حمله مجدد نایبرئیس فوتبال کلمبیا به کیروش
تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۵۳۹۷۲۰
نایب رئیس فدراسیون فوتبال کلمبیا از سرمربی تیم ملی این کشور به خاطر تصمیمی که برای تغییر در کادر فنی این تیم اتخاذ کرده است، انتقاد کرد.
به گزارش مشرق، آلوارو گونسالس آلساته، نایب رئیس فدراسیون فوتبال کلمبیا بار دیگر از کارلوس کیروش انتقاد کرد و این بار از تصمیم او به خاطر برکنار کردن مربی دروازهبانان قبلی تیم ملی کلمبیا و روی کار آوردن یک مربی ایرلندی به جای او.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیشتر بخوانید:
کیروش با فساد مالی در کلمبیا جنجالساز شدآلساته در گفتوگو با برنامه VBAR در رادیوی کلمبیا درباره تصمیم کیروش برای تغییر مربی دروازهبانهای تیم ملی فوتبال کلمبیا اظهار داشت: من برای معیارهای پروفسور کیروش احترام زیادی قائلم اما با تصمیم او برای به راه انداختن این بدعت همنظر نیستم.
آلساته در توضیح دلیل مخالفتش با تصمیم کیروش هم گفت: به نظر من اشتباه بزرگی است که کسی را به عنوان مربی دروازهبان تیم ملی انتخاب کنیم که بومی نیست و هیچ شناختی از بازیکنان فوتبال کشور ندارد آن هم برای پست مهمی مانند دروازهبانی.
نایب رئیس فدراسیون فوتبال کلمبیا پیش از این هم از ماجرای عدم حضور خامس رودریگس در دو بازی دوستانه اخیر تیم ملی کلمبیا مقابل تیمهای ملی شیلی و الجزایر و دلایل ضد و نقیضی که برای آن ذکر شده، جنجال بزرگی به راه انداخت، انتقاداتی انجام داده بود.
ابتدا گفته شد که هافبک رئال مادرید از کیروش خواسته به او اجازه بدهد تا در مادرید بماند و برای جلب نظر زیدان و افزایش شانس خود برای رسیدن به ترکیب اصلی کهکشانیها تلاش کند. همچنین گفته شد که خامس به دلیل مصدومیتی جزئی از کیروش خواسته او را از حضور در اردوی تیم ملی کلمبیا معاف کند.
کیروش در مصاحبهای این موضوع را تکذیب کرد و عدم دعوت از خامس را یک تصمیم کاملاً فنی دانست. تناقضگوییهای رامون خسورون، رئیس فدراسیون فوتبال کلمبیا درباره این ماجرا هم بر جنجالها دامن زده است. او ابتدا گفت میان خامس و کیروش توافقی صورت گرفته تا بازیکن رئال مادرید به اردوی تیم ملی کشورش نرود. او یک روز بعد بیانیهای منتشر کرد که حرف قبلیاش را نقض میکرد. همین مسئله باعث شده است که آلوارو گونسالس آلساته، نایب رئیس فداسیون فوتبال کلمبیا از وجود ابهام درمورد این ماجرا انتقاد کند.
او گفت: تعجب کردم وقتی شنیدم که کیروش گفت با خامس رودریگس توافق کرده که او به اردوی تیم ملی نیاید. من این را صرفاً بدعتی میدانم که کیروش آن را آغاز کرده و باید دید چه نتیجهای خواهد داشت.
آلساته سپس درباره تناقضگوییهای خسورون و کیروش هم گفت: من در حرفهای دو نفری که انتظار میرفت یک چیز بگویند، تناقض میبینم. اگر قرار است دروغ بگوییم، پس بیاید همگی با هم دروغ بگوییم.
منبع: تسنیممنبع: مشرق
کلیدواژه: بازار سکه و ارز اربعین تحولات عراق تحولات یمن کارلوس کی روش سرمربی فدراسیون فوتبال تیم ملی کلمبیا نایب رییس انتقاد حمله
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۵۳۹۷۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سفر به ایران قدیم؛ لشکر شاه با کوچکترین خط میتوانست از هم بپاشد
سر هارفورد جونز بریجز (۱۱۴۲-۱۲۲۵) دیپلمات و نویسنده اهل انگلستان بود. او نخستین وزیرمختار دولت بریتانیا در ایران بود. هارفورد جونز در جوانی به کمپانی هند شرقی پیوست و در جایگاه نمایندهٔ این شرکت میان سالهای ۱۱۶۱-۱۱۷۲ در بصره خدمت کرد.
همچنین از ۱۱۷۶-۱۱۸۴ را در بغداد سپری کرد. او که چیرگی بسیاری در زبانهای شرقی یافته بود با پشتیبانی رابرت داندس در سمت نمایندهٔ فوقالعادهٔ بریتانیا به ایران در دوره فتحعلیشاه فرستادهشد.
به گزارش انتخاب، وی در ۱۸۳۳ کتابی را به نام دودمان قاجار که ترجمهای از کتابی دستنویس ایرانی بود را به چاپرساند. در ۱۸۳۸ نیز جزوهای را دربارهٔ علایق انگلستان در ایران منتشر کرد.
من کلمه «خطرناک» را برای این اردو زدنهای شاه به کار بردم - خصوصاً در اوجان - زیرا مطمئنم که به خاطر نامناسب بودن و ضعف نگهبانی و اقدامات احتیاطی نظامی گروهی نسبتاً کوچک از نظامیان روس به راحتی میتواند شبانه به اردوی شاه در اوجان شبیخون بزند و آن را به هم بریزد و پراکنده سازد درست است که رود ارس مابین اردوی شاه و نیروهای روسی قرار داشت اما هیچ پست نگهبانی یا دیده بانی در سواحل آن رود مستقر نبود و محلهای مختلفی از رود که به راحتی میشد از آنجا عبور کرد بدون نگهبان رها شده بود و با توجه به غنایم بسیاری که روسها میتوانستند از اردوی سلطنتی غارت کنند، برایم بسیار حیرتآور بود که چرا ژنرال توماسف هرگز اقدام به این کار نکرد.
از این گذشته هنگامی که در شورای وزیران و فرماندهان در خیمه شاه حضور داشتم دریافتم که اطلاعات وزیران ایرانی از کمیت و کیفیت واقعی نیروهای روسی در مرزهایشان و خصوصاً محل استقرار آنها قدرت تحرکشان تجهیزات و امکاناتشان چقدر مبهم و ناقص و در بسیاری موارد مخالف با واقعیت است به طوری که نه فقط شدیداً باعث تعجبم، شد احساس خطر هم کردم که نتیجه نهایی این جهل و بی اطلاعی و این غفلت از بدیهیترین قوانین نظامی چه خواهد بود.
من آشنایی زیادی با فنون نظامی ندارم اما فکر میکنم عقل سلیم میگوید هنگامی که حمله شبانهای انجام شود و گروهی که به آن حمله میشود، قبلاً هیچ ترتیبی برای جمعآوری افراد و دفاع همه جانبه در نظر نگرفته، باشد آن وقت در میان آن آشفتگی و بی نظمی و در مقابل سربازان دشمن هیچ چارهای ندارند جز این که طبق اصل اساسی جانت را نجات بده پا به فرار بگذارند.
من تا مدتی پس از ورود هیئت نمایندگی به اردوی سلطنتی در چمن اوجان وضعیت لشکر شاه را اینگونه میدیدم که حتی در مقابل کوچکترین، خطر میتوانست از هم بپاشد و پراکنده شود؛ نه چون به اندازه کافی دل و جرئت نداشتند که هر کس ایرانیان را بشناسد میداند که در دلاوری و تهور، چیزی کم ندارند - بلکه چون آن چیزی را نداشتند که بدون آن دل و جرئت به کاری نمیآید نهایتاً توصیهها و تذکرات مکرری که به وزیران ایرانی شد و آنها هم به عرض شاه رساندند، تأثیر کرد و باعث شد اوضاع کمی بهتر شود.
قبلاً اشاره شد که نایب السلطنه و برادرش محمد علی میرزا در اغلب موارد با هم اختلاف نظر داشتند اما شاید اصلیترین اختلافشان بر سر نیاز و ضرورت آشنایی ایرانیان با قواعد انضباطی و فنون نظامهای اروپایی بود. عباس میرزا میگفت باید همه چیز را تا حد امکان به روش اروپایی ترتیب، داد ولی محمد علی میرزا با او مخالفت میکرد و میگفت روشهای سنتی ایرانی کفایت میکند و باید از همان اسلحههای قدیمی استفاده کرد یعنی شمشیر، گرز، نیزه تفنگهای سرپر یا چخماقی و زنبورک یا توپهای کوچکی که بر پشت شتر قرار میدادند.
نیروهای تحت الامر هر یک از دو شاهزاده، قبل از خروجشان از اردو از طرف شاه مورد بازدید قرار گرفتند. پیاده نظام نایب السلطنه که از طرف افسران فرانسوی تعلیم دیده بود مرا به یاد گروههای شبه نظامی (میلیشیا) میانداخت که تازه تأسیس شدهاند و میخواهند تعلیم ببینند و تمرین کنند؛ لباس بیشتر آنها در وضعی بود که فکر میکنم یک افسر اروپایی خجالت بکشد که در رأس آنها وارد یک شهر شود.
توپخانه او اگر نه مطلقا در مرحله نوزایی یا جنینی مطمئناً در مراحل اولیه کودکی بود و منظره صف جمع آنها بدن مرا لرزاند که اگر اینها مجبور به مقابله با یک نیروی منظم روسی - حتی اگر تعدادشان خیلی کمتر و به نسبت یک به ده باشد - شوند، چه بر سر نایب السلطنه و کشورش خواهد آمد. سواره نظام نایب السلطنه که تقریباً هفتصد تا هزار نفر بودند نمایش جالبی از دلاوری و توانایی سواره نظام ایرانی اجرا کردند.
کانال عصر ایران در تلگرام