درباره ابوالقاسم حالت | طنزپردازی معاصر با رسالتی اصلاح گرایانه در ادبیات
تاریخ انتشار: ۲ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۵۶۲۷۸۹
به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا، طنز به عنوان بیـان احساسـات ادبـی و یکی از گونه های شوخ طبعی به کار گرفته می شود و در واقع ابزاری است که همزمان واقعیت و حقیقت را چنان بیان می کند که هیچ ابزار دیگری قادر به انجام آن نیست. طنز، شیوه ای مهم و مؤثر به شمار می رود که رسالتی اصلاح گرایانه در ادبیات داشته و در ارایه آفرینش های هنری، نوآوری، قدرت خلاقیت، تفکر و تأمل در مرتبـه والایـی قـرار گرفته است و همچون آینه ای، مسـایل سیاسـی و اجتماعی را بزرگتـر از آن چـه که هست، نشـان مـی دهـد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گر ز من دیوانگی سر مـی زنـد عیبم مکن
اختیارم درکف دیوانه خویی چون دل اسـت
پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا در این نوشتار سعی دارد تا ضمن معرفی ابوالقاسم حالت استفاده از طنز را در شعرهای این شاعر معاصر بررسی کند.
ابوالقاسم حالت در ۱۲۹۲ خورشیدی دیده به جهان گشود. او بیش از نیمی از عمر خویش را صرف سرودن شعر طنز کرد. کلیات حالت، مقالات طنز آمیز در هشت جلد، فکاهیـات حالـت، دیـوان شـوخ، دیـوان ابوالعینک و دیوان خروس لاری از جمله آثار ماندگار حالت به شمار می روند. حدود هفت سال، مقالات او با عنوان طنـز اجتمـاعی در روزنامـه کیهـان منتشـر می شد. ترانه سازی نیز از دیگر فعالیت های او بود. وی بیشتر نوشته های خـود را بـا امضای خروس لاری می نوشت. حالت در ۱۳۴۱ خورشیدی اشعار جدی خود را با عنوان دیوان حالت که شامل قصاید عرفانی و اخلاقی است، چاپ کرد. او می نویسد: هر شعری که هدفی در زمینه اخلاق و کمالات انسانی داشته باشد، قابـل مطالعه است، ولو آنکه تکرار گفته های پیشینیان باشد و در جای دیگر، هدف بزرگ آمـوزش و پرورش را تصفیه اخلاق می داند.
حالت در زمانی که دامنـه فعـالیتش در زمینـه طنـز گسـترش یافت چنین می گوید: گمان نمی بردم که خط طنز جزو مهمترین خطوط سرنوشت من باشد. او عقیده دارد: آن چه که در ادبیات گذشته مطرح بوده، اصلاح فرد بوده است اما امـروز بیشتر برطرف ساختن مفاسد جامعه مطرح است، نه اصلاح معایب فرد و طنز، یکـی از برنـده ترین حربه ها در این میدان است.
حالت در مقدمه دیوان شوخ درباره آثار خود، چنین اظهار نظر می کند: در حقیقـت ایـن آثار تاریخ است، تاریخ دیروزی که شما امروز می خوانیـد. او در ارایه آثـار خـود بـه مضـامین اجتماعی مختلفی ازجمله بند و بست ها، پول پرسـتی، کاغذبازی، رشـوه خواری، توصیه تراشی، بی انضباطی، ترجیح روابط بر ضوابط، نابسامانی امـور شـهری، خرابـی وضع اتوبوسرانی، ترافیک، خدمات اجتماعی، تباهی و هرزگی اجتماعی، ترویج فساد، بـدبختی فقیران، سرسپردگی دولت مردان آن روزگار و بسیاری دیگـر از مسـایل زمـان خـود نظر داشته است.
استمداد و بهره گیری از غزلیات حافظ
استفاده تضمین گونه از سروده های حافظ پر آوازه در اشـعار حالت به وفور به چشم می خورد:
از وکالــت بگــذر، بــا وکــلا یــار مشــو
ری چنـد تا خرابت نکنـد صـحبت اغیـا
زیـن وکـیلان کـذائی چـه توقـع داریـد؟
چشـم انعـام مداری ز انعـامی چنـد
کاربرد صنایع ادبی که اساس طنز را تشکیل می دهند در شعر حالت به وفور یافت مـی شـود. ایهام که شاید شیرازه و ملات ساختمان طنز را تشکیل می دهد. از آن جمله است:
گوینـد خـط بـد اسـت، نـه کـار حـروفچین
گر در مقاله ای عوض «پوست»، «پست» چید
مـن خـود دو روز پـیش تـر از بهـر امتحـان چین
گفتم بچین «درشـت» ولـیکن درسـت چیـد
در شعر حالت، رویکردهای عادی اجتماعی که مورد پذیرش نیستند و فردی نیـز در آن مـتهم نیست، در لابه لای مضامینی بسیار ساده نهفته اند، که مخاطب را ولو برای مـدتی کوتـاه بـه اندیشه وا می دارد. نظیر این ۲ بیت:
ازگــردش نــوروز دل ریشــم مانــد
افلاس و بـدهکاری و تشویش مانـد
نکته دیگر این که در اشعار حالت به سرزنش رفتارهای ناهنجار اجتماعی مانند چشم هم چشمی ها، توجه به فرهنگ بیگانه، دین گریزی در زمان حکومت گذشته و... که ارتبـاط فـردی در آن موثرتر است و به سادگی افراد معمولی را مورد خطاب قرار می دهد، بسیار بر می خوریم:
پول خود را به اروپا ز چـه مـی ریـزی دور
آنچه در غرب مهیاست در اینجا هم هست
۲ نکتـه اساسـی در این بیت نهفتـه اسـت: یکـی گوشزد به طبقه خاصی از مردم جامعه که پول خود را در اروپا هدر می دهند و دیگـری توجـه به بی بند و باری های تخریب کننده اروپا، که در جامعه آن روز وجـود داشـته، بـه سـادگی بـا عبارت در این جا هم هست، بیان می شود.
داستان سرایی یکی دیگر از ویژگی های آثار حالت به شمار می رود که برای آن کـه بتوانـد هشـداری یـا پیـامی را متوجه خوانندگان سازد، ابتدا برای آن داستانی می سـازد و آن را در قالـب یـک قصـیده بیـان می کند. گرچه این روش از طرف بسیاری دیگر از طنز پردازان به کار گرفته شـده امـا داستان سازی، تعریف مـاجرا و نتیجـه پایـان کـار در طنـز حالـت منحصـر بـه فـرد است. قطعه ای که با عنوان رنگی نشوید؛ سروده شده از ایـن گونـه اسـت.
طنز و ادبیات سیاسی
ارایه اشعاری با درون مایه مسایل سیاسی روز، قسمت دیگری از طنز حالت است. اشعاری را که به قول خود او برای آیندگان تاریخ می سراید. آن دسته اشعاری که مسایل سیاسی و موارد طنـز و ادبی آن دارای توازن است از استحکام بیشتری برخوردارنـد. گرچـه در برخی از اشـعار ایـن توازن به هم می خورد. نمی توان کتمان کرد که در بعضی از اشـعار حالـت، زمـان مطرح نیست. حالت در بیشتر اشعار خود، گویی از زبان مردم سخن می گوید و این هنر خاصی است کـه از طنز پردازی بسیار قدرتمند این شاعر فرهیخته سرچشمه می گیرد. سـرزنش هـای گزنـده او هیچ گاه شکل توهین به خود نمی گیرد و حتی اگر عصبانیتی هم ایجـاد مـی کنـد، همـراه بـا لبخند است. حالت در گرفتن مضامین از ادبیات کلاسیک و استفاده به شیوه ای نو، مهارتی استادانه دارد و به زیبایی هرچه تمام تر با بهره گیری از ابزار طنز، پلی میان ادبیات کهن و معاصـر بر قرار می کند که نمونه بارز آن ترجیع بند زیبای دیدی چه آمد بر سرم، است کـه بـرپایه داستانی از کلیله و دمنه شکل گرفت و به سرنوشت بسیاری از افراد جامعه زمـان خودش اشاره دارد:
کو آن همه توپ و تشر؟ کو آن همه فـیس و ورم؟
از کوه بودم بیشــتر از کاه اکنــون کمترم
گــر زانچــه دارم نگـذرم بایـد کــه از ســر بگذرم
دیدی چه آمد بر سرم؟ دیدی! دیدی چه آمد بـر سـرم!؟
حالت زمانی که در ۱۳۳۹ خورشیدی به قول خودش کلبه خرابه اش نیازمند تعمیر مختصری اسـت در قصیده ای زیبا به نام درد سر بنایی، با رویکردی اجتماعی بـه روابـط مـردم عـادی بـه عنوان کارفرمایان بی پول و دست اندرکاران حرفه بنایی می پردازد و این ارتباط را به زیبایی هر چه تمام تر بیان می کند. شروع آن چنین است: گر دچار گرگ هار و شیر خونخوارت کنند/ به که خود بیچـاره بنـا و معمـارت کنند
دیدگاه های موشکافانه در بیشتر اشعار حالت موج می زند. قصیده عجب دنیایی است، یکـی از آنهاست. مطلع آن چنین است:
همـه شـب از پشـه در خانـه مـا غوغـایی اسـت
راستی این پشـه هـم دشـمن جانفرسـایی است
بررسی همه جانبه اشعار حالت به واکاوی های بسیاری نیاز دارد امـا آن چه مسلم است، ابوالقاسم حالت یکی از معدود طنز پردازان معاصر به شمار می رود که شخصیت و طنز وی از ویژگی ها و مختصات منحصر به فردی بر خوردار است. حالت به سادگی، آن چـه را که در اجتماع، زندگی و محیط ما قرار دارد در چند صفحه گنجانیده است و هر خواننده با خواندن حتی یکی از اشعار او دست خالی بازنمی گردد. شعر حالت رنگ و بوی خود را دارد و آن را بایـد مخـتص خـود او دانسـت و در تـرازوی سنجش با دیگر طنز پردازان نباید گذاشته شود. آن چه که ما به عنوان شعر طنـز بـا برچسـب ابوالقاسم حالت می شناسیم، یک معنی دارد و شعری کـه از طنـز پـرداز دیگـری مـی خـوانیم، معنای دیگری خواهد داشت. حالت، پند و اندرز را همچون دارویی بر پیکر بیمار اجتماع تزریق می کنـد. حالت، ابزار بسیار مهم طنز را به استخدام می گیرد تا ضمن بیان واقعیت ها و تجزیه و تحلیل مسایل گریبان گیر جامعه، بتواند پندها و انـدرزهای مـورد نظـر خـود را بـه گونه ای که مخاطب را خشمگین نکند، به شیوایی هرچه تمام تر بیان کند.
باغبان سخت به کار خود اگر سست شود
بـاغ خـالی زخـس و خـار نگـردد هرگـز
منابع
۱. بیهقـی، ابوالفضــل محمـدبن حسـین، تـاریخ بیهقـی، شـرح و توضـیح، خلیل خطیـب رهبـــر، ج دوم مهتاب، ۱۳۸۶ .
۲. پلارد، آرتور، طنز، ترجمه سعید سعید پور، نشر مرکز، تهران، ۱۳۷۸.
۳. حافظ، خواجه شمس الدین محمد، دیوان حافظ، تصحیح الهی قمشه ای، سروش، ۱۳۶۷ .
۴. حالت، ابوالقاسم، بحرطویل های هدهد میرزا، انتشارات کتابخانه سنایی، تهران، ۱۳۶۸.
۵. دیوان خروس لاری، انتشارات کتابخانه سنایی، تهران.
۶. دیوان شوخ، چاپ دوم، تهران، انتشارات کتابخانه سنایی، ۱۳۶۸ .
۷. کلیات دیوان حالت، شرکت چاپ و انتشارات علمی، تهران، ۱۳۷۱ .
۸. خاقانی شـروانی، افضـل الـدین بـدیل ابـن علـی، دیـوان خاقـانی، تصـحیح سـجادی، زوار، ۱۳۶۸ .
۹. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، لوح فشرده
۱۰. زاکانی، عبید، دیوان عبید زاکانی، تصحیح پرویز اتابکی، علمی و فرهنگی، ۱۳۴۳.
منبع: ایرنا
کلیدواژه: شاعر حافظ شعر و ادب فارسی ادبیات طنز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۵۶۲۷۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
داستانهای عامه ما، ریشه در واقعیت دارند/ ردّپای کهن الگوها در روایتهای زنان/ مضامین متنوع لالاییها و شعرهای زنانه
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین از انجمن مستندسازان سینمای ایران، بیستوششمین نشست ماهانهی «مستندهای ایرانشناسی» به نمایش و نقد و بررسی فیلم مستند «طرقه» ساخته محمدحسین دامنزن اختصاص داشت. این فیلم یکی از پر افتخارترین و موفقترین فیلمهای سینمای مستند ما در عرصهی بینالمللی است. «طرقه» در بیش از هشتاد کشور دنیا به نمایش در آمده است.
محمدحسن دامنزن در مستند «طرقه»، در همراهی با چهار زن نوازندهی شمال خراسان زندگی، زمانه و احوالات آنها را روایت میکند. با پایان اکران اثر، محمدحسن دامنزن کارگردان «طرقه»، حمید جعفری مستندساز و رئیس هیئت مدیره انجمن مستندسازان سینمای ایران، دکتر زهرا محمدحسنی فولکلوریست و دکتر علیرضا حسینی مردمشناس درباره وجوه مختلف اثر به بحث و تبادلنظر پرداختند. حمید جعفری، در سخنان ابتدایی، بعد از خوشآمدگویی به حاضران بحث را به مهمانان سپرد.
دکتر زهرا محمدحسنی فولکلوریست راجع به تأثیری که تجربه تماشای «طرقه» بر او داشته است، عنوان کرد: این دومین باری است که فیلم را میبینم و میتوانم بگویم که با لحظه لحظه آن ارتباط برقرار کردم و تأثیر عجیبی روی من داشت. با توجه به حوزهی تخصصیام که زنان در فرهنگ و ادبیات عامه ایران است، باید بگویم صدای ساز زنان و شعر زنانه که کلا در ادبیات عامه ما دیده میشود برخلاف ادبیات و فرهنگ رسمی است. در ادبیات رسمی تا قبل از فروغ، دست کم صدای شعر زنانه نداریم. پروین اگر شعر میگوید، هیچ فرقی با شعر بهار ندارد. یعنی صدای شعر تا فروغ زنانه نیست ولی در ادبیات عامه ما و فرهنگ ما، از گهواره ها و آوازها، احساسات زنانه و طنین صدای آنها کاملا لمس میشود. این مستند به خوبی به این موضوع قدرت زنان و صدای زنان پرداخته بود. محمدحسن دامنزن کارگردان اثر، طریقه جلب اعتماد سوژهها برای باز کردن سفره دلشان را این گونه شرح داد: خیلی زمان برد. اول اینکه من در یک محیط زنانه بزرگ شدم. پدرم خیلی زود فوت کرد و مادرم مرا بزرگ کرد از این رو اطراف من بیشتر خانمها حضور داشتهاند. به هر حال، آشنایی من با این خانمها زمان برد. من به شیروان رفتم و یک خانه اجاره کردم. هشت ماه را در آنجا سپری کردم تا اینکه این خانمها، به مرور پیدا شدند.
او درباره اینکه جرقه ساخت اثر چگونه زده شد، گفت: موقعی که خارج از کشور بودم، نواری به من کادو دادند. نوار درباره موسیقی شمال خراسان بود و آخر این نوار، چند تا لالایی بود و برای اینکه این لالاییها مجوز پخش بگیرند، روی این لالاییها، یک صدای نخراشیده ای دکلمه میکرد. من این لالاییها را گوش کردم و دیدم چه زیباست! با خودم گفتم این خانمهای شمال خراسان که اینطوری لالایی میخوانند، پس حتما به موسیقی اشراف دارند. متأسفانه، مادرم آلزایمر گرفت و من به ایران برگشتم. این موضوع، مرا له کرد. به شیروان رفتم، خانهای اجاره کردم و هشت ماه در آنجا زندگی کردم، تا به مرور با این خانمها آشنا شدم و در نهایت، این فیلم ساخته شد. چون وقتی همزبانی پیش میآید، همهچیز راحت طرح میشود و پیش میرود.
حمید جعفری با اشاره به توضیح کارگردان گفت: میبینید که یک مستندساز برای ساخت مستندی که ممکن است به نظر بسیار ساده بیاید، چه مسیری را طی میکند، در روستا یا شهر دیگری خانهای اجاره میکند و هشت ماه جور دیگری زندگی میکند، تا بتواند به آدمهای فیلمش نزدیک شود و مسیر ساخت فیلم را هموار کند.
دکتر علیرضا حسینی مردمشناس راجع به چرایی برقراری ارتباط راحتتر با مردم کرمانج گفت:نکته مهم درباره آنها، سادگی و بیآلایش بودن است. چون قسمتی از کرمانج ها در شمال خراسان، عشایری هستند که ییلاق و قشلاق میکنند. این جو سرزمینی و سرسبزی این سرسبزی آنجا باعث میشود به راحتی به دیگران اعتماد کنند. زهرا محمدحسنی درباره نقش موسیقی در اعتماد به دیگران بیان کرد: نمیتوان به ضرس قاطع در این باره نظر داد اما میتواند تاثیرگذار باشد.
زهرا محمدحسنی در سخنان پایانی، این باور که شعرها و لالاییهای زنانه تماما شکوه ها و گلایههای زنانه هستند را غلط نامید و گفت: دیدگاه غالبی که درباره ادبیات عامه ما وجود دارد، این است که لالاییها و شعرهای زنانه عمدتاً شکوهها و گلایههای زنانه هستند. اگر کلیدواژه «لالایی» را در مقالههای حوزه فولکلور جستجو کنید، همه اش همین است که: «لا لا لا، بابات رفته زن بگیرد» و این لالایی که در مناطق مختلف به اقسام گوناگون تکرار شده است را مورد استناد قرار دادهاند و گفتهاند لالاییها عمدتاً شکایت زنانه و بیان سرخوردگیهای زنانه است.
چند سال پیش طی یک پژوهش، هزار لالایی را از شهرهای مختلف بررسی کردم و از این هزار لالایی، تنها سه درصد به شکوه از مرد مربوط میشد در صورتی که باقی لالاییها، خیرخواهی برای مرد را میخواستند، دعا کردن برای مرد یا ناز و عتاب عاشقانه بود. حتی شامل دلتنگی و از دست دادن یار هم میشد مثل «گلی از دست رفته و خار مانده است/ به من جور و جفا بسیار مانده است».
بعضی پژوهشگران گفتهاند که این ناز و عتاب عاشقانه با یک معشوق خیالی است. در نواهایی که این خانمها در فیلم میخواندند هم این گفتگو با معشوق وجود داشت. از نظر من، این دیدگاه غالب که لالاییها و شعرهای زنانه ضدمرد هستند، بیانگر ظلم به زنان است دور از واقعیت و تقلیل آواهای زنانه است. اتفاقاً این ساز زدن که خود یک کار ممنوعه است، شکستن همان محدودیتها برای زنان است و شکستن همان چهارچوبها است که دارد به آنها قالب میشود. در این فیلم هم دیدیم که هم ساز مرد و هم ساز زن را شکسته بودند و فقط ساز خانم نبود. چون اجرای موسیقی در کشور ما کلا با چالش مواجه است.
بیستوششمین نشست ماهانهی «مستندهای ایرانشناسی»، به همت انجمن مستندسازان سینمای ایران و انجمن دوستداران شاهنامه البرز (اشا) و با همکاری سازمان نظام پزشکی کرج، غروب روز دوشنبه، ۲۷ فروردین ماه ۱۴۰۳، در سالن آمفیتئاتر سازمان نظام پزشکی کرج برگزار شد.
۵۷۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1896476