Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «پارسینه»
2024-04-24@13:36:57 GMT

۱۰ نکته شگفت‌انگیز براش داشتن رفتار جذاب

تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۷۲۷۷۹۰

۱۰ نکته شگفت‌انگیز براش داشتن رفتار جذاب

 شاید شما جذابیت رفتاری فوق‌العاده‌ای دارید، یا شاید در جمع کمی گمنام هستید و آن‌طور که باید جذابیت در رفتارتان نمایان نمی‌شود؛ در هر صورت با خواندن روش‌های زیر می‌توانید موفقیت خود را حفظ کنید و یا به میزان جذابیت ‌رفتاری دلخواه‌تان برسید.

شنونده سراپاگوش باشید
متأسفانه در جامعه‌ی امروز، شنیدن به رفتاری کمیاب تبدیل شده‌است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
وقتی کسی با شما صحبت می‌کند، عمیقا گوش کنید. حواس‌تان را پرت ناهار فردا یا پیام تلفن و … نکنید. گوش‌ کنید و نشان‌ بدهید که از شنیدن حرفِ طرفِ مقابل‌تان لذت می‌برید و حرف‌هایش برای‌تان مهم است. مثلا سرتان را تکان دهید، تأیید کنید، سؤال کنید و در یک کلام، همراهش باشید.

 رو‌راست باشید
هیچ‌کس دوست ندارد فریب بخورد. منظور از فریب حیله‌های روباه مکار و گربه‌ نره نیست. منظور نگفتن حقیقت و صادق نبودن است. مثلا اگر نمی‌توانید به قول‌تان پای‌بند باشید، قول ندهید؛ ولی اگر قول دادید حتما آن را عملی کنید. مردم را به دنبال خودتان نکشانید، یا وقتی کسی از شما نظرخواهی می‌کند، روراست و منطقی آنچه در سر دارید را بازگو کنید. جذابیت ‌رفتاری به توانایی شما در برقراری ارتباط درست و صادقانه با دیگران وابسته است. البته نباید رو‌راستی را با گستاخی و بی‌ادبی اشتباه بگیرید. فرض کنید دوستی درباره‌ی لباسش از شما نظرخواهی می‌کند و شما آن لباس را نمی‌پسندید. راستش را بگویید، اما نرمی سخن و لحن درست را فراموش نکنید. به جای اینکه بگویید: « اه اه… این چیه پوشیدی؟» از جمله‌ای نظیر «لباس قبلیت‌ رو بیشتر می‌پسندم»، استفاده کنید.

 به تفاوت«چه» در مقابل «چگونه» توجه کنید
اینکه چه چیزی می‌گویید، یک مسئله است و چگونه گفتن آن مسئله‌ای دیگر. لحن و نحوه‌ ابراز نظرات بسیار مهم است. شاید بعضی ‌اوقات نیت شما مثبت، اما نحوه‌ی بیان کردن نظرتان، طوری باشد که منظور شما را منعکس نکند. اینجاست که «چه» در مقابل «چگونه» قرار می‌گیرد. مثلا شاید قصد شما تعریف کردن از کسی یا چیزی باشد اما لحن صحبت‌تان موجب سوءِبرداشت شود و منظور شما به درستی منتقل نشود. سوءتفاهم کلامی، یکی از موانع مهم ارتباطی است. افرادی که جذابیت‌ رفتاری دارند راحت، روراست و شفاف صحبت می‌کنند، در نتیجه دیگران منظورشان را درست متوجه می‌شوند و ارتباطی سالم و طبیعی میان آنها برقرار می‌شود. اگر در انتقال معنی کلام‌تان مشکل دارید، سعی کنید از دوستان‌تان کمک بگیرید و لحن صحبت کردن‌تان را تغییر دهید. سوءِتفاهم، عدم درک متقابل و هزار و یک مشکل ارتباطی دیگر به دنبال دارد.

 دوستان‌تان را با هم آشنا کنید
عامل شادی و معاشرت باشید. افراد را دور هم جمع کنید، مهمانی بدهید، برنامه‌های تفریحی یا دسته‌جمعی راه بیندازید و تا جایی که در توان دارید شادی‌آفرین باشید. این کار اصلا سخت نیست و به جذابیت ‌رفتاری شما می‌افزاید. مثلا همه دوستان یا اقوام را در پارکی دور هم جمع‌ کنید، یا مهمانی شام ترتیب بدهید. این کار به دیگران نشان می‌دهد که شما به آنها اهمیت می‌دهید و در پی گسترش محبت و دوستی هستید. جذابیت‌ رفتاری یعنی اهمیت دادن، توجه کردن و نثار محبت به دیگران.

سخت نگیرید، گاهی به خودتان بخندید
اگر اشتباهی کردید، مثلا لیز خوردید یا از پله افتادید و در اصطلاح «گاف» دادید، اصلا شرمنده نشوید و خجالت نکشید. راحت باشید، بخندید و سخت نگیرید. حس طنز و شوخ‌طبعی حضور شما را دوست‌داشتنی‌تر می‌کند. البته فراموش ‌نکنید که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. خیلی خوب است که کسی بتواند یخ جمع را بشکند، لطیفه بگوید و با بذله‌گویی با افراد ارتباط برقرار کند اما دیگر شورش را درنیاورید. بذله‌گویی در مکالمات حساس و جدی شبیه مسخره‌بازی می‌شود و نه تنها به جذابیت‌ رفتاری شما کمک نمی‌کند، بلکه باعث می‌شود سخیف به نظر برسید.

مشتاق و پرشور باشید
همیشه نسبت به مسائل و رویدادها مثبت‌اندیش باشید. حتی اگر در مواردی احساس ناراحتی می‌کنید یا مخالف هستید، به روی خودتان نیاورید. با لبخند و گشاده‌رویی پذیرای نظرات و رخدادهای مختلف و بعضا جدید باشید. فکرتان را باز نگه دارید. هیچ‌‌چیز همیشه کامل و ایده‌آل نیست، اما اشتیاق و شور شما در پذیرش موضوعات و حل مشکلات، رفتار شما را کامل و ایده‌آل می‌کند و این یعنی جذابیت ‌رفتاری که هم دوستان زیادی را برای شما به ارمغان می‌آورد و هم مصاحبت با شما را لذت‌بخش می‌کند.
 خنده بر هر درد بی درمان دواست
اگر می‌خواهید خدای ‌جذابیت شوید، خودتان بخندید و دیگران را هم وادار به خندیدن کنید. خندیدن و خنداندن را اولویت ذهنی خود قرار دهید. گاهی ‌اوقات جدی ‌نگرفتن مسائل و عبور از آنها با خندیدن، فشار و اضطراب بیهوده را از شما دور می‌کند. پس سعی کنید بخندید و به خندیدن عادت کنید. مطالب طنزآمیز و لطیفه‌های بامزه بخوانید و آنها را برای دوستان‌تان نیز بفرستید یا بخوانید. از قدیم گفته‌اند، خنده بر هر درد بی‌درمان دواست. وقتی خندیدن را جدی می‌گیرید، کم‌کم از نکته‌سنجی‌های آزاردهنده روزانه دور می‌شوید و شادتر و خوشبخت‌تر زندگی می‌کنید. جذابیت ‌رفتاریِ فردی که می‌خندد و مانند یک گل می‌شکفد، خیلی بیشتر از فرد عبوسی است که کسی حتی جرأت ندارد به او سلام کند.

 اعتماد‌به‌نفس داشته‌باشید
به آنچه می‌گویید و انجام می‌دهید، اعتماد کامل داشته ‌باشید. پای حرف‌تان بایستید و البته وقتی متوجه اشتباهات خود می‌شوید با آغوش باز آنها را تصحیح کنید. این حرکت یعنی اعتمادبه‌نفس که جذابیت ‌رفتاری شما را به شکل شگفت‌انگیزی افزایش می‌دهد. با این کار به همه نشان می‌دهید که با خودِ واقعی‌تان راحت هستید و به او اعتماد دارید و دیگران هم در ارتباط با شما احساس آرامش بیشتری می‌کنند. پرسش‌کردن درباره آنچه نمی‌دانید نیز به افزایش اعتماد‌به‌نفس‌تان کمک می‌کند. ندانستن به هیچ‌وجه عیب نیست. مثلا فرض کنید با دستگاهی جدید در بانک، رستوران یا مراکز تجاری روبه‌رو می‌شوید، و طرز کار کردن با آن را نمی‌دانید. خُب چه عیبی دارد، مگر اجداد شما واردکننده یا سازنده آن دستگاه بوده‌اند. اصلا خجالت نکشید، جرأت کنید و طرز کار آن را بپرسید. ندانستن نشانه‌ی ضعف نیست، ولی در مقابل نپرسیدن عیب است.
 بدن خود را دوست‌ بدارید
خوب لباس پوشیدن و حرکات مناسب نشانه‌ی اعتماد‌به‌نفس هستند. لازم نیست اندامی کاملا ایده‌آل داشته ‌باشید. چه کسی گفته‌ است که همه باید هم‌قد «کریستیانو‌ رونالدو» یا به زیبایی فلان هنرپیشه هالیوودی باشند. خود را دوست ‌بدارید، خوب لباس بپوشید و مطمئن باشید که همه‌ی ما مانند آفریدگارمان زیبا هستیم. زیبایی‌ها و نقاط قوت خود را ببینید و در عین حال سعی‌کنید عیب‌های‌تان را رفع کنید. مثلا اگر چاق هستید، ورزش کنید. هر کاری که باعث می‌شود احساس بهتری نسبت به خود و ظاهرتان داشته باشید، انجام دهید و هرگز اجازه ندهید عیب ظاهری اعتماد‌به‌نفس‌تان را کاهش دهد. به یاد داشته باشید که جذابیت ‌رفتاری یعنی قبول کردن هر آنچه که دارید و هستید.
 یادتان باشد اعتماد‌به‌نفس با گستاخی متفاوت است
اعتماد به خود و اهمیت دادن به ظاهر، خیلی خوب است، اما زیاده‌روی نکنید. اینکه فقط از خود تعریف کنید و به بهای دیده‌شدن دیگران را نادیده بگیرید، نه تنها جذابیت‌ رفتاری شما را زیاد نمی‌کند، بلکه حتی باعث می‌شود از چشم دیگران بیافتید. منم‌ منم و خودنمایی شما را دوست‌نداشتنی و غیرقابل‌معاشرت می‌کند. برای فرار از تله‌ی خودشیفتگی سعی‌کنید به سایرین اهمیت بدهید، از دیگران تعریف کنید و البته با مهربانی‌تان آنها را خوشحال کنید، زیرا هیچ‌چیز مانند مهربانی نمی‌تواند به جذابیت شما بیفزاید.

پیشنهاد:
همیشه صاف راه‌ بروید و سرتان را بالا بگیرید. کمتر غُر بزنید، اخم نکنید و شاد باشید. شانه‌های‌ افتاده و اخم‌های در‌هم، چیزی جز کسالت به دیگران منتقل نمی‌کند. جذابیت رفتاری کجا و اخم و غم و خستگی کجا؟
این‌قدر روی عیب‌ها و نقص‌های‌تان متمرکز نشوید. ارزش‌ها و نقاط قوت خود را شناسایی و روی آنها حساب ‌کنید. من فراموشکارم، من کم‌رو هستم، من بی‌دقتم، من قد‌کوتاهم و… . این جملات منفی فقط انرژی شما را برای پیشرفت می‌گیرند و از جذابیت‌ رفتاری‌تان می‌کاهند. نیمه‌ی ‌پُر لیوان را ببینید و شکرگزار باشید.
گذشته‌ها، گذشته است. این‌قدر در گذشته نمانید. اشتباهات خود را فراموش کنید، البته سعی کنید از آنها درس بگیرید و تکرارشان نکنید. ولی غصه نخورید و بدانید که هیچ‌وقت برای جبران کردن دیر نیست.
وسط حرف دیگران پریدن، یکی از عوامل اصلی از دست دادن جذابیت ‌رفتاری است. این عادت را از خود دور نگه دارید و آن را ترک کنید. اگر هم ناخواسته میان حرف کسی شیرجه زدید، سریعا از او عذرخواهی کنید و دیگر به صحبت‌کردن ادامه ندهید، تا حرفش تمام شود.
همه‌ی ما گاهی‌اوقات در برخوردهای اجتماعی دچار مشکلاتی نظیر اضطراب یا خجالت می‌شویم. این مشکل عمومی است و با تمرین‌، صحبت در جمع‌های خانوادگی و بزرگ کردن حلقه‌ی ارتباطات کم‌کم رفع می‌شود. برای رفع این مشکلات فقط باید وقت صرف کنید و آرام‌آرام آنها را از بین ببرید.
با خودتان و دیگران صادق باشید. ورزش کنید و به بدن و ظاهرتان برسید. خود را دوست داشته ‌باشید و همیشه برای بهتر شدن تلاش کنید.

به طور خلاصه، جذابیت ‌رفتاری یعنی استفاده‌ی درست از شوخ‌طبعیِ کلامی، داشتن حس اعتماد‌به‌نفس و معاشرت و ارتباط با دیگران. دیگران را دوست بدارید، با آنها معاشرت کنید و با اعتماد به خود و صداقت و افزودن چاشنی شوخی و طنز در دل آنها جای ‌بگیرید. یادگیریِ اصولِ جذابیت ‌رفتاری، کار چندان دشواری نیست. با رعایت این نکات بهتر و بهتر شوید و شاد زندگی‌کنید.



منبع: بهداشت نیوز

منبع: پارسینه

کلیدواژه: رفتار اجتماعی سلامت روان اعتماد به نفس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۷۲۷۷۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کارل گوستاو یونگ؛ مردی که «خواب دید» و یک کتاب شگفت‌انگیز نوشت!

کتاب «انسان و سمبُل‌هایش» اثر کارل یونگ، آخرین کتابی بود که او پیش از مرگ روی آن کار کرد. یونگ برخلاف تمام آثار دیگرش، در این اثر، مخاطب عام را هدف قرار داد و از استفاده از اصطلاحات تخصصی اجتناب کرد تا دیدگاه‌هایش را به زبان ساده بیان کند. یونگ با امکان دسترسی بیشتر به ایده‌هایش، محبوبیت زیادی پیدا کرد و افکارش تا به امروز تأثیرگذار باقی مانده است. 

به گزارش فرادید، داستان چگونگی شکل‌گیری کتاب «انسان و سمبل‌هایش» نه تنها جذاب است، بلکه نماد روشی است که او قصد دارد خوانندگانش را به سوی آن هدایت کند. همانطور که جان فریمَن در مقدمه کتاب نوشته: «منشاء این کتاب به قدر کافی عجیب هست تا توجه ما را به آن جلب کند و به علاوه این منشاء ارتباط مستقیمی با محتوای کتاب و هدف آن دارد.» «انسان و سمبل‌هایش» کتابی است درباره خواب‌ها که خودش هم از یک خواب سرچشمه گرفته است. 

درباره کتاب

«انسان و سمبل‌هایش» نخستین بار سال ۱۹۶۴ منتشر شد. این کتاب از طریق مطالعه نمادپردازی خواب‌ها، دنیای ناخودآگاه را کاوش می‌کند و خواننده معمولی را به سفری خارق‌العاده در میان کهن‌الگوها، مارها، پیکرهای سایه‌وار و دایره‌های رنگارنگ هندویی و بودایی می‌برد.

یونگ استدلال می‌کند که ناخودآگاه فقط دنیای زیرین منحصر به فرد روان فردی ما نیست، بلکه در سطح عمیق‌تر، ما یک ناخودآگاه جمعی مشترک داریم. او ادعا میکند که علی‌رغم فیلسوفانی که وجود ناخودآگاه را با وجود شواهد روانشناختی گسترده انکار می‌کنند، این دیدگاه در واقع دلالت بر وجود دو «سوژه» (یا ذهنیت) در درون هر فرد انسانی دارد. به گفته او: «این یکی از نفرین‌های انسان مدرن است که بسیاری از مردم از این شخصیت تجزیه‌شده رنج می‌برند» (یونگ، ۱۹۶۴). 

«لمس عشق» اثر فریدون رسولی

هدف اصلی انسان و «سمبل‌هایش» این است که با ترجمه زبان نمادینی که ناخودآگاه برای بیان خود در خواب‌ها از آن استفاده می‌کند، کانال ارتباطی بین خواننده و ناخودآگاه او شود.

این کتاب پنج بخش دارد که نخستین بخش آن را کارل یونگ نوشته: «نزدیک شدن به ناخودآگاه». باقی بخش‌ها را همکاران یونگ نوشته‌اند. جوزف ال. هِندِرسون «اسطوره‌های باستانی و انسان مدرن» را نوشت و راه‌های مختلفی را بررسی میکند که از طریق آن‌ها، اساطیر باستان بر زندگی روانی مدرن ما اثر می‌گذارند. ماری لوئیز فون فرانتس در مورد فرآیند فردیت نوشته است.

در بخش چهارم، آنیلا جافه راه‌هایی را توضیح می‌دهد که از طریق آن‌ها، از نمادها در هنر تجسمی برای برقراری ارتباط با ناخودآگاه استفاده می‌شود. سرانجام جولان ژاکوبی بخش پایانی کتاب را با عنوان «نمادها در تحلیل فردی» نوشته است. یونگ تمام بخش‌ها را پیش از مرگش در سال ۱۹۶۱ تایید کرد. 

داستان چگونه آغاز شد؟

مصاحبه جان فریمن در بی‌بی سی با کارل یونگ

داستان «انسان و سمبل‌هایش» سال ۱۹۵۹ آغاز شد، زمانی که جان فریمن، روزنامه‌نگار برجسته، با کارل یونگ در خانه‌اش در سوئیس برای یک برنامه تلویزیونی بی‌بی‌سی به نام «چهره به چهره» مصاحبه کرد.

این مصاحبه بسیار موفقیت‌آمیز بود و مخاطبان کنجکاو زیادی از جمله ولفگانگ فوگس، مدیر Aldus Books را به خود جذب کرد. به گفته فریمن: «در واقع فوگس خالق انسان و سمبل‌هایش است»، چون او انتشار کتاب را آغاز کرد (یونگ، ۱۹۶۴).

فوگس تحت تأثیر ایده‌های کارل یونگ قرار گرفت و افسوس خورد که چرا افکار او جز برای دانشگاهیان متخصص در دسترس عوام نیست. بنابراین، از فریمن خواست یک بار دیگر به خانه یونگ برود و این بار از او بخواهد کتابی کوتاه برای خوانندگان غیرمتخصص بنویسد اما یونگ نپذیرفت و فریمن با ناامیدی فراوان به لندن بازگشت. اما داستان به همین جا ختم نشد. 

خواب کارل یونگ

کارل یونگ، ۱۹۵۸

صندوق پستی یونگ پر از نامه‌های افرادی شد که مصاحبه او را در بی‌بی‌سی تماشا کرده بودند. این نخستین باری بود که یونگ چنین علاقه فراوانی از سوی افراد غیرمتخصص می‌دید که در غیر این صورت با او تماس نمی‌گرفتند.

اگرچه این عامل اصلی ترغیب او به نوشتن کتاب بود، آنچه که سرنوشت «انسان و سمبل‌هایش» را تغییر داد یک خواب بود. یونگ خواب دید در یک فضای عمومی ایستاده و به جای اینکه در دفترش با دانشگاهیان و روانپزشکان صحبت کند، با عموم مردم در حال گفتگو درباره افکارش است. مهمتر از همه، او در خواب احساس کرد که مخاطبان جدیدش او را درک می‌کنند. 

یکی از تصاویر رویایی کارل یونگ

فوگس که از پاسخ منفی یونگ ناامید نشده بود، بعداً پیشنهاد خود را دوباره با یونگ مطرح کرد و این بار موفق شد رضایت او را جب کند. با این حال یونگ دو شرط گذاشت: اولاً کتاب را با گروهی از نزدیکترین پیروانش بنویسد و ثانیاً، اصرار داشت جان فریمن بین آن‌ها و ناشران هماهنگی‌های لازم را انجام دهد و مطالب را ویرایش کند. جان فریمن به عنوان خواننده معمولی به نویسندگان «انسان و سمبل‌هایش» کمک کرد.

هرگاه به متنی برخورد می‌کرد که آن را درک نمی‌کرد، نویسندگان متوجه می‌شدند آن قسمت برای عموم مردم نیز قابل درک نخواهد بود. در پایان این همکاری، «انسان و سمبل‌هایش» نخستین کتابی بود که روانشناسی یونگ را با عبارات بسیار ساده معرفی می‌کرد. این کتاب میراثی از خود به جای گذاشت که کارل یونگ را در دنیای مدرن هم ماندگار کرد.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • (تصاویر) زمین شگفت انگیز را از بالا ببینید
  • فواید شگفت‌انگیز کرفس برای سلامتی: هر آنچه باید بدانید
  • خواص دارچین شگفت‌انگیز است؛ پیشگیری از خونریزی تا کاهش فشار خون
  • یک حقوقدان: دستفروشی جرم نیست، بلکه صرفاً رفتاری غیرمجاز محسوب می شود
  • پهپاد‌های شگفت انگیز
  • تاثیر شگفت انگیز شکلات تلخ برای بیماری‌های روده‌ای
  • چگونه نظر دیگران را عوض کنیم؟
  • کارل گوستاو یونگ؛ مردی که «خواب دید» و یک کتاب شگفت‌انگیز نوشت!
  • نقاشی کشیدن با ماشین تحریر (فیلم)
  • ساحل شگفت انگیز «دَستیر»