Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-04-25@22:30:39 GMT

امام علی (ع) بنیانگذار تقریب مذاهب اسلامی(۲)؛

تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۷۶۶۰۹۴

امام علی (ع) بنیانگذار تقریب مذاهب اسلامی(۲)؛

بررسی و فهم سیره عملی اهل‌بیت در دوران حیات خود در جامعه اسلامی‌ که قدرت تحت اختیار شیعیان نبود و جامعه پیشتر به گروه‌ها و فرقه‌های متعددی تقسیم شده بود، مهمترین منبع برای شناخت رفتار و عملکرد مناسب برای پیروان بعدی آنها در زیستن در جامعه‌ای است که متنوع و نیازمند همگرایی و وحدت است. در این زمینه یکی از مهمترین مصادیق معرفتی شناخت رویکرد اهل بیت، سیره امام علی(ع) است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

زیرا نقطه اختلاف فرق اسلامی بعد از مرگ پیامبر (ص) مبحث جانشینی آن حضرت بود که به اعتقاد شیعه حق و سزاوار امام علی (ع) بود. در اینجاست که مواجهه خود امام علی (ع) با این اتفاق و سلب حق، اولی‌ترین نقشه راهنمایی و روشن کننده راه مدعیان پیروی از آن امام والامقام است که پیروان مبادا روزی به اصطلاح مشهور، از پاپ کاتولیک‌تر شوند.

به همین مناسبت بخش‌هایی از کتاب امامان شیعه و وحدت اسلامی (انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب) تالیف علی آقانوری استاد شیعه‌شناسی دانشگاه ادیان و مذاهب قم را بررسی می‌کنیم. در بخش دوم شناخت سیره امام علی (ع) در قبال بحث اختلاف امت اسلامی دو موضوع «مساعدت فکری و تصحیح اشتباهات حقوقی و قضایی» و «مشاوره و کارشناسی نظامی» را مرور خواهیم کرد.

مرور این مباحث نشان می‌دهد اطلاق عنوان «بنیانگذار تقریب بین مذاهب» از سوخی برخی برای امام علی (ع) پُربیراه نیست و بیانگر آن است ایشان به‌رغم گلایه‌ها و شایسته دانستن خود برای خلافت، با چه فداکاری و گذشتی بحث وحدت جامعه اسلامی را اولی‌تر از پیگیری و مطالبه حق خود دانست و خدشه وارد شدن به تحکیم جامعه نوپای اسلامی را به هیچ وجه روا نشمرد. آنچه باید نصب‌العین همه مدعیان شیعی آن حضرت در همه زمان‌ها در انتخاب بین تقریب یا تفرقه، وحدت یا واگرایی باشد.

مساعدت فکری و تصحیح اشتباهات حقوقی و قضایی

 آورده اند که در زمان خلافت ابوبکر، مردی را به اتهام شرب خمر نزد وی بردند. مرد به گناه خویش اقرار کرد و گفت: «در جایی زندگی می کنم که نوشیدن خمر و خوردن مردار را حلال می شمرند و اگر می‌دانستم حرام است نمی نوشیدم». خلیفه از عمر بن خطاب درباره حکم او پرسید، عمر گفت: «مشکلی است که جز ابوالحسن کسی آن را حل نتواند کرد. آنگاه هر سه، روانه خانه امام (ع) شدند. امام فرمود: کسی را همراهش بفرستید تا او را به مهاجران و انصار نشان دهد و معلوم شود که آیا کسی آیه تحریم شراب را برای او خوانده است یا نه؟ آنان چنین کردند و چون کسی از مهاجران و انصار به خواندن آیه تحریم شراب برای او شهادت نداد، رهایش کردند. (تهذیب الاحکام، ج ۱۰، ص ۱۰۸)

* زمانی که مال فراوانی از بحرین به خزانه بیت المال رسید، عمر آن را  بین مسلمین تقسیم نمود، اما مقداری از مال اضافه آمد. عمر مهاجرین و انصار را جمع کرد و نظر آنان را در این باره جویا شد. وی بعد از آنکه نظر مردم را شنید، از علی (ع) در این باره سؤال کرد که نظر تو چیست؟ امام فرمود: چرا یقین خود را به گمان تبدیل می کنی؟ سپس به واقعه ای مشابه که در عهد رسول خدا (ص) پیش آمده بود، اشاره کرد و فرمود: نظر من این است که از این مال، چیزی برداشت نشود و تمام آنها بین مسلمانان فقیر تقسیم شود. عمر گفت: به خدا سوگند، راست گفتی. (علی والخلفاء، ص ۸۳)

* ابن عباس گوید: از عمر بن خطاب در حالی که علی (ع) کلام او را می شنید، شنیدم می گفت: اگر این مال درون کعبه باشد، هر آینه خواهم گرفت و در راه خدا و خیر تقسیم خواهم کرد. سپس گفت: ای فرزند ابی طالب، نظر شما در این باره چیست؟ سوگند به خدا، اگر مرا ترغیب کنی، آن را انجام خواهم داد. علی (ع) گفت: آیا آن را در ما که صاحب آن در آخرالزمان خواهد آمد قرار می‌دهی؟ پس از آن عمر قانع شد که نبایستی در زیور کعبه تصرف کند. (علی والخلفاء، ص ۸۷)

*نقل شده است عمر بن خطاب بعد از مشاهده فحشای زن و مردی به مردم گفت: حال که رهبر شما چنین واقعه ای را مشاهده نموده است، حدّ را بر آنان جاری کند، عکس العمل شما چه خواهد بود؟ آنان گفتند: تو رهبر هستی و اختیار با توست. اما علی بن ابی طالب گفت: تو حق نداری حدّ را اجرا کنی، زیرا خدا به کمتر از چهار شاهد راضی نخواهد شد. عمر دوباره از مردم سؤال کرد و مردم همان نظر خود را تکرار کردند و علی (ع) نیز نظر خود را، اما این بار دیگر عمر تسلیم رأی علی شد.

* بعد از پیروزی مسلمین بر ایرانیان در زمان خلافت عمر، وی درباره زمین های کوفه از اصحاب نظرخواهی کرد. برخی گفتند: آن را بین خودمان تقسیم کن. سپس با علی (ع) در این باره مشورت کرد و آن حضرت فرمود: اگر آن را امروز بین مسلمین تقسیم نمایی، چیزی برای دیگران که بعدا خواهند آمد، باقی نخواهد ماند؛ ولکن آن را در دست آنان به عنوان اجاره بگذار، تا اینکه اصل زمین برای ما و بقیه حفظ شود. عمر به او گفت: خدا تو را در این نظر موفق بدارد. (تاریخ یعقوبی، ترجمه آیتی، ج۲، ص ۳۹)

* هنگامی که عمر مردم را جمع نمود و از آنان درباره مبدأ تاریخ سؤال کرد، علی (ع) گفت: مبدأ آن را روزی قرار بده که پیامبر هجرت نمود و سرزمین شرک را ترک کرد. عمر آن را پذیرفت و این چنین بود که هجرت، مبدأ تاریخ شد. ( موسوعه الامام علی، ج ۳، ص ۸۸)

* در عهد خلافت عثمان وقتی زنی را که در شش ماهگی زاییده بود، نزد عثمان آوردند و بنا شد او را رجم کنند. علی (ع) فرمود: من با تو به کتاب خدا احتجاج خواهم کرد. خداوند فرموده است: «و حمل و شیردادن کودک سی ماه خواهد بود.» و بعد از آن فرمود: «مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر می دهند، برای کسانی که بخواهند دوران شیردهی را کامل نمایند». پس دو سال مدت شیردهی است و شش ماه مدت بارداری. عثمان گفت: آن زن را برگردانید و رجم نکنید. (مناقب آل ابی‌طالب، ح۲، ص ۳۷۱)

این گزارش ها و گزارش های دیگر، مؤید این سخن امام باقر (ع) است که فرمود: عمر امور حکومتی را با مشورت علی (ع) به سامان می رساند و علی (ع) نیز هیچ گاه از ارائه مشورت سر باز نمی زد؛(الاختصاص، ص ۱۷۳) تا جایی که وی را به یک معنا قاضی خلفا دانسته اند.

عبدالفتاح عبد المقصود، در تحلیل کلی این سیره و به بهانه سخن عمر که گفته بود: «لولا علی لهلک عمر؛ اگر علی نبود، عمر هلاک می‌شد»، می نویسد: «این خلاصه رأی مردی است که سراسر زندگی معنوی خود را مدیون دیگری (علی) می داند. وی در ادامه، درباره راهنمایی ها و ارشادهای حضرت علی (ع) به عمر، می نویسد: «...او را در بسیاری از موارد لغزش، دستگیری کرد و جای پایش را در بسیاری از امور دنیا محکم ساخت. در این بخش اندک از زمان، هرگاه راه‌های حق به روی عمر مشتبه می‌شد و جامعه با آرای مختلف روبه رو می‌گردید، علی نخستین هادی و پیشرو بود، تا زادۀ خطاب را به حقیقت روشن کند و از اشتباهش برکنار دارد. . نقش و تأثیر کلام علی (ع) در حضرت عمر، به حدی بود که حتی خلیفه دوم دستور داده بود «با حضور علی در مسجد، هیچ کس حد صدور رأی و فتوا ندارد. با این ذهن بیدار و هوش سرشار، علی (ع) پیوسته به کمک عمر می شتافت و از دستگیری وی دریغ نمی داشت و در بسیاری موارد اشتباه او را بیدار می ساخت و به جهات فقهی که جز او، هیچ یک از اصحاب رسول احاطه نداشت، او را هدایت می کرد؛ بلکه علی (ع) در هر میدانی پیشرو بود و اگر نوزایی های فکری او نبود، دیگر عقول عقیم می ماند..». (عبدالفتاح عبدالمقصود، علی‌بن‌ابی‌طالب (ع)، ترجمه سیدمحمد طالقانی، ج۱)

مشاوره و کارشناسی نظامی امام علی (ع)

امام علی(ع) در هیچ یک از فتوحات عصر خلفا شخصاً شرکت نکرد و هیچ گزارش تاریخی و روایی درباره شرکت مستقیم وی در میادین جنگ آن دوره وجود ندارد. در واقع ضرورتی هم برای شرکت مستقیم آن حضرت احساس نمی‌شد. هر چند گفته شده فتوحات عصر خلفا، به نوعی ادامه دستور پیامبر (ص) به سپاه اسامه بود و آن حضرت حتی خبر این فتوحات را از قبل به مسلمانان داده بود، بعید می نماید بگوییم امام علی (ع) به آن شکل از فتوحات با هدف گسترش کمّی قلمرو اسلام، اقبال تام و تمامی داشته. با وجود این، دیدگاه نسبتاً مثبت وی درباره فتوحات را (و شاید به عنوان اقدامی انجام شده)، می توان از دو جهت گزارش کرد:

جهت نخست، گزارش های فراوان مبنی بر همکاری مشورتی آن حضرت است. هرگاه خلیفه از او در این خصوص یا در هر موردی از مسائل مهم امت اسلامی، نظری مشاورانه می خواست، آن حضرت هرگز دریغ نمی‌کرد. اگر به تمام دیدگاه های امام علی (ع) که به درخواست خلیفه درباره فتوحات اظهار شده است، با دقت نگریسته شود، این نتیجه به دست می آید که هر زمان خلیفه به نظرهای آن حضرت در این باره عمل می‌کرد، چیزی جز پیروزی نصیب سپاه اسلام نمی‌شد. نمونه‌هایی از دیدگاه های حضرت را درباره نبرد فتح نهاوند، جنگ با رومیان، فتح بیت المقدس، فتح خراسان و فتح شوش، در اخبار و گزارش های فتوحات از جمله در کتاب‌های نظیر «الفتوح» ان اعثم و «الاخبار الطوال» دینوری و «مروج الذهب» می توان یافت. درباره مصادیق این همکاری، گزارش های زیادی در منابع شیعی و سنی و نیز از زبان خود امام علی (ع) رسیده است که در اینجا به دو نمونه آن اشاره می کنیم

* ابوبکر درباره زمان لشکرکشی به روم، به مشاوره با اصحاب پرداخت و هر یک از آنان دیدگاهی خاص ارائه کردند. حضرت علی (ع) فرمود: «اگر به این کار اقدام کنی، پیروز می‌شوی» و همین گونه نیز شد. کمترین ثمره این لشکرکشی، سرکوبی و ترس و وحشت شورشیان داخلی بود. نقل شده است ابوبکر بعد از مشاوره با آن حضرت و رفع دودلی وی در مورد حمله به روم، رو به ایشان کرد و گفت: خداوند به تو خیر بدهد. (الفتوح، ترجمه محمدبن‌احمد مستوفی، ص ۵۴)

* و نیز زمانی که عمر قصد جنگ با رومیان را داشت، با امام مشورت کرد و امام نیز شخص خلیفه را از رفتن منع کرد و فرمود: «هر گاه خود به سوی این دشمن روی و با آنان رو به رو شوی و رنجی یابی، مسلمانان تا دورترین شهرهای خود، دیگر پناهگاهی ندارند و پس از تو کسی نیست تا بدو روی آرند. مردی دلیر را به سوی آنان روانه گردان و جنگ آزمودگان و خیرخواهان مسلمانان را با او برانگیزان. اگر خدا پیروزی داد، چنان است که تو دوست داری و اگر کاری دیگر پیش آمد، باری تو -جای خویش داری و- پناه مردمان خواهی بود و مرجع مسلمانان». (نهج البلاغه، خطبه ۱۳۴)

جهت دیگر، شرکت اصحاب ویژه آن حضرت در فتوحات است که قطعا بدون مشورت وی صورت نمی گرفت. به عنوان نمونه، گزارش شده مالک اشتر در جنگ قادسیه شرکت کرد و بنابر گزارش ابن اعثم و دینوری، منطقه نصیبین به دست وی فتح شد. حذیفه نیز در جنگ نهاوند، فرماندهی سپاه را به عهده داشت و عمار یاسر در فتح مصر، فرمانده سواره نظام بود. با عنایت به گزارش هایی از این قبیل صاحب جواهر الکلام از فقیهان مشهور شیعی نیز معتقد است فتوحات زمان عمر به ظاهر با تأیید علی (ع) همراه بوده است، زیرا عمر با اصحاب ویژه علی (ع) مشاوره می‌کرد و از توجه به رأی امام نمی گذشت.

* علامه امینی (رحمه الله) در الغدیر و دیگران، موارد بسیاری را برشمرده اند که علی (ع) به یاری خلفا می شتافت و آنها را از فرو افتادن، نگاه می‌داشت و راهکارها را به آنان نشان می‌داد. عمر نقش بی مانند علی (ع) را در بر سر پا ماندن خود، این چنین یاد کرده است: «اگر علی نبود، عمر هلاک، گمراه و مفتضح می‌شد؛ خدا مرا در سرزمینی که او در آن نیست، تنها مگذارد؛ به خدا پناه می برم از معضلی که علی در کنارم نباشد و به دادم نرسد؛ زنان از به دنیا آوردن فرزندی چون او عاجزند؛ خدا مرا پس از او زنده مگذارد! (الغدیر، ج ۶، ص ۳۲۷ / شب‌های پیشاور، ص ۴۰۹)

عمر برخی از این جملات را بارها و بارها گفته است. نویسنده ای می نویسد: «امیر المؤمنین (ع) در طول ۲۵ سال حاکمیت ابوبکر و عمر و عثمان، چون مشاوری صادق، تمام مصلحت‌ها و مسائل را به آنها گوشزد می کرد و صادقانه نکات مورد نیاز را به آنها تذکر می داد...».( از ظهور اسلام تا سقوط بغداد، ص ۱۴۴)

* همچنین بنابر گزارش برخی مورخان (تاریخ طبری، ج۳، ص ۳۲۳/ کامل ابن‌اثیر، ج۲، ص ۲۴۸)، حسنین (علیهما السلام) در فتح طبرستان ایران که در سال ۳۰ هجری در زمان عثمان روی داد، حضور داشتند. برخی از دانشمندان، جنگ‌های بیشتری را نام می برند که امام حسین (ع) در آن شرکت کردند.

* امیرالمؤمنین (ع) بارها به هنگام نبود عمر در مدینه که به بازدید جبهه های جنگ می رفت و یک بار نیز برای امضای عهدنامه با مردم بیت المقدس به آن سرزمین رفت، جانشینی او را در مدینه پذیرفت. (تاریخ خلفا، رسول جعفریان، ص ۱۰۶)

درباره فرماندهی جنگ‌ها توسط علی (ع) در دوران خلفا، چیزی گزارش نشده است؛ هر چند به دلیل سرباز زدن او از پذیرش فرماندهی جنگ قادسیه که به حضرتش پیشنهاد شده بود، می توان گمان برد خود او زیر بار نمی‌رفت؛ همچنان که حکومت بر شامات (فلسطین، بیت المقدس و..) را که از سوی عمر عرضه شد، رد کرد. این گزینه نیز پذیرفتنی است که خلفا از روی کار آمدن آن حضرت، هر چند در برخی و بخشی امور، دلخوش نبودند؛ زیرا می‌ترسیدند در خارج از مرکز، به محوری تبدیل شود و فراروی خلیفه بایستد. این یک سیاست رسمی و جدی از سوی عمر بود که نه تنها درباره علی (ع)، که در برابر چهره های برجسته دیگر نیز استفاده می‌شد. (تاریخ خلفا، ص ۷۱) ابوبکر و عثمان هم، سراسر تابع عمر بودند.

* سلمان فارسی فرمانداری مدائن را و عمار بن یاسر - رحمة الله علیهما - فرمانداری کوفه را، هر دو از سوی عمر پذیرفتند. (همان، ص ۷۰)

* عمار در چند جنگ مربوط به عهد خلفا، از جمله در جنگ یمامه، به فرماندهی خالد بن ولید شرکت کرد؛ هم چنان که مقداد بن الأسود، دیگر صحابی نیک رسول خدا (ص)، در فتح مکه که در زمان رسول اکرم (ص) به وقوع پیوست، یکی از پرچمداران گروهی بود که خالد بن ولید فرماندهی آنان را به عهده داشت. (فروغ ابدیت، ص ۷۲۱)

* حجر بن عدی بن حارث، صحابی ارجمند رسول خدا(ص) و از بزرگان و اصحاب امیرالمؤمنین و امام حسن (علیهم السلام)، هم در سپاهی که شام را گشود، و هم در سپاهی که قادسیه را، و هر دو در زمان عمر روی داد، یکی از جنگجویان و از برجسته ترین سربازان سپاه اسلام بود.

همچنین عدی بن حاتم طایی که از خوبان اصحاب پیامبر اکرم (ص) و از یاران پا بر جای امیرالمؤمنین(ع) نیز بود، در جنگهای نخیله، قادسیه، جلولاء، نهاوند و شوشتر، حضور و سمت فرماندهی را به عهده داشت.(همان، ص ۴۸۵)

*عبدالله بن خلیفه طایی نیز که از بزرگان یاران امام علی (ع) است در جنگ‌های عُذَیب، جلولاء، نهاوند و شوشتر از جنگجویان بنام بود .(همان، ص ۴۹۳)

*صعصعة بن صوحان نیز که از یاران نامدار حضرت علی (ع) است، روزی در روزگار خلافت عمر، وی را که در مشکلی سخت گرفتار آمده بود، یاری رساند و گره از کار او باز کرد. (همان، ص ۴۸۹ و نیز محمدرضا طباطبایی، مقاله نقدی بر نقد، مجله هفت آسمان (فصلنامه تخصصی ادیان و مذاهب، شماره ۱۲ و ۱۳)

برچسب‌ها وحدت اسلامی هفته وحدت امام علی

منبع: ایرنا

کلیدواژه: وحدت اسلامی هفته وحدت امام علی وحدت اسلامی هفته وحدت امام علی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۷۶۶۰۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دلایل توصیه ائمه(ع) به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع)

شاید بسیاری از زائران آستان حضرت عبدالعظیم (ع) ندانند که در روایات از ائمه(ع) آمده که ثواب زیارت آن حضرت برابر با زیارت امام حسین(ع) است اما چرا حضرت عبدالعظیم (ع) راهی شهر ری شدند و چه نقشی در ترویج معارف دین در این منطقه داشته و چگونه به جایگاهی رسیدند که چنین مورد عنایت و لطف ائمه(ع) قرار گرفتند؟

حجت‌الاسلام ابوالفضل حافظیان، نویسنده «مأخذشناسی حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) و شهر ری» که فهرست‌نویسی نسخه‌های خطی کتابخانه حضرت عبدالعظیم را برعهده داشته است به معرفی تعدادی از کتاب‌هایی پرداخت که در خصوص حضرت عبدالعظیم (ع) نوشته شده است و گفت: شیخ عزیزالله عطاردی کتابی با عنوان «عبدالعظیم حسنی حیاته و مسنده» (زندگانی حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) و روایات او) نوشته است که کتاب ارزشمندی است. همچنین کتاب احوال حضرت عبدالعظیم حسنی نوشته شده توسط علی قلی‌میرزا اعتماد السلطنه قاجار که اخیراً به چاپ رسیده و کتاب «جنات النعیم فی احوال سیدالشریف عبدالعظیم»، نوشته مولامحمد اسماعیل کزازی اراکی نیز از دیگر کتاب‌های خوب در خصوص حضرت عبدالعظیم(ع) است. این کتاب قبلاً به صورت چاپ سنگی چاپ شده بود اما بعدها در کنگره حضرت عبدالعظیم حسنی با تصحیح و شکل جدید به چاپ رسید که در این کتاب به صورت مفصل به شخصیت آن حضرت پرداخته شده است.
 

پیدا شدن نسخه کهن روایات حضرت عبدالعظیم

وی با اشاره به اینکه در خصوص حدیث عرض دین نیز مرحوم آیت‌الله صافی گلپایگانی  در کتابی به شرح این حدیث پرداخته‌ گفت: اخیراً در کتابخانه‌ای در خارج از ایران نسخه خطی کهنی پیدا شده که روایاتی که حضرت عبدالعظیم(ع) روایت کرده‌اند در آن آمده بود. این جزوه نیز تصحیح و به چاپ رسیده است.

این متخصص کتاب‌شناسی و نسخه‌شناسی در پاسخ به این سؤال که آیا احتمال دارد منابع کهنی در خصوص حضرت عبدالعظیم(ع) وجود داشته باشد که هنوز شناسایی نشده است؟ گفت: بله؛ حتماً منابعی در تاریخ اهل بیت(ع) وجود دارد که هنوز شناسایی نشده‌اند یا نسخه‌ای از آن به دست نیامده است. کتاب‌هایی وجود دارد که به صورت مستقل به شخصیت ایشان پرداخته و کتاب‌هایی نیز داریم که در خصوص اصحاب و روایات ائمه(ع) نوشته شده است که در این کتاب‌ها نیز از حضرت عبدالعظیم(ع) یاد شده و روایاتی که ایشان نقل کرده‌اند را بیان کرده‌اند. در کتاب‌هایی که برای شرح حال رُوات نوشته شده است نیز نام عبدالعظیم(ع) آمده و از مراتب علمی و معنوی ایشان نیز سخن گفته شده است.

حجت‌الاسلام حافظیان در پاسخ به این سؤال که چرا حضرت عبدالعظیم(ع) ری را به عنوان مقصد هجرت خود انتخاب کرده بود؟ گفت: آن حضرت از سوی ائمه(ع) به شهرها و سرزمین‌های مختلف رفته و به تبلیغ دین می‌پرداخت. به همین جهت خلیفه عباسی قصد کشتن ایشان را داشت و حضرت عبدالعظیم در حال خوف و ترس از سامرا خارج شدند و تصمیم گرفت به سمت ایران بیاید.

وی ادامه داد: یکی از دلایلی که بزرگانی از اهل بیت(ع) و اصحاب ائمه(ع) ایران را برای هجرت انتخاب می‌کردند این بود که دوست داشتند به دیدار و زیارت امام رضا(ع) بروند و لذا امامزادگان فراوانی در شهرهای مختلف ایران وجود دارد که به قصد زیارت امام رضا(ع) وارد ایران شدند اما در بین راه در اثر بیماری وفات یافته‌اند و یا به شهادت رسیدند.
چرا حضرت عبدالعظیم به ری مهاجرت کرد

این پژوهشگر و مؤلف یکی از دلایل انتخاب ری توسط حضرت عبدالعظیم(ع) را ارتباطات خوب مردم ری با ائمه(ع) عنوان کرد و گفت: مردم ری با امام جواد(ع) در ارتباط بودند و سؤالات خود را برای ائمه اطهار(ع) ارسال می‌کردند. رسول جعفریان کتابی به نام مکتب و میراث شیعیان ری نوشته است که در این کتاب به علت مهاجرت حضرت عبدالعظیم(ع) به ری و ارتباط اهالی آن با ائمه اطهار اشاره کرده است. بنابراین شهر ری می‌توانست محل مناسبی برای ورود حضرت عبدالعظیم(ع) باشد و ایشان از دست حکومت عباسی در امنیت باشد.

وی ادامه داد: طبق روایاتی نیز امام رضا(ع) دستور دادند که حضرت عبدالعظیم(ع) به ری بروند و معارف دینی را در آنجا تبلیغ کنند. البته ممکن است این دستور از سوی امام هادی(ع) صادر شده باشد. شهر ری بعد از این تاریخ نیز مرکز شیعه بوده و مدارس شیعی در آنجا وجود داشته و بزرگان زیادی از آنج برخاسته‌اند مثل مرحوم کلینی و شیخ صدوق که این نشان می‌دهد شهر ری مرکزی برای تشیع در جهان اسلام بوده است.

حجت‌الاسلام حافظیان در پاسخ به این سؤال که چند سال حضرت عبدالعظیم در ری حضور داشتند؟ گفت: بر اساس آنچه در کتاب‌های تاریخی آمده حدس زده می‌شود که ایشان در حدود سال‌ 250 قمری به ایران آمده است. وفات ایشان را برخی از بزرگان در سال 252 قمری ذکر کرده‌اند. بنابراین حدود یک سال یا کمی بیشتر در ری بودند؛ البته مدتی نیز به صورت مخفیانه در منزل یکی از شیعیان زندگی می‌کردند و گاهی به صورت پنهانی از منزل خارج می‌شدند و به زیارت حضرت حمزه می‌رفتند و می‌فرمودند ایشان از اولاد امام کاظم(ع) است.


وی افزود: یکی از دلایلی که ایشان به ری آمد این است که مرقد امامزادگان در آنجا بوده و این مسئله نشان‌دهنده ارادت مردم ری به اهل بیت(ع) است. بعد از مدتی زندگی مخفیانه، مردم با حضرت عبدالعظیم(ع) آشنا می‌شوند و برای دریافت معارف دینی نزد ایشان می‌روند.

نویسنده کتاب «رسائل فی درایة الحدیث» ادامه داد: روایاتی که ایشان از اهل بیت(ع) نقل کرده‌اند به خصوص حدیث عرض دین که در آن معارف اسلامی درج شده است جنبه آموزشی مهمی برای شیعیان در طول تاریخ و به خصوص برای شیعیان آن عصر داشته است.
نسبی که به امام حسن مجتبی می‌رسد

وی به نسب حضرت عبدالعظیم (ع) نیز اشاره کرد و گفت: نسب ایشان با چهار واسطه به امام حسن مجتبی(ع) می‌رسد و ایشان ارتباط بسیار زیادی با امام جواد(ع) و امام هادی(ع) داشتند و بیشتر وقتشان را در همراهی با ائمه اطهار(ع) می‌گذرانده و معارف دینی را از حضرات کسب و به مردم منتقل می‌کرده است؛ بنابراین وقتی چنین شخصیتی وارد شهری شود که مردم آن شهر نیز علاقه‌مند به معارف شیعه هستند، خیلی می‌تواند مؤثر واقع شوند.

این مؤلف و پژوهشگر دینی عنوان کرد: شخصی نزد امام هادی(ع) رفت و سؤالاتی در خصوص معارف دینی پرسید؛ امام هادی(ع) وی را به حضرت عبدالعظیم(ع) ارجاع داد و فرمود شما که در شهر ری شخصیتی مثل عبدالعظیم دارید، سؤالاتتان را می‌توانید از وی بپرسید. این مسئله نشان می‌دهد که حضرت عبدالعظیم(ع) این موقعیت را داشته که به ترویج احکام دینی بپردازد.

حجت‌الاسلام حافظیان خاطرنشان کرد: اطلاعات تاریخی گسترده‌ای در خصوص فعالیت‌های آن حضرت در آن دوران در شهر ری نداریم اما وجود چنین شخصیتی در شهر ری می‌تواند واسطه مستقیمی با اهل بیت(ع) برای مردم باشد.

وی در پاسخ به این سؤال که چرا ائمه(ع) بعد از وفات حضرت عبدالعظیم(ع) تلاش می‌کردند که ایشان را به مردم بشناسانند؟ گفت: در روایات است که زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) در ثواب با زیارت امام حسین(ع) برابری می‌کند. همچنین نقل شده است که کسی که به زیارت ایشان برود بهشت بر او واجب می‌شود؛ این روایات نشان می‌دهد حتی پس از وفات حضرت عبدالعظیم(ع) ائمه(ع) تلاش می‌کردند ایشان را به مردم بشناسانند.
حرم حضرت عبدالعظیم (ع) محل استجابت دعا

این پژوهشگر ادامه داد: بیشتر علمای شیعه و رجالیون در کتاب‌هایشان به مقامات حضرت عبدالعظیم(ع) اشاره کرده‌اند و بزرگانی مثل مرحوم میرداماد فرموده‌اند که حرم حضرت عبدالعظیم (ع) محل استجابت دعا است. اینکه ائمه(ع) به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) را توصیه می‌کردند نشان‌دهنده عظمت شخصیت ایشان است و این ظرفیت وجود داشت که مرقد ایشان محوریتی برای اجتماعات شیعیان پیدا کند.

وی در خصوص اینکه چرا در حدیث آمده است که زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) در ثواب، شباهت به زیارت امام حسین(ع) دارد، گفت: علمای بزرگ در این خصوص دلایل مختلفی را بیان کرده‌اند. جناب شیخ صدوق این روایت را در ثواب‌الاعمال آورده است. در کامل‌الزیارات نیز این حدیث آمده است. در لئالی الاخبار از امام رضا(ع) نقل شده است که «هر کسی بعد از وفاتم مرا زیارت کند من برای او بهشت را ضمانت می‌کنم و کسی که قادر بر زیارت من نیست پس به زیارت برادرم عبدالعظیم حسنی در ری برود» که نشان‌دهنده عظمت شأن و مقام ایشان است. همچنین در همین کتاب آمده است که امام رضا(ع) فرموده است اگر عاجز شدید از زیارت جدم حسین(ع) سید زاهد عابد جناب عبدالعظیم را در ری زیارت کنید که این کفایت می‌کند تو را از زیارت سیدالهشداء (ع).

حجت‌الاسلام حافظیان ادامه داد: یکی از ادله‌ای که برای مشابهت زیارت حضرت عبدالعظیم با زیارت سیدالشهداء(ع) نقل شده این است که در زمان امام هادی(ع) حکومت عباسی برای زیارت امام حسین(ع) شرایط بسیار سختی در نظر گرفته بودند و چه بسا شیعیانی که در راه زیارت سیدالشهداء به شهادت می‌رسیدند. به دلیل اینکه زیارت حضرت سیدالشهداء از بلاد مختلف بسیار سخت و تهدید آمیز و برای شیعیان خطرناک بود، ائمه(ع) شیعیان علاقه‌مند به زیارت سیدالشهداء را ترغیب می‌کردند که به زیارت حضرت عبدالعظیم بروند که وی هم از بزرگان منسوب به اهل بیت(ع) است.

وی افزود: البته احادیث مشابه این حدیث نیز در منابع شیعی آمده است. مثلاً از امام رضا(ع) نقل شده است که هر کس خواهرم حضرت معصومه(س) را در قم زیارت کند مانند این است که مرا زیارت کرده است. پس زیارت منسوبان به اهل بیت(ع) همانند زیارت خود اهل بیت(ع) ثواب دارد و چون به خاطر محبت به اهل بیت(ع) به زیارت بستگان اهل بیت(ع) می‌روند این ثواب زیارت اهل بیت(ع) را درک می‌کنند.

حجت‌الاسلام حافظیان تصریح کرد: البته این حدیث دلالت بر این نمی‌کند که شأن حضرت عبدالعظیم دقیقا برابر با امام حسین(ع) باشد. بلکه این معنا را می‌رساند که چون زیارت امام حسین(ع) در آن زمان مشکل بوده به جهت اینکه شیعیان علاقه‌مند به اهل بیت(ع) محل اجتماعی با هم داشته و به یاد اهل بیت(ع) باشند به آنها توصیه می‌شد که به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) بروند.

وی در پایان تصریح کرد: در هر محلی وقتی امامزاده‌ای به خاک سپرده شده در طی قرون آنجا محل اجتماع شیعیان بوده و تأثیر ژرفی بر بقای شیعه داشته است.
 

منبع: ایکنا (خبرگزاری بین‌المللی قرآن)

دیگر خبرها

  • دلایل توصیه ائمه(ع) به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع)
  • ترمیم حرم‌ مطهر ائمه تعظیم شعائر اسلامی است
  • دستور وزیر کشور به استانداران درباره مراسم بزرگداشت امام خمینی (ره)
  • دستور وزیر کشوربه استانداران درباره مراسم بزرگداشت امام خمینی(ره)
  • دستور وزیر کشور به استانداران درباره مراسم بزرگداشت امام خمینی(ره)
  • همه دستاوردهای امروز ایران اسلامی، از برکات نهضت امام راحل است
  • تجدید میثاق مدیران و کارکنان بانک رفاه کارگران با آرمان‌های بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی
  • دشمنان وحدت و تقریب امت اسلامی را هدف گرفته اند
  • مشکلات جهان اسلام در نتیجه عدم توجه به توصیه های علمای جهان اسلام است/ لزوم وحدت و تقریب بین همه ادیان و مذاهب
  • جمع کردن کتب ضلال، گاهی اثر عکس دارد!