایشان بودم، ولی برای این سفر اصلا فکرم به شهادت نمیرسید. گویی قسمت این بود که در راه امنیت شهید شود.
وی ادامه میدهد: به خاطر تماسهای ناموفق دلشوره گرفتم، دستانم شروع به لرزیدن کرد، به سراغ همسر شهید امیری همکار شهید رفتم، ولی ایشان هم خبری نداشتند تا اینکه برای خبر دادن به ما آمدند و گفتند که احتمال دارد همسر شما هم جزء شهدا باشند. حسینم که متوجه شد سرش را گرفت و گفت: «میگویند بابام شهید شده.» حسین من هنوز باور نمیکند پدرش شهید شده است.
همسر شهید در پاسخ به این سئوال که اگر برگردید به عقب باز هم این انتخاب را دارید؟ پاسخ میدهد: حتما انتخاب من همین زندگی است. به علت صداقت و اخلاق ایشان من از انتخابم راضی هستم. الان هم آرزو دارم زندگی ۱۶ سال به عقب برگردد و من دوباره آن روزگار را ببینم، ولی نبودن ایشان در زندگی برای من و حسین بسیار سخت است.
او همچنین ادامه میدهد: حسین بعد از شهادت پدرش بیشتر روی من حساس شده و مدام از من مراقبت میکند. ولی او مدام گریه میکند و از نبودن پدر ناراحت است و احساس تنهایی میکند.
مادر نگران آرامش فرزند، غافل از اینکه پدر شهید خود از دنیایی دیگر به فرزند راهوچاه را نشان میدهد. حالا دیگر پسر ۱۰ ساله مرد خانه شده و سعی میکند رسم امانتداری را به خوبی به جا بیاورد. نگران و مراقب مادر است، این احساس مسئولیت فرزند در قبال مادر و قولی که به پدر هنگام رفتن داده است را میرساند.
این رسم شهداست که وقتی میروند همسران را اول به خدا و دوم به مردهای کوچک خانه میسپارند و حسین به رسم امانتداری که آن را نیز از پدر آموخته سعی میکند، خوب درسی پس دهد و سربلند بیرون بیاید. هرشب با پدر زمزمه میکند که پدر امانتت را امروز نیز خوب نگه داشتم، خدای فردا نیز بزرگ است من هستم پس آسوده خاطر باش.
منبع: شریان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shariyan.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شریان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۵۳۸۳۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای کشتی ابراهیم هادی با قهرمان جهان | هدایت گنده لاتها به هیئت و زورخانه
همشهری آنلاین - مهناز عباسیان: طبق مصوبه سال ۱۴۰۱ شورای عالی انقلاب فرهنگی، اول اردیبهشت سالروز تولد شهید ابراهیم هادی در تقویم رسمی کشور به عنوان روز «شهدای ورزشکار» نامگذاری شده است. این روز بهانه به دست ما داد تا یادی کنیم از این شهید قهرمان.
شروع با ورزش باستانیابراهیم هادی در اول اردیبهشت سال ۱۳۳۶ در محله شهید آیت الله سعیدی حوالی میدان خراسان متولد شد؛ او چهارمین فرزند خانواده بود با این حال پدرش، مشهدی محمدحسین، به او علاقه خاصی داشت. او نیز منزلت پدر خویش را به درستی شناخته بود پدری که با شغل بقالی توانسته بود فرزندانش را به بهترین نحو تربیت کند. ابراهیم نوجوان بود که طعم تلخ یتیمی را چشید؛ از آنجا بود که همچون مردان بزرگ، زندگی را به پیش برد. او دوران دبستان را به مدرسه طالقانی رفت و دبیرستان را نیز در مدارس ابوریحان و کریم خان زند پشت سر گذاشت. در نهایت در سال ۱۳۵۵ دیپلم گرفت. او به شدت اهل ورزش بود و با ورزش پهلوانی یعنی ورزش باستانی شروع کرد؛ البته در والیبال و کشتی هم بینظیر بود، هرگز در هیچ میدانی پا پس نکشید و مردانه میایستاد. مردانگی او را میتوان در ارتفاعات سر به فلک کشیده بازی دراز و گیلانغرب تا دشتهای سوزان جنوب مشاهده کرد. حماسههای او در این مناطق هنوز در اذهان یاران قدیمی جنگ ماندگار شده است. در والفجر مقدماتی، ۵ روز به همراه بچههای گردانهای «کمیل» و «حنظله» در کانالهای فکه مقاومت کردند، اما تسلیم نشدند. سرانجام در ۲۲ بهمن سال ۱۳۶۱ بعد از فرستادن بچههای باقی مانده به عقب، تنهای تنها با خدا همراه شد و دیگر کسی او را ندید.
هدایت گنده لاتها به هیئت و زورخانهدر کتاب «سلام بر ابراهیم» یکی از دوستان شهید ابراهیم هادی در خاطرهای از او میگوید: «بارها میدیدم ابراهیم با بچههایی که نه ظاهر مذهبی داشتند و نه به دنبال مسائل دینی بودند، رفیق میشد. آنها را جذب ورزش میکرد و به مرور به مسجد و هیئت میکشاند. یکی از آنها خیلی از بقیه بدتر بود؛ همیشه از خوردن مشروب و کارهای خلافش میگفت! اصلاً چیزی از دین نمیدانست؛ نه نماز و نه روزه. به هیچ چیز هم اهمیت نمیداد. حتی میگفت تا حالا هیچ جلسه مذهبی یا هیئت نرفتهام. به ابراهیم گفتم: آقا ابراهیم، اینها کی هستند دنبال خودت میاری؟ با تعجب پرسید: چطور؟ چی شده؟ گفتم: دیشب این پسر پشت سر شما وارد هیئت شد؛ بعد هم آمد و کنار من نشست. حاج آقا صحبت میکرد از مظلومیت امام حسین و کارهای یزید میگفت و این پسر هم خیره خیره و با عصبانیت گوش میکرد. وقتی چراغها خاموش شد، به جای این که اشک بریزد مرتب فحشهای ناجور به یزید میداد. ابراهیم داشت با تعجب گوش میکرد و یک دفعه زد زیر خنده. بعد هم گفت: «عیبی نداره! این پسر تا حالا هیئت نرفته و گریه نکرده، مطمئن باش با امام حسین علیه السلام که رفیق بشه تغییر میکنه؛ ما هم اگر این بچهها را مذهبی کنیم هنر کردیم.» دوستی ابراهیم با این پسر به جایی رسید که همه کارهای اشتباهش را کنار گذاشت، یکی از بچههای خوب ورزشکار شد، چند ماه بعد و در یکی از روزهای عید همان پسر را دیدم که بعد از ورزش جعبه شیرینی خرید و پخش کرد و گفت: رفقا! من مدیون همه شما و مدیون آقای ابراهیم هستم. از خدا خیلی ممنونم؛ من اگر با شما آشنا نشده بود معلوم نبود الان کجا بودم؟ ما هم با تعجب نگاهش میکردیم؛ با بچهها آمدیم بیرون، توی راه به کارهای ابراهیم دقت میکردم. چقدر زیبا یکی یکی بچهها را جذب ورزش میکرد و بعد هم آنها را به مسجد و هیئت میکشاند و به قول خودش «میانداخت تو دامن امام حسین.» یاد حدیث پیامبر به امیرالمومنین افتادم که فرمود: «یا علی اگر یک نفر به واسطه تو هدایت شود از آنچه آفتاب بر آن میتابد بالاتر است.»
ماجرای کشتی با قهرمان جهاندر همین کتاب حسین الله کرم دوست شهید در خاطرهای از شهید ابراهیم هادی میگوید: «سیدحسین طحامی، کشتیگیر قهرمان جهان، به زورخانه ما آمده بود و با بچهها ورزش میکرد، هر چند مدتی بود که سید به مسابقات قهرمانی نمیرفت، اما هنوز بدنی بسیار ورزیده و قوی داشت. بعد از پایان ورزش رو کرد به حاج حسن و گفت: «حاجی کسی هست با من کشتی بگیرد؟ حاج حسن نگاهی به بچهها کرد و گفت: ابراهیم. بعد هم اشاره کرد برو وسط. معمولاً در کشتی پهلوانی حریفی که زمین بخورد یا خاک شود، میبازد. کشتی شروع شد همه ما تماشا میکردیم. مدتی طولانی دو کشتیگیر درگیر بودند اما هیچکدام زمین نخوردند؛ فشار زیادی به هر دو نفرشان آمد، اما هیچکدام نتوانست حریفش را مغلوب کند، این کشتی پیروز نداشت. بعد از کشتی سیدحسین بلند بلند میگفت: بارک الله، بارک الله، چه جوان شجاعی، ماشاءالله پهلوان.»
۵۱۳۵ شهید ورزشکار در کشور«مهدی میرجلیلی» رئیس سازمان بسیج ورزشکاران کشور با بیان اینکه جامعه ورزشی در عرصههای سخت مانند ۸ سال دفاعمقدس و عرصههای جنگ نرم و مسئولیتهای اجتماعی ایفای نقش کردند، تأکید می کند: «وجود بیش از ۵ هزار شهید ورزشکار در دوران دفاعمقدس نشان از بصیرت، معرفت و عرق ملی جامعه ورزشی کشور است که سکو و مدال قهرمانی را رها کردند و در جبهههای نبرد حق علیه باطل حضور پیدا کرده و مدال آنها پلاکشان شد. باتوجه به وجود ۵۱۳۵ شهید ورزشکار در کشور، سالروز تولد شهید ابراهیم هادی، روز شهدای ورزشکار نامگذاری شده است. در سراسر کشور برنامههای متنوعی همچون دیدار و تجلیل از خانوادههای شهدای ورزشکار، عطرافشانی گلزار شهدا، یادآورههای خانوادگی و شهرستانی شهدا، برگزاری مسابقات فرهنگی از وصیتنامه و دلنوشتههای شهدا، برگزاری مسابقات و همایشها و جشنوارههای ورزشی به نام شهدای ورزشکار و پویش اهدای مدال قهرمانی به خانواده شهدا در نظر گرفته شد. هم چنین در بهشت زهرا و در کنار یادمان شهید ابراهیم هادی، مراسمی با حضور خانواده این شهید بزرگوار و چند تن خانوادههای شهدا با محوریت و فعالیت کمیت ملی المپیک، وزارت ورزش و جوانان و بسیج ورزشکاران برگزار شد و امیدوارم بتوانیم با برگزاری این یادآورهها و معرفی شهدا، سیره و منش شهدا و غیرت ملی و مردمداریشان را در جامعه ورزش جاری کنیم.» وی با اشاره به اینکه جامعه ورزشی کشور بیش از ۱۳۵ شهید مدافع حرم دارد، گفت: «امروز جامعه ورزش به این قهرمانان و پهلوانان واقعی افتخار میکند. شهدای ورزشکار در ۲ میدان جنگیدند؛ یک میدان جنگ سخت چه در دفاعمقدس و چه در دفاع از حرم و یک میدان هم جهاداکبر بود؛ چراکه آنها میتوانستند برای دستیابی به مدال و شهرت، به میدان جنگ سخت نروند.»
کد خبر 846063 برچسبها ویژه ورزشی دفاع مقدس شهید ورزش