نقش اینستاگرام 3 سلبریتی در کمک به زلزلهزدگان کرمانشاه
تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۷۸۵۶۷۳
علیرضا دباغ در رسالهی دکتری خود با عنوان «کارکردهای اینستاگرام در ایجاد پیوند فرهنگی و مشارکت اجتماعی در عصر پساتلویزیون در ایران» به نقش اینستاگرام سه سلبریتی ورزشی، سیاسی و فرهنگی اجتماعی در کمک به زلزلهزدگان کرمانشاه پرداخته است.
۲۱ آبان ماه دو سال قبل زمینلرزهای به بزرگی ۷٫۳ در مقیاس بزرگای گشتاوری رخ داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ایسنا به این انگیزه مروری دارد بر نتایج این رساله دکتری که با استفاده از روش آمیخته (mix method) انجام شده است، در بخش کمّی به تحلیل محتوای اینستاگرام «صادق زیباکلام»، «علی دایی» و «نرگس کلباسی» اختصاص داشته و در بخش کیفی به مصاحبهی عمیق با اساتید علوم ارتباطات و مدیریت رسانه پرداخته است.
همچنین در رساله دکتری علیرضا دباغ برای اولین بار نرخ تعامل کاربران اینستاگرام با هدف مطالعهی ارتباطی محاسبه و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
❇ نتایج این تحقیق از جنبههای مختلف قابل بررسی و توجه است که در اینجا به خلاصهای از آن اشاره میشود:
۱) نرخ تعامل کاربران اینستاگرام سه چهرهی مشهور فرهنگی، اجتماعی (نرگس کلباسی)، سیاسی (صادق زیباکلام) و ورزشی (علی دایی ۲۵ درصد) در زمینهی کمک به زلزلهزدگان استان کرمانشاه از نرخ متعارف تعامل بالای اعلام شده توسط شرکت فیسبوک و اینستاگرام (۵تا۷) بالاتر است و نشان میدهد در جامعهی ایران توجه کاربران فضای مجازی به فعالیت چهرههای شاخص و مشارکت اجتماعی ایشان در سطح بالاتری از انتظارات قرار گرفته است و ظرفیت بزرگی برای مشارکت اجتماعی و اقدامات فرهنگی را داراست.
۲) اگرچه هر سه چهرهی شاخص مورد مطالعه در مقاطع مختلف بین زلزلهزدگان حضور داشتهاند اما تداوم حضور نرگس کلباسی که از هفتهی اول زلزله تاکنون در منطقه اطراق کرده است نتوانسته است به اندازهی شهرت علی دایی که به نسبت دو چهرهی شاخص دیگر کمترین حضور فیزیکی در منطقه را داشته است در تعامل کاربران تأثیر فزاینده داشته باشد.
۳) بر اساس نظریه تعامل با رویکرد میروویتز میتوان گفت دنبالکنندگان صفحههای هر سه سلبریتی با تعامل خویش و پدیدآوردن اجتماع ویژه حول محوریت چهرهی شاخص مورد وثوق خویش شبکهی جدیدی برای کمک به زلزلهزدگان در ساختاری غیر دولتی بهوجود آوردهاند.
۴) نوع برخورد ساختار سیاسی و قضایی جامعه با پدیدهی جدیدی که در موضوع زلزله در صفحات چهرههای مشهور در شبکههای اجتماعی اینستاگرام واقع شد و به مسدودسازی حسابهای اعلام شدهی هر سه نفر در مقاطع کوتاهی انجامید، مؤید نظرات منتقدانی مانند «لافی» و «مورلی» است که عدم توجه به ساختارهای سیاسی را در نظریه «میروویتز» مورد تأکید قراردادهاند.
۵) بنا به نظر برخی از متخصصان که در بخش کیفی این تحقیق با آنها مصاحبه انجام شده است، اقدام سلبریتیهای هنری و سه چهرهی مشهور مورد مطالعه از آنجایی که خارج از قواعد رسمی و فاقد نظارت نهادهای نظارتی دولتی و حاکمیتی است قابل توجیه نیست. نظر این دسته از متخصصان را میتوان در چارچوب نظریهی اقتدارگرا ارزیابی کرد که معتقد است رسانهها که شبکههای اجتماعی به عنوان نمادی از رسانههای نوین محسوب میشوند نباید دست به اقدامی بزنند که قدرت موجود را تضعیف کند یا مختل نظم شود.
۶) کاربران صفحات اینستاگرام این سه شخصیت نشان دادهاند که حتی در صورت اختلاف نظر شدید با فعالیت و اقدامات صاحب آن صفحه در زمینه عملکردشان در کمکرسانی به زلزلهزدگان کرمانشاه در بیان انتقادات خویش جانب ادب را رعایت کردهاند و در ۹۲ درصد موارد از لحن مؤدبانه استفاده کردهاند.
۷) وقایع سیاسی و اجتماعی همزمان با دورهی مورد بررسی به خوبی در سوگیری نظرات کاربران اینستاگرام سلبریتیها خودنمایی کرده است. این رخدادها را میتوان در کانتکست و زمینهی تاریخی گفتمان حاکم بر ارتباط اینستاگرامی کاربران و سلبریتیها بهطور محسوس مشاهده کرد به عنوان مثال ناآرامیهای سیاسی و اجتماعی دی ماه ۱۳۹۶ که با خشونتهای خیابانی همراه بود سوگیری کامنتهای کاربران را به سمت منفی گرایش بیشتری داد و از اصل کمکرسانی به زلزله زدگان در کامنتها کاست و یا مرگ کودکی به نام سارینا در اوایل بهمنماه حجم انتقادات و لحن هتاکانه به سلبریتی سیاسی را افزایش داد.
۸) سوگیری ۷۲ درصد کامنتهای کاربران اینستاگرام «صادق زیباکلام»، «نرگس کلباسی» و «علی دایی» در مدت تحقیق (۴ ماه اول وقوع زمین لرزه) درخصوص اقدامات این سه نفر مثبت و ۲۸ درصد منفی بوده است.
این رساله با راهنمایی دکتر سیدوحید عقیلی و مشاوره دکترسید محمد دادگران تهیه شده است و داوری آن را دکتر اکبر نصرالهی و دکتر محمدر ضا رسولی و دکتر علی اصغرکیا برعهده داشته اند.
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: اینستاگرام زلزله
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۷۸۵۶۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برای آگاهیبخشی و انعکاس خواست مردم
شعر یا داستانی که همراه توده مردم است، آینه دغدغه آنان بوده؛ گاه منتقد حکومت وخواستار اصلاح یا دگرگونی آن است ادبیات سیاسی ــ اجتماعی نام میگیرد.پیشینه ادبیات اجتماعی را میتوان لابهلای ابیات شاعران کهن پارسیگوی یافت. حبسیههای دوره خراسانی در شعر ناصرخسرو قبادیانی نمونه مشهور این گونه است. در سبک عراقی هم حافظ، سعدی، نظامی و مولانا ابیات اجتماعی ــ انتقادی زیادی دارند. بهعنوان نمونه حافظ، با رندی و زیرکی و با زبان طنز و کنایه به هرآنچه در جامعه بوی زهد و ریا میداده معترض بوده است اما این ابیات در میان اشعار غنایی یا حتی تعلیمی تنها رعدی گذرا بودند تا پیش از دوره مشروطه. در دوره مشروطه گمان ادیبان این بود که زمان سرودن از خال و خط معشوق گذشته و شعر را به میان مردم آوردند. از آن روز ادبیات در خدمت انقلاب قرار گرفت. بنابراین امثال فرخییزدی، میرزاده عشقی و ابوالقاسم لاهوتی ادبیات را به وسیلهای برای انعکاس خواست مردم کوچه و بازار تبدیل کردند.ادبیات اجتماعی ــ سیاسی مردم را به مبارزه دعوت میکند، وسیلهای برای آگاهیبخشی است و درصدد رساندن پیام جامعه یا گروهی به عموم است. ادبیات اجتماعی گاه افق امیدواری را به دید مردم میکشد و گاه از زشتیهای جامعه میگوید. استعاره و نماد در این گونه کاربرد دارد و برخی نمادها پرچم این اشعار و داستانها هستند. کبوتر، اهریمن، خورشید، صبح، ظلمت و... .ادبیات اجتماعی و سیاسی در شکل مژدهدهنده و هشداردهنده، درروزهای منتهی به انقلاب اسلامی سال۵۷شکلی واضحتر به خود گرفت. شاعرانی چون قیصر امینپور، سلمان هراتی، هوشنگ ابتهاج، شفیعیکدکنی و شهریار، در اشعار خود هم از بیعدالتی اجتماعی، فقر، فساد و ستم حاکمان میسرودند وهم مژده رهایی از بند را میدادند. تشویق به همدلی و حضور که از عناصر ادبیات انقلاب بود دردوره دفاعمقدس درادبیات پایداری باتغییراتی ادامه یافت.باگذشت مدت کمی از جنگ تحمیلی، شاعران که بهخوبی میدانستند برای دمیدن روح حماسه و قهرمانی، سلاح کلمه چه اندازه بران و قوی است، با اشعار خود به رزمندگان روحیه میدادند و مردم عادی را به مشارکت دعوت میکردند.داستان اما کمی دیرترمتولدشدو برای ورود جدی به این حوزه هنوز به زمان نیاز داشت.داستانهایی که اوایل دوران دفاعمقدس خلق شدقهرمانمحوربودندوبه صورت پررنگتری روحیه حماسی راتقویت میکردند.
شاید اولین داستان دفاعمقدس «در انتظار شهادت» به قلم مهدی مشایخی باشد که درسال۱۳۶۰نوشته شد. اما تا روزگاری که این گونه در داستان جدی گرفته شود راه درازی در پیش بود. اینگونه بود که تازه در تیرماه سال۱۳۶۷ دفتر ادبیات و هنر مقاومت در حوزه هنری شکلگرفت. این دفتر که به همت مرتضی سرهنگی آغاز به کار کرده بود آثار ادبی جدیای را ارائه داد.همواره وقتی از پدیدهای پرتنش دور میشویم فرصت بیشتری بهوجود میآید که با تحلیل و دقت بیشتر به آن رویداد اندیشید. از این رو هرچه از روزهای اولیه انقلاب فاصله گرفتیم آثاری نوشته شد که قهرمانان ایدئولوژیک خارقالعاده نداشتند. مخاطب بهجای هیجانزدگی زودگذر، اندیشمندانه به غرور ملی میرسد و میتواند از راه همذاتپنداری با شخصیتهای کتاب، الگوسازی کند. او میاندیشد در شرایط مشابه این همبستگی ملی چطور سبب عبور از بحران میشود.
گروهکهای سیاسی و جناحها نیز دستمایه خلق آثار اجتماعی بسیاری قرارگرفتهاند. گروهکهای سرخورده از ایران مثل مجاهدین خلق، سلطنتطلبان، فدائیان خلق و ...هنوز داستانهای زیادی برای نقلشدن دارند. «باران تمشک» اثر مصطفی فعلهگری یکی از آنهاست. شخصیت اصلی داستان، جوانی است به نام سیاوش. او در دوره پهلوی زندانی ساواک بود. باران تمشک از زمانی شروع میشود که سیاوش زیر شکنجهها به یاد کودکی و زندگی خانوادگی خود میافتد. نویسنده بهجای استفاده از روایتی خطی، با استفاده از سیلان ذهن، که در حالت فشار روحی بسیار عادی است، مدام به گذشته و زمان حال داستان تردد میکند. آقای فعلهگری با نثری گرم و استفاده از متدهای داستانی، به روش مبارزه مسلحانه گروهک فدائیان خلق اعتراض میکند.نوشتن از محمدرضا پهلوی در این دوران به گونهای دیگر رقم میخورد. نویسندهای مثل آقای محمدکاظم مزینانی قرار نیست از همان ابتدا شاه را مورد لعن و نفرین قرار دهد. او در «شاه بیشین» واقعا شاهی را نشان میدهد که چیزی از او کاسته شده، تاجش. داستان از روزگاری شروع میشود که شاه یک مملکت، در غربت با درد جسمانی و شکست هیمنه رقتبرانگیز شده است. استفاده از نظرگاه دومشخص، شکست خط روایی و پیشبردن داستان بهواسطه راویان متعدد شاه بیشین را به یک اثر متفاوت تبدیل کرده است. قصه پهلوی معمولا تا روزگار خروج شاه از ایران و پیروزی انقلاب پرتکرار است و روایت دوران پس از خروج او، نحوه زندگی و مرگ یک دیکتاتور بخش کمترشنیدهشده است که به قلم آقای مزینانی،خواندنیتر است.نوشتن از آسیبهای زنان در ادبیات انقلاب چندان قدمتی ندارد. در آثار اولیه اگر شخصیت زن وجود داشت، نقش مکمل مرد بود. مثلا در «مرا ببوس» مخملباف نشانی از داستانی عاشقانه مییابیم که زن همان نقش مکمل را دارد اما در رمان «ماتروشکا» به قلم شیما جوادی زندگی دو نسل از زنان آسیبدیده روایت میشود. رمان درباره دختری به نام سوداست.مادر سودا بهخاطر آرمانهای سازمان منافقین او را طردکرده ودختر بااین حس طردشدگی بزرگ ورهاشده است.دختر با شخصیتی دوگانه، بزرگ شده که در واقعیت شبیه پدر بیمناک است و در رویاهایش میخواهد مادر باشد. سودا میخواهد در واقعیت هم راه مادر را ادامه دهد. به همین علت به سمت گروهی سیاسی کشانده شده و درنهایت سرخورده و خوار رها میشود. نویسنده با مقایسه دو دوره فعالیت سیاسی در ایران، به آسیبهایی که این گروهها به خانواده و نسلهای بعدی میزنند میپردازد. ماتروشکا نماد مادر است و خانم جوادی قصد دارد جایگاه مادر را در خانواده نشان دهد، این بار از پس یک داستان سیاسی ــ اجتماعی.توجه به جامعه وسیاست بخشی اززندگی روزمره ایرانیان است.ادبیات اجتماعی وسیاسی دردورههای مختلف تاریخی ایران جزو جریانهای محبوب وپرکاربرد بوده است که باید درقالبهای مختلف چه شعروداستان وچه مستندنگاری به شکلی جدیترنوشته شود.