زمان جراحی یارانهها فرا رسیده است/ نظام یارانهای بزرگترین تهدید حیات اقتصاد ایران است
تاریخ انتشار: ۱ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۵۴۹۸۲۷
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، ماجرای یارانه وقتی شکلی فاجعهبار میگیرد که مشخص نیست چه میزان از این رقم بسیار بزرگ، به اقشار کمدرآمد میرسد و پرداخت یارانه به این شکل، اساسا چه میزان توانایی دستیابی به اهدافش را دارد؟ منتقدان شرایط فعلی میگویند وقتی در سال بیش از 600 هزار میلیارد تومان یارانه به سوخت و انرژی پرداخت میشود، در عمل، این پولدارها هستند که از دولت کمک میگیرند و اقشاری که هدف پرداخت یارانه هستند، نه از یارانه بنزین بهرهای میبرند و نه مانند ثروتمندان، از مصرف بالای برق، گاز یا آبشان از دولت تخفیف میگیرند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این انتقادها که سبقهای طولانی دارد، در ماههای اخیر با یک پشتگرمی جدید همراه شدهاند. تحتتاثیر تحریمها، دولت توان فروش نفت خود را تا حد زیادی از دست داده و اینبار به شکل جدیتر به فکر اصلاح هزینههای خود و افزایش بهرهوری آنها افتاده است و در این میان قطعا رقم 1300 هزار میلیارد تومانی یارانه، بسیار بزرگتر از آن است که از نظرها پنهان شود.
مسعود خوانساری، رییس اتاق بازرگانی تهران و نایبرییس اتاق بازرگانی ایران از قدیمیترین منتقدان نظام پرداخت یارانه به سبک کنونی در اقتصاد ایران است. او در سالهای گذشته بارها از لزوم تغییر در این روند سخن گفته و معتقد است تداوم شیوه فعلی نه کمکی به اهداف حمایتی دولت از اقشار کمدرآمد میکند و نه اجازه میدهد، اقتصاد در ایران، به سمت مسیر درست و منطقی خود حرکت کند. او از سهضلعی مکمل سخن میگوید که با در کنار هم قرار گرفتن، هیچگاه اجازه ندادهاند، نظام فاجعهبار یارانه در اقتصاد ایران اصلاح شود. خوانساری میگوید که با وجود تمام تردیدها، باید یکبار تصمیم گرفت و قیمتها را در اقتصاد ایران واقعی کرد و با عبور از تکانههای کوتاهمدت، در آینده نهچندان دور، به نظاره اثرات مثبت آن نشست.
موافقان پرداخت یارانه غیرنقدی و پنهان، میگویند اقتصاد ایران توان مواجهه با قیمتهای واقعی را ندارد و اگر تغییر یکبارهای رخ دهد، یک تهدید جدی پیشرو خواهد بود، تا چه حد این رویکرد قابل دفاع است؟ آیا برونرفت از شرایط فعلی برای ما خطرناک خواهد بود؟
از نظر اقتصادی این گزاره غلط است، چراکه تداوم عملکرد اقتصاد با قیمتهای غیرواقعی به مراتب هزینه بسیار سنگینتر و بهرهوری پایینتری در پی دارد و یک اختلال دایمی در بازارها و نظام تولید و مصرف ایجاد میکند، چون اساسا در اقتصاد این قیمت است که سیگنالدهنده و هدایتکننده تولید و مصرف است.
این توجیه غلط و انحرافی غالبا از سوی سه گروه تبلیغ میشود؛ اول سیاستگذارانی که توان و جسارت اصلاح ندارند و صرفا با سیاستگذاری اقتضایی، کوتاهمدت و پوپولیستی در پی کسب رضایت مردم در دوران حضور خودشان در منصب هستند و باتوجه به ساختار سیاسی بدون احزاب، دلیلی برای به خطر انداختن خود نمیبینند، دوم منتفعان وضع کنونی که باتوجه به رانتهای بالا و فساد موجود از این وضعیت، هیچ تمایلی به تغییر این وضع ندارند. این گروه بسیار کوچک و در اقلیت هستند اما یا به دلیل بهرهمندی طولانیمدت از نظام نادرست یارانهای یا به دلیل نزدیکی به مجامع تصمیمگیری قدرت بالایی در اثرگذاری روی سیاستگذار و تصمیمگیر دارند و حتی در فضای رسانهای نیز تریبونهای زیادی برای تبلیغ این گزاره غلط دارند، درنهایت دسته سوم برخی تحلیلگران و به اصطلاح کارشناسانی هستند که به غلط و با نادیده گرفتن هزینههای سنگین، دم از تداوم وضع موجود و ناآماده بودن اقتصاد ایران برای حذف یارانهها میزنند در حالی که این نظام یارانهای عملا خود بزرگترین تهدید برای تداوم حیات اقتصاد ایران است و باید هر چه زودتر اصلاح و به معنای واقعی هدفمند شود.
باتوجه به شرایط امروز اقتصادی کشور، آیا تغییر در شرایط نمیتواند اثرات منفی بلندمدتی داشته باشد؟
در این شکی وجود ندارد که هزینه وجود خواهد داشت، زیرا برای مدتی طولانی، ما از اصلاح سر باز زدهایم و بازگشت از مسیری که سالها به غلط آن را پیمودهایم، دشوار خواهد بود. این اصلاح مانند هر جراحی و درمان دیگری، بدون هزینه و بدون فشار نیست اما پس از یک دوره نسبتا کوتاهِ نقاهت به سرپا شدن اقتصاد ایران کمک خواهد کرد. همچنین با ابزارهای حمایتی مانند پرداخت یارانه نقدی به افراد نیازمند، مقدار زیادی از این فشار کاسته خواهد شد.
آیا تصمیماتی مانند افزایش قیمت سوخت و کاهش یارانه آن، به افزایش تورم منجر نخواهد شد؟
وقتی عملکرد دهههای اخیر را مرور میکنیم میبینیم که بهطور میانگین نرخ تورم در اقتصاد ایران بالا و بیش از 18درصد بوده است. در تمام 40 سال پس از انقلاب اسلامی که اقتصاد ایران بهتدریج دچار انباشت یارانههای متعدد آشکار و پنهان شده، نرخ تورم دو رقمی و اغلب فزاینده بوده است. تعداد سالهایی که نرخ تورم به سختی کمی پایینتر از 10درصد بوده و تکرقمی شده حتی به اندازه انگشتان یک دست هم نمیرسد. باوجود چنین تورم بالایی، اگر حتی فرض کنیم که اصلاح قیمتها و حذف برخی یارانههای غیرمجاز باعث ایجاد چند درصد تورم میشود، چقدر تفاوت در عملکرد کل اقتصاد ایران ایجاد میکند؟ بین تورم 21درصدی با 25درصدی چقدر تفاوت وجود دارد؟
اما با این حال پاسخ درست این است که اولا در دفعات گذشته که اصلاح قیمت بنزین صورت گرفته، اثرات تورمی قابل اعتنایی مشاهده نشده و آنچه رخ داده نیز کوتاهمدت بوده است. ثانیا تداوم وضع موجود و تزریق منابع عظیم به نظام یارانهای، یکی از دلایل اصلی ناترازی بودجه دولت، کسری منابع و ایجادکننده تورم است.
درواقع با حذف یارانهها از کسری منابع و ناترازی کاسته میشود و وضعیت تورم در میانمدت بهبود مییابد. تورم ناشی از ناترازی بودجه به خاطر پرداخت یارانههای سنگین و بیفایده، بسیار بیشتر و زیانبارتر از تورم اندک احتمالی ناشی از افزایش قیمت بنزین است.
درخصوص واقعی کردن قیمت حاملهای انرژی مانند بنزین شاید اشاره به این نکته هم لازم باشد که حتی اگر به تمام آحاد ملت هم یارانه نقدی پرداخت شود (بهجای نظام کنونی پرداخت یارانه به خودرو و سهمیهبندی که باز هم براساس خودرو صورت میگیرد) هم تخصیص یارانه عادلانهتر خواهد بود و هم صرفهجویی بیشتری در مصرف بنزین صورت خواهد گرفت.
پیش از این جایی از صحبتهای خود سهم هر ایرانی در یارانه پرداختی دولت را ماهانه یک میلیون تومان اعلام کردید. آیا میتوان به افزایش مبلغ یارانه نقدی پرداختی دولت به اقشار کمدرآمد جامعه، به عنوان یک گزینه جدی فکر کرد؟
اگر سیاستگذار تصمیم به اصلاح نظام یارانهای بگیرد و یارانههای نادرست مانند آنچه بهطور کاملا ناعادلانه در حوزه حاملهای انرژی در حال توزیع است و عمده آن به اقشار ثروتمند میرسد را اصلاح و به معنای واقعی هدفمند کند، یعنی صرفا به اقشار آسیبپذیر و متضرر از اصلاح قیمت یارانه پرداخت کند، میتواند با استفاده از منابع حاصل از حذف یارانه، نسبت به افزایش یارانه نقدی این اقشار اقدام کند.
در حال حاضر و در ساختار کنونی نظام یارانهای، فرد هر چه ثروتمندتر و از نظر مالی توانمندتر باشد، بیشتر یارانه دریافت میکند، چون بخش عمده یارانهها، یارانه پنهان است که در قیمت کالاهایی چون بنزین، آب، برق، نان و... تزریق میشود. به این ترتیب هر چه فرد پرمصرفتر باشد بیشتر یارانه میگیرد، یعنی یک خانوار ثروتمند که مثلا سه خودرو دارد بسیار بیشتر از یک خانوار فقیر حاشیهنشین از یارانه بهرهمند است و این کاملا نقض غرض و خلاف هدف اولیه اعطای یارانه است.
با حذف یارانههای غیرضرور و زیانبار، عملا منابعی برای دولت حاصل میشود که میتوان بخشی از آن را برای کمک به اقشار آسیبپذیر و کمتربرخوردار که طی سالها و دهههای گذشته از طریق نهادهای مختلفی چون بهزیستی، کمیته امداد، وزارت رفاه و... شناسایی شدهاند، پرداخت کرد تا از این اصلاح قیمتی فشار مضاعفی متحمل نشوند.
حتی اگر فرض را بر تغییر نظام یارانهای فعلی بگذاریم، احتمالا این اصلاح منابع جدیدی را دراختیار دولت قرار خواهد داد. با انتقادهایی که به عملکرد توزیعی دولتها در ایران وجود دارد، باید با این منابع آزاد شده چه کرد؟
قاعدتا نیازی به اختراع دوباره چرخ نیست، این اقدامات هم در کشور خود ما و هم در سایر کشورهای دنیا تجربه شده و نتایج رویکردهای مختلف، آشکار و عیان است. متاسفانه در سالهای گذشته اعتماد عمومی به دولت کاهش یافته و بخشی از مخالفتهای عموم مردم با اصلاح قیمتها به نااطمینانی از هزینهکرد منابع حاصلشده بازمیگردد، از این رو لازم است دولت در زمان اجرای هر طرح اصلاحی در نظام یارانهای، گزارشهای شفافی از هزینه منابع حاصل شده به مردم بدهد.
بخشی از این منابع، همانطور که پیشتر گفته شد، میتواند برای کمک به خانوارهای کمتر برخوردار که به دلایل مختلف توان تطبیق با شرایط جدید را ندارند اختصاص یابد. نکته اینکه هرگونه یارانهای باید برای یک مدت مشخص درنظر گرفته شود وگرنه دوباره بحران کنونی گریبانگیرش میشود و یارانههایی داده میشود که پایانی برای آن متصور نیست و هیچکس توان قطع آن را ندارد. یارانه به هر شکلی باید با یک مکانیسم مشخص و برای یک دوره مشخص پرداخت شود. در حال حاضر هم به نظر میرسد بهترین روش، پرداخت یارانه نقدی است.
همچنین بخشی از منابع حاصله میتواند در زیرساختهای کشور هزینه شود که هم خیر و انتفاع عمومی دارد و هم باعث رونق گرفتن کسب و کارهای مربوطه و حفظ و حتی ایجاد اشتغال میشود. از طرفی دولت میتواند بخشی از بدهیهای خود را به بخش خصوصی مانند پیمانکاران و شرکتهای طرف قرارداد بپردازد، از بدهی خود به سازمانهای خدماتی مانند تامین اجتماعی که بهطور مستقیم به مردم خدمات میدهد، بکاهد و گزینههای دیگر که اثر مثبت بر اقتصاد خواهند گذاشت را دنبال کند.
منبع: اقتصاد آنلاین
کلیدواژه: نقدینگی یارانه نقدی نرخ تورم قیمت سوخت نظام يارانه اي يارانه بنزين
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۵۴۹۸۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تحولات خیره کننده حاصل از تلاقی فین تک با مدیریت درآمد شرکت های هواپیمایی
تین نیوز خلیل معمارزاده :
فین تک یعنی به کارگیری همزمان فناوری های کامپیوتری ICT و مدل های ریاضیات اقتصاد مهندسی در فرآیندهای مالی.
حال نقطه تلاقی فین تک و شرکت های هواپیمایی ، نظام پرداخت Payment مسافرین و آژانس های آنلاین فروش OTAs در سامانه حسابداری درآمد(Revenue Accounting System-RAS) است. این سامانه RAS می بایست با سامانه های CRS و DCS شرکت های هواپیمایی یکپارچه باشد که تمام این سه سامانه CRS/DCS و RAS اجزاء اصلی و به هم پیوسته سیستم مدیریت درآمد شرکت های هواپیمایی را تشکیل می دهند.
هدف از به کارگیری فین تک در روش های پرداخت سیستم مدیریت درآمد شرکت های هواپیمایی ضمن ارائه گزینه های متنوع پرداخت به مسافرین و آژانس های مسافرتی آنلاین OTAs و بهبود تجربه آنها ، "افزایش درآمد از طریق پرداخت" است که با استفاده از مدل های اقتصاد مهندسی و در نظر گرفتن ارزش زمانی پول ، تورم و بهره طراحی می شوند.
فضای بکر کسب و کار شرکت های هواپیمایی ایران در تحول و نوآوری انواع روش های پرداخت معمولا دست گرفته می شوند زیرا به روند نرخ بالای تورم اقتصاد ایران حداقل طی ۵ سال آینده و اهمیت بسیار بالای ارزش زمانی پول ، گردش وجوه نقد Cash Flow و قدرت نقدینگی Liquidity و همچنین شاخص های هزینه ای بالای پرداخت از طریق کارت های بانکی ، هزینه ها به ازای هر تراکنش و نرخ رزروهای ناموفق به موفق توجهی نمی شوند که شواهد این خلا درک شده را در واگذاری و برون سپاری مدیریت و عقلانیت بازرگانی شرکت های هواپیمایی ایران به چارترکنندگان و اخیراً به آژانس های آنلاین فروش OTA عمده بازار را به وضوح می بینیم.
دو راهکار عمده جهت افزایش درآمد شرکت های هواپیمایی ایران از دریچه روش های پرداخت فراروی آنها قرار دارد.
یکی طرح های حق اشتراک Subscription طی همان کارت های اعتباری با برند خود که نمونه های آنها را این روزها حتی در فروشگاه های زنجیره ای بزرگ ایران شاهدیم که با پرداخت آبونمان ثابت می توانند بسیار سودآور باشند. این کارت ها می توانند امتیازات حاصل از خریدها و پاداش ها و همچنین کلیه خدمات مورد نیاز در زنجیره سفرهای هوایی (مانند هتل ها) را ارائه کنند ، هزینه تراکنش ها را جبران کرده و ابزاری قوی برای حفظ مشتری ایجاد کنند ، تمایز در خدمات ویژه را با فروش در کلاس های نرخی بالاتر و عایدی Yield بیشتر فراهم نمایند و نهایتاً درآمدهای اصلی ، متنوع و کمکی قابل توجهی را وصول و کسب نمایند. دقت کنیم که حاصل جمع سود در زنجیره تأمین سفرهای هوایی جبری نبوده و هم افزایی Synergy تشدیدی هم دارد یعنی جمع سود ۳۰ درصدی از فروش صندلی هواپیما و سود ۵ درصدی ناشی از کمیسیون و Mark-up فروش هتل بیش از جمع جبری ۳۵ درصدی خواهد بود.
دومین راهکار روش Buy-Now-Pay-Later اقساطی یا BNPL است که نیاز به طراحی های مهندسی هوشمندانه اقتصاد مهندسی دارد و هم اکنون نیز توسط سوپراپلیکیشن های ایرانی در قالب طرح های اعتباری جهت مشتریانشان به سرعت در حال رشد هستند.
در بررسی تجربه بین المللی این همگرایی بین صنعت سفر و فین تک از هر دو طرف بوده است. به نحوی که هم شرکت های بزرگ مالی و ارائه دهندگان فین تک و حتی بانک ها در حوزه نظام پرداخت سفر سرمایه گذاری کرده اند و هم برعکس. برخی از نمونه های قابل توجه همکاری بانک های Citi با Booking و Capital One با Hooper است که مورد Hooper بسیار جالب و چشمگیر است. Hooper در سال ۲۰۱۹ به طور قابل توجهی مجموعه محصولات و خدمات خود را در حوزه فین تک گسترش داد و منجر به آن شد که حدود ۴۰ درصد از کل سبد (پورتفولیو) درآمدی Hooper در سال ۲۰۲۲ از فین تک باشد! حال حتی JP Morgan هشیار شده و درحال سرمایه گذاری در یک پلتفرم ابتکاری سفر با خدمات کامل است.
آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید