Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق،  این زن در ابتدا به پلیس مراجعه کرد و مدعی شد مورد آزار قرار گرفته ‌است. با توجه به ادعای مطرح‌شده پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد. شاکی در توضیح ادعایش گفت: من 20 سال قبل خواستگاری داشتم که از اقوام ما بود. او گاهی به دیدن من می‌آمد و مرا تا دانشگاه می‌رساند و اگر کمکی لازم داشتم انجام می‌داد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

یک بار که برای بردن من به دانشگاه آمده بود، مرا به خانه پدری‌اش برد و در آنجا مورد آزار و اذیت قرار داد. بعد از آن از من خواهش کرد درباره آنچه اتفاق افتاده ‌است به کسی چیزی نگویم. سپس به خواستگاری‌ام آمد اما بعد پشیمان شد و همه چیز تمام شد. این موضوع بسیار من را اذیت می‌کرد و حالم را بد کرده ‌بود.شاکی ادامه داد: مدتی بعد از به‌هم‌خوردن خواستگاری، جوان دیگری به خواستگاری من آمد و با او ازدواج کردم. زندگی خوبی داشتم؛ شوهرم مرا دوست داشت و ما صاحب دو فرزند شدیم. چندسالی از این ماجرا گذشت تا اینکه من دچار افسردگی شدید شدم. شوهرم سعی می‌کرد به من کمک کند اما نمی‌توانست. با اصرار زیاد شوهرم پیش یک روا‌ن‌شناس رفتم و با او صحبت کردم. بعد از چند جلسه با تکنیک‌هایی که روان‌شناس می‌دانست توانست مشکل مرا تشخیص دهد و من خاطره‌ای که باعث شده ‌بود افسرده شوم را به یاد آوردم. به روان‌شناس گفتم به‌خاطر اینکه  به من تجاوز شده ‌است دچار افسردگی شده‌ام. او به من پیشنهاد کرد موضوع را به شوهرم بگویم و از مرد متجاوز شکایت کنم. او گفت با مجازات آن مرد حال من بهتر می‌شود. وقتی موضوع را به شوهرم گفتم او قبول کرد کمکم کند و تصمیم گرفتم شکایت کنم.وقتی زن شاکی مشخصات مردی که مدعی بود به او تعرض کرده‌ است را به دادگاه داد، قضات این مرد را احضار کردند. با حضور مرد میان‌سال او اتهام تجاوز را رد کرد و گفت: من عاشق این زن بودم و خیلی دوستش داشتم؛ همه کارهایش را انجام می‌دادم و هر روز او را به دانشگاه می‌بردم. آن‌قدر عاشقش بودم که تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم، خودش هم راضی بود و او هم من را دوست داشت. وقتی به خواستگاری‌اش رفتم پدرش شروطی گذاشت که اجرای آنها برایم غیرممکن بود. او تعداد زیادی سکه طلا مهریه خواست و بعد هم گفت باید در یکی از مناطق خوب تهران خانه‌ای به نام دخترش بخرم. پدر این دختر می‌گفت اگر به هر دلیلی تو بمیری، دختر من بدبخت می‌شود و من باید تضمینی برای خوشبختی دخترم داشته باشم.متهم ادامه داد: من نتوانستم شروط را برآورده کنم و خواستگاری به ‌هم خورد. من خواستگاری را به‌ هم نزدم بلکه پدر این خانم مانع ازدواج ما شد. من و خانواده‌ام از عهده  این شروط برنمی‌آمدیم. بعد از این ماجرا هرکدام از ما دنبال زندگی خودمان رفتیم؛ من هم ازدواج کردم و دیگر ارتباطی با خانواده این خانم نداشتم. من و همسرم صاحب فرزند شدیم و شرایط اقتصادی خیلی خوبی هم برایم درست شد و مرد ثروتمندی شدم. حالا بعد از 20 سال این زن چنین ادعایی کرده‌ است در حالی که من به او تجاوز نکردم.قاضی خطاب به مرد میان‌سال گفت: خودت مدعی هستی شاکی را به دانشگاه می‌بردی و می‌آوردی؛ چرا این کار را می‌کردی؛ این کار رابطه نامشروع است پس قبول داری رابطه نامشروع داشتی.متهم گفت: من آدم بدی نبودم و با قصد و نیت بدی این کار را نمی‌کردم و خانواده‌های ما در جریان این مسئله بودند.سپس شاکی گفت: همین که می‌بینم این مرد در دادگاه دست‌هایش می‌لرزد و حالش بد است، برایم کافی است. او زندگی من را تباه کرد و من با این کار انتقامم را از او گرفتم.گفته‌های زن در حالی است که پزشکی قانونی درخصوص تعرض به او اظهار نظر نکرده و گفته‌ است بعد از 20 سال امکان تشخیص آن وجود ندارد.

قضات با پایان جلسه دادگاه برای صدور رأی وارد شور شدند.

منبع: اقتصاد آنلاین

کلیدواژه: آزار و اذیت متهم خواستگاری دادگاه کیفری

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۸۰۷۰۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شوهرم بوی سیگار و مشروب و عطر زنانه می‌دهد! | طلاق می‌خواهم چون شب‌ها دیر به خانه می‌آید

به گزارش همشهری آنلاین، دختر جوان رنگ به چهره نداشت. مدام به همسرش که روبه‌رویش ایستاده بود نگاه می‌کرد و زیر لب کلمات نامفهومی بیان می‌کرد و رفتار پر اضطرابش توجه اطرافیان را جلب کرده بود.

پسر جوان نزدیکش شد و گفت میترا جان بس کن بیا بریم خانه، باور کن اشتباه می‌کنی من با کسی رابطه ندارم، من عاشق تو و زندگی‌ام هستم. چرا من و خودت را اینقدر عذاب می‌دهی؟

میترا نگاهی به پسر جوان کرد و گفت: برای این حرف‌ها دیگر خیلی دیر شده باید خیلی وقت پیش به این موضوع فکر می‌کردی.

فرار دختر جوان با پسری که او را کنیز خودش کرد | کتکم می‌زد و دست‌هایم را می‌سوزاند ازدواج زن ۴۰ ساله با پسر ۱۸ ساله | می‌خواستم از شوهر سابقم انتقام بگیرم

در همین موقع مدیر شعبه دادگاه خانواده بیرون آمد و زوج جوان را به داخل فراخواند.

قاضی پشت میز نشسته و سرگرم مطالعه پرونده آنها بود. دقایقی بعد سرش را بالا آورد و به میلاد گفت: چرا همسرت درخواست طلاق داده است؟

میلاد مِن‌مِن‌کُنان گفت: نمی‌دانم جناب قاضی؛ من همسرم را دوست دارم و برایش هیچ چیز در زندگی کم نگذاشته‌ام از خودش بپرسید که چه می‌خواهد؟

میترا گفت: آقای قاضی ما یک سال قبل ازدواج کردیم و در این مدت اتفاقات زیادی رخ داد که من با گذشت چشمم را روی همه اشتباهات این آقا بستم اما دیگر خسته شده‌ام. در این یک سال بارها از او خواهش کردم شب‌ها زودتر به خانه بیاید. وقتی ساعت کاری‌اش ۹ شب است، چرا باید ۱۱ و ۱۲ شب بیاید؟ هر شب به بهانه‌ای دیر می‌آید؛ یا زنگ می‌زند و می‌گوید دارم می‌روم باشگاه ورزش کنم یا می‌گوید می‌روم برای مغازه جنس بیاورم یا می‌گوید با دوستانم شام می‌روم بیرون و... وقتی هم که می‌آید یا بوی سیگار و مشروب می‌دهد یا بوی عطر زنانه! هربار اعتراض کردم با چرب زبانی مرا فریب داده و گفته عاشق من است و به هیچ زن و دختری نگاه نمی‌کند.

وی ادامه داد: من هم باور کردم اما دیدن عکس‌هایش در میهمانی‌های مختلط در صفحه اینستاگرام دوستانش مرا بدجوری عصبانی کرده است. همان شب‌هایی که گفته رفتم برای مغازه جنس بخرم یا باشگاه هستم در میهمانی بوده و مشغول خوش‌گذرانی. از اینکه در این یک‌سال فریب حرف‌های دروغش را خوردم از خودم بدم می‌آید.

میلاد با شنیدن این حرف‌ها گفت: من دروغ نگفته‌ام. آن شب با دوستم باشگاه بودم وقتی او را به خانه‌ای که گفته بود رساندم متوجه شدم نامزدش برایش میهمانی گرفته و غافلگیرش کرده است بعد از من هم خواست در میهمانی‌اش شرکت کنم همین واقعیت ماجرا بود اما همسرم مرا متهم به دروغگویی کرده است. البته جناب قاضی بگذارید یک واقعیت را بگویم؛ خواهر همسرم به دلیلی که نمی‌دانم چیست شاید به خاطر حسادت به زندگی ما، ایشان را مدام علیه من تحریک می‌کند او هم چون از خواهرش کوچک‌تر است و تحت‌تأثیر حرف‌های او قرار می‌گیرد مدام با من سر ناسازگاری دارد.

میترا با عصبانیت گفت: به خواهر من چه کار داری؟! تو زندگی‌مان را خراب کردی. تو به من خیانت می‌کنی و برای توجیه رفتارت من و خواهرم را متهم می‌کنی!

میلاد هم گفت: تو و خواهرت هر دو بیمار روانی هستید و به همه شک دارید من اگر از روز اول می‌دانستم این بیماری سوء‌ظن در خانواده شما وجود دارد هرگز با تو ازدواج نمی‌کردم.

زن جوان با شنیدن توهین‌های همسرش عصبانی شد و گفت: آقای قاضی لطفاً طلاق مرا صادر کنید چون دیگر نمی‌توانم با این مرد خیانتکار و بی‌ادب زندگی کنم.

امیرحسین صفدری - کارشناس حقوقی

علت اصلی ایجاد تنش‌ها بین این زوج جوان این است که آنها در مدت آشنایی راجع به اولویت‌های زندگی مشترک و اهداف‌شان از ازدواج، هیچ صحبتی نکردند و بدون شناخت کافی و از روی ظواهر باهم ازدواج کردند که تأثیرات منفی این ساده‌انگاری را الان مشاهده می‌کنید.

میلاد و میترا اگر می‌خواهند این زندگی را حفظ کنند باید از ابتدا به این رابطه نگاه کنند و با صداقت و تعهد و مسئولیت‌پذیری رابطه خودشان را بسازند وگرنه این رابطه با این طرز تفکر که هیچ تعهدی در آن‌ دیده نمی‌شود و دروغ وارد آن شده است راهی جز طلاق و جدایی را برایشان به ارمغان نخواهد آورد.

زوج‌های جوان باید بدانند زندگی متاهلی با زندگی مجردی تفاوت زیادی دارد زندگی مشترک یعنی مسئولیت‌پذیری یعنی تعهدداشتن و وفاداری و از خودگذشتگی و اگر این موارد را رعایت نکنند با شکست مواجه می‌شوند.

کد خبر 846228 منبع: ایران برچسب‌ها خبر مهم ازدواج - طلاق خانواده حوادث ایران

دیگر خبرها

  • همه مرد‌های مجرد نون خ خواستگار این دختر بودند
  • تیم رویایی 11 نفره اندی کول از هم تیمی های سابقش در منچستریونایتد / فیلم
  • قتل یک مرد به دست همسر سابقش در اردبیل
  • همه مردهای مجرد نون خ خواستگار این دختر بودند ‌| ویدئو
  • عاقبت فرار از خانه به‌عشق خواستگار شیشه‌ای
  • درگیری شدید زن رسمی و زن صیغه‌ای در کلانتری | شوهرم دیپلمه بود، من او را آقای دکتر کردم!
  • دعوای ۲ مشتری نانوایی با کندن گوش
  • شوهرم بوی سیگار و مشروب و عطر زنانه می‌دهد! | طلاق می‌خواهم چون شب‌ها دیر به خانه می‌آید
  • طلاق می‌خواهم، چون شوهرم شب‌ها دیر به خانه می‌آید
  • دعوا در صف نانوایی منجر به کنده‌شدن گوش پسر جوان شد