Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار ایلنا، حسین دهلوی یکشنبه (28 مهرماه) پس از تحمل یک دوره طولانی بیماری دارفانی را وداع گفت. او به تایید بسیاری از بزرگان حال حاضر موسیقی و به گواه آثار شاخص‌اش یکی از چهره‌های ماندگار موسیقی ایرانی به حساب می‌آید. این آهنگساز طی سال‌های فعالیتش در عرصه موسیقی چه در آن زمان که مدیریت هنرستان موسیقی را به عهده داشت و چه سال‌های پیش از آن، به تربیت شاگردان بسیاری پرداخت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

دهلوی طی دوران حیاتش سختی‌ها و مرارت‌های بسیاری را تحمل کرد. اپرای مورد علاقه‌اش «مانا و مانی» هیچگاه اجرا نشد و ارکستر سازهای مضرابی‌اش تعطیل شد و همین دو اتفاق او را به نوعی خانه‌نشین کرد. در این میان چند مسئله وجود داشت که همواره توسط برخی از افراد و رسانه‌ها بازگو و بازنشر شده است. بر اساس گفته‌های برخی هنرمندان؛ ماجرا از این قرار بوده که در دهه هفتاد، زنده‌یاد دهلوی ارکستر مضرابی را تاسیس می‌کند و این ارکستر در تالار وحدت به اجرای برنامه می‌پردازد اما پس از مدتی کوتاه ارکستر مضرابی با ترکیب دیگری به رهبری فرهاد فخرالدینی روی صحنه می‌رود. خانواده زنده‌یاد دهلوی یکی از دلایل خانه‌نشین شدن این موزیسین را همین اتفاق می‌دانند. پس از آن اتفاق است که زنده‌یاد دهلوی با دلخوری از کار کناره می‌گیرد زیرا معتقد است که فخرالدینی به نوعی جای او را گرفته است. با این وجود فرهاد فخرالدینی خود را در پذیرفتن رهبری ارکستر ملی ایران بی‌تقصیر می‌داند و برخی از مسئولان و هنرمندان را در این رابطه گواه می‌گیرد که علی مرادخانی، مدیر سابق دفتر موسیقی وزارت ارشاد یکی از آنهاست. حسین علیزاده، محمد سریر و کامبیز روشن‌روان شاهدان دیگر او هستند.

علی مرادخانی که از سال ۱۳۶۹ تا ۱۳۸۳ مدیریت دفتر موسیقی وزارت ارشاد را برعهده داشته و از او به عنوان همکار فخرالدینی در راه‌اندازی ارکستر موسیقی ملی ایران یاد شده، در جهت شفاف‌سازی بیشتر درباره وقایع پیش آمده میان فرهاد فخرالدینی و زنده‌یاد دهلوی توضیحاتی ارائه کرد.

مرادخانی در ابتدا درباره تاریخچه شکل‌گیری ارکستر موسیقی ملی ایران گفت: در دوره شهرداری آقای کرباسچی که در فرهنگسرای بهمن راه‌اندازی شد آقای مهندس کاظمی که بعد از بهروز غریب‌پور مدیرعامل فرهنگسرا شد، می‌خواست ارکستری را راه‌اندازی کند. من پیشنهادی دادم و به ایشان گفتم به جای تاسیس دو ارکستر، شما بیایید ارکستر موسیقی ملی را درست کنید. ارکستر سمفونیک تهران را نیز که داریم.

مدیر سابق دفتر موسیقی وزارت ارشاد در ادامه گفت: از این موضوع چندی گذشت و اتفاقی نیفتاد. به همین دلیل ما خودمان در دفتر موسیقی، ارکستر ملی را تشکیل دادیم و آقای فخرالدینی و دوستان دیگر هم اعلام آمادگی کردند که این کار را انجام دهند. گفتیم کارهای ارکستر ملی را هم در همین مجموعه انجمن موسیقی انجام دهیم و حقوق‌هایشان را نیز بپردازیم. سپس آقای فخرالدینی آمد و کار را شروع کرد. به یاد دارم که در آن مقطع همه کارها را با آقای فخرالدینی شروع کردیم.

مشاور امور هنری وزیر ارشاد در این‌باره که قرار بوده مرحوم دهلوی رهبر ارکستر ملی باشد، گفت: تا جایی که من در جریان هستم دفتر موسیقی آقای فخرالدینی را به عنوان رهبر ارکستر ملی می‌شناخت.

مرادخانی افزود: اگر میان زنده‌یاد دهلوی و آقای فخرالدینی مسئله‌ای بوده، مناسبات بین خود این دو بزرگوار بوده است که من از آن بی‌خبرم. در رابطه با لزوم وجود ارکستر ملی  آنچه به یاد دارم این است که میان من، آقای کاظمی و دیگر مدیران موسیقی این بحث مطرح بود که با تاسیس ارکستر بتوانیم آواهای خودمان را در قالب ارکستر تولید و اجرا کنیم. البته قبلا  آقایان محمدرضا درویشی، کامبیز روشن‌روان و دیگر افراد در این زمینه کار کرده بودند.

مرادخانی گفت: به هرحال من خودم با آقای فخرالدینی در زمینه چند و چون راه‌اندازی ارکستر ملی شروع به بحث و برآورد بودجه کردیم، اما اینکه بین این دو هنرمند چه بوده و چه گذشته را نمی‌دانم.

وی یادآور شد: همان زمان بسیاری از دست‌اندرکاران هنر دوست داشتند و مایل بودند، همکار ارکستر ملی باشند. به هرحال مسئله سیاست‌گذاری نبوده است. بالاخره ناچار بودیم کار را به یک نفر واگذار کنیم که ما کار را به آقای فخرالدینی سپردیم. اینکه قرار بوده باهم کار کنند یا نه را در جریان نیستم.

ارکستر سازهای مضرابی حسین دهلوی در روزهایی تعطیل شد که علی مرادخانی بر مسند مدیریت دفتر موسیقی وزارت ارشاد نشسته بود. مدیر سابق دفتر موسیقی وزارت ارشاد، درباره چگونگی تعطیلی ارکستر سازهای مضرابی که زنده‌یاد دهلوی موسس و رهبرش بود نیز گفت: زمانی که آقای دهلوی ارکستر سازهای مضرابی را راه‌اندازی کرد، ما نیز حمایت مالی کردیم. یادم هست از زنده‌یاد فرامز پایور و اساتید دیگر خواهش کردم که در این زمینه آقای دهلوی را همراهی کنند. پس از مدتی که کار تمام شد و ارکستر مضرابی روی صحنه رفت، این ارکستر دیگر به فعالیت ادامه نداد. همان زمان به آقای حسین دهلوی گفتم که ما آمادگی داریم تا کماکان کار کنیم، اما ایشان خیلی مایل نبود و کار در همان اندازه ماند. ما اعلام آمادگی کردیم و چندبار هم با همدیگر ملاقات کردیم و با ایشان صحبت کردم و گفتم استاد هر وقت شما اعلام آمادگی کردید ما کماکان آماده‌ایم، ولی بعد از آن دیگر خبری از این مسئله نشد.

منبع: ایلنا

کلیدواژه: حسین علیزاده محمدرضا شجریان موسیقی وزارت ارشاد درگذشت کنسرت علی مرادخانی بنیاد رودکی تالار وحدت فرهاد فخرالدینی انجمن موسیقی محمد سریر دفتر موسیقی ارکستر ملی ایران حسین دهلوی موسیقی ایرانی مرتضی کاظمی علی تجویدی حسین دهلوی درگذشت رهبری ارکستر ملی سریال امام علی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۵۴۹۷۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دوقطبی‌سازی بین رهبری و دفتر ایشان؛ حمله روزنامه نزدیک به سپاه به شریعتمداری!

روزنامه اصولگرای جوان از آن‌ها که به دنبال دوقطبی سازی بین رهبری و دفتر ایشان هستند انتقاد کرد.

 

این روزنامه نوشت: نه آنکه بگوییم دفتر، خود آقاست؛ طبعاً چنین نیست، اما اینکه آنان در بیان مواضع رهبری، نقش مستقل یا خودسرانه دارند و می‌توانند نظری مخالف نظر رهبری را به عنوان نظر رهبری به جامعه قالب کنند و رهبری هم توانایی برخورد و کنترل اوضاع را ندارند، قابل پذیرش نیست.

سه روز از توییت یک عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبری درباره تذکر به مسئولان می‌گذرد و هنوز بحث‌ها پیرامون گشت ارشاد و دلیل تذکر رهبری و چرایی انتشار این توییت و موج حملاتی – شاید سازمان یافته- علیه دفتر حفظ و نشر آثار رهبری کم و بیش داغ است.

در ورای این بحث و مجادله، موضوعی مهم‌تر رخ نموده که اهمیت آن این قدرت را دارد که کل موضوع توییت و تذکر در برخی نحوه‌های اجرایی گشت ارشاد را صرفاً به عنوان یک «مصداق» از مفهوم خود قرار دهد. اما این موضوع مهم چیست؟ تلاشی منفور برای القای دوقطبی رهبری و دفتر رهبری.

دفتر رهبری یا دفتر حفظ و نشر آثار ایشان طبعاً همچون خود رهبری نیستند، اما این هم که تصور شود رهبر و دفتر دو قطب مخالف یکدیگر هستند، دور از تعقل و سیاست‌ورزی و همراه با تبعات خطرناکی است.

آنچه پس از توییت عضو دفتر نشر، در فضای مجازی از سوی جریانی تندرو غلبه یافت، القای خودسری این فرد و علنی کردن تذکر برخلاف نظر رهبری بود. برخی از مردم عادی هم، چون تذکر رهبر معظم انقلاب به فراجا را قابل هضم در چارچوب فکری خودساخته‌شان ندیدند، این تحلیل کذایی را به عنوان خبر صادق پذیرفتند که آن توییت خودسرانه زده شده است.

اما هیچ کس از میان این جمع نخواست به این موضوع فکر کند که مگر می‌شود خودسری در دفتر رهبری تا این حد برسد که علنی، رسمی و به اسم دفتر نشر، نسبتی –به زعم این افراد- خلاف واقع به رهبر انقلاب وارد شود و رهبر قدرت ساماندهی موضوع و برخورد با آن را نداشته باشند؟! و حتی پس از جنجال بسیار، آن فرد باز توییت دیگری بزند و بر توییت قبلی تأکید کند و باز رهبری و اطرافیان معتمد ایشان ساکت بمانند و او را توبیخ و مواخذه نکنند و به مردم نگویند که فریب او را نخورید؟!

کسانی که بر طبل دوقطبی «آقا و دفتر آقا» می‌کوبند، اعتبارزدایی از مواضع غیررسمی رهبری را همپای اعتبارزدایی از دفتر رهبری پیش می‌برند. اکنون درباره آگاهانه یا ناخودآگاه بودن چنین اقدامی نمی‌خواهیم اظهارنظر کنیم، اما پیشینه‌ای که از این اقدامات در خاطره سیاسی ما مانده، نشان می‌دهد که دفتر رهبری بهانه است. اینکه چرا می‌خواهند اعتبار این مواضع رهبری را دچار خدشه کنند، می‌تواند دلایلی داشته باشد که در این نوشتار صرفاً دلیلی برآمده از نگاه خوش‌بینانه ذکر می‌شود و باقی‌اش بماند برای بعد!

با نگاه خوش‌بینانه، ما با جماعتی مواجه هستیم که مطابق با نگاه خود و برای خود یک آیت‌الله خامنه‌ای ساخته‌اند که البته با آیت‌الله خامنه‌ای موجود، به لحاظ فکری متفاوت است. این جمع وقتی در برابر موضعی از رهبر قرار می‌گیرند که با نظرات خودشان مخالف است، به جای تطبیق خود بر ولایت، تلاش می‌کنند ولایت را بر اصول پذیرفته شده خود منطبق کنند و حداقل در دلشان برای عبور از نظر رهبری، توجیهی وجدان‌پسند دست و پا کنند.

یک دوره‌ای قصه ارشادی و مولوی بودن دستورات، ولی فقیه را علم و سعی کردند آن را تئوریزه هم بکنند، اما بازارش گرم نشد. تفسیر به رأی هم که همیشه شیوه‌ای مرسوم بوده است. اما در مواردی هم که مواضع رهبری با واسطه نقل می‌شدند، مسیر خدشه بر اعتبار راوی را طی کردند تا جایی که رهبری خود مواضع را علنی و به قولی «پشت بلندگو» بیان کنند.

در ماجرای نهی رئیس‌جمهور اسبق از کاندیداتوری در انتخابات ریاست‌جمهوری یک نفر از اعضای دفتر و نیز یکی از نزدیکان رهبر را به اقدام خودسرانه بی‌اطلاع رهبری متهم کردند. در ماجرای برجام یک عضو دیگر دفتر رهبری را، حالا در موضوع تذکر به برخی مسئولان، یک عضو دفتر نشر را.

در موضوع واکسن گفتند رهبر مخالف واکسن بوده و مجبورشان کرده‌اند مقابل دوربین‌ها آب مقطر بزنند، در موضوع تعطیلی حرم‌های اهل‌بیت برای کرونا، مقابل نمایندگان رهبری ایستادند و... چه آنکه در همه موارد ذکر شده، پذیرش این موضوع که رهبری نظری خلاف نظر آنان دارد، برایشان دشوار بود. هر کسی را هم که با آن‌ها موافق نبود، تکفیر کردند، چنانکه اکنون هر منتقدی به بخشی از عملکرد گشت ارشاد را دنباله‌رو‌های اسرائیل و یهودی و اشاعه دهنده فحشا و منکر می‌دانند!

تبعات خطرناک این تندروی‌های تکفیری، به همین جا ختم نمی‌شود. امام خمینی هنوز در قید حیات بودند که برخی – از نهضت آزادی تا بیت آیت‌الله منتظری- به احمد آقا، فرزند ایشان تهمت جعل دستخط امام را زدند، چه آنکه آن نظرات را برنمی‌تافتند. آن تهمت‌ها در ظاهر به مرحوم احمد خمینی بود، در باطن، اما به خود امام می‌خورد که آن همه از اقتدار خویش دور مانده که نزدیکان‌شان توانایی جعل دستخط‌شان را یافته‌اند و ایشان حتی پس از اطلاع عموم هم توانایی برخورد با جاعل و جاعلان را ندارند! هیهات!

اکنون هم این‌گونه است. رهبری که این جماعت می‌خواهند باید نقطه‌ضعفی داشته باشد. هیهات! آیت‌الله خامنه‌ای رهبر قدرتمندی است که به یک اشاره‌اش، خاکی که رژیم صهیونیستی اشغال کرده، هدف قرار می‌گیرد و معادلات سیاسی و نظامی جهان را تغییر می‌دهد، حال بگوییم اعضای دفترش می‌توانند به ایشان دروغ ببندند و بساط‌شان هم جمع نشود؟! از سویی، چه استبعادی است که این اعتبارزدایی‌ها بعدتر به همان تهمت‌های جعل دستخط نرسد و حکایت تلخ علیه امام را علیه رهبری هم نشنویم؟

تبعات خطرناک دوقطبی‌سازی از آقا و دفتر آقا را می‌بینید؟ نه آنکه بگوییم دفتر، خود آقاست؛ طبعاً چنین نیست، اما اینکه آنان در بیان مواضع رهبری، نقش مستقل یا خودسرانه دارند و می‌توانند نظری مخالف نظر رهبری را به عنوان نظر رهبری به جامعه قالب کنند و رهبری هم توانایی برخورد و کنترل اوضاع را ندارند، قابل پذیرش نیست.

دیگر خبرها

  • سروده‌ای که رهبر انقلاب در آستانه وعده صادق خواندند
  • نقش مشکوک ویراستی در ویترین سازی برای مسئولان
  • حمله کنندگان سایبری به عضو دفتر رهبری، از چه کسانی خط می‌گیرند؟
  • دوقطبی‌سازی بین رهبری و دفتر ایشان؛ حمله روزنامه نزدیک به سپاه به شریعتمداری!
  • اعتراض تند روزنامه جوان به حسین شریعتمداری
  • اعتراض تند روزنامه نزدیک به سپاه به حسین شریعتمداری
  • تبعات خطرناک  القای دوقطبی  «آقا و دفتر آقا»
  • پس‌لرزه حمله تند حسین شریعتمداری به توئیت عضو دفتر رهبری | این توئیت‌ها بدون هماهنگی نیست؟
  • پس لرزه حمله تند حسین شریعتمداری به عضو دفتر رهبری
  • حتی برای دفتر رهبری هم در پیام رسان ایتا جا تنگ شد