مکانیکهایی با ناخنهای فرنچ شده | ویدئوی حرفهای کیانا و نیلوفر را ببینید
تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۷۴۸۵۳۹
همشهری - لیلی خرسند - روزنامه نگار: شاید بهخاطر خلوتی کار است که هم کیانا و هم نیلوفر چند دقیقهای جلوی آینه وقت گذاشتهاند و بهخودشان رسیدهاند. نیلوفر روسری کیانا را روی سرش درست میکند و از علیآقا اجازه میگیرند تا چند دقیقهای مصاحبه کنند. علی آقا صاحبکار آنهاست؛ صاحبکار کیانا یاراحمدی و نیلوفر فرهمند، شاگردان مکانیکی.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نیلوفر: بله حتما.
دست نیلوفر یک کم سیاه است اما به دستان کیانا نمیآید که در تعمیرگاه کار کند؟کیانا: من هر شب که از تعمیرگاه به خانه میروم، کارهای خانومانه هم میکنم؛ مثلا دستهایم را در پماد زینک میخوابانم. کلا سعی میکنم به دستهایم برسم. به هر حال من یک دختر هستم و باید خانومی خودم را حفظ کنم. نمیخواهم این کار لطمهای به زیبایی دستهایم بزند.
نیلوفر: چون دستکش استفاده میکنیم خیلی دستهایمان کثیف و روغنی نمیشود. همیشه بعد از کار اینجا هم با لیف، سفیدآب و سنگپا به جان دستهایمان میافتیم. هر ۱۰روز یکبار هم پوست دست خودش ترمیم میشود و این کمک میکند تا سیاهیها برود.
سؤالی که خیلیها از شما دارند این است که از سر علاقه اینجا هستید یا دلیل دیگری دارد؛ مثلا خواستید تابوشکن شوید و توجهها را جلب کنید و بگویید که مکانیک بودن کار مردانه نیست و زن هم میتواند کاری را انجام بدهد که تا به امروز در انحصار مردان بوده؟نیلوفر: من در زندگیام خیلی تفاوتی بین زن و مرد قائل نیستم. اگر یک مرد میتواند مکانیک باشد، یک زن هم میتواند، ولی اگر ما الان اینجاییم بهخاطر این است که این کار را دوست داریم. برای من همیشه عملکرد ماشین سؤال بود. هر وقت ماشین خودم خراب میشد و پیش مکانیک میرفتم، میخواستم که برایم توضیح بدهد و به من یاد بدهد که چه کار میکند؛ بهخاطر همین هم آمدم اینجا به علی آقا گفتم به من کار یاد میدهید و ایشان هم خیلی راحت قبول کرد.
کیانا: من هم به تنها چیزی که تا حالا فکر نکردهام، تابوشکنی بوده. من از بچگی به ماشین و کار تعمیر علاقه داشتم. اعضای خانوادهام نزدیک ۱۵سال است که ماشینهایشان را پیش علی آقا میآورند و به او اطمینان داشتم. وقتی نیلوفر با او صحبت کرد که بیاییم اینجا کار کنیم، برایم باور نکردنی بود که علی آقا قبول کرده و قرار است ما مکانیکی کنیم. من همان موقع داشتم تلاشم را میکردم که در آزمون وکالت قبول شوم اما از وقتی مکانیکی را شروع کردم، دیگر کاملا آزمون وکالت را کنار گذاشتهام. هیچ وقت فکر نمیکردم که بتوانم کار مکانیکی را شروع کنم. این ذهنیت را خود من هم داشتم که محیط مردانه است، بهخودم میگفتم کجا میتوانم بروم، از کجا باید شروع کنم، شاید من را نپذیرند و ... موقعی هم که کار را شروع کردم، به هیچکسی نگفتم. تنها کسی که در جریان بود، نیلوفر بود.
ویدئویی درباره این دختران مکانیک را در زیر ببینید:
مرورگر شما از ویدئو پشتیبانی نمیکند.فایل آنرا از اینجا دانلود کنید: video/mp4 قبل از این جای دیگری هم برای یاد گرفتن مکانیکی رفته بودید؟
نیلوفر: ماشینم را خودم مکانیکی میبردم و با آنها صحبت میکردم، ولی جو طوری نبود که بتوانم دوام بیاورم. چیزی میپرسیدم یا مسخره میکردند یا جوابم را نمیدادند. علی آقا خیلی باحوصله برای ما وقت میگذارد. اگر علی آقا نبود ما نمیتوانستیم این کار را انجام بدهیم.
بودن ۲ زن در یک مکانیکی که همه مرد هستند، عجیب است. مردان دیگری که اینجا بودند با شما چه برخوردی داشتند؟کیانا: روز اول جواب سلام ما را هم نمیدانند. روزهای اول همه فکر میکردند ما از سر کنجکاوی چند روز آمدهایم ببینیم چه خبر است و زود هم پشیمان میشویم و میرویم.
نیلوفر: اینجا چون گاراژ است و مغازههای مختلفی هم دارد، واکنشهای متفاوتی میدیدیم. آنهایی که در کارواش کار میکنند، فکر میکردند ما داریم مسخرهبازی درمیآوریم. آقا ابوالفضل همسایهمان در گاراژ، بعضی وقتها شوخی میکند و میگوید زن ظرف میشوید مکانیکی نمیکند، ولی در کل همه اینجا حمایتمان میکنند. آقا ابوالفضلی که روز اول به من میگفت دختر را چه به مکانیکی، حالا وقتی ماشینی را تعمیر میکند، سریع ما را صدا میزند میگوید بیایید ایراد ماشین را پیدا کنیم. اولش هیچکسی ما را جدی نمیگرفت.
کیانا: بعضیها هم تذکر میدادند که خیلی در محوطه نرویم. من دلیلش را نمیپرسیدم و فقط میگفتم باشد حتما. نمیخواستم درگیر شویم. به هر حال ما ۲ زن بودیم که میخواستیم در یک محیط مردانه کار متفاوتی انجام بدهیم و خودمان را در بین این همه مرد قرار داده بودیم و نمیخواستیم برای کسی که ما را پذیرفته، دردسری ایجاد کنیم. خیلی حرفها به ما میزدند. میگفتند صاحب کارواش از بودن ما ناراحت است. ما هم سعی میکردیم در مغازه علی آقا باشیم و جای دیگری نرویم.
مشتریان شما را میدیدند، تعجب نمیکردند؟نیلوفر: لباسهایمان را هم که میدیدند تعجب میکردند. روزهای اول با لباسهای خودمان، مانتو و روسری میآمدیم و لباس کار نداشتیم. هر کسی ما را میدید نمیتوانست تشخیص بدهد که ما چرا اینجاییم، دستانمان سیاه بود و لباسمان لباس عادی. میماندند اگر ما مشتری هستیم، چرا دستانمان سیاه و کثیف است اگر اینجا کار میکنیم چرا زن هستیم. بعد از اینکه لباس کار گرفتیم، همه متوجه شدند که ما اینجا کار میکنیم.
کیانا: از روزی که ما اینجا آمدهایم هر کسی که آمد، نخستین سؤالی که پرسید این بود که شما هم مکانیکی میکنید. هیچکس ما را مسخره نکرد. از هر قشر و فرهنگی که بودند، میگفتند آفرین. حتی خانمی بود که خیلی حجاب داشت، میگفت کاش پسرم را بیاورم که از تو یاد بگیرد. هر کسی که اینجا آمد، ما را تحسین کرد. اینقدر همه انرژی دادند که بیشتر انگیزه پیدا کردم کار را ادامه بدهم. خودم از این حمایتها و برخوردها تعجب میکردم. در ذهنم این بود که ما میخواهیم اینجا کار کنیم، نکند مردم چیزی بگویند، از خودم میپرسیدم، اگر کسی حرفی زد، چه برخوردی کنم، ولی همهچیز خوب پیش رفت.
چطور موضوع را به خانوادههایتان گفتید؟نیلوفر: من از روز اول به خانوادهام گفتم. پدرم آمد و با علی آقا صحبت کرد. علی آقا را کیانا به من معرفی کرده بود. ماشینم را که برای تعمیر آوردم، گفتم: میشود خودم بیایم بالا سر ماشین و به من آموزش بدهید. گفت:بیا. فکر میکرد که من دارم الکی میگویم مکانیکی دوست دارم. بعد که صحبت کردم و ماندگار شدم، برخوردهای متفاوتی در خانوادهام میدیدم. خواهرم جزو کسانی بود که میگفت کار عجیب و سختی میکنی، ولی مادرم همیشه تشویقم میکرد و میگفت: هر کاری که دوست داری، انجام بده. پدرم فکر میکرد یک دوره یکماهه میخواهم بیایم، کلش را یاد بگیرم و بعد از این کار بیرون بیایم، ولی الان میداند که برنامهریزی زندگیام در مکانیکی است.
ماشین را همه دارند، میدیدم همه از این وسیله استفاده میکنند، ولی اطلاعات کمی از آن دارند. این برایم عجیب بود. حتی داداش خودم چیزی از ماشین نمیداند اما برای خودم سؤال بود که این روغنی که در ماشین میریزیم کجا میرود، چرا فن اینجاست، چرا باید دما اینقدر باشد و ... من آمدم مکانیکی تا جواب سؤالاتم را بگیرم.
کیانا: من وقتی آمدم مکانیکی، مادرم مسافرت بود. فکر نمیکردم وقتی بگویم چه کار کردم، استقبال کند. تصویری صحبت کردیم، من را به خالهام نشان میداد و کلی هم ذوق میکرد. من از طریق برادرم علی آقا را میشناختم. وقتی میخواستم به او بگویم استرس داشتم که نکند بگوید چرا این کار را کردی، ولی زنگ زد و گفت چقدر کار قشنگی کردی. میداند که من چقدر به این کار علاقه دارم. گفت که خودم زنگ میزنم و سفارشت را میکنم. این حمایتها را که دیدم انگیزهام بیشتر شد. خیلی مهم بود که خانوادهام چه برخوردی میکنند. ماههای اول که مادرم میدید من از صبح میآیم و تا شب میمانم، کمی تعجب میکرد و میگفت کیانا واقعا میخواهی وکالت را کنار بگذاری و مکانیک شوی؟ میگفتم من این کار را واقعا دوست دارم و همیشه رسیدن به آن برایم دور از ذهن بوده و الان که رسیدهام دوست دارم ادامه بدهم. یک نظر مخالف در خانواده نداشتم.
شما که به مکانیکی این همه علاقه داشتید، چرا درسش را نخواندید؟نیلوفر: من دیپلم ریاضی دارم، ولی رفتم هنر. ۱۶ سال است که مجسمهسازی میکنم، گرافیک خواندم، عکاسی میکنم. یک مدت بانک کار میکردم چون میخواستم فضای کار اداری را متوجه شوم. من خیلی چیزها را دوست دارم. همیشه دنبال این بودم که مکانیکی را تجربی و به قول کیانا سنتی یاد بگیرم. علاوه بر اینکه میتوانم علمش را داشته باشم و جزوههایش را بخوام اما الان جزوههای دانشگاه امیرکبیر و خواجه نصیر را میخوانیم. هم علمی خودمان را بهروز میکنیم و هم عملی. سخت است که علمی محض کاری را انجام دهی یا تجربی محض. در آزمایشگاههای مهندسی مکانیک، عملکرد دستگاهها را به بچهها نشان میدهند اما هیچوقت یک ماشین خراب را نمیآورند که آنها تعمیر کنند.
کیانا: ذات انسان اینطور است که وقتی درس یک رشته را میخواند، اینکه سنتی بخواهد در این فضا کار کند، برایش قابلقبول نیست. من نمیدانم اگر مهندسی مکانیک میخواندم قبول میکردم در این فضا کار کنم یا نه؟ ولی الان برایم فرقی نمیکند چه لیسانسی دارم. من خیلی دوست داشتم قانون را بلد باشم. من تکبعدی نیستم، آدم هستم و دوست دارم خیلی چیزها را یاد بگیرم و چیزی را که دوست داشتم خواندم. الان هم حقوق و قانون را دوست دارم. هنوز هم فرصت دارم، علم مکانیک را بخوانم و چیزی را از دست ندادهام.
احتمالش هست که بخواهید درسش را بخوانید؟نیلوفر: در ذهنم هست. یک هفته است که درگیرم برای دانشگاه اقدام کنم یا نه؟
کیانا: فعلا مهمترین چیز برای من این است که کار را یاد بگیریم. خیلی از برنامهریزیها به ذهن من و نیلوفر میآید. خیلی از خانمها به ما پیام میدهند که چطور میتوانیم ما هم این کار را انجام بدهیم. از ۱۰۰ پیام که به ما میدهند، ۷۰، ۶۰ پیام درخواست این را دارند که بیایند پیش ما و کار یاد بگیرند. از هر سنی هم بین این زنان هستند. ما میگوییم هنوز خودمان داریم کار را یاد میگیریم و تا استاد شدن خیلی فاصله داریم. چیزی که به ذهن ما رسیده این است که بتوانیم به بقیه یاد بدهیم که اگر بخواهید و یک چارچوبهایی را رعایت کنید و باور کنیم که زن و مرد در عین برابری حقوقشان، تفاوتهایی هم دارند، میتوانید کاری را که میخواهید انجام بدهید.
چه تفاوتهایی را قبول دارید؟ مثلا قبول دارید که مکانیکی قدرت مردانه میخواهد؟کیانا: تفاوتها هم میتواند فیزیکی باشد و هم ذهنی. ما همیشه به این فکر میکنیم یک روزی من و نیلوفر مستقل شویم و علی آقا را کنار خودمان میبینیم. به این فکر نمیکنم که مرد کنارمان نباشد. روزهای اول قدرت این را نداشتم که تسمه جابیندازم، ولی آقا ابوالفضل میگفت بیا این تسمه را جابنداز. میدیدم به من اعتماد دارد و دوست دارد من این کار را انجام بدهم. در این کار مرد و زن باید کنار هم باشند. در بزرگترین کمپانیهای دنیا زن و مرد با هم کار میکنند و مکمل همدیگر هستند.
نیلوفر: مکانیک هم ظرافت زنانه را میخواهد و هم قدرت مردانه. دست زن ظریفتر است و راحتتر در موتور میچرخد.
کیانا: اینکه مکانیکی فضای مردانهای داشته، به عرف تبدیل شده. خود مردم این را پذیرفتهاند. با اقتضای زمان خیلی چیزها تغییر کرده و این هم باید تغییر کند. این جرأت را امروز ما بهخودمان دادهایم و فردا خیلیهای دیگر این کار را میکنند.
خیلی از زنان هستند که از ماشین چیزی نمیدانند، برنامهای ندارید که به آنها آموزش بدهید؟نیلوفر: ما در صفحههای اینستاگرام تا جایی که بتوانیم نکات آموزشی را میگذاریم. ما جانمان را بهدست ماشین میدهیم و با یک ذره دانستن میتوانیم جلوی خیلی از هزینهها و آسیبها را بگیریم؛ با چککردن آب و روغن ماشین یا تسمه. این آموزش باید گسترده باشد؛ هم برای زن و هم برای مرد.
از تفاوتها گفتید، شده که صاحبکار توقعی از شما داشته باشد، ولی از نظر قدرت بدنی به مشکل بربخورید؟نیلوفر: از نظر پزشکی اشتباه است که کسی به بدنش فشار بیاورد. صاحبکارمان هم میخواهد چیز سنگینی بلند کند از ما و بقیه کمک میگیرد.
کیانا: تعمیرکاری کار گروهی است. شخص شاید بتواند به تنهایی کاری کند، ولی کار وقتگیر و طولانی میشود. برای اینکه یک اکسل جابیندازیم، ۷ نفر با هم کار میکنیم.
کیانا: علی آقا خیلی مشتری دارد. بهنظر من مشتریهایش ثابتتر شدهاند.
نیلوفر: دوستهای ما اضافه شدهاند و خللی در کار ایجاد نشده. بودن ما تأثیر مثبت داشته و با بودن ما خانمها بیشتر اعتماد میکنند. کلا وقتی زن و مرد کنار هم قرار میگیرند، حس امنیت القا میشود. در مغازه هم این اتفاق افتاده است.
کیانا: خانمها راحتتر از قبل برخورد میکنند. قبلا معذب بودند. ما هم راننده زن داریم و هم مرد اما مکانیکی فقط مردانه است. خود من وقتی میخواستم ماشین را به مکانیکی ببرم، همیشه این دلهره را داشتم که چه برخوردی میکنند، سرم را کلاه نگذارند.
کیانا: من خیلی روی تمیزی حساسم اما در سفرهای طبیعتگردی، تمرین کردم که این حساسیت را کم کنم. از روزی که اینجا آمدهام هم راحت کف زمین مینشینم و لذت میبرم که با حس تمیزی مقابله میکنم.
نیلوفر: من در خانه تمیزم و اینجا روغنی و بنزینی میشوم. هر کاری شرایط خاص خودش را دارد. من با گل کار میکنم، از گل مجسمه میسازم و این را کثیفی نمیدانم. حتی روغن یا هر چیز دیگری به دستم بخورد، حس بدی ندارم.
کیانا: من از موش چندشم میشود، کثیف است. اینجا موش خیلی زیاد است. در چال که میرویم هر لحظه ممکن است که موش بیاید، ولی دیگر برایم مهم نیست، فضلهاش را میبینم و از کنارش رد میشوم؛ چون به این کار علاقه دارم، سخت نمیگیرم. کلا ما سختگیر نیستیم.
نیلوفر: من از روز اول همین بودم، کیانا هم همینطور. دوستانم میگویند با روحیهای که داشتی از روز اول باید مکانیک میشدی اما من فکر میکردم با آن روحیهای که داشتم، میتوانستم هنرمند باشم، گرافیست و عکاس باشم؛ همانطور که بودم.
نیلوفر: ما با تشویق دوستانمان بود که در اینستاگرام پیج درست کردیم. صفحه مکانیکار ۶ برای من است و صفحه مکانیکار ۹برای کیاناست.
کیانا: هر دو متولد ۶۹هستیم. یک صفحهای عکس یک خانم مکانیک خارجی را گذاشته بود. من فقط کامنت گذاشتم که من هم مکانیک هستم. از آن روز به بعد هزاران نفر به من پیام میدادند که چرا کارت را انتشار نمیدهی. دوستان هم که اصرار داشتند ما کارمان را نشان بدهیم، با نیلوفر تصمیم گرفتیم صفحه بزنیم. گفتیم شاید دیدن کار ما انگیزهای برای بقیه شود که بیایند و کار متفاوت انجام بدهند. در ۴ روز صفحه ما ۵ هزار فالوئر پیدا کرد.
ولی بعضیها هستند که میگویند شما بیشتر دنبال تبلیغات هستید.کیانا: به ما میگویند شما مکانیک نیستید و آمدهاید جلب توجه کنید یا اینکه میخواهید تبلیغات کنید و اینفلوئنسر شوید. من تنها حرفی که میزنم این است که میگویم برای قضاوت زود است. ما چند لایو هم گذاشتیم که به مخاطبان بگوییم واقعا داریم کار میکنیم. بیشتر کسانی هم که پیام میدهند مردان هستند. ما به همه میگوییم که کارمان را دوست داریم و فقط بهخاطر علاقه است که این کار را انجام میدهیم.
فکر میکنید برای خودتان مغازه بزنید؟نیلوفر: من به فکر یک مجموعهام ... دوست داریم یک تیم خوب در یک گاراژ داشته باشیم. و جایی را داشته باشیم که هم به خانمها و هم به آقایان آموزش بدهیم.
دوست دارید آن گاراژ زنانه باشد؟نیلوفر: موافق تفکیک جنسیتی نیستم.
کیانا: اینجا یک نفر هم درباره زندگی شخصیاش حرف نمیزند. صحبت درباره زندگی شخصی میتواند به مخاطبت انرژی منفی بدهد. اینجا اصلا این اتفاق نمیافتد. من نمیدانم بچههای علی آقا چه اسمی دارند. در مؤسسات و شرکتهایی که کار میکردم از زنان و مردانی که درباره زندگی شخصیشان و دعواهایی که با همسرانشان داشتند و... صحبت میکردند، خسته میشدم. چرا من باید داستان زندگی شخصی بقیه را بشنوم؟ اینجا همه فقط کار میکنند. حرفهای ما در تایم استراحت هم درباره ماشین است.
نیلوفر: کار اینجا احتیاج به تمرکز دارد. یک پیچ را اشتباه ببندیم ممکن است زندگی یک نفر گرفته شود.
کیانا: بعضیها به ما پیام میدهند شما چطور جایی کار میکنید که پر مرد است. میگویم در شرکتهای خصوصی هم ۱۵ مرد و یک زن کار میکنند.
کیانا هنوز ظرافتهای زنانه را دارد اما مکانیکی به روحیه نیلوفر میخورد.
کیانا: من در خانوادهای بزرگ شدهام که ۲ برادر بزرگتر از خودم داشتم. بهخاطر همین خیلی رفتار پسرانه داشتم اما بعد از یک مدت پذیرفتم که دختر هستم و درست نیست که پسرانه رفتار کنم و خودم را در قالب پسرانه جلوه بدهم. با یکسری تمرینات خانمی را بهخودم برگرداندم.
نیلوفر: ظرافت کیانا برای مکانیکی لازم است و خیلی کمک میکند.
نیلوفر: برای مصاحبه پیشنهاد داشتیم. از کارگاههای آموزشی هم پیشنهاد داشتیم که ایونتهای مکانیکی برگزار کنیم، ولی ما هنوز شاگرد هستیم.
کیانا: یک آقایی از دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی پیام داده بود که من استاد مکانیک هستم و هر وقت خواستید میتوانید در کلاسهای من شرکت کنید. یک عده برای ما فایل آموزشی میفرستند که همزمان با کار آنها را هم مطالعه کنید. این حمایتها برای ما باارزش است و از این واکنشها هیجانزده شدیم.
کیانا: همچنان به علی آقا نیاز داریم. به این باور نرسیدیم که میتوانیم تنهایی کاری انجام بدهیم. یک لنت که عوض میکنیم، علی آقا باید ببیند.
نیلوفر: ۴ماه خیلی کم است. ۴سال با مطالعه کار کنیم، میتوانیم بگوییم مکانیکی یاد گرفتهایم.
۴ سال دیگر که استاد شدید، فکر میکنید بهعنوان یک مکانیک زن به شما اعتماد میکنند. الان خیلیها مکانیکهایی را که چند سال کار میکنند، قبول ندارند.
نیلوفر: بله. صددرصد؛ چراکه نه. اگر مکانیک مرد را قبول ندارند روی زنان سرمایهگذاری کنند. شاید ما بهتر از مردان باشیم.
علی هامونی یا همان علیآقا صاحبکار کیانا و نیلوفر توضیح میدهد که چطور راضی شده که ۲ شاگرد زن داشته باشد: «روزی که نیلوفر خانم آمد ماشین خودش را تعمیر کنیم، گفت برای بستن ماشین خودم میآیم و خودم میبندم. بعد هم گفت که میخواهد اینجا کار کند. اولش شوک شدم. بعد دیدم علاقه دارد، گفتم: ایرادی ندارد بیا. گفت: دوستم هم هست. گفتم: او هم بیاید. » علیآقا تأیید میکند که نیلوفر و کیانا در این کار استعداد دارند: «آنها استعداد این کار را دارند. بهشان که میگویم این کار را انجام بدهید، انجام میدهند. جایی هم گیر کنند، میپرسند. ماشین مشتری است باید بالای سر کار خودم باشم. »
زن بودن این دو دختر در کارشان تأثیر میگذارد؟ جواب علیآقا به این سؤال منفی است: «آنها در مجموعهای هستند که همه مردند. باید خودشان ببینند در بین مردان میتوانند کار کنند یا نه؟ مهم این است که از عهده کار برمیآیند. مشکل هم خواه ناخواه پیش میآید. من اجازه نمیدهم کسی در کار من و همکارانم دخالت کند. یکبار گزارش داده بودند که این دختران حجابشان را رعایت نمیکنند. آمدند و دیدند مشکلی نیست، رفتند. » کیانا میگوید که این افراد از کلانتری آمده بودند و حجاب آنها را که دیدند، از آنها تعریف هم کردند.
ما راهمان را مشخص کردهایم از وقتی به مکانیکی آمدهاید شده که یک روز آرایش نکنید و بگویید که این کارها دیگر برایتان مهم نیست؟نیلوفر: خیلی وقتها بدون آرایش میآییم. اگر آرایشی هم میکنیم بهخاطر این است که خیلی یادمان نرود که زن هستیم و بقیه هم زن بودن ما یادشان نرود. امروز گفتیم شما میآیید ظاهرمان خوب باشد. در کار صورتمان پر دود و روغن میشود؛ آرایش کردن و نکردن خیلی تفاوتی هم ندارد.
کیانا: ۲ ساعت دیگر اینجا باشید، همه صورت ما سیاه شده. خیلی از روزها لباس میپوشیم میآییم. یکی از جذابیتهای این کار همین است. صبح آماده شدن و سرکار رفتن چقدر اذیتکننده است اما اینجا چیزی مهم نیست.
نیلوفر: شلوار را از گمرک گرفتیم. پیراهنم هم پیراهن پدرم است؛ گشاد است که هم حجابم رعایت شود و هم وقتی هوا سرد شد بتوانم زیرش لباس گرم بپوشم.
کیانا: خیلی فکر کردیم که چه بپوشیم که هم راحت باشیم و هم حجابمان رعایت شود. به این نتیجه رسیدیم که لباس گشاد بپوشیم و استایل مکانیکی را هم داشته باشیم. روسریهایمان هم برای کوهنوردی است.
نیلوفر: بله صددرصد.
نگران نیستید بهعنوان یک زن مکانیک، برای ازدواج به مشکل بخورید. شاید برای خانواده شوهرتان سخت باشد که قبول کند عروسشان در چال تعمیرگاه برود و با سروصورت سیاه به خانه برگردد.کیانا: به هر حال ما راهمان را مشخص کردهایم، هر کسی که قصد ازدواج با ما را داشته باشد یا قبول میکند یا اصلا جلو نمیآید.
نیلوفر: من چیزی بلدم که خانواده آن پسر بلد نیست، چرا باید از من ایراد بگیرد. اتفاقا خیلی جذب ما شدند. وقتی در خانواده ما همه واکنششان خوب است، در خانوادههای دیگر هم افرادی هستند که ما را قبول دارند. مسلما کاری که میکنیم تاثیرش را در زندگی ما میگذارد. پسری که بخواهد با ما ازدواج کند، باید حساب و کتاب کند و با همهچیز کنار بیاید. ممکن است یک مرد در محیط زنانه کار کند. سرآشپزهای مرد در محیط زنانه کار میکنند. شوهر خاله من لوازم آرایشی بهداشتی داشت که همه مشتریانش زن بودند. اما خط قرمزها همیشه برای زنان پررنگتر است.
کیانا: من از موش چندشم میشود، کثیف است. اینجا موش خیلی زیاد است. در چال که میرویم هر لحظه ممکن است که موش بیاید، ولی دیگر برایم مهم نیست، فضلهاش را میبینم و از کنارش رد میشوم؛ چون به این کار علاقه دارم، سخت نمیگیرم. کلا ما سختگیر نیستیم.
منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: زنان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۷۴۸۵۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نصف قیمت ماشین بخر! قسطی با ۵۰ درصد پیشپرداخت
به گزارش گروه بازار خبرگزاری علم و فناوری آنا، اینجا قرار است در مورد طرحی صحبت کنیم که مدتی است بسیاری از خبرگزاریها به آن پرداختهاند و با سایر طرحهای فروش اقساطی خودرو تفاوت دارد (توصیه میکنیم که این مطلب را حتماً تا انتها بخوانید). به عنوان مشت نمونه خروار، باید بگوییم که خرید اقساطی خودرو در این طرح به معرفی ضامن نیاز ندارد و با کمک تعدادی از معتبرترین شرکتهای لیزینگ کشور برگزار میشود که میتوانید مجوز فعالیت آنها را از سایت بانک مرکزی استعلام بگیرید.
طرح فروش اقساطی خودرو همراه مکانیک دائمی است و در این مطلب قرار است با مزایا، شرایط و نحوه ثبتنام در آن آشنا شوید.
طرح فروش اقساطی خودرو همراه مکانیک چه مزایایی دارد؟میدانید جمله طلایی "فروش اقساطی خودرو، شاهکلید خرید ماشین در یک بازار بیثبات" ، گرهگشای خریداران خودرو در این روزها است.
طرح فروش اقساطی خودرو اقساطی همراه مکانیک به جز عدم نیاز به معرفی ضامن و همکاری با شرکتهای لیزینگ معتبر، مزایای متعددی دارد که در ادامه به تعدادی از آنها اشاره میکنیم:
کارشناسی بودن تمامی خودروهااین مزیت در کمتر طرحی پیدا میشود. معمولاً در اکثر طرحهای لیزینگ و فروش اقساطی، امکان خرید خودروی کارکرده وجود ندارد و اجازه کارشناسی خودروهای صفر هم به شما داده نمیشود. در صورت عرضه خودروهای کارکرده هم هزینه کارشناسی خودرو با خودتان است. این در حالی است که در همراه مکانیک اصولاً هیچ خودرویی بدون کارشناسی چه بهصورت نقد و چه اقساط فروخته نمیشود.
علاوه بر این آمار سرویس کارشناسی همراه مکانیک نشان داده که حدود 20 درصد خودروهای صفر بازار هم ایراد فنی و بدنه دارند و به همین دلیل خودروهای صفر هم در همراه مکانیک بهصورت کامل کارشناسی میشوند.
تضمین کارشناسی خودروفرایند کارشناسی خودرو در همراه مکانیک توسط کارشناسان مجرب و دورهدیده و با کمک تجهیزات بهروز انجام میشود. به همین دلیل در این پلتفرم فروش نقد و اقساطی خودرو، برای کارشناسی فنی و بدنه خودروها تا 7 روز تضمین داده میشود تا خریدار خیالش از انطباق شرایط خودرو با ادعای مالک راحت شود و تصور نکند که در کنار قسطهای خودرو، باید هر ماه بخشی از درامدش را برای تعمیرگاه کنار بگذارد.
تنوع بالای خودروهاسختگیری در کارشناسی خودروها به این معنی نیست که در طرح اقساطی همراه مکانیک تنوعی وجود ندارد. در نمایشگاه همراه مکانیک میتوانید تنوع بالایی از خودروهای داخلی و خارجی در تیپها، رنگها، مدلها و قیمتهای مختلف پیدا کنید. حتی اگر خودرویی را خودتان پیدا کرده باشید، همراه مکانیک به شما کمک میکند تا آن را قسطی بخرید، البته به شرطی که با استانداردهای فنی و بدنه همراه مکانیک هماهنگ باشد.
تنفس 2 تا 3 ماهه بین پیشپرداخت و اولین قسطمیزان پیشپرداخت موردنیاز برای ثبتنام در طرح اقساطی همراه مکانیک معادل 50 درصد مبلغ خودروی موردنظر است و مابقی مبلغ را میتوانید در اقساط 6 تا 36 ماهه بپردازید. بین واریز پیشپرداخت و اولین قسط هم به شما تنفس 2 تا 3 ماهه داده میشود تا برای پرداخت اقساط استرسی نداشته باشید.
تحویل 48 ساعته خودروی قسطییکی از مزایایی که شائبه کلاهبرداری در طرح اقساطی همراه مکانیک را از بین میبرد و آن را از سایر طرحهای مشابه متمایز میکند؛ همین تحویل فوری و 48 ساعته خودرو است. همچنین اعتبارسنجی و تامین اعتبار در این طرح در کمتر از یک هفته انجام میشود؛ آن هم بدون این که شما در کارهای اداری مربوط به آن درگیر شوید.
ثبت سند ششدانگ به نام شما از ابتدای کاربرای راحتی خیال بیشتر، سند ششدانگ خودرو از همان زمان تحویل به نام شما زده میشود. این در حالی است که در سایر طرحهای لیزینگ، سند خودرو بهصورت 3 دانگ-3 دانگ یا 4 دانگ- 2 دانگ به نام خریدار زده میشود و بخشی از خودرو تا پایان پرداخت اقساط به نام شرکت لیزینگ باقی میماند.
شفافیت در آگهیها
با کلیک روی هر کدام از آگهیهای خودرو در نمایشگاه خرید و فروش خودرو همراه مکانیک میتوانید گزارش کارشناسی کامل خودرو، وضعیت بیمه، سند، محل بازدید، میزان کارکرد و عکسهای واقعی خودرو را ببینید و برسی این اطلاعات مثل یک بازدید اولیه از خودرو خواهد بود. همچنین قیمت خودرو، مبلغ اقساط و پیشپرداخت در بازههای زمانی مختلف هم با کلیک روی دکمه خرید اقساطی در این صفحه قابلمشاهده است.
همچنین تعیین قیمت خودروها نیز کاملاً منصفانه و بر اساس گزارش کارشناسی، قیمت روز خودرو و معاملات واقعی بازار انجام میشود.
تضمین امنیت معاملهدر همراه مکانیک خبری از دلالی نیست و فرایند انتشار آگهی و فروش خودروها مستقیماً توسط خود همراه مکانیک مدیریت میشود؛ یعنی پشت هر آگهی یک فروشنده واقعی (و نه دلال) وجود دارد و امنیت معامله تضمین شده است. علاوهبر این کارشناسان همراه مکانیک از لحظه تماس برای بازدید تا قولنامه و تعویض پلاک همراه شما هستند.
مدارک لازم برای خرید اقساطی خودرو از همراه مکانیک چیست؟خرید اقساطی خودرو از همراه مکانیک به شرایط خاصی نیاز ندارد؛ همین که بتوانید نیمی از مبلغ خودرو را به عنوان پیشپرداخت واریز کنید و توانایی مالی لازم برای پرداخت اقساط در بازه زمانی تعیین شده را داشته باشید کافی است. برای ثبتنام در این طرح هم باید مدارک زیر را داشته باشید:
دستهچک صیادی بنفش
کارت ملی و شناسنامه
سند یا اجارهنامه محل سکونت
گردش حساب 6 ماهه
جواز کسب یا فیش حقوقی
لازم به ذکر است که گردش حساب 6 ماهه برای اطلاع از توانایی شما برای پرداخت اقساط و مشخص کردن تعداد آنها گرفته میشود.
برای خرید اقساطی خودرو از همراه مکانیک باید چهکار کرد؟شروع فرایند خرید اقساطی خودرو از همراه مکانیک ساده است و برای این کار کافی است روی لینک زیر کلیک کنید:
https://www.hamrah-mechanic.com/cars-for-sale/?credit=true
پس از ورود به این لینک، میتوانید از فیلترهای کنار صفحه برای پیدا کردن خودروی موردنظر خود کمک بگیرید. سپس روی آگهی موردنظر کلیک کنید و بعد از بررسی عکسها، گزارش کارشناسی و مشخصات خودرو، روی خرید اقساطی کلیک کنید. در پنجره باز شده، دوره بازپرداخت را انتخاب کنید و ثبت درخواست خرید اقساطی را بزنید تا کارشناسان همراه مکانیک با شما تماس بگیرند و مابقی فرایند خرید اقساطی خودرو را پیش ببرند.
انتهای پیام/